نویسنده:دکتر سید عسکری حسینی مقدم*
د) حدیث غدیرخم در منابع اهل سنت
حدیث غدیرخم، از احادیث نادر و کمیابی است که بر خلاف تصور بسیاری از افراد ناآگاه یا مغرض، در بسیاری از منابع و کتابهای معتبر اهل سنت آمده است. برخی از محدثان بزرگ اهل سنت، حدیث غدیر را با بیش از بیست سند، از صحابه بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کردهاند؛ به طوری که تنها با مطالعه ی احادیثی که در این منابع آمده است،انسان به تواتر آن یقین پیدا می کند؛ و این جدای از منابع معتبر شیعه است که به طور گسترده، این حدیث مطرح شده است.
نکته قابل توجه اینکه بیشتر محدثان اهل سنت این حدیث را نقل کردهاند. ما در این گفتار با توجه به محدودیت نوشتاری، به برخی از این احادیث به طور گذرا اشاره میکنیم:
1. احمد بن حنبل (امام فرقه حنابله) متوفای241ه.ق در کتاب مسند به طور گسترده به بیان حدیث غدیر پرداخته است. وی در جلد اول کتابش، بیش از دوازده حدیث با چندین سند از صحابه ی بزرگ پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله را روایت کرده است. در این احادیث بیش از سی تن از صحابه بر صحت غدیر شهادت دادهاند؛ از جمله آن افراد، سعید بن وهب، زید بن یثیع، زاذان بن عمر، ابوطفیل، عبدالرحمن بن ابیلیلی، براء بن عازب، زید بن ارقم، ابونعیم، ریاح بن حرث و ابوایوب انصاری است.
عطیه ی کوفی می گوید: از زید بن ارقم خواستم حدیثی در شأن و منزلت علی علیه السّلام در روز غدیر بگوید، گفت: ما در جحفه با پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم.پیامبر صلی الله علیه و آله بازوی علی علیه السّلام را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» (احمد بن حنبل، [بیتا]، ج1،صص84، 88 و118، ج4، صص381 و270، ج5، ص419).
2. ابو جعفر اسکافی معتزلی متوفای 220ه.ق در کتاب المعیار و الموازنه
حدیث غدیر را از احادیث متواتر در بین مسلمانان قلمداد کرده است و در جواب کسانی که معتقدند: منظور حدیث، دوستی حضرت علی علیه السّلام است نه ولایت او، میگوید: اول حدیث و آخر آن، این سخن را باطل میکند؛ زیرا در آغاز حدیث، پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید: «الست اولی بالمؤمنین من انفسهم؟» آیا من از مؤمنان به خودشان نزدیک تر نیستم؟ همین طور در آخر حدیث می فرمایند: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»: خداوندا دوست بدار کسی که علی را دوست می دارد و دشمنی کن با کسی که با علی علیه السّلام دشمنی میکند.جدای از این، تبریک عمر به علی علیه السّلام که با جمله «بخ بخ» آغاز شده بود، بر آن دلالت دارد(اسکافی، [بیتا]، ص26).
3. ابن شیبه کوفی متوفای 235ه.ق در کتاب المصنف، حدیث غدیر را با چندین سند، از ابوایوب انصاری، سعد بن ابی وقاص، بریده، جابربن عبدالله انصاری، ابوهریره، عبدالله بن شداد، ابنعباس، ریاح بن حارث، براء بن عازب و زید بن یثیع با عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» در بیش از ده حدیث آورده است(ابن ابی شیبه کوفی، [بیتا]، ج7، صص495 و502).
4. ابی عاصم ضحاک متوفای287ه.ق در کتاب اسنه بیش از 33حدیث با سند خودش از زید بن ارقم، ابن عباس، ابن عمرو، عبدالله بن بریده، ابوایوب انصاری،جابر بن عبدالله انصاری، ابوهریره، سعد بن ابی وقاص، ابوسعید و… آورده است و حدیث غدیر را با عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه» نقل کرده است. او در ادامه میگوید: حدیث غدیر، حدیث صحیحی است که از سوی گروهی از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است. ابن عاصم همچنین برخی از احادیث را با چند سند نقل کرده و سند آنها را جزء سلسله ی احادیث صحیحه بیان نموده است(ضحّاک، 1412ق، صص552، 590-596).
وی همچنین در کتاب اللاحاد والمثانی، حدیث غدیر را با چند سند از صحابه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است(ضحاک، [بیتا]، ج4، ص325).
5. ترمذی(محمد بن عیسی) متوفای279ه.ق از محدثان برجسته اهل سنت و یکی از نویسندگان صحاح سته در کتاب سنن ترمذی، حدیث غدیر را با چند سند از زید بن ارقم، ابوطفیل و ابی سریحه نقل کرده است(ترمذی، [بیتا]، ج5، ص297).
6. ابن ماجه (محمد بن یزید قزوینی)متوفای 275ه.ق یکی از نویسندگان صحاح سته و از محدثان بزرگ اهل سنت، در دو مورد حدیث غدیر را با عبارت «من کنت مولاه فعلی مولاه، هذا ولی من انا مولاه» بیان کرده است(ابن ماجه، [بیتا]، ج1، صص43 و45).
7. ابن قتیبه(امام ابو محمد عبدالله بن مسلم) متوفای376ه.ق در کتاب تأویل مختلف الحدیث، حدیث غدیر را نقل کرده است(دینوری، [بیتا]، صص14 و44).
8. نسائی شافعی (ابوعبدالرحمن احمد بن شعیب) متوفای303ه.ق از محدثان معروف اهل سنت در کتاب السنن الکبری حدیث غدیر را با چندین سند، در بیش از پانزده حدیث از صحابه بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است(بیهقی، [بیتا]، ج5، صص45 و108).
وی همچنین در کتاب خصائص امیرالمؤمنین، حدیث غدیر را از طرق مختلف به طور گسترده بیان کرده است(نسایی، [بیتا]، صص50، 64، 92-95 و 100-132).
9. ابو داوود طیالسی متوفای204ه.ق از محدثان برجسته اهل سنت با چهار سند حدیث غدیر و داستان عمامه گذاری او را از ابوراشد حبرانی آورده است(طیالسی، [بیتا]، ص23).
10. بیهقی(احمد بن حسین بن علی)متوفای 458ه.ق در کتاب السنن الکبری با پنج سند، حدیث غدیر و داستان عمامه گذاری علی علیه السّلام را بیان نموده است(بیهقی، [بیتا]، ج1، ص14).
11. طبرانی(سلیمان بن احمد) متوفای360ه.ق از محدثان معروف و برجسته اهلسنت، در چندین کتاب معتبرش، حدیث غدیر را با چندین سند از صحابه بزرگ اهل سنت، با چند عبارت «منکنت مولاه فعلی مولاه، من کنت مولاه فهذا مولاه» نقل کرده است(ر.ک به: طبرانی، [بیتا]، «الف»، ج1، ص65 و71/ همو، [بیتا]، «ب»، ج1، ص112، ج2، صص24،275، 324 و368، ج6، ص218 و ج7، ص70/ همو، [بیتا]، «ج»، ج2، ص357،ج3، ص179، ج4، ص17، ج5، صص166و170، ج12، ص78 و ج19، ص291/طبرانی، 1417ه.ق، ج3، ص223).
12. هیثمی(نورالدین) متوفای 708 ه.ق در کتاب مجمعالزوائد و منبعالروائد، حدیث غدیر را با چندین سند، از 29 نفر از صحابه بزرگ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در 33حدیث بیان کرده است(هیثمی، [بیتا]، ج9، ص103-109).
13. حاکم نیشابوری متوفای 405ه.ق در کتاب المستدرک حدیث غدیر را با دوازده سند، از ابوطفیل و زید بن ارقم و با پنج سند از ابن واثقه و با نه سند از سعید بن جبیر از ابن عباس از بریده و با سه سند از یحیی بن جحده از زید بن ارقم ذکر کرده است و در پایان حدیث نوشته است: این حدیث، صحیح است(حاکم نیشابوری، [بیتا]، ج،صص109، 110 و533).
14. ابن حجر عسقلانی متوفای 852ه.ق در کتاب فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، بعد از بیان فضائل و مناقب علی علیه السّلام و نقل ده حدیث در این باب، به بیان حدیث غدیر میپردازد و مینویسد: این حدیث را ترمذی و نسائی نقل کردهاند و از طرق بسیاری روایت شده و ابن عقده در کتاب مفرد آن را به طور گسترده بیان کرده است و بسیاری از اسناد آن صحیح و حسن است و آن را از امام احمد بن حنبل روایت کرده و گفته است:آنچه در مورد علی علیه السّلام گفتهایم، در مورد کسی از صحابه نگفتهایم(ابن حجر عسقلانی، 1405ه.ق، ج7، ص61).
15. ابن ابی الحدید متوفای 656ه.ق از علمای بزرگ اهل سنت، در کتاب شرح نهجالبلاغه، داستان غدیر را بعد از مسئله ی خلافت ابوبکر و عمر و عثمان بیان کرده و نظر امامیه را در مورد خلافت مطرح نموده است و از شریک بن عبدالله روایت کرده که دوازده نفر از صحابه پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت دادند: در غدیرخم، پیامبر صلی الله علیه و آله دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود: «من کنت مولی فهذا علی مولاه» (ابنابیالحدید، [بیتا]، ج2، ص289، ج3، ص208، ج4، ص74، ج6، ص168، ج8، ص21، ج12، ص88).
ابن ابی الحدید همچنین داستان احتجاج علی علیه السّلام با طلحه و زبیر و عایشه را در جنگ جمل بیان کرده است(همان، ج17، ص174) و گفته است: معاویه در یوم الغدیر حاضر بود، چون با مسلمانان در حجهالوداع بود(همان، ج18، ص24). در داستان رحبه در کوفه، علی علیه السّلام فرمود: آیا شما جمله «من کنت مولاه فعلی مولاه» را نشنیدید؟ گروهی بر آن شهادت دادند. علی علیه السّلام به انس بن مالک گفت: تو هم حاضر بودی، چرا شهادت ندادی؟مالک گفت:ای امیرالمؤمنین! سن من زیاد شده و بسیاری از مطالب را فراموش کردهام. حضرت فرمود: اگر دروغ گفتی، خداوند تو را بیضاء کند. در تاریخ ثبت شد که انس بن مالک به بیماری برص مبتلا شد(همان، ج19، ص217).
16. واحدی نیشابوری(ابوالحسن علی بن احمد) متوفای 468ه.ق در اسباب نزول الایات، در ذیل آیه شریفه «یَا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أنزِلَ…» با شش سند از عطیه و ابوسعید خدری روایت کرده است: این آیه در روز غدیر خم در مورد حضرت علی علیه السّلام نازل شده است(واحد نیشابوری، 1388ه.ق، ص135).
17. حاکم حسکانی(عبیدالله بن احمد) متوفای قرن پنجم در ذیل آیه شریفه «ألیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم…» گفته است: ابوهریره روایت کرده است: کسی که روز
18 ذیالحجه روزه بگیرد، خداوند برای او شصت روز روزه مینویسد و 18ذیالحجه روز غدیر خم است که پیامبر صلی الله علیه و آله دست علی علیه السّلام را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه». حسکانی، سپس بیش از 26روایت با اسناد متعدد از صحابه بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد حدیث غدیر ذکر میکند که در نوع خود کم نظیر است(حاکم حسکانی، 1411ه.ق، ج1، ص200-235).
وی در ذیل آیه شریفه «یَا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أنزِلَ إلَیکَ…» نیز احادیث بسیاری (بیش از هفت حدیث) از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل کرده است که این آیه ی شریفه نیز در روز غدیر خم در مورد علی علیه السّلام نازل شده است(همان، ج1، ص249-258). وی همچنین در ذیل آیه شریفه «سَألَ سَائِلٌ بِعَذَابٍ وَاقِعٍ لِّلکَافِرینَ لَیسَ لَهُ دَافِعٌ» (معراج:70) به سند خویش از سفیان بن عینیه روایت میکند:
وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السّلام را در روز غدیر منصوب کرد، نعمان بن حرث فهری بر پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و گفت: ما را به شهادت بر یگانگی خداوند و رسالت خودت و انجام نماز و روزه و جهاد و حج و زکات فرمان دادی و ما قبول کردیم تا اینکه این غلام را منصوب کردی و گفتی: «من کنت مولاه فهذا مولاه». آیا این سخن تو بود یا از سوی خداوند؟ حضرت فرمودند: از سوی خدا بود. سپس نعمان سه بار گفت: این جمله از خدا نیست و از نزد پیامبر صلی الله علیه و آله رفت و گفت: خداوندا، اگر این مطلب حق است و از طرف توست، بر ما سنگی از آسمان یا عذاب دردناکی به ما بده. سپس سنگی بر سرش فرود آمد و او را کشت و این آیه ی شریفه نازل شد.(1) وی در ادامه ی این روایت، هشت حدیث در مورد غدیر خم نقل کرده است(همان، ج2، ص282-392).
18. ابن قتیبه دینوری متوفای 276ه.ق در کتاب تاریخ الخلفاء (الامامه والسیاسه) نقل میکند: مردی از همدان به نام «برد» بر معاویه وارد شد، دید عمرو بن عاص در مورد علی علیه السّلام صحبت میکند. به عمرو گفت: بزرگان ما از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدند که فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه». آیا این سخن درست است یا خیر؟ عمرو گفت: آری، این سخن درست است و من بر آن اضافه میکنم که مناقب هیچ یک از صحابه، مانند علی نیست. مرد همدانی به شهرش برگشت و گفت: علی بر حق است، از او تبعیت کنید(سپهر، 1384، ج1، ص129).
19. جلال الدین سیوطی متوفای911ه.ق از مفسران و محدثان بزرگ اهل سنت در تفسیر معروف الدُّر المنثور گفته است: ابن عساکر با سندش از ابوسعید خدری روایت کرده است: وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السّلام را در روز غدیرخم بر ولایت منصوب کرد، جبرئیل نازل شد و آیه ی شریفه «الیَومَ أکمَلتُ لَکُم دِینَکُم…» را تلاوت کرد(سیوطی، [بیتا]، ج2، ص259). وی در ذیل آیه ی شریفه «یَا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ مَا أنزِلَ…» نیز از ابوسعید خدری روایت میکند که این آیه ی شریفه در روز عید غدیرخم در مورد حضرت علی علیه السّلام نازل شده است(همان، ج2، ص298 و ج5، ص182).
20. متقی هندی متوفای 975ه.ق در کتاب کنزالعمال بعد از نقل حدیث ثقلین، بیش از بیست حدیث، با چندین سند در مورد حدیث غدیر بیان کرده است(ر.ک به: متقی هندی، [بیتا]، ج1، ص187-189، ج5، ص290، ج11، صص333، 601 و607- 610، ج13، صص104، 105 و 131-134).
سایر منابع:
حدیث معروف و مشهور غدیر، در بسیاری از منابع معتبر به طور گسترده و مبسوط مطرح شده است. ما به جهت رعایت اختصار بیست مورد را با اندک توضیحی ذکر کردیم و در مورد سایر منابع، تنها به ذکر اجمالی آن اکتفا میکنیم که به شرح ذیل است:
21. عبدالرزاق متوفای211ه.ق در کتاب المصنف، ج11، ص255.
22. محمد بن عاصم ثقفی اصبهانی متوفای 262ه.ق در کتاب جزء ابن عاصم، ص126.
23. ابویعلی تمیمی متوفای 307ه.ق در کتاب مسند ابویعلی، ج1، ص429.
24. ابن حماد دولابی متوفای 310ه.ق در کتاب الذریه الطاهره، ص121.
25. حمیری متوفای 323ه.ق در کتاب جزءالحمیری، ص34-35.
26. حسین بن اسماعیل محاملی متوفای330ه.ق در کتاب امالی، صص85 و161.
27. ابن حیان(علاءالدین علی بن حیان) متوفای 739ه.ق در کتاب صحیح ابن حیان، ج15، ص376.
28. حاکم نیشابوری متوفای 405ه.ق در کتاب معرفه علوم الحدیث، ص5.
29. زرندی حنفی متوفای 750ه.ق، در کتاب نظم دُرر المسمطین، ص77.
30. هیثمی متوفای807ه.ق در کتاب مواردالظمان، ص543-544.
31. جلالالدین سیوطی متوفای911ه.ق در کتاب الجامعالصغیر، ج2، صص178 و642.
32. عبدالرئوف المناوی متوفای1331ه.ق در کتاب فیضالقدیر، ج1، ص69 و ج6، ص282.
33. عجلونی متوفای1162ه.ق در کتاب کشفالخطاء و مزیل الالباس، ج2، ص274.
34. کتانی(محمد بن جعفر) متوفای 345 در کتاب نظم المتناثر من الحدیث المتواتر، ص194-195.
35. مغربی(احمد بن صدیق) متوفای 1380ه.ق در کتاب فتح الملک العلی، ص154.
36. عبدالدین محمد عمادی حسنی(معاصر) در کتاب ارغامالمبتدع، ص58.
37. حسن بن علی سقاف(معاصر) در کتاب البشاره و الاتحاف ص 28 و در کتاب رفع شبهه التشبیه، ص241.
38. شیخ محمود ابوریه(معاصر) در کتاب اضواء علی السنه المحمدیه، ص217.
39. علی بن محمد علوی(معاصر) در کتاب رفع الارتیاب عن حدیث الباب، صص33 و 38.
40. ابوجعفر نحاث متوفای 338 در کتاب معانی القرآن، ج2، ص 325 و ج6، ص410.
41. قرطبی(ابوعبدالله) متوفای671ه.ق در کتاب الجامعه الاحکام القرآن(معروف به تفسیر قرطبی) ج1، ص266 و ج18، ص278.
42. شوکانی(محمد بن علی) متوفای1250ه.ق در کتاب فتح القدیر، ج2، ص60، ج4، ص263.
43. امام فخر رازی متوفای 606ه.ق در کتاب المحصول، ج4، ص297.
44. محمد بن سعد متوفای 230ه.ق در طبقات الکبری، ج5، ص320.
45. عصفری(خلیفه بن خیاط) متوفای240ه.ق در تاریخ خلیفه، ص361.
46. بخاری(ابوعبدالله) متوفای 256 در تاریخالکبیر، ج1، ص375، ج4، ص193 و ج6، ص241.
47. محمد بن عمرو عقیلی مکی متوفای322ه.ق در الضعفاء الکبیر، ج3، ص271.
48. شیخ الاسلام رازی متوفای 327ه.ق در الجرج والتعدیل، ج9، ص432.
49. جوجانی(ابواحمد عبدالله بن عدی) متوفای 365ه.ق در الکامل فی ضعفاء الرجال، ج3، صص80 و256، ج4، صص12 و173، ج5، صص33 و122، ج6، صص82، 216، 350، 381 و413.
50. دار قطنی(علی بن عمر) متوفای 385ه.ق در العللالوارده، ج3، ص234 و ج4، ص91.
51. خطیب بغدادی متوفای463ه.ق در تاریخ بغداد، ج3، ص94، ج7، ص389، ج8، ص284، ج14، صص239 و240.
52. ابن عساکری متوفای571ه.ق در تاریخ مدینه دمشق، ج13، صص69 و70، ج18، ص138، ج25، ص108، ج26، ص428، ج38، ص414، ج42، ص100-102، ج45، ص344.
53. ابن اثیر متوفای630ه.ق در اسدالغابه، ج1، صص308 و368، و ج2، ص232، ج3، صص92، 93 و114، ج3، صص274 و307 و ج4، ص28، ج5، صص4، 205، 276 و383.
54. ابن بخار بغدادی متوفای643ه.ق در ذیل تاریخ بغداد، ج3، ص10.
55. مزی(ابوحجاج) متوفای742ه.ق در تهذیبالکمال، ج3، ص441.
اینها، تنها بخشی از منابع مشهور و معتبر اهل سنت است که حدیث غدیر را بیان کردهاند و به توضیح و تفسیر آن پرداختهاند. برخی از نویسندگان آن، با
احترام و تمجید از آن گذشتهاند و برخی دیگر به نقد و بررسی آن اکتفا کردهاند و جمعی نیز آن را از احادیث متواتر و مشهور دانستهاند و گروهی آن را از احادیث کم نظیر و نادر قلمداد کردهاند و بعضی آن را از مناقب علی علیه السّلام شمردهاند که کسی از صحابه با آن برابری نمیکند و تعدادی آن را از حوادث نادر جهان اسلام که غیر قابل انکار است، معرفی کردهاند.
صحابهای که حدیث غدیر، به طُرق متعدد از آن نقل شده است، از صحابه ی معروف و راویان بنام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند که غبار و تردیدی در آن نیست. بسیاری از دانشمندان، این حدیث را، نه تنها با یک سند، بلکه با چندین سند معتبر نقل کردهاند.
ناقلان حدیث غدیر نیز از گروههای متعددند. برخی از آنان از محدثان بزرگ اهل سنت و از نویسندگان صحاح سته، بعضی از آنان از مفسران معروف و مشهور و گروهی از آنان از فقهای بنام و پرآوازه، و از امامان فرقههای چهارگانه اهل سنت و جمعی، از مورخان مشهور و صاحبنام بودهاند.
آیا با وجود این همه مواردی که حدیث غدیر از ناحیه ی اهل سنت و کسانی که اعتقاد به امامت بلافصل علی علیه السّلام ندارند، نقل شده است، میتوان در اصل حادثه ی غدیر و حدیث غدیر تردید و اشکال کرد؟! آیا میتوان با توجیهات سطحی، حقایق غدیر را مخفی کرد؟ حقیقتی که به قدمت تاریخ اسلام، بلند و طولانی است و بر تارک زرین آن همچون نوری میدرخشد؟ آیا میتوان مظلومیتی بالاتر از مظلومیت علی علیه السّلام سراغ گرفت؟
الحق علی علیه السّلام شخصیتی بزرگ و بی نظیر است که در عین خفاء، آشکار و در عین آشکاری، مخفی است؛ با اینکه بسیاری از حاکمان و خلفا، تلاش فراوانی در محو و نابودی نام علی علیه السّلام داشتهاند و در طول تاریخ، قوانین و مجازات سنگین و سختی برای آن تدوین کردهاند، ولی با این همه، نام او پرآوازه ترین نام ها و خاطره ی
او برترین خاطرهها بوده و هست.
در پایان این سؤال پیش میآید که: چرا با وجود این همه روایت در منابع متعدد، اهل سنت به ولایت علی علیه السّلام رضایت ندادند و آن حضرت را خلیفه پیامبر صلی الله علیه و آله معرفی نکردهاند؟
هدف ما در این گفتار، بررسی حدیث غدیر در منابع معتبر اهل سنت و بررسی دلالت آن بوده است که انشاءالله در گفتاری دیگر تحقیق و تحلیل خواهد شد؛ با این همه باید به این نکات توجه داشت که:
اولاً: بسیاری از صحابه بزرگ و معتمد پیامبر بزرگ اسلام، چون سلمان، ابوذر، مقداد و جابر بن عبدالله انصاری و… مطابق حدیث غدیر عمل کردهاند و بر خلافت و ولایت آن حضرت رضایت دادند.
ثانیاً: هیچ گاه انکار، دلیل نفی و نبود نمیتواند باشد؛ همان طور که انکار خداوند دلیل بر نبود خداوند نیست.
علاوه بر آن، حتی در امور بدیهی نیز افرادی منکر آن میباشند. نمونه ی آن انکار سوفسطائیان بر وجود جهان است؛ لذا انکار، هیچگاه دلیل بر حقانیت و صحت و یا نفی آن نخواهد بود.
ثالثاً: اغراض و اهداف سیاسی و توجه به منافع شخصی و قبیلهای در طول تاریخ سبب بسیاری از انکارها بوده است. با کدام دلیل و مدرک معتبر، مشرکان و کافران منکر پیامبر صلی الله علیه و آله اسلام شدند؟ با کدام سند مردم شام، علی علیه السّلام را سب و لعن میکردند؟ با کدام دلیل مردم کوفه و شام حسین بن علی علیه السّلام را خارجی خواندند و او را با 72 یار وفادار با بدترین روش در کربلا شهید کردند؟ با کدام مدرک جسد حسن بن علی علیه السّلام را تیرباران کردند؟ و صدها سؤال دیگر که بررسی آن از این بحث خارج است و انشاءالله در گفتاری دیگر به بررسی آن خواهیم پرداخت.
نتیجه
یکی از جمله حوادث مهم و باارزش و ماندگار که در اواخر عمر پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله رخ داده است، حادثه غدیر خم بود که منشأ بسیاری از حوادث بعدی شد. گویی حادثه ی غدیر، حادثهای بس عظیم و بزرگ بوده است که با درخشش آن، تحولی بزرگ در انقلاب کبیر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایجاد شده است.
حادثه غدیرخم، نه تنها در منابع معتبر شیعه به طور گسترده آمده است، بلکه در منابع معتبر اهل سنت نیز به طور مبسوط توسط بسیاری از عالمان بزرگ اهل سنت، ذکر شده است. دانشمندان بزرگ سنی که حادثه غدیر را بیان کردهاند، از گروههای مختلف بودهاند. برخی از آنان محدث و بعضی مورخ و گروهی مفسر و جمعی سیره نویس و تعدادی از اهل لغت و بخشی از فقهای بزرگ بودهاند؛ لذا فقط از یک طبقه و یک گروه، حادثه غدیر را نقل نکردهاند و از آن، این مطلب به دست میآید که حادثه غدیر، علی رغم دشمنی های فراوان گروهی از افراد لجوج و کم خرد، آن قدر حادثه ی مهم و مورد توجه عام و خاص بوده است که گروه های مختلف علما آن را بیان کردهاند. ما در این گفتار بیش از پنجاه منبع معتبر و دست اول از منابع اهل سنت را که حادثه غدیر در آن مطرح شده است، آوردهایم.
اینها، تنها بخشی از منابع مشهور و معتبر اهل سنت است که حدیث غدیر را بیان کردهاند و به توضیح و تفسیر آن پرداختهاند. برخی از نویسندگان آن، با احترام و تمجید از آن گذشتهاند و برخی دیگر به نقد و بررسی آن اکتفا کردهاند و جمعی نیز آن را از احادیث متواتر و مشهور دانستهاند، و گروهی آن را از احادیث کم نظیر و نادر قلمداد کردهاند و بعضی آن را از مناقب علی علیه السّلام شمردهاند که کسی
از صحابه با آن برابری نمی کند و تعدادی آن را از حوادث نادر جهان اسلام که غیرقابل انکار است، معرفی کردهاند. صحابهای که حدیث غدیر به طرق متعدد از آن نقل شده است، از صحابه معروف و راویان بنام پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله هستند که غبار و تردیدی در آن نیست. بسیاری از دانشمندان، این حدیث را، نه تنها با یک سند، بلکه با چندین سند معتبر، نقل کردهاند.
منابع:
* القرآنالکریم.
1. امدی، علی بن محمد؛ الاحکام؛ بیروت: مؤسسه النور، 1387ق.
2. ابن ابی الحدید؛ شرح نهجالبلاغه؛ بیروت: داراحیاء الکتب العربیه، [بیتا].
3. ابن ابی شیبه کوفی؛ لامصنف؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
4. ابن اثیر، علی؛ اسدالغابه؛ تهران: اسماعیلیان، [بیتا].
5. ابن الجارود نیشابوری؛ المنتقی؛ بیروت: مؤسسه الکتب الثقافیه، [بیتا].
6. ابن الدمیاطی، المستفاد؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
7. ابن حبان، عبدالله؛ البدایه و النهایه؛بیروت: دارالحیاء التراث العربی، [بیتا].
8. ________، تقریب التهذیب؛ بیروت، دارالمکتبه العلمیه، 1995م.
9. ________، تهذیب التهذیب؛ بیروت: دارالفکر، 1984م.
10. ________، طبقات المحدثین؛ بیروت: مؤسسه الرساله، 1992م.
11. ________، غریب الحدیث؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
12. ابن حبان، علی بن بلیانی؛ صحیح ابن حبان؛ الطبعه الثانیه، [بینا]،[بیتا] 1993م.
13. ابن حجر عسقلانی، شهابالدین؛ فتح الباری؛ بیروت: دارالمعرفه، [بیتا].
14. ابن حزم، ابومحمد علی؛ الفصل فی الملل والاهواء؛ بیروت: [بینا]، [بیتا].
15. ابنخلدون؛ تاریخ ابن خلدون؛ بیروت: مؤسسه الاعلمی، [بیتا].
16. ابن خلکان، احمد بن محمد؛ وفیات الاعیان؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1397م.
17. ابن سعد، محمد؛ الطبقات الکبری؛ بیروت: دار صادر، [بیتا].
18. ابن عساکر، ابوالقاسم؛ تاریخ مدینه دمشق؛ بیروت: دارالفکر، 1995م.
19. ابن قتیبه دینوری؛ الامامه والسیاسه؛ قم: شریف رضی، [بیتا].
20. ابن کثیر، اسماعیل؛ تفسیر القرآن الکبیر؛ بیروت: دارالمعرفه، 1992م.
21. ابن ماجه، محمد بن یزید قزوینی؛ سنن ابن ماجه؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
22. ابن نجار، محمد؛ ذیل تاریخ بغداد؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
23. ابن هشام، محمد؛ سیره النبی؛ مصر: مکتبه محمد، [بیتا].
24. ابن مزاحم منقری، نصر؛ واقعه الصفین؛ قاهر: مدنی، [بیتا].
25. ابی داوود، ابن اشعث؛ سنن ابی داوود؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
26. احمد بن حنبل؛ فضائل الصحابه؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
27. ________، مسند احمد؛ بیروت: دار صادر، [بیتا].
28. اسکافی، ابوجعفر؛ المعیار والموازنه؛ قم: تحقیق محمدباقر محمودی، [بینا]، [بیتا].
29. اصفهانی، ابینعیم؛ ذکر اخبار اصبهان؛ لیدن: بریل، 1934م.
30. البانی، محمدناصر؛ ارواءالغلیل؛ بیروت: مکتبالاسلامی، [بیتا].
31. امینی، عبدالحسین(علامه)؛ الغدیر؛ بیروت: دارالکتاب العربی، 1379ق.
32. بخاری، محمد بن اسماعیل؛ تاریخ الکبیر؛ دیاربکر: مکتبهالاسلامیه، [بیتا].
33. بلاذری، احمد؛انساب الاشراف؛ بیروت: مؤسسه الاعلمی، [بیتا].
34. ________، فتوح البلدان؛ مصر: لجنه البیان العربی، [بیتا].
35. بیهقی، ابوبکر؛ سنن الکبری؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
36. ترمذی، محمد بی عیسی؛ سنن ترمذی؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
37. حاجی خلیفه؛ کشف الظنون؛ بیروت: دار احیاءالتراث العربی، [بیتا].
38. حاکم حسکانی، عبیدالله بن احمد؛ شواهد التنزیل؛ ایران: مجمع احیاء الثقافه الاسلامیه، 1411ق.
39. حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله؛ المستدرک؛ بیروت: دارالمعرفه، [بیتا].
40. ________، معرفه علوم الحدیث؛ بیروت: دارالافاقالجدید، [بیتا].
41. حموی، یاقوت؛ معجم البلدان؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، 1979م.
42. خطیب بغدادی، احمد بن علی؛ تاریخ بغداد؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
43. خلیفه بن خیاط؛ الطبقات؛ بیروت: دارالفکر، 1993م.
44. دارقطنی، علی بن عمر؛ سنن الدار قطنی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
45. دارمی، عبدالله عمر بن بهرام؛ سنن دارمی؛ دمشق، باب البرید، 1349ق.
46. دینوری، ابن قتیبه؛ تأویل مختلف الحدیث؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
47. ذهبی، ابوعبدالله؛ تذکره الحفاظ؛ بیروت: داراحیاء التراث العربی، [بیتا].
48. ________، سیر اعلام النبلاء؛ بیروت: مؤسسه الرساله، [بیتا].
49. رازی، محمد بن عمر؛ المحصول؛مؤسسه الرساله، [بیتا].
50. زراری، ابوغالب؛ تاریخ آل زراره؛ [بی جا]، چاپ ربانی، [بیتا].
51. زرندی حنفی، محمد بن یوسف؛ نظمُ درر المسمطین؛ اصفهان: مکتبه الامام امیرالمؤمنین، [بیتا].
52. زیعلی، جمال الدین؛ نصب الرایه؛ قاهره: دارالحدیث، [بیتا].
53. سپهر، محمد تقی، تاریخ الخلفا؛ ایران: اسلامیه، 1384.
54. سقاف، حسن بن علی؛ البشاره والاتحاف؛ عمان: دارالامام النووی، [بیتا].
55. ________، دفع شبه التشبیه؛ عمان: دارالامام النووی، [بیتا].
56. سیوطی، جلال الدین؛ الجامع الصغیر؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
57. ________، الدُّر المنثور؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
58. شوکانی، محمد بن علی؛ فتح القدیر؛ [بیجا]، عالمالکتب، [بیتا].
59. صنعانی، عبدالرزاق؛ تفسیرالقرآن الکریم؛ ریاض: مکتبهالرشد، [بیتا].
60. ضحاک، ابن ابی عاصم؛ اللاحاد و المثانی؛ ریاض: دارالدرایه، [بیتا].
61. ________، السنه؛ چ دوم، بیروت: مکتبه الاسلامیه، 1412ق.
62. طبرانی، ابوالقاسم، سلیمان بن احمد؛ المعجم الاوسط؛ مصر: دارالحرمین، [بیتا].
63. ________، المعجم الصغیر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
64. ________، المعجم الکبیر؛ الطبعهالثانیه، مصر: دارالحرمین، [بیتا].
65. ________، مسند الشامین؛ تحقیق عبدالمجید سلفی؛ بیروت: مؤسسه الرساله، 1417ق.
66. طبری، محمد بن جریر؛ تاریخ طبری؛ لیدن: بریل، [بیتا].
67. ________، جامعه البیان؛ بیروت: دارالفکر، 1415ق.
68. طریحی، فخرالدین؛ مجمعالبحرین؛ [بیجا]، مکتبالنشر، الثقافه، 1408ق.
69. طیالسی، ابی داوود؛ مسند ابی داوود؛ دارالحدیث، بیروت، [بیتا].
70. عصفری، ابن خیاط؛ تاریخ خلیفه؛ بیروت: دارالفکر، 1993م.
71. عقیلی، محمد بن عمر؛ ضعفاء الکبیر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
72. علوی، علی بن محمد؛ دفع الارتباب عن حدیث الباب؛ [بیجا]، دارالقرآن الکریم، [بیتا].
73. کنانی، محمد بن جعفر؛ نظم المتناثر؛ مصر: دارالکتب السلفیه، [بیتا].
74. کوفی، ابوالقاسم؛ الاستغاثه؛ [بینا]، [بیجا]، [بیتا].
75. مبارکفوری؛ تحفه الاحوزی؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
76. متقی هندی؛ کنزالعمال؛ بیروت: مؤسسه الرساله، [بیتا].
77. محاملی، حسین؛ امالی؛ اردن: مکتبه الاسلامیه، [بیتا].
78. مزی، یوسف؛ تهذیب الکمال؛ بیروت: مؤسسه الرساله، [بیتا].
79. مسعودی؛ التنبیه والاشراف؛ [بیجا]، [بینا]، [بیتا].
80. مغربی، احمد بن محمد؛ فتح الملک العی؛ اصفهان: مکتبه الامام امیرالمؤمنین، [بیتا].
81. مناوی، عبدالرئوف؛ فیض القدیر؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
82. موصلی، ابویعلی؛ مسند ابویعلی؛ دمشق: دارالمأمون، [بیتا].
83. نسائی، احمد بن شعیب؛ خصایص امیرالمؤمنین علیه السّلام؛ تحقیق امینی؛ [بیجا]،مکتبه نینوی الحدیثیه، [بیتا].
84. ________، سنن نسائی؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
85. نووی؛ شرح مسلم؛ بیروت: دارالکتاب العربی، [بیتا].
86. نیشابوری، مسلم؛ صحیح مسلم؛ بیروت: دارالفکر، [بیتا].
87. واحدی نیشابوری، علی بن احمد؛ اسباب النزول؛ قاهره: مؤسسه الحلبی و شرکاء، 1388ق.
88. هیثمی، ابنحجر؛ الصواعق المحرقه؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، 1405ق.
89. هیثمی، نورالدین؛ مجمع الزوائد؛ بیروت: دارالکتب العلمیه، [بیتا].
90. یعقوبی، احمد؛ تاریخ الیعقوبی؛ قم: مؤسسه نشر فرهنگ اهلبیت علیهم السّلام، [بیتا].
پی نوشت:
*استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری 1.این مطلب در تفسیر قرطبی، جلد 18،صفحه 278 نیز نقل شده است.
منبع:نشریه شیعه شناسی ،شماره 21