نویسنده : محمد رحمانى
[53] ج. احکام عزادارى سیدالشهدا(ع)بزرگداشتن یاد و خاطره امامان، بهویژه حضرت سیدالشهدا(ع) مورد سفارش اکیدائمه(ع) بوده است. آنان خود نیز در برپایى مجالس عزا نهایت اهتمام را داشتهاند امامرضا(ع)مىفرماید:
«کان ابى اذا دخل شهر المحرم لا یرى ضاحکاً و کانت الکأبه تغلب علیه حتى یمضى منه عشرهایام فاذا کان یوم العاشر کان ذالک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه».
[54] یعنى هنگامى که ماه محرم فرا مىرسید، کسى پدرم را خندان نمىدید و غم و اندوه بر او چیرهمىشد تا روز عاشورا و روز عاشورا روز مصیبت، اندوه و گریه او بود.
عاشورا و زنده نگه داشتن خاطرات آن، امروز در متن زندگى شیعه رسوخ و در عمقباورهاى او جریان یافته است. تشکیل مجالس عزادارى و سوگوارى، فرهنگى است
برخوردار از همه ارزشهاى الهى و انسانى. شرکت در مجالس ماتم و عزا، اعتراض وجبههگیرى علیه همه زشتىها و پلیدىها و حمایت از مظلومان تاریخ است. مجالسعزادارى، در طول تاریخ شیعه، آثار و برکات بىشمارى داشته است؛ از جمله، تداوم و احیاىنهضت عاشورا. امام خمینى(ره) در این باره مىفرماید:
«الان هزار و چهار صد سال است که با این منبرها، با این روضهها و با این مصیبتها با اینسینهزنىها ما را حفظ کردهاند…هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد،تا پایش سر و سینهزن نباشد، حفظ نمىشود».
[55] تاریخ عزادارى براى سیدالشهدا(ع) به درازاى تاریخ تولد بشر (حضرت آدم) است.براى سیدالشهدا(ع) نه تنها آدم و انبیا
[56] و رسول الله
[57] و على و فاطمه
[58] مجلس عزادارىبهپا کردهاند بلکه فرشتگان الهى در سوگ آن حضرت، اقامه ماتم کردهاند.
[59] امروز بسیارى از متفکران ادیان الهى، براى امام حسین(ع) و مراسم او احترام قائلند. یککشیش مسیحى مىنویسد:
«اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینى براى او بیرقى برمىافراشتیم و در هر روستایى براىاو منبرى برپا مىکردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا مىخواندیم».
[60] ژوزف فرانسوى درباره اهمیت و آثار و برکات عزادارى، مطالب بسیارى دارد؛ از جمله:
«خود شیعه هم به این فایدهاى که در کارهایشان وجود دارد، متوجه نیستند و گمانمىکنند که تنها ثواب اخروى کسب مىکنند؛ ولى هر عملى که در این جهان انجام مىشود، بىشک در اجتماع اثر مىگذارد…ما اگر مىبینیم که در هند شیعیان بسیارى وجود دارند، در اثراقامه ماتم و عزادارى حسین است».
[61] ماربین آلمانى دراین باره مىنویسد:
«بى اطلاعى بعضى از تاریخنویسان ما موجب شده است که عزادارى شیعه را به جنون ودیوانگى نسبت دهند؛ ولى اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زدهاند. ما در میان ملل و اقوام،مردمى مانند شیعه، پرشور و زنده ندیدهایم؛ زیرا شیعیان بهواسطه بهپا کردن عزادارىحسین، سیاستهاى عاقلانهاى را انجام داده و نهضتهاى مذهبى ثمربخش را بهوجودآوردهاند…ما اگر پیروان و مبلغان خود را با آن همه مخارج هنگفت و صرف نیرو و دلار با شیعهو مبلغین آن قیاس کنیم، خواهیم دید که مسیحیت به اندازه یک دهم شیعه پیشرفت نکردهاست…من معتقدم که رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان، شهید شدن حسین و آنرویدادهاى غمانگیز است».
[62] در هر صورت، عزادارى براى سیدالشهدا(ع) از نگاه فقها موضوع احکامى است که هر
یک از آنها در تداوم و استمرار نهضت حسینى نقش بهسزائى داشته است. در این بخش،برخى از آن احکام بررسى مىشود.
1. تسلیتگویى
از کارهاى مستحب در روز عاشورا تسلیتگویى شیعیان به یکدیگر است. در روایات ازائمه اطهار(ع) نقل شده است که اصل تسلیتگویى به صاحب عزا امرى پسندیده استوطبق قاعده تسامح در ادله سنن مستحب است؛ از جمله، در روایتى از رسول خدا(ص)نقلشده است:
«من عزّى مصاباً فله مثل اجره».
[63] یعنى هر کس مصیبتدیدهاى را تسلیت گوید، پاداشى همانند او دارد.
در خصوص روز عاشورا روایت شده است که شیعیان به یکدیگر بگویند:«اعظم اللهاجورنا بمصابنا بالحسین علیهالسلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدىمن آل محمد علیهم السلام».
[64] 2. سلام کردن بر حسین(ع) در هر روز
محدث عالىمقام، شیخ عباس قمى در مفاتیح الجنان بابى را با عنوان «استحباب التسلیمعلى الحسین(ع) و الصلاه علیه من بعید و قریب، کل یوم» گشوده و در آن، روایاتى را نقلکرده است؛ از جمله:
«قال: حسین بن ثویر کنت انا و یونس بن ظبیان عند ابىعبدالله و کان اکبرنا سناً فقال له:انى کثیراً ما اذکر الحسین(ع) فاى شیىٍ اقول؟ قال: قل: صلى الله علیک یا ابا عبدالله تعید ذلکثلاثاً فان السلام یصل الیه من قریب و بعید».
[65] حسین، پسر ثویر مىگوید: من و یونس پسر ظبیان در محضر امام صادق(ع) بودیمویونس سنش از ما بیشتر بود یونس به حضرت عرض کرد: من بسیارى از اوقات بهیادحسین(ع) هستم، پس چه جملهاى را بگویم؟ حضرت فرمود: بگو: «صلى الله علیک یااباعبدالله». این درود را سه بار تکرار کن. پس همانا سلام به آن حضرت مىرسد، از دورباشدیا نزدیک.
3 و 4. استحباب سرودن شعر و نوحه سرایى
از موضوعات فقهى درباره واقعه عاشورا و امام حسین(ع) سرودن شعر است که همشامل سرودن شعر و هم شعرخوانى (نوحه سرایى) مىشود. روایاتى نیز در این باره نقل شدهاست؛ از جمله:
«عن ابىعماره المنشد عن ابى عبدالله(ع) قال: قال لى: یا ابا عماره! انشدنى فى الحسین بنعلى. قال: فانشدته فبکى ثم نشدته فبکى. قال: فوالله مازلت انشده و یبکى حتى سمعت البکاءمن الدار. قال: فقال یا اباعماره: من انشد فى الحسین بن على شعراً فابکى خمسین فله الجنه ومن انشد فى الحسین شعراً فابکى ثلاثین فله الجنه و من انشد فى الحسین شعراً فابکى عشرینفله الجنه و من انشد فى الحسین شعراً فابکى عشره فله الجنه و من انشد فى الحسین شعراًفابکى واحداً فله الجنه و من انشد فى الحسین شعراً فبکى فله الجنه و من انشد فى الحسینشعراً فتباکى فله الجنه».
[66]
یعنى ابىعماره منشد از امام صادق(ع) نقل مىکند که آن حضرت به او فرمود: اىاباعماره! درباره حسین برایم شعر بخوان. من شعر خواندم. پس گریه کرد سپس شعر خواندمدوباره گریه کرد ابا عماره مىگوید: سوگند بهخدا همواره شعر مىخواندم و آن حضرت گریهمىکرد تا اینکه صدایش از بیرون خانه شنیده مىشد. آن حضرت فرمود: اى اباعماره! هرکس درباره حسین شعرى بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کسشعرى بخواند و سى نفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کس شعرى بخواند و بیستنفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کس شعرى بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت براىاو است و هر کس شعرى بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کس شعرىبخواند و گریه کند، بهشت براى او است و هر کس شعرى بخواند و خودش را به گریه بزند،بهشت براى او است.
5. آرزوى بودن با امام حسین
آرزوى شهادت و رستگار شدن در رکاب سیدالشهدا(ع) براى عاشقان آن حضرت،ازبهترین آرزوهاست بهویژه براى کسانى که شهادت را فوز عظیم و اوج قربوکمالمىدانند.
در بسیارى از زیارات آن حضرت، به این مطلب اشاره شده است؛ از جمله، زیارت اول
سیدالشهدا(ع):
«فلیت انى معکم فافوز فوزاً عظیماً».
[67]
نیز در زیارت ششم آمده است:
«یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً».
[68]
پر واضح است که چنین آرزویى مىتواند در تداوم و استمرار حرکت عاشورا بسىنقشآفرین باشد، بهویژه با توجه به اینکه به فرموده امام صادق(ع) هر روز عاشورا و هرزمین کربلا است.
[69] این مطلب، در ایران اسلامى، در زمان جنگ تحمیلى، به گونه احسنتجلى کرد و بسیارى از آرزومندان رکاب آن حضرت، سرزمین ایران را کربلا دانسته و از نظامجمهورى اسلامى که ثمره خون شهداى کربلا بود، دفاع کردند.
در روایات نیز بر آرزوى بودن در رکاب آن حضرت تأکید شده است؛ از جمله، در روایتریان آمده است:
«عن الرضا(ع) فى حدیث…یابن شبیب ان سرّک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهدمع الحسین(ع) فقل متى ذکرتهم: یا لیتنى کنت معهم فافوز فوزاً عظیماً».
[70]
یعنى ریان، پسر شبیب در حدیثى طولانى از امام رضا(ع) نقل مىکند…اى پسر شبیب! اگر تورا ثواب و اجر مثل کسى که با حسین شهید شده، خوشحال مىکند، پس هرگاه به یاد آنانافتادى، بگو: اى کاش با آنان بودم، پس به فوز بزرگ دست مىیافتم.
با توجه به اینکه در این روایت آمده است که ثواب آرزوى بودن با سیدالشهدا(ع) مانندثواب کسانى است که در رکاب آن حضرت شهید شدهاند، براساس احادیث «من بلغ» مىتوانگفت که چنین آرزویى مستحب است و فلسفه آن، آمادگى کامل براى استمرار بخشیدن بهحرکت عاشورا و ارزشهایى است که شهیدان کربلا براى آنها به شهادت رسیدند.
6. گریه بر سیدالشهدا(ع)
گریه کردن و گریاندن، سلاح برندهاى است که پیامش اعتراض به ستمگران و جبارانتاریخ است، مبنى بر اینکه آنان با آه و ناله جانسوز مظلومان، به ذلت و خارى کشاندهخواهند شد. هر قطره اشک، گلولهاى است بر قلب ستمگران بى رحم تاریخ. گریه کردن برسیدالشهدا(ع) ثمره محبتى است برخاسته از عشق و علاقه به حسین بن على(ع) و یاران باوفایش و همین گریه، موجب پیدایش رابطهاى وثیق و ناگسستنى میان ما و سالار شهیدان، درطول تاریخ است.
گریه کردن بر امام حسین(ع) نه تنها مایه شرافت و افتخار انسانهاى دلباخته است، بلکهسبب مباهات زمین و آسمان، نباتات و حیوانات، صحراها و دریاها نیز هست نهضتعاشورا با همین گریهها حفظ و استمرار یافته است. امام خمینى در اینباره مىفرماید:
«گریه کردن بر عزاى امام حیسن، زنده نگهداشتن نهضت و زنده نگهداشتن همین معنا استکه یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد… آنها از همین گریهها مىترسندبراى اینکه گریهاى است که گریه بر مظلوم است».
[71]
در جاى دیگر مىفرماید:
«گریه کردن بر شهید، زنده نگهداشتن نهضت است».
[72]
از اینجا فلسفه دستورهاى مؤکد ائمه اطهار(ع) به علاقهمندان و شیعیان، براى گریستنو گریاندن روشن مىشود. امام رضا(ع) به ریان بن شبیب مىفرماید:
«اگر بر چیزى گریه مىکنى، بر حسین بن على گریه کن که او را همچون گوسفندسربریدند».
[73]
گفتنى است که گریه اقسامى دارد: 1. گریه عجز؛ 2. تزویر؛ 3. پشیمانى؛ 4. شوق؛ 5. رحم؛ 6. غم و اندوه؛ 7. فراق و دورى.
بى شک گریه قسم اول و دوم و سوم، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم نیز هست؛ ولىگریههاى دیگر، هر کدام به جاى خود، پسندیده و داراى اجر و ثواب است.
در هر صورت، گریه در استمرار و احیاى صحنههاى عاشورا نقش اساسى داشته وخواهد داشت. از این رو، موضوع احکام فقهى قرار گرفته است که به بعضى از آنهااشارهمىشود.
از جمله مستحباتى که روایات بسیارى در باره آن نقل شده است، گریه بر مصیبتهاىوارده بر سیدالشهدا(ع) و خاندان او است. محدث عالىمقام شیخ حرّ عاملى بابى را با نام«باب استحباب البکاء لقتل الحسین و ما اصاب…» گشوده و در حدود بیست روایت را در آننقل کرده است.
[74] علامه مجلسى نیز بابى را با نام «باب ثواب البکاء على مصیبته و مصائبسائر الائمه…»
[75] گشوده و در آن، 38 روایت را نقل کرده است. در جامع احادیث الشیعه نیزبابى با عنوان «باب انه یستحب البکاء لما اصاب اهل بیت النبى(ص) خصوصاً الحسین»
[76]وجود دارد که در آن، بیش از 27 روایت نقل شده است؛ از جمله:
«عن فضیل بن یسار عن ابى عبدالله(ع) قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه و لو مثل جناح الذباب غفرالله ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر».
[77]
یعنى فضیل، پسر یسار از امام صادق(ع) نقل مىکند که هر کس نام ما پیش او برده شود وچشمانش اشکآلود گردد هر چند به اندازه بال مگس، خداوند گناهانش را خواهد بخشید،گرچه در حد کف دریا (کنایه از فراوانى) باشد.
8. تباکى
از مستحبات در باره حادثه عاشورا تباکى، یعنى خود را در مصیبت سیدالشهدا(ع) گریاننشان دادن و یا حالت گریه به خود گرفتن است. در این باره احادیث فراوانى نقل شده است؛از جمله، در حدیث قدسى آمده است:
«یا موسى! ما عبد من عبیدى فى ذلک الزمان بکى او تباکى و تعزّى على ولد المصطفى الا وکانت له الجنه ثابتاً فیها».
[78]
یعنى اى موسى! هیچ بندهاى از بندگان، درعصر آخرالزمان نیست که در عزاى فرزندمصطفى(حسین) گریه کند و یا خود را گریان نشان دهد، مگر اینکه بهشت براى اوست و درآن، ثابت و برقرار است.
و یا در روایت دیگر آمده است:
«من انشد فى الحسین شعراً فتباکى فله الجنه».
[79]
یعنى هر کس در باره حسین(ع) شعرى بگوید و تباکى کند، بهشت براى او است.
بنابراین، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن، ممکن است گفته شود که تباکى در عزاىسیدالشهدا(ع) مستحب است.
پینوشتها:
[54]. امام صادق(ع) به فضیل مىفرماید:«ان تلک المجالس احبّها فاحیوا امرنا رحم الله من احیا امرنا. یافضیل! من ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه» قربالاسناد، ص18؛ وسائلالشیعه، ج10، ص392).[55]. صحیفه نور، ج8، ص69.
[56]. شیخ صدوق، اکمال الدین، ص35.
[57]. علامه امینى، سیرتنا و سنتنا، ص40.
[58]. همان، ص32.
[59]. همان، ص120.
[60]. انطون بارا، الحسین فى الفکر المسیحى، ص72.
[61]. سید عبدالحسین شرف الدین، فلسفه شهادت و عزادارى حسین بن على، ص92.
[62]. همان، ص102.
[63]. محمد قمى، سفینه البحار.
[64]. مفاتیح الجنان، آداب روز عاشورا، ص524 و 830.
[65]. همان، باب 63؛ نیز ر.ک: کافى، ج4، ص575، ح2؛ تهذیب، ج6، ص54، ح131، 103، 180؛ کاملالزیارات ص197.
[66]. بحارالانوار، ج44، باب 34، ح15، ص282.
[67]. زیارت اول امام حسین(ع).
[68]. زیارت ششم امام حسین(ع).
[69]. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
[70]. بحارالانوار، باب 37؛ از ابواب المزار و ما یناسبه، ح18، ص417. نیز ر.ک: شیخ صدوق، امالى، ص112،ح5؛ عیون اخبار الرضا، ح1، ص299، ح5؛ وسائل الشیعه، ج14، باب 66، ح5.
[71]. صحیفه نور، ج10، ص31.
[72]. همان، ج10، ص31.
[73]. «یابن شبیب! ان کنت باکیاً لشىء فابک للحسین بن على بن ابىطالب فانه ذبح کما یذبح الکبش»(بحارالانوار، ج44، ص286).
[74]. وسائل الشیعه، کتاب الحج، ابواب المزار و یناسبه.
[75]. بحارالانوار، ج44، باب 34، ص278.
[76]. جامع احادیث الشیعه، ج15، ص429.
[77]. وسائل الشیعه، ج14، باب 66، ح1، ص500.
[78]. شاهرودى، مستدرک سفینه البحار، ج7، ص235.
[79]. بحارالانوار، ج44، ص282.
منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27