بعد سیاسى و احیاى عاشورا از منظر فقه(4)

بعد سیاسى و احیاى عاشورا از منظر فقه(4)

نویسنده : محمد رحمانى

[53] ج. احکام عزادارى سیدالشهدا(ع)
بزرگ‏داشتن یاد و خاطره امامان، به‏ویژه حضرت سیدالشهدا(ع) مورد سفارش اکیدائمه(ع) بوده است. آنان خود نیز در برپایى مجالس عزا نهایت اهتمام را داشته‏اند امامرضا(ع)مى‏فرماید:
«کان ابى اذا دخل شهر المحرم لا یرى ضاحکاً و کانت الکأبه تغلب علیه حتى یمضى منه عشرهایام فاذا کان یوم العاشر کان ذالک الیوم یوم مصیبته و حزنه و بکائه».
[54] یعنى هنگامى که ماه محرم فرا مى‏رسید، کسى پدرم را خندان نمى‏دید و غم و اندوه بر او چیرهمى‏شد تا روز عاشورا و روز عاشورا روز مصیبت، اندوه و گریه او بود.
عاشورا و زنده نگه داشتن خاطرات آن، امروز در متن زندگى شیعه رسوخ و در عمقباورهاى او جریان یافته است. تشکیل مجالس عزادارى و سوگوارى، فرهنگى است
برخوردار از همه ارزش‏هاى الهى و انسانى. شرکت در مجالس ماتم و عزا، اعتراض وجبهه‏گیرى علیه همه زشتى‏ها و پلیدى‏ها و حمایت از مظلومان تاریخ است. مجالسعزادارى، در طول تاریخ شیعه، آثار و برکات بى‏شمارى داشته است؛ از جمله، تداوم و احیاىنهضت عاشورا. امام خمینى(ره) در این باره مى‏فرماید:
«الان هزار و چهار صد سال است که با این منبرها، با این روضه‏ها و با این مصیبت‏ها با اینسینه‏زنى‏ها ما را حفظ کرده‏اند…هر مکتبى تا پایش سینه زن نباشد، تا پایش گریه کن نباشد،تا پایش سر و سینه‏زن نباشد، حفظ نمى‏شود».
[55] تاریخ عزادارى براى سیدالشهدا(ع) به درازاى تاریخ تولد بشر (حضرت آدم) است.براى سیدالشهدا(ع) نه تنها آدم و انبیا
[56] و رسول الله
[57] و على و فاطمه
[58] مجلس عزادارىبه‏پا کرده‏اند بلکه فرشتگان الهى در سوگ آن حضرت، اقامه ماتم کرده‏اند.
[59] امروز بسیارى از متفکران ادیان الهى، براى امام حسین(ع) و مراسم او احترام قائلند. یککشیش مسیحى مى‏نویسد:
«اگر حسین از آن ما بود، در هر سرزمینى براى او بیرقى برمى‏افراشتیم و در هر روستایى براىاو منبرى برپا مى‏کردیم و مردم را با نام حسین به مسیحیت فرا مى‏خواندیم».
[60] ژوزف فرانسوى درباره اهمیت و آثار و برکات عزادارى، مطالب بسیارى دارد؛ از جمله:
«خود شیعه هم به این فایده‏اى که در کارهایشان وجود دارد، متوجه نیستند و گمانمى‏کنند که تنها ثواب اخروى کسب مى‏کنند؛ ولى هر عملى که در این جهان انجام مى‏شود، بىشک در اجتماع اثر مى‏گذارد…ما اگر مى‏بینیم که در هند شیعیان بسیارى وجود دارند، در اثراقامه ماتم و عزادارى حسین است».
[61] ماربین آلمانى دراین باره مى‏نویسد:
«بى اطلاعى بعضى از تاریخ‏نویسان ما موجب شده است که عزادارى شیعه را به جنون ودیوانگى نسبت دهند؛ ولى اینان گزافه گفته و به شیعه تهمت زده‏اند. ما در میان ملل و اقوام،مردمى مانند شیعه، پرشور و زنده ندیده‏ایم؛ زیرا شیعیان به‏واسطه به‏پا کردن عزادارىحسین، سیاست‏هاى عاقلانه‏اى را انجام داده و نهضت‏هاى مذهبى ثمربخش را به‏وجودآورده‏اند…ما اگر پیروان و مبلغان خود را با آن همه مخارج هنگفت و صرف نیرو و دلار با شیعهو مبلغین آن قیاس کنیم، خواهیم دید که مسیحیت به اندازه یک دهم شیعه پیشرفت نکردهاست…من معتقدم که رمز بقا و پیشرفت اسلام و تکامل مسلمانان، شهید شدن حسین و آنرویدادهاى غم‏انگیز است».
[62] در هر صورت، عزادارى براى سیدالشهدا(ع) از نگاه فقها موضوع احکامى است که هر
یک از آن‏ها در تداوم و استمرار نهضت حسینى نقش به‏سزائى داشته است. در این بخش،برخى از آن احکام بررسى مى‏شود.
1. تسلیت‏گویى
از کارهاى مستحب در روز عاشورا تسلیت‏گویى شیعیان به یکدیگر است. در روایات ازائمه اطهار(ع) نقل شده است که اصل تسلیت‏گویى به صاحب عزا امرى پسندیده استوطبق قاعده تسامح در ادله سنن مستحب است؛ از جمله، در روایتى از رسول خدا(ص)نقل‏شده است:
«من عزّى‏ مصاباً فله مثل اجره».
[63] یعنى هر کس مصیبت‏دیده‏اى را تسلیت گوید، پاداشى همانند او دارد.
در خصوص روز عاشورا روایت شده است که شیعیان به یکدیگر بگویند:«اعظم اللهاجورنا بمصابنا بالحسین علیه‏السلام و جعلنا و ایاکم من الطالبین بثاره مع ولیه الامام المهدىمن آل محمد علیهم السلام».
[64] 2. سلام کردن بر حسین(ع) در هر روز
محدث عالى‏مقام، شیخ عباس قمى در مفاتیح الجنان بابى را با عنوان «استحباب التسلیمعلى الحسین(ع) و الصلاه علیه من بعید و قریب، کل یوم» گشوده و در آن، روایاتى را نقلکرده است؛ از جمله:
«قال: حسین بن ثویر کنت انا و یونس بن ظبیان عند ابى‏عبدالله و کان اکبرنا سناً فقال له:انى کثیراً ما اذکر الحسین(ع) فاى شیىٍ اقول؟ قال: قل: صلى الله علیک یا ابا عبدالله تعید ذلکثلاثاً فان السلام یصل الیه من قریب و بعید».
[65] حسین، پسر ثویر مى‏گوید: من و یونس پسر ظبیان در محضر امام صادق(ع) بودیمویونس سنش از ما بیش‏تر بود یونس به حضرت عرض کرد: من بسیارى از اوقات به‏یادحسین(ع) هستم، پس چه جمله‏اى را بگویم؟ حضرت فرمود: بگو: «صلى الله علیک یااباعبدالله». این درود را سه بار تکرار کن. پس همانا سلام به آن حضرت مى‏رسد، از دورباشدیا نزدیک.

3 و 4. استحباب سرودن شعر و نوحه سرایى
از موضوعات فقهى درباره واقعه عاشورا و امام حسین(ع) سرودن شعر است که همشامل سرودن شعر و هم شعرخوانى (نوحه سرایى) مى‏شود. روایاتى نیز در این باره نقل شدهاست؛ از جمله:
«عن ابى‏عماره المنشد عن ابى عبدالله(ع) قال: قال لى: یا ابا عماره! انشدنى فى الحسین بنعلى. قال: فانشدته فبکى ثم نشدته فبکى. قال: فوالله مازلت انشده و یبکى حتى سمعت البکاءمن الدار. قال: فقال یا اباعماره: من انشد فى الحسین بن على شعراً فابکى خمسین فله الجنه ومن انشد فى الحسین شعراً فابکى ثلاثین فله الجنه و من انشد فى الحسین شعراً فابکى عشرینفله الجنه و من انشد فى الحسین شعراً فابکى عشره فله الجنه و من انشد فى الحسین شعراًفابکى واحداً فله الجنه و من انشد فى الحسین شعراً فبکى فله الجنه و من انشد فى الحسینشعراً فتباکى فله الجنه».
[66] یعنى ابى‏عماره منشد از امام صادق(ع) نقل مى‏کند که آن حضرت به او فرمود: اىاباعماره! درباره حسین برایم شعر بخوان. من شعر خواندم. پس گریه کرد سپس شعر خواندمدوباره گریه کرد ابا عماره مى‏گوید: سوگند به‏خدا همواره شعر مى‏خواندم و آن حضرت گریهمى‏کرد تا این‏که صدایش از بیرون خانه شنیده مى‏شد. آن حضرت فرمود: اى اباعماره! هرکس درباره حسین شعرى بخواند و پنجاه نفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کسشعرى بخواند و سى نفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کس شعرى بخواند و بیستنفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کس شعرى بخواند و ده نفر را بگریاند، بهشت براىاو است و هر کس شعرى بخواند و یک نفر را بگریاند، بهشت براى او است و هر کس شعرىبخواند و گریه کند، بهشت براى او است و هر کس شعرى بخواند و خودش را به گریه بزند،بهشت براى او است.
5. آرزوى بودن با امام حسین
آرزوى شهادت و رستگار شدن در رکاب سیدالشهدا(ع) براى عاشقان آن حضرت،ازبهترین آرزوهاست به‏ویژه براى کسانى که شهادت را فوز عظیم و اوج قربوکمال‏مى‏دانند.
در بسیارى از زیارات آن حضرت، به این مطلب اشاره شده است؛ از جمله، زیارت اول
سیدالشهدا(ع):
«فلیت انى معکم فافوز فوزاً عظیماً».
[67] نیز در زیارت ششم آمده است:
«یا لیتنى کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً».
[68] پر واضح است که چنین آرزویى مى‏تواند در تداوم و استمرار حرکت عاشورا بسىنقش‏آفرین باشد، به‏ویژه با توجه به این‏که به فرموده امام صادق(ع) هر روز عاشورا و هرزمین کربلا است.
[69] این مطلب، در ایران اسلامى، در زمان جنگ تحمیلى، به گونه احسنتجلى کرد و بسیارى از آرزومندان رکاب آن حضرت، سرزمین ایران را کربلا دانسته و از نظامجمهورى اسلامى که ثمره خون شهداى کربلا بود، دفاع کردند.
در روایات نیز بر آرزوى بودن در رکاب آن حضرت تأکید شده است؛ از جمله، در روایتریان آمده است:
«عن الرضا(ع) فى حدیث…یابن شبیب ان سرّک ان یکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهدمع الحسین(ع) فقل متى ذکرتهم: یا لیتنى کنت معهم فافوز فوزاً عظیماً».
[70] یعنى ریان، پسر شبیب در حدیثى طولانى از امام رضا(ع) نقل مى‏کند…اى پسر شبیب! اگر تورا ثواب و اجر مثل کسى که با حسین شهید شده، خوشحال مى‏کند، پس هرگاه به یاد آنانافتادى، بگو: اى کاش با آنان بودم، پس به فوز بزرگ دست مى‏یافتم.
با توجه به این‏که در این روایت آمده است که ثواب آرزوى بودن با سیدالشهدا(ع) مانندثواب کسانى است که در رکاب آن حضرت شهید شده‏اند، براساس احادیث «من بلغ» مى‏توانگفت که چنین آرزویى مستحب است و فلسفه آن، آمادگى کامل براى استمرار بخشیدن بهحرکت عاشورا و ارزش‏هایى است که شهیدان کربلا براى آن‏ها به شهادت رسیدند.
6. گریه بر سیدالشهدا(ع)
گریه کردن و گریاندن، سلاح برنده‏اى است که پیامش اعتراض به ستم‏گران و جبارانتاریخ است، مبنى بر این‏که آنان با آه و ناله جان‏سوز مظلومان، به ذلت و خارى کشاندهخواهند شد. هر قطره اشک، گلوله‏اى است بر قلب ستم‏گران بى رحم تاریخ. گریه کردن برسیدالشهدا(ع) ثمره محبتى است برخاسته از عشق و علاقه به حسین بن على(ع) و یاران باوفایش و همین گریه، موجب پیدایش رابطه‏اى وثیق و ناگسستنى میان ما و سالار شهیدان، درطول تاریخ است.
گریه کردن بر امام حسین(ع) نه تنها مایه شرافت و افتخار انسان‏هاى دلباخته است، بلکهسبب مباهات زمین و آسمان، نباتات و حیوانات، صحراها و دریاها نیز هست نهضتعاشورا با همین گریه‏ها حفظ و استمرار یافته است. امام خمینى در این‏باره مى‏فرماید:
«گریه کردن بر عزاى امام حیسن، زنده نگه‏داشتن نهضت و زنده نگه‏داشتن همین معنا استکه یک جمعیت کمى در مقابل یک امپراتور بزرگ ایستاد… آن‏ها از همین گریه‏ها مى‏ترسندبراى این‏که گریه‏اى است که گریه بر مظلوم است».
[71] در جاى دیگر مى‏فرماید:
«گریه کردن بر شهید، زنده نگه‏داشتن نهضت است».
[72] از این‏جا فلسفه دستورهاى مؤکد ائمه اطهار(ع) به علاقه‏مندان و شیعیان، براى گریستنو گریاندن روشن مى‏شود. امام رضا(ع) به ریان بن شبیب مى‏فرماید:
«اگر بر چیزى گریه مى‏کنى، بر حسین بن على گریه کن که او را هم‏چون گوسفندسربریدند».
[73] گفتنى است که گریه اقسامى دارد: 1. گریه عجز؛ 2. تزویر؛ 3. پشیمانى؛ 4. شوق؛ 5. رحم؛ 6. غم و اندوه؛ 7. فراق و دورى.
بى شک گریه قسم اول و دوم و سوم، نه تنها ممدوح نیست، بلکه مذموم نیز هست؛ ولىگریه‏هاى دیگر، هر کدام به جاى خود، پسندیده و داراى اجر و ثواب است.
در هر صورت، گریه در استمرار و احیاى صحنه‏هاى عاشورا نقش اساسى داشته وخواهد داشت. از این رو، موضوع احکام فقهى قرار گرفته است که به بعضى از آن‏هااشاره‏مى‏شود.
از جمله مستحباتى که روایات بسیارى در باره آن نقل شده است، گریه بر مصیبت‏هاىوارده بر سیدالشهدا(ع) و خاندان او است. محدث عالى‏مقام شیخ حرّ عاملى بابى را با نام«باب استحباب البکاء لقتل الحسین و ما اصاب…» گشوده و در حدود بیست روایت را در آننقل کرده است.
[74] علامه مجلسى نیز بابى را با نام «باب ثواب البکاء على مصیبته و مصائبسائر الائمه…»
[75] گشوده و در آن، 38 روایت را نقل کرده است. در جامع احادیث الشیعه نیزبابى با عنوان «باب انه یستحب البکاء لما اصاب اهل بیت النبى(ص) خصوصاً الحسین»
[76]وجود دارد که در آن، بیش از 27 روایت نقل شده است؛ از جمله:
«عن فضیل بن یسار عن ابى عبدالله(ع) قال: من ذکرنا عنده ففاضت عیناه و لو مثل جناح الذباب غفرالله ذنوبه و لو کانت مثل زبد البحر».
[77] یعنى فضیل، پسر یسار از امام صادق(ع) نقل مى‏کند که هر کس نام ما پیش او برده شود وچشمانش اشک‏آلود گردد هر چند به اندازه بال مگس، خداوند گناهانش را خواهد بخشید،گرچه در حد کف دریا (کنایه از فراوانى) باشد.
8. تباکى
از مستحبات در باره حادثه عاشورا تباکى، یعنى خود را در مصیبت سیدالشهدا(ع) گریاننشان دادن و یا حالت گریه به خود گرفتن است. در این باره احادیث فراوانى نقل شده است؛از جمله، در حدیث قدسى آمده است:
«یا موسى! ما عبد من عبیدى فى ذلک الزمان بکى او تباکى و تعزّى على ولد المصطفى الا وکانت له الجنه ثابتاً فیها».
[78] یعنى اى موسى! هیچ بنده‏اى از بندگان، درعصر آخرالزمان نیست که در عزاى فرزندمصطفى(حسین) گریه کند و یا خود را گریان نشان دهد، مگر این‏که بهشت براى اوست و درآن، ثابت و برقرار است.
و یا در روایت دیگر آمده است:
«من انشد فى الحسین شعراً فتباکى فله الجنه».
[79] یعنى هر کس در باره حسین(ع) شعرى بگوید و تباکى کند، بهشت براى او است.
بنابراین، بر اساس قاعده تسامح در ادله سنن، ممکن است گفته شود که تباکى در عزاىسیدالشهدا(ع) مستحب است.

پی‌نوشت‌ها:

[54]. امام صادق(ع) به فضیل مى‏فرماید:«ان تلک المجالس احبّها فاحیوا امرنا رحم الله من احیا امرنا. یافضیل! من ذکرنا عنده فخرج من عینه مثل جناح الذباب غفر الله له ذنوبه» قرب‏الاسناد، ص‏18؛ وسائلالشیعه، ج‏10، ص‏392).
[55]. صحیفه نور، ج‏8، ص‏69.
[56]. شیخ صدوق، اکمال الدین، ص‏35.
[57]. علامه امینى، سیرتنا و سنتنا، ص‏40.
[58]. همان، ص‏32.
[59]. همان، ص‏120.
[60]. انطون بارا، الحسین فى الفکر المسیحى، ص‏72.
[61]. سید عبدالحسین شرف الدین، فلسفه شهادت و عزادارى حسین بن على، ص‏92.
[62]. همان، ص‏102.
[63]. محمد قمى، سفینه البحار.
[64]. مفاتیح الجنان، آداب روز عاشورا، ص‏524 و 830.
[65]. همان، باب 63؛ نیز ر.ک: کافى، ج‏4، ص‏575، ح‏2؛ تهذیب، ج‏6، ص‏54، ح‏131، 103، 180؛ کاملالزیارات ص‏197.
[66]. بحارالانوار، ج‏44، باب 34، ح‏15، ص‏282.
[67]. زیارت اول امام حسین(ع).
[68]. زیارت ششم امام حسین(ع).
[69]. کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا.
[70]. بحارالانوار، باب 37؛ از ابواب المزار و ما یناسبه، ح‏18، ص‏417. نیز ر.ک: شیخ صدوق، امالى، ص‏112،ح‏5؛ عیون اخبار الرضا، ح‏1، ص‏299، ح‏5؛ وسائل الشیعه، ج‏14، باب 66، ح‏5.
[71]. صحیفه نور، ج‏10، ص‏31.
[72]. همان، ج‏10، ص‏31.
[73]. «یابن شبیب! ان کنت باکیاً لشى‏ء فابک للحسین بن على بن ابى‏طالب فانه ذبح کما یذبح الکبش»(بحارالانوار، ج‏44، ص‏286).
[74]. وسائل الشیعه، کتاب الحج، ابواب المزار و یناسبه.
[75]. بحارالانوار، ج‏44، باب 34، ص‏278.
[76]. جامع احادیث الشیعه، ج‏15، ص‏429.
[77]. وسائل الشیعه، ج‏14، باب 66، ح‏1، ص‏500.
[78]. شاهرودى، مستدرک سفینه البحار، ج‏7، ص‏235.
[79]. بحارالانوار، ج‏44، ص‏282.

منبع: فصلنامه حکومت اسلامی شماره 27

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید