نویسنده:آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی(حفظه الله)
ما معتقدیم: پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) در موارد متعدد حضرت علی(علیه السلام) را بالخصوص به عنوان جانشین خود (به فرمان خداوند) معرفی کرده است، از جمله در غدیر خم (منزلگاهی نزدیک جحفه) به هنگام بازگشت از حجه الوداع در میان جمع عظیمی از اصحابش خطبه خواند و جمله معروف: «ایها الناس الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی، قال:فمن کنت مولاه فعلی مولاه، ای مردم آیا من نسبتبه شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟گفتند:آری! فرمودند:کسی که من مولی و رهبر و سزاوارتر به او هستم، علی(علیه السلام) مولی و رهبر و سزاوارتر به اوست» . (1) چون هدف این نیست که در بیان این اعتقادات زیاد به سراغ استدلالات برویم و پافشاری و جر و بحث داشته باشیم، همین اندازه میگوییم حدیث مزبور چیزی نیست که به سادگی بتوان از کنار آن گذشت و یا آن را به عنوان بیان یک دوستی و محبتساده تفسیر نمود که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله و سلم) با آن تشریفات و تاکیدات بیان کرده باشتدد.
آیا این همان چیزی نیست که مطابق گفته ابن اثیر در کامل، پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) در آغاز کارش، هنگامی که آیه «و انذر عشیرتک الاقربین» نازل شد، خویشان خود را جمع نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت، سپس فرمود: «ایکم یوازرنی علی هذا الامر علی ان یکون اخی و وصیی و خلیفتی فیکم، کدام یک از شما مرا در این کار یاری میکند تا برادر من و وصی و خلیفه من در میان شما باشد» .
هیچ کس به دعوت پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) پاسخ نگفت جز علی(علیه السلام) که عرض کرد: «انا یا نبی الله اکون وزیرک علیه، من ای پیامبر وزیر و یاور تو در این کار خواهم بود!» پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) به علی(علیه السلام) اشاره کردند و فرمودند: «ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم، این نوجوان برادر من، وصی من و خلیفه من در میان شماست» . (2) و آیا این همان نیست که پیامبر(صلی الله علیه وآله و سلم) در آخرین ساعات عمرش میخواستبار دیگر آن را بیان کند و بر آن تاکید نهد و به گفته صحیح بخاری دستور دارد: «ایتونی اکتب لکم کتابا لن تضلوا بعده ابدا، وسیلهای بیاورید تا نامهای بنویسم که در پرتو آن هرگز گمراه نشوید!» و در ادامه حدیث آمده است که بعضی به مخالفتبا پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم)) در این زمینه پرداختند و حتی سخن بسیار توهین آمیزی گفتند و مانع شدند. (3)
پینوشتها:
1- این حدیثبه طرق متعدد از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است و تعداد روات حدیثبالغ بر 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعین و در 360 کتاب معروف اسلامی آمده است که شرح آنها در این مختصر نمیگنجد. (به جلد 9 پیام قرآن، صفحه 181 به بعد مراجعه فرمایید) .
2- کامل ابن اثیر، جلد 2، صفحه 63، چاپ بیروت، دار صادر-همین معنی را با مختصر تفاوتی در مسند احمد حنبل، جلد 1، صفحه 11، و ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، جلد 13، صفحه 210 و دیگران در کتب دیگر نقل کردهاند.
3- این حدیث را بخاری در جزء پنجم، صفحه 11 باب «مرض النبی» نقل کرده، و از آن روشنتر، صحیح مسلم در جلد 3، صفحه 1259 ذکر کرده است.
منبع: اعتقاد ما، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی(حفظه الله)