مدیریت استراتژیک و رهبری شگفت انگیز در اسارت

مدیریت استراتژیک و رهبری شگفت انگیز در اسارت

یکی از شگفتی های مدیریتی و رهبری در عصر امام حسن عسکری(علیه السلام) توسط ایشان طراحی و عملیاتی شده است. همه تاریخ پژوهان اذعان دارند که امام حسن عسکری(ع) در عصر و شرایط خفقانی زندگی می کردند؛ کما اینکه دستگاه عباسی پیچیده ترین و سخت ترین نظارت های اطلاعاتی و بازرسی را بر زندگی ایشان اعمال می کردند، کوچک ترین ارتباطات داخلی و خارجی توسط مأموران عباسی رصد می شد، تا اینکه جامعه اسلامی از ضریب نفوذ و قدرت ایشان به دور باشند. حکومت عباسی به قدری از نفوذ و موقعیت مهم اجتماعی امام هراس داشت که امام را مجبور کرده بود هر هفته روزهای دوشنبه و پنج شنبه در دربار حاضر شود.[1] ولی با این حال امام یازدهم بر اساس مدیریت و رهبری هوشمندانه خود بسیاری از حربه های دستگاه ظالمانه عباسی را دور زده و جامعه اسلامی و شیعی را از برکات وجودی خود بهره مند می ساختند.

مدیریت استراتژیک و رهبری شگفت انگیز در اسارت
مدیریت سیاسی و رهبری هوشمندانه امام حسن عسکری(ع) آن هم در فضای اسارت حیرت و تحسین هر اندیشمند و صاحب نظری را به خود جلب می کند، چرا که این مدیریت و رهبری، منطقه گسترده ای را در بر گرفته بود،به اذعان تاریخ پژوهان و تاریخ نگاران این اِعمال مدیریت و رهبری مناطق وسیعی همچون قم، آبه، نیشابور، سامرا، خراسان، یمن، ری ،آذربایجان، کوفه، بصره، جرجان، بغداد،… که در میان این مناطق، شهرهایی همچون سامرا، بغداد، نیشابور، قم و کوفه از جایگاه ممتاز و استراتژی خاصی برخوردار بودند.[2] به طور مثال در خصوص شهر استراتژیک قم علامه مظفر این چنین بیان می دارد: قم در دوران امام عسکری و پدر بزرگوارشان(علیهما السلام) یکی از مراکز راویان بی شمار از آن دو امام بوده و مؤلفان بسیاری در سایه فنون علم و دانش و حدیث در آن شهر زیست می کردند.[3]

1-برنامه ای راهبردی برای حفظ جان شیعیان
یکی از موضوعات بسیار مهمی که در برنامه راهبردی امام یازدهم مشاهده می شود، حفظ جان شیعیان و دور نگه داشتن آنها از گزند سربازان عباسی بود، در واقع عصر حضور امام حسن عسکری(علیه السلام) فرصت مبارزه مسلحانه و قیام علیه دستگاه خلافت طاغوتی نبود، از این رو فعالیت حضرت بیشتر رنگ و بوی فرهنگی، تربیتی و بصیرت افزایی داشت، در سیره مدیریتی امام حسن عسکری(ع) حکایت های متعددی نقل شده است که حضرت یاران خود را از رفتارهایی که موجب گرفتار شدن در دستگاه عباسی می شد، باز می داشتند که این امر به خوبی خود حاکی از دغدغه حفظ جان شیعیان توسط امام می باشد، «علامه مجلسی از علی بن جعفر از حلبی نقل می کند: «اجْتَمَعْنَا بِالْعَسْکَرِ وَ تَرَصَّدْنَا لِأَبِی مُحَمَّدٍ ع یَوْمَ رُکُوبِهِ فَخَرَجَ تَوْقِیعُهُ أَلَا لَا یُسَلِّمَنَّ عَلَیَّ أَحَدٌ وَ لَا یُشِیرُ إِلَیَّ بِیَدِهِ وَ لَا یُومِئُ فَإِنَّکُمْ لَا تُؤْمِنُونَ عَلَى أَنْفُسِکُم‏؛[4]ما در محله عسکر اجتماع کرده منتظر تشریف آوردن امام حسن عسکرى بودیم چون روز بیرون آمدن امام بود دستور امام رسید که هیچ کدام بمن سلام نکنید و نه با دست و نه با سر بطرف من اشاره کنید زیرا براى شما خطر دارد.» در واقع حضرت یاران و محبان خود را از ابراز دوستی و نزدیک با خود باز می داشت تا اینکه از گزند دستگاه عباسی به دور باشند.از آنجا که امام حسن عسکری(علیه السلام) نزدیکی بیشتری به ایام شکل گیری «غیبت» داشت، اهتمام بیشتری نسبت به آماده سازی جامعه اسلامی برعهده داشت تا اینکه ظرفیت پذیرش این رخداد بزرگ برای یاران و شیعیان غیر منتظره و عجیب نباشد.
2-تشکیل شبکه فوق سری وکالت در سرزمین اسلامی
همان طور که در مطالب پیشین نیز بیان شد، حکومت عباسی مانع از حضور آزاد امام یازدهم در عرصه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی و دینی در جامعه بود، از طرفی امکان دیدار آزاد و بدون دردسر شیعیان نیز با امام به راحتی امکان نداشت، کما اینکه در مطالب پیشین به آن اشاره شد، ولی با این وجود امام حسن عسکری (علیه السلام) با طراحی و مدیریت شبکه فوق سری نیابت و وکالت، یارانی را تربیت کرده بود که پل ارتباطی امام با شیعیان باشند، شبکه وکالت، وظایف و مسئولیت های مخلفی را بر عهده داشتند، از جمله ی این وظیفه ها عبارتند بودنداز: 1. رتق و فتق امور مالی و اجتماعی، 2. توزیع و مصرف وجوهات شرعی و اموالی اهدایی، 3. نقش علمی و ارشادی، 4. نقش سیاسی و مبارزاتی علیه دستگاه و خلافت جور، 5- نقش حفاظتی، برای امامان شیعه (ع) و سازمان وکالت.[5]

3-ممانعت و جلوگیری از شکل گیری جریان های انحرافی
در عصر امام یازدهم جریان ها انحرافی و رخدادهای مهمی به وقوع پیوست، از جمله«قیام صاحب الزنج» جنبشی که تحت رهبری شخصی فاسد و منحرف به نام «علی بن محمد بن عبد الرحیم»[6] شکل گرفته بود. مسعودی در خصوص این شخص این چنین بیان می دارد که دیدگاه صاحب الزنج همان دیدگاه خوارج[ارزقیان] بود و کارهای او از جمله کشتار زنان و کودکان و سالخوردگان و سایر بی گناهان شاهد بر این مدعاست، از دیدگاه او همه گناهان شرک به شمار می آمد، او به هوادارانش می گفت: نبوت بر من عرضه شد، ولی آن را نپذیرفتم.[7] امام حسن عسکری(علیه السلام) با بصیرت افزایی و روشنگری نسبت این جریان انحرافی را به خاندان عصمت و طهارت رد کرده و با این کار شیعیان خود را از گرفتار شدن در فتنه آن باز داشت. ابن شهر آشوب در مناقب از محمد بن صالح خثعمی روایت کرده که: «گفت: تصمیم گرفتم طی نامه ای از ابو محمد(علیه السلام) درباره صاحب الزنج پرسش نمایم، ولی فراموش کردم [امام در پاسخ نامه به این امر نیز اشاره می فرمایند که ]…صاحب الزنج از ما اهل بیت نیست.»[8] از جمله موضع گیری های حضرت در خصوص انحرافات اجتماعی عباتند از: موضع گیری در قبال صوفیه، موضع گیری امام در برابر واقفیه، موضع گیری امام در برابر ثنویه، موضع گیری در برابر مفوضه، موضع گیری در برابر کندی، موضع گیری در برابر جاثلیق نصرانی.[9]

4-فرهنگ سازی انتظار و آماده سازی جامعه منتظر
فرهنگ انتظار و آماده سازی جامعه برای دوران و عصر غیبت یکی از موضوعاتی است که در عصر حضور اهل بیت(علیهم السلام) مورد توجه و اهتمام قرار داشته است، ولی از آنجا که امام حسن عسکری(علیه السلام) نزدیکی بیشتری به ایام شکل گیری «غیبت» داشت، اهتمام بیشتری نسبت به آماده سازی جامعه اسلامی برعهده داشت. تا اینکه ظرفیت پذیرش این رخداد بزرگ برای یاران و شیعیان غیر منتظره و عجیب نباشد.[10]

پی نوشت ها:
[1]. ر.ک: ابن شهرآشوب، ج4، ص434.
[2]. طبسی، شیخ محمد جواد،حیاه االامام العسکری، ص223.
[3]. با خورشید سامرا، تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری(ع)، 206.
[4]. بحار الأنوار، ج‏50، ص269،ح34.
[5]. ر.ک: سازمان وکالت و نقش آن در عصر ائمه(ع)، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، محمد رضا جباری، ج1،ص296. ر.ک: جاسم حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم، ص134؛ راز داران حریم اهل بیت، جواد سلیمانی، انتشارات موسسه امام خمینی(ره)، ص54.
[6]. بدایه و نهایه، ج11، ص18.
[7].با خورشید سامرا، تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری(ع)، 256.
[8]. مناقب، ج4، ص428.
[9]. ر.ک: با خورشید سامرا، تحلیلی از زندگانی امام حسن عسکری(ع)، 256-270.
[10]. ر.ک: مهدی پیشوایی، سیره پیشوایان، ص650.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید