یکی از مسایلی که پیرامون رابطه ایمان و عمل صالح با سعادت اخروی، و متقابلاً، رابطه کفر و عصیان با شقاوت ابدی، مطرح میشود این است که: آیا رابطه هر لحظه ایمان یا کفر با نتیجه اخروی آن، و همچنین رابطه هر کار نیک و بد، با پاداش و کیفرش قطعی و ثابت و تغییرناپذیر است یا قابل تغییر میباشد؟ مثلاً آیا میتوان اثر گناهی را با کار نیکی جبران کرد یا بالعکس، اثر کار نیکی را با گناهی از بین برد؟ و آیا کسانی که بخشی از عمر خود را با کفر و عصیان، و بخش دیگری را با ایمان و اطاعت سپری کردهاند، مدّتی گرفتار کیفر و مدّتی دیگر برخوردار از پاداش خواهند بود، یا حاصل جمع جبری آنها، تعیین کننده خوشبختی یا بدبختی انسان در جهان جاودانی است؟ این مسأله در واقع، همان مسأله حبط و تکفیر است.[1]
معانی لغوی و اصطلاحی واژه حبط:
«حبط» در لغت به معنای باطل شدن است: «أحْبَطَ عَمَلَه: أَبطَلَه» عمل او را حبط کرد. یعنی باطل و بیاثر کرد.[2] و در اصطلاح: «از بین رفتن پاداش عمل نیک، به دنبال گناهی که در پی آن عمل، انجام گرفته است.»[3] حبط در قرآن نیز به همین معنا استعمال شدهاست. «لئِنْ أشْرَکْتَ لَیَحْبَطنَّ عَمَلُکَ وَلَتَکوُنَنَّ مِنَ الْخاسِرینَ»[4] اگر شرک ورزی حتماً اعمالت باطل و تباه خواهد شد و مسلّماً از زیانکاران خواهی بود.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان، واژه حبط را «عمل بی أجر» معنا کردهاند[5] و در جایی دیگر به معنای «باطل شدن عمل و از تأثیر افتادن آن» به کار بردهاند و افزودهاند که واژه حبط در قرآن جز به «عمل» نسبت داده نشدهاست.[6]
اعمالی که باعث حبط اعمال میشوند:
خداوند علیم و قدیر مانند همه عقلاء، کارهای نیک را جدا محاسبه میکند و پاداش میدهد و کارهای بد را نیز جداگانه کیفر میدهد؛ مگر بعضی از گناهان که باعث قطع کامل بنده از بندگی میشود که قرآن و روایات این اعمال را: کفر، شرک، قتل انبیا و اولیا، بیحرمتی و انکار آیات، انبیا و اولیا از روی عناد، لجاجت، تعصّب، حسد، و انکار آخرت، معرفی کرده است. استاد شهید مطهری پیرامون یکی از این آفتها مینویسد:
«یکی دیگر از آن آفات، «جحود» به معنای ستیزهگری. با حقیقت است؛ یعنی آدم، حقیقت را درک کند و در عین حال با آن مخالفت کند. به عبارت دیگر، فکر و اندیشه به واسطه دلیل و منطق تسلیم گردد و حقیقت از نظر عقل و چراغ اندیشه روشن گردد، امّا روح و احساسات خود خواهانه و متکبّرانه سرباز زند و تسلیم نشود. روحِ کفر، ستیزه جویی و مخالفت با حقیقت، در عین شناخت حقیقت است… کافر از آن جهت کافر خوانده شدهاست که حالت عناد و انکار در عین ادراک کشفِ حقیقت در او هست و همین حالت است که موجب حبط است و آفت عمل خیر به شمار میرود.»[7]
علت حبط اعمال
ممکن است انسانی، عمل نیکی را با همه شرایط صحت انجام دهد، اما همین انسان نیکوکار، در برابر یکی از اصول دین، لجاجت و عناد ورزد. در این صورت، آن عمل نیک به واسطه این عناد و لجاجت یا انحرافِ دیگر، از بین میرود و به خاطر آفت زدگی، پوچ و تباه میگردد؛ همچون بذری سالم که در زمین مساعد پاشیده میشود و حاصل هم میدهد، ولی قبل از اینکه مورد استفاده قرار گیرد دچار آفت میگردد و ملخ یا صاعقه آن را نابود میسازد.
قرآن کریم این آفت زدگی را «حبط» مینامد که اختصاص به کفار هم ندارد و ممکن است اعمال نیک مسلمانان نیز دچار حبط شود. ممکن است یک مسلمان، برای خدا به نیازمندی صدقه بدهد و صدقه او قبول شود؛ ولی بعد آن را با منّت گذاشتن یا نوعی آزار روحی نابود و تباه گرداند[8]
همانطور که در این آیه کریمه آمده است: «یا اَیُّها الذَّینَ آمَنوا لاتُبطِلوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمنِّ وَالاَذی»[9] ای مؤمنان، صدقههای خود را با منت نهادن و آزار رساندن، باطل نکنید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. معاد در قرآن، ج5، آیت الله جوادی آملی.
2. آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی.
پی نوشت ها:
[1] . مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، قم، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، 1373، ج3، ص 152.
[2] . لویس معلوف، المنجد فی اللغه، قم، انتشارات اسماعیلیان، 1365، ص 114 و راغب اصفهانی، مفردات، قم، انتشارات اسماعیلیان، ص 105.
[3] . سبحانی، جعفر، الهیات، قم، انتشارات اسلامی، 1415 هـ . ق، ص 657.
[4] . زمر/ 65.
[5] . طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ج 13، ص 548.
[6] . همان، ج2، ص 250.
[7] . مطهری، مرتضی، عدل الهی، انتشارات صدرا، 1374، قم، ص 292 – 293.
[8] . همان، ص 289 – 290.
[9] . بقره/ 264.