عوامل پایدارى و جاودانگى نهضت عاشورا (3)

عوامل پایدارى و جاودانگى نهضت عاشورا (3)

نویسنده : على باقى ‏نصرآبادى

ج. عوامل عر فانى

1. یاد خدا

ذکر و یاد خدا، در همه مراتب و مراحلش، امرى پسندیده و مورد تأکید اسلام است. درآیات قرآن توصیه به یاد فراوان خدا شده است. «اُذْکُرُوا اللَّه ذِکْراً کثیراً.»
[33] یاد، که یک مرتبهبلند عرفانى است، آن است که انسان پیوسته خدا را در خاطر داشته باشد و او را حاضر و ناظربر خویش ببیند و در تنهاترین حالات هم او را از یاد نبرد و در شداید و مصیبتها وبرخوردارى‏ها و نعمتها، ربوبیت و ولایت الهى را فراموش نکند. زنده بودن چراغ «یاد خدا»در دل، هم سبب پیشگیرى از گناه مى‏شود، هم مقاومت انسان را در سختى‏ها و گرفتارى‏هامى‏افزاید و هم انسان به سرمستى و غرور نمى‏افتد و هم زمینه‏ساز ارتقاء روحى و تصفیهاخلاق از رذایل و خالى شدن خانه دل از اغیار است. عاشورا، مظهرى روشن از یاد خدا استکه در گفتار و رفتار و حالات امام حسین(ع) و یاران او دیده مى‏شود. این خصلتدست‏پروردگان مکتب قرآن است که هرگز خدا را در هیچ حالى از یاد نمى‏برند. امامحسین(ع) در بحرانى‏ترین حالات و پیش‏آمدها با یاد خدا آرامش مى‏یابد و این اطمینان قلبىرا به یاران و خانواده‏اش نیز منتقل مى‏کند. خطبه‏هایش با نام و یاد خداست. وقتى براىاصحابش خطبه مى‏خواند، آغاز خطبه با ثنا و حمد خداست:
«أُثنى‏ عَلَى اللَّهِ اَحْسَنَ الثّناء وَ اَحْمَدُهُ علْى السّرّاءِ و الضّرّاءِ؛
[34] خدا را به نیکوترین ستایش، مى‏ستایم و او را در حالت سرور و غم و راحتى سپاس مى‏گویم.»
در صبح عاشورا، وقتى سپاه دشمن به سوى او مى‏آید، مى‏فرماید:
«اَللَّهُمَّ اَنْتَ ثِقَتى‏ فى کُلِّ کَرْبٍ؛
[35] خدایا در هر گرفتارى، تو تکیه‏گاه منى.»
امام و یاران پاکباز او، شب عاشورا را که مهلت گرفتند، تا صبح به نماز و قرآن و ذکر خداپرداختند. امام حسین(ع) در روز عاشورا، در اوج سختى‏هاى توان‏سوز و مدهوش‏ساز، یکلحظه از یاد خدا غافل نبود و گویا خویش را در معرض نگاه پرمهر خداى خود مى‏دید وپیوسته نام آن محبوب را بر زبان مى‏راند و قطره وجودش را به دریاى الهى متصل مى‏ساخت.اینکه گفته‏اند روز عاشورا امام حسین(ع) پیوسته و مداوم، خدا را یاد مى‏کرد و زیاد مى‏گفت:«لا حَوْلَ وَ لا قُوّه اِلاّ باللَّه الْعَلِىِّ الْعَظیم.»
[36] شاهد این ارتباط قلبى دوستدار با دوست است. بهصراحت تاریخ و احادیث، امام حسین(ع) بیشترین محبت و شیفتگى را نسبت به خداوند داشت و وجودش سرشار از محبت خدا بود.

2. فدا شدن در راه خدا

براى انسانهاى موحد، چیزى بالاتر از آن نیست که نعمتوجود را در راه رضاى معبود، به کار گیرند و در راه خدا خرجشوند و فدا گردند. آمادگى براى فدا شدن، نشانه صدق انسان درراه محبت خداست. خدا مشترى جانها و مالهاست و در برابر آنبهشت مى‏دهد.
[37] اولیاى خدا در برابر پروردگار، براى خود، هیچشأنى قایل نیستند و اگر دین الهى نیازمند مال و جان و حتى آبروىآنان باشد، از نثار آن مضایقه‏اى ندارند. عزت و عظمت و ارزشدین، تا حدى است که براى بقاى آن، عزیزترین انسانهاى پاک وحجتهاى الهى فدا مى‏شوند و این فدا شدن را اداى حق الهىمى‏شمارند.
در دوره‏اى که دین خدا در معرض زوال بود و جهالت وغفلت مردم زمینه این اضمحلال مکتب شده بود، امام حسین(ع)حاضر شد براى بیدارى و آگاهى مردم قربانى شود. در زیارتاربعین مى‏خوانیم:
«وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فیک لِیَسْتَنْقِذَ عِبادَکَ مِنَ الجَهالهِ وَ حیْرَهالضّلاله؛
[38] او خون خویش را در راه تو نثار کرد، تا بندگانت را از نادانى وسرگشتگى گمراهى نجات دهد.»
حفظ دین خدا قربانى مى‏خواهد. حسین بن‏على(ع) و یاران وفرزندانش قربانیان اهل بیت در این راه بودند. براى ملتها همقربانى شدن و قربانى دادن، رمز عزت و پیروزى است. پیامعاشورا این است:
«ملتى که در راه «آزادى» گام برداشته و برمى‏دارد، باید قربانیانبسیارى تقدیم آستان حرّیت کند و اگر جامعه‏اى حاضر به فداکردن عزیزانش در راه عزیزانش (آرمان و مکتب و آزادى و
استقلال) نباشد، هرگز از ذلت به عزّت نمى‏رسد.»
[39] امام خمینى(ره) در باره نقش فداکارى امام حسین(ع) براىاحیاى دین اسلام مى‏فرماید:
«سیدالشهدا(ع) نهضت عاشورا را برپا نمود و با فداکارى وخون خود و عزیزان خود اسلام و عدالت را نجات داد و دستگاهبنى‏امیه را محکوم و پایه‏هاى آن را فرو ریخت.»
[40] «اسلام، همچو عزیز است که فرزندان پیغمبر، جان خودشان رافداى اسلام کردند …»
[41] استاد شهید مطهرى(ره) در این زمینه مى‏گوید:
«ما بچه‏هایمان را دوست داریم. آیا حسین بن‏على(ع) بچه‏هاىخود را دوست نداشت؟ مسلماً او بیشتر دوست داشت. به ایندلیل که از ما انسان‏تر بود و این عواطف، عواطف انسانى است.او انسان‏تر از ما بود و قهراً عواطف انسانى او هم بیشتر بود.حسین بن‏على(ع) نیز بیشتر از ما فرزندان خود را دوستمى‏داشت اما در عین حال او خدا را از همه کس و همه چیزبیشتر دوست مى‏داشت، در مقابل خداوند و در راه خدا هیچکس را به حساب نمى‏آورد.»
[42]

3. عشق به خدا

از والاترین و زلال‏ترین حالات جان آدمى، عشق به کمالمطلق و معبود حقیقى، خداى متعال است. پیشوایان الهى اینعشق را در بالاترین درجه‏اش داشتند. نحوه حیات و شهادتشاننیز گویاى آن است. صاحبان چنین عشقهایى، براى خود، تعیّنىنمى‏بینند و پیوسته در انتظار لحظه رهایى از قفس تن و زندانخاک و پیوستن به خداوندند. چنین عشقى «فناى فى اللَّه» را هم درپى دارد و این فنا و جذبه، سبب مى‏شود که جز ذات احدى و جزرضاى خالق، چیزى را به حساب نیاورد و از هر چه که مانع اینوصال گردد، بگذرد. گذشتن از همه چیز براى خدا، یکى ازجلوه‏هاى همین عشق عرفانى به خدا است. فدا کردن جسم براىتعالى جان، جلوه دیگر آن است.
«عقل مى‏گوید بمان و عشق مى‏گوید برو … و این هر دو، عقل و عشق را، خداوند آفریدهاست تا وجود انسان در حیرت میان عقل و عشق معنا شود … راهى که آن قافله عشق پاى درآن نهاد، راه تاریخ است و آن بانگ الرّحیل هر صبح در همه جا برمى‏خیزد. و اگر نه، اینراحلان قافله عشق، بعد از هزار و سیصد و چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبّیکگفته‏اند؟ … اکنون بنگر حیرت عقل را و جرأت عشق را! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند… راحلان طریق عشق مى‏دانند که ماندن نیز در رفتن است، جاودانه ماندن در جوار رفیقاعلى، و این اوست که ما را کشکشانه به خویش مى‏خواند …»
[43] مقام سلم و رضا نیز ثمره همین عشق و مجذوبیت نسبت به آن یگانه محبوب است.برافروخته‏تر شدن چهره امام حسین(ع) هر چه که به لحظه شهادت نزدیک مى‏شد، نشانهدیگرى از این عشق برین است.

4. قیام براى خدا

اخلاص و خدایى بودن نیت و انگیزه، در هر کارى مطلوب و ارزشمند است، به خصوصدر مسایل مبارزاتى که زمینه هواى نفس و انگیزه‏هاى مادى و جاه‏طلبانه و قدرت‏جویى یاانتقام‏گیرى بیشتر است و به عنصر اخلاص، نیاز بیشترى است. آنکه براى خدا قیام کند، همههمتش عمل به تکلیف و کسب رضاى الهى است. بنابراین نه کمى نفرات، در اراده‏اش خللىایجاد مى‏کند و نه شکست ظاهرى او را مأیوس و بدبین مى‏سازد. قیام براى خدا، توصیه وموعظه الهى است.
قرآن در این باره مى‏فرماید:
«قُلْ اِنَّما اَعِظُکُمْ بِواحِدَهٍ اَنْ تَقُوموا للَّهِ مَثْنى‏ وَ فرادى‏؛
[44] بگو شما را به یک چیز موعظه مى‏کنم: اینکه دو تا دو تا و به تنهایى براى خدا قیام کنید.»
از نظر اسلام ملاک زیبایى و انگیزه، رنگ خدایى داشتن آن است، هر چه نزدیکى و پیوندانگیزه با آفریدگار هستى بیشتر باشد و نیت پررنگ‏تر شود، انگیزه زیباتر است و بر این مبنا،زیباترین انگیزه، الهى‏ترین آنها و بهترین نیتها، خالص‏ترین آنها است. زیرا تا انگیزه انسان درتلاشها رنگ خدایى پیدا نکند، کوششهاى او در جهت منافع واقعى و کامیابى کامل وهمیشگى خود و جامعه انسانى نخواهد بود.
بنابراین آنچه براى خدا باشد ماندگار و پایدار مى‏شود. بدین علت بود که امام حسین(ع)انگیزه الهى را تضمین بیشترى براى ادامه مبارزه تا نهایت توان و تا پایان عمرمى‏دانست‏ومى‏فرمود:
«یا اخى‏ وَ اللَّه لَوْ لَمْ یَکُنُ فى الدّنیا مَلْجَأٌ وَ لا مَأوىً لَما بایَعْتُ یَزیدَ بْن مُعاویهَ؛
[45] برادرم! اگر در دنیا هیچ پناهگاهى هم نداشته باشم، هرگز با یزید بیعت نخواهم کرد.»
امام حسین(ع) به خوبى دریافته بود وقتى قیام براى خدا باشد، هرگز احساس باختن وخسارت در کار نیست. رمز جاودانگى قیام امام حسین(ع) که مرزهاى زمانى و مکانى رادرنوردید و مبدل به نمادى جاودانه گشت صداقت و اخلاص بود.

پی‌نوشت‌ها:

[33].سوره احزاب، آیه 41؛ سوره جمعه، آیه 10.
[34].موسوعه کلمات الامام الحسین، ص‏395.
[35].همان، ص‏414.
[36]. همان، ص 485.
[37].سوره توبه، آیه 111.
[38].مفاتیح الجنان، ص‏468.
[39].محدثى، جواد، پیامهاى عاشورا، ص‏160.
[40].صحیفه نور، ج‏4، ص‏100.
[41].همان، ج‏10، ص‏30.
[42].مطهرى، مرتضى، مجموعه آثار، ج‏17، ص‏225.
[43]. شهید سیّدمرتضى آوینى، (روایت محرم) فتح خون، نشر کانون فرهنگى – هنرى ایثارگران، چاپ سوم،1375، ص‏39 – 36.
[44].سوره سبأ، آیه 46.
[45].بحارالانوار، ج‏44، ص‏329.

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید