به طور کلی انسان از سه راه می تواند شناخت پیدا نماید و نسبت به افراد و یا هر امری تحصیل معرفت کند:
الف) شناختن افراد از طریق ارتباط ظاهری و در اثر معاشرت، زندگی کردن و رفت و آمد با آن ها، چنان چه معمول است و در گذشته و در ایام حیات پیامبران و ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ و در عصر حضور آن بزرگواران برای خیلی از افراد چنین امری ممکن و میسور بوده است و یا لااقل برای افرادی علاقه مند، در جامعه امکان شناخت از این راه وجود داشته است. و بدیهی است که در زمان ما که عصر غیبت کبری می باشد و در شرایط عادی چنین امری میسر نبوده و شناخت برای عموم و عامه مردم از این راه امکان پذیر نمی باشد.
ب) شناختن افراد و اقشار مختلف و خصوصاً شخصیت های بزرگ و رهبران جوامع انسانی از راه مطالعه و تحقیق در سرگذشت، احوالات و آثار آن ها.
امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ در بخشی از نامه خود به فرزند بزرگوارش امام حسن مجتبی ـ علیه السلام ـ می فرماید: « ای پسرک من، و اگر چه من عمر (دراز) نکردم (مانند) عمر کسانی که پیش از من بودند (ولی) درکارهای ایشان نگریسته در اخبارشان اندیشه نموده و در آثارشان سیر کردم چنان که (مانند) یکی از آنان گردیدم، بلکه به سبب آن چه از کارهای آن ها به من رسید چنان شد که من با اول تا آخرشان زندگی کرده ام…»[1] بنابراین مطالعه و تحقیق و اندیشه و تفکر در احوالات و اوصاف و آثار گذشتگان خصوصاً بزرگان و علماء و دانشمندان یکی از راه های شناخت می باشد و لذا علماء و دانشمندان به آثار و کتب تاریخی ارزش فوق العاده قائل اند.
در خصوص آشنایی با انبیاء و ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ و به ویژه امام زمان(عج) یکی از راه های تحصیل معرفت و شناخت مطالعه کتب معتبره تاریخی و روایی که نگرش تام و کامل به زوایای مختلف دوران حیات آن بزرگواران را دارند می باشد. و همین طور در خصوص امام زمان(عج) مراجعه به روایات و احادیثی معتبره که از پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ نقل شده اند و مطالعه تاریخ دوران کودکی آن حضرت و نیز توجه به مسلمات تاریخی در دوران غیبت صغری و احوالات نمایندگان خاص آن حضرت و همچنین مطالعه حوادث و رویدادهایی که بعد از غیبت صغری در زمان غیبت کبری برای بعضی از بزرگان و اولیای الهی رخ داده و در اثر آن به محضر مقدس امام زمان مشرف گردیده اند و در میان آثار و کتب به چند منبع اصلی و محوری می توان به طور خلاصه اشاره نمود: قرآن، نهج البلاغه، و کتب روایی معتبره مثل اصول کافی و غیر آن.
قرآن که اثر جاوید رسول مکرم اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ می باشد و عظمت آن دلالت واضح بر عظمت شخصیت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ دارد و معجزه ابدی آن حضرت محسوب می گردد و تأمل در آن به خوبی عظمت پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ را نشان می دهد و در موارد متعددی به مناسبت، اشاره به اوصاف و ویژگی های پیامبر اکرم و سایر انبیاء ـ علیهم السلام ـ و تنها در خصایص پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ چهار صد آیه نازل شده است و همین طور در خصوص انبیاء اولوالعزم هر کدام آیات فراوانی وجود دارد که تفصیل آن در این جا و در این مقال نمی گنجد و باید به کتب تفسیری مراجعه شود. و در خصوص ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ نیز آیات زیادی بر اساس ادله و روایات معتبره تفسیر و تأویل شده است.
نهج البلاغه که بزرگان از آن تعبیر به اخ القرآن می کنند در بیش از سیزده خطبه و حکمت و نامه به خصوصیات انبیاء و خصوصاً پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ اشاره نموده است و از باب نمونه به دو مورد آن اشاره می کنیم:
در مورد پیامبران و انبیاء می فرماید: «خداوند پیامبران را در برترین امانتگاه (صلب پدران) به امانت نهاد و در بهترین جایگاه (رحم مادران) قرار داد و آنان را از صلب های نیکو به رحم های پاک و پاکیزه انتقال داد. (پدر و مادر پیغمبران از حضرت آدم ـ علیه السلام ـ تا خاتم النبیین ـ صلی الله علیه و آله ـ خدا پرست بوده، به شرک و کفر آلوده نگشته در زناشویی بر خلاف شرع و دستور الهی رفتار ننمودند» هرگاه یکی از ایشان از دنیا می رفت دیگری بعد از او برای نشر دین خدا به جای او قیام می نمود تا این که منصب نبوت و پیغمبری از جانب خداوند سبحان به حضرت محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ رسید، پس آن حضرت را از نیکوترین معدن ها (صلب های پیامبران پیش) رویانید، و در عزیزترین اصل ها (رحمها) غرس نمود (و آن بزرگوار را) از شجره (نسل ابراهیم ـ علیه السلام ـ ) که پیغمبران اش را از آن آشکار نمود و امین های (بر وحی) خود را از آن برگزید (به وجود آورد) خاندان او بهترین خاندان و خویشان او بهترین خویشان و شجره او بهترین شجره ها است. (آن حضرت از جمیع پیغمبران افضل است) که در حرم روئیده و در (بوستان) مجد و شرف قد کشیده (در مکه به دنیا آمده و تربیت شده) آن شجره را شاخه های دراز (ائمه اثنی عشر) و میوه است که دست هر کس به آن نرسد، پس آن حضرت پیشوای پرهیزکاران و روشنی دیده بینایان و چراغی است درخشان و ستاره است که نور از آن ساطع است و آتش زنه ای که شعله آن برق می زند، روش او استقامت و طریقه اش هدایت و راهنمایی است، و سخن او جدا کننده (حق از باطل) و حکم او، و فرمانش به عدل و درستکاری است…».[2]
درباره پیامبران و ائمه طاهرین می فرماید: «خداوند حضرت مصطفی را برانگیخت با نور (نبوت) روشن کننده (دلهای جهانیان) و با حجت و دلیل (کافی) آشکار (معجزات) و راه هویدا (دین اسلام) و کتاب راهنما (قرآن) اهل بیت او بهترین اهل بیت و شجره او بهترین شجره است و شاخه های آن شجره مستقیم و راست است. (اهل بیت آن بزرگوار از افراط و تفریط یعنی تجاوز و تقصیر در حق منّزه و مبّری هستند) و میوه های آن فرو ریخته (علوم و معارف شان در دسترس همگان است)…».[3]
و در خصوص امامان ـ علیهم السلام ـ می فرماید: «آل محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ (ائمه اطهار ـ صلوات الله علیهم اجمعین ـ ) زنده کننده علم و دانایی و از بین برنده جهل و نادانی هستند شما را آگاه می سازند، بردباری شان از دانایی شان و ظاهرشان از باطن شان (کردار و گفتار نیک شان بر کمال اخلاص شان) و خاموشی شان از راستی و درستی گفتارشان، حق را مخالفت نمی کنند و در آن اختلاف ندارند، ایشان ستون های اسلام و پناهگاه ها (ی آن) هستند (که به دانایی خود آن را حفظ نموده و احکامش را به مردم آموخته. آنان را از گمراهی و نادانی می رهانند) به وسیله اینان حق به اصل و موضع خود باز می گردد و باطل و نادرستی از جای آن دور و نابود می شود و زبان (شان) آن جا که حق آشکار شد بریده می گردد (بر اثر علم و دانایی ایشان حق و حقیقت هویدا و باطل و نادرست از بین می رود) دین (و احکام آن را) شناختند، شناختنی که از روی دانایی و رعایت نمودن است (عمل کردن) نه شناختن که از روی شنیدن و نقل نمودن باشد (که اگر چنین بودند بر دیگران مزیتی نداشتند) و روایت کنندگان علم بی شمارند و رعایت کنندگان آن کم اند».[4]
کتب معتبره روایی خصوصاً کتاب شریف اصول کافی، (کتاب الحجه) که مطالعه آن در شناخت طبقات انبیاء و رسولان الهی و خصوصاً رسول خاتم و اوصیاء معصوم آن بزرگوار ـ علیهم السلام ـ لازم و ضروری است. در خصوص امام زمان(عج) کتاب ارزشمند اکمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق(ره) جلد دوم نیز کتاب سودمندی است به یک روایت در عظمت مقام امام و معرفی آن بسنده می کنیم:
امام علی بن موسی الرضا ـ علیه السلام ـ بعد از توصیف و بیان مقام امامت در وصف امام چنین می فرماید: «امام حلال خدا را حلال و حرام او را حرام می کند و حدود الهی را اقامه و از دین خدا دفاع می نماید و با حکمت و موعظه حسنه و حجه بالغه مردم را به راه پروردگار فرا می خواند، امام مانند خورشید فروزان برای عالم است و او در افقی است که دست ها و دیده ها به او نرسد. امام بدر منیر و سراج نور افشان و نور ساطع و ستاره هادی در شب های تاریک و بیابان های بی آب و علف و دریاهای پرگرداب است. امام آب گوارا به کام تشنگان و راهنمای هدایت گر و رهاننده از گمراهی است. امام آتشی بر بلندی و گرما بخش سرمازدگان و دلیل در مهالک است که هر کس از آن مفارقت کند هلاک می شود. امام ابر بارنده و باران سیل آسا و خورشید درخشنده و آسمان سایه افکننده و زمین گسترده و چشمه جوشنده و برکه و روضه است. امام یار امین و پدر مهربان و برادر دلسوز و پناهگاه بندگان در حوادث ناگوار است. امام امین خدای تعالی در میان خلایق و حجت او بر بندگان و خلیفه او در بلاد و داعی به خدای تعالی و مدافع از حریم خدای تعالی است. امام مطهر از گناهان و مبّری از عیوب و مخصوص به علم و موسوم به بردباری است و نظام دین و عزت مسلمین و موجب خشم منافقین و هلاک کفار است. امام یگانه دوران است، هیچ کس به پایه او نرسد و عالمی با او برابر نگردد و همتا و مثل و نظیر ندارد (یعنی در یک زمان دو امام جمع نگردد) و بی اکتساب و طلب به فضل و کمال مخصوص گشته و از جانب مفضّل وهّاب به ان اختصاص یافته است. کیست که بتواند به کُنه معرفت امام دست یابد؟… هیهات هیهات! عقل و دانش در او گم و خِرَدها حیران و چشم ها بی فروغ و بزرگان کوچک و حکیمان متحیّر و خطیبان الکن و خردمندان قاصر و دانایان جاهل و شاعران درمانده و ادیبان ناتوان و بلیغان عاجزند که شأنی از شئون و فضیلتی از فضایل امام را توصیف کنند و به ناتوانی و تقصیر خود معترفند، چه رسد به آن که کُنه او توصیف شود و یا آن که چیزی از اسرار او فهمیده شود یا کسی قائم مقام او شود؟ نه، از کجا و چگونه چنین چیزی ممکن است، او مانند ستاره ای است که از دسترسی و توصیف خلایق برتر است…».[5]
ج: تحصیل معرفت و شناخت در اثر ارتباط معنوی که ممکن است به خاطر طهارت باطن و دعا و توسل و نورانیت قلب به وجود آید چنان چه برای عده ای از اهل سیر و سلوک معنوی و عرفانی ممکن است محقق گردد که در عالم مکاشفه و شهود و یا در عالم رؤیا ممکن است معارف ارزش مندی درباره انبیاء و ائمه ـ علیهم السلام ـ نصیب شان می گردد.
امام صادق ـ علیه السلام ـ به زراره فرمود: «اگر زمان غیبت امام زمان(عج) را درک کردی این دعا را بخوان خدایا خودت را به من معرفی کن (یعنی خدایا نور و شناخت و معرفت و حکمت به من عطا فرما) اگر خودت را به من معرفی نکنی (نور معرفت بر من عطا نکنی) پیامبرت را نمی توانم بشناسم، خدایا رسول خود را به من معرفی فرما اگر پیامبر تو را نشناسم حجت تو را (امام عصر(عج)) نمی توانم بشناسم. خدایا حجت خود (امام و وصی پیامبر) را به من معرفی فرما (باطن پاک عطا فرما تا توان برقراری ارتباط با امام زمان(عج) را داشته باشم) اگر حجت خود را به من نشناسانی (نورانیت و لیاقت ارتباط معنوی ندهی) گمراه می شوم».[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. اصول کافی، ج1، کتاب الحجه.
2. نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه های 93، 160، 239.
3. کمال الدین و تمام النعمه، شیخ صدوق، ترجمه منصور پهلوان، ج1 و 2.
4. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت جامعه کبیره.
پی نوشت ها:
[1] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، نامه 31، ص914.
[2] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص280، خطبه 93.
[3] . همان، ص514، خطبه 160.
[4] . همان، ص826، خ239.
[5] . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ترجمه منصور پهلوان، نشر دارالحدیث، ج2.
[6] . صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، نشر السیده المعصومه، ص636.