غیبت

غیبت

1- پیامبر صلى الله علیه و آله:

هَلْ تَدْرُونَ مَا الْغِیبَهُ قَالُوا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ قَالَ ذِکْرُکَ أَخَاکَ بِمَا یَکْرَهُ قِیلَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَ فِی أَخِی مَا أَقُولُ قَالَ ص إِنْ کَانَ فِیهِ مَا تَقُولُ فَقَدِ اغْتَبْتَهُ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ فِیهِ فَقَدْ بَهَتَّه‏

آیا مى دانید غیبت چیست؟ عرض کردند: خدا و پیامبر او بهتر مى دانند. فرمودند: این که از برادرت چیزى بگویى که دوست ندارد. عرض شد: اگر آنچه مى گویم در برادرم بود چه؟ فرمودند: اگر آنچه مى گویى در او باشد، غیبتش کرده اى و اگر آنچه مى گویى در او نباشد، به او تهمت زده اى.

مجموعه ورام ج 1 ، ص 118
2- پیامبر صلى الله علیه و آله:

مَنِ اغْتَابَ مُسْلِماً أَوْ مُسْلِمَهً لَمْ یَقْبَلِ اللَّهُ صَلَاتَهُ وَ لَا صِیَامَهُ أَرْبَعِینَ یَوْماً وَ لَیْلَهً إِلَّا أَنْ یَغْفِرَ لَهُ صَاحِبُهُ.

هر کس از مرد یا زن مسلمانى غیبت کند، خداوند تا چهل شبانه روز نماز و روزه او را نپذیرد مگر این که غیبت شونده او را ببخشد.

بحارالأنوار(ط-بیروت) ج 72 ، ص 258، ح 53
3-امام صادق علیه السلام:

الْغِیبَهُ أَنْ تَقُولَ فِی أَخِیکَ مَا سَتَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَمَّا الْأَمْرُ الظَّاهِرُ فِیهِ مِثْلُ الْحِدَّهِ وَ الْعَجَلَهِ فَلَا

غیبت آن است که درباره برادرت چیزى بگویى که خداوند آن را پوشیده نگه داشته است، اما (گفتن) خصلتهاى آشکارى چون تندخویى و شتابزدگى غیبت نیست.

کافی(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 358 ، ح 7
4- امام صادق علیه السلام:

إِذا جاهَرَ الفاسِقُ بِفِسقِهِ فَلا حُرمَهَ لَهُ وَ لا غیبَهَ؛

هرگاه شخص فاسق و گنهکار آشکارا گناه کند، نه حرمتى دارد و نه غیبتى.

امالی(صدوق) ص 39
5- امام على علیه السلام :

اَلسامِعُ لِلغیبَهِ کَالمُغتابِ؛

شنونده غیبت، مانند غیبت کننده است.

تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص 221 ، ح 4443
6- پیامبر صلى الله علیه و آله:

کَفّارَهُ الاِغتیابِ أَن تَستَغفِرَ لِمَنِ اغتَبتَهُ؛

کفّاره غیبت این است که براى شخصى که از او غیبت کرده اى، آمرزش بطلبى.

امالى (طوسى) ص 192
7- پیامبر صلى الله علیه و آله:

إِذا وُقِعَ فِى الرَّجُلِ و َأَنتَ فى مَلأٍ، فَکُن لِلرَّجُلِ ناصِرا و َلِلقَومِ زاجِرا وَ قَمُ عَنهُم؛

اگر در میان جمعى بودى و از کسى غیبت شد، او را یارى کن و آن جمع را از غیبت کردن بازدار و از میانشان برخیز و برو.

نهج الفصاحه ص 202 ، ح 247
8-پیامبر صلى الله علیه و آله:

الْغِیبَهُ أَسْرَعُ فِی دِینِ الرَّجُلِ الْمُسْلِمِ مِنَ الْأَکِلَهِ فِی جَوْفِه‏

غیبت کردن در (نابودى) دین مسلمان مؤثرتر از خوره در درون اوست.

کافى(ط-الاسلامیه) ج 2 ، ص 357 ، ح 1
9- امام باقر علیه السلام:

مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَنَصَرَهُ وَ أَعَانَهُ نَصَرَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ مَنِ اغْتِیبَ عِنْدَهُ أَخُوهُ الْمُؤْمِنُ فَلَمْ یَنْصُرْهُ وَ لَمْ یُعِنْهُ وَ لَمْ یَدْفَعْ عَنْهُ وَ هُوَ یَقْدِرُ عَلَى نُصْرَتِهِ وَ عَوْنِهِ إِلَّا خَفَضَهُ اللَّهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ.

کسى که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او به یاریش برخیزد، خداوند در دنیا و آخرت او را یارى دهد و کسى که در حضور او از برادر مؤمنش غیبت شود و او ـ با آن که مى تواند یاریش کند ـ به یارى او برنخیزد و از وى دفاع نکند، خداوند او را در دنیا و آخرت پَست گرداند.

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ص 148
10- پیامبر صلى الله علیه و آله:

یُؤْتَى بِأَحَدٍ یَوْمَ الْقِیَامَهِ یُوقَفُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ فَلَا یَرَى حَسَنَاتِهِ فَیَقُولُ إِلَهِی لَیْسَ هَذَا کِتَابِی فَإِنِّی لَا أَرَى فِیهَا طَاعَتِی فَیُقَالُ إِنَّ رَبَّکَ لَا یَضِلُّ وَ لا یَنْسى‏ ذَهَبَ عَمَلُکَ بِاغْتِیَابِ النَّاسِ ثُمَّ یُؤْتَى بِآخَرَ وَ یُدْفَعُ إِلَیْهِ کِتَابُهُ فَیَرَى فِیهِ طَاعَاتٍ کَثِیرَهً فَیَقُولُ إِلَهِی مَا هَذَا کِتَابِی فَإِنِّی مَا عَمِلْتُ هَذِهِ الطَّاعَاتِ فَیَقُولُ إِنَّ فُلَاناً اغْتَابَکَ فَدُفِعَتْ حَسَنَاتُهُ إِلَیْکَ.

روز قیامت فردى را مى آورند و او را در پیشگاه خدا نگه مى دارند و کارنامه اش را به او مى دهند، اما حسنات خود را در آن نمى بیند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من در آن طاعات خود را نمى بینم! به او گفته مى شود: پروردگار تو نه خطا مى کند و نه فراموش. عمل تو به سبب غیبت کردن از مردم بر باد رفت. سپس مرد دیگرى را مى آورند و کارنامه اش را به او مى دهند. در آن طاعت بسیارى را مشاهده مى کند. عرض مى کند: الهى! این کارنامه من نیست! زیرا من این طاعات را بجا نیاورده ام! گفته مى شود: فلانى از تو غیبت کرد و من حسنات او را به تو دادم.

جامع الأخبار(شعیری) ص 147
11- پیامبر صلى الله علیه و آله:

مَن عامَلَ النّاسَ فَلَم یَظلِمهُم وَحَدَّثَهُم فَلَم یَکذِبهُم وَ وَعَدَهُم فَلَم یَخلِفهُم فَهُوَ مِمَّن کَمُلَت مُرُوءتُهُ وَ ظَهَرَت عَدالَـتُهُ وَ وَجَبَت اُخُوَّتُهُ وَحَرُمَت غیبَتُهُ؛

هر کس در معاشرت با مردم به آنان ظلم نکند، دروغ نگوید و خلف وعده ننماید، جوانمردیش کامل، عدالتش آشکار، برادرى با او واجب و غیبتش حرام است.

تحف العقول ص 57 – خصال ص 208، ح 28
12-پیامبر صلى الله علیه و آله:

اَلذَّنبُ شومٌ عَلى غَیرِ فاعِلِهِ اِن عَیَّرَهُ ابتُلِىَ بِهِ وَ اِن اَغتابَهُ أَثِمَ وَ اِن رَضىَ بِهِ شارَکَهُ؛

گناه براى غیر گناهکار نیز شوم است، اگر گنهکار را سرزنش کند به آن مبتلا مى شود، اگر از او غیبت کند گنهکار شود و اگر به گناه او راضى باشد، شریک وى است.

نهج الفصاحه ص 493 ، ح 1623
13- امام صادق علیه السلام:

قالَ لُقمانُ لاِبنِهِ: وَ لِلحاسِدِ ثَلاثُ عَلاماتٍ: یَغتابُ إِذا غابَ وَ یَتَمَلَّقُ إِذا شَهِدَ وَ یَشمَتُ بِالمُصیبَهِ؛

لقمان به فرزندش گفت: حسود را سه نشانه است: پشت سر غیبت مى کند، روبه رو تملّق مى گوید و از گرفتارى دیگران شاد مى شود.

خصال  ص 121 ، ح 113
14- امام على علیه السلام :

اَدَّبْتُ نَفْسى فَما وَجَدْتُ لَها                      بِغَیرِ تَقْوَى الاْلهِ مِنْ اَدَبِ
فى کُلِّ حالاتِها وَ اِن قَصُرَتْ                       اَفْضَلَ مِنْ صَمْتِها عَنِ الْکَذِبِ
وَ غیبَهِ النّاسِ اَن غیبَتَهُم                         حَرَّمَها ذُوالْجَلالِ فِى الْکُتُبِ
اِن کانَ مِن فِضَّهٍ کَلامُکِ یا                        نَفْسُ فَاِنَّ السُّکوتَ مِن ذَهَبِ؛

به ادب و تربیت نفس خود پرداختم و براى ‏آن  /  ادبى بهتر از تقواى الهى در تمام حالاتش نیافتم
و اگر از پس این امر برنیامد                         /  براى آن چیزى بهتر از دم فروبستن از دروغ نیافتم
و از غیبت مردمان، همانا غیبت آنان را          /  خداوند با عظمت در کتاب‏ها حرام کرده است
اى نفس، اگر سخن تو                              /  نقره است، سکوت طلاست

دیوان امیرالمومنین ص 69
15- پیامبر صلى الله علیه و آله:

مَنْ تَطَوَّلَ عَلَى أَخِیهِ فِی غِیبَهٍ سَمِعَهَا فِیهِ فِی مَجْلِسٍ فَرَدَّهَا عَنْهُ رَدَّ اللَّهُ عَنْهُ أَلْفَ بَابٍ مِنَ الشَّرِّ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَه

هر که در مجلسی بشنود که از برادرش غیبت می شود و آن غیبت را از او دفع کند خداوند هزار باب بدی را در دنیا و آخرت از او دفع می کند.

من لا یحضره الفقیه ج4، ص 15

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید