حزن و اندوه برای امام عصر(ع)

حزن و اندوه برای امام عصر(ع)

از نشانه های محبت و تعلق آدمی به چیزی یا کسی، این است که به هنگام از دست دادن یا گم کردن آن دچار غم و اندوه می شود و گاهی نیز فراتر از آن چون ابر بهاران اشک می ریزد. اگر نیک تأمل کنیم خواهیم یافت که امام زمان(ع) به لحاظ ایمانی، در گسترده آفرینش، محبوبترین شخصی است که باید او را دوست بداریم و فقدانش را مصیبتی بزرگ بدانیم. مگر نه این است که رسول خدا(ص) فرمود: لا یُومِن عبدٌ حتی اَکونُ اَحبُ اِلیهِ مِن نَفسهِ، و یکونُ عِتَرتِی اَحبُ الیهِ مِن عِتَرتهِ.
ایمان نیاورده بنده مگر آنکه من نزد او محبوبتر از خودش باشم و اهل بیت من نزد او محبوبتر از اهل بیت خودش باشند.(1) سیدبن طاووس به فرزندش می گوید: «فرزندم تو را و برادرت و هر که این نامه را بخواند سفارش می کنم به درستی در معامله با خدا و رسول او و رعایت سفارشها و بشارتهای آن دو درباره ظهور مولایمان مهدی(ع)» به طور مثال اگر معتقد به امامت آن حضرت، بنده ای یا درهمی و دیناری از دست دهد و گم کند، سرا پا متوجه آن می شود و برای یافتن آن نهایت کوشش را انجام می دهد. اما ندیدیم که کسی برای تأخیر ظهور آن حضرت به مقداری که برای فقدان این چیزها ناراحت می شود متإثر باشد.(2)
پس چنین شخصی چگونه ادعای شناخت حق خدا و حق رسول او و اعتقاد به امامت آن حضرت دارد، به گونه ای که مدعی موالات و دوستی بیش از اندازه هم هستند؟!
منتظران واقعی امام عصر(ع) که تا ظهور آن حضرت در غم واندوهند، باید در مناسبتهای مختلف حزن قلبی خویش را بنمایانند و سرشک غم در فراقش جاری سازند. حضرت صادق(ع) می فرماید: «بدانید که او مدتی از روزگار را پنهان شود و یاد او از خاطرها برود، تا آنجا که گویند: مرد! هلاک شد! به کدام وادی رفت؟! و چشمان مردم با ایمان برایش بگرید”(3).
صدرالاسلام همدانی در این زمینه دعای ندبه را سفارش می کند و می گوید: خوب است در هر جمعه، دوستان آن حضرت ارواحنا فداه از مرد و زن، در مسجدی از مساجد یا معبدی از معابد اجتماع نموده، این دعای مبارک را با کمال تضرع و زاری و ناله و سوگواری و با نهایت حزن و اندوه و بی قراری بخوانند و گریه کنند و بر غیبت آن شمس تابان و فقدان آن جان جهانیان نوحه کنند.(4)
پی نوشت ها:

1. بحارالانوار جلد 17 صفحه
2. کشف المحجه صفحه 206
3. اما و الله لیغیبن سبتا من دهرکم و لیخملن حتی یقال: مات! هل! بادی واد سلک؟! و لتدمعن علیه عیون المومنین، غیب النعمانی، صفحه 152.
4. تکالیف الاتام صفحه 189.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید