چرا ما اعتقاد داریم سخنان حضرت علی ـ علیه السلام ـ تماما درست است شاید علم امروزی و یا زنان امروزی همانند خطبه 80 نهج البلاغه نباشند و علم آن را باطل کند؟

چرا ما اعتقاد داریم سخنان حضرت علی ـ علیه السلام ـ تماما درست است شاید علم امروزی و یا زنان امروزی همانند خطبه 80 نهج البلاغه نباشند و علم آن را باطل کند؟

پاسخ قسمت اول سئوال این است که: ما به دلیل عصمت و علم بی پایان امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ و دیگر امامان ـ علیه السلام ـ اعتقاد به صحت گفته ها و رهنمودهای آنان داریم با این توضیح که بنا به دلائل عقلی و نقلی که در علم کلام بیان شده است امام و جانشینان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می باید همانند خود پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ از هر گونه خطای فکری و عملی مصون باشند و الا کسی که جهل و اشتباه در او راه دارد نمی تواند مقام و مسئولیت خطیر امامت و رهبری امت را به عهده بگیرند. بر این اساس در اندیشه کلامی شیعه امیر المومنین و سایر ائمه ـ علیهم السلام ـ به دلیل برخورداری از موهبت علم لدنّی که از سوی خداوند به آنان تفضل شده اند، دارای مقام عصمت اند و از هر گونه اشتباه و خطای علمی و عملی به دوراند.
پرسش مورد اشاره ناشی از این است که آنان همانند انسان های عادی تلقی شوند در حالی که آنان برگزیده گان الهی اند که از دیگران متمایز اند. آنان به دلیل اشراف و احاطه علمی نسبت به حقایق عالم ـ اعم از گذشته و حال و آینده ـ از افق بسیار بالاتری به امورات می نگرند به همین جهت گفتار و پیش بینی های آنان در مورد مسائل حال و آینده از روی علم و آگاهی و بصیرت کامل است که دقیقا منطبق با واقعیات می باشد و لذا پیشرفت علم و آگاهی های بشر هرگز نمی تواند بطلان آن را اثبات کند زیرا چیزی که عین علم و آگاهی است و مطابق با واقعیات است قابل بطلان نمی باشد بلکه عین حقیقت و هماهنگ با علم است. پیشرفت علم نیز صحت گفتار و پیشگویی های آنان راآشکارتر می کند و موید صحت و صدق بیان امام معصوم ـ علیه السلام ـ است. آنچه اشاره شد پاسخ اجمالی مسأله بود.
اما پاسخ تفصیلی به این پرسش نیازمند تأمل در مورد ماهیت عصمت و منشأ خطا ناپذیری امامان ـ علیهم السلام ـ است در این جا به اختصار به ذکر چند نکته اشاره می نمایم تا تفاوت گفتار معصومانه ائمه ـ علیهم السلام ـ با دیگران روشن شود.
در اندیشه کلامی شیعه یکی از مهم ترین شرایط مقام امامت و جانشینی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ویژگی «عصمت» امام است این ویژگی او را از دیگران متفاوت می نماید. در این رابطه ذکر چند مطلب ضروری است:
1. معنای «عصمت» کلمه عصمت به معنای منع و امساک از چیزی است.[1] در قرآن نیز این واژه به همین معنا به کار رفته است «والله یعصمک من الناس».[2] در اصطلاح متکلمین عصمت عبارت است از ملکه و قوه نفسانی برخواسته از علم ویژه که از سوی خداوند موهبت می شود و شخص را با وصف قدرت برانجام معصیت و خطا، از این امر باز می دارد.[3] بر این اساس عصمت یک امر موهبتی و تفضل خاص خداوندی است و موجب صیانت دائمی شخص معصوم از هر گونه خطای فکری و علمی و نیز خطای عملی یعنی گناه می شود یعنی امام معصوم ـ علیهم السلام ـ هم در مقام شناخت و تبیین معارف الهی و هم در مقام عمل و هم در مقام تشخیص مصالح و مفاسد و حق از باطل، از هر گونه خطا و لغزش علمی و عملی مصون می باشد.
2. ریشه عصمت: نکته مهم در خطا ناپذیری امام معصوم ـ علیهم السلام ـ توجه به منشأ عصمت آنان است زیرا عصمت آنان ناشی از علم بی پایان آنان است که از آن به « علم لدنّی» تعبیر می شود یعنی علمی که از ناحیه خداوند حکیم و علیم به آنان افاضه می شود و این علم از سنخ علوم اکتسابی بشری نمی باشد.[4] این علم لدنّی و موهبتی، موجب می شود که امام معصوم ـ علیه السلام ـ بر همه امورات عالم اشراف و احاطه داشته باشد و هیچ نقطه جهلی در او راه نداشته باشد. این علم بی پایان منشأ عصمت شخص معصوم می شود و آنان را از هر گونه خطای فکری و عملی صد در صد صیانت می بخشد. مرحوم علامه می فرماید: «ان الامر الذی تحقق به العصمه نوع من العلم یمنع صاحبه عن التلبس بالمعصیه و الخطأ».[5] یعنی آنچه موجب عصمت می شود علم خاصی است که مانع از گناه و خطای صاحب آن می شود. «فهذا العلم من غیر سنخ سایر العلوم و الادراکات المتعارفه التی تقبل الاکتساب».[6] این علم از سنخ علوم متعارف بشری نیست که از راه اکتساب و تلاش فکری به دست می آید. این علم چنان شدید و دارای اثر بازدارنده است که سایر نیروهای شعوری و قوای نفسانی در برابر آن مغلوب و مقهوراند به همین جهت صیانت بخشی آن، چه در حوزه اندیشه و فکر و چه در حوزه رفتار و عمل، همیشگی و استثنا ناپذیر است چون شخص معصوم در اثر این علم و معرفت شدید، توجه دائم به عظمت مقام ربوبی دارد و این دائم الحضور بودن و فنای در محبت الهی مانع از هرگونه سلوک و عمل منافی با رضای محبوب آنان است. چه اینکه در حوزه بیان حقایق و واقعیات جاری در زمان حال و آینده نیز هیچگونه جهل و خطای علمی در آنان راه ندارد.
3. ضرورت عصمت: نکته سوم ضرورت عصمت امام و رهبر الهی است. دلیل این ضرورت نیز عقلاً و نقلاً در علم کلام به خوبی بیان شده است که در اینجا به اختصار اشاره می شود اولا بنا به حکم عقل امام و جانشین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که مقام زعامت و پیشوایی امت را دارا است حتما می باید معصوم باشد و شخص غیر معصوم نمی تواند چنین منصب مهم را به عهده بگیرد زیرا کسی که جهل و ناآگاهی او را احاطه نموده است هرگز از عهده چنین رسالت مهمی نمی تواند برآید چون خود نیاز به راهبر و راهنما دارد پس باید شخص امام، معصوم باشد تا محتاج به دیگران نباشد.[7] اگر بنا باشد امام و پیشوای دینی مردم، از خطا مصون نباشد، نمی تواند مورد اعتماد کامل قرار گیرد چون مردم در پیروی و انجام دستورات و رهنمودهای او دچار تردید خواهند شد. ثانیا: امام مسئولیت حفظ دین از تحریف ها و نیز هدایت دیگران را به عهده دارد پس باید در فهم و اندیشه و عمل، الگوی دیگران باشد و هیچ نقطه ضعفی در او وجود نداشته باشد. بدیهی است که چنین چیزی جز با عصمت ممکن نخواهد بود.
از نظر نقلی نیز آیات و احادیث فراوانی بر لزوم عصمت امام دلالت دارد که در این جا فقط به یک مورد اشاره می شود. در سوره نساء خداوند می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ».[8] ای کسانی که ایمان آورده اید از فرامین خداوند اطاعت کنید و نیز از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و صاحبان امر، فرمان برید.
این آیه شریفه تبعیت و پیروی مطلق از سه مرجع را واجب شمرده است اول اطاعت از خدا دوم اطاعت از رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و سوم اطاعت از اولی الامر (یعنی کسانی که رهبری و زمام امور دیگران بدان سپرده شده است).
در این آیه لزوم اطاعت در هر سه مورد مطلق و بدون قید و شرط ذکر شده است لذا به دلیل وحدت سیاق و اطلاق مفاد آیه مبنی بر اطاعت مطلق از اولی الامر، می باید اولی الامر، معصوم از خطا و گناه باشند زیرا در غیر این صورت مستلزم این است که خداوند امر به اطاعت مطلق از کسی نماید که دچار خطا و یا جهل و معصیت می باشد و این امر از حکمت الهی بدور است و حتی اگر در یک مورد شخص معصوم نباشد اطاعت از او مساوی با اطاعت از جاهل در آن مورد خواهد بود. بنابراین آیه و آیات مشابه آن دلیل روشن بر لزوم عصمت امام و اولی الامر می باشد که در احادیث این آیه بر امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ تطبیق شده است.
نتیجه اینکه: امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ و در صدر آنان امیرالمومنین ـ علیه السلام ـ به دلیل برخورداری از علم بی پایان و عصمت، از هرگونه خطا و اشتباهی مصون اند و لذا هیچگاه در گفتارها و نظریات شان دچار اشتباه نمی شوند تا علم خلاف آن را ثابت کند بلکه پیشرفت علم همواره گوشه هایی از علوم و معارف اهل بیت ـ علیهم السلام ـ را کشف می کند و گواه بر صحت و صدق آنان است.
و اما پاسخ ذیل سئوال: خطبه 80 نهج البلاغه که بیانگر مذمت زنان و نقص عقول و تدبیر آنان است، ناظر به تصمیم گیری های ناسنجیده و تأثیر پذیری زنان از احساسات و تمایلات نفسانی است که در مسائل سیاسی آن دوراندیشی و درایت لازم را ندارند. قرینه اینکه کلام حضرت متوجه ضعف تدبیر و دوراندیشی زنان در مسائل سیاسی و نظامی است نه نقص ایمان و فطرت ذاتی زنان، این است که این کلام حضرت در مقام مذمت آنچه توسط عایشه در جنگ جمل پدید آورد می باشد. بنابراین کلام حضرت در این خطبه را می باید با توجه به قراین موجود و نیز دیگر روایات و احادیثی که در مورد مقام و منزلت زن وارد شده است مدنظر قرار داد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ راه و راهنما شناسی، آیت الله مصباح یزدی.
2ـ بررسی مسائل کلی امامت، آیت الله ابراهیم امینی.
3ـ امامت و رهبری، شهید مرتضی مطهری.
4ـ زن در آئینه جمال و جلال، آیت الله جوادی آملی.

پی نوشت ها:
[1]. معجم مقاییس اللغه، ابن فارس، ج4، ص231، ماده «عصم»؛ لسان العرب، ابن منظور، ج12، ص403، ماده «عصم».
[2]. مائده / 67.
[3]. ر.ک: تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبائی، چاپ جامعه مدرسین قم، ج8، ص1.
[4]. البته از نظر حقیقت و ماهیت، ما نمی توانیم علم و عصمت را آنچنانکه هست بفهمیم زیرا ابزار نارسای علم حصولی ما از درک حقیقت آن ناتوان است. مرحوم علامه نیز می فرماید: «لانفهمه حقیقه الفقه اولا ذوق لنا فی هذا النحو من العلم و الشعور» ر.ک: المیزان، همان، ج5، ص80.
[5]. تفسیر المیزان، همان، ج5، ص81.
[6]. همان.
[7]. ر.ک: الالهیات، جعفر سبحانی، ج4، ص9 ـ 153، چاپ سوم، مرکز جهانی علوم اسلامی، قم.
[8]. نساء / 59.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید