نگاهی به انقلاب حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

نگاهی به انقلاب حضرت فاطمه (سلام الله علیها)

نویسنده : محمد علی لک آبادی

جامعه زمان حضرت فاطمه علیها السلام
برای شناخت شخصیت اجتماعی حضرت زهرا علیها السلام ابتدا باید جامعه آن روز از نظر سیاسی کاملاً مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد؛ یعنی باید بدانیم که موقعیت هر فرد در جامعه ای که رهبری مانند پیامبر را از دست داده، چگونه است و چرا پس از این ضایعه، عده ای دنبال رسیدن به قدرت و حاکمیت هستند و در پی رسیدن به قدرت، چنان از خود بی خود شده اند که هیچ یک از اصول اسلامی و حتی انسانی را نمی توانند مد نظر داشته باشند؟!
وضعیت جامعه چنان شده است که اصلاً شرکت در مراسم تدفین خاتم الانبیاء صلی الله علیه و اله را گویی فراموش کرده اند وآن کس که در جای پیامبر صلی الله علیه و اله قرار می گیرد یا در آن مراسم سوت و کور شرکت ندارد (خلیفه دوم و سوم) و یا اگر شرکت دارد (خلیفه اول) باید سریعاً آنجا را طبق سفارشات مکرر دوستانش ترک کند.(1)
جامعه ای در حال تکاپو می باشد که تازه در مرحله تکامل قرار گرفته است و مردمی که تا دیروز بچه ها و نونهالان خود را زنده به گور می کرده اند امروز در صفوف شهادت قرار می گیرند؛ اما افسوس که این سیر صعودی تکامل به یکباره مراحل نزول و سقوط خود را به همان دوران جاهلیت آغاز کرده است و تنها دلیلش عدم وجود پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و قرار نگرفتن جانشین به حق آن حضرت در جایگاه واقعی خویش است. در این جامعه تنها یک حرکت می تواند آن را از این تنزل نگه دارد.
جامعه ای که حضرت زهرا علیها السلام در آن زندگی می کند پر از تضادها می باشد: در یک طرف، حضرت با آن استدلال های محکم عقلی و نقلی است ودر جبهه مقابل افرادی هستند که در برابر آن استدلال ها، جعل روایت و حدیث می کنند.
یک طرف پاره تن پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است، و طرف دیگر غاصبان خلاف رسول الله صلی الله علیه و اله صف آرایی می کنند.
یک طرف دریایی از لطف، مرحمت و مهربانی است و در طرف دیگر دلهایی پر از کینه به انتظار نشسته اند.
یک طرف عضو و مصداق آیه تطهیر و مباهله است و طرف دیگر دلیل نزل آیات نفاق و دورویی که به فکر تزویر دیگری است.
در جامعه حضرت زهرا علیها السلام حتی در کانون خانواده های سیاسی نیز تضاد و فاصله های عمده ای وجود دارد به عنوان مثال بین خواهر و برادری آن چنان فاصله فکری وجود دارد که آینده تاریخ ایشان به قرار زیر است:
یک طرف شهید راه مصر و طرف دیگر باعث جنگ جمل است. یک طرف فدایی علی علیه السلام و طرف دیگر دشمن کینه ورز علی علیه السلام است.
یک طرف در راه علی و ولایت او با شخصی همانند «مالک اشتر نخعی» برابری و مسابقه می دهد و طرفی دیگر برای سد شدن راه علی و فرزندان علی علیه السلام حتی از طواف دادن سبط رسول در اطراف مزار پیامبر اکرم صلی الله و علیه و اله مانع می شود.
یک طرف خود را فرزند علی مرتضی علیه السلام می داند و دست پرورده امیرالمؤمنین علیه السلام است و طرف دیگر از پدر خویش توجیه حق و کینه از علی علیه السلام را به ارث برده است.

