نویسنده: حجت الاسلام محمدصابر جعفری
پرسش: با توجه به پخش سریال تاریخی مختارنامه و تأکید بر منتقم نامیدن او، این سوال مطرح است که آیا با کشتن قاتلان امام حسین انتقام صورت گرفته است؟ پس چرا مطابق روایات، حضرت مهدی«عج» منتقم نامیده شده است؟
پاسخ: پیش از ورود به بحث لازم است این نکته را یادآور شویم که گرچه قصاص باعث حیات جامعه است، اما در دین، انتقام و قصاص، اصل نیست؛ در حوزه فردی وقتی سخن از قصاص و انتقام است، سخن از عفو و رحمت و بخشش نیز هست. بعضی همان آیه که سخن از قصاص دارد، از عفو و رحمت سخن می گوید(1). در این حوزه بدترین برخوردها با اهل بیت می شده است، اهل بیت می بخشیدند. در حوزه اجتماعی و دشمنی با دین باز عفو و رحمت اولین راه است اما اگر کسی سمبل ظلم و ستم بود، ماجرا نه توبه دارد و نه داستان پایان یافته است بلکه جریانی است انحرافی و عفو آنان باعث ریشه دواندن بیشتر و عمق انحراف می شود و به هر دلیلی عفو نتوانست فرد را در بر بگیرد اینجا جایگاه قصاص و انتقام است. اینجا قصاص باعث حیات است و اینجا جایگاه قاطعیت و برخورد شدید است: اشدالمعاقبین فی موضع النکال والنقمه(2). فرعون در نیل گرفتار می شود و می گوید آمنت انه لا اله الا الذی آمنت به بنو اسرائیل و انا من المسلمین(3). خدا می فرماید :الان…(4) و توبه او را نمی پذیرد و عذاب او را رد نمی کند.
در جاهایی که قصاص، انتقام و مبارزه هست، انگیزه ای که دین از اولیا ارائه می دهد، تشفی خاطرفردی یا قبیلگی نیست که قطع انحراف وحیات فرد و جامعه معیار است و کار برای خداست، چون عمرو بن عبدود آب دهان برصورت حضرت امیرالمؤمنین می اندازد، حضرت برمی خیزد، قدم می زند و بعد کار دشمن را یکسره می کند.
قصاص و انتقام و خونخواهی برای چه کسی است؛ من قُتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطانا (5)، آیا هرکس که حتی فرزند امام باشد چنین ولایتی و حق انتقام و خونخواهی دارد؟ امام باقر می فرماید ما ولی چنین کسی هستیم و قائم از ماست و او هنگام ظهور، خونخواهی حسین خواهد کرد. چرا چنین است و افرادی نظیرمختار یا حتی فرزندان دیگر ائمه ولی و خونخواه محسوب نمی شوند؟
اول این که کسی باید انتقام بگیرد و قصاص کند که به مقدار جرم و جنایت آشنا باشد، باید ابعاد جنایت را بداند. ولی خدا و عظمت او را چه کسی می شناسد؛ طبیعی است جز ولی خدا کسی نمی شناسد. همان روایت معروف که پیامبر به حضرت علی فرمود یا علی، جز من و تو به خدا کسی شناخت ندارد و مرا جز خدا و تو کسی نمی شناسد و تو را جز من و خدا کسی نمی شناسد. یا علی ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنی الا الله و انت و لایعرفک الا الله و انا(6).
و یا فرمود: خدا را حقی است که جزمن و علی کسی بر آن آنگاه نیست و مرا حقی است که جز خدا و علی بر آن واقف نیستند و او را حقی است که جز خدا و من کسی بر آن آگاهی ندارد.
ان الله حقا لایعلمه الا انا و علی و ان لی حقاً لا یعلمه الا الله و علی و له حق لایعلمه الا الله و انا(7)
پس برای انتقام و قصاص کسی باید اقدام کند که ابعاد جنایت را بشناسد، ضربه به پیکره ثقل قرآن و عدل آن، ضربه به کسی که مخاطب فرشتگان است. شهادت حجت خدا و هادیان الهی، یعنی به مسلخ بردن بشر و جامعه بشری.
دوم. بشرعادی چقدر توانایی درک عظمت مصیبت را دارد. چگونه سنگینی آن را در می یابد؟ امام باقر به علقمه و دیگران می آموزد که بگویند: اعظم رزیّتها فی الاسلام و فی جمیع السماوات والارض(8). این سخن را امام می آموزد و الا یک آدم عادی نمی تواند بفهمد یا بگوید. این بیان از زبان ما تکرار سخن امام است. و الا فهم این مطلب که حادثه ای بظاهر نیم روزه چگونه آسمانیان و زمینیان را درگیر کرده است کار انسان عادی نیست؛ فقدان این ولی خدا را نیز فقط ولی خدا می فهمد. دیگران نمی فهمد که با رحلت و یا شهادت ولی خدا چه نقصان و خساراتی رخ می دهد. بشر عادی چگونه می تواند برای قرن ها صبح و شام برای حسین ناله گر و ندبه خوان باشد و بجای اشک، خون گریه کند. این زمانی رخ می دهد که قدر و عظمت ولی خدا و جایگاه او در هستی مشخص شود. چیزی که جز خدا و ولی خدا را توانایی فهم آن نیست. و چون بشرعادی از عظمت ولی خدا بی اطلاع است، عظمت از دست دادن او را و جنایت ظلم بر او را نیز نمی فهمد. گرچه تاب و تحمل همان مقدار که فهم کرده را نیز ندارد ولی عمق آن را در نمی یابد این همان مصیبتی است که حضرت زهرا با نبود پیامبر فریادگر آن است و توان تحمل آن را ندارد غم سترگ فقدان او را می فهمد چرا که عظمت رسول خدا را می داند. و لذا وقتی پیامبر از دنیا می رود آن قدر در گریه و ناله است که از دنیا می رود. صبت علی مصائب لو انها صبت علی الایام صرن لیالیا(9)
این همان درک عظمت است که علی بر قبر فاطمه ناله سر می دهد و در خطاب با پیامبر از کم شدن صبرخود شکوه می کند:
قل عن صفیتک صبری(10).
این همان درک عظمت است که امام حسین، هنگام شهادت امام حسن فریاد می زند: غارت زده کسی نیست که دنیا را از دست داده باشد، غارت زده کسی است که برادری چون تو را از دست داده باشد.
این همان درک عظمت است که یکایک ائمه فریادگر و نوحه خوان آنند و حضرت مهدی قرن هاست صبح و شام ضجه می زند و به جای اشک خون می گرید و می گوید: لاندبن علیک صباحاً و مسائاً و لابکین لک بدل الدموع دما(11).
لذا ولی خدا، هم عظمت ولی خدا را می فهمد و هم فقدان او را در می یابد.
سوم مقدار جرم و جنایت به ولی خدا را نیز ولی خدا می فهمد. دیگران گرچه ابعادی از آن را می فهمند؛ می گریند و ضجه می زنند اما همه ابعاد را نمی فهمند. آسمان و زمین گریه می کنند اما همه ابعاد را درک نمی کنند. ولی خدا تمام ابعاد را درک می کند.
چهارم- هنگامه قصاص، عوامل جنایت، عوامل انسانی، فرهنگ، سیاسی اجتماعی، آنچه باعث این اتفاق شد و عمق این فتنه را نیز ولی خدا می فهمد که چگونه عواملی دست به دست هم داده و ولی خدا را غریبانه به شهادت رسانده اند، او را خارج و مارق از دین معرفی می کنند. این را نیز ولی خدا می فهمد. حضرت علی در بحث خوارج فرمودند انی فقات عین الفتنه بباطنها و ظاهرها(12)، من چشم فتنه را درآوردم، یا من چشمه فتنه را خشکاندم. عمق فتنه و عمق جنایت را ولی خدا می فهمد. لذا اگر قرار است کسی این صف یا این جریان را قصاص کند به تمام ابعاد واقف نیست. بنابراین دیگران، مثل مختار ممکن است مثلاً قاتلان را بکشند و از بین ببرند اما عمق فتنه را ولی خدا می فهمد.
پنجم انتقام از اشخاص نیست. کسی که به کار گروهی راضی باشد با آنان است (13)، بنابراین انتقام حضرت مهدی هنگام ظهور از افراد با آنکه در کربلا نبوده اند و قاتلان کربلا سال ها مرده اند. به دلیل رضایت(14) آنان وبرای آن است که با رضایت و رفتار و اعمال خود در صف یزیدیان را بخوبی می شناسد. او فتنه و فاجعه را می داند. عمق فاجعه را می داند و می فهمد چگونه باید عمل کند.
لذا برکندن و از ریشه خشکاندن و از بین بردن کامل صف قاتلان و دشمنان ولی خدا و مبارزان با حق، دین حق و ولی خدا، فقط و فقط توسط ولی خدایی صورت می گیرد که به کنه و عظمت مطلب آگاه است.
امام باقر(ع) فرمود: کسی که مظلوم کشته شده، حسین بن علی است که ما اولیای دم او هستیم و قائم ما وقتی قیام کند، او را خونخواهی می کند.
البته جامعه موظف است تلاش کند و گرچه ضربه به پیکره مجرمان سال 60 و 61 هجری و خون آشامان وادی کربلا به هر نیت و کوششی؛ گام و قدمی است شیرین و یا در طول تاریخ قیام و نهضت های حق طلبانه چون انقلاب اسلامی ارزشمند است و تلاشی بقدر استطاعت اما این ها انتقام نیست که انتقام از ولی خدا برمی آید که ولی را بشناسد، عمق فاجعه را بداند، علل و عوامل را بشناسد و مسببان را در طول تاریخ و صف بندی و فتنه آنان را بخوبی آگاه باشد تا بتواند کنارخانه خدا در کنار معرفی خود به عنوان فرزند حسین و خبر از شهادت مظلومانه او، خبر از انتقام بدهد. البته چنان که گفته شد، این به این معنا نیست که ما نباید کاری کنیم و هرکس به توان خودش اما جایگاه، جایگاه ولی خداست.(15)
پی نوشت ها :
1- سوره بقره، آیه 178 وآیه 179.
2- تهذیب الاحکام، ج3، ص108.
3- سوره یونس، آیه 90.
4- همان، 91.
5- سوره اسراء، آیه33.
6-تاویل الایات الظاهره، ص145؛ نزدیک همین عبارت ارشادالقلوب، ج2، ص209.
7- بحارالانوار، ج77، ص196.
8- مصباح المتهجد، ص774. زیارت عاشورا.
9- بحارالانوار، ج79، ص106.
10. المناقب، ج3، ص364.
11. زیارت ناحیه منسوب به امام عصر(ع).
12. بحارالانوار، ج26، ص152.
13. رک بحارالانوار، ج97، باب دوم.
14. بحارالانوار، ج44، ص 218.
15. برای مطالعه بیشتر رک دو ماهنامه امام، شماره 28، مقاله مختار منتقم خون امام حسین نیست، گفت و گو با نگارنده و حسن ملایی.
منبع:نشریه پاسدار اسلام، شماره 352-351.