برداشت شما از مفهوم آیه 105 سوره توبه در خصوص عرضه اعمال بر امام زمان ـ علیه السلام ـ چیست؟

برداشت شما از مفهوم آیه 105 سوره توبه در خصوص عرضه اعمال بر امام زمان ـ علیه السلام ـ چیست؟

در آیه 105 سوره توبه آمده است: «وَقُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللّهُ عَمَلَکمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَی عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَهِ فَیُنَبِّئُکم بِمَا کنتُمْ تَعْمَلُونَ؛ و بگو هر عملی که می خواهید انجام دهید، پس به زودی خدا و رسولش و مومنون عمل شما را می بینند…».
در ذیل این آیه شریفه روایات فراوانی از ائمه طاهرین ـ علیهم السلام ـ رسیده است که دلالت می کنند بر این که مراد از مومنون در آیه فوق که خداوند ایشان را ناظر بر اعمال انسان ها می داند، ائمه ـ علیهم السلام ـ هستند و با استناد به همین روایات شریفه اصل آگاهی و نظارت امام زمان ـ علیه السلام ـ نسبت به اعمال بندگان اثبات می گردد. قبل از این که برخی از روایات را مورد بررسی قرار دهیم لازم است به چند نکته در خصوص تفسیر آیه فوق از دیدگاه مفسران قرآن اشاره داشته باشیم.
نکته اول: در مورد مخاطبین آیه شریفه است با این توضیح که با توجه به آیه 104 این سوره که می فرماید: «أَلَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ هُوَ یَقْبَلُ التَّوْبَهَ عَنْ عِبَادِهِ وَیَأْخُذُ الصَّدَقَاتِ وَأَنَّ اللّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ» ممکن است ظاهر تقارن این دو آیه این تصوّر را ایجاد کند که آیه 105 سوره توبه، مومنین را به منظور تحریک و تشویق ایشان به پرداخت صدقات مورد خطاب قرار داده است ولی با توجه به اطلاق لفظ آیه شریفه نه تنها دلیلی بر تخصیص خطاب آن به «مومنین صدقه دهنده» نداریم بلکه اختصاص آیه به عموم مومنین نیز فاقد دلیل بوده و آیه شامل تمامی افراد صاحب عمل از مردم من جمله کفّار، منافقین و مومنین می شود.
بنابراین خداوند، رسول او و مومنون مذکور در آیه ناظر بر اعمال تمامی صاحبان عمل و لااقل همه منافقین و مومنین هستند.[1] نکته دوّم: داخل شدن سین استقبال بر سر فعل «یری» در آیه از نظر لفظی به معنای تحقق فعل رؤیت در آینده نزدیک است. حال اگر فعل رؤیت را در آیه به معنای دیدن بگیریم دلیل داخل شدن سین استقبال بر سر فعل رؤیت این خواهد بود که تا عملی اتفاق نیفتاده، فعل رؤیت به آن تعلّق نگرفته و قابل دیدن نخواهد بود پس در آینده نزدیک اگر عملی از شما سر زد، خداوند، رسول و مؤمنون آن را خواهند دید. ولی اگر فعل رؤیت را به معنی علم و آگاهی بگیریم (همان طور که عده ای از مفسرین قائل به این معنا هستند) فعل رؤیت در مورد رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و مومنون مذکور در آیه بدین معنا خواهد بود که پس از تحقق عمل، رسول خدا و مومنون از عمل شما آگاه خواهند شد .
بنابراین معنی در مورد خداوند این اشکال مطرح می شود که خداوند پیش از وجود اشیاء به آن ها علم و آگاهی دارد و اگر بگوئیم که طبق این آیه بعد از تحقق اعمال، خداوند آگاه می شود، این با علم ذاتی خداوند منافات دارد؟
پاسخ این شبهه این است که مراد از علم خداوند در این آیه علم به وجوداعمال، پس از تحقق آن هاست بعد از آن که به آن اعمال قبل از تحقق شان علم داشت و این همان علم فعلی خداوند است.[2] حال به ذکر برخی از روایات که ذیل این آیه شریفه آمده اند،اکتفا می شود:
امام صادق ـ علیه السلام ـ در مورد این که مراد از «المؤمنون» در این آیه چه کسانی هستند می فرماید: «هم الائمه[3]، تعرض علیهم اعمال العباد کل یوم الی یوم القیامه؛[4] «آنان(مؤمنون) ائمه ـ علیهم السلام ـ هستند که اعمال بندگان هر روز تا روز قیامت به ایشان عرضه می شود».
در روایت دیگر از حضرت در این خصوص آمده است: «المؤمنون ههنا الائمه الطاهرون صلوات الله علیهم»[5] مومنون در این جا ائمه طاهرین هستند. در جای دیگر نقل شده که امام صادق ـ علیه السلام ـ در ذیل این آیه شریفه فرمود: «هیچ مومن و کافری نیست که بمیرد و در قبرش قرار داده شود مگر این که اعمال او بر رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ ، امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ و همین طور تا آخرین نفری که خداوند اطاعت او را بر بندگان واجب کرده، عرضه شود».[6] در روایت دیگر از ابن اذینه آمده است که نزد امام صادق ـ علیه السلام ـ بودم گفتم: فدای تان شوم، مرا از معنای آیه شریفه «و قل اعملوا…» آگاه کنید، حضرت فرمود: «منظور ما هستیم».[7] در روایت دیگر آمده است: «هر روز نیکی ها و بدی های اعمال بندگان بر رسول خدا و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ عرضه می شود پس بر حذر باشید و این کلام خداست که فرمود: و قل اعملوا…».[8] از امام رضا ـ علیه السلام ـ نیز نقل شده که فرمود: «به خداوند سوگند اعمال شما هر روز و شب بر من عرضه می شود… .آیا کتاب خدا را نخوانده ای: و قل اعملوا… (مراد از مومنون) به خداوند سوگند علی ابن ابی طالب ـ علیه السلام ـ است».[9] در روایت دیگر نیز مراد از المؤمنون، آل محمدبیان شده است: «و المومنون فهم آل محمد، الائمه منهم».[10] با کمی دقت در روایات صحیحه فوق به راحتی در می یابیم که حضرات معصومین شاهد و ناظر بر اعمال ما هستند و این مسأله در واقع یکی از اعتقادات مهم شیعه است و البته دلایل نقلی این امر محصور در آیه فوق و روایات مربوط به آن نیست. به عنوان مثال در ذیل آیه شریفه 143 سوره بقره (و کذلک جعلناکم امه وسطا لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیدا) در روایتی از امام باقر ـ علیه السلام ـ آمده است: «نحن الامه الوسط و نحن شهداء الله تبارک و تعالی علی خلقه و حججه فی ارضه؛ ما ائمه، امت میانه هستیم و ما گواهان خداوند بر خلقش و حجت های او در روی زمین هستیم».[11] و البته مراد از شهدا در آیه مذکور شاهدان بر اعمال مردم اند.[12] این مسأله در منابع اهل سنت نیز با دلایل نقلی به اثبات می رسد به عنوان مثال در کتاب شواهد التنزیل که از کتب تفسیری اهل سنت است، در ذیل آیه 143 سوره بقره، حدیثی از امیر المومنین علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که می فرماید: «خداوند در آیه «لتکنوا شهداء علی الناس» ما ائمه را قصد کرده است. پس رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ شاهد بر ماست و ما شاهدین خدا بر مردم و حجت او بر روی زمین هستیم».[13] ناگفته پیداست که آثار تربیتی این اعتقاد که امام زمان ـ علیه السلام ـ ناظر بر اعمال ماست، انکار ناشدنی است. بدیهی است که آن شیعه ای که امام خویش را شاهد و ناظر بر اعمال خود می داند و به این مسأله اعتقاد دارد، همواره تلاش می کند که مبادا با اعمال خود موجبات ناراحتی امام خویش را فراهم آورد و طوری رفتار می کند که وقتی اعمال او بر امامش عرضه شد لبخند رضایت را بر لبانش نشاند.
شخصی به نام سماعه می گوید: روزی از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم که حضرت فرمود: چرا رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را ناراحت می کنید؟ شخصی پرسید: فدای تان شوم چگونه پیامبر خدا را ناراحت می کنیم (حال آن که ایشان در بین ما نیست)؟ حضرت فرمود: آیا نمی دانید که اعمال شما بر او عرضه می شود؟ پس وقتی که (در بین اعمال شما) معصیت خدا را می بیند، ناراحت می شود پس (با اعمال خود) پیامبر خدا را ناراحت نکنید بلکه او را خوش حال و مسرور نمائید.[14] در توقیعی که از جانب امام زمان ـ علیه السلام ـ به شیخ مفید (ره) رسیده است می خوانیم: «ما به آن چه بر شما می گذرد احاطه علمی داریم و هیچ یک از خبرهای شما از ما پوشیده نمی ماند… ما نسبت به رعایت حال شما اهمال نمی کنیم و یاد شما را فراموش نمی کنیم».[15] حال نحوه عرضه اعمال به محضر امام زمان ـ علیه السلام ـ به چه کیفت وچگونه است ؟ احتمالاتی وجود دارد که در ذیل به طور مختصر به آن ها اشاره می شود:
الف: احتمال قوی در این خصوص، عرضه اعمال یا بهتر است بگوئیم نامه اعمال توسط ملائکه به محضر امام زمان ـ علیه السلام ـ است.
مویّدی که می توان در این خصوص ارائه کرد، روایاتی است که دلالت می کنند اعمال بندگان در روزهای دوشنبه و پنج شنبه بر پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و ائمه ـ علیهم السلام ـ عرضه می شوند.[16] به علاوه روایاتی در مورد پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که می گوید حضرت روزهای دوشنبه و پنج شنبه را روزه می گرفتند، وقتی از ایشان سئوال شد که چرا این روزها را روزه می گیرید؟ حضرت فرمودند که اعمال بندگان هر دوشنبه و پنج شنبه بالا می رود و من دوست دارم که وقتی اعمالم بالا می رود، روزه دار باشم.[17] از جمع بین این دو دسته می توان نتیجه گرفت که آن چه به محضر پیامبر و ائمه ـ علیهم السلام ـ عرضه می شود مجموعه اعمال چند روزه بندگان است که با همه بحث های ممکن در مورد ماهیت نامه اعمال، خدمت حضرات معصومین ـ علیهم السلام ـ عرضه می گردد. و البته ناگفته نماند که این احتمال با «معنای دوم» کلمه رؤیت در آیه شریفه یعنی معنای علم و آگاهی که در ذیل نکته دوم در آغاز مورد اشاره قرار گرفت، تناسب بیشتری دارد.
ب: احتمال دوم این است که خود حضرت اعمال بندگان را می بینند چرا که به عنوان مثال در زیارت نامه روز جمعه حضرت می خوانیم: «السلام علیک یا عین الله فی خلقه».[18] که از عنوان عین اللهی حضرت می توان برداشت کرد که حضرت خود به ملاحظه این که چشم خداوند در بین خلق هستند، اعمال ایشان را می بینند و یا در روایتی آمده است که: «انهم شهود الله فی ارضه».[19] و بدیهی است که کسانی می توانند شهود باشند و به عنوان مثال در فردای قیامت، شهادت بر اعمال بندگان دهند که خود شاهد اعمال بوده و کردار بندگان را دیده باشند. این احتمال نیز با معنای اوّل لفظ رؤیت در آیه شریفه یعنی معنای دیدن متناسب است.
ج :احتمال دیگر این است که امام-ع- هر آن چه در گذشته اتفاق افتاده و در آینده واقع خواهد شد، اعم از حوادث و اعمال بندگان را از پیش می داند و مستند نقلی این ادعا در مورد این آگاهی امام روایاتی نظیر این روایت است که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «… و انّ رسول الله اعطی علم ما کان و ما هو کائن الی یوم القیامه فورثناه من رسول الله وراثه؛ به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ علم آن چه واقع شده و آن چه تا قیامت واقع خواهد شد، داده شده و ما آن را از او به ارث برده ایم».[20] نتیجه وفایده این مسأله مهم اعتقادی و تربیتی شیعه واین که حضرات معصومین خصوصا امام زمان ـ علیه السلام ـ ناظر بر اعمال ما هستند و تمامی اعمال ما به ایشان عرضه می گردد؛ این است که شایسته است ما با حسن کردار خویش نه تنها در مسیر سعادت خود گام برداریم بلکه اسباب رضایت مندی حضرت را نیز فراهم کنیم که اگر سعادتی برای ما متصوّر است در سایه رضایت اهل بیت ـ علیهم السلام ـ است و اگر شقاوتی در انتظار ماست بی تردید قرین با عدم رضایت ایشان است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ ترجمه تفسیر المیزان، ج9، علامه طباطبائی.
2ـ نور الثقلین، ج2، عروسی حویزی.
3ـ برگزیده تفسیر نمونه، ج2.

پی نوشت ها:
[1]. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج9، ص378، قم، انتشارات جامعه مدرسین، بی جا، بی تا.
[2]. شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج5، ص119، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[3]. شیخ کلینی، الکافی، ج1، ص219، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ پنجم، 1363ش.
[4]. محمد بن حسن صفار، بصائر الدرجات، ص447، تهران، منشورات اعلمی،  1404ق.
[5]. سید هاشم بحرانی، ینابیع المعاجز، ص105، قم، علمیه، بی تا.
[6]. سید هاشم بحرانی، مدینه المعاجز، ج3، ص88، قم، موسسه معارف اسلامی، چاپ اول، 1414ق.
[7]. امالی، شیخ طوسی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، 1414ق.
[8]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج1، ص192، قم، موسسه نشر اسلامی، چاپ دوم،بی تا.
[9]. شیخ کلینی، کافی، ج1، ص219.
[10]. میرزای نوری، مستدرک الوسایل، ج12، ص164، بیروت، موسسه آل البیت ـ علیهم السلام ـ ، چاپ دوم، 1408ق.
[11]. شیخ کلینی، کافی، ج1، ص191.
[12]. علامه طباطبائی، تفسیر المیزان، ج1، ص173؛ شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج1، ص418.
[13]. حاکم حسکانی، شواهد التنزیل،ج1، ص119؛ مجمع احیاء الثقافه، چاپ اول، 1411ق.
[14]. سید هاشم بحرانی، ینابیع المعاجز، ص103.
[15]. شیخ مفید، المزار، ص8، بیروت، دارالمفید، چاپ دوم، 1414ق.
[16]. شیخ طبرسی. تفسیر مجمع البیان، ج5، ص119.
[17]. علامه مجلسی، بحارالأنوار، محمد باقر، ج5، ص329، بیروت، موسسه الوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
[18]. همان، چاپ 23، ص344.
[19]. همان، ص346.
[20]. بحار الانوار، مجلسی، محمد باقر، ج 17، ص145.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید