۲ . حاکم حسکانی (متوفای ق ۵) از عبد الله بن عباس :
حدثنی محمد بن القاسم بن أحمد فی تفسیره قال : حدثنا أبو جعفر محمد بن علی الفقیه ، قال : حدثنا أبی قال : حدثنا سعد بن عبد الله قال : حدثنا أحمد بن عبد الله البرقی ، عن أبیه ، عن خلف بن عمار الأسدی عن أبی الحسن العبدی عن الأعمش ، عن عبایه بن ربعی : عن عبد الله بن عباس عن النبی (صلّی الله علیه و آله و سلّم) [ وساق ] حدیث المعراج إلى أن قال : وإنی لم أبعث نبیا إلا جعلت له وزیرا ، وإنک رسول الله وإن علیا وزیرک .
قال ابن عباس : فهبط رسول الله فکره أن یحدث الناس بشئ منها إذ کانوا حدیثی عهد بالجاهلیه حتى مضى [ من ] ذلک سته أیام ، فأنزل الله تعالى : ( فلعلک تارک بعض ما یوحى إلیک ) فاحتمل رسول الله [ صلى الله علیه وآله وسلم ] حتى کان یوم الثامن عشر ، أنزل الله علیه ( یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک ) ثم إن رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) أمر بلالا حتى یؤذن فی الناس أن لا یبقى غدا أحد إلا خرج إلى غدیر خم ، فخرج رسول الله ( صلى الله علیه وآله وسلم ) والناس من الغد ، فقال : یا أیها الناس إن الله أرسلنی إلیکم برساله وإنی ضقت بها ذرعا مخافه أن تتهمونی وتکذبونی حتى عاتبنی ربی فیها بوعید أنزله علی بعد وعید ، ثم أخذ بید علی بن أبی طالب فرفعها حتى رأى الناس بیاض إبطیهما [ إبطهما ” خ ” ] ثم قال : أیها الناس الله مولای وأنا مولاکم فمن کنت مولاه فعلی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله . وأنزل الله : ( الیوم أکملت لکم دینکم ) .
خداوند در حدیث معراج به پیامبرش فرمود : من پیامبری مبعوث نمیکنم مگر آنکه جانشینی برای وی قرار می دهم و تو ای رسول من جانشین تو علی است .
ابن عباس میگوید : رسول خدا به زمین بازگشت ؛ ولی از ذکر این قضیه به دلیل این که مردم به تازگی از جاهلیت عبور کرده بودند ، اکراه داشت تا آنکه شش روز گذشت ، آیه نازل شد که : تو شاید برخی از آنچه را که بر تو نازل میشود ترک کنی و ابلاغ نکنی ، رسول خدا صبر کرد تا این که روز هجدهم فرا رسید، خداوند این آیه را نازل فرمود: ای رسول آنچه از پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ کن، رسول خدا به بلال دستور داد تا به همه مردم ابلاغ کند که فردا همه در غدیر خم جمع شوند، رسول خدا و مردم همه به طرف غدیر خم حرکت کردند.
در این سرزمین خطاب به مردم فرمود : ای مردم خداوند به من ماموریتی داده است که از ابلاغ آن بیم دارم ، چرا که می ترسم مرا متهم کنید و آن را نپذیرید ، تا آنجا که خداوند مرا سرزنش و تهدید فرموده است ، سپس دست علی را گرفت و بلند کرد بگونه ای که سفیدی زیر بغل او دیده می شد ، آنگاه فرمود : ای مردم خدا مولای من و من مولای شما هستم ، پس هر کس من مولای او هستم علی مولای او است ، خداوندا دوست بدار آنکه علی را بر ولایتش دوست بدارد و دشمن بدار آنکه او را دشمن بدارد ، و یاری کن آنکه او را یاری نماید ، و ذلیل فرما آنکه ذلت او را به خواهد ، سپس این آیه نازل شد : امروز دین شما را کامل نمودم .
الحاکم الحسکانی ، عبید الله بن محمد الحنفی النیسابوری ، شواهد التنزیل ، ج ۱ ص ۲۵۸ ، ح۲۵۰ ، تحقیق : الشیخ محمد باقر المحمودی ، ناشر : مؤسسه الطبع والنشر التابعه لوزاره الثقافه والإرشاد الإسلامی- مجمع إحیاء الثقافه ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۱ – ۱۹۹۰ م .
۳ . ثعلبی (متوفای ۴۲۷ هـ) از عبد الله بن عباس :
روى أبو محمد عبداللّه بن محمد القاینی نا أبو الحسن محمد بن عثمان النصیبی نا : أبو بکر محمد ابن الحسن السبیعی نا علی بن محمد الدّهان ، والحسین بن إبراهیم الجصاص قالانا الحسن بن الحکم نا الحسن بن الحسین بن حیان عن الکلبی عن أبی صالح عن ابن عباس فی قوله «یا أیها الرسول بلغ» قال : نزلت فی علی ( رضی الله عنه ) أمر النبی صلى الله علیه وسلم أن یبلغ فیه فأخذ ( علیه السلام ) بید علی ، وقال : ( من کنت مولاه فعلی مولاه اللهم والِ من والاه وعادِ من عاداه ) .
ابن عباس گفته است : آیه بلاغ در باره علی نازل شده است ، رسول خد صلی الله علیه و آله مامور شد تا آن را به مردم ابلاغ کند ، دست علی را گرفت و فرمود : هر کس من مولا و پیشوای او هستم علی مولای او است، خداوندا دوست بدار آنکه علی را دوست بدارد و دشمن بدار آنکه او را دشمن بدارد.
الثعلبی النیسابوری ، أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم ، الکشف والبیان (تفسیر الثعلبی ) ، ج ۴ ، ص ۹۲ ، تحقیق : الإمام أبی محمد بن عاشور ، مراجعه وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی ، ناشر : دار إحیاء التراث العربی – بیروت – لبنان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۲۲هـ-۲۰۰۲م .
۴ . ثعلبی از امام باقر علیه السلام :
وقال أبو جعفر محمد بن علی : معناه : بلّغ ما أنزل إلیک فی فضل علی بن أبی طالب ، فلما نزلت الآیه أخذ ( علیه السلام ) بید علی ، فقال : «من کنت مولاه فعلی مولاه».
امام باقر علیه السلام فرموده است: معنای آیه چنین است: آنچه در برتری علی بر تو نازل شده است ابلاغ کن، پس از نزول آیه دست علی را گرفت و فرمود: هر کس من مولا و رهبر او هستم علی مولای او است.
تفسیر الثعلبی ، ج ۴ ، ص ۹۲ .
۵ . واحدی نیسابوری (متوفای۴۶۸هـ) از أبی سعید خدری :
واحدی نیسابوری مینویسد :
أخبرنا أبو سعید محمد بن علی الصفار قال : أخبرنا الحسن بن أحمد المخلدی قال : أخبرنا محمد بن حمدون بن خالد قال : حدثنا محمد بن إبراهیم الخلوتی قال : حدثنا الحسن ابن حماد سجاده قال : حدثنا علی بن عابس ، عن الأعمش وأبی حجاف ، عن عطیه ، عن أبی سعید الخدری قال : نزلت هذه الآیه – یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک – یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب رضی الله عنه .
ابو سعید خدری گفته است : این آیه : « ای پیامبر آنچه که از طرف خداوند بر تو نازل شده است ابلاغ کن» در غدیر خم و در باره علی بن ابی طالب نازل شده است.
الواحدی النیسابوری ، أبی الحسن علی بن أحمد ، أسباب نزول الآیات ، ص ۱۳۵ ، ناشر : مؤسسه الحلبی وشرکاه للنشر والتوزیع – القاهره ، ۱۳۸۸ – ۱۹۶۸ م .
با توجه به این نقل از کتاب اسباب النزول نیسابوری ، بی مناسبت نخواهد بود که به فلسفه نگارش آن از زبان خودش نیز نیم نگاهی داشته باشیم .
تصحیح اسانید اسباب النزول :
وأما الیوم فکل أحد یخترع شیئا ویختلق إفکا وکذبا ملقیا زمامه إلى الجهاله ، غیر مفکر فی الوعید للجاهل بسبب الآیه وذلک الذی حدا بی إلى إملاء هذا الکتاب الجامع للأسباب ، لینتهى إلیه طالبو هذا الشأن والمتکلمون فی نزول القرآن ، فیعرفوا الصدق ویستغنوا عن التمویه والکذب ، ویجدوا فی تحفظه بعد السماع والطلب .
امروز هر کسی سخنی جعل میکند و دروغی را در شان نزول آیات می بافد که نتیجه آن جز جهالت و نادانی نیست و در عاقبت این کار اندیشه نمیشود ، به همین جهت کتابی را نوشتم که شان نزولها را در خود جمع کرده باشد تا جویندگان و دوست داران شان نزولها راستی ها را در یابند و دروغها را بشناسند و گمشده خویش را در یابند .
الواحدی النیسابوری ، أبی الحسن علی بن أحمد ، أسباب نزول الآیات ، ص ۵ ، ناشر : مؤسسه الحلبی وشرکاه للنشر والتوزیع – القاهره ، ۱۳۸۸ – ۱۹۶۸ م .
۶ . ابن عساکر (متوفای ۵۷۱هـ) از أبی سعید خدری :
ابن عساکر در تاریخ مدینه دمشق مینویسد :
أخبرنا أبو بکر وجیه بن طاهر أنا أبو حامد الأزهری أنا أبو محمد المخلدی أنا أبو بکر محمد بن حمدون نا محمد بن إبراهیم الحلوانی نا الحسن بن حماد سجاده نا علی بن عابس عن الأعمش وأبی الجحاف عن عطیه عن أبی سعید الخدری قال نزلت هذه الایه ( یا أیها الرسول بلغ ما أنزل إلیک من ربک) على رسول الله صلى الله علیه وسلم یوم غدیر خم فی علی بن أبی طالب .
از ابوسعید خدری نقل است که گفت: آیه بلاغ در غدیر خم در باره علی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد.
ابن عساکر الشافعی ، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله ، تاریخ مدینه دمشق وذکر فضلها وتسمیه من حلها من الأماثل ، ج ۴۲ ، ص ۲۳۷ ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامه العمری ، ناشر : دار الفکر – بیروت – ۱۹۹۵ م .
بررسی سند روایت ابن عساکر:
أخبرنا أبو بکر وجیه بن طاهر أنا أبو حامد الأزهری أنا أبو محمد المخلدی أنا أبو بکر محمد بن حمدون نا محمد بن إبراهیم الحلوانی نا الحسن بن حماد سجاده نا علی بن عابس عن الأعمش وأبی الجحاف عن عطیه عن أبی سعید الخدری .
أبوبکر وجیه بن طاهر (۵۴۱هـ) :
الشیخ العالم العدل مسند خراسان أبو بکر أخو زاهر الشحامی النیسابوری من بیت العداله والروایه .
اولین راوی با عنوان استاد ، دانشمند ، عادل ، و از خاندان عدالت و روایت توصیف شده است .
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان أبو عبد الله (متوفای ۷۴۸ هـ) ، سیر أعلام النبلاء ، ج ۲۰ ، ص ۱۰۹ ، تحقیق : شعیب الأرناؤوط ، محمد نعیم العرقسوسی ، ناشر : مؤسسه الرساله – بیروت ، الطبعه : التاسعه ، ۱۴۱۳هـ.
أبوحامد الأزهری (۴۶۳هـ) :
الأزهری العدل المسند الصدوق أبو حامد أحمد بن الحسن بن محمد ابن الحسن بن أزهر الأزهری النیسابوری الشروطی من أولاد المحدثین سمع من أبی محمد المخلدی وأبی سعید بن حمدون وأبی الحسین الخفاف وله أصول متقنه .
