اسلام دین زندگی است

اسلام دین زندگی است

برخلاف دیگر مکاتب اقتصادی، اسلام، برنامه‌ ها و مقررات ود را با توجه به ابعاد گوناگون انسان مطرح کرده است. از دیدگاه مکتب حیاتبخش اسلام، انسان دارای دو بعد معنوی و مادی است و از این رو دارای نیازهای روحی و جسمی و معنوی و مادی است که به این هر دو جنبه به طور کامل توجه شده است. البته این دو بعد از یکدیگر جدا نیست و بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند. چنین نیست که مسائل معنوی اسلام و مسائل اقتصادی آن هر یک برای خود دارای قلمروی جداگانه باشند.
مسائل اقتصادی اسلام آن چنان با دیگر مسائل آن آمیخته است که حذف آنها از
اسلام به معنای حذف اسلام است. همان گونه که اسلام منهای عباداتی چون نماز، حج، روزه و… اسلام نیست، اسلام منهای مسائل اقتصادی نیز اسلام نخواهد بود و اصلا تفکر تفکیک بین مسائل عبادی و اقتصادی اسلام تفکر غلطی است. اقتصاد اسلامی مجموعه‌ای هماهنگ و به هم پیوسته است، به گونه‌ای که قضاوت و داوری در مورد بخشهای گوناگون آن، بدون در نظر گرفتن اجزای دیگر ممکن نیست. همچنین است رابطه‌ی اقتصاد اسلامی با سایر بخشهای اسلام. اقتصاد نیز جزئی از برنامه‌ای است که اسلام برای سعادت بشر به ارمغان آورده است و پیوند آن با مسائل اجتماعی، سیاسی، عبادی، اخلاقی و… پیوندی عمیق و ناگسستنی است (1633)

ثروت (و دنیا) از دیدگاه اسلام
به قول شهید مطهری (1634) قبل از آن که به نظام اقتصادی اسلام نظری بیفکنیم باید ببینیم نظر اسلام درباره‌ی مال و ثروت چیست؟
آیا اسلام به طور کلی مال و ثروت را مطرود می‌داند و به آن به عنوان یک امر پلید و دور انداختنی می‌نگرد؟ اگر مکتبی درباره‌ی دنیا و ثروت چنین دیدگاهی داشته باشد، نمی‌تواند درباره‌ی آن مقرراتی مثبت داشته باشد.
آیات و روایات در این زمینه را کلا می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:
1-دسته‌ی اول، آیات و روایاتی که در آنها یا دنیا و ثروت مورد مذمت قرار گرفته و یا از فقر، ستایش شده است. به عنوان نمونه: «دنیا بازیچه و سرگرمی است» (1635)، «متاع اندک است» (1636)«متاع غرور است» (1637)؛ «تکاثر و تفاخر است» (1638) و…
و از روایات مانند: الف: قال الله تعالی لموسی: یا موسی! اذا رأیت الفقر مقبلا فقل مرحبا بشعار الصالحین و اذا رأیت الغنی مقبلا فقل «ذنب عجلت عقوبته (1639): هر گاه فقر به
تو روی آورد بگو؛ درود بر شعار صالحان و هر گاه بی‌نیازی به تو روی آورد بگو؛ (لابد) گناهی انجام داده‌ام که در عقوبت آن تعجیل شده است.»
ب:امام صادق علیه‌السلام فرموده «لا یبلغ احدکم حقیقه الایمان حتی یکون الفقر احب الیه من الغنی» (1640)«هیچ یک از شما به حقیقت ایمان نمی‌رسد مگر در صورتی که فقر در نزد او محبوبتر از بی‌نیازی باشد».
ج:امام صادق علیه‌السلام فرمود: «ان الفقر. ازین للمؤمنین من العذار علی خد الفرس» (1641): «فقر برای مؤمنان زیباتر از لگام بر گونه‌ی اسب است».
د:رسول خدا (ص) فرمود: «الفقر فخری» (1642): فقر (مایه‌ی) افتخار من است.
ه:و نیز رسول خدا (ص) فرمود: «اللهم احینی مسکینا و امتنی مسکینا و احشرنی مع المساکین» (1643): خدایا! من را مسکین زنده بدار. مسکین بمیران و با مساکین محشور نما.
و روایات فراوان دیگر.
2-دسته‌ی دوم آیات و روایاتی که در آنها به دنیا و ثروت با دید مثبت نگریسته شده و یا فقر نکوهش شده است. مانند آیاتی که از دنیا و ثروت با عناوینی چون «فضل الله» (1644)؛ «خیر» (1645) «حسنه» (1646) و… یاد کرده است.
و از روایات ماند: الف: (حدیث نبوی صلی الله علیه و آله «نعم العون علی تقوی الله الغنی» (1647): «بی‌نیازی (و ثروت) کمک خوبی برای تقوای الهی است».
ب:«من وجد ماءا و ترابا ثم افتقر فابعده الله» (1648): کسی که آب و خاک در اختیار داشته باشد و باز هم فقیر شود، خداوند او را (از رحمت خود) دور گرداند. علی علیه‌السلام.
ج:«انی لمن اکثر اهل المدینه مالا» (1649): من از ثروتمندترین مردم مدینه هستم. امام صادق علیه‌السلام
د:«الفقر کاد ان یکون کفرا» (1650): فقر نزدیک است به کفر بینجامد. علی علیه‌السلام
ه:«الفقر الموت الاکبر» (1651): فقر، مرگ بزرگتر است. علی علیه‌السلام
و روایات فراوان دیگری که با عبارات و مضامین مشابه وارد شده است.
3-دسته‌ی سوم آیات و روایاتی که در حقیقت توضیح دو دسته‌ی بالاست، یعنی تضاد آن دو را حل کرده است و در آنها توضیح داده شده که؛ دنیا آن گاه مطلوب است که در جهت آخرت و مقدمه و زمینه برای جهان ابدی باشد و در صورتی مذموم است که به آن اصالت داده شود. مانند آیات:
«آنان که (به معاد معتقد نشدند) و به لقای ما دل نبستند و به زندگی دنیا دلخوش شده و دل بسته‌اند…» (1652) در این آیه علت مذمت و تحقیر دنیا پرستان، بی‌اعتقادی به معاد و منحصر کردن زندگی به دنیا و مرگ را پایان آن دانستن است. و روایاتی چون: «الدنیا متجر اولیاء الله» (1653): دنیا جایگاه تجارت اولیای خداست. «الدنیا مزرعه الآخره» (1654)«نعم العون الدنیا علی الآخره» (1655): دنیا کمک خوبی برای (سعادت در) آخرت است. امام صادق علیه‌السلام.
از رو از دیدگاه اسلام دنیا و ثروت در صورتی که ابزاری برای رسیدن به سعادت ابدی و کمال نهایی به کار گرفته شود، کاملا مطلوب است و در صورتی که به عنوان هدف به آن نگریسته شود، مذموم است. به تعبیر دیگر؛ ثروت از دیدگاه اسلام، هدف بسیار مهمی است که جنبه‌ی ابزاری دارد، یعنی وسیله‌ای است بر خلاف انسان بر روی زمین و تعالی آدمی. اسلام با رشد ثروت برای ثروت مخالف است، می‌خواهد ثروت افزایش یابد تا در اختیار انسان باشد نه این که انسان در اختیار آن قرار گیرد.
در آینده اشاره خواهد شد که از اهداف مهم اقتصاد اسلام فقر ستیزی و فقر زدایی است و فقر و ناداری به هیچ وجه مورد تأیید مکتب حیاتبخش و زندگی ساز اسلام نیست. فقر یعنی ناداری و ناداری امری عدمی است و عدم نقص است و هیچ گاه اسلام، نقص و عدم کمال را ستایش و تشویق نمی‌کند.
از این رو فقر ستایش شده نیز یا به معنای احساس فقر در برابر ذات غنی خداوند است و یا به معنای ساده زیستی که رهبران جامعه، موظف به رعایت آن هستند تا فقرای جامعه کمتر احساس رنج کنند و مسؤولان نیز بهتر آنها را درک نمایند و یا… (1656)
برای تکمیل و توضیح این مبحث اشاره به این مطلب، شایان توجه است که: اسلام مکتبی است که ادعای جهانی بودن دارد «لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون» (1657): تا آن را بر همه‌ی ادیان عالم تسلط و برتری دهد، هر چند مشرکان ناراضی باشند.
در هیچ زمان و مکان و تحت هیچ شرایطی اسلام، نفوذ و استیلای غیر مسلمان بر مسلمان و امور و شؤون گوناگون آنها را نمی‌پذیرد و تحمل نمی‌کند «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» (1658)، «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه…» (1659): در مقام مبارزه با آنها خود را مهیا کنید و تا آن حد که می‌توانید نیرو و… فراهم سازید…
آیا بدون دارا بودن یک نظام اقتصادی قوی و سالم و نیز بدون استقلال اقتصادی، می‌توان از انواع استیلا و سلطه‌ی بیگانگان جلوگیری کرد؟
مگر نه این است که تاکنون یکی از مهمترین برنامه‌های قدرتهای استکباری برای زیر سلطه در آوردن دیگر ملل، به ضعف کشاندن و وابسته کردن اقتصاد آنها بوده است؟
چه زیباست این سخن علی علیه‌السلام که شهید مطهری هم در همین زمینه به آن استناد کرده است (1660)
«احتج الی من شئت تکن اسیره، استغفن عمن شئت تکن نظیره و احسن الی من شئت تکن امیره» (1661): محتاج هر که شوی اسیر او خواهی بود، بی‌نیاز از هر که گردی با او برابر خواهی شد و به هر که نیکی نمایی فرمانروای او خواهی شد.

اقتصاد اسلامی در مقایسه با دیگر مکتبهای اقتصادی
نظام اقتصادی اسلام به دلیل توجه به همه‌ی ابعاد وجودی انسان، یعنی توجه و عنایت به جنبه‌ی فردی و اجتماعی و بعد مادی و معنوی وی از دو نظام سرمایه داری و سوسیالیسم کاملا متمایز است. اسلام مکتبی است که در همه‌ی ابعاد زندگی انسان، دین وسط است و از افراط و تفریطها دوری گزیده است. نه آن افسار گسیختگی در مورد مالکیت و فعالیتهای اقتصادی در نظام سرمایه داری را که موجب آن همه فساد و فحشا و… شده و فقر را نیز ریشه‌کن نکرده است، تأیید می‌کند، و نه آن محدودیت در مالکیت فردی را که در نظام سوسیالیستی مورد توجه است، می‌پذیرد؛ یعنی کار به قدر توان و بهره بردن به قدر نیاز که لازمه‌ی آن دلسردی و عدم رغبت در کار و ظلم بی‌حد و حصر نسبت به مردم زحمتکش از یک سو و تبدیل دولت و سردمداران حکومت به عمده مالکها و سرمایه دارانی به مراتب بزرگتر از سرمایه داران نظام سرمایه داری از سوی دیگر است.
اسلام در عین حال که مالکیت فردی را می‌پذیرد و کار و کوشش را تشویق می‌کند و هر کس را مالک ثمره‌ی کار خود می‌داند، با قیدها و محدودیتهای گوناگون، از تمرکز ثروت جلوگیری می‌کند و با فقر اجتماعی و فردی بشدت می‌ستیزد قیدهایی چون:
1-مخالفت با گنجوری و انباشتن ثروتهای آن چنانی «و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فی سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم» (1662): کسانی را که طلا و نقره گنجینه و ذخیره می‌کنند و در راه خدا انفاق نمی‌کنند به عذاب دردناک بشارت ده.
2-تشریع مالکیت اجتماعی که به دست دولت اعمال می‌شود مانند خمس، انفال وفی‌ء.
3-تشویق و تحریض فراوان به انفاق و صدقات و…
4-تقسیم مالکیت به مشروع و نامشروع و مخالفت با مالکیت نامشروع. امام خمینی در این باره اظهار داشته است: «مالکیتهای چند میلیاردی از راه مشروع به دست نیامده و باید از صاحبان آن، طبق مقررات اسلام، سلب شود… قید مشروعیت چه در اصل
پیدایش ثروت و چه در مورد ثروتهای از پیش فراهم شده، هر دو، باید رعایت شود. این بهترین وسیله‌ی کنترل ثروت و برقراری عدالت اجتماعی است، عدالت اجتماعی در همین محدوده مطلوب است و باید در نظام اسلامی تحقق یابد (1663)
از این رو نظام اقتصادی اسلام نه سرمایه داری است و نه سوسیالیسم و نه تلفیقی از آن دو، بلکه نظامی کاملا مستقل است که به همه‌ی ابعاد وجودی انسان توجه کامل کرده و معایب و نواقص هیچ یک از نظامهای اقتصادی را ندارد و دیدگاه آن نسبت به انسان با دیدگاههای دیگر مکاتب تفاوت عمده دارد (1664)

نظام اقتصادی اسلام

تفاوت مکتب اقتصادی و علم اقتصاد
مکتب اقتصادی عبارت است از: شیوه‌ی حل مسائل اقتصادی که در هر جا به نحوی از آن پیروی می‌شود.
علم اقتصاد: دانشی است که پدیده‌های اقتصادی را تفسیر و روابط آنها را با یکدیگر تعیین می‌کند.
شهید سید محمد باقر صدر (1665) (و به پیروی او بسیاری از کسانی که بعد از وی در زمینه‌ی اقتصاد اسلامی سخن گفته‌اند یا مطلب نوشته‌اند) بعد از تعریف فوق، یادآور شده است: باید مقوله‌ی «اقتصاد اسلامی» را که مکتب است با «علم» از یکدیگر بازشناخت، زیرا در نظام اسلامی هیچ یک از حوادث و قوانین اقتصادی تجزیه و تحلیل نشده (تا علم اقتصاد باشد)، بلکه نظام مزبور به عنوان یک برنامه‌ی اقتصادی که از دیگر طرحها بهتر دانسته شده برای جامعه‌ی اسلامی لازم الاجرا معرفی شده است.
از این رو نظام اسلامی جنبه‌ی مکتبی دارد و نه علمی. البته قلمرو مکتب اقتصادی نیز (همانند علم اقتصاد) تنها توزیع ثروت نیست و شامل تولید هم می‌شود، زیرا بحث از تولید یا توزیع تا وقتی که با روش و هدف مخصوص به آن، تعقیب شود، جنبه‌ی مکتبی آن محفوظ است… اما این ارتباط و بستگی علم اقتصاد با مکتب اقتصادی نباید موجب شود که جنبه‌های علمی و مکتبی مطالعات اقتصادی را در هم آمیزیم.
علت این که عده‌ای اسلام را فاقد یک نظام اقتصادی دانسته‌اند، همین است که بین مطالعات علمی با مطالعات مکتبی تفاوت قایل نمی‌شوند و گمان می‌کنند کسی مدعی است که اسلام، قبل از دانشمندان غربی، علم اقتصاد را ابداع کرده و نظیر همان مباحثی که در آثار «آدام اسمیت»، «ریکاردو» و دیگران درباره‌ی قوانین اقتصادی، تولید، توزیع و… آمده در اسلام نیز موجود است و چون چنین نیست پس اقتصاد اسلامی افسانه و خیال و سخن از آن بیهوده است (!)
به عبارت روشنتر، «مکتب اقتصادی» در این جا به هر قاعده‌ی اساسی که با ایده‌ی عدالت اجتماعی ارتباط باید، اطلاق می‌شود و «علم اقتصاد» شامل هر نظریه‌ای است که رویدادهای عینی اقتصادی را دور از هر گونه اندیشه‌ی عدالت خواهی و پیش ساخته‌ی ذهنی، تفسیر می‌کند.
از این رو مفهوم عدالت، حد فاصل «مکتب» و «علم» و به منزله‌ی شاخصی است که افکار مکتبی را از نظریات علمی جدا می‌کند. عدالت به خودی خود جنبه‌ی علمی ندارد و با ابزار علمی، قابل مطالعه و آزمایش نیست، بلکه نوعی دریافت اجتماعی است.
بحث از مالکیت خصوصی، آزادی اقتصادی، لغو بهره، ملی کردن ابزار تولید و… که با مفهوم عدالت مرتبط است، جنبه‌ی مکتبی و بحث از قانون عرضه و تقاضا، بازده نزولی و… که حاکی از حقیقتی عینی و ثابت هستند جنبه‌ی علمی دارند (1666)

وظیفه و کار اصلی محقق در مکتب اقتصادی اسلام، کشف است
بر خلاف سرمایه‌داری و سوسیالیسم که در این راستا کارشان ابداع و تأسیس است، وظیفه‌ی محقق در مکتب اقتصاد اسلامی، کشف است نه تکوین و تأسیس. دلیل این تمایز این است که بر خلاف سرمایه‌داری و سوسیالیسم، در استخراج نظام اقتصادی اسلام، از منابعی استفاده می‌شود که عبارتند از: حقوق، احکام، مفاهیم و بینشهای اقتصادی اسلام که از قبل وجود دارند. زیرا اسلام مکتبی الهی است که تمام ابعاد آن، از جمله بعد اقتصادی، از سوی پروردگار جهان به وسیله‌ی وحی بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است. از این رو وظیفه‌ی دانشمندان و محققان و فقها، در این رابطه، کشف و اجتهاد و رسیدن به آن است نه تأسیس و وضع آن. منابع اصلی شناخت مکتب اقتصادی اسلام نیز همان منابع شناخت سایر بینشها و احکام فقهی اسلامی یعنی کتاب و سنت است. لذا باید توجه کرد که روش بحث و بررسی در اقتصاد اسلامی با آنچه در مکتبهای اقتصادی دیگر مطرح می‌شود، فرق خواهد داشت، زیرا در آن مکتبها بررسی کننده‌ی آنها آزادانه می‌تواند از ابتدا نیازهای یک نظام اقتصادی مورد نظر را مطالعه و کاوش کند؛ در صورتی که یک محقق و متفکر اسلامی باید نظام اقتصادی اسلام را از مفاد احکام فقهی و مضمون دیگر منابع اسلامی، استنباط و کشف کند و روشن است که این کار تنها بر اساس روش اجتهاد میسر است (1667)

اسلام و علم اقتصاد
مطالب گذشته به این معنا نیست که مکتب اسلام درباره‌ی روابط حقیقی حاکم در یک نظام اقتصادی دیدگاهی ندارد و ما نمی‌توانیم علم اقتصاد اسلامی داشته باشیم.
برای شناخت اقتصاد در بخش روابط حقیقی حاکم در یک نظام اقتصادی مبتنی بر اسلام و تحلیل و تفسیر آن روابط، علاوه بر شناخت دقیق و کامل مکتب اقتصادی اسلام، به استفاده از روشهای علمی و تحلیلی نیز نیاز است که معمولا از آنها در علم اقتصاد
بحث می‌شود.
البته تحلیلهای یاد شده در صورتی دقیق و درست خواهد بود که به چارچوبهای مکتب توجه کامل شود. همچنین از نقش جهان بینی اسلامی و معیارهای عملی و ارزشی آن غفلت نشود. یعنی هم به اجتهاد و آگاهی محققانه به مبانی استنباط فقهی شدیدا نیاز است و هم نمی‌توان از آگاهی کامل به مباحث فنی و عملی اقتصادی، بی‌نیاز بود. از این جا لزوم هماهنگی دقیق و همه جانبه میان حوزه و دانشگاه روشن می‌شود (1668)
دکتر انس زرقاء در مقاله‌ای درصدد اثبات این مطلب برآمده است که: اقتصاد یک علم نظری محض (مانند فیزیک و…) نیست و فاقد احکام ارزشی نمی‌باشد و نیز اسلام، گر چه اساسا دستوری است، اما از مفاهیم اثباتی (نظری) درباره‌ی واقعیتهای اقتصادی عاری نیست. وی در ادامه برای اثبات وجود مفاهیم اثباتی در قرآن و سنت، موارد و شواهدی را یادآور شده است. به عنوان نمونه با ذکر آیه‌ی: «و لو بسط الله الرزق لعباده لبغوا فی الارض» (1669): «اگر خدا روزی بندگانش را گشایش دهد، در زمین سرکشی می‌کنند». و آیه‌ی: «ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی» (1670): «حق که انسان طغیان می‌کند اگر خود را بی‌نیاز ببیند»، می‌نویسد:
این دو آیه به یکی از آثار افزایش قابل توجه ثروت و درآمد بر رفتار انسان، اشاره می‌کند (که یک مفهوم اثباتی است) و به نظر نمی‌رسد که اقتصاد دانان به این ارتباط توجه پیدا کرده باشند.
او در ادامه، ضمن بر شمردن آیات و روایاتی در این زمینه، تصریح کرده است: تمام «بایدها» و «نبایدها» یی که در اسلام با آن مواجهیم، عباراتی مختلط از مفاهیم دستوری و اثباتی‌اند، مثلا در آیه‌ی «کتب علیکم الصیام… لعلکم تتقون»، جزئی از آیه (امر به صیام) دستوری، و جزئی دیگر از آن (نقش روزه در تحقق تقوا) اثباتی است و… (1671)

اهداف اقتصادی اسلامی
نظام اقتصادی اسلام در حقیقت دارای دو نوع هدف است: هدف اولی یا اصلی و هدف فرعی و ثانوی؛ حال به تشریح هر کدام می‌پردازیم:

هدف اولی (یا اصلی)
هدف اولی و اصلی نظام اقتصادی اسلام (همانند دیگر نظامهای اسلام)، کمال حقیقی انسان، یعنی همان قرب پروردگار و تقرب الی الله است و بقیه‌ی کمالات هر چه باشند، ابزار و مقدمه‌ای برای این هدف هستند که به اندازه‌ی تأثیرشان در این سمت و سو، ارزشی دارند.
آیاتی چون «انا لله و انا الیه راجعون» (1672)؛ «الی الله المصیر» (1673) و آیات فراوان دیگر گویای این حقیقت هستند. قرب الهی یعنی دریافت رابطه‌ی وجودی انسان با خدای خویش، یعنی احساس این که به او تعلق دارد، همه چیزش از او و وابسته‌ی به اوست و از خود استقلالی ندارد و بدون رابطه‌ی با او هیچ است. البته خدا به انسان نزدیک است و بر او احاطه دارد: «… و نحن اقرب الیه من حبل الورید» (1674): ما از رگ گردن به او (انسان)
نزدیکتریم.
پس دوری از جانب انسان است. آن هم به خاطر عدم آگاهی از رابطه‌ی خویش با خدا که باید با بندگی و اطاعت، صفات کمال را در خود رشد دهد و به قرب خداوند نایل شود تا آن جا که: «حتی تکون اعمالی و اورادی کلها وردا واحدا و حالی فی خدمتک سرمدا»: تا آن که همه‌ی کارها و ذکرهایم یک سخن باشند و حال من برای همیشه در خدمت تو باشد.
ما جن و انس را نیافریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند. (1675)(با عبادت به من معرفت پیدا کنند) (1676)
از این رو اگر خداوند آبادی زمین را از انسان خواسته است؛ «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فیها…» (1677) خداوند شما را از خاک آفرید و برای عمارت و آباد ساختن زمین برگماشت.
یا از او اقامه‌ی عدالت و قسط را طلب کرده است «… لیقوم الناس بالقسط…» (1678): تا مردم اقامه‌ی قسط نمایند (و به عدالت عمل کنند)
و یا او را به تلاش و جهاد و فداکاری و ایثار برای رفع نیاز دیگران تشویق و ترغیب کرده است… همه و همه از اهداف فرعی و جزئی نظام آفرینش و خلقت انسان هستند که از آن هدف کلی نشأت می‌گیرند و به اندازه‌ی سهمی که در تحقق و نیل به آن هدف اصلی دارند، ارزش و اهمیت دارند، در غیر این صورت: «اولئک کالانعام بل هم اضل…» (1679)
پر واضح است که تأثیر چنین بینشی نسبت به جهان و فعالیتهای انسان و اهداف آنها، با بینشهایی که مکتبهای سرمایه داری، سوسیالیسم و… نسبت به جهان و انسان دارند به هیچ وجه قابل مقایسه نیست (1680)

هدفهای فرعی و ثانوی
بجز آن هدف اولی و اصلی که به اختصار از آن گذشتیم، نظام اقتصادی اسلام هدفهای فرعی و ثانوی نیز دارد. هدفهایی که در حقیقت، مقدمه‌ای برای تحقق همان هدف اصلی هستند و همان طور که اشاره شد، اهمیت و ارزش آنها شعاعی از ارزش و مطلوبیت هدف صالی و کمال نهایی خواهد بود.
به عنوان نمونه اگر رفاه و آسایش اقتصادی از اهداف اقتصاد اسلامی است، این رفاه و آسایش در صورتی و تا حدی مطلوب است که در جهت تأمین سعادت ابدی قرار گیرد و راهی برای وصول به کمال نهایی (قرب الهی) باشد و چنان که در بحث دیدگاه اسلام، نسبت به دنیا و ثروت، گذشت، ارزش کل دنیا به دلیل همان مقدمه و مزرعه‌ی آخرت بودن آن است و نه جز آن.
در این جا به طور مختصر به بررسی و تحلیل اهم اهداف اقتصادی اسلام می‌پردازیم (1681)، تا در فصل آینده ببینیم وقف به عنوان یکی از منابع مالی در جامعه و امت اسلامی چه نقشی در تحقق این اهداف می‌تواند داشته باشد:

حاکمیت سیاسی اسلام
بدون شک در روابط خارجی، مناسبات سیاسی و اقتصادی درهم آمیخته و به هم پیوسته‌اند. چنان که وابستگی سیاسی بسیاری از کشورهای جهان سوم، معلول وابستگی اقتصادی آنهاست. قبلا نیز اشاره شد که: کمال نادانی است کسی تصور کند که امروزه استقلال سیاسی کامل بدون استقلال اقتصادی (البته به عنوان شرط لازم و نه کافی) میسر است.
روشن است که اسلام با وابستگی مسلمانان سخت به مبارزه برخاسته است. در این راستا به چند نمونه اشاره می‌شود:
«و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» (1682) در این آیه هر گونه استیلا و سلطه‌ای از جانب کافران ممنوع شده است. (یا) «و اعدو لهم ما استطعتم من قوه» (1683) در این آیه نیز از مسلمانان خواسته شده تا همه نیروهای (نظامی، اقتصادی و…) خود را به کار گیرند تا دشمن هوس سلطه بر بلاد اسلامی را در سر نپروراند.
و (یا) «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» (1684)مطابق این حدیث علو و برتری از آن اسلام است و هر گونه علو و برتری بر اسلام مردود اعلام شده است.

تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی
در اسلام، تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی همیشه و در همه جا مد نظر است. دست کم یکی از اهداف حرمت کسب از راه حرام و باطل، سفارش به آدابی چون تکبیر و شهادتین در هنگام معامله و رعایت ضعفا و سود کمتر گرفتن، توجه به مواسات در زندگی اجتماعی و جنبه‌ی عبادی داشتن بسیاری از مالیاتها و انفاقهای مالی و… تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی است، یعنی تحکیم روحیه‌ی ایثار و فداکاری، برادری و برابری و…

یادآوری دو نکته
الف -این هدف را نباید با آن هدف اصلی و اولی نظامهای گوناگون اسلام (اقتصادی و غیره) که قرب الی الله و کمال نهایی است، اشتباه گرفت. در حقیقت تحکیم ارزشهای معنوی و اخلاقی نیز یکی از اهداف فرعی و مقدمه برای رسیدن به آن هدف اصلی و اولی است. البته ممکن است ارتباطش با آن هدف اصلی از ارتباط بقیه‌ی اهداف، روشنتر و نزدیکتر باشد.
ب -این مطلب، که تحکیم ارزشها از اهداف اقتصاد اسلامی است، به معنای آنچه سوسیالیسم معتقد است، نیست که: اخلاق نیز تابع و زاییده‌ی مادیات است و از اقتصاد
ناشی می‌شود، بلکه منظور این است که تلاشها و فعالیتهای اقتصادی با توجه به بینشهای گوناگون بر روی اخلاق متعالی تأثیرهای مثبت و منفی گوناگون دارند، چنان که عکس آن نیز هست، یعنی فضایل و رذایل اخلاقی بر فعالیتهای اقتصادی اثر مثبت و منفی می‌گذارند و تأثیر متقابل دارند.

برپایی عدالت اجتماعی
اصلا یکی از اهداف اصلی ارسال رسل و انزال کتب، اقامه‌ی عدل و قسط در جامعه است: «همانا پیمبران خود را با ادله‌ی و معجزات فرستادیم و بر آنها کتاب و میزان عدل نازل کردیم تا مردم اقامه‌ی قسط کنند…» (1685) و تحقق عدالت اجتماعی مستلزم تحقق این دو امر بسیار مهم است:
الف -زدودن فقر از جامعه؛ چرا که فقر در جامعه نشانه‌ی ظلم است. در روایت نیز آمده است: «اگر به عدالت رفتار می‌شد همه‌ی مردم بی‌نیاز می‌شدند» (1686)
در مباحث آینده نیز روایاتی ذکر خواهد شد با این مضمون که اگر مردم حق فقرا و مساکین را می‌پراختند کسی فقیر نمی‌ماند.
خداوند نعمتها را برای همه‌ی انسانها آفریده و آیات بسیاری از قرآن کریم گویای این حقیقت است.
ب -جلوگیری از تمرکز ثروت در دست عده‌ای معدود؛ قبلا به آیه‌ی 34 / توبه که از گنجوری و ذخیره‌ی طلا و نقره نکوهش کرده است، اشاره شد. آیه‌ی دیگر، آیه‌ی 7 سوره‌ی حشر است که در مقام تعلیل اختصاص «فی‌ء» به خدا و رسول (ص) و ذی القربی و… می‌فرماید: «کی لا یکون دوله بین الاغنیاء منکم»: تا اموال (تنها) در میان ثروتمندان دست به دست نگردد. و اصلا تمرکز ثروتهای آن چنانی جز در سایه‌ی تضییع حقوق دیگران تحقق نمی‌یابد.

استقلال اقتصادی
قبلا به حاکمیت سیاسی اسلام و این که از شرایط اساسی آن، استقلال اقتصادی است، اشاره شد. ولی به هر حال، استقلال اقتصادی، در عین این که شرط اساسی استقلال سیاسی است، با آن تفاوت دارد و غیر از آن است.
استقلال اقتصادی، یعنی روی پای خود ایستادن و در امور اقتصادی تحت قیمومت دیگران نبودن و این مستلزم خودکفایی نیست، زیرا ممکن است کشوری کالاهای مورد نیازش را به شکل مبادله (بر اساس نیاز طرفین) وارد کند. به طوری که نه خود کفاست و نه وابستگی اقتصادی دارد. البته توان تأمین نیازمندیها در سطح عالی رفاه و معقول و مشروع، مطلوب و مورد توجه نظام اقتصادی اسلام است.
همه‌ی ادله‌ای که استقلال سیاسی را ایجاب می‌کردند بر لزوم استقلال اقتصادی نیز به طور کامل دلالت دارند. مانند آیه‌ی نفی سبیل (1687) آیه‌ی «و اعدوا لهم ما استطعتم من قوه» (1688) و….

توسعه و رشد
از بسیاری از متون اسلامی و سیره‌ی عملی معصومین و مسلمین بعد از ظهور اسلامی می‌توان به توجه و عنایت مکتب حیاتبخش اسلام به این هدف پی برد؛ از جمله:
الف -سفارش اکید اسلام به یادگیری و افزایش اطلاعات که با عبارات گوناگون وارد شده است، مانند: «اطلبوا العلم و لو بالصین» (1689)، و نیز اهمیت دادن رسول خدا (ص) به مسأله‌ی سواد آموزی که نمونه‌اش را در جنگ بدر می‌بینیم که اعلام فرمود: هر اسیری که ده کودک مسلمان را سواد بیاموزد، آزاد خواهد شد. (1690) و موارد متعدد دیگری که نمونه‌ی واضح و تجربه عملی آن را در قرون اولیه در اندلس اسلامی و… شاهد بوده‌ایم.
ب -تغییر وضعیت اقتصادی جزیره العرب از بازرگانی به افزایش کشاورزی تا آن جا که مدینه مرکز مهم تولیدی شد.
علی علیه‌السلام می‌فرماید: «من وجد ماء و ترابا ثم افتقر فابعده الله» (1691)هر کس آبی و خاکی بیابد و در عین حال فقیر باشد خداوند او را از رحمت خویش دور می‌دارد.
ج -تأکید اسلام بر آباد کردن زمینها و شهرها: «هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها» (1692): خداوند شما را از خاک آفرید و آبادانی زمین را از شما خواست.
حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام در عهدنامه‌ی مالک اشتر می‌فرماید: «از وظایف استاندار جمع آوری مالیات و… و آباد کردن شهرهای آنان و… می‌باشد (1693)
د -افزایش ثروت و پیدایش رفاه بر اثر حاکمیت اسلام که نمونه‌ی آن، تغییر زندگی فقیرانه‌ی مسلمانان در آغاز اسلام به رفاههای بعدی است (1694)

رفاه عمومی
این امر در ضمن توسعه و رشد (معقول و مشروع توأم با عدالت اجتماعی) حاصل می‌شود و بدون توسعه و رشد، تأمین رفاه عمومی میسر نیست.
بنابراین اولا، نظام اقتصادی اسلام، تنها درصدد رفع نیازهای ضروری نیست و در پی تأمین رفاه نیز هست: «بگو این پیغمبر چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگان خود آفریده، حرام کرده و از صرف رزق حلال و پاکیزه منع کرده است» (1695)
«اگر مردم شهر و دیار، ایمان آورده پرهیزگار می‌شدند، همانا درهای برکات آسمان و زمین را به روی آنها می‌گشودیم…» (1696)
ثانیا، رفاه مطلوب و مجاز در اسلام باید در حدی باشد که انسان را از یاد خدا غافل نکند و او را از هدف اصلی و اساسی که کمال ابدی و قرب الهی است، باز ندارد، بلکه او را در راه رسیدن به آن هدف یاری دهد و جمع میان این دو نه تنها ممکن، بلکه مطلوب است. علی علیه‌السلام می‌فرماید: «ان المتقین ذهبوا بعاجل الدنیا و آجل الآخره (1697): انسانهای با تقوا
دنیا و آخرت را با هم از آن خود نمودند (و هیچ یک را فدای دیگری نکردند از دنیا نیز استفاده کردند و از آن برای اهداف معنوی و اخروی بهره بردند).
در غیر این صورت، انسان از دیدگاه اسلام در زمره‌ی حیوانات بلکه بدتر از آنان خواهد بود: «کلوا وارعوا انعامکم» (1698): (خداوند نعمتهای خود را آفریده تا) شما از آنها بخورید و چهارپایانتان را هم بچرانید… (یا) «… اولئک کالانعام بل هم اضل» (1699) آنها (که بصیرت ندارند) مانند چهارپایانند، بلکه بسی گمراه‌ترند.
ثالثا، این رفاه باید برای همه باشد نه افراد خاص، و این امر مقتضای همان عدالت اجتماعی است که به آن اشاره شد.
غرض از ذکر این مطالب، بیان مختصر اهم اهداف نظام اقتصادی اسلام بود (گر چه ممکن است بعضی از این اقسام به نوعی متداخل باشند) تا به یاری خداوند در فصل آینده به طور مختصر و گذرا به تأثیر و نقش وقف (و دیگر انفاقات مالی) در تحقق این اهداف بپردازیم.

نقش وقف در تحقق اهداف اقتصاد اسلامی

نقش وقف در تحقق هدف اصلی و اولی
چنانچه قبلا گذشت، هدف اساسی و اصلی همه‌ی نظامهای اسلام، از جمله نظام اقتصادی آن، کمال ابدی، یعنی همان تقرب الی الله است و از دیدگاه قرآن کریم و روایات معصومین علیهم‌السلام انفاقات مالی، چه واجب و چه مستحب، برای رسیدن به این هدف نهایی نقش بس عظیم و اساسی دارند که به عنوان نمونه، در این جا مواردی یادآوری می‌شود:
1-قرآن کریم در موارد متعددی از انفاق به عنوان جهاد مالی در کنار جهاد با جان، یاد کرده است مانند:
«لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و انفسهم فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجه…» (1700) مؤمنانی که بدون عذر از جهاد بازنشسته‌اند با آنان که با مال و جان خود در راه خدا جهاد می‌کنند، برابر نیستند، خدا مجاهدان به مال و جان را بر نشستگان برتری بخشیده است.
2-در موارد متعددی از مالیاتها و انفاقات در اسلام، از جمله زکات و وقف (نزد
بسیاری از فقها) قصد قربت معتبر است. این انفاقات، گذشته از جنبه‌ی اقتصادی، همانند نماز، روزه و… عبادت هستند، و غرض اصلی از عبادات چیزی جز نیل به قرب الهی نیست.
«و اعبد ربک حتی یأتیک الیقین» (1701): به پرستش خدای خود مشغول باش تا یقین بر تو فرارسد.
3-در موارد بسیاری از قرآن کریم هر جا کلمه‌ی «انفاق» آمده به دنبال آن، واژه‌ی «فی سبیل الله» و مانند آن ذکر شده است؛ به عنوان نمونه:
«الذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله ثم لا یتبعون ما انفقوا منا و لا اذی لهم اجرهم عند ربهم…» (1702): آنان که مالشان را در راه خدا انفاق می‌کنند و در پی آن منتی نگذارند و آزاری نکنند، پاداشی نیکو نزد خدا خواهند داشت. و در جای دیگر تقریبا با صراحت، هدف از انفاق را لقاء الله دانسته است: «… و ما تنفقون الا ابتغاء وجه الله و ما تنفقوا من خیر یوف الیکم…» (1703): نباید جز در راه (رضا) و لقای پروردگار انفاق کنید و آنچه از خیر که انفاق کنید به طور کامل به شما می‌رسد…» آیاتی که دارای این گونه مضامین است در قرآن کریم کم نیست.
4-در آیاتی از قرآن کریم، هدف روشن انفاق و اخذ صدقات را تزکیه‌ی نفس و یا رسیدن به «بر» و نیکی ذکر کرده است. در سوره‌ی آل عمران می‌فرماید: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» (1704): هرگز به مقام نیکوکاران (و خاصان خدا) نخواهید رسید مگر آن که از آنچه دوست می‌دارید (و بسیار محبوب است) انفاق کنید…» مورد و شأن نزول این آیه‌ی کریمه، وقف و صدقات است. در مبحث تاریخچه‌ی وقف گذشت که با نزول این آیه، کسانی چون ابوطلحه‌ی انصاری به فکر تصدق و وقف کردن احب اموال خود افتادند. در این آیه، راه رسیدن به «بر» را انفاق چیزهایی دانسته که مورد علاقه و محبت انسان است و روشن است که «بر» خواه به معنای ثواب از جانب خدا باشد یا انجام فعل خیری که پاداش الهی را به دنبال دارد (1705)، مصداق اصلی و حقیقی آن، قرب الهی و سعادت و
کمال ابدی انسان خواهد بود.
و در آیه‌ی: «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزکیهم بها…» (1706) «(ای رسول!) از اموال مؤمنان صدقات را دریافت دار تا با آن صدقات نفوس آنها را (از پلیدی و…) پاک و پاکیزه سازی…» هدف و فسلفه‌ی اخذ صدقه از مؤمنان را تطهیر و تزکیه‌ی نفوس آنها به وسیله‌ی صدقه (و انفاق مالی) ذکر کرده است.
علامه‌ی طباطبایی در این باره می‌نویسد: تطهیر یعنی ازاله‌ی اوساخ از یک چیز تا وجود آن صاف شود و برای نشو و نما و ظهور آثار و برکات، مستعد و مهیا گردد و تزکیه عبارت است از رشد دادن و اعطای رشد به وسیله‌ی لحوق خیرات و ظهور برکات، همانند درختی که قطع زواید از فروع و شاخه‌های آن، باعث زیادی در حسن و نمو آن و نیکویی میوه‌هایش می‌شود. از این رو جمع بین تطهیر و تزکیه در آیه از تعابیر لطیف است (1707)
بنابراین همه‌ی انفاقات مالی، از جمله وقف، برای انسان به منزله‌ی هرس کردن درخت از اضافات است که او را در مسیر رسیدن به هدف اصلی و نهایی‌اش یاری می‌دهد و در این جهت به او سرعت می‌بخشد.

نقش وقف در تحقق اهداف فرعی اقتصاد اسلامی‌

تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی (و سیاسی) و رشد و توسعه
وقتی سخن از تأثیر وقف بر استقلال اقتصادی و رشد و توسعه مطرح می‌شود هرگز به این معنا نیست که وقف به تنهایی می‌تواند همه‌ی ابعاد و زوایای گوناگون اقتصاد یک ملت را در بر گیرد، به طوری که برای اقتصاد کشور به منابع مالی دیگر نیازی نباشد، بلکه منظور این است که وقف به عنوان یک سرمایه‌ی عظیم مالی می‌تواند در این سمت و سو دارای نقشی سازنده و قابل توجه و سهمی بزرگ باشد. همچنین به این معنا نیست که بیاییم بر خلاف انظار و اغراض واقفان، درآمد اوقاف را از موارد اصلی مصارفشان که (مثلا) در وقف نامه‌ها آمده است، منحرف سازیم و آنها را در راه تحقق استقلال اقتصادی و رشد و توسعه به کار گیریم و به مصرف برسانیم. مثل نادرشاه افشار که گفت:
«دعای موقوفه خواران به حال کشور سودی نبخشید لذا بهتر است من اوقاف و درآمد آنها را به مصرف سپاهیان برسانم که برای حفظ پیشرفت مملکت به مراتب مفیدترند» (1708)
حقیت مورد نظر این است که می‌توان سرمایه‌های عظیم اوقاف را نیز همانند دیگر سرمایه‌ها با رعایت همه‌ی جوانب وقف و موازین شرع و اغراض و اهداف واقفان در فرآیند فعالیتهای تولیدی و خدمایت قرار داد و آنها را از حالت رکود و از مایه خرج کردن به حالت تحرک و زایایی هدایت کرد تا بدین وسیله هم به رشد و توسعه و استقلال اقتصادی (و سیاسی) کشور کمک شایان و قابل توجه، شده باشد و هم روز به روز بر سرمایه‌های اوقاف افزوده شود که این امر قطعا در جهت اغراض واقفان نیز هست.

پاسخ به دو ایراد
ایراد اول: وقف به معنای حبس است و سرمایه‌ی حبس شده نمی‌تواند در جریان فعالیتهای اقتصادی قرار گیرد؟
پاسخ: واژه‌ی حبس که در تعریف وقف آمده است هرگز به معنای حبس سرمایه و اموال موقوفه از قرار گرفتن در مسیر تولید و خدمات (البته با رعایت ضوابط و اهداف واقفان) نیست. حبس در این جا به معنای منع و جلوگیری از منتقل ساختن رقبه و سرمایه‌ی اوقاف به دیگری است و این امر هرگز به معنای حبس اموال وقف از فعالیتهای اقتصادی نیست. در مباحث فقهی و در غالب وقف‌نامه‌ها آمده است که؛ در مرحله‌ی اول لازم است از درآمد مال وقفی صرف تعمیرات و اصلاح خود رقبه‌ی وقف شود تا هم سالم و مصون بماند و هم بتواند دارای درآمد بیشتری گردد. یعنی پر درآمدتر کردن سرمایه‌های وقفی (با رعایت موازین) هم مورد رضایت شارع است و هم در جهت تحقق اغراض واقفان.
ایراد دوم: وقف از انفاقات مستحبی است و ضامن و پشتوانه‌ی مطمئنی ندارد حال آن که از نظر اقتصادی سرمایه‌هایی که بخواهند در مسیر تولید و خدمات اقتصادی قرار گیرند، باید سرمایه‌هایی مطمئن و با پشتوانه باشند.
پاسخ: اولا، همان انگیزه‌های معنوی که صاحبان و مالکان خیر اندیش را به وقف
کردن بخشی از احب و اطیب سرمایه‌ی خود وا می‌دارد، بهترین ضامن و پشتوانه است. تاریخ گذشته‌ی اوقاف و تعداد بی‌شمار رقبات وقفی (علی رغم صدمات و تفات سنگینی که در طول عمر طولانی خود داشته است) و نگاهی گذرا به وقف نامه‌ها و بعضی از کتیبه‌های موجود، این حقیقت را کاملا آشکار می‌سازد که مردم با دل و جان بهترین اموال خود را برای این منظور در نظر گرفته‌اند و خواهند گرفت.
ثانیا، ما در حال حاضر عملا مواجه با اوقاف بی‌شماری هستیم که وجود دارند و وقف شده‌اند و ایراد یاد شده دست کم درباره‌ی آنها وارد نیست. با همین اوقاف موجود چه باید کرد؟ آیا باید آنها را به امان خدا رها کرد تا هر کس تحت هر عنوان در مورد آنها هر کار می‌خواهد انجام دهد و نباید برای احیای آنها قدمی برداشت؟
البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان اوقاف و نهادهای بزرگی چون آستان قدس رضوی علیه‌السلام و… در این راه گامهای بلندی برداشته‌اند که به برخی از آنها اشاره خواهد شد، اما به نظر می‌رسد گستردگی و ظرفیت اوقاف برای فعالیتهای اقتصادی کشور، بیش از اینها باشد که قطعا مورد نظر دست‌اندر کاران امور وقف کشور هم هست و حرکت در این سمت و سو خود نشانه‌ی این بذل توجه است.
نکته‌ی دیکری که در این جا نباید از نظر دور داشت و البته بخشی از همان رشد و توسعه است و بد نیست جداگانه هم اشاره‌ای به آن بشود، مسأله‌ی اشتغال‌زایی است. بدون شک اگر سرمایه‌ی عظیم اوقاف در مسیر فعالیتهای گوناگون اقتصادی قرار گیرد، بخش قابل توجهی از بیکاران کشور را به کار جذب خواهد کرد و این خود از آثار و برکات بسیار مهمی است که امروزه در دنیا سخت قابل توجه است.
در این قسمت به برخی از مراکز اقتصادی که توسط آستان قدس رضوی علیه‌السلام احداث شده است اشاره می‌شود (1709):

فعالیتهای کشاورزی
آستان قدس رضوی به منظور حفظ، احیا و عمران رقبات موقوفات و ایجاد و
گسترش واحدهای کشاورزی و رشد محصولات کشاورزی و دامی به تأسیس یا توسعه‌ی مؤسساتی دست زده که از جمله می‌توان به مراکز زیر اشاره کرد:
1-مؤسسه‌ی کشاورزی و دامپروری مزرعه‌ی نمونه‌ی طرق.
2-شرکت کشت و صنعت سرخس.
3-مؤسسه کشت و دام کنه بیست.
4-سازمان کشاورزی و عمران جنگلهای قدس.
5-سازمان موقوفات ملک.
6-شرکت کشت و صنعت اسفراین.
7-شرکت کشت و صنعت کاشمر.
8-سازمان موقوفات یزد و کرمان.
9-سازمان کشاورزی و موقوفات جنوب خراسان.
10-سازمان باغات.
11-سازمان موقوفات استان سمنان و سازمان موقوفات استان تهران.
12-سازمان کشاورزی موقوفات چناران.
13-فعالیتهای کشاورزی در بعضی استانها و شهرستانها از جمله گناباد، کاشمر، نیشابور، کرمان و مازندران.
14-طرح ایجاد و توسعه‌ی باغهای میوه در مشهد و شهرستانها.
15-حفر یازده حلقه چاه و زیر کشت بردن حدود 1000 هکتار زمین که 745 هکتار آن زیر پوشش نهال پسته قرار دارد.
16-احیا و کاشت 11000 هکتار اراضی جنگلی شمال توسط سازمان کشاورزی و عمران جنگلهای قدس.
17-بهره‌برداری از پروژه‌ی کارخانه‌ی پنیر مؤسسه کشاروزی مزرعه‌ی نمونه.

فعالیتهای تولیدی
آستان قدس رضوی با تأسیس یا مشارکت در شرکتهای تولیدی زیر از محل
موقوفات مطلقه ضمن تلاش در جهت تسریع روند رشد اقتصادی کشور پشتوانه‌ی مالی مناسبی برای هزینه‌ی پروژه‌های فرهنگی و اجتماعی خود به وجود آورده است:
1-شرکت فرش آستان قدس رضوی.
2-شرکت سهامی نان قدس رضوی.
3-شرکت کنسرو و سردخانه‌ی رضوی.
4-شرکت تولیدی کاشی سنتی قدس.
5-شرکت گرانیت قدس.
6-شرکت معادن قدس رضوی.
7-شرکت سهامی قند آبکوه.
8-شرکت سهامی قند چناران.
9-شرکت سهامی قند تربت حیدریه.
10-شرکت نساجی و ریسندگی خسروی (با کمتر از 50 % سهام).
11-شرکت سرم سازی ثامن.
12-شرکت حمل و نقل قدس رضوی.
13-شرکت بازرگانی قدس.
14-شرکت خدمات آب و خاک خراسان.
15-منطقه‌ی ویژه‌ی اقتصادی سرخس.
16-شرکت صنایع چوبی آستان قدی رضوی.
17-شرکت بتن ماشینی قدس رضوی.
همچنین با سرمایه گذاری در پروژه‌های مختلف و به منظور افزایش تولیدات صنعتی و خدماتی اقداماتی به عمل آمده است که به چند مورد اشاره می‌شود:
1-بهره‌برداری از کارخانه‌ی آرد والسی شرکت نان قدس رضوی.
2-بهره‌برداری از پروژه‌ی کنستانتره آبمیوه‌ی شرکت کنسرو سردخانه‌ی رضوی.
3-راه‌اندازی واحد شماره‌ی 3 نان قدس رضوی در زاهدان.
4-راه‌اندازی واحد گرانیت بری شرکت گرانیت قدس.
5-اجرای پروژه‌ی آبیاری بارانی مزرعه‌ی نمونه، مؤسسه کشت و دام کنه بیست، موقوفات ملک، کشت و صنعت اسفراین و سازمان عمران و کشاورزی جنوب خراسان.
6-بهره‌برداری از پروژه‌ی کارخانه‌ی فرآورده‌های لبنی مجتمع کشت و صنعت مزرعه‌ی نمونه.

فعالیتهای خدماتی و اجتماعی
به منظور ارائه خدمات گسترده‌تر، طرحها و برنامه‌های متعددی توسط آستان قدس رضوی به اجرا درآمده است از جمله:
1-احداث 5000 واحد مسکونی و واگذاری آن به افراد مستحق از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی.
2-کمکهای بلاعوض نقدی و جنسی به محرومان، مؤسسات خیریه، توان بخشی و مراکز درمانی به مبلغ 308 /162 / 089 / 11ریال تا پایان سال 1375.
3-توسعه‌ی خدمات مؤسسه درمانی آستان قدس.
4-راه‌اندازی مرکز طب تصویری مجهز به دستگاه سیتی اسکن (نوار رنگی مغز)
5-راه‌اندازی و بهره‌برداری از بخش دندانپزشکی با خرید 9 دستگاه یونیت و تجهیزات دیگر.
6-تأسیس داروخانه‌ی مرکزی امام و تحویل داروی رایگان به محرومان.
7-بازسازی شهر مظلوم هویزه با 1800 واحد مسکونی و تجهیزات کامل شهرسازی.
8-اهدای زمین به صورت رایگان و یا با تخفیف مناسب به بنیاد مسکن به منظور احداث واحدهای مسکونی و مساعدت در واگذاری قطعات به افراد محروم و خانواده‌ی معظم شهدا.
9-احداث بیمارستان 50 تختخوابی چناران با زیربنای 3000 متر مربع با اعتباری معادل 900 میلیون ریال و تحویل آن به وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی.
10-نظارت و تأسیس بخشی از هزینه‌های بیمارستانهای «حضرت علی به موسی
الرضا» در سیرجان، «رضویه» در رفسنجان و «مرتضوی» در نوق استان کرمان.
11-توسعه‌ی بخش قلب بیمارستان امام رضا علیه‌السلام.
12-ادامه‌ی عملیات تکمیلی پروژه‌ی بیمارستان 320 تختخوابی دانشگاه امام رضا علیه‌السلام با مساحت 45 هزار متر مربع در حاشیه‌ی جاده‌ی قوچان.
13-اجرای قطعه‌ی شماره 7 راه آهن مشهد سرخس.
14-احداث بزرگراه رضوی به طول 15 کیلومتر و عرض 74 متر.
15-احداث مجموعه‌ی ورزشی آستان قدس در زمینی به مساحت 10 / 5 هکتار با مجوعه‌های متعدد ورزشی و مراکز متعدد دیگر… که چون غرض ذکر نمونه‌هاست، نه استقصا و استقرار کامل، به همین مقدار بسنده می‌شود.

تأثیر وقف بر تحقق عدالت اجتماعی و رفاه عمومی
قبلا یادآوری این نکته خالی از فایده نیست: از متون اسلامی بخوبی روشن است که اسلام، هم خواهان زدودن همه‌ی جوانب و زوایای فقر در جامعه است (1710)و هم خواهان رفاه عمومی در حد معقول و مشروع.
شهید صدر این باره می‌نویسد: مسؤولیت دولت و نظام اسلامی، بجز تأمین نیازهای حیاتی و ضروری افراد، این است که یک سطح زندگی متناسب با شرایط و مقتضیات روز را برای افراد تضمین کند و آنها را به یک حد از رفاه (عمومی) برساند. وی یکی از ابزارهای مهم دولت اسلامی برای تحقق این هدف را کفالت همگانی مسلمانان در برابر یکدیگر ذکر می‌کند (یعنی احساس مسؤولیت متقابل و عمومی) (1711)
از این رو، اولا فقرزدایی تنها در حد قوت لا یموت به نیازمندان کفایت نمی‌کند. ثانیا مسلمانان در برابر یکدیگر مسؤولند و کفالت همگانی دارند. کلینی (در کافی) از امام صادق علیه‌السلام نقل کرده است که: «خداوند برای فقرا در اموال ثروتمندان به قدر کفایت (و اداره‌ی زندگی آنان به خوبی) قرار داده است و اگر این مقدار آنها را کفایت نمی‌کرد، بیشتر
قرار می‌داد و این مشکلات فقرا از ناحیه‌ی کسانی است که آنها را از حقشان بازمی‌دارند.» (1712)
در باب زکات، امام موسی کاظم علیه‌السلام، در پاسخ کسی که پرسید: آیا می‌توانم هشتاد درهم به فقیر بدهم؟ فرمود «آری و بیشتر» پرسید: صد درهم چطور؟ فرمود «آری! اگر می‌توانی او را بی‌نیاز کن» (1713) امام باقر علیه‌السلام نیز می‌فرماید: «اذا اعطیت فاغنه» هر گاه انفاق می‌کنی طرف را بی‌نیاز نما.
در حدیث دیگری امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «خداوند همه‌ی نیازهای فقرا در نظر گرفته است، از هزینه‌های غذا و پوشاک و ازدواج گرفته تا هزینه‌ی صدقات مستحبی و حتی هزینه‌ی انجام حج آنان…» (1714)
روایات در این زمینه با این مضامین در کافی و دیگر جوامع حدیثی فروان است که در بعضی از آنها تصریح شده است که: وظیفه‌ی مسلمانان نسبت به یکدیگر تنها با پرداخت وجوه واجب، ساقط نمی‌شود. در حدیثی از امام صادق علیه‌السلام سؤال می‌شود که: در مال انسان چه مقدار زکات واجب است؟ حضرت پاسخ داد: «زکات ظاهر (و متعارف) را می‌گویی یا زکات باطن را؟» (راوی) عرض کرد: هر دو را، حضرت فرمود: «زکات ظاهر در هر هزار درهم بیست و پنج درهم و اما ملاک در زکات باطن این است که نیازهای برادرت را در نظر بگیری و در مواردی که او نیازمند است، خود را بر او مقدم نداری» (1715)

نقش وقف
وقف از دو راه می‌تواند در این مورد مؤثر باشد:
1-نفس استقلال اقتصادی و رشد و توسعه‌ی اقتصادی (مبتنی بر موازین اسلامی) به طور طبیعی موجب رفاه عمومی و زدودن و حداقل کاهش چشمگیر فقر و محرومیت و آثار شوم آن در جامعه خواهد شد؛
کیست نداند: کشوری که دچار رکود اقتصادی است و یا از اقتصادی وابسته برخوردار است و یا هر دو بیماری را دارد، نمی‌تواند در جهت رفاه عمومی و عدالت اجتماعی گامی مثبت و مؤثر بردارد؟
2-بخش عمده، بلکه اعظم موارد و جهات مصرفی که واقفان دورنگر و نیکوکار در طول تاریخ وقف در نظر گرفته‌اند (یا می‌توان در وقف در نظر گرفت)، مواردی هستند که به رفاه عمومی، فقرزدایی و عدالت اجتماعی مربوط می‌شوند.
اگر ما نگاهی، هر چند گذرا، به تاریخ اوقاف و موارد مصرفی که در وقف نامه‌ها و کتیبه‌ها آمده است، داشته باشیم بخوبی درمی‌یابیم که واقفان خیر و دوراندیش تقریبا همه‌ی زوایا و جوانب نیازها را در نظر گرفته‌اند.
علی رغم این که بسیاری از رقبات موقوفات و مدارک آنها در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگونی (که در آینده به برخی از آنها اشاره خواهد شد) از بین رفته و از بسیاری از آنها نامی هم باقی نمانده است، مشاهده می‌کنیم که جهت و سمت و سوی اصلی مورد نظر واقفان در طول تاریخ در مرحله‌ی اول، فقرزدایی به معنای واقعی کلمه و در مرحله بعد، تحقق رفاه عمومی در سطح معقول بوده است.
در این زمینه انسان به موارد و نمونه‌هایی برمی‌خورد که از صمیم قلب، روح بلند و همت والای مردان و زنان نیک سرشت را می‌ستاید و در برابر آن همه همت و بلند نظری، احساس خضوع و کرنش می‌کند.
قبل از پرداختن به ذکر برخی از موارد مصرف اوقاف، یادآوری یک نکته خالی از فایده نیست و آن این که: نیازهای عمومی و خصوصی مردم نسبت به زمانها و مکانهای مختلف و اوضاع و شرایط گوناگون متفاوت است. از باب نمونه، در یک زمان، مردم به کاروانسرا، آب انبار و… نیاز مبرم داشتند، اما در زمان ما تأسیس فضاهای آموزشی، درمانی، مسکن، جاده‌ها و… از اولویت بیشتری برخوردارند.
از این رو، با آگاه کردن مردم و کسانی که درصدد وقف اموال خود هستند، می‌توان در جهت تأمین نیازهای ضروری جامعه گامهای مؤثر و قابل توجهی برداشت.

گوشه‌هایی از موارد و جهات مصرف اوقاف
در این جا به طور مختصر به برخی از موارد مصرف اوقاف که در کتب و وقف‌نامه‌ها آمده است، اشاره می‌شود و درباره بعضی از آنها توضیحاتی داده خواهد شد. تأکید می‌کنیم منظور، تنها ذکر نمونه‌هاست نه استقرار و استقصای کامل و یا توضیح و تفسیر مفصل پیرامون هر یک از موارد.

مساجد
از مسجد الاقصی و مسجد الحرام که بگذریم، اولین و دومین مسجد در اسلام، مسجد قبا و مسجد النبی صلی الله علیه و آله می‌باشند که به دست مبارک رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله تأسیس شدند. اگر این دو مسجد را از موقوفات رسول خدا (ص) به شمار بیاوریم، اولین موقوفات در اسلام خواهند بود که واقف آنها (ظاهرا) شخص رسول اکرم (ص) است و در نتیجه، حتی وقف حوائط سبعه (بستانهای هفت گانه) که در تاریخچه‌ی وقف در سیره‌ی رسول خدا صلی الله علیه و آله) گذشت، اولین وقف در اسلام نبوده، اما به هر حال، می‌توان گفت که اولین واقف رسول اکرم صلی الله علیه و آله بوده است.
به دنبال این دو مسجد مسلمانان در مدینه و شهرهای دیگر و بعد در همه‌ی بلاد اسلامی، در شهرها و روستاها و هر جا که گروهی به زندگی مشغول بودند، دست به تأسیس مسجد زدند. زمینهایی را برای مسجد وقف می‌کردند و خود یا دیگری و یا دسته جمعی و با کمک مردم محل، ساختمان آن را به پایان می‌بردند. و امروز انسان به هر شهری که وارد می‌شود غالبا با مسجدی مواجه است.
از نکات قابل توجهی که با مراجعه به وقف نامه‌های بسیاری از مساجد روشن می‌شود، موقوفات بسیاری است که واقفان مساجد با دیگر افراد نیکوکار بر مساجد وقف کرده‌اند: خانه‌ها، مزارع، باغها، مغازه‌ها، املاک و… و جالب این که در بسیاری از وقف نامه‌های مساجد، بجز تعمیرات و امور مربوط به خود مساجد، کارهای خیر دیگری چون؛ اطعام فقرا، وعظ و خطابه، تعلیم و قراءت قرآن کریم تدریس علوم گوناگون و… به عنوان موارد مصرف اوقاف مساجد ذکر شده است.
بیش از این، بحث را به مساجد اختصاص نمی‌دهیم، و به همین مختصر برای تیمن و تبرک، اکتفا می‌کنیم (1716)
از مطلب شایان توجه این که قدیمی‌ترین مسجد جهان اسلام از حیث معماری، مسجد جامع فهرج یزد است که در استان یزد در کنار جاده‌ی یزد به شهرستان بافق قرار دارد و تاریخ بنای آن به حدود سال 40 هجری بازمی‌گردد (1717)

مدارس
از موارد بسیار مهمی که واقفان در طول تاریخ اوقاف به آن توجه فراوان مبذول داشته‌اند، مدارس و هزینه‌ی تعمیر و اداره‌ی آن بوده است.
در آغاز اسلام تا مدتی جایگاه تعلیم و تعلم مسلمانان، مساجد و منازل بوده است و مدرسه به معنای متعارف تأسیس نمی‌شد. بعدها برای تعلیم و تربیت اطفال در جنب مساجد، مکتبهایی به وجود آمد که آنها را «کتاب» نیز نامیده‌اند (1718)

اولین مدرسه در اسلام
یحیی محمود ساعاتی می‌نویسد: نخستین کسانی که در زمینه‌ی تأسیس مدرسه در اسلام از آنان نام برده شده است از اهالی نیشابور بوده‌اند که مدرسه بیهقیه را در آن جا بنا کردند. امیر نصر، فرزند سبکتکین و برادرش، سلطان محمود هر یک مدرسه‌ای را در این شهر بنا کردند و مدرسه‌ی سعیدیه نیز در آن جا بنا شده بود (1719)
جرجی زیدان تأسیس این مدارس و مدارس دیگری از جمله مدرسه‌ی خواجه نظام الملک را در نیشابور از مورخان اسلامی نقل کرده است. (1720) وی از بعضی از مورخان
غربی نقل کرده که مأمون در زمان ولیعهدی خود در خراسان مدرسه‌ای تأسیس کرد، اما خودش یادآور شده است که؛ معلوم نیست فرنگیان این خبر را از کجا آورده‌اند؛ چرا که مورخان مسلمان اسمی از آن نبرده‌اند (1721)
اما مشهورترین مدرسه‌ای که در قدیم بنا شده و تا مدتهای زیادی پا بر جا بوده و بسیاری از مورخان مسلمان آن را نخستین مدرسه‌ی اسلامی می‌دانند، «مدرسه نظامیه» است که در اواسط قرن پنجم هجری به دستور خواجه نظام الملک طوسی وزیر ملکشاه سلجوقی، در بغداد تأسیس شد. (تاریخ شروع آن سال 457 ه است).
جرجی زیدان یادآور شده است که شاید سبب اشتهار مدرسه نظامیه‌ی بغداد از آن روست که خواجه نظام الملک برای اولین بار، تدریس را در آن مدرسه مجانی ساخت و برای شاگردان مقرری معین کرد. خلاصه، اولین مدرسه‌ی اسلامی توسط امرا و بزرگان ایران بوده و اگر مدرسه‌ی مأمون هم در ایران صحیح باشد، و با نظر ایرانیها بنا شده و اگر جز این بود مأمون می‌بایستی پس از خلیفه شدن در بغداد مدرسه دایر کند و نکرد (1722)
خواجه نظام الملک در اصفهان، نیشابور، هرات و غیره نیز مدارسی تأسیس کرد که همه‌ی این مدارس بخصوص مدرسه‌ی بغداد به نام وی، مدرسه نظامیه، خوانده می‌شدند. وی برای نظامیه بغداد که در کنار دجله بنا شده بود، بازارها، کاروانسراها، گرمابه‌ها، ده‌ها، خانه‌ها و… را از اطراف دور و نزدیک خریداری و وقف مدرسه کرد به طوری که هزینه‌ی مدرسه به شصت هزار دینار (در سال) می‌رسید.
این مدرسه از مراکز مهم علمای اسلام گشت و رجال بزرگی از آن بیرون آمدند. اولین استاد مدرسه، ابواسحاق شیرازی، سپس ابونصر صباغ، ابوحامد غزالی، شهاب الدین سهروردی، کمال الدین انباری و… هستند (1723)
بعدها به تدریح دیگران به نظام الملک اقتدا کرده در اطراف و اکناف ممالک و بلاد اسلامی مدارس مجانی دایر کردند. در دمشق، ایران، مصر، عثمانی، عراق و…
ابن بطوطه در سفرنامه‌ی معروف خود در هر یک از کشورهای اسلامی که در مسیر او
قرار داشته از مدارس نام می‌برد، مدارسی که عواید و درآمد موقوفات آنها هزینه‌ی طلاب، اساتید و حتی میهمانان و تازه واردان را به خوبی تأمین می‌کرده است.
وی در یکی از خاطره‌هایش می‌نویسد: از ایذه تا اصفهان (قلمرو حکومت اتابک) مدت ده روز راه ما از میان کوههای بلند بود و هر شب در مدرسه‌ای منزل می‌کردیم که در همه‌ی آنها وسایل خورد و خوراک مسافرین فراهم بود. این مدرسه‌ها برخی در میان آبادی و برخی دیگر در مواضع غیر معمور بنا شده بودند و ناچار اجناس مصرفی آنها را از نقاط دیگر می‌آوردند (1724)
مجتمع عظیم فرهنگی ربع (1725) رشیدی: از پرداخته‌ها و ساخته‌های خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر کاردان و شایسته و دوراندیش ایلخانان مغول در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری، شهرستان رشیدی است.
به طوری که از وقف نامه‌ی ربع رشیدی (1726) استفاده می‌شود، این شهرستان، مجتمع بسیار بزرگ علمی و آموزشی بوده که بخشهای گوناگون: محلات، بازار، کاروانسراها، باغها، راههای درون شهری و… را نیز در خود جای داده بوده است که افراد و گروههای گوناگون با شرایط و ویژگیهای خاصی حق سکونت در آن را داشته‌اند. (1727) در یکی از مکاتبات خود رشید الدین آمده است که بیست و چهار کاروانسرای رفیع قصر گونه، هزار و پانصد دکان، سی هزار خانه‌ی دلکش و… در آن بنا شده بوده است. (1728)
نکته‌ای که در این قسمت بیشتر قابل توجه است این است که همه‌ی تأسیسات عظیم ربع رشیدی با آن اوقاف و بودجه‌ی کلان، حول محور آموزش علوم گوناگون می‌چرخیده است. به عبارت دیگر، هدف غایی رشید الدین فضل الله از احداث این مجتمع، دانش دوستی و علاقه‌ی شدید او به علم و علما بوده است (1729)
ربع رشیدی دارای تأسیسات گوناگون آموزشی در سطوح گوناگون بوده است این مؤسسه‌ی عظیم برای کودکان، بویژه کودکان یتیم و بی‌سرپرست دارای آموزش حرفه‌ای بر حسب نوع و میزان استعداد و محصلین، مدارس عالی، دارالشفاء (بیمارستان و دانشکده پزشکی) مراکز بسیار مجهز و گسترده با قوانین و مقررات پیشرفته‌ای بوده است که بسیاری از آن قوانین از زمان خود جلوتر بوده و قابل انطباق بر شرایط و اوضاع و مقررات عصر حاضر نیز می‌باشد (1730)
متأسفانه بعد از قتل رشید الدین فضل الله (در 718 ه) ربع رشیدی به غارت رفت و تمام تأسیسات آن به آتش کشیده شد و کلیه‌ی ابزار و وسایل آن به دست توده‌ی عوام که تحت تأثیر تبلیغات مخالفان قرار داشتند، افتاد و به تاراج رفت.
البته بعد از روی کار آمدن فرزندش، خواجه غیاث الدین محمد (729 ه) ربع رشیدی مجددا رونقی یافت و خرابیها سر و سامان گرفت، اما این بار هم پایدار نماند و بعد از قتل غیاث الدین محمد دوباره به نابودی گرایید… (1731)
خلاصه این که در سراسر کشورهای اسلامی مدارسی فراوان و بی‌شمار وجود داشته و در طول تاریخ، جایگاه تعلیم و تربیت مردان بسیار بزرگی بوده‌اند که در پیشبرد تمدن و معارف و تعالیم اسلامی نقش اساسی داشته‌اند و حتی امروز نیز در کشورهای اسلامی شاید نتوان محقق و دانشمندی را پیدا کرد که بتواند ادعا کند به طور مستقیم یا غیر مستقیم، مدیون همان مدارس وقفی و موقوفات آنها نبوده است.
نگاهی کوتاه به آمار گذشته و فعلی مدارس در کشور خودمان گویای این حقیقت تلخ است که بسیاری از آن مدارس از بین رفته‌اند و اثری از آنها باقی نمانده است. به عنوان نمونه، مرتضی راوندی درباره‌ی کثرت اوقاف در یزد می‌نویسد:
در ازمنه‌ی سابق در دار العباده‌ی یزد زیاده از چهارصد مدرسه و بقعه‌ی شریفه‌ی معموره بوده است که هر یک از آنها موقوفات کلی و جزئی داشتند و نظر به انقلاب روزگار کل آن ابنیه ویران گشته و تمامی موقوفات به ضبط خالصه‌ی دیوان درآمده مگر یک مدرسه شفیعیه
که الآن دایر است و چند مدرسه‌ی جدید (1732)
در هر صورت امروز چون گذشته به همت والای نیکوکاران، نیاز مبرم احساس می‌شود تا دوباره قدم به میدان نیکوکاری گذارند و مشکل فضاهای آموزشی کشور را از مدارس ابتدایی گرفته تا دانشگاهها، با صدقات جاریه‌ی خویش حل کنند.
البته افراد بسیار در گوشه و کنار کشور، اقدامهای بسیار مؤثری کرده‌اند و با نیت خیرخواهانه‌ی خود به تأسیس مدارس و مراکز آموزشی متعددی اقدام کرده‌اند، اما نیاز به استمرار این گونه تلاشها و کارهای خیرخواهانه همچنان احساس می‌شود.

کتابخانه
در مورد کتابخانه نیز استقصا و استقرای کامل مجال بسیار گسترده‌ای را می‌طلبد و مجلدها کتاب را به خود اختصاص خواهد داد. کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده است. در این جا تنها به تاریخ تأسیس کتابخانه و تأثیر وقف در آن اشارات مختصری خواهد شد.
بدون تردید کتاب و کتابخانه از عوامل اصلی نهضت فرهنگی و گسترش تعالیم و معارف اسلامی بوده و هست و غالبا کتابخانه‌هایی که تأسیس می‌شده از راه وقف بوده است و از این جا تأثیر وقف بر کتاب و کتابخانه نیز روش می‌شود.
یحیی محمود ساعاتی از عبدالله جبوری نقل کرده است که علاقه‌ی علمای اسلام به فراگیری علم، موجب شد تا آن دسته از فقها که وقف اشیای منقول را جایز نمی‌داستند، نیز وقف کتاب را از این اصل کلی استثنا کنند (1733)

اولین کتابخانه
جرجی زیدان بعد از بیان این مطلب که عربها در اواخر قرن دوم فقط علوم اسلامی را مدون کردند (1734)، می‌نویسد: نخستین فرمانروایانی که به تأسیس کتابخانه‌های عمومی
دست زدند خلفای عباسی بودند، گر چه در زمان بنی‌امیه نیز کتابخانه‌هایی وجود داشت که بیشتر آنها توسط پزشکان و فیلسوفانی که در خدمت دولت بودند، تأسیس می‌شد و خود و فرزندانشان استفاده می‌کردند.
نخستین کتابخانه‌ی عمومی را در بغداد دایر کردند و آن را «بیت الحکمه» نامیدند؛ محتمل است که هارون مؤسس آن باشد. در این کتابخانه به ترجمه و استنساخ نیز مشغول می‌شدند… مأمون عباسی از نظر تأسیس کتابخانه‌ی عمومی و نهضت علمی برای سایر فرمانروایان اسلامی سرمشق شد(1735)
اما یحیی محمود ساعاتی (البته نه به طور خیلی مطمئن) نقل کرده است که: نخستین کتب وقفی را می‌توان در کتابخانه‌ی عبدالحکم جحمی که وی آن را در قرن اول هجری در مکه‌ی مکرمه تأسیس نموده، جست و جو کرد (1736)
بعد از خلفای عباسی، بویژه خلفای آندلس در این کارها به مأمون تأسی کردند و بیش از همه‌ی آنان حکم بن ناصر (که در سال 351 ه خلیفه شد) در این مورد به مأمون شبیه بود به طوری که ابن خلدون و مقریزی شماره‌ی کتابهای کتابخانه‌ی کاخ سلطنتی آندلس را چهارصد هزار جلد دانسته‌اند… و بعدها تنها در غرناطه هفتاد کتابخانه‌ی عمومی وجود داشت.
جرجی زیدان درباره‌ی کتابخانه‌ی العزیز بالله، دومین خلیفه‌ی فاطمی مصر (که در سال 356 ه خلیفه شد) می‌نویسد: «وی با تشویق وزیر دانش پرور و کتاب دوستش، یعقوب بن کلس، کتابخانه‌ای تأسیس کرد که نام آن «خزانه الکتب» بود و دارای یک میلیون و ششصد هزار جلد کتاب بوده است. (1737)وی درباره‌ی کتابخانه‌ی بزرگ شام که توسط خلفای فاطمی تأسیس شد و فرنگیان در سال 502 ه پس از فتح طرابلس آن را غارت کردند از گیبون، مؤلف تاریخ امپراتوری روم، نقل کرده است که «سه میلیون کتاب آن کتابخانه را
فرنگیان سوزاندند» (1738)
ساعاتی می‌نویسد: از قرن چهارم هجری به بعد کتابخانه‌های وقفی در سراسر جهان اسلام، رواج یافت به درجه‌ای که کمتر شهری یافت می‌شد که خالی از کتابخانه‌ی وقفی باشد… تعداد این کتابخانه‌ها در آندلس به حدی رسیده است که ابوحیان نحوی به خریدار کتاب، عیب می‌گرفت و می‌گفت: «خدا به تو عقل معاش دهد» (چرا کتاب می‌خری؟) من هر کتابی بخواهم از کتابخانه‌های وقفی امانت می‌گیرم. (1739)ساعاتی درباره‌ی کتابخانه‌ی فیروزآباد فارس اظهار داشته است: این کتابخانه را وزیر قوام الدوله عماد الدین ابومنصور فرزند مافنه (متوفای 433 ه) تأسیس کرد که دارای نوزده هزار جلد کتاب بود و آن را بر طالبان علم وقف کرده بود (1740)
در حال حاضر نیز در سرتاسر کشورهای اسلامی کتابخانه‌های غنی و مجهز وجود دارند که تشنگان معارف و دانش را سیراب می‌کنند. در کشور ما نیز کتابخانه‌های بسیار ارزشمندی مشغول ارائه خدمت هستند که گنجینه‌های عظیمی از میراث ارزشمند و گرانبهای اسلامی را در خود جای داده‌اند. کتابخانه‌هایی که تنها فهرست کتب خطی بعضی از آنها به دهها مجلد می‌رسد.
از این میان به کتابخانه (بلکه کتابخانه‌های) آستان قدس رضوی (1741)، کتابخانه‌ی ملی تهران، کتابخانه‌ی آیه الله العظمی نجفی (در قم) و… می‌توان اشاره کرد. همان طور که در پایان بحث مدارس اشاره شد در این جا نیز یادآور می‌شویم که امروز هیچ محقق و دانشمند و کاوشگر، چه در علوم انسانی و چه در علوم تجربی و… نمی‌تواند ادعا کند که به طور مستقیم و یا غیر مستقیم مدیون همین کتابها و کتابخانه‌های وقفی نمی‌باشد. در بحث مربوط به کتابخانه نیز به همین مقدار بسنده می‌شود. غرض اشاره‌ای مختصر بود به تاریخچه‌ی کتابخانه‌های وقفی (1742)

بیمارستان
از موارد دیگری که واقفان به آن توجه داشته و دارند بیمارستان و مراکز درمانی است. در تاریخ بیمارستانهای وقفی، بیمارستانی که بیش از همه مورد توجه قرار گرفته است و معمولا به آن پرداخته‌اند، بیمارستان عضدی است که بنای آن در سال 368 ه به دست عضد الدوله دیلمی (از سلاطین آل بویه) در بغداد آغاز شد و در سال 371 ه به پایان رسید.
عضد الدوله چندین رقبه املاک را نیز که دارای عواید فراوانی بودند بر بیمارستان وقف کرده بود. این مرکز، بیمارستانی بود بسیار مجهز و دارای بخشهای گوناگون: شکسته‌بندی، چشم پزشکی، بیماران روانی و…
در این بیمارستان (و دیگر بیمارستانها) علاوه بر درمان بیماران: پزشکان، جراحان و داروسازان به تدریس نیز می‌پرداختند.
عضد الدوله مشهورترین و حاذقترین طبیبان و جراحان را به آن جا فراخوانده بود، پزشکانی چون ابوالحسن، علی بن ابراهیم بن بکس (مدرس و طبیب) جبرائیل بن عبیدالله بن بختیشوع (پزشک خاص دربار) و…
این بیمارستان متجاوز از دو قرن دارالشفای بغداد بود و پس از حمله‌ی مغول آسیبهای فراوان دید و امروزه (جز در یادها و متون تاریخی) هیچ گونه اثری از آن یافت نمی‌شود. (1743)
در وقف نامه‌ها نیز مکرر به مواردی برمی‌خوریم که واقفان، اموالی را برای درمان و تهیه‌ی دارو برای مستمندان در نظر می‌گرفته‌اند. بدون شک یکی از بهترین جهات و موارد مصرف وقف، همین بیمارستانها و مراکز درمانی و بهداشتی است.
متولیان اموال موقوفه و دست اندرکاران اوقاف کشور می‌توانند از درآمد اوقافی که دارای موارد مصرف عام نظیر «فی سبیل الله» و مانند آن هستند به مصارف این چنینی اختصاص دهند. و برای انسانهای پاکدل و خیر و نیک اندیشی که دوست دارند صدقه‌ی جاریه‌ای از خود بر جای گذارند تا بدین وسیله حیات و زندگی خود را جاودانه کنند و به
مقام والای «بر» نایل آیند، چه کاری بالاتر و ارزشمندتر از این که بخشی از ثروت فناپذیر خویش را به احداث مراکز درمانی یا تهیه‌ی وسایل مورد نیاز آن مراکز، بویژه در مناطق محروم کشور، اختصاص دهند و از این راه بالاترین خدمت را به عده‌ای از بندگان خدا ارائه دهند تا مقداری از دین خود را به آنان ادا کرده باشند و خود نیز از بندگان خوب خداوند به شمار آیند.

موارد دیگر
در این قسمت، از کتابهای: مقدمه‌ای بر فرهنگ وقف: تاریخچه‌ی وقف در اسلام؛ سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه، وقف نامه‌های بازنویسی شده‌ی آستان قدس رضوی، آمار و موارد ارائه شده توسط اداره‌ی کل اوقاف خراسان؛ تاریخچه‌ی اوقاف اصفهان؛ یادگارهای یزد: و… استفاده شده است.
در این جا تنها به ذکر نام برخی از موارد مصرف اوقاف با توضیح مختصری بسنده می‌شود.
اطعام مستمندان، نوان خانه‌ها، پادگانهای نظامی، تهیه‌ی سلاح و ادوات جنگی برای مجاهدان، قنوات، تعمیر پلها و معابر عمومی، قبرستانها، ایتام، کودکان بی‌سرپرست، معلولان و زمین گیران، در راه ماندگان، زیران بیت الله الحرام، زوار عتبات و مشاهد امامان و امامزادگان و…، زندانیان، کمک و وام به تجار، تهیه‌ی بذرهای زراعی، ادوات کشاورزی و چارپایان برای کشاورزان، غرس اشجار و درختان میوه برای زیبایی شهر و استفاده‌ی عابران، تعلیم و قرائت قرآن کریم، مخارج علما و دانشمندان، اطعام در ماه مبارک رمضان، اطعام در ایام محرم و صفر و…، اطعام در اعیاد مذهبی، درمان بیماران روانی؛
در لبنان موقوفه‌ای است که از عواید آن باید دو نفر هر روزه در بیمارستان بر سر بالین بیماران حاضر شوند و در حالی که با هم نجوا می‌کنند، به طوری که بیمار صدای آنها را بشنود (اما تصور کند آنها به او توجه ندارند)، جملاتی را در مورد بهبودی او رد و بدل می‌کنند و بدین وسیله او را روان درمانی نمایند.
ابن‌بطوطه در مورد موقوفات دمشق می‌نویسد: یک دسته از این موقوفه‌ها مخصوص
کسانی است که استطاعت مالی برای رفتن به حج ندارند و مخارج مسافرت آنان از محل این گونه موقوفات پرداخت می‌شود (1744)
(ادامه ذکر مصارف:) حمام، تهیه آب آشامیدنی، افطاری روزه داران، روضه خوانی و تعزیه در ایام گوناگون سال، تهیه‌ی شیرینی، حلوا و خرما برای اعیاد گوناگون، برای قرض دادن بدون بهره (1745)، پوشاک برای زوار حرم امامان معصوم علیهم‌السلام، عیدی سالانه به طلاب ساکن مدرسه، تهیه‌ی پوشاک و غذا برای سادات، برای ظرفهایی که توسط غلامان و کنیزکان شکسته می‌شدند و امداد به زنانی که بچه شیر می‌دادند و موارد بی‌شمار دیگر…
به طور کلی آنچه مورد نظر آنها بوده است و قصد داشتند که در تحقق آن سهیم باشند همین آیه‌ی «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» (1746) بوده است که مقصود، زدودن و ریشه کن ساختن فقر در مرحله‌ی اول و ایجاد رفاه نسبی عمومی در مرحله‌ی بعدی است.
این فصل را با حکایتی زیبا از خاطرات ابن‌بطوطه و شمار رقبات موقوفه‌ی فعلی کل ایران به پایان می‌بریم:
روزی در یکی از کوچه‌های دمشق می‌گذشتم، غلام بچه‌ای را دیدم که از دستش کاسه‌ی چینی که در دمشق «صحن» نامیده می‌شود، افتاد و شکست. مردم گرد او جمع شدند، یکی از آن میان گفت: غم مخور! شکسته‌های کاسه را جمع کن ببریم پیش رئیس اوقاف ظروف! غلام، خرده‌ها را جمع کرد و آن مرد همراه او پیش رئیس اوقاف مزبور رفت و پول ظرف را گرفت و به او داد.
این یکی از کارهای خوب است که اگر چنین وقفی نبود طفل در معرض ضرب و شتم ارباب خود قرار می‌گرفت و خاطرش رنجور می‌گشت. خداوند بانیان بلند همت این گونه خیرات را جزای خیر کرامت فرماید (1747)(آمین).

سخن آخر

چگونه از نو میراث جاویدان وقف را احیا کنیم؟
چنان که بارها اشاره شد در نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اسلام، وقف از جایگاه و مرتبه‌ی بسیار والایی برخوردار است و از اموری است که در متن حای دارد و از مسائل جنبی و حاشیه‌ای اسلام نیست. در مبحث جایگاه وقف (در آغاز کتاب) گذشت که (به نقل جابر) تمامی اصحاب رسول خدا (ص) که توانایی داشتند، اموالی را در راه خدا وقف کردند.
شخص رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیهاالسلام و امامان معصوم علیهم‌السلام نیز به تناسب شرایط و موقعیتهایی که داشتند، دارای صدقات و اوقاف بودند.
وقف، از جمله‌ی صدقات و انفاقاتی است که هر چند با صراحت در قرآن کریم از آن یاد نشده است، اما واقعیت و محتوای آن، سخت مورد تأکید و سفارش قرآن کریم است(1748)
وقف، این سنت حسنه‌ی دیرینه بعد از زمان صحابه و تابعین نیز در سراسر کشورهای اسلامی موقعیت خود را حفظ کرد و به صورت یک فرهنگ درآمد، به طوری که رقبه‌های وقفی، همه‌ی شهرها، قصبات، روستاها و… را پر کردند. هر جهانگرد، تاریخ نگار و… که درباره‌ی تاریخ و تمدن و فرهنگ کشورهای اسلامی دست به قلم برده است از اقلام
بسیار مهمی که نتوانسته از آن بگذرد، اوقاف و رقبه‌های وقفی است.
پرداختن به این مسأله‌ی «گستردگی اوقاف» در تاریخ گذشته‌ی کشورهای اسلامی، حتی به طور مختصر و اشاره وار نیز، از مجال و حوصله‌ی این کتاب بیرون است. اما در عین حال برای نشان دادن اهمیت موضوع به چند مورد اشاره می‌کنیم:
1-ابن‌بطوطه جهانگرد معروف مسلمان که به همه‌ی بلاد اسلامی مسافرت کرده و با دقت، بسیاری از مسائل را مد نظر داشته، آنچه توجه وی را به خود جلب کرده است، اوقاف و صدقات کشورهای اسلامی بوده است. در خاطرات ارزنده‌ی او، بخش عمده‌ای از بیاناتش درباره‌ی اوقاف و صدقات مکانهای مختلف است. وی درباره‌ی موقوفات دمشق می‌نویسد: این موقوفات از حیث تنوع موارد مصرف از حد شمار خارج است… اهل دمشق در ساختن مساجد، زوایا، مدارس و مشاهد هم پیش دستی می‌نمایند… هر کس را شوق علم و دانش یا شور زهد و طاعت در سر باشد در این شهر از هر گونه مساعدت بهره‌مند خواهد بود (1749)
2-موقوفات رشید الدین فضل الله: وی بجز مؤسسه و شهر عظیم فرهنگی ربع رشیدی که در بحث مربوط به مدارس به آن اشاره شد، موقوفات دیگری را در سراسر کشور ایران و… بر جای گذاشت که نام و حدود آنها در وقف نامه‌ی ربع رشیدی آمده است و در این جا به چند مورد، اشاره می‌شود:
الف -در یزد و توابع: 564 موقوفه (1750)
ب -در تبریز و نواحی آن: 329 موقوفه (1751)
وی در فارس، اصفهان، همدان، موصل و… نیز دارای موقوفات فراوانی بوده است که امروز اثری از آنها باقی نمانده است (1752)
3-درباره‌ی اوقاف اصفهان می‌خوانیم که در اواخر صفویه به حدی باغها و املاک و اراضی در اصفهان وقف شده بود که برای موقوفات تازه، زمین بایر قابل خرید وجود نداشت و ناچار شدند در کاشان و سایر ولایات دور به جست و جوی زمینهایی برای
وقف مساجد و مدارس اصفهان بروند و هنوز نیز بعضی از املاک مهم اطراف کاشان وقف مدرسه‌ی سلطانی اصفهان می‌باشد… (1753)
لمتون، استاد دانشگاه لندن، در کتاب خود می‌نویسد:
صفویه بسیاری از املاک را وقف مقاصد خیریه کردند. شاه عباس اول در سال 1015 (یا 1016 ه) همه‌ی املاک و رقبات مکتسبه خود را که قیمت عادله‌ی آنها زیاده از یکصد هزار تومان شاهی عراق و حاصل آنها بعد از کسر مؤونات زراعت، به نرخ متوسط، قریب به هفت هزار تومان می‌شد و ابنیه‌ی گوناگونی که در اصفهان و حوالی آن داشت وقف چهارده معصوم علیهم‌السلام کرد و تولیت آنها را به خود و پس از خود به سلطان زمان اختصاص داد. متن این وقف نامه را شیخ بهاءالدین (عاملی) تنظیم کرد… (1754)
4-مرتضی راوندی (1755) می‌نویسد: زمانی در سیرجان یکی از روحانیون، هر وقت قباله‌ای برای امضا نزد او می‌بردند، می‌گفت: پنج دانگ و نیم ملک سیرجان وقف است و در نیم دانگ آن هم شک دارم، و از امضای قباله خودداری می‌کرد…
اشاره‌ای بود بسیار کوتاه و قطره‌ای از اقیانوس عظیم اوقاف و صدقات در کشورهای اسلامی (1756) تا این حقیقت روشن شود که روزگاری فرهنگ وقف همه‌ی زوایای زندگی مسلمانان را پر کرده بود. البته مدعی نیستیم که همه‌ی واقفان دارای انگیزه‌های صد در صد خالص و معنوی بوده‌اند. هرگز! حتی ممکن است از شواهدی به دست آید که مخصوصا تعدادی از حکام و سلاطین و… به دلایل و انگیزه‌های دیگر دست به ایجاد صدقات زده‌اند، اما این امر از اهمیت و موقعیت این بعد عظیم اقتصادی اسلام نمی‌کاهد.
این فرهنگ عظیم و ارزشمند در طول زمان به دلایل و عوامل گوناگون ضعیف شد، همه‌ی این رونقها به رکود و کم فروغی گرایید و آن همه شور و اشتیاق به بی‌توجهی یا کم توجهی مبدل و در نتیجه فرهنگ ارزشمند و متعالی وقف در جامعه‌ی اسلام تا حدود بسیار زیادی کمرنگ شد.
اکنون براستی برای احیای مجدد این فرهنگ چه باید کرد و برای شور و شوقی دوباره و معطوف ساختن توجه امت اسلامی به این سنت دیرپای نبوی (ص) چه چاره‌ای باید اندیشید؟
البته بعد از پیروزی انقلاب اسلامی برای تحقق این هدف والا و ارزشمند از سوی نهادهای ذیربط گامهای بلند و مؤثری برداشته شده که قابل تقدیر است؛ اما هنوز آغاز راه است و حتی تا رسیدن به آنچه در گذشته بوده، راهی بس طولانی در پیش است.
در این جا برخی از راههایی که به نظر می‌رسد می‌توانند برای رونق بخشیدن دوباره به اوقاف و صدقات مؤثر باشند و به احیای این صدقه‌ی جاریه، کمک کنند، بررسی می‌شود:

مبارزه با عوامل رکود
عواملی که در طول تاریخ موجب رکود و از رونق افتادن اوقاف شده‌اند، متعدد و متنوع‌اند که دسته‌ای از آنها شاید قابل پیش گیری و پیش بینی نباشند. عواملی چون زلزله، سیل، جنگ، و… که خرابی اوقاف و از بین رفتن اسناد و مدارک اموال موقوفه را به دنبال داشته‌اند، می‌توان از این دسته به شمار آورد.
اما عامل عمده‌ی دیگری وجود داشته که در این راستا سهم بسیار بزرگی را به خود اختصاص داده و آن عبارت است از موقوفه خواری. در گذشته دو گونه موقوفه خواری وجود داشته که هر یک به نوعی موجب رکود و سقوط اوقاف از آن منزلت و رونق بالای خود شده است:
1-غصب و تصرف و تملک نابجا و غیر مشروع درآمد اوقاف و مصرف آن در جهات و مواردی که با جهات و موارد مصرف مورد نظر و توجه واقفان به هیچ وجه تلائم و سازگاری نداشته است.
بدون شک تصرفاتی این چنین و حیف و میلهای خودسرانه و خودخواهانه‌ای که در مورد اوقاف انجام شده، مایه‌ی دلسردی و فرار انسانهای نیک سیرت و خیراندیش از دست زدن به وقف اموال خود شده و می‌شود.
انسانهای خیری که مال خود را به عنوان صدقه‌ی جاریه حبس می‌کنند، طبیعی است که انتظار دارند درآمد این اموال در جهات و مواردی که خودشان با توجه به ضوابط و موازین شرعی در نظر گرفته‌اند، مصرف شود و اگر احساس کنند که درآمد اوقاف، حیف و میل می‌شود و به جیب کسانی سرازیر می‌شود که به هیچ وجه شایستگی آن را ندارند، قطعا انگیزه‌ای برای وقف و تصدق در آنها به وجود نخواهد آمد.
از این رو دقت، وسواس و سختگیری متولیان وقف و دست اندرکاران امور اوقاف بلاد اسلامی در تحقق اغراض و انظار واقفان، می‌تواند به ایجاد انگیزه در انسانهای نیکوکار، برای وقف بخشی از اموال خود، کمک شایان توجهی بنماید.
2-دومین و مهمترین گونه‌ی موقوفه خواری، غصب و تملک اصل و رقبه‌ی اوقاف است که در طول تاریخ وقف الی ماشاءالله و بوفور انجام می‌شده است.
از پادشاهان و حکام گرفته تا انسانهای ذی نفوذ و طبقات گوناگون جامعه در فرصتهای مختلف همچون گرگهای گرسنه به جان اوقاف افتادند، خوردند و خورانیدند و آثار بسیاری از املاک و رقبات وقفی را از روی زمین محو کردند. به چند نمونه توجه فرمایید:
الف -قوام الدین ابوبکر ملک زوزن که در حدود سال 609 ه به کرمان آمده، بعد از همه‌ی خودکامیها، یک روز دستور داد همه‌ی وقف نامه‌ها را پیش او بردند، سپس گفت: به تحقیق معلوم شد که از دعای روحانیان و موقوفه خواران کاری پیش نمی‌رود و فرمان داد که مجموع وقف نامه‌ها را در آب شستند و آن گاه تمام رقبات آن موقوفات را در حوزه‌ی دیوان گرفت و جزء املاک خالصه کرد (1757)
ب -نادرشاه افشار نیز برای تضعیف روحانیان شیعه، به بهانه‌ی این که موقوفه داران قدم مثبتی برنمی‌دارند، قسمت اعظم زمینهای موقوفه را به ارزش یک میلیون تومان ضبط کرد و آنها را جزء خالصه درآورد… لذا از دوره‌ی نادر شاه به بعد بر اثر بی‌ثباتی اوضاع و بی‌توجهی زمامداران به امور شرعی، عرفی و اخلاقی کمتر کسی در مقام وقف
اموال و دارایی خود برمی‌آمد… (1757)
ج -لمتون درباره‌ی اوقاف اصفهان می‌نویسد:… اصفهان در سابق خاصه در دوره‌ی صفویه یکی از مراکز مهم موقوفه بوده است. گر چه غالب آنها از بین رفته یا غصب شده است(1758)
همچنین بستانی در دائره المعارف درباره‌ی قحطی که در اصفهان رخ داده از نویسنده‌ای خارجی نقل کرده است:… بسیاری از موقوفات اصفهان معدوم و نامعلوم شد و متولیان مانند هزاران نفر اهل اصفهان جان دادند و اثر آن موقوفات ناپدید شد و بعدها به دست مالکین افتاد که به نام خود برای آن سند مالکیت صادر کردند و حتی در بعضی موارد با علم به وقفیت، آن را نادیده گرفتند(1759)
د -در زمان رضاشاه به دلیل ممنوع شدن روضه خوانی، بسیاری از اوقاف عامه، متعذر المصرف گشت و نتوانستند آنها را به مصارف خاصی که مراد واقفان بود، برسانند. اداره‌ی بعضی از این اوقاف را وزارت فرهنگ به دست گرفت و بقیه را این و آن غصب کردند…
در موارد متعدد دیگری نیز املاک موقوفه غصب شده است، مثلا بسیاری از این گونه املاک را کسانی (به بهانه‌های گوناگون) به نام خود ثبت کردند. می‌گویند مواردی از این قبیل در آذربایجان و سایر نقاط اتفاق افتاده است (1760)
ه -درباره‌ی اوقاف سیرجان و یزد نیز گذشت که به ادعای بعضی از علما اکثریت قریب به اتفاق املاک سیرجان وقف بوده و در یزد از چهارصد مدرسه و بقعه‌ی شریفه تنها یک مدرسه باقی مانده است (بجز مدارس جدیدی که بعدها تأسیس کرده‌اند).
در کارنامه‌ی منظوم اوقاف، اثر تاج الدین نسائی (مربوط به نیمه‌ی دوم قرن هفتم هجری) به جنبه‌های منفی و کارهای ناروای متولیان و مسؤولان امور اوقاف و دیوانیان خراسان اشاره شده است. وی درباره‌ی تغییر مدرسه به کاروانسرا و… می‌گوید:
کار اوقاف بس پریشان شد
خواجه از مدرسه پشیمان شد
مدرسه کاروانسرا کردند
طلب علم را رها کردند (1761)
در کتاب اندیشه‌ی ترقی آمده است: آنچه به تحقق پیوسته، املاک موقوفه اغلب جزو املاک مردم شده و در آن، بیع و شراء می‌شود، بلکه صداق زوجات می‌نمایند و…(1762)
خود ما نیز در حکومت پهلوی شاهد بودیم و می‌دیدیم و بسیار می‌شنیدیم که کسانی به بهانه‌های گوناگون و از راههای مختلف، املاک موقوفه را متصرف و متملک می‌شدند و برای آنها به نام خود سندهای ثبتی صادر می‌کردند و… تو خود حدیث مفصل را بخوان از این مجمل!
اینها گوشه‌هایی بودند و خرده‌هایی از خروار خروار بلا و مصیبتی که بر اوقاف رفته است و این چنین اموال و املاک موقوفه را در زمانهای گوناگون به نابودی و اضمحلال کشانده است.
آیا این همه، برای دلسرد کردن و بی‌رغبت نمودن انسانهای خیرخواه و مآل اندیش نسبت به مسأله و مقوله‌ی وقف کافی نیست؟ و آیا از این همه تعدی و تجاوز و غارت و یغما نسبت به املاک وقفی می‌توان جز رکود و بی‌رونقی و بی‌رغبتی افراد به وقف و تصدق، انتظار دیگری داشت؟
برای از بین بردن و خنثی کردن آثار شوم این همه ظلم و تجاوزگری و ایجاد رغبت و شوق مجدد در انسانهای نیکوکار، یکی از راهها ایجاد این اطمینان است که؛ دیگر چنین نخواهد شد و نهایت دقت و وسواس در نگهداری و صیانت املاک موقوفه به کار خواهد رفت.
لازم است دست اندرکاران و متولیان امور اوقاف، ضمن نظارت و دقت کامل برای نگهداری از رقبات موجود اوقاف، در جهت بازگرداندن املاک به یغما رفته و به تملک در آمده، تا آن جا که امکان دارد، از هیچ تلاشی دریغ نورزند، کاری که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شروع شد، و در مواردی شاهد بوده‌ایم که کسانی در این مسیر تلاش خود را به حد جهاد رسانیده‌اند و آثار و برکات آن نیز روز به روز آشکارتر می‌شود. البته زدودن آن همه خاطرات تلخ و وحشتناک از اذهان و خاطره‌ها، تلاش پی‌گیر و فعالیت
مستمر و دراز مدت را می‌طلبد.
تردیدی نیست که وقتی مردم دوباره ببینند اوقاف، مسیر صحیح خود را می‌پیماید، به اغراض و دیدگاههای واقفان جدا توجه می‌شود و از اصل و رقبه‌ی موقوفات نیز به طور کامل و جدی محافظت می‌شود، به این سمت و سو گرایش پیدا خواهند کرد و به خواست خداوند در آینده‌ای نه چندان دور دوباره شاهد رونق و شادابی چهره‌ی این سنت دیرپای نبوی (ص) و این سرمایه‌ی عظیم و جاوید خواهیم بود.

تبلیغات صحیح و مستمر در سطوح گوناگون
یکی دیگر از عوامل گسترش و احیای فرهنگ وقف در جامعه، آشنا کردن مردم به اهمیت این مسأله از نظر شرع و دین، اجر و پاداش معنوی آن و آثار و برکات معنوی، اقتصادی و اجتماعی آن است.
یک روز مردم عرب مسلمان که زبان رایجشان، عربی بود به مجردی که کریمه‌ای چون: «لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون» (1763) نازل می‌شد، تکان می‌خوردند و به دنبال آن برای انفاق و تصدق و وقف احب اموال خویش بر یکدیگر پیشی می‌گرفتند، اما امروز در بسیاری از کشورهای اسلامی ممکن است بارها همین آیه را تلاوت کنند و چیزی از آن ادراک نکنند. و این هرگز به این معنا نیست که مردم نسبت به انجام کار خیر حساسیتی ندارند. چنین نیست.
باید از راههای گوناگون (همانند گذشته) مردم را به فرهنگ وقف آشنا کرد. باید با نوشتن کتاب، تبلیغات متنوع تلویزیونی و رادیویی (در شکل نمایش فیلمهای ارزنده و گویا، نمایشها، سرودها و…)، استفاده از روزنامه‌ها و مجلات، درج مطالبی در این باره (به شکل فنی و کارشناسی شده) در کتب درسی مدارس و… مردم را در متن اهمیت انفاقهایی از این دست قرار داد.
مردم مسلمان، بویژه مسلمانان مهربان و بزرگوار و با صفای کشور ما ثابت کرده‌اند که
در تحقق بخشیدن به آیه‌ی کریمه‌ی: «فاستبقوا الخیرات» (1764) عقبتر از مسلمانان صدر اسلام نیز نیستند. مهم، جهت دادن و کشاندن آنها از راههای صحیح به این سمت و سوست.
نوشتن چند کتاب و یا مجله، بسیار ارزشمند و مؤثر است و نقش مهمی را داراست، اما باید دید چند درصد از مردم، مخاطب این بخش از ابزار تبلیغاتی هستند. بدون تردید اکثر جامعه، مخاطب رادیو، تلویزیون، روزنامه‌ها، سخنرانی مذهبی (بویژه از سوی کسانی که در نزد مردم دارای اعتبار و وجاهت بیشتری هستند)، مجلات و… می‌باشند.
مردم باید به اهمیت وقف از دیدگاه مکتب و شارع و اجر و پاداش معنوی آن پی ببرند. از سوی دیگر در جریان کارهای خیری که توسط انسانهای نیکوکار انجام می‌شود، قرار گیرند.
وقتی یک برنامه‌ی تلویزیونی چهره‌ی یک انسان نیکوکار مازندرانی را نشان می‌دهد که در حال بازدید و عیادت بیماران کلیوی است که در بخش دیالیزی که از سهم کارخانه‌اش ساخته و وقف شده است بستری هستند، و در همین باره با او مصاحبه‌ای انجام می‌شود و در کنار آن لبخند حاکی از رضایت و قدردانی بیماران به تصویر کشیده می‌شود، قلب بسیاری از آزاد مردان و آزاد زنان دلسوز و نیک سرشت به تپش می‌افتد و قطعا برای انجام کارهای مشابه تحریک و تحریض می‌گردند.
از این رو تجلیل از واقفان و خیراندیشان گذشته و حال از راههای گوناگون و حتی با تشکیل و گردهمایی و… اگر عاملی مستقل برای احیای فرهنگ وقف در جامعه نباشد، یکی از بهترین مصادیق تبلیغات صحیح و مؤثر در این راستاست.
و این هزگر از مقوله‌ی تظاهر و خودنمایی نیست، چرا که انسانها فطرتا دوست دارند خدمتگزار باشند و از این که ببینند کسانی از ثمره‌ی تلاش آنها بهره می‌برند و احساس امنیت و آرامش می‌کنند، احساس لذت و خوشبختی می‌کنند.
هنر این است که بتوان از این همه کانون عاطفه و احساس توأم با اعتقاد و ایمان در جهت ایجاد روح تعاون و همکاری و ایثار و فداکاری بهره برد.
آماری که هر از چند گاه از سوی وزارت‌خانه‌ها و نهادهای گوناگون توسط رسانه‌های
جمعی اعلام می‌شود، حاکی از این است که از بهمن 57 تاکنون (بهمن 77)س هزاران مرکز آموزشی از قبیل مدرسه در سطوح مختلف، فضای آموزشی برای دانشگاهها، خوابگاه دانشجویی، کتابخانه و مراکز درمانی و بهداشتی از قبیل بیمارستان، درمانگاه و نیز مؤسسات عام المنفعه دیگر، توسط افراد پاک طینت و نیکوکار در کشورمان احداث شده که به مراتب آمار این گونه مؤسسات در زمان پیروزی انقلاب اسلامی بیشتر شده است.
به این ترتیب با تلاش و پی‌گیری مستمر، از راههای گوناگون، از جمله تبلیغات صحیح و صادقانه می‌توان دوباره فرهنگ وقف را گسترش داد و خاطرات شیرین گذشته‌ی امثال «نظامیه»، «ربع رشیدی» و… را بار دیگر به بهترین وجه در جوامع اسلامی تحقق بخشید.

حمایت قانونی از اوقاف
در کشورهایی که حکومت اسلامی تأسیس شده است، نیز لازم است بر اساس ضوابط و موازین شرع برای اداره‌ی کشور، قوانین اساسی، مدنی، جزایی و… وضع شود. از مواردی که اولیای وقف باید به آن توجه کافی داشته باشند، یکی همین است که مواظب باشند، هر چند به طور غیر عمدی، قانون و یا متمم و تبصره‌ای که هر چند در کوتاه مدت ممکن است اموال و املاک و رقبات وقفی را در معرض آسیب قرار دهد، به تصویب نرسد و اگر به تصویب رسیده است در آن تجدید نظر شود، زیرا ممکن است در همین مدت کوتاه، حوادث و جریاناتی رخ دهد که قابل جبران نباشد و املاکی از دست برود که بازگرداندن آنها یا ممکن نباشد و یا به آسانی میسر نباشد.
همچنان که یک مأمور بدون در دست داشتن حکم بازرسی، دستش برای تحقیقات لازم بسته است و به مجوز قانونی نیاز دارد، متصدیان و متولیان امور اوقاف نیز برای پی‌گیری امور اوقاف و حفظ و نگهداری آنها و یا بازگرداندن املاک به یغما رفته، به قانون صریح به عنوان پشتوانه‌ای مطمئن نیازمندند. آقای محمد ثابتی در مقاله‌ای در مجله‌ی «وقف میراث جاویدان» ضمن اشاره به کمک شایانی که از ناحیه‌ی قوانین مصوب بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به وقف و احیای آن شده است از تبصره‌ی ماده‌ی 11 قانون لغو
مالکیت زمینهای موات شهری انتقاد کرده است.
متن تبصره این است که: «موقوفات عام که اسناد مالکیت و وقف‌نامه‌های آنها حاکی از عمران و آبادی در آن باشد، احیا شده محسوب می‌گردد ولی در هر حال مشمول بند 5 – 2 این آیین نامه خواهد بود. (1765) و اگر ضروری باشد از این گونه اراضی استفاده‌ای غیر از آنچه در وقف نامه ذکر شده است، بشود، موافقت هیأت وزیران الزامی است».
به طور خلاصه از جمله انتقادات نویسنده بر این تبصره موارد زیر است:
الف -به موجب این تبصره تنها زمینهایی که دارای عمران و آبادی باشند و این مضمون در وقف نامه‌ها قید شده باشد، وقف شمرده شده است. در صورتی که در اسناد بسیاری از موقوفات ذکری از عمران و آبادی نشده اما از زمانهای قدیم دارای مستحدثات و عمران و آبادی بوده و به مرور از آنها بهره‌برداری می‌شده است. از این رو قید و شرط یاد شده موقوفات زیادی را از وقفیت خارج می‌کند.
ب -این تبصره‌ها عمران و احیای موجود در اسناد موقوفه را مشمول بند 5 – 2 ماده‌ی 2 دانسته است و مفهوم آن این است که اگر عمران و احیای مطلق، مطابق تعریف ماده‌ی یاد شده، نباشد زمین وقفی موات تلقی می‌شود و از وقفیت خارج می‌گردد. این موضوع نیز بسیاری از موقوفاتی را که در گذشته عمران و احیا داشته و به دلیل معطل ماندن و عدم بهره‌برداری در چندین سال متوالی بایر شده‌اند و نیز بسیاری از موقوفات آباد مزروعی یا مشجر و… را از وقفیت خارج می‌سازد.
البته ضابطه‌ی تعیین شده به دلیل غیر شرعی بودن، از سوی شورای نگهبان مردود اعلام شد و دیوان عدالت اداری نیز رأی بر ابطال آن داد… اما در همین فاصله میان تصویب (1358) تا ابطال آن (1361) موقوفات زیادی در کشور، موات اعلام شد که سازمان اوقاف برای احیا و بازگرداندن آنها تلاشهایی کرده است.
ج -تبصره قید دارد: «… موافقت هیأت وزیران الزامی است» و این قید غیر شرعی است، زیرا بر اساس موازین شرعی باید نظر واقف رعایت شود. هیأت وزیران نمی‌تواند
بر خلاف نظر واقف تصمیم بگیرد. اگر گفته شود در حکومت اسلامی فقیه حاکم چنین اختیارهایی دارد… در پاسخ می‌گوییم: اول آن که باید خود فقیه حاکم دخالت داشته باشد و نظر هیأت وزیران (هر چند در دولت اسلامی) نمی‌تواند جایگزین نظر فقیه حاکم شود. و دوم آن که فقیه حاکم در صورتی دخالت می‌کند که جهت وقف، مشروعیت نداشته باشد یا اعمال نظر واقف ضرری (مثلا برای حکومت یا…) به وجود آورد که در این صورت هم وقف تبدیل به احسن می‌شود و موقوفه هرگز از بین نمی‌رود.
خلاصه، اشکالات یاد شده در تبصره‌ی ماده‌ی 11، گذشته از موات اعلام شدن بسیاری از زمینهای وقفی، مشکلات بسیاری را نیز به دنبال داشته که هنوز هم ادامه دارد (1766)
بنابراین حتی کمترین کوتاهی و بی‌دقتی در این مورد می‌تواند هم برای اموال و املاک موقوفه، مشکلات و صدمات جدی را به دنبال داشته باشد و هم موجب مشکلات و درگیریهای فراوانی در این موارد شود.
اینها راههای اصولی و اساسی هستند که به نظر نگارنده می‌توانند در جهت گسترش مجدد فرهنگ وقف و حیات دوباره‌ی این میراث جاویدان، دارای نقشی اساسی و مؤثر باشند. راههای دیگری نیز ممکن است باشد که در همین جا نگارنده از عموم خواندگان ارجمند این اثر استدعا دارد از تذکرات و راهنماییهای خویش او را بی‌نصیب نگذارند و پیشاپیش خود را سپاسگزار و مرهون لطف و محبتشان می‌داند.
و الحمدلله اولا و آخرا و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین سیما مولانا بقیه الله فی الارضین.

پی نوشت :

1-هرگز (به مقام) بر (خیر و نیکی) نایل نمی‌شوید مگر آن که از چیزهایی که دوست دارید (در راه خدا) انفاق کنید. آل عمران: 92.
2-لغت نامه‌ی دهخدا: حرف «واو».
3-لسان العرب: ماده‌ی «وقف».
4-کتاب العین:ماده‌ی «وقف».
5-صحاح اللغه: ماده «وقف».
6-انعام: 27.
7-مجمع البحرین: ماده‌ی «وقف».
8-معجم مقاییس اللغه: ماده‌ی «صدق».
9-لسان العرب: ماده‌ی «صدق».
10-صحاح اللغه: ماده «صدق».
11-حشر: 18.
12-النهایه: ماده «صدق».
13-مجمع البحرین: ماده «صدق».
14-المبسوط: 286 / 3.
15-المختصر النافع: 299 / 2.
16-قواعد الاحکام 387 / 2: مفتاح الکرامه: 2 / 9؛ جامع المقاصد: 7 / 9.
17-السرائر: 152 / 3.
18-توضیح و بحث پیرامون این عناوین در جای خود خواهد آمد. ان شاءالله.
19-مسالک الافهام: 344 / 1.
20-جواهر الکلام: 2 / 28.
21-توضیح بیشتر این مطلب در جای خود خواهد آمد.
22-التنقیح الرائع: 300 / 2.
23-ایضاح الفوائد: 377 / 2.
24-کشف الغطاء: ص 171.
25-جامع المقاصد: 7 / 9.
26-التنقیح الرائع: 300 / 2.
27-الروضه البهیه: 298 / 1.
28-الکافی: 324.
29-الفقه الاسلامی و ادلته: 153 / 8، فتح القدیر: 62 و 40 – 37 / 5، اللباب: 180 / 2.
30-الفقه الاسلامی و ادلته: 156 – 155 / 8؛ الشرح الکبیر: 76 / 4؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 98 – 97 / 2، الفروق: 111 / 2.
31-نیل الاوطار: 20 / 6.
32-در بحثهای مشروعیت، وقف، ملکیت در وقف و.
33-الفقه الاسلامی و ادلته 155 – 154 / 8، کشاف القناع: 267 / 4؛ غایه المنتهی: 299 / 2.
34-المغنی: 356 / 5.
35-المحلی: 223 – 222 / 9.
36-محاضرات فی الوقف: 7.
37-مفتاح الکرامه: 3 – 2 / 9.
38-الکافی: 325.
39-مجمع الفائده و البرهان: 566 / 10.
40-المقنعه: 652.
41-التنقیح الرائع: 299 / 2.
42-السرائر: 159 / 3.
43-ملحقات العروه: 184 / 2.
44-وسائل الشیعه: 234 / 13.
45-وسائل الشیعه: 234 / 13.
46-مفتاح الکرامه: 25 / 9.
47-مختصر المزنی: 133.
48-الموطأ: 128 – 126 / 2.
49-الحدائق: 125 / 22.
50-مفاتیح الشرایع: 207 / 3.
51-وسائل الشیعه: 292 / 13.
52-المبسوط: 287 / 3.
53-نساء: 15.
54-مائده: 103.
55-بحیره؛ شتری است که گوشتش را شکافته آزادش کنند. سائبه: شتری است که با نذر، مطلق العنان و آزادش کنند. وصیله: وقتی گوسفندی دوقلو می‌زایید که یکی نر و دیگری ماده بود. می‌گفتند: «اوصلت اخاها» و دیگر آن را برای آلهه ذبح نمی‌کردند. حام: شتری است که ده شکم زاییده و آزادش کرده‌اند. التبیان فی تفسیر القرآن: 38 / 4؛ مجمع البحرین: (ماده‌ی وصل).
56-الام: 52 / 4.
57-الام: 58 / 4.
58-الام: 53 / 4.
59-مغنی المحتاج: 376 / 2.
60-آل عمران: 92.
61-الفقه الاسلامی و ادلته: 157 – 156 / 8.
62-المغنی: 356 / 5.
63-المحلی: 220 – 219 / 9.
64-المحلی: 216 – 215 / 9.
65-محاضرات فی الوقف: 48 – 47.
66-المحلی: 216 / 9.
67-المحلی: 218 / 9.
68-آل عمران: 92.
69-مجمع البیان: 474 – 473 / 1؛ همچنین درباره‌ی اهمیت انفاق و صدقه، ر ک: المیزان: 344 / 3؛ روض الجنان و روح الجنان: (تفسیر ابوالفتوح)؛ 430 – 426 / 4؛ کنز الدقائق: 156 – 154 / 2 و.
70-بحارالانوار: 181 / 103 به نقل از امالی صدوق؛ وسائل الشیعه: 293 / 13.
71-بحارالانوار: 181 / 103؛ به نقل از امالی طوسی: 242؛ وسائل الشیعه: 294 / 13.
72-بحارالانوار: 181 / 103؛ وسائل الشیعه: 292 / 13؛ بدایه النهایه: 184 / 2.
73-اللیل: 7 – 5.
74-بحارالانوار: 182 / 103، به نقل از امالی صدوق.
75-تفسیر قرطبی: 132 / 4.
76-الدر المنثور: 259 / 2.
77-التفسیر الکبیر: 144 – 143 / 8.
78-فی ظلال القرآن: 628 / 1.
79-آل عمران: 92.
80-المنار: 373 / 3.
81-التفسیر الکبیر: 144 / 8؛ و نیز رک: جامع البیان (تفسیر الطبری): 590 – 589 / 6؛ روح المعانی: 359 – 358 / 3؛ تفسیر ابن‌کثیر: 381 / 1.
82-التاج الجامع للأصول: 243 / 2.
83-البحر الزخار: 148 / 5؛ المغنی، ابن‌قدامه: 356 / 5.
84-کنزالعمال: 570 / 6، حدیث 19973.
85-فتح الباری: 308 – 307 / 3.
86-فتح الباری: 403 / 5.
87-المحلی: 216 / 9.
88-کتاب البیع: 81 / 3.
89-محاضرات فی الوقف: 7.
90-همان: 8.
91-احکام وقف در شریعت اسلام: 40 / 1.
92-قانون مدون یوستینیانوس، امپراطور شرقی، تعریب عبدالعزیز فهمی: 57.
93-احکام وقف در شریعت اسلام: 39 / 1.
94-محاضرات فی الوقف: 8.
95-احکام وقف در شریعت اسلام: 39 – 38 / 1.
96-تاریخچه‌ی وقف در اسلام: 3؛ مجله‌ی وقف میراث جاویدان: شماره‌ی 69 / 5.
97-حقوق مدنی، (بخش عطایا)، کاتوزیان: 168 – 167 / 3.
98-همان (بخش عطایا)، 168 / 3.
99-احکام وقف در شریعت اسلام: 43 – 42 / 1؛ از المقارنات التشریعیه، سید عبدالله علی حسین: 304 / 4؛ مجله‌ی وقف میراث جاویدان: شماره 70 / 5.
100-حقوق مدنی، (بخش عطایا)، ناصر کاتوزیان: 165 – 162 / 3.
101-احکام وقف در شریعت اسلام: 45 – 43 / 1؛ مجله‌ی وقف میراث جاویدان: شماره 71 / 5.
102-فتوح البلدان: 30.
103-فتوح البلدان: 32.
104-اموالی که رسول خدا از میان غنایم برای خود برمی‌گزید.
105-فتوح البلدان: 33.
106-المغازی: 378 – 377 / 1.
107-المغازی: 263 – 262 / 1؛ فتوح البلدان: 32؛ السیره النبویه، ابن‌هشام: 94 / 3؛ الطبقات الکبری: 247 – 245 / 1؛ روضه المتقین: 60 / 11؛ بحارالانوار: 296 / 22.
108-الطبقات الکبری: 247 – 245 / 1.
109-معجم البلدان: 240 – 238 / 4.
110-المغازی: 377 / 1؛ فتوح البلدان: 42.
111-المغازی: 707 / 2.
112-السیره النبویه: 368 / 3.
113-فتوح البلدان: 44.
114-الاموال: 21.
115-همان: 18 – 14.
116-التاج الجامع للاصول: 263 / 2.
117-در باب میراث، تعصیب عبارت است از: دادن میراث به عصبه‌ی میت (یعنی خویشان مذکر از طرف پدر، جد، عمو، عموزادگان و.) در مواردی که در میان بازماندگان صاحب فرضی نباشد و یا فریضه‌ی صاحب فرض کل ترکه را در برنگیرد. عول و تعصیب، ص 359 و 371. توضیح این که تعصیب در فقه شیعه باطل است.
118-التاج الجامع للاصول: 264 – 263 / 2.
119-شرح نهج‌البلاغه، محمد عبده: 4 / 4.
120-شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید: 286 – 215 / 16.
121-تاریخ ابن‌خلدون: 40 / 2.
122-شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید: 286 / 16.
123-التاج الجامع للاصول، به نقل از صحاح سته: 355 / 3.
124-احزاب: 33.
125-التاج الجامع للاصول: 353 / 3 (از صحاح اهل سنت با اندکی تفاوت).
126-شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید: 273 – 272 / 16.
127-همان، 273.
128-اسراء: 26.
129-شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید: 279 – 278 / 16، البته با مقداری توضیح.
130-فدک فی التاریخ: 148.
131-شرح نهج‌البلاغه: ابن‌ابی‌الحدید: 279 – 278 / 16.
132-کامل، ابن‌اثیر: 1075 – 1074.
133-اعیان الشیعه: 319 – 315 / 1.
134-منهاج البراعه فی شرح نهج‌البلاغه: 115 – 100 / 20.
135-شرح نهج‌البلاغه، ابن‌میثم: 106 / 5.
136-الاحکام السلطانیه، ماوردی: 171 – 169؛ احکام السلطانیه، ابوبعلی: 201 – 200.
137-اسد الغابه: 24 – 23 / 4.
138-روضه المتقین: 171 / 11؛ وسائل الشیعه: 304 / 13.
139-الکافی: کتاب الوصایا: باب صدقات النبی صلی الله علیه و آله و فاطمه علیهاالسلام و الائمه علیهم‌السلام؛ مرآه العقول: 90 / 23؛ وسائل الشیعه: 303 / 13؛ بحارالانوار: 71 / 42 و 39 / 41.
140-مرآه العقول: 85 – 83 / 23؛ وسائل الشیعه: 314 – 312 / 13؛ نهج‌البلاغه، صبحی صالح: 87؛ تهذیب الاحکام: 46 / 9.
141-شرح نهج‌البلاغه، ابن‌ابی‌الحدید: 149 / 15.
142-وسائل الشیعه: 311 / 13؛ مرآه العقول (کافی): 82 / 23؛ التهذیب: 144 / 9، روضه المتقین: 160 – 159 / 11؛ بحارالانوار: 135 / 43.
143-مرآه العقول: 82 / 23.
144-روضه المتقین: 160 / 11.
145-مرآه العقول: 80 / 23.
146-مرآه العقول: 23 / 81 و 82؛ وسائل الشیعه: 294 / 13؛ روضه المتقین: 163 / 11.
147-روضه المتقین: 159 / 11.
148-همان. 159 / 11.
149-بحارالانوار: 185 – 184 / 103.
150-وسائل الشیعه: 294 / 13.
151-من لا یحضره الفقیه: 293 / 2؛ وسائل الشیعه: 315 – 314 / 13: مرآه العقول (از کافی)؛ 89 – 88 / 23؛ عیون اخبار الرضا علیه‌السلام: 63 / 1؛ تهذیب الاحکام: 149 / 9.
152-المغنی: 357 / 5.
153-همان.
154-صحیح البخاری: 14 / 4؛ صحیح مسلم: 453 / 3 ح 1632، البته غالب محدثان و فقهای اهل سنت این حدیث و ماجرا را در کتابهای خود آورده‌اند که در مباحث فقهی آینده به برخی از آنها اشاره خواهد شد.
155-آل عمران: 92.
156-صحیح البخاری: 4 / 10 و 13؛ الموطأ: 996 / 2؛ الاموال، ابوعبید: 557 – 556؛ التاج الجامع للاصول: 244 – 243 / 2 (از بخاری، مسلم و ترمذی).
157-رک: کنز العمال: 6/ 600، 599 و 602 و دیگر منابع.
158-سبل السلام، ج 167 / 3.
159-محاضرات فی الوقف: 11 – 10.
160-المقنعه: 655.
161-النهایه: 569.
162-مختلف الشیعه: 489؛ قواعد الاحکام: 388 / 2.
163-السرائر: 155 / 3.
164-ریاض المسائل: 17 / 2.
165-مفتاح الکرامه: 127 / 9.
166-الدروس: 289 / 2.
167-الجوامع الفقهیه: 540.
168-کشف الغطاء: 171.
169-جامع المقاصد فی شرح القواعد: 56 / 9.،
170-مفاتیح الشرایع: 207 / 3.
171-ملحقات العروه: 186 / 2.
172- منهاج الصالحین: 240 / 2.
173-حاشیه‌ی منهاج الصالحین، آیه الله حکیم: 240 / 2.
174-تحریر الوسیله: 64 / 2.
175-العروه: 186 / 2.
176-جواهر الکلام: 7 / 22؛ جامع المقاصد: 56 / 9.
177-جواهر الکلام: 7 / 22؛ العروه الوثقی: 186 / 2؛ مفاتیح الشرایع: 207 / 3.
178-الدروس: 289 / 2؛ العروه الوثقی: 186 / 2.
179-النهایه: 596 و به همین مضمون در مختلف الشیعه: 489 نیز تصریح شده است.
180-ریاض المسائل: 17 / 2؛ مفتاح الکرامه: 16 / 9.
181-مفتاح الکرامه: 15 / 9.
182-ریاض المسائل: 17 / 2.
183-ریاض المسائل: 17 / 2.
184-وسائل الشیعه: 320 – 319 / 13.
185-جواهر الکلام: 7 / 22؛ مفتاح الکرامه: 16 / 9.
186-به مبحث تاریخچه‌ی وقف مراجعه شود.
187-المائده: 1.
188-محاضرات فی الوقف: 97؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 195 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: 189؛ رد المحتار علی الدر المختار: 357 / 3؛ کشاف القناع: 246 / 4.
189-محاضرات فی الوقف: 92؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 195 / 8؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 267 / 2.
190-الموطأ: 126 / 2.
191-محاضرات فی الوقف: 93؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 195 / 8.
192-مغنی المحتاج: 381 / 2.
193-الفقه الاسلامی و ادلته: 195 / 8.
194-محاضرات فی الوقف: 94.
195-محاضرات فی الوقف: 94.
196-لسان العرب: ماده‌ی صوغ؛ المصطلحات الوقفیه: 161؛ النهایه، ابن‌اثیر، المنجد و.
197-المصطلحات الوقفیه: 160، از اعلام الموقعین: 105 / 3 و البدائع: 213 – 229 / 2.
198-الخلاف: 550 / 3؛ المبسوط 300 / 3.
199-السرائر: 167 / 3.
200-قواعد الاحکام: 388 / 2؛ جامع المقاصد: 14 – 13 / 9.
201-التنقیح الرائع: 301 / 1.
202-جواهر الکلام: 87 / 28.
203-تذکره الفقهاء، 427 / 2.
204-تحریر الاحکام 284 / 2.
205-ارشاد الأذهان، 451 / 1 (نشر جامعه‌ی مدرسین).
206-مسالک الافهام: 356 / 1.
207-مفتاح الکرامه: 11 / 9.
208-جواهر الکلام: 88 / 28.
209-تحریر الوسیله: 63 / 2.
210-وسیله النجاه: 136 / 2.
211-الفقه علی المذاهب الخمسه: 590.
212-ملحقات العروه: 185 / 2.
213-المغنی، ابن‌قدامه: 13 / 5؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 590 و.
214-المغنی: 360 / 5.
215-الخلاف: 550 / 3؛ المغنی: 360 / 5.
216-المصطلحات الوقفیه: 163.
217-المغنی: 359 / 5.
218-جامع المقاصد: 13 / 9.
219-قواعد الاحکام: 388 / 2؛ ایضاح الفوائد: 288 / 2.
220-مفاتیح الشرایع: 207 / 3.
221-الدروس: 288 / 2.
222-428 / 2.
223-مسالک الافهام: 345 / 1.
224-همان.
225-وسیله النجاه: 137 / 2.
226-مفتاح الکرامه: 10 / 9.
227-همان: 7 / 9.
228-جواهر الکلام: 7 – 6 / 28.
229-جامع المقاصد: 13 – 11 / 9.
230-مسالک الافهام: 345 / 1.
231-الحدائق: 131 / 22.
232-مفتاح الکرامه: 10 / 9.
233-کشف الغطاء: 172.
234-منهاج الصالحین: 240 / 2.
235-تحریر الوسیله: 63 / 2.
236-مسالک الافهام: 345 / 1: ملحقات العروه: 185 / 2.
237-مسالک الافهام: 345 / 1.
238-مسالک الافهام: 345 / 1.
239-تحریر الوسیله: 86 / 3.
240-قانون اساسی – مدنی: 114، ماده‌ی 56.
241-البحر الزخار: 149 / 5.
242-نیل الاوطار: 28 / 6.
243-الفقه علی المذاهب الخمسه: 591؛ المصطلحات الوقفیه: 193؛ احکام الوقف، زهدی یکن: 75؛ مغنی المحتاج: 382 / 2؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 15 / 4؛ المغنی: 385 / 5.
244-احکام الوقف: 75.
245-الشرح الصغیر: و بلغه السالک: 15 / 4؛ المغنی: 385 / 5؛ محاضرات فی الوقف: 6؛ المصطلحات الوقفیه: 192 (از رد المحتار): 360 / 3؛ حاشیه الدسوقی: 88 / 1؛ کشاف القناع: 252 / 4.
246-مغنی المحتاج: 383 / 2؛ المصطلحات الوقفیه: 194 (از نهایه المحتاج: 373 / 5).
247-علامه در قواعد: 388 / 2؛ صاحب مفتاح الکرامه در همین کتاب: 10 / 9؛ محقق ثانی در جامع المقاصد: 13 / 9 و.
248-الفقه الاسلامی و ادلته: 154 / 8؛ المبسوط، سرخسی: 34 / 12؛ احکام الوقف، زهدی یکن: 33 – 32؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 168 / 1 و.
249-احکام الوقف: زهدی یکن: 33؛ المغنی، ابن‌قدامه: 357 – 356 / 5؛ فتح الباری: 403 / 5؛ الخلاف: 357 / 3؛ مفتاح الکرامه: 12 / 9؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 168 / 1.
250-الفقه الاسلامی و ادلته: 154 – 153 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: 208؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 170 – 168 / 1.
251-رک: محاضرات فی الوقف: 51 – 50؛ احکام الوقف، زهدی یکن: 33؛ المبسوط: 27 / 12؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 169 – 168 / 1؛ المغنی: 357 / 5 و.
252-رک: المغنی: 357 – 356 / 5؛ محاضرات فی الوقف: 50 – 49؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 154 – 153 / 8؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 166 – 164 / 2؛ احکام الوقف، زهدی یکن: ص 34.
253-قانون اساسی – مدنی: 115، ماده‌ی 61.
254-محاضرات فی الوقف: 57.
255-الخلاف: 542 / 3؛ المبسوط: 292 / 3.
256-الجوامع الفقهیه: 54؛ ایضاح الفوائد: 378 / 2.
257-الخلاف: 543 / 3.
258-المبسوط: 292 / 3.
259-همان: 293 / 3.
260-السرائر: 155 / 3.
261-ایضاح الفواید: 377 / 2.
262-الدروس: 287 / 2.
263-الروضه: 298 / 1.
264-مسالک الافهام: 344 / 1.
265-جامع المقاصد: 8 / 9.
266-شرایع الاسلام: 344 / 1؛ المختصر النافع: 255.
267-التنقیح الرائع: 301 – 300 / 2.
268-مختلف الشیعه: 491.
269-وسائل الشیعه: 304 / 13.
270-جامع المقاصد: 7 / 9؛ مفتاح الکرامه: 3 / 9.
271-کشف الغطاء: 171.
272-ملحقات العروه: 184 / 2.
273-الفقه علی المذاهب الخمسه: 590.
274-الوصایه و الاوقاف: 130.
275-البحر الزخار: 5150 / 5.
276-الفقه الاسلامی و ادلته: 201 – 200 / 8؛ المبسوط، سرخسی: 32 / 12.
277-الشرح الصغیر: و بلغه السالک: 13 / 4؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 202 / 8.
278-فتح الباری: 5514 / 5.
279-الفقه الاسلامی و ادلته: 203 – 202 / 8؛ مغنی المحتاج: 382 / 2؛ المصطلحات الوقفیه: 162.
280-الفقه الاسلامی و ادلته: 203 / 8؛ المغنی: 359 / 5.
281-التنقیح الرائع: 304 / 2.
282-مفتاح الکرامه: 13 / 9.
283-المبسوط: 299 / 3.
284-جواهر الکلام: 62 / 28.
285-الروضه: 290 / 1.،
286-الدروس: 289 / 2.
287-المختصر النافع: 255.
288-مفاتیح الشرایع: 207 / 3.
289-جامع المقاصد: 14 / 9.
290-الفقه الاسلامی و ادلته: 206 / 8.
291-الفقه علی المذاهب الخمسه: 592.
292-مغنی المحتاج: 385 / 2.
293-الفقه الاسلامی و ادلته: 207 / 8؛ المغنی: 375 / 5؛ المصطلحات الوقفیه: 107.
294-الفقه علی المذاهب الخمسه: 592.
295-رد المحتار: 360 / 3.
296-کشاف القناع: 250 / 4 به نقل المصطلحات الوقفیه: 107.
297-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 14 / 4، الفقه علی المذاهب الخمسه: 592.
298-المغنی: 375 / 5.
299-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 15 / 4.
300-اسهل المدارک: 102 / 3.
301-المدونه الکبری: 343 / 4.
302-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 27 / 4.
303-خلاف: 54 / 3؛ المبسوط: 299 / 3.
304-مختلف الشیعه: 492.
305-السرائر: 156 / 3.
306-مفتاح الکرامه: 14 / 9.
307-جواهر الکلام: 52 / 28.
308-المائده: 1.
309-مفتاح الکرامه: 14 / 9.
310-کشف الغطاء: 171.
311-المختصر النافع: 255.
312-التنقیح الرائع: 303 / 2.
313-الجوامع الفقهیه: 540.
314-الجامع المقاصد: 16 / 9.
315-الدروس: 298 / 2.
316-قواعد الاحکام: 388 / 2؛ ایضاح الفوائد: 379 / 2.
317-مفاتیح الشرایع: 208 – 207 / 3.
318-جامع المدارک: 3 / 4.
319-ملحقات العروه: 192 / 2.
320-منهاج الصالحین: 243 / 2.
321-مختلف الشیعه: 492.
322-مسالک الافهام: 353 – 352 / 1.
323-تحریر الوسیله: 65 / 2.
324-فرق حبس و وقف این است که در وقف ملکیت واقف بکلی زایل می‌شود، لذا به واقف و ورثه‌ی او بازنمی‌گردد و حق دیگر تصرفات در آن را هم ندارد، اما در حبس عین بر ملک حابس باقی است و در پایان مدت حبس، مال محبوس به حابس یا ورثه‌ی او بازمی‌گردد. (رک: الفقه علی المذاهب الخمسه: 586).
325-مفتاح الکرامه 16 / 9.
326-مفتاح الکرامه: 16 / 9 (به نقل از تذکره الفقهاء).
327-مفتاح الکرامه: 16 / 9.
328-جامع المقاصد: 16 / 9.
329-الدروس: 289 / 2.
330-المختصر النافع: 255.
331-جواهر الکلام: 53 – 52 / 28.
332-همان: 52 / 28.
333-الفقه علی المذاهب الخمسه: 586.
334-ریاض المسائل: 18 / 2.
335-ملحقات العروه: 194 / 2.
336-کشف الرموز: 46 – 45 / 2.
337-جامع المقاصد: 16 / 9.
338-از البدایع: 220 / 6 و رد المحتار: 399 / 3.
339-الفقه الاسلامی و ادلته: 199 / 8.
340-المبسوط: 41 / 12.
341-محاضرات فی الوقف: 75.
342-الفقه علی المذاهب الخمسه: 585.
343-مغنی المحتاج: 384 – 383 / 2.
344-محاضرات فی الوقف: 75.
345-الفقه الاسلامی و ادلته: 199 / 8.
346-الخلاف: 548 / 3.
347-محاضرت فی الوقف: 74.
348-الفقه الاسلامی و ادلته: 199 / 8.
349-محاضرات فی الوقف: 75.
350-الخلاف: 544 –
351-قواعد الاحکام: 388 / 2.، 543 / 3.
352-جامع المقاصد: 103 / 9.
353-تحریر الوسیله: 65 / 2.
354-منهاج الصالحین: 243 / 2.
355-منهاج الصالحین: 242 / 2.
356-الفقه الاسلامی و ادلته: 213 / 8.
357-الفقه علی المذاهب الخمسه: 587 – 586.
358-احکام الوقف: 246.
359-الفقه الاسلامی و ادلته: 213 / 8؛ الخلاف: 543 / 3؛ المغنی، ابن‌قدامه: 362 / 5 و مغنی المحتاج: 384 / 2.
360-الخلاف: 544 / 3.
361-المبسوط: 294 – 293 / 3.
362-الروضه: 299 / 1.
363-الدروس: 290 / 2.
364-ایضاح الفوائد: 402 / 2.
365-از مفتاح الکرامه: 24 / 9 (به نقل از منابع یاد شده).
366-مفتاح الکرامه: 24 / 9.
367-جواهر الکلام: 67 / 28.
368-مفتاح الکرامه: 23 / 9.
369-المبسوط: 294 – 293 / 3.
370-قواعد الاحکام: 388 / 2.
371-جامع المقاصد: 103 / 9؛ مفتاح الکرامه: 22 / 9.
372-تحریر الوسیله: 66 / 2.
373-الفقه الاسلامی و ادلته: 213 / 8.
374-الخلاف: 544 / 3.
375-المغنی: 375 / 5.
376-مغنی المحتاج: 384 / 2.
377-مفتاح الکرامه: 22 / 9.
378-الدروس: 290 / 2.
379-قواعد الاحکام: 400 / 2.
380-جامع المقاصد: 104 / 9.
381-الروضه: 299 / 1.
382-تحریر الوسیله: 66 / 2.
383-به نقل از مصطلحات الوقفیه: 64.
384-الفقه الاسلامی و ادلته: 248 / 8.
385-المغنی: 375 / 5.
386-الخلاف: 549 / 3؛ المبسوط: 299 / 3.
387-السرائر: 155 / 3.
388-الروضه: 299 / 1.
389-الدروس: 292 / 2.
390-مسالک الافهام: 354 / 1.
391-الخلاف: 550 / 3.
392-جامع المقاصد: 25 / 9.
393-تحریر الوسیله: 67 / 2.
394-منهاج الصالحین: 244 / 2.
395-منهاج الصالحین: 243 / 2.
396-قانون اساسی – مدنی، 116، ماده‌ی 72 و 73.
397-الفقه الاسلامی و ادلته: 190 / 8.
398-الفقه الاسلامی و ادلته: 191 – 190 / 8.
399-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 22 / 4.
400-مغنی المحتاج: 380 / 2.
401-الفقه الاسلامی و ادلته: 193 / 8.
402-اعلام الموقعین: 225 / 3.
403-الفتاوی الکبری: 424 / 4.
404-حقوق مدنی، سید حسن امامی: 79 / 1.
405-المبسوط: 299 / 3.
406-قواعد الاحکام: 389 / 2.
407-مفتاح الکرامه: 31 / 9.
408-به نقل از مفتاح الکرامه: 32 – 31 / 9.
409-مختلف الشیعه: 494.
410-الحدائق الناضره: 163 / 22.
411-السرائر: 155 / 3.
412-جامع المقاصد: 27 / 9.
413-جواهر الکلام: 71 / 28.
414-مختلف الشیعه: 491.
415-المختصر المنافع: 258.
416-التنقیح الرائع: 306 / 2.
417-ریاض المسائل: 32 / 2.
418-ملحقات العروه: 201 / 2.
419-تحریر الوسیله: 68 / 2.
420-منهاج الصالحین: 244 / 2.
421-تحریر الوسیله: 68 / 2.
422-فتح الباری: 403 / 5.
423-محاضرات فی الوقف: 210.
424-الفقه الاسلامی و ادلته: 194 / 8.
425-محاضرات فی الوقف: 211.
426-مغنی المحتاج: 380 / 2.
427-المغنی: 360 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 194 / 8.
428-محاضرات فی الوقف: 211.
429-محاضرات فی الوقف: 218 – 217.
430-المفردات: 405.
431-الفقه علی المذاهب الخمسه: 587؛ التنقیح الرائع: 302 / 2؛ جامع المقاصد: 25 / 9؛ الروضه: 299 / 1؛ المبسوط، سرخسی: 33 / 12.
432-مفتاح الکرامه: 7 / 9.
433-مختلف الشیعه: 496.
434-الکافی: 325.
435-الخلاف: 539 / 3.
436-المبسوط، سرخسی: 287 / 3.
437-النهایه: ص 595.
438-الروضه: 299 / 1.
439-الدروس: 291 / 2.
440-مسالک الافهام: 345 / 1.
441-الفقه علی المذاهب الخمسه: 587.
442-شرائع الاسلام: 217 / 2.
443-مسالک الافهام: 353 / 1.
444-الدروس: 291 / 2.
445-السرائر: 156 / 3.
446-جامع المقاصد: 11 / 9.
447-الخلاف: 539 / 3.
448-النهایه: 287.
449-شرائع الاسلام: 212 / 2.
450-جواهر الکلام: 8 / 28.
451-وسائل الشیعه: 298 / 13.
452-الفقه علی المذاهب الخمسه: 587.
453-مفتاح الکرامه: 8 / 9.
454-الحدائق الناضره: 147 / 22.
455-شرایع: 212 / 2، البته عبارت شرایع این است: «و لا یلزم الا بالاقباض» که از آن شرطیت برای لزوم استفاده می‌شود نه صحت.
456-تحریر الاحکام: 284 / 2.
457-452 / 1 (نشر جامعه‌ی مدرسین).
458-ارشاد الاذهان: 296 / 2 (نشر نینوا).
459-وسائل الشیعه: 299 / 13.
460-مفتاح الکرامه: 25 / 9.
461-قواعد الاحکام: 389 / 2.
462-جامع المقاصد: 23 / 9.
463-ریاض المسائل: 17 / 2.
464-مفتاح الکرامه: 25 / 9.
465-جواهر الکلام: 64 / 28.
466-جواهر الکلام: 64 / 28؛ مفاتیح الشرایع: 214 / 3؛ مفتاح الکرامه: 26 / 9 و.
467-وسائل الشیعه: 298 / 13.
468-مفتاح الکرامه: 28 / 9؛ الدروس: 291 / 2؛ مسالک الافهام: 356 / 1؛ مفاتیح الشرایع: 214 / 3.
469-مسالک الافهام: 356 / 1.
470-مفتاح الکرامه: 28 / 9؛ جامع المقاصد: 24 / 9؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 587؛ التنقیح الرائع: 302 / 2؛ مفاتیح الشرایع: 214 / 3؛ جواهر الکلام: 85 / 28.
471-جواهر الکلام: 85 / 28.
472-ملحقات العروه: 190 / 2.
473-قواعد الاحکام: 389 / 2؛ جامع المقاصد: 23/ 9؛ مسالک الافهام: 356 / 1؛ شرایع الاسلام: 217 / 2؛ جواهر الکلام 82 / 28 و.
474-جواهر الکلام: 82 / 28.
475-ماده‌ی 63 – 59.
476-قانون اساسی – مدنی: 115، ماده‌های 59 و 60.
477-المبسوط: 34 / 12.
478-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 15 / 4؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 171 / 8؛ المدونه الکبری: 343 / 4.
479-347 / 4.
480-المدونه الکبری: 347 / 4.
481-الفقه علی المذاهب الخمسه: 587.
482-الام: 53 / 4؛ عمده القاری: 50 / 14؛ المغنی: 310 / 6؛ الخلاف، شیخ طوسی: 539 / 3.
483-المغنی: 358 – 357 / 5 و نیز: محاضرات فی الوقف: 68 – 67.
484-الشروط الصغیر: 654 / 2.
485-قواعد الاحکام: 390 / 2؛ ایضاح الفوائد: 385 / 2؛ جواهر الکلام: 20 / 28؛ جامع المقاصد: 36 / 9 و.
486-الکافی: 28 / 7؛ الفقیه: 145 / 4؛ وسائل الشیعه: 325 / 15.
487-المختصر المنافع: 256؛ التنقیح الرائع: 306 / 2؛ جواهر الکلام: 20 / 28 و.
488-غایه المراد: 424 / 2.
489-جواهر الکلام: 20 / 28.
490-قواعد الاحکام: 390 / 2؛ جامع المقاصد: 36 / 9.
491-المختصر النافع: ص 256؛ شرائع الاسلام: 213 / 2.،
492-کشف الرموز: 47 / 2.
493-مفتاح الکرامه: 43 / 9.
494-ملحقات العروه: 208 – 207 / 2.
495-تحریر الوسیله: 69 / 2.
496-جامع المقاصد: 36 / 9.
497-الاستبصار: 303 / 3.
498-التنقیح الرائع: 306 / 2.
499-مسالک الأفهام: 346 / 1.
500-ملحقات العروه: 208 – 207 / 2.
501-ملحقات العروه: 208 / 2؛ امام خمینی در تحریر الوسیله: 69 / 2؛ آیه الله حکیم در منهاج الصالحین: 247 / 2؛ آیه الله خویی در منهاج الصالحین: 245 / 2 و.
502-مفتاح الکرامه: 46 – 45 / 9.
503-البحر الزخار: 150 / 5.
504-الفقه الاسلامی و ادلته: 177 – 176 / 8؛ محاضرات فی الوقف: 138 – 137؛ الشرح الصغیر: 12 / 4؛ اسهل المدارک: 100 / 3؛ المصطلحات الوقفیه: 247 (از فتح القدیر: 200 / 6)؛ مغنی المحتاج: 377 / 2 و شرح منتهی الارادات: 490 / 2.
505-محاضرات فی الوقف: 138.
506-الفقه علی المذاهب الخمسیه: 593؛ الفقه علی المذاهب الاربعه: مبحث حجر.
507-النهایه: 595.
508-قواعد الاحکام: 393/ 2؛ ایضاح الفوائد: 389 / 2.
509-الروضه: 300 / 1.
510- جامع المقاصد: 9 / 37 و 57 – 56.
511-جواهر الکلام: 19 – 18 / 28.
512-مفتاح الکرامه: 46 / 9.
513-الدروس: 288 / 2.
514-مسالک الافهام: 346 / 1.
515-قانون اساسی – مدنی: 115، ماده‌ی 57.
516-محاضرات فی الوقف: 127.
517-الفقه الاسلامی و ادلته: 176 / 8.
518-محاضرات فی الوقف: 127.
519-همان: 128.
520-محاضرات فی الوقف: 129 – 128.
521-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 10 – 9 / 4.
522-ملحقات العروه: 208 / 2؛ تحریر الوسیله: 69 / 2؛ المصطلحات الوقفیه: 247 (از فتح القدیر: 200 / 6)؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 204 / 2؛ مغنی المحتاج: 280 / 2؛ شرح منتهی الارادات: 492 / 2.
523-ملحقات العروه: 208 / 2.
524-المقنعه: 654؛ المبسوط: 294 / 3؛ السرائر: 160 / 3؛ ایضاح الفوائد: 387 / 2؛ کشف الرموز: 48 / 2؛ مسالک الافهام: 348 / 1؛ مفاتیح الشرایع: 209 / 3؛ تحریر الوسیله: 71 / 2.
525-الفقه الاسلامی و ادلته: 198 – 197 / 8؛ از رد المحتار: 394 / 3؛ الشرح الکبیر و حاشیه الدسوقی: 78 / 4؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 118 / 4؛ مغنی المحتاج: 38 / 2؛ المغنی: 588 / 5؛ کشاف القناع: 273 / 4.
526-المبسوط: 301 / 3.
527-الخلاف: 451 / 3.
528-قانون اساسی – مدنی: 115، ماده‌ی 58.
529-301 / 3.،
530-قواعد الاحکام: 393 / 2.،
531-السرائر: 154 / 3.
532-جامع المقاصد: 55 / 9.
533-72 / 9.
534-جواهر الکلام: 15 – 14 / 28.
535-الروضه: 300 / 1.
536-مفاتیح الشرایع: 208 / 3.
537-ملحقات العروه: 205 / 2.
538-تحریر الوسیله: 69 / 2.
539-السرائر: 155 / 3.
540-مفتاح الکرامه: 72 / 9.
541-مسالک الافهام: 346 / 1.
542-ملحقات العروه: 207 / 2.
543-السرائر: 154 / 3؛ الغنیه ابن زهره (الجوامع الفقهیه):541؛ الخلاف: 541 / 3؛ المبسوط: 301 / 3؛ فقه القرآن: 292 / 2.
544-ملحقات العروه 207 – 206 / 2.
545-تحریر الوسیله: 69 / 2.
546-وسیله النجاه: 143 / 2.
547-قواعد الاحکام: 393 / 2.
548-ایضاح الفوائد: 389 / 2.
549-جامع المقاصد: 458 / 9.
550-السرائر: 154 / 3؛ مسالک الافهام: 346 / 1.
551-ملحقات العروه: 206 / 2.
552-قواعد الاحکام: 393 / 2.
553-جامع المقاصد: 59 / 9.
554-الدروس: 293 / 2.
555-تحریر الوسیله: 69 / 2.
556-قواعد الاحکام: 394 / 2؛ جامع المقاصد: 66 / 9.
557-قواعد الاحکام: 394 / 2.
558-مختلف الشیعه: 495؛ المبسوط: 301 / 3.
559-شرائع الاسلام: 212 / 2؛ جواهر الکلام: 14 – 13 / 28.
560-قواعد الاسلام: 393 / 2.
561-جامع المقاصد: 57 / 9.
562-مفتاح الکرامه: 73 / 9.
563-جواهر الکلام: 16 / 28.
564-تذکره الفقهاء: 43 / 22.
565-الخلاف: 542 / 3؛ المبسوط: 288 / 3؛ النهایه: 596؛ المقنعه: 653.
566-جواهر الکلام: 19 / 28.
567-الخلاف: 542 / 3.
568-جامع المقاصد: 58 / 9.
569-مسالک الافهام: 346 / 1.
570-السرائر: 154 / 3.
571-الدروس: 294 / 2.
572-الروضه: 300 / 1.
573-مسالک الافهام: 346 / 1.
574-المبسوط: 288 / 3.
575-المبسوط: 288 / 3.
576-جامع المقاصد 113 / 9.
577-مفتاح الکرامه: 124 / 9.
578-مجمع الفائده و البرهان: 214 – 213 / 10، (کتاب الاجاره).
579-مفتاح الکرامه: 124 / 9.
580-قواعد الاحکام: 401 / 2.
581-مجمع الفائده و البرهان: 214 / 10.
582-جامع المقاصد: 114 / 9.
583-همان: 114 / 9.
584-احکام الوقف، زهدی یکن: ص 92؛ المغنی، ابن قدامه: 382 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 161 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: 234؛ (از رد المحتار: 37 / 3؛ فتح القدیر: 35 / 5؛ مواهب الجلیل: 21 / 6) و.
585-الفقه الاسلامی و ادلته: 164 / 8؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 595؛ المغنی: 382 / 5؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 100 / 3؛ المبسوط، سرخسی و.
586-الفقه الاسلامی و ادلته: 188 / 8.
587-المحلی: 214 / 9.
588-المصطلحات الوقفیه؛ (از فتح القدیر: 35 / 5؛ مغنی المحتاج: 377 / 2؛ کشاف القناع: 243 / 4 و.).
589-احکام الوقف: 93 – 92.
590-المغنی: 382 / 5.
591-البحر الزخار: 151 / 56.
592-الفقه الاسلامی و ادلته: 167 / 8 (از المغنی: 583 / 3؛ مغنی المحتاج: 377 / 2؛ کشاف القناع: 271 / 4) و.
593-همان: 185 / 8.
594-مغنی المحتاج: 378 / 2.
595-الفقه الاسلامی و ادلته: 168 / 6.
596-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 10 / 4.
597-محاضرات فی الوقف: 133.
598-همان: ص 134.
599-الفقه الاسلامی و ادلته: 166 / 8 (از الرد المحتار: 43 / 3 و.).
600-الشروط الصغیر: 667 / 2.
601-الاحکام السلطانیه، ماوردی: 174.
602-الاحکام السلطانیه، ابویعلی: 205.
603-الفقه الاسلامی و ادلته: 164 / 8.
604-مغنی المحتاج: 377 / 2.
605-المغنی 384 / 5.
606-فتح الباری: 398 / 5.
607-نیل الاوطار: 26 – 25 / 6.
608-المغنی: 384 / 5.
609-المحلی: 222 / 9.
610-قواعد الاحکام: 393 / 2.
611-جامع المقاصد: 55 / 9.
612-الدروس: 293 / 2.
613-جواهر الکلام: 17 / 28؛ مفتاح الکرامه: 73 / 9.
614-ریاض المسائل: 21 / 2.
615-المبسوط: 288 / 3.
616-کشف الغطاء: 175.
617-ملحقات العروه: 205 / 2.
618-وسیله النجاه: 143 / 2.
619-تحریر الوسیله: 69 / 2.
620-منهاج الصالحین: 246 / 2.
621-البحر الزخار: 152 / 5.
622-الفقه الاسلامی و ادلته: 189 – 188 / 8؛ الفتاوی الکبری، ابن‌تیمیه: 425 / 4.
623-تحریر الوسیله: 70 / 2.
624-جواهر الکلام: 26 / 28؛ مفتاح الکرامه: 48 / 9.
625-المقنعه: 655.
626-المراسم: 200؛ النهایه: 596؛ الکافی: 325؛ الدروس: 294 / 2.
627-ملحقات العروه: 209 – 208 / 2؛ تحریر الوسیله: 70 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 250 / 2.
628-مفتاح الکرامه: 48 / 9؛ الحدائق: 189 / 22؛ مسالک الافهام: 347 / 1؛ العروه: 208 / 2 و.
629-حقوق مدنی، امامی: 76 / 1 (ماده‌ی 69).
630-مفتاح الکرامه: 48 / 9؛ الحدائق الناضره: 189 / 22؛ جواهر الکلام: 26 / 28 و.
631-ملاحقات العروه: 110 – 109 / 2.
632-حاشیه‌ی منهاج الصالحین، حکیم: 250 / 2.
633-تحریر الوسیله: 71 – 70 / 2.
634-المقنعه: 655.
635-جامع المقاصد: 39 – 38 / 9.
636-جواهر الکلام: 27 / 28.
637-الحدائق: 189 / 22.
638-مفتاح الکرامه: 48 / 9. در قانون مدنی نیز وقف بر معدوم، جز به تبع موجود ممنوع شده است. رک: قانون اساسی – مدنی: 116، ماده‌ی 69.
639-الفقه الاسلامی و ادلته: 193 – 190 / 8؛ مغنی المحتاج: 388 / 2؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 13 / 4؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 13 / 4.
640-مغنی المحتاج: 388 / 2.
641-الفقه علی المذاهب الخمسه: 596؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 193 / 8 و.
642-قواعد الاحکام: 39 / 9.
643-السرائر: 156 / 3.
644-مفتاح الکرامه: 48 / 9.
645-المختصر النافع: 308.
646-التنقیح الرائع: 308 / 2.
647-مسالک الافهام: 352 / 1.
648-منهاج الصالحین: 250 / 2.
649-تحریر الوسیله: 71 / 2.
650-الخلاف: 545 – 544 / 3.
651-المبسوط: 294 / 3.
652-قواعد الاحکام: 391 / 2؛ جامع المقاصد: 40 / 9.
653-مفاتیح الشرایع: 209 / 3.
654-مسالک الافهام: 352 / 1.
655-جواهر الکلام: 49 / 28.
656-تذکره الفقهاء: 434 / 2.
657-مختلف الشیعه: 496.
658-مفتاح الکرامه: 51 / 9.
659-جامع المقاصد: 40 / 9.
660-المبسوط: 299 / 3؛ الخلاف: 548 / 3.
661-قواعد الاحکام: 391 / 2؛ جامع المقاصد: 39 / 9.
662-وسائل الشیعه: 308 / 3.
663-مفتاح الکرامه: 49 / 9.
664-تحریر الوسیله: 72 – 71 / 2.
665-الفقه الاسلامی و ادلته: 192 – 190 / 8.
666-مغنی المحتاج،: 396 / 2.
667-البحر الزخار: 152 / 5.
668-المغنی: 373 / 5.
669-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 15 / 4.
670-الخلاف: 544 / 3.
671-الام: 58 – 57 / 4.
672-المدونه الکبری: 342 / 4.
673-فتح الباری: 385 / 5.
674-المحلی: 223 / 9.
675-البحر الزخار: 153 / 5.
676-المغنی: 382 / 5.
677-قواعد الاحکام: 393 / 2.
678-وسائل الشیعه: (ابواب احکام الوقف)، 1 / باب 6.
679-جواهر الکلام: 112 / 28.
680-مفتاح الکرامه: 126 / 9.
681-ملحقات العروه: 248 / 2.
682-تحریر الوسیله: 74 / 2.
683-جواهر الکلام: 113 / 28.
684-ملحقات العروه: 148 / 2.
685-منهاج الصالحین:251 / 2.
686-تحریر الوسیله: 74 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 258 / 2؛ منهاج الصالحین، خویی: 254 / 2.
687-جواهر الکلام: 113 – 112 / 28.
688-البحر الزخار: 164 / 5.
689-المقنعه: 654.
690-النهایه: 600.
691-مفاتیح الشرایع: 211 / 3.
692-الدروس: 301 / 2.
693-مسالک الافهام: 351 / 1؛ جواهر الکلام: 44 / 28.
694-شرائع الاسلام: 215 / 2؛ مسالک الافهام: 351 / 1؛ جامع المقاصد: 54 / 9؛ کشف الرموز: 52 / 2.
695-مسالک الافهام: 35 / 1؛ التنقیح الرائع: 321 / 2؛ مفاتیح الشرایع: 211 / 3.
696-مفتاح الکرامه: 70 – 69 / 9.
697-مسالک الافهام: 351 / 1.
698-مختلف الشیعه: 493 – 492؛ تذکره الفقهاء: 433 / 2 و.
699-وسائل الشیعه: 295 / 3.
700-المبسوط: 292 / 3؛ النهایه: 599.
701-المقنعه: 655.
702-السرائر: 165 / 3.
703-مسالک الافهام: 353 / 1.
704-البحر الزخار: 158 / 5.
705-عصبه‌ی انسان، پسران و خویشان پدری او هستند و در باب ارث، عصبه، همه‌ی کسانی هستند که دارای فرض معین نیستند و ترکه ابتدا بین اصحاب فروض توزیع می‌شود و اگر از فروض اضافه آمد به عصبه می‌رسد. و آنها عبارتند از: فرزندان و فرزندانشان و. سپس آباء، هر چه بالا بروند، آن گاه برادران و سپس عموها؛ المصطلحات الوقفیه: 175. شایان ذکر است که این مطلب بر اساس فقه اهل سنت است و فقهای مذهب امامیه آن را قبول ندارند.
706-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 25 / 4.
707-المغنی: 373 – 372 / 5.
708-المبسوط: 292 / 3.
709-الدروس: 294 / 2.
710-جامع المقاصد: 46 / 9.
711-428 / 2.
712-مفاتیح الشرایع: 208 / 3.
713-الجوامع الفقهیه: 770.
714-کشف الغطاء: 175.،
715-ریاض المسائل: 24 / 2.
716-جامع المقاصد: 45 / 9؛ الدروس: 294 / 2؛ مفتاح الکرامه: 61 / 9؛ مفاتیح الشرایع: 209 / 3؛ ریاض المسائل: 24 / 2 و.
717-الدروس: 294 / 2.
718-المغنی، ابن‌قدامه: 385 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 192 / 8؛ مغنی المحتاج: 379 / 2؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 12 / 4؛ البحر الزخار: 154 / 5 و.
719-مغنی المحتاج: 379 / 2.
720-المغنی: 385 / 5.
721-المبسوط، سرخسی: 45 / 12.
722-مفتاح الکرامه: 65 / 9.
723-المصطلحات الوقفیه: ص 189 (از رد المحتار علی الدر المختار: 357 / 3؛ کشاف القناع: 246 / 4؛ منتهی الارادات: 492 / 2).
724-المبسوط: 33 / 12.
725-احکام الوقف: 113.
726-الام: 57 / 4.
727-فتح الباری: 403 / 5.
728-تذکره الفقهاء: 429 / 2.
729-مسالک الافهام: 348 / 1.
730-قواعد الاحکام: 392 / 2.
731-الدروس: 300 / 2.
732-المراسم: 201؛ جامع المقاصد: 50 / 9؛ مختلف الشیعه: 491؛ التنقیح الرائع: 313 / 2.
733-الخلاف: 545 / 3؛ المبسوط: 294 / 3؛ النهایه: 597.
734-المقنعه: 654؛ الکافی: 326.
735-لقمان: 15.
736-السرائر: 160 – 159 / 3.
737-ممتحنه: 8.
738-تذکره الفقهاء: 429 / 2؛ جامع المقاصد: 50 / 9؛ ایضاح الفوائد: 388 / 2؛ مفتاح الکرامه: 63 / 9.
739-تذکره الفقهاء: 429 / 2؛ ایضاح الفوائد: 387 / 2.
740-التنقیح الرائع: 313 / 2، جامع المقاصد: 50 / 9؛ ایضاح الفوائد: 388 / 2.
741-مجادله: 22.
742-مختلف الشیعه: 492 – 491؛ ایضاح الفوائد: 388/ 2؛ جامع المقاصد: 50 / 9.
743-التنقیح الرائع: 313 / 2.
744-مختلف الشیعه: 491؛ السرائر: 160 / 3؛ التنقیح الرائع: 314 / 2.
745-159 / 3.
746-مفتاح الکرامه: 63 / 9.
747-قواعد الاحکام: 392 / 2.
748-مسالک الافهام: 348 / 1.
749-البحر الزخار: 153 / 5.
750-الفقه الاسلامی و ادلته: 190 / 8.
751-المغنی: 385 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 193 / 8.
752-مغنی المحتاج: 379 / 2.
753-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 22 / 4.
754-الفقه الاسلامی و ادلته: 191 / 8.
755-المقنعه: 645.
756-النهایه: 597؛ المبسوط: 294 / 3.
757-المبسوط: 295 / 3.
758-الکافی: 326.
759-قواعد الاحکام: 392 / 2؛ جامع المقاصد: 47 / 9.
760-کشف الرموز: 48 / 2.
761-المختصر النافع: 256.
762-مسالک الافهام: 348 / 1.
763-منهاج الصالحین، خویی: 248 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 251 / 2؛ تحریر الوسیله: 71 / 2.
764-مفتاح الکرامه: 62 – 61 / 9.
765-جواهر الکلام: 34 – 31 / 28.
766-کشف الرموز: 48 / 1.
767-قانون اساسی – مدنی: ص 116، ماده 66.
768-حقوق مدنی: 77 / 1.
769-محاضرات فی الوقف: ص 276.
770-همان: 277 – 276.
771-انعام: 139.
772-محاضرات فی الوقف: 11.
773-المبسوط: 296 / 3.
774-المقنعه: 654.
775-نساء: 11.
776-مختلف الشیعه: 493.
777-التنقیح الرائع: 327 / 2.
778-قواعد الاحکام: 394 / 2؛ جامع المقاصد: 92 – 91 / 9.
779-شرائع الاسلام: 219 / 2؛ عایه المراد: 446 / 2.
780-جواهر الکلام: 106 / 28.
781-الروضه: 303 / 1.
782-به نقل از مفتاح الکرامه: 109 / 9.
783-جواهر الکلام: 106 / 28؛ الحدائق: 248 / 22؛ مسالک الافهام: 360 / 1.
784-بقره: 132.
785-مسالک الافهام: 360 / 1.
786-السرائر: 157 / 3؛ الروضه: 303 / 1؛ مفتاح الکرامه: 109 / 9؛ المختصر النافع: 258؛ الحدائق: 248 / 22.
787-السرائر: 157 / 3.
788-نساء: 23.
789-الحدائق: 249 / 22.
790-نیل الاوطار: 31 – 29 / 6.
791-المدونه الکبری: 344 / 4.
792-نساء: 11.
793-المغنی: 363 / 5.
794-مغنی المحتاج: 387 / 2.
795-المصطلحات الوقفیه: 262.
796-فرزندان ما همان فرزندان پسرانمان هستند، اما فرزندان دختران ما فرزندان مردان بیگانه‌اند.
797-الخلاف: 548 – 546 / 3.
798-تذکره الفقهاء: 437 / 2؛ المختصر النافع: 258؛ التنقیح الرائع: 327 / 2؛ السرائر: 157 / 3؛ الحدائق: 242 / 22؛ الروضه: 303 / 1؛ مفتاح الکرامه: 110 / 9؛ تحریر الوسیله: 72 / 2؛ منهاج الصالحین، خویی: 250 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 253 / 2 و.
799-مفتاح الکرامه: 110 / 9؛ جواهر الکلام: 103 / 28.
800-البحر الزخار: 155 / 5.
801-نیل الاوطار: 31 / 6.
802-المغنی: 367 / 5؛ الخلاف: 546 / 3.
803-المدونه الکبری: 344 / 4؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 210 / 8.
804-نساء: 11.
805-المغنی: 368 – 367 / 5.
806-المغنی: 367 / 5؛ الخلاف: 546 / 3.
807-المحلی: 223 / 9.
808-قواعد الاحکام: 398 / 2.
809-جامع المقاصد: 94 – 93 / 9.
810-انعام: 85 – 84.
811-السرائر: 158 / 3.
812-مفتاح الکرامه: 112 / 9.
813-الدروس: 299 / 2.
814-المبسوط: 296 / 3.
815-مختلف الشیعه: 498؛ مفتاح الکرامه: 111 / 9.
816-احزاب: 5.
817-مفاتیح الشرایع: 210 / 3.
818-المعتبر: 395.
819-مفتاح الکرامه: 111 / 9؛ تحریر الوسیله: 73 / 2.
820-تحریر الوسیله: 73 / 2.
821-مختلف الشیعه: 498.
822-نساء: 23.
823-مفاتیح الشرایع: 210 / 3.
824-الفقه الاسلامی و ادلته: 211 / 8.
825-انعام: 85.
826-مغنی المحتاج: 388 / 2.
827-احکام الوقف: 267 – 266.
828-تذکره الفقهاء: 437 / 2.
829-مفتاح الکرامه: 111 / 9.
830-تذکره الفقهاء: 437 / 2.
831-المغنی: 367 / 5.
832-برای فروع یاد شده: رک: المبسوط: 298 – 296 / 3؛ جامع المقاصد: 96 / 9؛ تذکره الفقهاء: 438 – 437 / 2؛ مختلف الشیعه: 497؛ جواهر الکلام: 105 / 28 به بعد؛ مفتاح الکرامه: 123 – 112 / 9؛ الروضه: 303 / 1؛ تحریر الوسیله: 73 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 253 / 2؛ منهاج الصالحین خویی: 250 / 2 و از منابع غیر امامیه: البحر الزخار: 155 / 5؛ المغنی، ابن‌قدامه: 368 – 362 / 5.
833-النهایه: 597.
834-المراسم: ص 201؛ مختلف الشیعه: 493؛ تذکره الفقهاء: 430 / 2؛ ایضاح الفوائد: 385 / 2؛ السرائر: 160 / 3؛ قواعد الاحکام: 391 / 2؛ الروضه: 302 / 1؛ جامع المقاصد: 40 / 9؛ منهاج الصالحین، خویی: 294 / 2؛ تحریر الوسیله: 72 / 2 و.
835-مختلف الشیعه: 493.؛
836-التنقیح الرائع: 315 / 2.
837-النهایه: 598.
838-کشف الرموز: 49 – 48 / 2.
839-257.
840-المراسم: 201.
841-حجرات: 10.
842-نساء: 92.
843-السرائر: 161 / 3.
844-(مسأله‌ی 177).
845-السرائر: 161 / 3.
846-بقره: 172.
847-التبیان: 81 / 2.
848-جواهر الکلام: 38 / 28.
849-تحریر الوسیله: 72 / 2.
850-کشف الرموز: 49 – 48 / 2.
851-تاریخ الشیعه: 3.
852-نکت النهایه: 666.
853-منسوب به «الجارود زیاد بن ابی‌زیاد» که بر خلاف صالحیه و.، به خلافت بلافصل علی علیه‌السلام بعد از رسول خدا (ص) اعتقاد دارند. الملل و النحل، شهرستانی: 157 / 1؛ کشف الرموز: 49 / 2.
854-این گروه به کیسان از موالی علی علیه‌السلام (که گفته شده شاگرد محمد بن حنفیه بوده است) منسوبند و فرقه‌های گوناگونی هستند، اما همگی به امامت محمد بن حنفیه اعتقاد دارند و بر این باورند که او نمرده است و دوباره ظهور و مراجعت خواهد کرد. الملل و النحل: 147 / 1؛ الامام زید: 110.
855-این گروه جعفر بن محمد را زنده می‌دانند که نمی‌میرد و ظاهر خواهد شد و او قائم آل محمد صلی الله علیه و آله است. الملل و النحل: 166 / 1.
856-این گروه بعد از جعفر بن محمد به امامت پسر بزرکتر وی، عبدالله افطح اعتقاد دارند. الملل و النحل: 167 / 1.
857-کسانی که بر امامت امام موسی بن جعفر علیه‌السلام توقف کردند و به امامت امام علی بن موسی علیه‌السلام قایل نشدند.
858-النهایه: 598؛ مختلف الشیعه: 494.
859-السرائر: 162 / 3.
860-کشف الرموز: 49 / 2.
861-التنقیح الرائع: 317 / 2.
862-مفتاح الکرامه: 54 / 9.
863-المبسوط: 302 / 3.
864-الغافر، (مؤمن): 46.
865-احزاب: 33.
866-الروضه البهیه: 302 / 1.
867-النهایه: 598.
868-مختلف الشیعه: 494.
869-السرائر: 163 – 162 / 3.
870-کشف الرموز: 50 / 2.
871-التنقیح الرائع: 318 – 317 / 2.
872-ادوار علم الفقه و اطواره: 138 – 137.
873-الامام زید: 450 – 350.
874-روضات الجنات: 168 / 8.
875-ادوار علم الفقه و اطواره: 144 – 141؛ تهذیب التهذیب: 449 / 10؛ روضات الجنات: 168 / 8؛ شذرات الذهب: 227 / 1؛ المنظم: 185 / 5؛ الاعلام الزرکلی: 4 / 9؛ وفیات الاعیان: 405 / 5؛ ریحانه الادب: 81 – 76 / 7؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه: 163 – 160 / 1.
876-ادوار علم الفقه و اطواره: 154 – 151؛ شذرات الذهب: 289 / 1؛ المنتظم: 426 / 5؛ الاعلام الزرکلی: 128 / 6؛ وفیات الاعیان: 135 / 4؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه: 167 – 163.
877-ادوار علم الفقه و اطواره: 160 – 157؛ تهذیب التهذیب: 31 – 25 / 9؛ شذرات الذهب: 9 / 2؛ المنتظم: 137 / 6؛ وفیات الاعیان: 163 / 4؛ الاعلام الزرکلی: 294 / 6؛ ریحانه الادب: 160 / 3؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه: 168 / 1.
878-ادوار علم الفقه و اطواره: 166 – 163؛ شذرات الذهب: 97 – 96 / 2؛ المنتظم: 4881؛ وفیات الاعیان: 63 / 1؛ ریحانه الادب: 483 / 7؛ الامام الصادق و المذاهب الاربعه: 169 / 1.
879-ادوار علم الفقه و اطواره: 171 – 170؛ ریحانه الادب: 475 – 474 / 7.
880-المبسوط: 294 / 3.
881-الخلاف: 545 / 3.
882-مختلف الشیعه: 496.
883-قواعد الاحکام: 397 / 2.
884-مسالک الافهام: 359 / 1.
885-البحر الزخار: 157 / 5.
886-الشروط الصغیر: 663 / 2.
887-الفقه الاسلامی و أدلته: 212 / 8؛ المدونه الکبری: 341 / 4؛ الخلاف: 545 / 3 و.
888-المغنی: 371 / 5.
889-مسالک الافهام: 361 / 1.
890-قواعد الاحکام: 399 / 2؛ ارشاد الاذهان: ص 454.
891-ایضاح الفوائد 402 / 2.
892- السرائر: 162 / 3؛ جامع المقاصد: 69 / 9؛ علامه در تذکره: 430 / 2؛ امام خمینی در تحریر: 71 / 2؛ آیه الله خویی در منهاج الصالحین: 249 / 2؛ آیه الله حکیم در منهاج الصالحین: 252 / 2 و.
893-الکافی: 38 / 7؛ الفقیه: 178 / 4؛ وسائل الشیعه: الباب 8؛ ابواب احکام الوقف، ح 1.
894-محقق ثانی در جامع المقاصد: 100 / 9؛ مسالک الافهام: 361 / 1؛ الروضه: 304 / 1؛ التنقیح الرائع: 328 / 2؛ جواهر الکلام: 115 / 28؛ الحدائق الناضره: 198 / 22 و.
895-جواهر الکلام: 116 / 28.
896-مغنی المحتاج: 381 / 2.
897-النهایه: 599؛ المقنعه: 653.
898-الجوامع الفقهیه: 770.
899-المراسم: 210.
900-الجوامع الفقهیه: 541.
901-الدروس: 298 – 297 / 2.
902-مفتاح الکرامه: 43 / 9.
903-جامع المقاصد: 43 / 9.
904-مسالک الافهام: 350 / 1.
905-قواعد الاحکام: 392 / 2؛ جامع المقاصد: 43 / 9.
906-المختصر النافع: 257؛ جواهر الکلام: 40 / 28.
907-مسالک الافهام: 351 / 1.
908-مختلف الشیعه: 494.
909-به نقل از مفتاح الکرامه: 58 / 9.
910-ایضاح الفوائد: 385 / 2.
911-مختلف الشیعه: 494.
912-ایضاح الفوائد: 385 / 2.
913-ملحقات العروه: 224 / 2.
914-وسائل الشیعه: 491 – 487 / 8.
915-مسالک الافهام: 350 / 1.
916-الدروس: 298 / 2.
917-الحدائق الناضره: 211 – 210 / 22.
918-جواهر الکلام: 42 / 28.
919-الحدائق: 214 / 22.
920-همان: 214 / 22.
921-مسالک الافهام: 351 / 1؛ المقنعه: 653.
922-مسالک الافهام: 351 / 1؛ الحدائق الناضره: 214 / 22.
923-مسالک الافهام: 351 / 1.
924-البحر الزخار: 157 / 5.
925-الفقه الاسلامی و ادلته: 212 / 8.
926-النهایه: 597.
927-التنقیح الرائع: 328 / 2.
928-مختلف الشیعه: 493.
929-قواعد الاحکام: 391 / 2؛ تذکره الفقهاء: 437 / 2؛ مختلف الشیعه: 493؛ جامع المقاصد: 101 / 9؛ المختصر النافع: ص 285؛ شرائع الاسلام: 216 / 2؛ التنقیح الرائع: 238 / 2؛ مسالک الافهام: 352 / 1؛ السرائر: 158 / 3؛ الروضه: 304 / 1؛ تحریر الوسیله: 72 / 2؛ مفتاح الکرامه: 66 / 9؛ جواهر الکلام: 51 – 50 / 28.
930-الدروس: 300 / 2.
931-وسائل الشیعه: 344 / 13.
932-مفاتیح الشرایع: 206 / 3.
933-الروضه: 304 / 1.
934-جامع المقاصد: 101 / 9.
935-جامع المقاصد: 102 / 9.
936-البحر الزخار: 166 / 5.
937-محاضرات فی الوقف: 241.
938-المغنی المحتاج: 396 – 395 / 2.
939-المغنی: 370 – 369 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 211 / 8.
940-جامع المقاصد: 113 – 112 / 9.
941-مفتاح الکرامه: 123 / 2.
942-المغنی: 379 / 5؛ المدونه الکبری: 346 / 4؛ الشرح الصغیر: 36 / 4؛ البحر الزخار: 164 – 163 / 5 و.
943-مغنی المحتاج: 396 / 2.
944-مفتاح الکرامه: 94 / 9.
945-الدروس: 304 / 2.
946-جامع المقاصد: 74 / 9.
947-جامع المقاصد: 74 / 9؛ الروضه: 303 – 302 / 1؛ کشف الغطاء: ص 183.
948-قانون اساسی – مدنی: 118، ماده 86.
949-الفقه الاسلامی و ادلته: 217 / 8.
950-الفقه الاسلامی و ادلته: 217 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: ص 241 (از فتح القدیر: 434 / 5)؛ المبسوط، سرخسی: 32 / 12.
951-مغنی المحتاج: 395 / 2؛ المصطلحات الوقفیه: ص 241.
952-الفقه الاسلامی و ادلته: 218 / 7؛ اسهل المدارک: 109 – 108 / 3.
953-المغنی، ابن قدامه: 386 / 5.
954-التنقیح الرائع: 309 / 2.
955-الجوامع الفقهیه: ص 541.
956-احکام وقف در شریعت اسلام: 114 / 1؛ المصطلحات الوقفیه: ص 53 (از الفروق قرافی و مغنی المحتاج: 249 / 3)؛ شهید صدر در پاورقی منهاج الصالحین حکیم: 238 / 2؛ القواعد و الفوائد، شهید: ص 160.
957-الخلاف: 540 / 3؛ المبسوط: 287 / 3.
958-الجوامع الفقهیه: ص 541.
959-السرائر: 153 / 3.
960-الدروس: 303 / 2.
961-فقه القرآن: 291 / 2.
962-ارشاد الاذهان: 454.
963-مختلف الشیعه: 491.
964-جواهر الکلام: 88 / 28.
965-التنقیح الرائع: 309 / 2.
966-ملحقات العروه: 232 / 2.
967-کتاب البیع: 84 / 3.
968-همان: 84 / 3.
969-مسالک الافهام: 356 / 1.
970-محاضرات فی الوقف: ص 106.
971-السرائر: 153 / 3.
972-مختلف الشیعه: 491.
973-ارشاد الاذهان: 454.
974-شرائع الاسلام 218 / 2.
975-ایضاح الفوائد: 391 / 2.
976-مسالک الافهام: 356 / 1؛ الحدائق: 223 / 22.
977-جواهر الکلام: 91 / 28.
978-مسالک الافهام: 357 / 1.
979-جامع المقاصد: 62 / 9.
980-قواعد الاحکام: 394 / 2؛ الدروس: 302 / 2.
981-وسائل الشیعه: 295 / 13.
982-المبسوط: 287 / 3؛ جواهر الکلام: 91 – 90 / 28؛ الحدائق: 234 / 22؛ مسالک الافهام: 356/ 1 و..
983-ایضاح الفوائد: 391 / 2.
984-مسالک الافهام: 357 / 1؛ الحدائق: 225 / 22؛ جامع المقاصد: 62 / 9؛ التنقیح الرائع: 310 / 2 و..
985-التنقیح الرائع: 301 / 2.
986-توبه: 60.
987-قواعد الاحکام: 394 / 2.
988-مفتاح الکرامه: 79 / 9.
989-وسائل الشیعه: 304 / 13.
990-البیع: 88 – 84 / 3؛ تحریر الوسیله: 77 / 2.
991-ملحقات العروه: 232 / 2.
992-منهاج الصالحین: 257 / 2.
993-الحدائق: 226 / 22.
994-جامع المقاصد: 65 / 9.
995-الدروس: 303 / 2.
996-جن: 18.
997-المصطلحات الوقفیه: 224؛ (از الفروق، قرافی: 111 / 2)؛ مغنی المحتاج: 389 / 2 و..
998-الفقه الاسلامی و ادلته: 169 / 8؛ محاضرات فی الوقف: 9.
999-محاضرات فی الوقف: ص 107؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 171 / 1؛ المصطلحات الوقفیه: ص 225 (نقل از فتح القدیر: 210 / 6) و..
1000-محاضرات فی الوقف: ص 108؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 169 / 8؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 34 / 4؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 588.
1001-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 34 / 4.
1002-محاضرات فی الوقف: ص 108؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 169 / 8؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 172 – 171 / 1؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 34 / 4؛ اسهل المدارک: 103 / 3.
1003-مغنی المحتاج: 391 / 2؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 171 / 1؛ محاضرات فی الوقف: ص 111 – 110؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 170 / 8.
1004-الفقه الاسلامی و ادلته: 170 / 8؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 172 / 1؛ المغنی: 359 – 358 / 5.
1005-المغنی: 359 / 5.
1006-احکام وقف در شریعت اسلام: 173 / 1.
1007-المغنی: 358 / 5.
1008-احکام وقف در شریعت اسلام: 170 / 1.
1009-مفتاح الکرامه: 83 / 9؛ تذکره الفقهاء: 448 / 2.
1010-شرائع الاسلام: 221 / 2؛ ملحقات العروه: 407 / 2؛ جواهر الکلام: 114 – 113 / 28.
1011-الخلاف: 552 / 3؛ المبسوط: 301 / 3.
1012-تذکره الفقهاء: 325 / 2؛ ملحقات العروه: 407 / 2 و..
1013-شرائع الاسلام: 221 / 2؛ مسالک الافهام: 361 / 1.
1014-الخلاف: 552 / 3؛ المبسوط: 301 / 3.
1015-قواعد الاحکام: 396 / 4؛ ایضاح الفوائد: 397 / 2.
1016-مسالک الافهام: 361 / 1.
1017-الدروس: 306 / 2.
1018-جامع المقاصد: 83 – 82 / 9.
1019-الخلاف: 552 / 2؛ المبسوط: 301 / 3؛ جامع المقاصد: 82 / 9؛ ایضاح الفوائد: 397 / 2؛ جواهر الکلام: 113 / 28؛ الروضه: 304 / 1 و..
1020-مسالک الافهام: 361 / 1؛ مفتاح الکرامه: 101 / 9؛ جامع المقاصد: 82 / 9 و..
1021-الحدائق: 257 / 22.
1022-مفتاح الکرامه: 102 / 9.
1023-الدروس: 306 / 2؛ جواهر الکلام: 114 / 28؛ ملحقات العروه: 408 – 407 / 2..
1024-المبسوط: 301 / 3؛ الحدائق: 258 / 22؛ جواهر الکلام: 114 / 28؛ جامع المقاصد: 82 / 9؛ مسالک الافهام: 361 / 1؛ – مفتاح الکرامه: 102 / 9؛..
1025-از حاشیه‌ی ابن‌عابدین: 553 / 3؛ احکام الوقف، زهدی یکن: 154 – 153؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 52 – 51 / 2؛ مغنی المحتاج: 390 / 2؛ المصطلحات الوقفیه: ص 22 نقل از رد المحتار: 380 / 3؛ روضه الطالبین: 344 / 5؛ کشاف القناع: 248 / 4.
1026-احکام وقف در شریعت اسلام: 76 / 2؛ احکام الوقف، زهدی یکن: ص 158.
1027-احکام وقف در شریعت اسلام: 78 / 2 از حاشیه الدسوقی: 86 / 4 و..
1028-مغنی المحتاج: 356 / 2؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 76 / 2.
1029-الخلاف: 552 / 3.
1030-احکام وقف در شریعت اسلام: 78 – 77 / 2 از مغنی المحتاج: 3
56 / 4.
1031-شخصیت حقوقی، صفار، ص: 69، 57 و..؛ حقوق مدنی: امامی: 258 / 4.
1032-علاقه‌مندان می‌توانند به متون حقوقی که به این مهم پرداخته‌اند از جمله؛ «شخصیت حقوقی» (نوشته‌ی محمد جواد صفار)؛ «حقوق مدنی» (نوشته‌ی امامی)؛ «حقوق مدنی» (مشارکتها، صلح، عطایا (نوشته کاتوزیان) مبحث وقف، مراجعه کنند.
1033-شخصیت حقوقی: 209.
1034-این عبارت اوقاف عام و خاص، هر دو، را دربر می‌گیرد.
1035-شخصیت حقوقی: 208.
1036-المصطلحات الوقفیه: ص 149، از متن اللغه؛ المعجم الوسیط و التعریفات جرجانی.
1037-مکاسب: ص 275.
1038-القواعد و الفوائد: 19، المفردات، ماده‌ی «شرط».
1039-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 599.
1040-بحارالانوار: 272 / 2.
1041-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1042-بدایه النهایه: 184 / 2.
1043-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 599؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 178 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 155 و..
1044-الفقه الاسلامی و ادلته: 179 – 178 / 8 (از رد المحتار: 426 / 3 و..).
1045-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 599؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 179 – 178 / 8؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 224 – 221 / 1؛ احکام الوقف، زهدی یکن: ص 198؛ محاضرات فی الوقف: ص 155 و..
1046-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1047-رک: المبسوط، شیخ طوسی: 295 / 3؛ جامع المقاصد: 30 / 9؛ تذکره الفقهاء: 434 / 2؛ الدروس: 203 / 2؛ کشف الرموز: 52 / 2؛ کشف الغطاء: ص 179؛ مفتاح الکرامه: 36 / 9؛ مکاسب، شیخ: ص 275 و..
1048-کتاب المکاسب: ص 282.
1049-القواعد و الفوائد: 296.
1050-وسائل الشیعه: 290 / 15.
1051-همان: 353 / 12.
1052-همان: 393 / 12؛ الکافی: 404 / 4؛ حدیث 8؛ صحیح بخاری: 120 / 3.
1053-کتاب المکاسب: ص 277.
1054-همان: 282.
1055-الدروس: 296 / 2.
1056-کتاب المکاسب: ص 282.
1057-الشروط: 170 – 142 / 1.
1058-کشف الغطاء: ص 179.
1059-السرائر: 157 / 3؛ جامع المقاصد: 30 / 9؛ کشف الرموز: 52 / 2؛ جواهر الکلام: 109 – 108 / 28؛ مفتاح الکرامه: 36 / 9؛ قواعد الاحکام: 389 / 2؛ ایضاح الفوائد: 383 / 2؛ مفاتیح الشرایع: 216 / 3؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 600 و..
1060-محاضرات فی الوقف: ص 159 – 155.
1061-رک: احکام الوقف، زهدی یکن: ص: 198 به بعد، الفقه الاسلامی و ادلته: 181 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: ص 150 (از کشاف القناع: 251 / 4)؛ فتح القدیر: 60 / 5.
1062-الفتاوی الکبری: 13 / 4.
1063-احکام وقف در شریعت اسلام: 220 – 214 / 1.
1064-المحلی: 175 / 9.
1065-وسائل الشیعه:297 / 13.
1066-الدروس: 292 / 2.
1067-مائده: 1.
1068-وسائل الشیعه: 305 – 353 / 12.
1069-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1070-جامع المقاصد: 28 / 9؛ مسالک الافهام: 354 / 1؛ الانتصار (الجوامع الفقهیه: ص 192).
1071-المبسوط: 30 / 3.
1072-السرائر: 156 / 3.
1073-المختصر النافع: ص 225.
1074-الحدائق: 167 / 22.
1075-کشف الرموز: 46 / 2.
1076-تذکره الفقهاء: 434 / 2.
1077-جامع المقاصد: 28 / 9؛ جواهر الکلام: 72 / 28؛ فیض کاشانی، مفاتیح الشرایع: 297 / 3.
1078-جامع المقاصد: 29 / 9؛ مسالک الافهام: 355 / 1.
1079-المبسوط: 300 / 3.
1080-المقنعه: 652.
1081-المراسم: ص 200.
1082-تذکره الفقهاء: 434 / 2؛ قواعد الاحکام: 389 / 2.
1083-الدروس: 292 / 2.
1084-مفتاح الکرامه: 35 / 9.
1085-المبسوط: 300 / 3.
1086-مسالک الافهام: 355 / 1.
1087-جواهر الکلام: 75 / 28.
1088-جامع المقاصد: 31 / 9.
1089-تذکره الفقهاء: 435 / 2.
1090-قواعد الاحکام: 390 / 2.
1091-شرائع الاسلام: 217 / 2.
1092-مسالک الافهام: 355 / 1.
1093-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1094-ریاض المسائل: 28 / 2.
1095-مسالک الافهام: 355 / 1.
1096-المبسوط: 300 / 3.
1097-جامع المقاصد: 32 – 31 / 9.
1098-محقق ثانی در جامع المقاصد: 98 / 9؛ و شیخ در مبسوط: 295 / 3.
1099-الدروس: 292 / 2؛ مسالک الافهام: 354 / 1؛ الروضه: 299 / 1.
1100-المصطلحات الوقفیه: 13.
1101-المصطلحات الوقفیه: ص 152؛ از الاسعاف، فتح القدیر؛ روضه الطالبین؛ کشاف القناع:و..؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 226 / 1؛ محاضرات فی الوقف: ص 145.
1102-المصطلحات الوقفیه: ص 51 (از فتح القدیر: 439 / 5؛ کشاف القناع: 261 / 4؛ مطالب النهی: 318 / 4)؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 227 – 226 / 1؛ محاضرات فی الوقف: ص 171 – 170.
1103-المصطلحات الوقفیه: ص 52 – 51 (از المهذب: 502 / 2)؛ محاضرات فی الوقف: ص 171؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 231 – 230 / 1.
1104-المصطلحات الوقفیه: ص 14 و 152، (از فتح القدیر، رد المحتار؛ مغنی المحتاج؛ کشاف القناع و..) محاضرات فی الوقف، ابوزهره: ص 173؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 235 – 232 / 1 و 45 – 11 / 2.
1105-کشف الغطاء: ص 179.
1106-جامع المقاصد: 74 – 73 / 9.
1107-مسالک الافهام: 355 / 1 (به نقل از نامبردگان).
1108-جواهر الکلام: 76 / 28.
1109-السرائر: 156 / 3؛ الدروس: 292 / 2.
1110-کشف الرموز: 46 / 2.
1111-کتاب المکاسب: ص 287.
1112-الفقه الاسلامی و ادلته: 209 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 164 – 161.
1113-الفقه الاسلامی و ادلته: 209 / 8.
1114-المفردات: ماده‌ی «ولی».
1115-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 607.
1116-المصطلحات الوقفیه: ص 237، (از متن اللغه، المصباح المنیر و المعجم الوسیط).
1117-المصطلحات الوقفیه: ص 237، از الدر المختار: 410 – 409 / 3.
1118-المختصر النافع: ص 256؛ التنقیح الرائع: 307 / 2؛ مسالک الافهام: 346 / 1؛ الروضه: 300 / 1 و..
1119-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 607.
1120-احکام وقف در شریعت اسلام: 90 – 84 / 2.
1121-کشف الغطاء: 177.
1122-مختلف الشیعه: ص 492.
1123-التنقیح الرائع: 307 / 2؛ الحدائق: 182 / 22.
1124-ریاض المسائل: 22 / 2.
1125-المبسوط: 310 / 3؛ جامع المقاصد: 34 / 9؛ جواهر الکلام: 22 / 28؛ کشف الرموز: 47 / 2؛ الروضه: 300 / 1؛ قواعد الاحکام: 390 / 2؛ تذکره الفقهاء: 441 / 2؛ کفایه الاحکام: 141؛ مسالک الافهام، تحریر الوسیله، منهاج الصالحین، خویی: 245 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 247 / 2.
1126-به نقل از ریاض المسائل: 212 / 2.
1127-جامع المقاصد: 34 / 9؛ التنقیح الرائع: 307 / 2؛ کشف الغطاء: ص 177.
1128-مسالک الافهام: 346 / 2؛ تذکره الفقهاء: 441 / 2.
1129-مختلف الشیعه: ص 492.
1130-النهایه: 301 / 3.
1131-تذکره الفقهاء: 441 / 2.
1132-وسائل الشیعه: 300 / 3.
1133-وسائل الشیعه: 315 – 311 / 13.
1134-تذکره الفقهاء: 442 / 2.
1135-مفاتیح الشرایع: 213 / 3؛ تحریر الوسیله: 83 / 2.
1136-مفتاح الکرامه: 41 / 9.
1137-مسالک الافهام: 347 / 1؛ تذکره الفقهاء: 442 / 2؛ مفتاح الکرامه: 41 / 9.
1138-تحریر الوسیله: 82 / 2.
1139-المبسوط: 301 / 3.
1140-شرائع الاسلام: 214 / 2؛ قواعد الاحکام: 390 / 2.
1141-مسالک الافهام: 347 / 1.
1142-مفاتیح الشرایع: 213 / 3؛ الحدائق: 168 / 22؛ ایضاح الفوائد: 384 / 2؛ جامع المقاصد: 34 / 9؛ کشف الرموز: 47 / 2.
1143-المختصر النافع: 256.
1144-ریاض المسائل: 24 / 2.
1145-الروضه: 300 / 1؛ ریاض المسائل: 24 / 2؛ التنقیح الرائع: 308 / 2؛ مفتاح الکرامه: 42 / 9.
1146-جواهر الکلام: 26 / 28.
1147-ملحقات العروه: 227 / 2.
1148-تحریر الوسیله: 84 / 2.
1149-الدروس: 295 / 2.
1150-ملحقات العروه: 228 / 2.
1151-همان: 229 / 2.
1152-القواعد و الفوائد: ص 185؛ تحریر الوسیله: 84 / 2.
1153-مانده: 2.،
1154-منهاج الصالحین خویی: 245 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 247 / 2.
1155-قانون اساسی – مدنی: 118 – 116، ماده‌ی 73 تا ماده‌ی 81.
1156-محاضرات فی الوقف: ص 354؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 231 / 8؛ المغعنی: 386 / 5؛ المبسوط، سرخسی: 64 / 12؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 24 / 4؛ اعلام الموقعین: 288 / 3.
1157-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 607.
1158-البحر الزخار: 165 / 5.
1159-المغنی: 386 / 5؛ المبسوط، سرخسی: 49 / 12؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 231 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 354 و بقیه متون و مدارک نامبرده در ضمن طرح همین مسأله.
1160-محاضرات فی الوقف: ص 354؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 231 / 8؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 608 و..
1161-محاضرات فی الوقف: ص 258.
1162-المغنی: 386 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 231 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 363 – 362.
1163-الشرح الصغیر: 24 / 4.
1164-الفقه الاسلامی و ادلته: 231 / 8.
1165-مغنی المحتاج: 393 / 2؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 231 / 8؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 608؛ محاضرات فی الوقف: ص 361.
1166-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 607.
1167-احکام وقف در شریعت اسلام: 97 – 96 / 2.
1168-تذکره الفقهاء: 441 / 2.
1169-مسالک الافهام: 347 / 1.
1170-جواهر الکلام: 21 / 28؛ ریاض المسائل: 24 / 2؛ مفتاح الکرامه: 41 / 9؛ الحدائق: 184 / 22.
1171-وسائل الشیعه: 312 / 13.
1172-الحدائق: 185 / 22؛ مسالک الافهام: 347 / 1.
1173-الجوامع الفقهیه: ص 770.
1174-تذکره الفقهاء: 441 / 2.
1175-جواهر الکلام: 23 – 22 / 22.
1176-ملحقات العروه: 230 / 2؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 607؛ تحریر وسیله: 82 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 247 / 2؛ منهاج الصالحین خویی: 245 / 2.
1177-بقره: 282.
1178-محاضرات فی الوقف 407 – 404.
1179-البحر الزخار: 165 / 5.
1180-الفقه الاسلامی و ادلته: 232 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 371؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 102 / 2.
1181-الفقه الاسلامی و ادلته: 232 / 8؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 105 / 2.
1182-مغنی المحتاج: 393 / 2؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 232 / 8؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 101 – 100 / 2.
1183-محاضرات فی الوقف: ص 372؛ المغنی، ابن‌قدامه: 386 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 232 / 8.
1184-تذکره الفقهاء: 442 / 2.
1185-جواهر الکلام: 23 – 22 / 28.
1186-مسالک الافهام: 347 / 1؛ تذکره الفقهاء: 440 / 2؛ جواهر الکلام: 22 / 28؛ ریاض المسائل 24 / 2.
1187-الحدائق: 185 / 22.
1188-کشف الغطاء: ص 177.
1189-منهاج الصالحین، حکیم: 248 / 2؛ منهاج الصالحین، خویی: 245 / 2.
1190-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 609.
1191-تحریر الوسیله: 84 / 2 و..
1192-المصطلحات الوقفیه: ص 174 – 173؛ مغنی المحتاج: 395 / 2؛ الفتاوی الکبری: 426 / 4؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 239 – 237 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 362 – 361؛ البحر الزخار: 165 / 5؛ اسهل المدارک: 111 / 3؛ الشرح الصغیر: و بلغه السالک: 24 / 4.
1193-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 24 / 4.
1194-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 609.
1195-اسهل المدارک: 111 / 3.
1196-المبسوط: 44 / 12.
1197-المغنی: 386 / 5.
1198-جواهر الکلام: 23 / 28.
1199-وسائل الشیعه: باب 4 از ابواب احکام الوقف، حدیث 8.
1200-مسالک الافهام: 347 / 1؛ تذکره الفقهاء: 441 / 2؛ الحدائق: 188 / 22؛ الروضه: 301 / 1؛ الوصایه و الاوقاف: ص 249؛ جامع المقاصد: 115 / 9؛ مفتاح الکرامه: 42 / 9؛ ملحقات العروه: 231 / 2؛ تحریر الوسیله: 83 / 2 و..
1201-وسیله النجاه: 157 / 2؛ ملحقات العروه: 231 / 2؛ تحریر الوسیله: 84 / 2.
1202-قانون اساسی – مدنی: 118، ماده‌ی 87.
1203-مسالک الافهام: 347 / 1؛ مفاتیح الشرایع: 214 / 3.
1204-مفتاح الکرامه: 42 / 9.
1205-الفقه علی المذاهب الخمسه: ص 610.
1206-تذکره الفقهاء: 442 / 2.
1207-تحریر الوسیله: 84 / 2؛ منهاج الصالحین، خویی: 246 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 248 / 2.
1208-قانون اساسی – مدنی: 118، ماده‌ی 83.
1209-مفتاح الکرامه: 126 / 9؛ جواهر الکلام: 115 / 28؛ الروضه: 301 / 1؛ جامع المقاصد: 115 / 9؛ تذکره الفقهاء: 442 / 2.
1210-الفقه الاسلامی و ادلته: 233 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: ص 239.
1211-مغنی المحتاج: 394 / 2.
1212-محاضرات فی الوقف: ص 370 – 366؛ مغنی المحتاج: 394 / 2؛ الفتاوی الکبری: 426 / 4؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 233 / 8؛ المصطلحات الوقفیه: ص 105 و..
1213-الفقه الاسلامی و ادلته: 235 / 8.
1214-احکام وقف در شریعت اسلام: 71 – 70 / 2.
1215-الاسعاف: 54.
1216-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 36 – 34 / 4؛ اسهل المدارک: 109 / 3.
1217-مغنی المحتاج: 395 / 2؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 61 / 2؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 236 / 8.
1218-احکام وقف در شریعت اسلام: 73 – 59 / 2.
1219-الحدائق: 186 / 22.
1220-ملحقات العروه: 231 / 2.
1221-تذکره الفقهاء: 442 / 2.
1222-مسالک الافهام: 347 / 1؛ الروضه: 301 / 1؛ مفاتیح الشرایع: 213 / 3؛ مفتاح الکرامه: 41 / 9؛ کفایه الاحکام: 141؛ وسیله النجاه: 157 / 2؛ تحریر الوسیله: 83 / 2؛ منهاج الصالحین: 247 / 2.
1223-ریاض المسائل: 24 / 2.
1224-کشف الغطاء: 177.
1225-محاضرات فی الوقف: 388.
1226-محاضرات فی الوقف: ص 389؛ المبسوط، سرخسی: 32 – 31 / 12.
1227-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 24 / 2.
1228-محاضرات فی الوقف: ص 390 – 389.
1229-مغنی المحتاج: 394 / 2؛ محاضرات فی الوقف: 391.
1230-محاضرات فی الوقف: 392.
1231-قانون اساسی – مدنی: 118، ماده‌ی 84.
1232-محاضرات فی الوقف: 413؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 25 – 24 / 4؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 607؛ المصطلحات الوقفیه: 166.
1233-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1234-همان: 303 / 13.
1235-کتاب المکاسب: 164 – 163.
1236-جواهر الکلام: 358 / 22.
1237-کتاب المکاسب: 164.
1238-وسائل الشیعه: 304 / 13.
1239-کتاب البیع: 101 – 91 / 3.
1240-کتاب البیع: 110 – 106 / 3.
1241-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1242-جواهر الکلام: 358 / 22.
1243-کتاب المکاسب: 164.
1244-کتاب البیع: 114 / 3.
1245-کتاب المکاسب: 167.
1246-الخلاف: 550 / 3؛ المبسوط: 300 / 3؛ النهایه: 109.
1247-مفتاح الکرامه: 100 / 9.
1248-تحریر الاحکام: 290 / 1؛ نهایه الاحکام: 259 – 358 / 1؛ کفایه الاحکام: 142؛ کشف اللثام: 335 / 3؛ جامع المقاصد: 81 / 9؛ الحدائق: 254 / 22؛ الروضه: 303 / 1؛ الدروس: 304 / 2؛ کشف الغطاء: 178.
1249-انفال: 41.
1250-ملحقات العروه: 258 – 257 / 2.
1251-الفقه علی المذاهب الخمسه: 613 – 614.
1252-الخلاف: 550 / 3؛ السرائر: 167 / 3.
1253-مسالک الافهام: 360 / 1؛ الحدائق: 254 / 22؛ ذکری الشیعه (شهید اول): 157.
1254-مسالک الافهام: 360 / 1؛ جامع المقاصد: 81 / 9؛ المناهل: 508.
1255-مدارک الاحکام: 396 / 4؛ کتاب الصلاه (حاج آقا رضا همدانی): 705؛ جواهر الکلام: 107 / 28.
1256-مفتاح الکرامه: 100 / 9؛ المناهل: 508؛ المساجد و احکامها فی التشریع الاسلامی: 103.
1257-الروضه: 304 / 1؛ کتاب المکاسب: 167؛ جامع المقاصد: 81 / 9؛ المناهل: 508؛ المساجد و احکامها فی التشریع الاسلامی: 104.
1258-المناهل: 508؛ جواهر الکلام: 107 / 28؛ مسالک الافهام: 361 / 1.
1259-الفقه: 138 / 6.
1260-کتاب البیع: 121 / 3.
1261-وسائل الشیعه: 303 / 13؛ الفقه: 138 / 6.
1262-کتاب البیع: 89 / 3.
1263-کتاب المکاسب: 167؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 618.
1264-الفقه علی المذاهب الخمسه: 618.
1265-کتاب البیع: 125 – 123 / 3.
1266-مسالک الافهام: 417 / 1 (به نقل از شرایع)؛ منتهی المطلب: 389؛ تحریر الاحکام: 290 / 1.
1267-ذکری الشیعه: ص 157.
1268-ذخیره المعاد: ص 294.
1269-کتاب الصلاه: ص 507.
1270-المهذب: 78 / 1.
1271-مدارک الاحکام: 396 / 4.
1272-منتهی المطلب: ص 389.
1273-مسالک الافهام: 417 / 1؛ قواعد الاحکام: 401 / 2؛ مفتاح الکرامه: 124 / 9.
1274-مدارک الاحکام: 398 / 4.
1275-جامع المقاصد: 116 / 9 (به نقل از قواعد الاحکام).
1276-الدروس: 305 / 2.
1277-کتاب المکاسب: 166؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 117 / 9.
1278-جامع المقاصد: 117 / 9.
1279-جواهر الکلام: 112 / 28؛ مفتاح الکرامه: 127 / 9.
1280-جامع المقاصد: 117 / 9.
1281-جواهر الکلام: 87 / 28.
1282-اسهل المدارک: 104 / 3.
1283-الفقه الاسلامی و ادلته: 225 / 8 (از رد المحتار: 406 / 3 و فتح القدیر: 58 / 5).
1284-المبسوط: 43 – 42 / 12.
1285-مغنی المحتاج: 392 / 2.
1286-محاضرات فی الوقف: 188 – 187؛ المغنی: 377 / 5؛ مجموع فی المناقله و الاستبدال: 53.
1287-المغنی: 377 / 5.
1288-المبسوط: 42 / 12.
1289-محاضرات فی الوقف: 185.
1290-مغنی المحتاج: 392 / 2؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 225 / 8.
1291-المغنی: 379 / 5؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 227 / 8.
1292-السرائر: 153 / 3.
1293-ایضاح الفوائد: 393 / 2.
1294-کتاب المکاسب: ص 164.
1295-جواهر الکلام: 360 / 22.
1296-مسالک الافهام: 174 / 1.
1297-کتاب المکاسب: 168؛ مفتاح الکرامه: 86 / 9.
1298-الخلاف: 551 / 3؛ المبسوط: 300 / 3.
1299-المقنعه: 652.
1300-فقه القرآن: 293 / 2.
1301-مختلف الشیعه: 395.
1302-الدروس: 305 / 2.
1303-الجامع للشرایع: ص 372.
1304-مفاتیح الشرایع: 213 / 3.
1305-ایضاح الفوائد: 393 / 2.
1306-الجوامع الفقهیه: ص 192.
1307-مسالک الافهام: 174 / 1.
1308-ملحقات العروه: 254 / 2.
1309-کتاب البیع: 134 – 133 / 3.
1310-کتاب المکاسب: ص 169.
1311-تحریر الاحکام: 290 / 1.
1312-المبسوط: 300 / 3.
1313-الدروس: 304 / 2.
1314-مفاتیح الشرایع: 213 / 3.
1315-قواعد الاحکام: 395 / 2؛ جامع المقاصد: 68 / 9.
1316-ملحقات العروه: 254 / 2.
1317-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1318-صحیح مسلم: 1255 / 3، حدیث 1632 و مسند احمد: 55 / 2.
1319-جامع المقاصد: 68 / 9.
1320-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1321-کتاب المکاسب: ص 170 – 169.
1322-الخلاف: 552 – 551 / 3؛ المبسوط: 300 / 3.
1323-السرائر: 167 / 3.
1324-قواعد الاحکام: 395 / 2؛ ایضاح الفوائد: 394 / 2.
1325-ایضاح الفوائد: 394 / 2.
1326-کتاب المکاسب: 170.
1327-المهذب البارع: 65 / 3.
1328-کشف الرموز: 53 / 2.
1329-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1330-همان: 306 / 13.
1331-همان: 306 / 13.
1332-کتاب المکاسب: 171.
1333-الجوامع الفقهیه: 192.
1334-همان: 541.
1335-المقنعه: 652.
1336-به نقل از جواهر الکلام: 366 / 22.
1337-فقه القرآن: 293 / 2.
1338-المبسوط: 287 / 3.
1339-مجمع الفائده و البرهان: 169 / 8.
1340-مفتاح الکرامه: 91 / 9.
1341-وسائل الشیعه: 306 / 13.
1342-مفتاح الکرامه: 91 / 9.
1343-مجمع الفائده و البرهان: 169 / 8.
1344-کتاب المکاسب: ص 171.
1345-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1346-همان: 303 / 13.
1347-همان: 304 – 303 / 13، باب 6 حدیث 3 و 4.
1348-مائده: 1.
1349-مفتاح الکرامه: 91 / 9؛ السرائر: 153 / 3.
1350-المقنعه: 652.
1351-الجوامع الفقهیه: ص 192.
1352-مختلف الشیعه: ص 490.
1353-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1354-ملحقات العروه: 255 – 254 / 2.
1355-ایضاح الفوائد: 393 / 2.
1356-المبسوط: 300 / 3.
1357-وسائل الشیعه: 306 / 13.
1358-همان: 295 / 13.
1359-جامع المقاصد: 73 – 72 / 9.
1360-المبسوط: 300 / 3؛ جامع المقاصد: 72 / 9.
1361-مختلف الشیعه: ص 490.
1362-مختلف الشیعه: 490؛ کتاب المکاسب: 172.
1363-وسائل الشیعه: 295 / 13؛ کتاب المکاسب: 172.
1364-مائده: 1.
1365-وسائل الشیعه: 312 / 13.
1366-کتاب المکاسب: 172.
1367-کتاب البیع: 178 – 171 / 3.
1368-همان: 178 / 3.
1369-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1370-همان: 303 / 13.
1371-جواهر الکلام: 359 – 358 / 22.
1372-کتاب المکاسب: 170.
1373-ملحقات العروه: 254 – 253 / 2.
1374-کفایه الاحکام: 142.
1375-المبسوط: 287 / 3.
1376-الدروس: 304 / 2.
1377-جامع المقاصد: 69 / 9 (به نقل از قواعد الاحکام).
1378-جواهر الکلام: 110 / 28 (به نقل از شرائع الاسلام).
1379-المختصر النافع: 258.
1380-کشف الرموز: 55 – 54 / 2.
1381-مفتاح الکرامه: 86 / 9.
1382-تحریر الاحکام: 290 / 1.
1383-السرائر: 153 / 3.
1384-النهایه: 6.
1385-تذکره الفقهاء: 444 / 2.
1386-الجامع للشرایع: 372.
1387-مختلف الشیعه: 498.
1388-المختصر النافع: 258.
1389-الدروس: 304 / 2.
1390-جامع المقاصد: 70 – 69 / 9.
1391-وسیله النجاه: 154 / 2.
1392-جواهر الکلام: 365 / 22.
1393-تذکره الفقهاء: 444 / 2.
1394-وسائل الشیعه: 305 / 13.
1395-مسالک الافهام: 1 / 174 و 361.
1396-تذکره الفقهاء: 444 / 2.
1397-جامع المقاصد: 70 – 69 / 9.
1398-مفتاح الکرامه: 91 / 9.
1399-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1400-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1401-وسائل الشیعه: 304 / 13.
1402-ایضاح الفوائد: 393 / 2.
1403-کتاب المکاسب: 174 – 173.
1404-السرائر: 153 / 3.
1405-جواهر الکلام: 391 / 22.
1406-البته منظور شیخ از وقف منقطع در این جا وقف بر افرادی است که منقرض می‌شوند، نه واقفی که دارای مدت باشد (یعنی وقف موقت).
1407-کتاب المکاسب: 175 – 174.
1408-کتاب البیع: 187 – 186 / 3.
1409-البته در صورتی که چنین شرطی را در وقف جایز بدانیم.
1410-ملحقات العروه: 264 – 263 / 2.
1411-المقنعه: 652.
1412-النهایه: 600.
1413-مفتاح الکرامه: 89 / 9 (به نقل از انتصار).
1414-الجوامع الفقهیه: 54.
1415-همان.
1416-مختلف الشیعه: 490؛ مفتاح الکرامه: 89 / 9 و..
1417-کتاب البیع: 145 / 3.
1418-کتاب المکاسب: 168.
1419-کتاب المکاسب: 168.
1420-همان.
1421-کتاب البیع: 148 – 147 / 3.
1422-جامع المقاصد: 73 / 9.
1423-مسالک الافهام: 1 / 174 و 361.
1424-جامع عباسی: 141.
1425-کفایه الاحکام: 142.
1426-تذکره الفقهاء: 444 / 2؛ مختلف الشیعه: 490.
1427-المهذب البارع: 68 – 67 / 3؛ المختصر: 212.
1428-التنقیح الرائع: 330 / 2.
1429-مفاتیح الشرایع: 213 / 3.
1430-مفتاح الکرامه: 89 / 9.
1431-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1432-ملحقات العروه: 261 / 2.
1433-کتاب المکاسب: 168.
1434-وسائل الشیعه: 303 / 13.
1435-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1436-کتاب المکاسب: 169.
1437-تذکره الفقهاء: 444 / 2؛ مختلف الشیعه: 490.
1438-قانون اساسی – مدنی: 119، ماده‌های 90 – 88.
1439-مسالک الافهام: 174 / 1.
1440-مفتاح الکرامه: 89 / 9 (به نقل از مختلف الشیعه).
1441-التنقیح الرائع: 330 / 2؛ مجمع الفائده و البرهان: 169 – 168 / 8.
1442-مستتند الشیعه: 373 / 2.
1443-وسائل الشیعه: 306 / 13.
1444-همان: 305.
1445-کتاب المکاسب: 169.
1446-کتاب البیع: 156، 152، 150، 125 / 3.
1447-وسائل الشیعه: 295 / 13.
1448-ایضاح الفوائد: 199 / 2، (به نقل از قواعد الاحکام) ملحقات العروه: 265 / 2.
1449-ملحقات العروه: 266 – 265 / 2.
1450-ایضاح الفوائد: 199 / 2.
1451-منهاج الصالحین: 81 / 2.
1452-منهاج الصالحین: 98 / 2.
1453-المصطلحات الوقفیه: 13.
1454-مجموع فی المناقله و الاستبدال: 47؛ المصطلحات الوقفیه: 227.
1455-البحر الزخار: 158 / 5.
1456-موسوعه الفقه الاسلامی، جمال عبدالناصر: 182 / 5.
1457-موسوعه الفقه الاسلامی، جمال عبدالناصر: 182 / 5.
1458-المدونه الکبری 342 / 4؛ الشرح الصغیر: و بلغه السالک: 30 – 29 / 4؛ محاضرات فی الوقف: ص 185 – 183؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 222 / 8؛ موسوعه جمال عبدالناصر: 181 / 5؛ الفقه علی المذاهب الخمسه: 617.
1459-مغنی المحتاج: 393 – 390 / 2؛ موسوعه، جمال عبدالناصر: 181 / 5؛ احکام وقف: 30 – 29 / 2؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 225 / 8؛ محاضرات فی الوقف: ص 187 – 186.
1460-محاضرات فی الوقف: ص 187.
1461-مجموعه فی المناقله و الاستبدال بالاوقاف، ص 55.
1462-همان: 56.
1463-همان: 63.
1464-المغنی: 378 / 5.
1465-احکام وقف در شریعت اسلام: 31 / 2؛ المغنی 378 / 5؛ الفتاوی الکبری: 341 / 4.
1466-محاضرات فی الوقف: ص 89؛ احکام وقف در شریعت اسلام: 31 / 2؛ الفقه الاسلامی و ادلته: 227 / 8.
1467-البحر الزخار: 195 / 5.
1468-مختلف الشیعه: 491.
1469-ملحقات العروه: 267 / 2.
1470-کشف الغطاء: ص 180.
1471-ملحقات العروه: 267 / 2.
1472-منهاج الصالحین، حکیم: 264 / 2.
1473-کشف الغطاء: ص 181.
1474-کشف الغطاء: ص 181.
1475-ملحقات العروه: 267 / 2.
1476-رک: مختلف الشیعه: 491؛ کشف الغطاء: 181؛ تحریر الوسیله: 85 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 264 / 2؛ منهاج الصالحین، خویی: 259 / 2؛ الوصایه و الاوقاف، هاشم معروف الحسنی: 276 – 273.
1477-تحریر الوسیله: 86 / 2.
1478-منهاج الصالحین حکیم: 264 / 2؛ منهاج الصالحین، خویی: 259 / 2.
1479-ملحقات العروه: 273 / 2.
1480-البحر الزخار: 152 – 151 / 5.
1481-المصطلحات الوقفیه: 19.
1482-الفقه الاسلامی و ادلته: 214 / 8.
1483-همان.
1484-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 14 / 4.
1485-همان: 16.
1486-فتح الباری: 403 – 400، 399، 390 / 5؛ همچنین رک: المصطلحات الوقفیه: 19.
1487- ملحقات العروه: 270 / 2؛ تحریر الوسیله: 85 / 2.
1488-ملحقات العروه: 270 / 2.
1489-اجود التقریرات: 457 / 2.
1490-القواعد الفقهیه: 119 / 1.
1491-القواعد الفقهیه (بجنوردی): 199 / 1؛ اجود التقریرات: 457 / 2؛ قواعد فقه، محقق داماد، بخش مدنی: 53؛ القواعد الفقهیه، آیه الله مکارم: 299 / 1.
1492-القواعد الفقهیه: 301 / 1.
1493-جواهر الکلام: 461 / 28؛ المبسوط: 299 – 298 / 3.
1494-وسائل الشیعه: 13 / 463 و 472.
1495-قواعد الاحکام: 529 / 2؛ ایضاح الفوائد: 594 – 593 / 2؛ مسالک الافهام: 426 / 1 و..
1496-المصطلحات الوقفیه: 211.
1497-ایضاح الفوائد: 596 / 2 (به نقل از قواعد الاحکام).
1498-ابضاح الفوائد: 592 / 2.
1499-ایضاح الفوائد: 592 / 2 (به نقل از قواعد الاحکام).
1500-المبسوط: 298 / 3.
1501-کشف الرموز: 91 – 90 / 2؛ جواهر الکلام: 64 / 26؛ منجزات المریض: 40.
1502-تحریر الوسیله: 23 / 2.
1503-منهاج الصالحین: 235 / 2.
1504-منهاج الصالحین: 237 / 2.
1505-تذکره الفقهاء: 517 / 2؛ مختلف الشیعه: 496؛ ایضاح الفوائد: 593، 592 / 2.
1506-جامع المقاصد: 37 / 9.
1507-التنقیح الرائع: 424 / 2.
1508-جواهر الکلام: 73 – 72 / 26.
1509-المبسوط: 43 / 4.
1510-مسالک الافهام: 424 / 1.
1511-کشف الغطاء: 183؛ جامع المدارک: 119 / 4.
1512-بحارالانوار: 272 / 2.
1513-وسائل الشیعه: 370 / 13؛ الکافی: 7 / 7.
1514-الکافی: 8 / 7؛ الفقیه: 149 / 4.
1515-کشف الرموز: 92 – 90 / 2؛ المبسوط: 43 / 4؛ مسالک الافهام: 424 / 1؛ الحدائق: 600 – 599 / 22؛ منجزات المریض: 42 به بعد.
1516-التنقیح الرائع: 24/ 2.
1517-مسالک الافهام: 425 / 1.
1518-جواهر الکلام: 72 / 26.
1519-التنقیح الرائع: 424 / 2؛ مسالک الافهام: 424 / 1.
1520-جواهر الکلام: 70 / 26.
1521-وسائل الشیعه: 363 / 13.
1522-همان: 363 – 362 / 13، حدیثهای 2 و 7.
1523-همان: 367 / 13 حدیث 11.
1524-رک: ایضاح الفوائد: 593 / 2؛ التنقیح الرائع: 424 / 2؛ مسالک الافهام: 424 / 1؛ جواهر الکلام: 66 – 65 / 26؛ الحدائق: 602 / 22؛ مختلف الشیعه: / 497 – 496.
1525-الحدائق: 613 / 22.
1526-جواهر الکلام: 73 – 72 / 26.
1527-جامع المقاصد: 37 / 9؛ الدروس: 288 / 2.
1528-نیل الاوطار: 42 / 6.
1529-نیل الاوطار: 42 / 6.
1530-المبسوط، سرخسی: 102 / 12؛ محاضرات فی الوقف: 148؛ الفتاوی الکبری: 20 – 17 / 4؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک: 18 – 16 / 4؛ المدونه الکبری: 346 – 344 / 4؛ فقه الامام الاوزاعی: 161 / 2؛ المصطلحات الوقفیه: 213؛ مغنی المحتاج: 377 / 2.
1531-احکام وقف در شریعت اسلام: 258 / 1.
1532-احکام وقف در شریعت اسلام: 258 / 1.
1533-محاضرات فی الوقف: 150 – 149.
1534-محاضرات فی الوقف: ص 148.
1535-حج: 77.
1536-بقره: 275.
1537-بقره: 237.
1538-المحلی: 425 / 9.
1539-قواعد الاحکام: 402 / 2؛ ایضاح الفوائد: 407 / 2؛ شرائع الاسلام: 455 / 2؛ تذکره الفقهاء: 448 / 2؛ تحریر الوسیله: 87 / 2؛ مفاتیح الشرایع: 217 / 3؛ الدروس: 306 / 2.
1540-مسالک الافهام: 364 / 1؛ مفتاح الکرامه: 131 / 9؛ الروضه: 306 / 1؛ جواهر الکلام: 135 – 134 / 28؛ منهاج الصالحین، خویی: 261 / 2.
1541-جواهر الکلام: 135 / 28؛ مفتاح الکرامه: 131 / 9؛ (از تحریر الاحکام، علامه) ظاهر فاضل مقداد در تنقیح 332 / 2، نیز همین معناست.
1542-جواهر الکلام: 135 / 28؛ مفتاح الکرامه: 131 / 9؛ (از وسیله‌ی ابن‌حمزه).
1543-السرائر: 169 / 3.
1544-جواهر الکلام: 135 / 28؛ مفتاح الکرامه: 131 / 9.
1545-المبسوط: 316 / 3؛ الخلاف: 562 / 3؛ فقه القرآن: 293 / 2؛ مختلف الشیعه: ص 498؛ الجوامع الفقهیه: ص 192؛ جواهر الکلام: 136 / 28؛ مفتاح الکرامه: 123 / 9.
1546-مستدرک الوسائل: 514 / 2.
1547-تذکره الفقهاء: 448 / 2.
1548-الروضه: 306 / 1.
1549-رقبی از رقبه‌ی ملک گرفته شده و یا از ارتقاب به معنای انتظار؛ زیرا در آن مالک انتظار به سر آمدن مدت را می‌کشد.
1550-المبسوط: 316 / 3؛ تذکره الفقهاء: 448 / 2؛ جامع المقاصد: 118 / 9؛ مفاتیح الشرایع: 218 / 3؛ مسالک الافهام: 364 / 1؛ تحریر الوسیله: 88 / 2؛ جواهر الکلام: 133 / 28.
1551-الحدائق:281 / 22.
1552-المبسوط: 316 / 3.
1553-مائده: 1.
1554-وسائل الشیعه: 332 – 324 / 13.
1555-مفاتیح الشرایع: 219 / 3.
1556-الحدائق: 281 / 22؛ مسالک الافهام: 364 / 1.
1557-جواهر الکلام: 133 / 28.
1558-وسائل الشیعه: 326 / 13 ح 1.
1559-همان: 325.
1560-التنقیح الرائع: 332 / 2.
1561-الخلاف: 558 / 3.
1562-مفاتیح الشرائع: 219 / 3.
1563-جواهر الکلام: 133 / 28.
1564-جامع المقاصد: 117 / 9.
1565-جواهر الکلام: 133 / 28.
1566-الخلاف: 558 / 3؛ المبسوط: 316 / 3.
1567-شرایع الاسلام: 212 / 2.
1568-مفتاح الکرامه: 129 / 9.
1569-جواهر الکلام: 133 / 28.
1570-)مائده: 1.
1571-مفتاح الکرامه: 129 / 9.
1572-التنقیح الرائع: 334 / 2.
1573-جواهر الکلام: 134 / 28.
1574-مسالک الافهام: 364 / 2.
1575-شرایع الاسلام: 225 / 2.
1576-جواهر الکلام: 134 / 28.
1577-مفتاح الکرامه: 130 / 9؛ تذکره الفقهاء: 364 / 2؛ جامع المقاصد: 118 / 9.
1578-التنقیح الرائع: 333 / 2.
1579-قواعد الاحکام: 402 / 2؛ مفتاح الکرامه: 135 / 9؛ شرایع الاسلام: 455 / 2؛ مسالک الافهام: 365 / 1.
1580-جواهر الکلام: 146 / 28.
1581-مفتاح الکرامه: 135 / 9.
1582-وسائل الشیعه: 334 – 324 / 13.
1583-مفاتیح الشرایع: 219 / 3؛ مسالک الافهام: 366 / 1.
1584-شرایع الاحکام: 226؛ المختصر النافع: 259؛ تذکره الفقهاء: 450 / 2؛ قواعد الاحکام: 403 / 2؛ جامع المقاصد: 126 / 9.
1585-السرائر: 169 / 3.
1586-مفاتیح الشرایع: 219 / 3؛ مسالک الافهام: 366 / 1.
1587-بحار الانوار: 272 / 2.
1588-شرایع الاسلام: 225 / 2.
1589-جواهر الکلام: 146 / 28.
1590-الکافی: 38 / 7؛ وسائل الشیعه: 325 / 13.
1591-المقنعه: 653.
1592-المبسوط: 316 / 3؛ شرایع الاسلام: 455 / 2؛ مسالک الافهام: 365 / 1؛ المختصر النافع: 259؛ التنقیح الرائع: 333 / 2؛ السرائر: 169 – 168 / 3؛ تذکره الفقهاء: 450 / 2؛ الدروس: 307 / 2؛ المسائل الناصریات (الجوامع الفقهیه): ص 192؛ قواعد الاحکام: 403 / 2؛ جامع المقاصد: 123 – 122 / 9؛ مفتاح الکرامه: 134 / 9.
1593-کشف الغطاء: 185.
1594-مسالک الافهام: 366 / 1.
1595-جواهر الکلام: 153 / 28.
1596-الروضه: 306 / 1.
علامه در تذکره ضمن اشتراط
1597-تذکره الفقهاء: 448 / 2.
1598-الفقه علی المذاهب الخمسه: 586.
1599-مفاتیح الشرایع: 216 / 3.
1600-المقنعه: 656؛ قواعد الاحکام: 403 / 2؛ تذکره الفقهاء: 448 / 2؛ مسالک الافهام: 366 / 1؛ الروضه: 307 / 1؛ شرایع الاسلام: 225 / 2؛ المختصر النافع: 259؛ التنقیح الرائع: 337 / 2؛ تحریر الوسیله: 87 / 2؛ منهاج الصالحین: 260 / 2.
1601-مفتاح الکرامه: 143 / 9.
1602-جواهر الکلام: 152 / 28.
1603-الروضه: 307 / 1.
1604-مسالک: 366 / 1؛ مفتاح الکرامه: 143 / 9؛ جواهر الکلام: 152 / 28.
1605-وسائل الشیعه: 317 – 316 / 13؛ بدایه النهایه: 184 / 2.
1606-شرایع الاسلام: 225 / 2؛ تذکره الفقهاء: 448 / 2؛ مفاتیح الشرایع: 217 / 3؛ الروضه: 307 / 1؛ مسالک الافهام: 366 / 1؛ تحریر الوسیله: 87 / 3؛ منهاج الصالحین، خویی: 261 / 2؛ منهاج الصالحین، حکیم: 267 / 2.
1607-الروضه: 307 / 1.
1608-منهاج الصالحین: 261 / 2.
1609-پاورقی منهاج الصالحین، حکیم: 267 / 2.
1610-جواهر الکلام: 153 / 28.
1611-وسائل الشیعه: 328 / 13.
1612-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 53 – 52 / 4.
1613-الشروط الصغیر: 651 / 2.
1614-المغنی: 408 / 5.
1615-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 54 / 4؛ المغنی المحتاج: 399 / 2؛ المبسوط، سرخسی: 89 / 12؛ الشروط الصغیر: 652 / 2.
1616-الشروط الصغیر: 651 / 2؛ الجوامع الفقهیه: 192؛ الخلاف، شیخ طوسی: 560 / 3.
1617-مغنی المحتاج: 398 / 2.
1618-المغنی: 409 / 5.
1619-الشروط الصغیر: 651 / 2؛ الشرح الصغیر و بلغه السالک،: 52 / 4؛ المغنی: 409 / 5.
1620-المغنی: 409 / 5.
1621-همان: 408 / 5 (از ابوداود و ترمذی).
1622-الموطأ: 127 / 2؛ مغنی المحتاج: 398 / 2.
1623-سبل الاسلام: 176 / 3.
1624-همان: 175 / 3.
1625-الشروط الصغیر: 652 / 2.
1626-المبسوط سرخسی: 89 / 12؛ الشروط الصغیر: 652 / 2.
1627-الشرح الصغیر و بلغه السالک: 54 / 4؛ المغنی: 410 / 5.
1628-الخلاف: 562 / 3؛ مغنی المحتاج: 399 / 2.
1629-مغنی المحتاج: 399 / 2.
1630-مغنی المحتاج: 399 / 2.
1631-المغنی: 411 / 5.
1632-المبسوط: 89 / 12.
1633-رک: درسهایی از اقتصاد اسلامی، تسخیری: 196 به بعد.
1634-نظری به نظام اقتصادی اسلام: 17.
1635-عنکبوت: 64.
1636-نساء: 77.
1637-آل عمران: 185.
1638-حدید: 20.
1639-الکافی: 263 / 2؛ بحارالانوار: 15 / 72.
1640-بحارالانوار: 130 / 6.
1641-الکافی: 265 / 2؛ بحارالانوار: 28 / 72.
1642-بحارالانوار: 3 / 72.
1643-التبیان: 334 / 8؛ بحارالانوار: 17 / 72.
1644-جمعه: 10.
1645-بقره: 180.
1646-نحل: 30.
1647-بحارالانوار: 153 / 77.
1648-بحارالانوار: 65 / 103.
1649-اصول الکافی: 538 / 1.
1650-سفینه البحار: ماده‌ی «فقر».
1651-سفینه البحار: ماده‌ی «فقر».
1652-یونس: 7.
1653-نهچ‌البلاغه، صبحی صالح، حکمت: 131.
1654-(حدیث نبوی) بحارالانوار: 148 / 73.
1655-وسائل الشیعه: 17 / 12.
1656-رک: درآمدی بر اقتصاد اسلامی: 47 – 45؛ التوازن الاسلامی بین الدنیا و الآخره؛ اسلام در مبارزه‌ی بنیادی یا فقر، دروس فی الاخلاق، آیه الله مشکینی: 175؛ نظری به نظام اقتصاد اسلامی: 17.
1657-توبه: 33.
1658-نساء: 141.
1659-انفال: 60.
1660-نظری به نظام اقتصادی اسلام: 22.
1661-غرر الحکم: 574 / 2.
1662-توبه: 34.
1663-مجموعه مقالات فارسی، مقاله‌ی استاد واعظ زاده از صحیفه‌ی نور: 135 / 10.
1664-رک: به مجموعه‌ی مقالات فارسی: مقاله‌ی استاد واعظ زاده: 117 – 94، و مقاله‌ی آیه ا.. سید محمود هاشمی: 51؛ مقایسه بین سیستمهای اقتصادی: مظاهری: 9.
1665-اقتصاد ما، شهید سید محمد باقر صدر: 18 – 12 / 2.
1666-اقتصاد ما: 25 – 12 / 2؛ مبانی اقتصاد اسلامی: دفتر همکاری حوزه و دانشگاه: 64 – 63؛ درسهایی از اقتصاد اسلامی، تسخیری: 210؛ درآمدی بر اقتصاد اسلامی: 14 – 13.
1667-اقتصاد ما: 25 – 24 / 2؛ درسهایی از اقتصاد اسلامی: 210؛ مبانی اقتصاد اسلامی: 64؛ مجموعه مقالات فارسی، مقاله‌ی آیه ا.. سید محمود هاشمی: 41 – 40.
1668-رک: مجموعه‌ی مقالات فارسی، آیه ا.. سید محمود هاشمی: 42 – 41؛ درسهایی از اقتصاد اسلامی: 211.
1669-الشوری: 27.
1670-علق: 7.
1671-مطالعاتی در اقتصاد اسلامی، 26 – 20.
1672-بقره: 156.
1673-فاطر: 18.
1674-ق: 50.
1675-الذاریات / 56.
1676-درآمدی بر اقتصاد اسلامی: 29 – 23.
1677-هود: 61.
1678-حدید: 25.
1679-اعراف: 179.
1680-رک: مجموعه‌ی مقالات فارسی، مقاله‌ی استاد مصباح: 63 – 57 و مقاله‌ی آیه.. سید محمود هاشمی:36 – 34؛ مقایسه بین سیستمهای اقتصادی: 62 / 1 به بعد.
1681-عناوین اصلی و پاره‌ای از توضیحات این قسمت از کتاب اقتصاد ما: 319 / 2 به بعد و مبانی اقتصاد اسلامی: 193 به بعد اقتباس شده است.
1682-نساء: 141.
1683-انفال: 60.
1684-بحارالانوار: 47 / 39.
1685-حدید: 25.
1686-اصول الکافی: 455 / 1.
1687-نساء: 141.
1688-انفال: 60.
1689-بحارالانوار: 177 / 1.
1690-فروغ ابدیت: 427 / 1.
1691-بحارالانوار: 65 / 103.
1692-هود: 61.
1693-نهج‌البلاغه، صبحی صالح، نامه‌ی 53.
1694-رک: الکافی: 442 / 6.
1695-اعراف: 32.
1696-اعراف: 96.
1697-نهج‌البلاغه، صبحی صالح، نامه‌ی 27.
1698-طه: 54.
1699-اعراف: 179.
1700-نساء: 95.
1701-حجر: 99.
1702-بقره: 262.
1703-بقره: 272.
1704-آل عمران: 92.
1705-التبیان: 530 / 2.
1706-التوبه: 103.
1707-المیزان: 377 / 9.
1708-تاریخ اجتماعی ایران: 759 / 4.
1709-از ضمیمه‌ی سالنامه‌ی قدس، 1377.
1710-گذشت که، تحقق عدالت اجتماعی بر دو امر مهم فقرزدایی و جلوگیری از تمرکز ثروت مبتنی است.
1711-اقتصاد ما: 322 – 319 / 2.
1712-مرآه العقول: 7 / 16.
1713-و اغنه ان قدرت ان تغنیه، مرآه العقول: 86 / 16.
1714-مرآه العقول: 102 / 16.
1715-مرآه العقول: 11 / 16.
1716-برای اطلاع بیشتر رک: تاریخچه‌ی اوقاف اصفهان: (عبدالحسین سپنتا)، یادگارهای یزد: (ایرج افشار)، به ویژه بخش وقف نامه‌های مسجد امیر جقماق و مسجد جامع یزد؛ تاریخچه‌ی اوقاف در اسلام (علی اکبر شهابی) و کتابهای دیگری که در آنها به مساجد و اوقاف آنها پراداخته شده است.
1717-به نقل از مصاحبه‌ی تلویزیونی مرحوم استاد پیرنیا و اظهارات شفاهی مسؤولان مرکز یزدشناسی.
1718-رک: مقدمه‌ای بر فرهنگ وقف: 25.
1719-وقف و ساختار کتابخانه‌های اسلامی: 18.
1720-تاریخ تمدن اسلام: 626.
1721-تاریخ تمدن اسلام: 626.
1722-همان.
1723-همان: 628؛ سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه: 30 / 1.
1724-سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه: 245 / 1.
1725-ربع (به فتح را و سکون با) به معنای خانه و سرا و محله است.
1726-این وقف نامه به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار، هم از روی نسخه‌ی اصلی عکس برداری و چاپ شده و هم چاپ حروفی شده است.
1727-وقف نامه‌ی ربع رشیدی: 170 به بعد.
1728-بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 70 – 69 (از: مکاتبات رشیدی: مکتوب 51).
1729-همان: 116.
1730-رک: وقف نامه‌ی ربع رشیدی: 170 به بعد؛ بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 71 به بعد و مجله‌ی وقف میراث جاویدان: ش 52، 4.
1731-بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی: 67.
1732-تاریخ اجتماعی ایران: 757 / 4.
1733-وقف و ساختار کتابخانه‌های اسلامی: 3.
1734-البته این بیان جرجی زیدان در مورد تاریخ تدوین علوم اسلامی مربوط به تدوین کتب توسط اهل سنت است که در آن مورد نیز اتفاق نظر وجود ندارد و گرنه علمای امامیه تاریخ تدوین فقه، حدیث و.. را همان آغاز و توسط علی (ع) و.. می‌دانند رک: معالم المدرستین: نوشته‌ی علامه مرتضی عسکری؛ تأسیس معالم الشیعه: نوشته سید حسن صدر، مقدمه‌ی مرآه العقول، نوشته‌ی علامه عسکری ج 68 / 2 به بعد.
1735-تاریخ تمدن اسلام: 631.
1736-وقف و ساختار کتابخانه‌های اسلامی: 33.
1737-تاریخ تمدن اسلام: 634 – 632.
1738-همان: 636.
1739-وقف و ساختار کتابخانه‌های اسلامی: 36 – 35.
1740-همان: 36.
1741-اداره‌ی کل کتابخانه‌ی مرکزی دارای سیزده کتابخانه‌ی وابسته در خراسان و سایر استانهاست.
1742-برای اطلاع بیشتر از آمار کتابخانه‌های مهم ایران، رک: فهرست کتابخانه‌های ایران، تألیف عبدالعزیز جواهر کلام.
1743-وقف میراث جاویدان: ش، س 3، شماره مسلسل 9؛ مقدمه‌ای بر فرهنگ وقف: 31 (از کتاب آل بویه).
1744-سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه: 141 / 1.
1745-تاریخچه‌ی اوقاف اصفهان: 374.
1746-آل عمران: 92.
1747-سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه: 142 / 1.
1748-رک: کنز العرفان: 113 / 2؛ فقه القرآن: 290 – 289 / 2.
1749-سفرنامه‌ی ابن‌بطوطه: 143 / 1.
1750-وقف نامه ربع رشیدی: 103 – 45.
1751-همان: 112 – 10 و 282 – 254.
1752-همان: 148 – 104.
1753-تاریخچه‌ی اوقاف اصفهان: 37.
1754-مالک و زارع در ایران: 223.
1755-تاریخ اجتماعی ایران: 755 / 4.
1756-و گرنه اگر کسی بخواهد در این مقوله وارد شود قطعا با تدوین دهها مجلد کتاب نیز نمی‌تواند بخوبی از عهده‌ی برآید.
1757-همان: 759 / 4؛ تاریخچه‌ی اوقاف اصفهان: 343 – 342.
1758-مالک و زارع در ایران: 421.
1759-تاریخچه‌ی اوقاف اصفهان: 344.
1760-مالک و زارع در ایران: 422.
1761-تاریخ اجتماعی ایران: 759 – 755 / 4.
1762-همان: 763.
1763-آل عمران: 92.
1764-«در کارهای نیک بر یکدیگر پیشی گیرید» مائده: 48.
1765-بند 5 – 2 این ماده ضوابط نحوه‌ی عمران و احداث بنا و میزان عمران و احیا در زمینهای مزروعی و باغها را بیان می‌کند. رک: مجله‌ی وقف میراث جاویدان: 31 (پی نوشت).
1766-وقف میراث جاویدان.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید