آیا اولیاء و صلحاء از وجود زائر کنار قبرشان مطلع می شوند؟ آیا حوائج زوار خود را اجابت می کنند ؟

آیا اولیاء و صلحاء از وجود زائر کنار قبرشان مطلع می شوند؟ آیا حوائج زوار خود را اجابت می کنند ؟

پاسخ در چند محور ارائه می شود:
درباره این که آیا ارواح بزرگان از زوار خود خبر دارند و از آمدن آنها بر سر قبور شان آگاه می شوند یا نه؟
باید گفت روایات متعددی در این باره آمده است که از جمله روایتی است از پیامبر اسلام درباره شهدای احد که فرمود: «ای مردم آنها را زیارت کنید و به سراغ آنها بروید و بر آنها سلام کنید، سوگند به کسی که جان من بدست اوست، هر مسلمانی تا روز قیامت بر آنها سلام کند، آنها سلام او را پاسخ می دهند.»[1] و در روایتی آمده که امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: هرگز سالی یکبار زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ را رها نکنید، زیرا حسین ـ علیه السّلام ـ شاهد برای شما نزد خدا و رسول و علی و فاطمه ـ علیهم السّلام ـ است.»[2] و در روایتی دیگر آمده که امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: (فاطمه بنت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ از زوار قبر فرزندش حسین آگاه می شود و برای آنها استغفار و طلب آمرزش می کند.)[3] از این گونه روایات بدست می آید که ارواح بزرگان از زوار قبرشان خبر دارند و سلام ها و دعاهای آنان را جواب می دهند و برای آنها دعا می کنند. گذشته از این روایات، از آنجا که ارواح بزرگان نظیر انبیاء و اولیاء و صلحا و شهدا دارای سعه وجودی هستند و از مرتبه بلند برخوردارند بطور یقین از امور مادون و مراتب پایین آگاه اند، در نتیجه می توانند از حضور دوستان و محبان خود بر سر قبورشان آگاه شوند و آنها را مشاهده کنند.
یکی از دلایلی که تاکید می کند بزرگان و شهداء زوار خودشان را می بینند و از آمدن آنها به زیارت قبورشان آگاه می شوند آن است که قرآن کریم شهدا را زنده دانسته و فرموده: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل الله امواتٌ بل احیاءٌ و لکن لا تشعرون»[4] یعنی کسانی را که در راه خدا کشته می شوند مرده نخوانید، بلکه زنده اند، ولی شما نمی دانید. گرچه درباره این که مراد از (حیات) در این آیه چیست، مفسرین دیدگاه های مختلف و متعددی اظهار کرده اند.[5] اما در مجموع جای تردید نیست که مراد از این (حیات) حیات خاصی است که نصیب شهدا می شود و یک حیات حقیقی است و بی تردید حیات حقیقی آثار خاصی دارد،[6] که آگاهی از اظهار محبت دوستان و حضورشان بر سر قبور می تواند جزء آن آثار تلقی شود، چنان که شهدا نسبت به دوستان و همرزمان شان که در دنیا باقی مانده و هنوز به آنها ملحق نشده اند چنین آگاهی دارند، در آیه دیگر چنین اشاره شده است (آنها ـ شهدا ـ به خاطر نعمت های فراوانی که خدا از فضل خود به ایشان بخشیده است خوشحالند و به کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده اند بشارت می دهند که از مردن نترسند و از فوت متاع دنیا هیچ غمی نخورند.)[7] در برخی تفاسیر ذیل این آیه آمده: «این جمله تفسیر دیگری هم ممکن است داشته باشد و آن این که شهیدان علاوه بر این که با مشاهده مقامات برادران مجاهدی که به آنها ملحق نشده اند خوش حال اند، خودشان هم هیچ گونه اندوهی ندارند.»[8] در مجموع از آیه یاد شده می توان فهمید که شهدا نسبت به برخی امور در دنیا آگاه اند و بعید نیست که آگاه شدن از زوار قبورشان نیز جزء آن امور باشد.
3. اما درباره این که آیا بزرگان و شهدا زوار قبورشان را اجابت می کنند یا نه؟
باید به اختصار اشاره شود: این در روایات آمده که بر سر مزار بزرگان حاجت بخواهید.[9] و یا در روایات برای زوار قبور آنها پاداش های فراوانی ذکر شده.[10] همه دلالت می کند که بزرگان (انبیاء، اولیاء، شهدا) نسبت به برآورده شدن حاجت های زوارشان در امور مختلف بی توجه نیستند و این که دعا و طلب حاجت بر سر قبور اولیاء پذیرفته می شود مسلماً نقش آنها در این باره موثر است. بخصوص آن که روح آن بزرگواران در دنیا و آخرت واسطه فیض الهی هستند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امام خمینی (رحمه الله علیه)، معاد از دیدگاه امام خمینی، ص 176، نشر موسسه آثار امام، 1378، ش.
2. ناصر مکارم، پیام قرآن، ج 5، (معاد 1)، ص 444، نشر دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1377 ش.
3. سید محمد حسین تهرانی، معاد شناسی، ج 1 و 2، نشر حکمت 1407 ق.
4. سید محمد حسین تهرانی، روح مجرد، انتشارات حکمت، بی تا.

پی نوشت ها:
[1] . علی المتقی، علاء الدین، کنز العمال، بیروت، نشر موسسه الرساله، 1413 ق، ج 10، ص 381، حدیث 29892.
[2] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، نشر دارالحیاء التراث العربیه، 1403 ق، ج 98، ص 47، باب 98.
[3] . همو، ص 55، باب 98.
[4] . بقره/ 154.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1379 ش، ج 1، ص 521.
[6] . طباطبایی، المیزان، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1372 ش، ج 1، ص 351.
[7] . آل عمران/ 169.
[8] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج 3، ص 171
[9] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، نشر پیشین، ج 97، ص 141، باب 4.
[10] . همان، ج90، 97، 98.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید