برای توضیح جواب بیان چند نکته لازم است: 1ـ در مسأله معاد اساساً چند نظر وجود دارد عدّه ای از متکلمان معتقدند که معاد جسمانی است، عدّه ای دیگر معتقدند معاد روحانی است و محققین از متکلمان و فلاسفه معتقدند که معاد جسمانی و روحانی است. دهریّون و مادّی گراها اعتقاد به معاد ندارند. و از گروهی از فلاسفه قدیم یونان مثل جالینوس و پیروان او نقل شده است که در مسأله معاد معتقد به توقف بوده اند یعنی نه آن را رد نموده اند و نه قبول.
بسیاری از بزرگان فلاسفه و عرفا و گروهی از متکلمان مانند غزالی، کعبی، حلیمی، راغب اصفهانی، و بسیاری از بزرگان شیعه مانند: شیخ مفید، و ابی جعفر، شیخ طوسی و سید مرتضی و علاّمه حلّی و محقق طوسی خواجه نصیر الدین طوسی به معاد جسمانی و روحانی هر دو معتقدند ، و می گویند روح که موجود مجرد است به بدن بر می گردد.[1] نکته دوم: طرفداران معاد جسمانی هم به دو گروه تقسیم می شوند عدّه ای معتقدند که انسان با همین بدن عنصری و مادّی برانگیخته می گردد، و عدّه دیگر عقیده دارند که انسان با بدن مثالی و لطیف که مادّه ندارد برانگیخته خواهد شد. گرچه این بدن مادّه ندارد اما از مقدار و شکل برخوردار است، و این بدن به گونه عین بدن دنیوی است و هر کس آن را ببیند می گوید این همان انسانی است که در دنیا زندگی می کرد ولی از این نظر که دارای جسم و مادّه نیست و قابلیت فعل و انفعال شیمیائی و فیزیکی ندارد با آن تفاوت دارد.[2]
نکته سوم: فلاسفه، متکلمان و تمام الهیون معاد جسمانی را پذیرفته اند چنانکه گفته شده مشهورترین نظریه درباره حقیقت معاد جسمانی همان نظریه متکلمان اسلامی است و حاصل آن این است که آفریدگار توانا، اجزاء پراکنده بدنها را گرد آورده و از آن بدنی همانند بدن نخستین می آفریند و نفس را به آن باز می گرداند در این صورت این بدن هر چند غیر از بدن نخست خواهد بود ولی همین مقدار در صدق معاد جسمانی کافی است و هرگز لازم نیست که عین بدن نخست بازگردد زیرا عینیت با آفرینش مجدد قابل جمع نیست، فقط چیزی که می تواند درباره بدن دوم صدق کند عنوان «همانند» بودن است و در آیات قرآنی به چنین همانندی و مماثلت اشارتی رفته است چنانکه می فرماید: «آیا خدائی که آسمانها و زمین را آفریده است توانا نیست که مثل انسانها را بار دیگر بیافریند.»[3] لذا این تصویر از معاد جسمانی که متکلمان به آن اصرار می ورزند با ظواهر کتاب و سنت کاملا تطبیق می کند.[4]
حالا با توجه به مطالب یاد شده در پاسخ این سؤال که در تلاش صدها ساله حکمای الهی ثبوت عقلی معاد جسمانی حل گردیده است یا نه؟ باید گفت که هر چند دلائل عقلی بر لزوم اصل معاد، و وجود جهانی غیر از این جهان گواهی می دهند اما هرگز کیفیت معاد و اینکه آیا معاد روحانی تنها است و یا روحانی و جسمانی هر دو بر فرض دوم آیا با جسم عنصری و مادّی است که متکلمین معتقدند و یا با جسم برزخی و مثالی که فلاسفه مانند صدرالمتالهین و حاجی سبزواری قائلند، اینها مسأله ای نیست که از طریق برهان عقلی بتوان آن را اثبات نمود، و تنها چیزی را که با برهان عقلی می توان اثبات نمود این است که معاد به صورت روحانی و جسمانی، و یا روحانی فقط بی اشکال است، اما از میان این صورتهای ممکن، کدام تحقق خواهد پذیرفت، باید در این مسأله به آیات قرآن و احادیث صحیح مراجعه نمود و حقیقت را بازیافت.[5] خلاصه اینکه عقل بشر از این که اثبات کند که معاد جسمانی است و آن هم جسم عنصری و مادّی، عاجز است و اگر فلاسفه و متکلمان معاد جسمانی را پذیرفته اند از طریق برهان عقلی نبوده است بلکه از طریق دلیل شرعی بوده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ ناصر مکارم شیرازی، پیام قرآن (انتشارات مطبوعاتی هدف قم) ج 5، ص 307ـ353.
2ـ محمد حسین حسینی طهرانی، معادشناسی (انتشارات حکمت، سال 1404) ج 6، ص 150ـ222.
پی نوشت ها:
[1] . محمد صدرالدین، حکمت متعالیه (اسفار)، قم، منشورات مصطفوی، ج 9، ص 165. عبدالرزاق فیاضی لاهیجی، گوهر مراد، تصحیح استاد زین العابدین قربانی لاهیجی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، فصل 5، ص 621ـ625. سبحانی، جعفر، الهیات، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ دوم، ج 3، ص 773ـ74.
[2] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، دار الکتب اسلامیه، ج 2، ص 228ـ231.
[3] . یس/ 81.
[4] . سبحانی، جعفر، منشور جاوید، قم، انتشارات سیدالشهداء، ج 9، ص 140ـ141. محمد علم الهدی، معاد و عدل یا مراحل نهائی بشر، مشهد، انتشارات جعفری، ص20ـ31. موسوی لاری، سید مجتبی، معاد و فردای جاویدان، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ص 116. حلی، محمد بن حسن، شرح تجرید الاعتقاد، قم، انتشارات جامعه مدرسین، ص 405.
[5] . سبحانی، جعفر، الهیات، ص 491 ـ 492.