ازهری با وصف عادل ، راستگو ، وصاحب کتابهایی استوار شهرت یافته است.
سیر أعلام النبلاء ، ج ۱۸ ، ص ۲۵۴ .
أبو محمد المخلدی (۳۸۷هـ) :
المخلدی الامام الصدوق المسند أبو محمد الحسن بن أحمد بن محمد بن الحسن بن علی بن مخلد بن شیبان المخلدی النیسابوری العدل شیخ العداله وبقیه اهل البیوتات .
مخلدی پیشوایی راستگو و استاد در عدالت در بین دیگر خاندانها بود.
سیر أعلام النبلاء ، ج ۱۶ ، ص ۵۳۹ .
أبوبکر محمد بن حمدون خالد (۳۲۰هـ) :
محمد بن حمدون بن خالد بن یزید الحافظ الکبیر أبو بکر النیسابوری أحد الأثبات .
محمد بن حمدون بن خالد بن یزید حافظ بزرگ و یکی از استوانه ها است.
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان أبو عبد الله (متوفای ۷۴۸ هـ) ، تذکره الحفاظ ، ج ۳ ، ص ۸۰۷ ، رقم : ۷۹۶ ، ناشر : دار الکتب العلمیه – بیروت ، الطبعه : الأولى .
محمد بن حمدون ابن خالد الحافظ الثبت المجود … قال الحاکم کان من الثقات الاثبات الجوالین فی الاقطار عاش سبعا وثمانین سنه وقال أبو یعلى الخلیلی حافظ کبیر .
حاکم در باره وی گفته است: محمد بن حمدون بن خالد از معتمدین و از گردشگران بود که هشتاد و هفت سال عمر کرد، ابو یعلی خلیلی گفته است: او حافظی بزرگ بود. سیر أعلام النبلاء ، ج ۱۵ ، ص ۶۰ .
محمد بن ابراهیم الحلوانی :
ذهبی در باره او میگوید :
محمد بن إبراهیم . أبو بکر الحلوانیّ قاضی بلخ . حدَّث ببغداد فی أواخر عمره عن : أبی جعفر النفیلیّ ، وأحمد بن عبد الملک بن واقد الحرّانیّ . وعنه : إسماعیل الصّفّار ، وعثمان بن السّمّاک ، وحمزه العقبیّ . وثّقه الخطیب .
محمدبن ابراهیم حلوانی در بلخ قاضی بود و در اواخر عمرش در بغداد حدیث می گفت، وخطیب او را توثیق کرده است.
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان أبو عبد الله (متوفای ۷۴۸ هـ) ، تاریخ الإسلام ووفیات المشاهیر والأعلام ، ج ۲۰ ، ص ۲۷۹ ، تحقیق : د. عمر عبد السلام تدمرى ، ناشر : دار الکتاب العربی – لبنان/ بیروت ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۷هـ – ۱۹۸۷م .
و ابن جوزی (متوفای ۵۹۷هـ) میگوید :
محمد بن إبراهیم بن عبد الحمید أبو بکر الحلوانی قاضی بلخ ، سکن بغداد … وکان ثقه .
ابو بکر حلوانی سمت قضاوت در بلخ داشت در بغداد ساکن شد و ثقه بود.
إبن جوزی ، عبد الرحمن بن علی بن محمد أبو الفرج ، المنتظم فی تاریخ الملوک والأمم ، ج ۱۲ ، ص ۲۷۹ ، ناشر : دار صادر – بیروت الطبعه : الأولى ، ۱۳۵۸.
حسن بن حماد سجاده (۲۴۱هـ) :
ذهبی (متوفای ۷۴۸ هـ) در باره او میگوید:
الحسن بن حماد بن کسیب أبو علی الحضرمی سجاده عن أبی خالد الأحمر وابن المبارک والمحاربی وعنه أبو داود وابن ماجه وأبو یعلى وابن صاعد ثقه صاحب سنه توفی ۲۴۱ د س ق .
حسن بن حماد ثقه که در بغداد در سال ۲۴۱ در گذشت.
الذهبی ، شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان ، الکاشف فی معرفه من له روایه فی الکتب السته ، ج ۱ ، ص ۳۲۳ ، رقم : ۱۰۲۴ ، ، تحقیق : محمد عوامه ، ناشر : دار القبله للثقافه الإسلامیه ، مؤسسه علو – جده ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۱۳ – ۱۹۹۲ .
الحسن بن حماد بن کسیب بالمهمله وموحده مصغر الحضرمی أبو علی البغدادی یلقب سجاده صدوق من العاشره مات سنه إحدى وأربعین د س ق .
حسن بن حماد راستگو و از طبقه دهم بود که در سال ۴۱ در گذشت.
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، تقریب التهذیب ، ج ۱ ، ص ۱۶۰ ، رقم : ۱۲۳۰ ، تحقیق : محمد عوامه ، ناشر : دار الرشید – سوریا ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۶ – ۱۹۸۶ .
علی بن عابس :
عدهای از علمای اهل سنت روایات او را معتبر دانستهاند ؛ چنانچه دارقطنی مینویسد :
و[سألته] عن علی بن عابس فقال کوفی یعتبر به .
از علی بن عابس در باره وی سؤال کردم: گفت: حسن بن حماد اهل کوفه و عدالتش مورد تایید است .
الدارقطنی البغدادی ، علی بن عمر أبو الحسن (متوفای ۳۸۵هـ) ، سؤالات البرقانی ، ج ۱ ، ص ۵۲ ، رقم : ۳۶۴ ، تحقیق : د. عبدالرحیم محمد أحمد القشقری ، ناشر : کتب خانه جمیلی – باکستان ، الطبعه : الأولى ، ۱۴۰۴هـ .
جمله «یعتبر به» از الفاظ تعدیل است ؛ چنانچه ابن حجر عسقلانی این جمله را در مرتبه سوم از مراتب تعدیل قرار داده است :
وأدناها [أی أدنى مراتب التعدیل] ما أشعر بالقرب من أسهل التجریح، کشیخ ویروی حدیثه ویعتبر به ونحو ذلک، وبین ذلک مراتب لا تخفى».
نازلترین درجه تعدیل راوی استفاده از تعابیری است همچون: شیخ، حدیثش روایت میشود و به حدیثش توجه میشود و امثال ذالک که البته هر یک از اینها رتبه و درجه ای را می رساند.
العسقلانی الشافعی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای۸۵۲هـ) ، نزهه النظر: ص۱۴۱ ، مکتبه ابن تیمیه ـ القاهره .
و حلبی نیز در قفو الأثر مینویسد :
وأدناها ما أشعر بالقرب من أسهل التجریح کشیخ ویروى حدیثه ویعتبر به .
پائین ترین این الفاظ آن چیزی است که اعلان به قرب راوی و محدث در بدست آوردن اعتبار که ساده ترین روش مجروح دانستن نیز هست میکند مانند: شیخ، حدیثش روایت میشود و به او اعتنا میشود.
الحلبی الحنفی ، رضی الدین محمد بن إبراهیم (متوفای ۹۷۱هـ) ، قفو الأثر فی صفوه علوم الأثر ، ج ۱ ، ص ۱۱۶ ، تحقیق : عبد الفتاح أبو غده ، ناشر : مکتبه المطبوعات الإسلامیه – حلب الطبعه : الثانیه ، ۱۴۰۸هـ .
بنابراین ، دلیلی برای تضعیف علی بن عابس وجود ندارد و صرف این که روایاتی در فضائل امیر المؤمنین علیه السلام نقل کرده است ، نمیتواند دلیل قابل قبولی برای تضعیف وی باشد .
ادامه دارد …