باز کاوی خصیصه های تحریف گرایانه قوم یهود از دیدگاه شهید مطهری(ره) (1)

باز کاوی خصیصه های تحریف گرایانه قوم یهود از دیدگاه شهید مطهری(ره) (1)

نویسنده: بیژن تقی زاده (کارشناس ارشد روابط بین الملل)

مقدمه

تاریخ قوم یهود از تحریف، جعل، تغییر مفاهیم و محتوای ادیان و رخدادهای تاریخی است. قدمت اینگونه تحریفات به پیش از پیامبری حضرت موسی(ع) می رسد. آن حضرت در زمان پیامبری خویش، همواره با لجاجت و عنادورزی این قوم روبرو بود. در کتاب تورات نشانه های بسیاری از لجاجت، تحریفگری، دنیاگرایی و عناد این قوم با حق و حقیقت بیان شده است.
یکی از متفکرانی که اقدام به واکاوی خصیصه «تحریف گرایانه» قوم بهود نمود، آیت الله شهید مرتضی مطهری بود. شهید مطهری ضمن اینکه اقدام به شناخت یهود و خصیصه های آن قوم نمود، به آسیب شناسی های این قوم بر جهان اسلام و راههای مقابله با آن پرداخت.
بی شک شهید مطهری از چهره های شاخص و نوآور در اندیشه معاصر اسلامی و از طلایه داران نگاه نو به مفاهیم دینی می باشد. او با شناخت عمیق اسلام و قرآن و با توجه کامل به اندیشه ها و مکاتب شرق و غرب و با شناختی که از شرایط فرهنگی، سیاسی و اجتماعی زمان خود داشت در مسیر این رسالت الهی حرکت کرده به توفیقات عظیمی دست یافت. وی اول آفاق جان و فکرش را به انوار تابناک معارف اسلامی و قرآنی روشن ساخت و از سرچشمه های زلال اسلامی سیراب گشت. آنگاه با اخلاصی عمیق ـ که عامل جریان و جوشش چشمه های حکمت از قلب انسان به زبان اوست ـ این افکار و اندیشه های ناب را در بیان شیوا و عمل خود به منصه ظهور گذاشت.
پژوهش فوق برآن است تا با نگاهی به آثار شهید مطهری، دیدگاه وی را در مورد اسرائیل و علل عدم مشروعیت رژیم صهیونیستی مورد بررسی قرار دهد.
اندیشه سیاسی این عالم از آن جهت حائز اهمیت است که نمی توان نقش ممتاز وی را در تحولات فکری، سیاسی و اجتماعی ایران در قرن اخیر را انکار کرد. وی از نادر عالمان صاحب نظری است که دیدگاهش در مورد مسائل اسلامی از جایگاه و اعتبار خاصی برخوردار است.
شهید مطهری همانند بسیاری از عالمان سیاسی، مقابله با خطر صهیونیسم را از اقدامات فوری و اصلی در سیاست خارجی عالم اسلام ذکر می کرد و نفوذ صهیونیسم را خطری بزرگ برای آینده بشریت و جهان اسلام می دانست. او معتقد بود که صهیونیست ها علاوه بر اینکه قصد تضعیف روحیه همبستگی مسلمانان را دارند قصد گسترش سرزمین، افکار و جمعیت خود را نیز دارند؛ از اینرو این شهید به بررسی موجودیت اسرائیل از دیدگاه قرآن پرداخت. در این پژوهش با توجه به نگرش شهید مطهری نسبت به اسرائیل به بیان چند موضوع می پردازیم؛ ابتدا بیان موجودیت و ویژگی های قوم یهود با استناد به قرآن؛ دوم، بیان تبلیغاتی که موجب بقای قوم یهود در قرن کنونی شده است. سوم، بیان وظایف مسلمانان در برابر تهدیدات.

قوم یهود قهرمان تحریف در طول تاریخ

آیت الله مطهری با استناد به آیات قرآن استدلال نمود که قوم یهود همواره تحریف ادیان را سرلوحه اعمال خود قرار داده اند و این امر جزء ذات آنهاست. به نظر وی این قوم به دو صورت به تحریف ادیان و تاریخ پرداخته است:
1. تحریف لفظی ادیان و تاریخ
2. تحریف معنوی ادیان و تاریخ
تحریف لفظی از دیدگاه شهید مطهری تحریفی است که با افزودن، کاستن یا جابجایی الفاظ در آیات، روایات دینی و یا اسناد تاریخی ایجاد می شود.(1) اما در تحریف معنوی لفظ مورد تصرف قرار نمی گیرد لفظ همان است که بوده ولی آنرا طوری معنی می کنند که مطابق مقصود خود باشد نه براساس مقصود اصلی گوینده. از نظر شهید مطهری قرآن کریم کلمه تحریف را مخصوصا در مورد یهودی ها بکار برده است؛ با ملاحظه تاریخ نیز معلوم می شود که آنها در طول تاریخ قهرمان تحریف هستند.
این خصلت یهودیان در قرآن به صورت یک خصیصه نژادی شناخته شده است. خداوند در یکی از آیات سوره بقره می فرماید: ای مسلمانان آیا شما طمع بستید که اینها به شما راست بگویند؟ اینها همان هایی هستند که با موسی می رفتند و سخن خدا را می شنیدند؛ اما وقتی که برمی گشتند تا در میان قومشان نقل کنند، آن را زیر و رو می کردند:«افتطمعون ان یومنوا لکم وقدکان فریق منهم یسمعون کلام الله ثم یحرفونه من بعد ما عقلوه و هم یعلمون» تحریف آنان از این باب نبود که نمی فهمیدند و عوضی بازگو می کردند؛(2) بلکه از باب تغییر واقعیت به نفع خود بود؛ به عبارت دیگر از آنجایی که قرآن یکی از معجزات الهی است که بر پیامبر نازل شده هیچ کس نتوانسته است که یک کلام بدان اضافه یا از آن کم نماید. در این راستا شاید بتوان گفت که از بداقبالی قوم یهود است که در مقابل چنین معجزه مستحکمی قرار گرفته است و با تمام اسباب علمی و فکری خود نتوانسته به تحریف لفظی قرآن بپردازد، اما این قوم، اقدام به تحریف معنوی یا برداشت نادرست از قرآن کریم نموده است.
البته تحریف قرآن امری بسیار دشوار است. بعد از اسلام گروهها و اقوام بسیاری سعی در القای برداشت نادرست از قرآن یا تحریف معنوی آن داشتند اما هیچ یک از آنها نتوانستند به اندازه قوم یهود اینگونه القائات غلط را حداقل به مردم خود و در جهان کنونی نهادینه سازند. بنظر شهید این مهارت یهودیان برمی گردد به باهوشی آنها: «اینها شاید باهوش ترین مردم دنیا باشند، یک نژاد فوق العاده باهوش و متقلب»(3)وی در بیان اینکه تحریف در امور اخلاقی، تربیتی و دینی بسیار خطرناک است، بیان داشته که تحریف ضربت غیر مستقیم است؛ از پشت خنجر زدن است که نسل یهود در جهان قهرمان تحریف اند. هیچ کس به اندازه این قوم در تاریخ جهان تحریف نکرده؛ از این رو هیچ کس به اندازه آنها به بشریت ضربه نزده است.(4)
از سخنان آن شهید چنین برداشت می گردد که یهودیان برای بقای خود به دو گونه تحریف معنوی روی آوردند. یک گونه تحریف هایی بود که با آن بتوانند دشمن تراشی، توهم توطئه یا داشتن دشمن مشترک را القا نمایند. این تحریف را با تفسیر نادرست از اسلام و قرآن آغاز نمودند تا بتوانند قوم کوچک و پراکنده خود را تحت یک دشمن فرضی دور هم جمع کنند.
گونه دیگر از تحریفات معنوی، مربوط است به فرآیند تاریخی قوم یهود؛ نظر شهید مطهری نسبت به اینگونه تحریف آن است که یهودیان با تحریف تاریخ قصد دارند که برای خود مامن و تاریخ بسازند. او بیان داشته که یهودیان مدعی هستند که در سه هزار سال پیش دو نفر از ما (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در فلسطین سلطنت کرده اند؛ در صورتی که اگر تاریخ را بخوانیم، می بینیم که چه قبل از اسلام و چه بعد از آن، هرگز سرزمین فلسطین متعلق به یهود نبوده است. روزی که مسلمانان فلسطین را فتح کردند فلسطین در اختیار مسیحیان بود نه در اختیار یهودیها و اتفاقاً زمانی که مسیحی ها با مسلمانان صلح کردند، یکی از مواردی که در صلحنامه گنجاندند این بود که شما یهود را در این سرزمین راه ندهید. گفتند: ما با شما زندگی می کنیم، ولی با یهود زندگی نمی کنیم؛ حال جای تعجب است که چگونه این سرزمین یک دفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟(5)
شهید بزرگوار بعد از بیان قدرت تحریف یهودیان در دو حوزه لفظی و معنوی اظهار کرده که سراسر تاریخ یهود مملو از دروغ و تحریف است. به نظر می رسد در عصر حاضر علت اصلی تحریف یهودیان برای اعاده سرزمین موعود، ایجاد فضایی برای تجمیع آراء به نفع خود و همراهی کردن سایر ملل با خویش است. به عبارت دیگر، تحریف تاریخ به معنای ساختن تاریخ دروغین اسرائیلی می باشد. از نظر شهید مطهری، تاریخی که آنها بیان می دارند، تاریخ اجبار و تصرف سرزمین است. وی در خصوص تاریخ اسرائیل اینگونه بیان نموده است که:
یهودی های دنیا بعد از اینکه از ملتهای غیر مسلمان زجر و شکنجه و آزار می بینند(در روسیه، آلمان و بسیاری از نقاط دنیا) بزرگانشان می نشینند می گویند تا وقتی که ما در اطراف دنیا متفرق هستیم، در هرجا اقلیتی هستیم، سرنوشت ما همین است. ما باید مرکزی را انتخاب کنیم و همه آنجا جمع شویم، اتباع مذهب یهود آنجا جمع شوند. اول هم جایی را که فکر نمی کنند، فلسطین است، جاهای دیگر را فکر می کنند، بعد جنگ بین الملل اول پیش می آید…بعد از جنگ قسمتی از امپراطوری عثمانی را دادند به فرانسه، قسمتی را دادند به انگلستان و…از جمله جاهایی که انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیم و سرپرست شما هستم، رسماً شد کفیل. بعد به صهیونیستها وعده داد (وعده معروف بالفور) که من اینجا را به شما می سپارم. «صهیونیست ها» یعنی یهودیانی که دهها قرن بود که در گوشه های دیگر دنیا زندگی می کردند و از نژادهای دیگر بودند. من خودم فکر می کردم که یهودیان موجود همه از نسل اسرائیل اند، حالا می بینم تاریخ تشکیک می کند، می گوید این حرف دروغ است. بسیاری از یهودیها اصلا از نسل اسرائیل نیستند، جامع مشترکشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است. یهودیانی که در اطراف و اکناف دنیا زندگی می کردند. فقط به دلیل اینکه فرنگی ها به اینها زجر داده اند و اینها دنبال نقطه ای می گردند که آنجا جمع شوند.
شهید مطهری در بیان تحریف لفظی گفته است که این تحریف مرتبط است با تحریف ادیان، در حقیقت تحریفی است که با اساس و فکر مردمان سر وکار دارد. آنان برای این کار، در میان هر قومی با لباس خودآن قوم ظاهر می شوند و افکار و اندیشه های خودشان را از زبان آن مردم پخش می کنند.(6) در تحریف معنوی اگر چه اصل وجودی کتاب مقدس را تحریف نمی کنند، ولی آن چیزی را بیان می دارند که مقصود و هدف خودشان است. آنان اهداف خود را در قالب ادیان اظهار می دارند و آن را تفسیر می نمایند.
در ادامه،سوالی که شهید مطهری از خود پرسیده این است که در کنار این تحریف ها، چگونه یهودیان می توانند هنوز موجودیت خود را حفظ نمایند؟ به عبارت دیگر چه عاملی توانسته است یهودیان را اینگونه مستحکم در کنار یکدیگر قرار دهد؟
پاسخی که شهید به سوال مذکور داده است به دو امر برمی گردد؛ اول، نقش وسایل ارتباط جمعی، دوم، همبستگی آنان با یکدیگر و وجود روحیه نوع دوستی در میان آنها.

پی نوشت ها :

1 ـ مرتضی مطهری، حماسه حسینی، ج1(تهران:صدرا1368)ص100
2 ـ همان، ص15
3 ـ مرتضی مطهری، سیری در سیره نبوی(تهران:صدرا1368)ص155
4 ـ مطهری:حماسه حسینی،ج1،ص99
5 ـ همان، ج2(تهران: صدرا1371چ15)ص164
6 ـ مطهری، سیری در سیره نبوی،ص157

منبع:نشریه 15 خرداد شماره 19

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید