لطایفی از سحرخیزی و نماز شب

لطایفی از سحرخیزی و نماز شب

(تَتَجافی جُنُوبُهُم عَنِ المضاجِعِ یَدعُونَ رَبَّهُم خَوفاً وَ طَمَعاً وَ مِمّا رَزَقناهُم یُنفِقُونَ* فَلا تَعلَمُ نَنفسٌ ما أُخفِیَ لَهُم مِن قُرَّهِ أَعیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعمَلوُنَ)؛(1)
پهلوهای آنان از بسترها تهی می شود و از خوابگاه خودشان بر می خیزند و پروردگارشان را روی بیم و امید می خوانند و از آنچه به آنان داده ایم انفاق می کنند. کسی نمی داند که به پاداش اعمال آنها چه چیزهایی که باعث چشم روشنی است، برای آنها ذخیره شده است.
از اموری که سزاست همه و مخصوصاً طلاب و روحانیون مورد عنایت قرار دهند، سحرخیزی و تهجد و راز و نیاز سحرگاهان است. قرآن کریم در بیش از ده مورد از این موضوع یاد کرده و با عبارات گوناگون از سحرخیزان و شب زنده داران، تجلیل و تمجید کرده است.
روایات در فضیلت نماز شب و مذمت و نکوهش تارکان آن به تواتر رسیده است. از جمله از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند: « لَیسَ مِن شِیعَتِنا مَن لَم یُصلِّ صلاه اللیل؛ (2) کسی که نماز شب نمی خواند، از شیعیان ما نیست».
بنابراین، از وظایف حتمی ما طلاب است که این مستحب پر اهمیت را ارج نهیم و با مناجات وقت سحر و خلوت با خدای متعال و تفکر در آیات حق، قلب خویش را نورانی و شب ظلمانی را تبدیل به روز روشن کنیم:
شب مردان خدا روز جهان افروز است *** عارفان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
علامه طباطبائی می گوید:
چون به نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، به لحاظ خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم، تا یک روز دَرِ مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: « ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان». این سخن آن قدر در من اثر کرد که از به بعد تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام، در محضر قاضی به سر می بردم و آنی از ادراک فیض ایشان دریغ نمی کردم و از آن وقتی که به وطن مألوف بازگشتم تا وقت رحلت استاد، پیوسته روابط ما برقرار بود و مرحوم قاضی دستوراتی می دادند و مکاتبات از طرفین برقرار بود و ما هر چه داریم از مرحوم قاضی داریم.(3)
از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند:
أَبغَضُ الخَلقِ ألی الله جِیفَهٌ بِاللیلِ، بطّالٌ بِالنَّهار؛(4)
مبغوض ترین و ناپسندترین مردم نزد خداوند کسی است که شب را به سان مرداری گندیده و در روز بیکار و تنبل باشد.
سالک کامل مرحوم ملکی می نویسد:
گاهی از بعضی متهجدین نماز شب فوت می شود؛ ولی این خود لطفی از خداوند است برای این که آدمی از تأسف خوردن برای فوت نماز شب و موفق نشدن به این مهم اجر بیشتری ببرد و نیز از عُجب محفوظ و مصون بماند؛ ولی طبق آنچه از احادیث استفاده می شود این امر نادر است و بیش از یکی دو شب اتفاق نمی افتد.(5)
برخی می پندارند که شب زنده داری و نافله شب مانع تحصیل و اتلاف وقت است و باید آن وقت را صرف درس خواندن و مطالعه کرد. اینها نمی دانند که تهجد بهترین وسیله برای ازدیاد توفیق تحصیل است.
مرحوم ملکی می گوید:
من بسیاری از محصلین را می شناسم که از شب زنده داران بودند و همین موضوع سبب شد که فهمی عمیق و استقامتی بی نظیر در امر تحصیل نصیبشان شد و به مراتب و مقامات والایی رسیدند و بالعکس، کسانی هستند که در مطالعه ی کتب علمی کوشش بسیار دارند؛ ولی به جایی نمی رسند و از علم خویش سودی نمی برند و برکتی نمی بینند.(6)
هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ *** از یُمن دعای شب و ورد سحری بود
مرا در این ظلمات آنکه رهنمایی کرد *** نیاز نیم شبی بود و گریه ی سحری (حافظ)

پدر استاد شهید مطهری
استاد شهید مطهری می گوید:
یک سلسله لذت ها معنویت ما را بالا می برد. برای کسی که اهل تهجد و نماز شب است، جزو صادقین و صابرین و مستغفرین بالاسحار است، نماز شب لذت و بهجت دارد، آن لذتی که یک نفر نماز شب خوان حقیقی و واقعی از نماز شب خودش می برد، از « أستغفرالله ربی و أتوب إلیه» ها می برد، از « العفو» گفتن ها و یاد کردن و دعا کردن های حداقل چهل مؤمن می برد، ان لذتی که از « یا رب یا رب» گفتن ها می برد؛ هیچ وقت یک آدم عیاش که در کاباره ها می گردد، احساس نمی کند. لذت نماز شب خوان خیلی عمیق تر، نیرومندتر و نشاط بخش تر است.
… لذتی که یک مرد با ایمان در آن وقت شب که چشمش می افتد به آسمان پر ستاره و آیات آخر سوره آل عمران را که صدای هستی است می خواند و با هستی هم صدا می شود؛ احساس می کند برابر است با یک عمر لذت مادی در این دنیا. چنین آدمی، نمی تواند مثل ما زندگی کند، نمی تواند سر سفره شام بنشیند در حالی که ظهر غذاهای سنگین، انواع گوشت ها، روغن های حیوانی و نباتی، انواع شیرینی ها و انواع محرک ها اشتهاها خورده است؛ تازه مقداری سوپ بخورد تا اشتهایش تحریک شود، این روح خود به خود می میرد، این آدم نمی تواند در نیمه های شب بلند شود و اگر هم بلند شود نمی تواند لذت ببرد. لهذا کسانی که چنین توفیقاتی داشته اند و ما چنین اشخاصی را دیده ایم به لذت های مادیی که ما دل بسته ایم هیچ اعتنایی ندارند.(7)

تهجد امام خمینی
یکی از نزدیکان امام می گوید:
امام در بیماری، صحت، زندان، خلاصی، تبعید، حتی بر روی تخت بیمارستان قلب هم نماز شب می خواندند. ایشان در قم بیمار شدند و به دستور اطبا به تهران منتقل شدند. هنگام انتقال هوا سرد بود، برف می بارید و جاده ها یخ بندان بوده امام چند ساعت در آمبولانس بودند و پس ازانتقال به بیمارستان قلب، باز نماز شب خواندند. شبی که از پاریس به سوی تهران می آمدند در طبقه ی بالای هواپیما نماز شب می خواندند. آثار اشک بر گونه های مبارک امام، حکایت از شب زنده داری و گریه های نیمه شب وی دارد.(8)
فرزند امام خمینی می گوید:
روزی که از نجف عازم کویت شدیم حدود ساعت چهار صبح حرکت کردیم، درست بعد از اذان صبح، و بعد از آن همه گرفتاری ها حدود ساعت دوازده، سرانجام امام در هُتل بصره استراحت کردند. دو ساعت نخوابیده بودند که ساعتشان زنگ زد و بیدار شدند و نماز شب خواندند.(9)

حاج میرزا جواد آقا ملکی تبریزی
یکی از دوستان و نزدیکان ایشان گوید:
مرحوم ملکی رحمه الله شب ها که برای تهجد به پا می خواست، ابتدا در بسترش مدتی صدا به گریه بلند می کرد. سپس بیرون می آمد و نگاه به آسمان می کرد و آیات ( إِنَّ فی خَلق السَّمواتِ وَ الأرض…) (10) را می خواند. آن گاه سر به دیوار می گذاشت و مدتی گریه می کرد و پس از تطهیر نیز کنار حوض پیش از وضو می نشست و می گریست و خلاصه از هنگام بیدار شدن، تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب، چند جا می نشست و بر می خاست و گریه سر می داد و چون به مصلایش می رسید، حالش قابل وصف نبود.(11)

محدث قمی
وی در تمام دوره ی سال، حداقل یک ساعت قبل از طلوع فجر بیدار و مشغول نماز و تهجد بود. به عبادت آخر شب و قبل از سپیده دم زیاد اهمیت می داد و معتقد بود که بهترین اعمال مستحب عبادت و تهجد است. فرزند بزرگش می گوید: « تا آن جا که من به خاطر دارم بیداری آخر شب از او فوت نشد، حتی در سفرها».
محدث قمی درباره ی استادش حاج میرزا حسین نوری رحمه الله می نویسد:« او در زهد و عبادت سخت کوشا بود. نماز شب او فوت نشد و راز و نیازش با خداوند متعال در تمام شب ها برقرار بود».(12)

حجه الاسلام شفتی
این سید بزرگوار پیوسته مراقب حضور باری تعالی بود و چیزی او را از حالت حضور و مراقبت باز نمی داشت. گوشه های چشم او از کثرت گریه کردن در مقام تهجد مجروح شده بود.
یکی از نزدیکان این بزرگوار گفته است: با آن مرحوم به روستایی رفتیم. شب را در راه گذراندیم. سید به من فرمود: « نمی خوابی؟» من رفتم که بخوابم. چون سید گمان کرد که من خوابیدم، برخاست و مشغول نماز شد.(13)
مرحوم تنکابنی رحمه الله گوید: این بزرگوار از نیمه ی شب تا صبح، به گریه و زاری و تضرع اشتغال داشت و در صحن کتاب خانه اش می گردید و دعا و مناجات می خواند و بر سر و سینه می زد تا صبح چنان صدای گریه ی او بلند بود که اگر همسایه ها بیدار می شدند می شنیدند.
مرحوم تنکابنی درباره ی فرزند حجه الاسلام شفتی یعنی مرحوم آقا سیداسدالله- که معاصر او بوده است- نیز چنین می گوید: هر شب از نصف شب تا صبح، در جایی خلوت به دعا و مناجات و گریه و عبادت و نماز اشتغال دارد و در گریستن از خوف خداوند متعال مانند برای او نیست.(14)

آخوند کاشی
هر نیم شب نمازی چنان به سوز و گداز می خواند و بدنش به لرزه می افتاد که از بیرون حجره صدای حرکت استخوان هایش احساس می شد.
روزی پس از ختم درس یکی از طلاب به مَدرس آن بزرگوار آمد و گفت: این شیخ می گوید که دیشب به وقت سحر دیدم که از در و دیوار صدای « سبوحٌ قدوس، ربنا و رب الملائکه و الروح» بر می آید و چون در نگریستم دیدم که آقای آخوند در سجده این ذکر را می گوید. آخوند فرمود: « اینکه در و دیوار به ذکر من متذکر باشند امری نیست، مهم آن است که او از کجا مَحرم این راز گشته است؟»(15)

شیخ جعفر کاشف الغطاء
شیخ در عبادت و صفای باطن و حالت تضرع و زاری به درگاه حضرت باری و تهجد و سحرخیزی و دعا و مناجات، یکی از اوتاد روزگار بود و حتی الامکان نمی گذاشت عملی مستحب از او فوت شود.(16)
شیخ حسن، فرزند کاشف الغطاء می گوید: عادت شیخ جعفر آن بود که هر شب وقت سحر بیدار بود و می آمد دم در اتاق ها و عیال و فرزندان همه را بیدار می کرد و می گفت: « برخیزید و نماز شب بخوانید».(17)

آقا نجفی قوچانی
آقا نجفی قوچانی رحمه الله ضمن گزارش ماجراهای دوران طلبگی خود در اصفهان می نویسد:
… در این حجره ی تازه که حجره هامان وصل به هم بود از میان طاقچه سوراخ نمودیم و ریسمانی در آن کشیدیم که یک سر ریسمان در حجره ی رفیق بود و یک سر آن در حجره ی من. وقت خواب، آن سر را رفیق به پا یا دست خود می بست و این سر ریسمان را من به دست خود می بستم که سحر هر کدام زودتر بیدار شویم دیگری را بدون اینکه صدایی بزنیم، به توسط همان ریسمان بیدار کنیم که مبادا طلبه ای از صدای ما بیدار شود و راضی نباشد.(18)

استاد شهید مطهری
از ویژگی های آن مرحوم تقید و علاقه ی زیاد ایشان به ذکر و دعا و شب بیداری بود. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یک دیگر او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان تحریص می کرد و من به بهانه ی این که حوض مدرسه شور و کثیف، و برای چشمانم مضر است از آن شانه خالی می کردم تا این که شبی در خواب دیدم که خوابم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: « من عثمن بن حنیف نماینده ی حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هستم. آن حضرت به تو دستور داده اند به پای خیز و نماز شب را به پا دار و این نامه را نیز برای تو فرستاده اند.» در آن نامه با حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: « هذهِ براءهُ لَکَ مِنَ النار». من در عالم خواب با توجه به فاصله ی زمانی حضرت علی علیه السلام متحیرانه نشسته بودم که ناگاه در همان حال تحیر مرحوم آیه الله مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آْبی در دست داشت گفت: « این آب را از رودخانه تهیه کرده ام برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی».(19)
فرزند استاد مطهری ضمن شرح وقایع شب شهادت استاد چنین می گوید: آن شبی که خبر ترور را شنیدیم، همگی تا صبح بیدار بودیم. ساعت دو و نیم بعد از نیمه شب زنگ ساعتی که ایشان را مطابق معمول برای نماز شب بیدار می کرد به صدا در آمد.

استاد شهید قدوسی
او به مستحبات بسیار اهمیت می داد و نماز شب را برای روحانی لازم می دانست. شبی در مسجد گوهرشاد با نگرانی خاصی گفت: برایم بسیار ناگوار و غیرمنتظره بود که شنیدم یکی از اساتید مدرسه ی حقانی مقید به نماز شب نیست. با ایشان صحبت کردم، معلوم شد سبکی معده را در شب رعایت نمی کند.
بار دیگر گفت: « ما وقتی در نهاوند بودیم سالی یک بار به هر صورت خانوادگی منزل یکی از آشنایان دعوت می شدیم. من پس از تکرار چند نوبت، دیدم همان شبی که ما در آن مهمانی غذا می خوریم، نماز صبح روز بعد به آخر وقت کشیده می شود. متوجه شدم در اموال آن شخص اشکالی وجود دارد».(20)
تهجد و نماز شب، و دعاهای متنوع و مأثور، جایگاه خاصی نزد او داشت. کمتر مجلسی بود که قدوسی در آن سخن گوید، ولی نماز شب و اهمیت آن مطرح نشود. او معتقد بود طلبه ای که نتواند خواب و بستر گرم را رها کند و برای نماز شب از آن بگذرد، در آینده از خیلی چیزها نخواهد گذشت. او ریا را آفت اخلاص می دانست و در عین حال می گفت: « گاهی شیطان با همین حربه ی ریا، نفس را بر شما حاکم می سازد. و به اسم این که « شاید ریا شود» مانع نماز شب می شود و جلوی مناجات و دعای شما را می گیرد».
عصر روز عرفه، با این که برای درس اهمیت فوق العاده ای قائل بود؛ کلاس ها را تعطیل می کرد تا طلاب دعای عرفه بخوانند. برای محصلین پیک نیک مسجد جمکران تشکیل می داد تا در آن مسجد دعا و نماز برگزار شود. محبوب ترین و والاترین محصل مدرسه، متهجد ها بودند. هنگامی که برخی دوستان مدرسه می گفتند: اگر به جای نماز شب و دعا به مطالعه پرداخته شود، بهتر است؛ می گفت: « ولی حضرت آیه الله خمینی می فرمودند: نماز شب وقت چندانی نمی گیرد» و بدین وسیله ضرورت تعبد را در کنار تعلم گوشزد می کرد. او می گفت: « طلبه ای که هنگام نماز شب بیدار باشد و نماز شب نخواند از اشرار است».(21)

پی نوشت ها :

نویسنده: رضا مختاری

1. سجده، آیه 16-17.
2. أسرار الصلاه، ص 289.
3. مهر تابان، ص 16، بخش نخست.
4. اسرار الصلاه، ص 289.
5. همان، ص 291.
6. همان، ص 295.
7. احیاء تفکر اسلامی، ص 93-95.
8. فرازهایی از ابعاد روحی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی، ص 20.
9. همان، ص 57.
10. آیات 190-194 سوره ی آل عمران (3) مراد است.
11. لقاء الله، ص 128، پانوشت؛ و نیز مقدمه ی آن کتاب، صفحه ی ه-و.
12. حاج شیخ عباس قمی مرد تقوا و فضیلت، ص 61،91.
13. وحید بهبهانی، ص222.
14. قصص العلماء، ص 137، 123.
15. تاریخ حکماء و عرفاء متأخر بر صدرالمتألهین، ص 75.
16. وحید بهبهانی، ص 195.
17. قصص العلماء، ص 185.
18. سیاحت شرق، ص 198-199.
19. یادنامه ی استاد شهید مرتضی مطهری، کتاب اول، ص 173.
20. یادنامه ی شهید آیه الله قدوسی، ص 76-77.
21. یادنامه ی شهید آیه الله قدوسی، ص 129-130.شایان ذکر است که مرحوم قدوسی چندین سال مدیریت مدرسه ی حقانی را به عهده داشتند و به بهترین وجه آن را اداره کردند.
منبع مقاله :
مختاری، رضا، (1386)، گزیده سیمای فرزانگان، قم: بوستان کتاب، چاپ ششم

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید