و کـم لله مـن لـطف خـفی
یـدق خفاه عن فهم الزکی
و کـم یسر أتی من بعد عسر
و فرج کربه القلب الشجی
و کـم امـرتساء بـه صـباحـا
و تـأتیـک المسفره بالعشی
إذا ضاقت بک الاحوال یـوما
فثق بالواحـد الفرد الـعلی
تـوسل بـالنبیّ فـکل خـطب
یـهون إذا تـوسل بـالنبی
و لا تجزع اذا ما ناب خطب
فکم لله مـن لـطف خـفی
توجه: عبارت «بالأطهار اهل البیت حقاً هم الزهراء و ابناؤها العلی)
در متن اصلی دیوان الامام علی ـ علیه السّلام ـ موجود نمی باشد.
موضوع اصلی اشعار فوق در خصوص ارشاد به تفویض و توکل به خداوند است.
وَ کَـمْ للهِ مِـن ْ لُطْفٍ خَـفیٍّ
یَدُقُّ خَفاهُ عَنْ فَهْم الزَّکیِّ
در عرصه های گوناگون زندگی، (برای فرد یا اجتماع). ایام و لیالی و اوقات و لحظاتی از انسان سپری می شود که در معرض عنایات و توجهات خاصّه پروردگار عالم قرار گرفته که او را متحیر می کند. به طوری که می داند از جانب دوست است ولی نه حساب آن را می کرد و نه پیش بینی آن را. این مهم، که تنها بلای حسن را شامل می شود، چنان دقیق و رقیق است که انسان هرچه بنده تر و نزدیکتر به حیّ سبحان باشد، متحیّرتر و تسلیم تر خواهد بود. از این روی امام می فرماید: چه لطایف و دقایق بسیاری از جانب خداوند متعال متوجه انسان می شود که از شدّت اختفاء و باریکی آن، باریک فهمان و روشن بینان عالم هستی را نیز در ابهام و تحیّر می برد.
وَ کَمْ یُسْرٍ أتَی مِنْ بَعدِ عُسْرٍ
وَ فَرَّج کَرْبَهُ القَلبِ الشّجیِّ
و نیز در این رشته های در هم تنیده زندگی سخت و طاقت فرسا چه مصائب و بلایایی که هر کدام انسان را جان بر لب کرده و گریبان می فشرد، با صبر و استقامت بر آن و نیز روح تسلیم حاکم بر آن چنان گشایشی حاصل آمد که همه چیز همچو سرازیر شدن از سربالائیها آسان و زیبا جلوه نمود. از این روی امیرمؤمنان فرمود: و چه دفعات بسیاری با روی آوری آسانیها بعد از سختیها، که دلهای پر آلام و غبارآلود را به رنج و تعب انداخته بود. حیّ سبحان با اراده خود و با دست رأفت خود دلها را غبارروبی کرده و هرگونه حزن و اندوهی را گشایش بخشید.
وَ کَمْ أمرٍ تُساءُ بِهِ صَـباحـاً
وَ تَأتیـکَ المُسْفَرَّهُ بِالعَشیِّ
و نیز چه بارها در کشاکش قوس زندگی در اثر ناسپاسیهای الهی، مستحقّ روی آوری بلاهای غیرحسن که نتیجه اعمال انسان می باشد بوده و لکن آن شرور و تاریکی ها به همراه آن، به دست الهی برطرف و تبدیل به خیرات و انوار سعادت شده است. از این روی امیر بیان فرمود: (برای انسان سزاوار است تا در اثر کرده های خود، شر و شقاوت نصیبش شود) و لکن چه امور بسیاری که صبح شقاوت بار و آغاز سوئی در آن مقرر شده بود و لکن با الطاف الهی به شام سعادت و انجام روشن و زیبایی ختم شده است.
إذَا ضَاقَتْ بِکَ الأحوالُ یَـوماً
فَثِقْ بِالوَاحِـدِ الفَردِ الـعَلیِّ
حال امام ـ علیه السّلام ـ مثل یک طبیب حاذق می خواهد نسخه بپیچد. می فرماید: خداوندی که همواره در پی خیر و خوبی و سعادت بشر می باشد امتحانات او و نیز امور دنیوی نباید تو را از پای درآورد. در جایگاههای مختلف زندگی و گردنه های صعب العبور دنیا و مافیها تنها به حیّ سرمد متکّی و به او اطمینان و توکّل نما. از این روی می فرماید: آنگاه که تنگی و ضیق سینه به خاطر احوالات روزگار به تو روی آورد با واگذاری امور به خداوند یگانه و اطمینان به اینکه او خیر محض بوده و در پی خیرآفرینی است، شرح صدر بدست آور.
تَوَسَّلْ بِالنَّبِیّ فَکلُّ خَطَبٍ
یُهَونَ إذَا تَوَسُّلَ بِالنَّبِیٍّ
از آنجا که خداوند وسایل خاصی برای ارتباط بندگان با خود قرار داده است و بهترین وسیله، اشرف وسائط که وجود نازنین پیامبر اکرم ـ صلی اللّه علیه و آله و سلّم ـ می باشد. امیر بیان توصیه به این مهم کرده و بهترین راه و میان بُر آن راه را با توسل به ایشان نشان داده است می فرماید: در امور زندگی و خصوصاً در تنگناهای طاقت فرسای آن به دامن پرلطف و مهرآمیز نبی اکرم چنگ زنید زیرا او هر امر کوچک و بزرگی را با آبرویی که در پیشگاه الهی دارد با اذن الهی، کفایت می کند. اگر گره ای است باز می کند، اگر سختی و درد است نرم و شفابخش کرده و اگر ناملایمات است به رفق و مدارا تبدیل می نماید. این همه از توسل و استغاثه به حضرت ختمی مرتبت است.
نکته[1]
اینکه چرا در نسخه دیوان از ائمه اطهار سخن به میان نیامده است. باید گفت اولاً در روایات و ادله های نقلی و عقلی توسل به چهارده نور پاک سفارش شده است. وانگهی توسل به یکی از آن بزرگواران توسل به همه است زیرا کلّهم نورٌ واحد. ثانیاً در حدیثی از امیر بیان (حدیث نورانیت) آمده است «اولنا محمّد و آخرنا محمّد و اوسطنا محمّد و کلّنا محمّد… فلا تفرقوا بیننا…»[2] اول ما محمّد، آخر ما محمّد، میان ما محمّد می باشد. فرقی بین ما نگذارید.
وَ لا تَجزَع إذَا مَا نَابَ خَطبٌ
وَ کَم لله مِن لُطْفٍ خَفِیٍّ
هیچگاه در مسیر زندگی خود، در رویارویی با مشکلات و گرفتاریها هنگامی که ناملایمات به تو روی آورد خود را به جزع و فزع و بی صبری نیانداز چرا که در مطلع این ابیات گفتیم که چه بسا اینها نه بلای غیر حسن که بلای حسن از نوع الطاف خفیّه الهی باشد که برای تو مفید و انسان ساز خواهد بود آن را غنیمت شمار. از این روی می فرماید: در رویارویی با گرفتاریها خود را به این طرف و آن طرف نیانداز، تسلیم و صابر باش چه اینکه لطف خفی الهی باشد و تو از آن بی خبر.
پی نوشت ها:
[1] . صحت این ابیات به همین صورت مورد تأیید است.
[2] . مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، 1407ق، ج26، ص7ـ2.