آسیب‏ شناسى فرهنگ سیاسى عاشورا (1)

آسیب‏ شناسى فرهنگ سیاسى عاشورا (1)

نویسنده : مصطفى جعفرپیشه فرد

عاشورا، فرهنگى به جامعیّت اسلام دارد و ابعاد گوناگون فردى – اجتماعى و معنوى – سیاسى که درکلیّت اسلام شاهدیم، در فرهنگ عاشورا نیز متجلّى است. غفلت از ابعاد چند وجهى این فرهنگ،خسارات جبران ناپذیرى به بار مى‏آورد. چندوجهىِ فرهنگ عاشورا است که در بحث آسیب‏شناسىآن مورد توجّه جدّى است. عاشورا تبلور سیاست دینى است و این کلیّت و این ترکیب، در بحثآسیب‏شناسى باید مورد بررسى قرار گیرد.
تحلیل و شناسایى آسیب‏هاى این فرهنگ، در گرو شناخت چگونگى معمارى و شناخت معماراناین بناى عظیم است. از این رو نویسنده، به عنوان مقدّمه، بخشى مختصر در باره معمارى فرهنگعاشورا ارائه کرده، آنگاه به بررسى بیشتر آسیب‏شناسى آن پرداخته‏است.
این بخش مقاله، به این پرسش پاسخ مى‏دهد که نخستین معماران فرهنگ عاشورا چه کسانىبوده‏اند؟ مراسم و آیین عزادارى توسط چه کسانى و از چه زمانى رایج شده است؟ در این بخش مقدماتىبا ارائه کلیّات و رؤوس مطالب، مشخص مى‏گردد که معمارى فرهنگ عاشورا مربوط به عصر اهلبیت(ع) است و آیین سوگوارى عاشورا نیز برگرفته از آموزه‏هاى ایشان است. این بخش دو قسمت دارد:
الف) نقش اسیران کربلا در معمارى فرهنگ عاشورا
ب) نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا.
بخش دوم مقاله که پیکره اصلى آن را تشکیل مى‏دهد، به موضوع آسیب‏شناسى فرهنگ عاشورا و بررسى برخى نقطه ضعفها و پاره‏اى آفت‏ها مى‏پردازد؛ ضمن آنکه به شیوه درمان نیز اشاره مى‏کند، تانقش سازنده و منزلت رفیع این فرهنگ در ساختار سیاسى اجتماعى جامعه مشخص گردد.
این بخش، خود از دو قسمت تشکیل مى‏شود: بایسته‏ها و نبایسته‏هاى فرهنگ عاشورا. در قسمتنخست، سه عنوان کلّى مورد توجه است:
1. ارتکاب گناه و تخلّف از شرع
2. سست کردن پایه‏هاى دین و مذهب
3. تحریف لفظى و معنوى عاشورا.
طىّ این سه عنوان مشخص مى‏شود که رعایت نکردن هر یک از اینها و انجام کارهایى که تحریفعاشورا است یا موجب تحریف عاشورا مى‏گردد، خطر بزرگى است که موجب کم رنگ و یا بى‏اثر شدناین فرهنگ سازنده مى‏شود.
در قسمت دوم نیز اهداف عاشورا، در سه بعد طبقه بندى مى‏شود:
1. احیاى ارزشهاى انسانى،
2. احیاى ارزشهاى اسلامى (بطور عام)،
3. احیاى ارزشهاى عرفانى.
عاشورا، این سه را، یک‏جا، به نحو بسیط و یگانه در خود داشت و عزاداران و سوگوارانامام‏حسین(ع)، باید این اهداف را دقیقاً بشناسند، و هر کجا کم توجهى و غفلتى مشاهده مى‏شود، نسبتبه ترمیم آن حسّاس باشند.
به اعتقاد نویسنده توجه به این بایسته‏ها، و پرهیز از آن نبایسته‏ها، موجب مى‏شود، فرهنگعاشورا، این سرمایه بزرگ اسلامى، انسانى، در جایگاه واقعى اجتماعى خود قرار گیرد و تمامى ابعادسیاست‏هاى کلان اجتماعى را متأثر از خود گرداند.
مقدّمه: معمارى فرهنگ عاشورا
الف. نقش اسیران کربلا در معمارى فرهنگ عاشورا
تاریخ‏نگار شاخص حادثه عاشورا، ابومخنف،
[1] به نقل از یکى از شاهدان واقعه نینوا،ابن‏قیس تمیمى حکایت کند: هر چیزى را فراموش کنم، سخن زینب(س) دخت فاطمه(س)را هنگام مرور بر جسم چاک چاک برادرش حسین(ع)، وقت رفتن به کوفه فراموش نمى‏کنمکه مى‏گفت:
«یا محمداه، یا محمداه، صلى علیک ملائکه السماء هذا الحسین بالعراء مرمل بالدماء مقطّع الاعضاء، یا محمداه و بناتک سبایا، و ذریّتک مقتّله، تسفى علیها الصبا.»
زینب، با این سخنان دوست و دشمن را به گریستن واداشت.
[2] «اى جدّم، اى رسول خدا، درود فرشتگان آسمان بر تو باد، این پیکر قطعه قطعه و غلطیده درخون حسین توست. یا رسول الله، دخترانت اسیر و جگر گوشه‏گانت کشته و نسیم مشرق برجسم چاک چاک آنان در بیابان مى‏وزد.»
پس با زبان پر گله آن بضعه الرسول رو در مدینه کرد یا ایها الرسول این کشته فتاده به هامون حسین تُست وین صید دست و پازده در خون حسین تُست این نخل‏تر کز آتش جان سوز تشنگى دود از زمین رسانده به گردون حسین تُست این ماهى فتاده به دریاى خون که هست زخم از ستاره بر تنش افزون حسین تُست
[3] با این سخنان سراسر آه و سوز زینب سلام الله علیها که در آغاز سفر اسارت به کوفه وشام بیان شد، فصلى جدید از حادثه خونبار کربلا رقم خورد. اکنون عاشورا پایان یافته بود ووظیفه پیام‏آوران عاشورا، اسیران دشت کربلا، به ویژه زینب(س) صیانت از آن بود. پیامشهیدان طفّ براى ابدیّت تاریخ بشرى باید حفظ مى‏شد. عاشورا حادثه‏اى ساده و گذرا نبود،عاشورا براى جاودانگى وحى و اسلام و حفاظت از پیام آسمانى پیامبر خاتم(ص) پدید آمدهبود. «حسین منّى و انا من حسین» و براى تحقق دقیق و کامل این رسالت عظیم چاره‏اى جزتبدیل عاشورا به یک فرهنگ و مکتب نبود، فرهنگى که تا اعماق زندگى فردى و اجتماعىانسانها تا ابد نفوذ کند و مکتبى که درس‏هاى دین خاتم را براى سعادتى جاودانه، به گوشتمامى انسانهاى عاشق حقّ و شیفته انسانیّت و عدالت و توحید و آزادگى برساند و بیاموزندکه : «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.»
رسالت شاهدان مصیبت عظماى طفّ، از حضرت زینب و امام سجاد تا امامان معصومدیگرعلیهم‏السلام آن بود که اوّلاً عاشورا به فراموشى سپرده نشود، ثانیاً از خطر تحریفمصون بماند و نگذارند دست تحریف‏گران بر دامان پاک آن رسد. در این صورت بود کهمى‏توانست شعارها و اهداف عاشورا تا ابد چراغى فراروى خیل عظیم مشتاقان حقّ وعدالت قرار گیرد.
البته عظمت مصیبت و ژرفاى رزیّه کربلا، (مصیبه ما اعظمها و اعظم رزیتها فى الاسلام و
فى جمیع السماوات و الارض)
[4] به حدّى بود که در اوان پیدایش آن، هر احساسى راجریحه‏دار مى‏کرد و دوست و دشمن را به تفکر و اندیشه وا مى‏داشت و از این رو از نخستینروزهاى مصیبت کربلا، قیام‏هاى مختلف شکل مى‏گیرد و از همین جهت است که عدّه‏اى ازبزرگان و خواصّ اسلامى و پاره‏اى از صحابه پیامبر را وادار به روشنگرى و عکس‏العمل ودفاع از سیره و روش حسین بن على(ع) و زنده نگه داشتن یاد و نام او مى‏کند. مثلاً در مجلسابن‏زیاد، هنگامى که زیدبن ارقم، جسارت عبیدالله را بر لب و دندان رأس بریده سیدالشهدا،مشاهده کرد، تاب نیاورده و شجاعانه به ابن‏زیاد عتاب مى‏کند: امیر سرکش و مغرور کوفه،
«اعل هذا التقضیب عن هاتین الثنیتین، فوالذى لا اله غیره لقد رأیت شفتى رسول الله صلىالله علیه و اله و سلم على هاتین الشفتین یقبّلهما؛
[5] چوب دستى‏ات را از این دندانها دور کن، قسم به پروردگارى که جز او خدایى نیست، با چشمانخود، لبان رسول الله(ص) را بر این لب دیدم که بر آنها بوسه مى‏زد.»
زید بن ارقم این سخن را گفت و با گریه مجلس را ترک کرد و به آنان که بیرون مجلس،گرد آمده بودند اعلام کرد:
«انتم یا معشر العرب العبید بعد الیوم، قتلتم ابن‏فاطمه و امّرتم ابن‏مرجانه فهو یقتل خیارکم ویستعبد شرارکم، فرضیتم بالذل، فبعداً لمن رضى بالذلّ؛
شما اى گروه عرب، پس از امروز بندگانى بیش نخواهید بود. فرزند فاطمه را کشتید و فرزندمرجانه را امیر خود ساختید تا خوبانتان را به قتل رساند و بدانتان را به بندگى کشاند وبدین‏سان به ذلّت راضى شدید، واى بر آنان که تن به ذلّت دهند.»
با این جملات، زیدبن ارقم با شیوایى و رسایى کامل به پیام عزت‏بخش و غرورآفرینعاشورا اشاره کرد.
نمونه دیگر در مسیر زنده نگه داشتن نام کربلا و اباعبدالله(ع)، زیارت اربعین جابربنعبدالله انصارى، صحابى بزرگوار پیامبر اکرم(ص) است. عطیه بن سعدبن جناده(م‏111ه’ق)که همراه جابر بوده، گوید:
«جابر غسل کرد و خود را شبیه مُحرمان ساخت و به سعد خوشبو کرد و چون نابینا بوددستش را گرفته و به قبر مطهر رسانیدم، پس بیهوش شد، آب بر او پاشیدم، به حال آمد و باسوز دل سخنانى جگر سوز به آن حضرت عرض کرد و آنگاه بر شهدا سلام کرد و گفت: ما نیزدر ثواب این فیض بزرگ و جهاد و شهادتى که نصیب شما گشت، شریک مى‏باشیم. چرا کهنیّت من و اصحابم، همان نیت حسین(ع) و اصحاب اوست و از پیامبر اکرم(ص) شنیدم که: هر کس عمل قومى را دوست دارد، با ایشان در ثواب آن عمل شریک باشد.»
[6] اینها نمونه‏هایى از تلاش‏هاى مقدسى است که براى حفظ عاشورا و انتقال پیام آن بهجامعه اسلامى آن روز صورت گرفت. ولى از آنجا که حوادث هر چه قدر بزرگ باشند، گذرزمان یا موجب فراموشى آنها مى‏شود و یا لا اقل مانع انتقال اهداف و پیام واقعى آنها بهنسل‏هاى بعدى مى‏گردد، براى صیانت از عاشورا و اهداف بلند آن، نقش اصلى و اساسى بردوش خود اهل بیت(ع) بود. از میان اهل بیت(ع)، در مرحله نخست این نقش بر دوشحضرت زینب(س) و امام سجاد(ع) و دیگر اسیران کربلا، که خود شاهد آن صحنه‏هاىدلخراش بودند و با تمام وجود آن مصیبت عظمى را به جان خریده و تحمّل کرده بودند،واگذار شده بود که با سخنان آتشین و غرورآفرین خود در ایام اسارت و استفاده ازفرصت‏هاى مهمى که در مجلس ابن‏زیاد و یزید و در کوفه و شام و پس از ایام اسارت بهدست مى‏آمد، مانع از فراموشى خاطره سیدالشهدا(ع) و اهداف او شوند. زینب(س) که با آنهمه داغ و مصیبت، در مجلس ابن‏زیاد با دنیایى از ابهت و بزرگى حاضر شد، سه بار، امیرمغرور کوفه خواستار معرفى او شد ولى پاسخى نشنید، سرانجام یکى از کنیزان، او را معرّفىکرد، ابن‏زیاد رو کرد به زینب و گفت: «سپاس خدایى را که رسوایتان گردانید و شما را به قتلرسانید و دروغتان را آشکار گردانید.» این سخنان نه تنها حکایت از عمق کینه امویان باخاندان وحى داشت، که حقد آنان را نسبت به پیام آسمانى و رهایى بخش آنان نیز آشکارمى‏ساخت. امّا زینب در پاسخ فرمود:
«الحمدلله الذى اکرمنا بمحمد صلى الله علیه و اله و سلم و طهّرنا تطهیرا، لا کما تقول انت، انمایفتضح الفاسق و یکذّب الفاجر؛
[7] سپاس پروردگارى را که با پیامبر خاتم(ص) اکراممان نمود و ما را پاکیزه و طاهر گردانید؛آن‏چنان که تو مى‏گویى نیست. همانا این فاسق است که رسوا مى‏گردد و انسان فاجر است کهدروغش آشکار مى‏شود.»
این سخنان و گفت و گو و اتفاقات که خوشبختانه همگى در سینه تاریخ ثبت است،به‏خوبى نشان مى‏دهد که چگونه با درایت و درک درست شرایط، خاندانامام‏حسین(ع)اززمینه‏هاى به دست آمده، بهره مى‏جستند براى آنکه، پیام شهیدان کربلارابه‏جامعه غفلت زده و خواب آلود توسط بنى‏امیه برسانند و با عاشورا، یک فرهنگ پدیدآورند؛ فرهنگى مبتنى بر آموزه‏هاى دقیق وحیانى که در عترت طاهره(ع) به ودیعت گذاردهشده بود.
ب. نقش امامان معصوم(ع) در معمارى فرهنگ عاشورا
پس از شاهدان حاضر در صحنه کربلا، نوبت به دیگرامامان معصوم(ع) مى‏رسد تا اینفرهنگ را عمق بخشند و بنیان آن را هر چقدر رفیع‏تر گردانند. در این ارتباط، به پاره‏اى ازمقولات و مفاهیم کلیدى مى‏توان اشاره داشت. و تفصیل آن را به مقاله‏اى مستقل ارجاعمى‏دهیم که در همین شماره ویژه نامه آمده است.
[*]

1. گریستن و گریانیدن

گریستن در مصیبت سیدالشهدا، به عنوان عبادتى ارزشمند که موجب تقرّب الى اللهمى‏شود، مورد تأکید، عترت طاهره(ع) بوده است. امام هشتم به ریّان بن شبیب فرمود:
«یا ابن‏الشبیب ان کنت باکیاً لِشى فابک للحسین بن على بن ابى‏طالب؛
[8] اگر بر چیزى مى‏گریى، بر حسین مویه کن.»
در همین باب علّامه مجلسى(ره) در بحارالانوار، با نام «ثواب البکاء على مصیبته و….»سى و هشت روایت در فضیلت گریه بر سیدالشهدا و سایر ائمه گزارش کرده است.
[9]

2. مرثیه‏سرایى

از ابزارهاى مهم براى جاودانه کردن حوادث تاریخى، استفاده از هنر، از جمله شعراست. امامان معصوم(ع) در این ارتباط تأکید فراوانى داشتند و شاعران مرثیه‏سراى سالارشهیدان را تشویق و مورد تفقد قرار مى‏دادند، از آنان مى‏خواستند سروده‏هاى خود را درحضور ایشان بخوانند و به آنان ارزش والاى به کارگیرى این هنر را در رثاى سید شهیدان(ع)یادآور مى‏شوند.
زید شحام گوید: با گروهى از کوفیان در حضور امام صادق(ع) بودیم که جعفر بن عفانوارد شد، امام، او را فرا خواند و نزد خویش جاى داد، آنگاه به او فرمود: شنیده‏ام در رثاىامام‏حسین(ع) مرثیه‏سرایى مى‏کنى؟ گفت: آرى. فرمود: بخوان. جعفر شروع به خواندنمرثیه خود کرد و امام و تمامى اطرافیان شروع بر گریستن کردند تا اینکه قطرات اشک برسیما و محاسن حضرت نشست. آنگاه خطاب به جعفر فرمود: فرشتگان مقرّب الهى، سرودهتو را شنیدند و آنان نیز مویه کردند. و در پایان فرمود:
________________________________________
[*]. نک: مقاله «بعد سیاسى و احیاى عاشورا از منظر فقه».
«ما من احد قال فى الحسین شعراً فبکى و ابکى به الّا اوجب الله له الجنه وغفر له؛
[10] کسى که در رثاى حسین شعرى مى‏گوید پس گریه نمى‏کند یا نمى‏گریاند مگر آنکه خداوندبهشت را براى او مقرر مى‏کند و او را مى‏بخشاید.»

3. زیارت و یاد امام حسین(ع) در هر حال

از مهمترین عوامل تبدیل عاشورا به یک فرهنگ و اندیشه و تداوم آموزه‏هاى آن، تأکیدفراوان ائمه اطهار(ع) بر زیارت کربلا بوده است. در طول سال کمتر زمان مهمى را مى‏توانسراغ گرفت که زیارت کربلا از جمله اعمال و آداب آن نباشد. شبهاى قدر، شبهاى عید فطر وقربان، عرفه، نیمه شعبان، اربعین، عاشورا، و حتى هر شب و روز جمعه، زیارتامام‏حسین(ع) مورد تأکید قرار گرفته است. در وسائل‏الشیعه، بابى وجود دارد با نام «بابتأکّد استحباب زیاره الحسین بن على(ع) و وجوبها کفایه». در این باب چهل و هشت روایتگزارش شده است. و در باب پس از آن، «باب کراهه ترک زیاره الحسین(ع)» بیست و یکروایت نقل شده است.
محمد بن مسلم از امام باقر(ع) روایت کرده است:
«مروا شیعتنا بزیاره قبر الحسین(ع) فان اتیانه یزید فى الرزق و یمدّ فى العمر و یدفع مدافعالسوء، و اتیانه مفترض على کلّ مؤمن یقرّله بالإمامه من الله؛
[11] شیعیانمان را به زیارت مرقد حسین(ع) امر کنید، همانا آمدن به زیارت او، روزى را افزون، عمررا طولانى و روزنه بدیها را مى‏بندد و آمدن به زیارت او بر هر مؤمنى که به امامت الهى او اقراردارد، واجب است.»
استحباب زیارت امام‏حسین(ع) حتى از مکانهاى دور براى زنان، تکرار این زیارت بهقدر امکان، پیاده روى به سوى کربلا و زیارت امام‏حسین(ع)، زیارت به نیابت از دیگران،عناوینى است که در روایات مورد تأکید و اهتمام فراوان است.
[12] حتى زیارت امام‏حسین(ع)در حال خوف مستحب است.
[13] سلام گفتن بر آن امام شهید نزدیک و دور ندارد، از مکان دورنیز زیارت و سلام بر آن حضرت استحباب دارد. امام صادق(ع) به سدیر فرمود: بر بامخانه‏ات رو، به جانب راست و چپ رو کن، سپس بر آسمان نظر افکن، آنگاه رو به جانبکربلا کن و بگو:
«السلام علیک یا اباعبدالله، السلام علیک و رحمه الله و برکاته.
این کار تو ارزش یک حج و عمره دارد.»
[14] براى زنده نگاه داشتن یاد امام‏حسین(ع) از جمله مستحبات، ذکر نام ایشان و لعن برقاتلان او پس از نوشیدن آب است، چنانکه امام صادق(ع) به داود رقى فرمود.
[15]

4. تربت و حائر حسینى(ع)

خاک کربلا و حائر حسینى(ع) جایگاهى ویژه در معارف اهل بیت(ع) دارد. اهانت بهتربت اباعبدالله(ع) حرام است.
[16] در آغاز زندگى، بر اساس روایات مأثوره از امامانمعصوم(ع) کام نوزادان با تربت سیدالشهدا برداشته مى‏شود. حسین بن ابى‏العلاء گوید:شنیدم امام صادق(ع) مى‏فرمود:
«حنّکوا اولادکم بتربه الحسین(ع) فانها امان؛
[17] کام فرزندانتان را با تربت حسین(ع) بردارید، همانا، آن امان است.»
در وسایل‏الشیعه بابى مطرح است تحت عنوان: «باب استحباب استشفاء بتربهالحسین(ع) و التبرک بها و تقبیلها و تحنیک الاولاد و استحبابها عند الخوف وعندالمرض.»
[18] بر اساس روایات و فتواى فقها، سجده بر تربت امام‏حسین(ع) افضل از سجده بر هر چیزدیگر است، چون حجابهاى هفتگانه را مى‏درد.
[19] مستحب است از تربت سیدالشهداء تسبیحتهیه شود و همواره همراه او باشد، هر چند با آن تسبیح نگوید، تسبیح محسوب مى‏گردد.
[20] همراهى با تربت سیدالشهداء(ع) از لحظه میلاد و کام برداشتن شروع مى‏گردد تا پایانحیات دنیوى و آغاز حیات اخروى تداوم مى‏یابد. در وسایل‏الشیعه، شیخ حرّ عاملى، درابواب تکفین، بابى گشوده است با نام: «باب استحباب وضع التربه الحسینیه مع المیت فىالحنوط و الکفن و فى القبر» و در آن به نقل روایاتى در این زمینه، مى‏پردازد.
[21] اهمیت تربت کربلا و حائر حسینى در آموزه‏هاى اهل بیت(ع) آن‏چنان است کهفرموده‏اند؛ مسافر بین قصر و تمام خواندن نماز در آن مکان مقدس مخیّر است.
[22] علاوه براین دعا خواندن زیاد و طلب حاجت در نزد قبر آن حضرت از مستحبات است. ابن‏فهد حلّىفرموده، روایت است که خداوند در مقابل شهادت امام‏حسین(ع) چهار خصلت به او عطافرموده است:
«جعل الشفا فى تربته و اجابه الدعاء تحت قبته و الائمه من ذریّته و ان لا تعد ایام زائریه مناعمارهم؛
[23] شفاى از بیمارى‏ها و معالجه دردها با تربت سیدالشهدا، مستجاب شدن دعا در زیر قبّهحسینى، امامان معصوم ازذریّه او بودن و محسوب نشدن ایام زیارت کربلا از عمر زائر.»
آنچه گذشت، گزارشى بسیار فشرده و مختصر از جایگاهسیدالشهدا، کربلا و عاشورا در معارف اسلامى و آموزه‏هاى اهلبیت(ع) بود، براى نشان دادن این حقیقت که؛ اگر چه عاشورا یکصبح تا شب بیشتر نبود و چند ساعتى به پایان رسید ولى تأسیسفرهنگ عاشورا و مکتب عزادارى ده‏ها سال به طول انجامیدهاست، اگر یک امام معصوم به همراه اصحاب و یاران و خاندانخویش عاشورا آفرید، نُه امام معصوم دیگر، در حراست وحفاظت از آن و رساندن پیام واقعى و اصیل آن به مسلمانان بلکههمه جهانیان در تمامى گستره تاریخ تا ظهور دولت عدل جهانىامام منتظر(عج) به تلاش همه‏جانبه برخاستند و با این تلاشسرمایه‏اى جاویدان و گرانبها را براى حقّ جویان پدید آوردند.
[24]

پی‌نوشت‌ها:

[1]. ابومخنف، لوط بن یحیى (م 157) قدیمى‏ترین مورخ کربلاست. طبرى و شیخ مفید در ارشاد وابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبیین، آنچه از حادثه کربلا نقل کرده‏اند، تقریباً برگرفته از ابومخنف است.براى آگاهى بیشتر ر.ک: رسول جعفریان، تاملى در نهضت عاشورا، ص 15 – 20، انصاریان، قم، 1381.
[2]. تاریخ طبرى، ج 5، ص 456، دارالتراث، بیروت.
[3]. دوازده بند، محتشم کاشانى، بند نهم.
[4]. زیارت عاشورا مفاتیح الجنان.
[5]. تاریخ طبرى، ج‏5، ص‏456.
[6]. حاجى نورى طبرسى، لؤلؤ و مرجان، ص 148-149، دارالکتاب اسلامیه، 1375 ه’ق
[7]. تاریخ طبرى، ج‏5، ص 457.
[8]. بحارالانوار، ج 44، ص 286، داراحیاء التراث العربى، بیروت، 1403 ه’ق.
[9]. همان، ص 278-296.
[10]. همان ص 283-282.
[11]. وسایل‏الشیعه، ج 14، باب 37، ح‏8، ص 413. مؤسسه ال البیت (ع)، 1414 ه’ ق.
[12]. همان، ص 483-435.
[13]. همان، ص 458-456.
[14]. همان، ص 494-493.
[15]. ابن‏قولویه، کامل الزیات، باب ثواب من شرب الماء، ذکر الحسین و لعن قاتله، ص 212.
[16]. سید کاظم یزدى، عروه الوثقى، ج 1، مسأله 25، فى احکام النجاسات .
[17]. وسایل‏الشیعه، ج‏14، ص 524.
[18]. همان، باب 70، ص 521.
[19]. ر.ک: امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 1، فى مکان المصلى و مسجده، مسأله 10.
[20]. وسایل‏الشیعه، ج 5، ابواب مایسجد علیه، باب 16، باب استحباب السجود على تربه الحسین (ع) ص367-365.
[21]. همان، ج‏3، ص 30-29.
[22]. ر.ک: امام خمینى، تحریر الوسیله، ج 1، القول فى احکام المسافر، مساله 8.
[23]. وسایل‏الشیعه، ج 14، ص 539-537.
[24]. شیخ عباسى قمى، مقاتیح الجنان، زیارت ششم از زیارات مطلقه امام حسین(ع)

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید