نویسنده: سیدجواد میرخلیلی
اشاره:
در حدود هزار و صد سال پیش در خانهای ساده، ولی سرشار از علم و نور، کودکی پای به عرصه گیتی گذاشت که بعدها از مفاخر بزرگ شیعه و از نوادر علم کلام و فقه شد. شیخ مفید، از متکلمان و فقیهان برجسته شیعه در سدههای سوم و چهارم هجری قمری و از بزرگ ترین مؤسسین مراحل تکامل فقه و اجتهاد بعد از عصر تبیین و عصر محدثان به شمار میرود که در این نوشتار، به بازخوانی اساسی تریناندیشههای فقهی سیاسی اش میپردازیم.
ابوعبدالله محمد بن النعمان العکبری البغدادی، ملقب به شیخ مفید(ره) که از جمله بزرگ ترین مفاخر شیعه به شمار میرود، نخستین فقیه پس از عصر غیبت محسوب میشود که در سال 336 یا 338 هجری قمری، دیده به جهان گشود. تولد او را 7 یا 9 سال بعد از غیبت کبری میدانند که در سال 329 ه.ق واقع شده است. محل تولد او در ناحیه جیل در ده فرسنگی بغداد بود. وی بعدها به همراه پدرش که ملقب به العلم بود به بغداد آمد و نزد استادان زمانه خویش که تا 59 نفر را هم در مقدمه چاپ جدید بحارالانوار نقل کردهاند، به تحصیل پرداخت. از مشهورترین اساتید وی میتوان به ابوالقاسم، جعفر بن محمد بن قولویه قمی، شیخ صدوق، محمد بن جنید اسکافی، ابو علی صولی و ابوغالب رازی اشاره کرد. شاگردان بسیاری نیز در مکتب شیخ مفید تربیت یافتند که میتوان از جمله آنها به شیخ طوسی، سید مرتضی، برادر نابغه اش سید رضی، ابوالعباس نجاشی، ابوالفتح کراجکی، دامادش ابویَعْلی محمد بن حسن بن حمزه جعفری، سالار بن عبد العزیز دیلمی معروف به سَلاّر و جعفربن محمد دوریستی اشاره کرد که همگی از مفاخر علمای شیعه و اساتید علوم و فنون اسلامی به شمار رفتهاند.
شیخ مفید در شب جمعه 3 رمضان سال 413 ه.ق در بغداد، پس از 75 سال تلاش و خدمت ارزنده از دنیا رفت و مورد تـجـلـیـل و احترام فـراوان مردم و قدردانى علما و فضلا قرار گرفت و به تعبیر شاگرد بزرگوارش، شیخ طوسى- که خود در صحنه، حاضر بوده است- روز وفات او از کثرت دوست و دشمن براى اداى نماز و گـریستن بر او، بی نظیر بوده است. هشتاد هزار تن از شیعیان، او را تشییع کردند و سید مرتضى علم الهدى بر او نماز گزارد و در حرم مطهر امام جواد(علیه السّلام) و در پائین پاى آن حضرت و نزدیک قبر استادش، جعفر بن محمد قولویه قمی به خاک سپرده شد.
نقل میکنند که سخنوران غیر شیعه که از تأثیر سخن شیخ و استحکام منطق او در دعوت به مذهب تشیع به تنگ آمده بودند با درگذشت وی آسوده شدند. شیخ مفید، دارای آثار و تألیفات ارزش مندی است که حتی به نقل از شاگردش، شیخ طوسی، تعداد آثار وی تا دویست کتاب کوچک و بزرگ است که این کتابها از جمله آنهاست: «ارکان فی دعائم الدین»، «العیون و المحاسن»، «اصول الفقه»، «الکلام فی وجوه اعجاز القرآن»، «تاریخ الشریعه». بسیاری از این تألیفات در رد مذاهب دیگر و بسیاری در باب عقاید مخصوص شیعه و احکام فقهی است. رساله «المقنعه» نیز- که متن فقهی جامع و محکمی است- از آثار اوست که توسط شیخ طوسی، شرح گردید و به صورت «التهذیب»، یکی از کتب اربعه حدیث، در آمد.
شیخ طوسی در کتاب فهرست، بیست کتاب او را نام میبرد و مینویسد: ” از جمله کتابهای او کتاب مقنعه در فقه، کتاب ارکان نیز در فقه، رسالهای در فقه که برای فرزندش نوشته و کامل نیست، کتاب ارشاد، کتاب ایضاح در امامت، کتاب افصاح، کتاب نقض بر ابن عباد در امامت، کتاب نقض بر علی بن عیسی (رمانی) در امامت، کتاب نقض بر ابن قتیبه در حکایت و محکی، کتاب احکام اهل جمل، کتاب منیر در امامت، مسائل صاغانیه، مسائل جرجانیه، مسائل دینوریه، مسائل مازندرانیه، مسائل منثوره (پراکنده) قریب یک صد مسئله است، کتاب فصول از عیون و محاسن، کتاب احکام متعه و غیر اینها که در فهرست کتب وی ثبت است. و نیز کتاب مسئله کافیه در ابطال توبه خاطئه، کتاب النصره لسید العتره فی احکام البغاه علیه بالبصره. ما تمام این کتابها را از وی استماع نمودیم. بعضی را با قرائت بر وی و برخی را که بارها بر او میخواندند و او میشنید، شنیده ایم.
نجاشی، یکی دیگر از شاگردان شیخ مفید، 175 کتاب از وی نام میبرد. ابن شهر آشوب مازندرانی نیز 52 کتاب او را نام میبرد. علامه مجلسی هم در مقدمه بحارالانوار چند کتاب دیگر را به آنها اضافه میکند. از آثار ارزش مند وی میتوان کتاب الامالى را نام برد. این کتاب، مهم ترین کتاب حدیثى بر جاى مانده از ایشان به شمار مى رود که شامل 387 حدیث از پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سّلم) و ائمه معصومین (علیهم السلام) در مباحث مختلف است. شیوه روایت در آن، به گونه املاء میباشد؛ بدین صورت که روایات، آرام آرام و به تدریج خوانده مى شده و همه شنوندگان و یا برخى از آنان، مطالب را یادداشت مى نمودهاند. املاء در آن دوره یکی از راههای انتقال حدیث و دانش بوده است. املاء کنندگان غالباً از بزرگان بودهاند. در کتاب لغتنامه دهخدا به برخی از آثار دیگر وی هم اشاره شده است که به تفکیک میتوان آنها را این گونه فهرست بندی کرد که عبارتند از:
1. علم، کلام و عقاید: «اوائل المقالات»، «شرح عقاید صدوق»، «اجوبه المسائل السرویه» و «نکت الاعتقادیه»؛
2. فقه: «المقنعه»، «الاعلام»، «المسائل الصاغانیه»، «جوابات اهل الموصل فی العدد الرویه» و «جواب اهل الرقه فی الاهله و العدد»؛
3. اخلاق اسلامی: «امالی» شیخ، در رابطه با اخلاق اسلامی و فضائل انسان است؛
4. حدیث؛
5. امامت و فلسفه سیاسی در اسلام: «الافصاح فی الامامه»، «ارشاد»، «جمل»، «امالی»، «الفصول المختاره»، «تفصیل امیر المومنین علی سایر الصحابه» از آثار وی در این زمینه میباشد. حدود بیست اثر ژرف از آثار شیخ مفید درباره «امامت و رهبری» است؛
6. غیبت امام دوازدهم: بخشی از «ارشاد» کتاب «الفصول العشره فی الغیبه»، و «الجوابات فی الخروج المهدی(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) » به همراه پنج اثر دیگر از ایشان در رابطه با امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) است.
شیخ مفید، فقیه و متکلم شیعی- که در سن بیست سالگی به اجتهاد رسید، بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در زمان او به اوج خود رسید- در مناظرات دینی دارای مهارت خاصی بود و مناظراتش با قاضی عبدالجبار (رئیس فرقه متعزله بغداد) و قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشاعره از مناظرههای مشهور و معروف وی به شمار میرود. نقل میکنند که لقب «مفید» را علی بن عیسی معتزلی در عهد جوانی، در نتیجه مباحثه با وی به او داد. اما ابن کثیر مینویسد: بسیاری از دانشمندان فرقههای مختلف در مجلس او حاضر میشدند. شمع وجود شیخ مفید از جهات مختلف سودمند بود و حضرت بقیه الله(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) او را ملقب به «مفید» گردانید و حقاً او برای شیعیان و دیگران مفید بود؛ چرا که مفید، یعنی سودمند برای امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و آموزنده و فایده رسان برای دیگران تا جایی که نام این فقیه بزرگ و نابغه اسلامی، سر تا سر اسلام را فرا گرفت و از خراسان و ماورا النهر واندلس به سویش مکاتبه میکردند و از وجودش بهره میبردند و مشکلاتشان به واسطه ایشان حل میشد. به طوری که صاحب کتاب روضات الجنات مینویسد:
پس از مفید، کسی به نام (مفید) شهرت نیافته است و باید گفت لقب مفید، ویژه اوست. ابن شهر آشوب هم در کتاب معالم العلماء نقل میکند که لقب مفید را امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به ایشان داده است. یکی از ویژگیهای برجسته شیخ مفید، این است که وی از جمله علمایی بود که مورد توجه و عنایات خاص امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) واقع شده است؛ به گونهای که شیخ مفید دارای توقیعاتی(توقیع: نامهای که به خط و مهر مبارک امام عصر(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) تأیید شده است) از جانب امام زمان بوده است، و این مهم از دو نامه ایی که حضرت برای او نگاشتند، برداشت میشود. حضرت در اولین نامهای که در اواخر ماه صفر 410 هجری قمری برای شیخ مفید نوشتند، شیخ را این گونه مورد خطاب قرار دادند: «به برادر استوار و درست کردار و دوست رشید، شیخ مفید محمد بن محمد بن نعمان که خداوند، عزت و احترامش را مستدام دارد. از طرف کسی که خزانه عهد و پیمانی است که خداوند از بندگان گرفته است».
حضرت در ادامه، متن نامه را این گونه آغاز کردهاند: بسم الله الرحمن الرحیم و اما بعد، سلام بر توای دوست با اخلاص در دین، وای که در اعتقاد به ما از روی علم و یقین، امتیازاتی داری و …. حضرت، نامه دیگری هم در 22 ذیحجه سال 412 ه.ق برای شیخ مفید نوشتند و او را این گونه مورد خطاب قرار دادند: «از طرف بنده خدا که حافظ و نگاهبان را ، خداست برای کسی که حق به او الهام شده و راهنمای حق است. بسم الله الرحمن الرحیم، سلام بر توای یاری دهنده حق وای دعوت کننده خلق به سوی حق با کلمات راستین….( کلمه الامام المهدی، علامه شیرازی).
اگر بخواهیم تصویری از زمانه شیخ مفید(ره) به دست دهیم باید بگوییم که در عصر وی، آل بویه بر بغداد حاکم شدند که حامی تشیع بودند؛ در نتیجه، زمینه بیان عقاید و نشراندیشههای شیعی به وجود آمد. شیخ مفید از این محیط آزاد در زمانه خویش استفاده کرد و در مسجد معروف براثا در بغداد به تدریس، وعظ و جدل با معارضان پرداخت و موفق شد تا تشیع و فرق آن را با هم متحد کند. وی فرقههای مختلف اسلامی را تشویق نمود که اختلافات جزئی را کنار نهاده و در اصول متحد شوند. زمانی اهمیت اقدامات ایشان بر ما بیشتر آشکار میشود که بدانیم در زمان پیش از شیخ مفید(ره)، شیعیان موقعیت مناسبی نداشتند؛ یعنی از زمان درگذشت پیغمبراکرم(صلّی الله علیه و آله و سّلم) تا حدود سال 300 هجری، شیعیان دچار وضع ناگوار و موقعیت تأثرآوری بودند؛ چرا که شیعیان از روز نخست در اقلیت بودهاند. در دولت بنی امیه و بنی عباس نیز سعی میشد که از نفوذ امامان جلوگیری به عمل آید و رابطه آنها با شیعیان قطع شود. به همین دلیل در سراسر ممالک اسلامی- از آفریقا و اسپانیای آن روز تا مصر و روم شرقی و سرحد چین که همه در زیر نگین خلفای اموی و عباسی قرار داشت- شیعه در محدودیت به سر میبرد و تقریباً از هرگونه آزادی عمل، عقیده و ابراز وجود محروم بود. اما قرون سوم و چهارم ه.ق به سبب شرایط خاص سیاسى و فرهنگى حاکم بر جهان اسلام، نقطه عطفى در حوزه دانش سیاسى مسلمانان محسوب مىگردد. در این دوره، شیعیان به سبب فضاى باز سیاسى و فرهنگى ناشى از ضعف عباسیان و نفوذ امیران آل بویه در بغداد، براى اولین بار به عرصه رقابت فکرى و عقیدتى آزاد با دیگر فرقههاى اسلامى وارد شدند و با جمعآورى احادیث و تحلیلهاى شیعى از تاریخ سیاسى اسلام و بازبینىاندیشههاى فقهى و کلامى، به نضج و گسترش دانش سیاسى شیعه پرداختند(خالقی، نظام سیاسی شیعه). حال به برخی از مهم تریناندیشههای فقهی سیاسی وی به طور اجمال نگاهی میافکنیم.
1. ولایت فقیه؛ شیخ مفید در کتاب گرانبهای المقنعه، ص 810 مینویسد:” اقامه حدود(احکام حکومتی اسلام) به دست سلطان اسلام است که از طرف خداوند متعال، منصوب شده باشد و منظور از سلاطین اسلام، ائمه هدی از آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سّلم) و کسانی که به عنوان حاکم و امیر از جانب ایشان منصوب گردیدهاند، میباشند و همانا عهده داری سلطنت اسلام از طرف ائمه به فقهای شیعه تفویض شده تا در صورت امکان، مسئولیت آن را بر عهده گیرند و ….” چنان که از این فراز از بیان شیخ مفید برداشت میشود، وی ولایت فقیه را در ردیف ولایت سلطان عادل (امام) دانسته و در دایره مفهوم عام «سلطان اسلام» قرار داده است. از این رو زمانى که از سلطان اسلام و گستره مسئولیتها و اختیارات او سخن مىگوید، به گونهاى مفهوم سلطان را تفسیر مىکند که شامل فقیه جامع الشرایط نیز مىشود(همان). میتوان از مباحث شیخ مفید در بحث ولایت فقیه، این نتیجه را گرفت که ایشان را میتوان از فقهایی دانست که معتقد به ولایت مطلقه فقیه بوده که تمامی اختیارات سلطان(امام معصوم) را در زمان غیبت برای فقهای جامع الشرایط ثابت دانسته و گستره این ولایت را در همه اموری میداند که از شئون سلطنت و حکومت(ولایت تشریعی) امامان معصوم علیهم السلام باشد.
2. شرایط و اختیارات ولی فقیه؛ شیخ مفید در همان کتاب المقنعه خود، فقهایى را داراى ولایت مىداند که از شرایط خاصى همچون فقاهت، عدالت، مأمون بودن، صاحب عقل و رأى و افضل بودن برخوردار باشند. همچنین شیخ مفید، فقیه جامع الشرایط را در ردیف حاکم و سلطان اسلام قرار داده و همان وظایف و اختیارات پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سّلم) و ائمه اطهارعلیهم السلام و نواب خاص ایشان را براى وى قائل شده و معتقد است که در صورت عدم حضور سلطان عادل (امام)، فقها در همه امورى که ایشان ولایت داشتهاند، صاحب اختیارند و در صورت تمکّن مىتوانند متولى همه این امور گردند.
3. جهاد؛ شیخ مفید در همان کتاب در باب جهاد میگوید:” چنان چه فقیهی از طرف حاکم ظالم که به ظاهر سلطنت دارد منصوب برای اجرای حدود شود یا به امارت و سلطنت بر منطقهای منصوب شود، بر آن فقیه لازم است حدود را اقامه کرده، احکام الهی را اجرا نماید، امر به معروف و نهی از منکر را انجام داده و به جهاد با کفار و فاسقین بپردازد و چنان چه فقیه دست کمک به جانب مؤمنین دراز کرد، واجب است او را یاری کرد؛ مادامی که از حدود ایمان تعدی ننموده و به جهت منصوب بودن از جانب سلطان گمراه، در معصیت خدا قدم نگذارد” و در جای دیگری میفرماید:” در بحث جهاد، والیان خاصی از طرف انبیاء و ائمه علیهم السلام تعیین و روانه جنگ میشدند و ضرورتی نداشت که خود ائمه متولی آن شوند…” چنان که از این دو بیان برداشت میشود شیخ مفید، جهاد را در حیطه ولایت و سلطنت فقیه جامع الشرایط دانسته و آن را منحصر به عصر حضور ندانسته، بلکه معتقد است در عصر غیبت نیز جهاد با تصدی فقیه صورت میگیرد؛ که به نوعی نشان دهنده جواز جهاد ابتدایی در نزد ایشان در زمان غیبت است.
4. نظام سیاسی؛ از نظر شیخ مفید، در جامعه اسلامى براى تأمین صلاح و رستگارى مردم، وجود نظام سیاسى، ضرورتى مسلّم است، چه به واسطه سلطان عادلى محقق شود – که مطلوبترین وجه است – و چه به واسطه سلطان غیر عادلى تحقق یابد – که از باب اضطرار قابل قبول است. بنابراین، نظام سیاسى در یک تقسیم بندی کلی به دو صورت قابل تفکیک است که عبارتند از: نظام سیاسى مبتنى بر امامت و ریاست سلطان عادل و افراد منصوب یا مأذون از سوى ایشان و دوم، نظام سیاسى مبتنى بر امامت و ریاست سلطان جائر و ولات ایشان. مطلوبترین نظام سیاسى از نظر شیخ مفید، نظام مبتنى بر ریاست و امامتِ کسى است که از سوى خداوند – عزّوجلّ – مبعوث شود، احکام الهى را اجرا کند، حدود الهى را برپا دارد و شریعت آسمانى را نگه داشته، مردمان را بر اساس آن تأدیب و سیاست کند. در این نظام، ریاست چنین فردى مقدم بر هر کس دیگر بوده و اطاعتش بر همگان واجب است. بالاترین مصداق این گونه نظام سیاسى، نظامى است که پیامبرى در رأس آن قرار گرفته باشد. بر اساس نظر شیخ مفید، در زمان حاضر نیز برترین نظام سیاسى، نظامى است که امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) در آن، والى خلق در جمیع امور دینى و دنیوى باشد، اما از آن جا که آن حضرت به دلیل کثرت دشمنان و قلت ناصران و یا به دلیل مصلحت دیگرى از نظرها پنهان است و نظام سیاسى مبتنى بر حضور ایشان محقق نشده، از چندین طریق باید زندگى سیاسى شیعیان را در عصر غیبت ایشان نظام داد: یکى، از طریق تقیه و مدارا با سلاطین حاکم و دیگرى، از طریق مراجعه به فقهاى عادل و مأذون از سوى امام زمان(عجّل الله تعالی فرجه الشریف) . از نظر شیخ مفید، تمامى اختیارات امام (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) به فقهاى عادل و مأذون از سوى ایشان تفویض شده و آنها در صورت تمکّن مىتوانند به نیابت از سوى ایشان متولى همه اختیارات آن حضرت باشند(خالقی، پیشین).
5. تعامل مردم و حاکمان اسلامى؛ شیخ مفید، رابطه دو سویهای را برای تعامل مردم و حاکمان اسلامی در نظر میگیرد. در رابطه با وظایف حاکمان اسلامی در قبال مردم، شیخ مفید، آنها را در رفتار با مردم به لزوم رعایت نکاتى توصیه مىکند:
1. در نظر گرفتن رضایت خداوند متعال؛
2. تأمین مصلحت دینى و دنیوى مردم؛
3. رعایت عدالت در میان مردم؛
4. اجتناب از تحکّم و زورگویى به مردم. و در رابطه با وظایف مردم در برابر حاکمان اسلامی، سه وظیفه را بیان میکند که عبارتند از:
1. شناخت امام و اعتقاد به وى؛
2. فرمانبرى و اطاعت از امام؛
3. خیرخواهى و نصیحت حاکمان(همان).
6. احتکار اجناس؛ شیخ مفید به این مسئله که جنبه فقهی دارد، توجه کرده و در همان کتاب المقنعه در باب احتکار اجناس میفرماید: ” هر وقت جنسی احتکار شود و صاحبان آن اقدام به فروش نکنند و مردم هم نیاز مبرم به آنها داشته باشند، بر عهده سلطان است که شخص محتکر را اجبار به بیرون آوردن اجناس و فروش آنها در بازار مسلمانان نماید و میتواند آنها را بنابر مصلحتی که میداند، قیمت گذاری کند”.
منبع: روزنامه جام جم