قرآن کریم می فرماید ، تنها دینی که مورد قبول خداوند قرار میگیرد، دین اسلام است؛[1] اما اسلام چیست؟ در پاسخ به این سؤال، حضرت علی(ع) میفرماید: «اسلام همان تسلیم است.»[2] قرآن نیز بهترین دین را تسلیم در برابر خداوند میداند.[3] به همین دلیل، خداوند حضرت ابراهیم را که صدها سال قبل از حضرت محمد(ص) زندگی میکرده مسلمان مینامد،[4] چرا که ابراهیم تسلیم خداوند بودهاست.[5] اما شیطان را که چند هزار سال عبادت نمود، کافر میداند،[6] چون تسلیم خواستِ خداوند نشد و عناد و سرپیچی کرد.[7]
بهطور کلی، در عرف قرآن انسانها به مسلمان و کافر تقسیم شدهاند، هرکس تسلیم خواست خداوند باشد، «مسلمان» و «مؤمن» است و هر کسی عناد ورزد، لجبازی کند و حقیقت را نپذیرد «کافر» میباشد. حکم تبعیت از شیطان نیز همین است بدین جهت خداوند خطاب به شیطان میفرماید: «جهنم را از تو و کسانی که تو را تبعیت کنند پر میسازم.»[8] امام باقرعلیه السلام نیز میفرماید: «هر آنچه که نتیجه اقرار، تسلیم و روح پذیرش حقیقت باشد، (ایمان) است و هر آنچه که نتیجه عناد و سر پیچی از حقیقت باشد، (کفر) است.»[9]
از اینجا پاسخ سؤال فوق روشن میشود، چرا که بنابر اعتقاد ما شیعیان، پس از رحلت حضرت محمد(ص)، آنچه خداوند از مسلمانان و غیر مسلمانان خواسته، قبول «ولایت» علی(ع) و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ است. در این خصوص اگر کسانی از روی عناد و لجبازی، این خواست خداوند را نپذیرند، تسلیم خواست خداوند نشدهاند و طبق آیات قرآن، کافرند و جایگاهشان جهنم خواهد بود؛ اما گروهی که به خاطر بیاطلاعی (و نه از روی عناد و لجبازی) اسلام یا ولایت ائمه را نپذیرفتهاند، مستحق عذاب نخواهند بود.
به همین جهت، در روایات وارد است کسی که بمیرد و امام زما نش را نشناسد ، به مرگ جاهلیت مرده است، البته «مقصود از جاهلیت، نادانی و بیاطلاعی نیست؛ بلکه مقصود جاهلیت کفر و عناد و نفاق است.»[10]
در روایتی دیگر، حضرت امام صادق(ع) پس از بیان مطالبی چنین میفرمایند:
«همانا اگر مردی شبها را به عبادت به پا خیزد و روزها روزه بدارد و تمام اموالش را صدقه بدهد و در تمام عمرش به حج برود، اما ولی خدا را نشناسد (تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد)، برای او از ثواب خدای عزوجل حقی نیست و او از اهل ایمان نمیباشد. سپس فرمود: خدا نیکوکاران ایشان (اهل ولایت) و مستضعفان از مخالفان را به فضل و رحمت خود داخل بهشت میکند».[11]
علامه طباطبایی نیز میگویند:
«خداوند، جهل به امر دین و هر ممنوعیّت از اقامه شعایر دین را ظلم شمردهاست و عفو الهی شامل آن نمیشود؛ اما مستضعفین که قدرت بر انتقال و تغییر محیط ندارند، استثنا شدهاند. استثنا به صورتی ذکر شدهاست که اختصاص ندارد به این که استضعاف به این صورت باشد. همانطوریکه ممکن است منشأ استضعاف، عدم امکان تغییر محیط باشد، ممکن است به این جهت باشد که ذهن انسان متوجه حقیقت نشده است و به این سبب از حقیقت محروم مانده باشد».[12]
با توجه به مطالبی که گذشت، تنها کسانی به جهنم میروند که خواست خداوند را درک کرده و دانسته باشند که خدا از آنها چه خواسته است،با وجود این به خاطر عناد و لجبازی و تکبّر از پذیرش حق سر باز زده آن را نپذیرفته باشند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مرتضی مطهری، عدل الهی، تحت عنوان «عمل خیر از غیر مسلمان».
2. محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ذیل آیات 97 ـ 100 سوره نساء.
پی نوشت ها:
[1] . آل عمران/ 85.
[2] . نهج البلاغه، حکمت 125.
[3] . نساء/ 125.
[4] . آل عمران/ 67.
[5] . بقره/ 131.
[6] . بقره/ 34.
[7] . بقره/ 34.
[8] . ص/ 85.
[9] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ص 387، نقل از مرتضی مطهری، عدل الهی، قم، انتشارات صدرا، چاپ دوم، ص 347.
[10] . کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج2، ترجمه جواد مصطفوی، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، ص 208.
[11] . همان، ج3، ص 31.
[12] . طباطبائی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج3، ص 51، ذیل آیه 100 سوره نساء تحت عنوان «کلام فی الاستضعاف».