سیره سیاسی حضرت فاطمه علیها السلام
اکنون نوبت حرکتی است که می بایت بوجود آید تا مانع رکود و از بین رفتن حکومت نوپای اسلامی گردد؛ انقلابی که باید بلافاصله شروع شود.
تجربه چنین انقلابی در آن جامعه با موفقیت همراه بوده است، آن انقلاب در گذشته توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله صورت پذیرفته است و می بایست انقلاب کنونی توسط دخت گرامی پیامبر الهی تحقق یابد.
آن انقلاب، اسلام ناب و دین حنیف را به ارمغان آورد و شکل گیری این انقلاب مانع تحریف انقلاب اول است. انقلابی که آرمانش تجلی ولایت در قامت سروگونه مصداق حقیقی خلیفه رسول خدا صلی الله علیه و اله است. این انقلاب سدی است محکم که در برابر هجوم سیل آسای شیاطین زمان ایستادگی می کند.
طبیعی است که این مقاومت، حملاتی سهمگین نیز در برابر داشته باشد و فدائیانی پاک را نیز به قربانگاه ببرد، آیا قربانی ای بهتر از انقلاب گر بزرگ و فرزندش سراغ دارید که در راه رسیدن به هدف از دو جان عزیز خود- حضرت زهرا و محسن علیهما السلام- بگذرند؟!(2) و سند گویایی را به جای گذارند تا همچون اقیانوسی جاری در نسل های بعد از خود جریان و مداومت داشته باشند و دست جنایت و خیانتکار شیاطین دوران خود و جیره خوران دوران بعد از آن را به انسان ها ی فهیم معرفی کنند و الگویی برای حرکت آزادی خواهان باشند.
استراتژی سیاسی حضرت زهرا علیها السلام همان روش پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله است که در یک کلمه بیان شد؛ یعنی «انقلاب» کردن. پس باید مانند پیامبری که در شعب ابی طالب طی سه سال بی آذوقه در محاصره قرار می گیرد، مقاومت کند، اگر چه خانه او را محاصره و کاشانه اش را به آتش بکشند.(3)
حضرت فاطمه علیها السلام حرکت پویایی را آغاز کرده است. تنها کسانی می توانند آن را ادامه دهند که یا دست پرورده خود زهرا علیها السلام باشند و یا به واسطه ای از آن سرچشمه جوشان و کوثر زلال بهره گرفته باشند.
استراتژی سیاسی فاطمه علیها السلام در مقابل حاکمیت جور را فرزندانش به همان سبک اجرا کردند. زهرا علیها السلام این حرکت را در دفاع از مصداق اولین ولیّ خدا بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله انجام داد و فرزندانش نیز همان حرکت را در راه همان ولایت تداوم بخشیدند.
حضرت فاطمه علیها السلام از دو روش و مسیر برای تحقق اهداف عالی خود بهره می جوید: یکی «خطبه خواندن» و دیگری «گریه کردن» است همین روش و سیره را حضرت زینب علیها السلام در راه امام حسین علیه السلام انجام می دهد؛ یعنی خطبه های زینب در کوفه و شام و گریه های زینب کبری علیها السلام در مسیر حرکت و حتی تا آخر عمر.(4)
همین این حرکت پویا را امام معصوم حضرت سجاد علیه السلام ادامه می دهد و خطبه ای در مسجد اموی می خواند (5) که همان استراتژی سیاسی فاطمه زهرا علیها السلام است. گریه های امام چهارم حتی تا چهل سال پس از شهادت پدر بزرگوارش ادامه دارد.(6)
این همه گریه برای چیست؟! آیا جز اعتراض به وضع موجود است؟ آیا بیانی گویاتر از اشک می تواند جاری شود؟! این بار اعتراض نه بر زبان، بلکه از چشم ها جریان دارد. آری! بیان مطالب گوش شنوا می خواهد که در آن زمان کمتر یافت می شود، شاهد اشک های روان بتواند ضمیر خفته مردم را بیدار کند.
اگر وصیت نامه حضرت زهرا علیها السلام را مرور کنیم ایشان به این جمله اشاره می فرماید:
«یا علی! مرا شبانه غسل بده، کفن کن، نماز بخوان و دفن نما»(7) و می بینیم بقیه ائمه علیهم السلام حتی خود علی علیه السلام نیز همین رویه را اجرا می کند و تداوم می بخشد(8) یعنی علی علیه السلام نیز شبانه غسل داده می شود، کفن می شود، بر حضرت شبانه نماز خوانده می شود و شبانه دفن می گردد که تا سال پس از شهادت، قبر مطهرش مخفی است و بزرگان شیعه مخفیانه به زیارت آن حضرت می روند(9) پس حرکت روشنگرانه فاطمه علیها السلام که الهام گرفته از مکتب پدر بزرگوارش، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و دین حنیف اسلام است را تمام اهل بیت علیهم السلام به طریقی عمل می کنند.
در این روش حضرت زهرا علیها السلام نباید تنها شب بودن مراسم را در نظر داشت بلکه پنهان ماندن؛ که هدف اصلی آن حضرت است باید مورد توجه قرار گیرد و به نظر می رسد همان حرکتی است که امام حی و حاضر زمان ما حضرت حجه بن الحسن المهدی عجل الله تعالی فرجه حدود هزار و دویست سالاست که در آن سال بسر می برد و آن همان غیبت حرت ولی عصر علیه السلام از نظار است و شاید با این تحلیل گفته آخرین یادگار فاطمه زهرا علیها السلام بهتر مشخص شود؛ آنجا که فرمود:
«و فی ابنه رسول الله صلی الله علیه و اله الی اسوه حسنه (10) در دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله برای من اسوه و الگویی نیکوست». آیا امام زمان را می توان بدون دوران غیبت صغری و کبری لحاظ نمود؟! همچنان که دختر پیامبر و مادر گرامی آن جناب را نمی شود منهای آن وصیت تاریخی و این قبر غایب و پنهان در نظر داشت.

شروع قیام و انقلاب حضرت فاطمه علیها السلام
پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله رحلت کرده و با عجله شورایی که معروف به «سقیفه»(11) تشکیل می شود و جانشین آن حضرت را تعیین می کنند و ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمین معرفی می شود.
برای اطلاع از چگونگی جریان این شورا باید به کتابهای نویسندگان محترمی که محققانه به این بحث پرداخته اند و غصب خلافت امیر المؤمنین علیه السلام را توضیح داده اند، مراجعه شود زیرا تفصیل این واقعه تاریخی در این نوشتار نمی گنجد که می توان در این زمینه به کتاب شریف بیت الاحزان، محدث بزرگ شیخ عباس قمی رحمه الله مراجعه نمود.
تنها خطر و تهدید برای حکومت جدید و غاصبانه ابوبکر، وجود مقدس اهل بیت علیهم السلام است که در رأس آنها علی و فاطمه علیهما السلام هستند و اگر کسانی نیز مخالفت می کنند به تبع و در دفاع از خلافت علی علیه السلام و اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و اله است که حرکتی از خود نشان می دهند.
اولین قدمی که خلیفه جهت تحکیم خلافتش برداشت با توجه به شناختی که از افتخارات و فضائل عل علیه السلام داشت، هجوم همه جانبه به طرف تنها رقیب خود یعنی امیر المؤمنین علی علیه السلام بود.
به دلائلی که در صفحات آتی بیان خواهد شد بحث فدک را مطرح کردند. فدک سرزمین حاصل خیزی بود که پیامبر صلی الله علیه و اله در اختیار حضرت فاطمه زهرا علیها السلام همسر علی علیه السلام قرار داده بود. شاید اولین دستور حکومتی خلیفه جدید غیر از بیعت گرفتن از مردم، اخراج کارکنان و کارگزاران حضرت فاطمه علیها السلام از زمین فدک بود و به این طریق مهم ترین و بزرگترین بودجه و امکان مادی و اقتصادی را از اهل بیت علیهم السلام رفت.
بهترین بهانه جهت قیام و انقلاب حضرت فاطمه علیها السلام و حضور در صحنه مبارزه جهت دفاع از ولایت و خلافت علی علیه السلام همین اتفاق بود که رخ داد.
ابتدا فاطمه زهرا علیها السلام شخصاً نزد ابوبکر رفت و با دفاع از حق خویش و اقامه دلیل و شاهد، توانست سند فدک را تحویل بگیرد و به طرف خانه خویش رهسپار گردد که با کمال شرمساری اتفاقی که هیچ مسلمانی حتی فکر آن را هم نمی کرد بوجود آمد و خلیفه دوم که مشاور اعظم خلیفه وقت بود در بین کوچه حضرت را دید و پس از اطلاع از ماجرا، سند فدک را طلب کرد و پس از مقاومت سیده زنان عالمیان آنچه که نباید رخ دهد، پیش آمد که قلم از نگارش آن و چشم از دیدن و زبان از گفت و گوش از شنیدنش حیا دارد. «در کوچه سیلی، صورت نیلی.»(12)
پس از این اتفاق و در پی بیعت مردم با ابوبکر، حضرت زهرا علیها السلام تا چهل شب بر چهارپایی سوار می شود و همراه با امام حسن و امام حسین علیهما السلام در حالی که امیر المؤمنین علیه السلام در جلو آنها است به خانه انصار و مهاجرین می روند و از ایشان یاری می طلبند.
مردم در مقابل این درخواست معمولاً مطلب زیر را بیان می کردند: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه و اله کار از کار گذشته است ما با این مرد بیعت کرده ایم و اگر همسر و پسر عموی تو پیش از او نزد ما می آمد و از ما بیعت می خواست ما کسی غیر از او را انتخاب نمی کردیم.
علی علیه السلام می فرمود: آیا من جنازه رسول خدا صلی الله علیه و اله را در خانه اش روی زمین گذاشته، دفن نمی کردم و به دنبال گرفتن حکومت آن حضرت به نزاع و دعوا می پرداختم؟!(13)
راوی می گوید: هیچ کس آن حضرت را کمک و یاری نکرد و پاسخ مثبت به اهل بیت علیهم السلام ندادند تا آنکه پاره تن پیامبر نزد معاذ بن جبل رفت و فرمود: ای معاذ! نزد تو آمده از تو یاری و مدد می جویم. تو با رسول خدا صلی الله و علیه و اله بدین گونه بیعت کردی که او و فرزندانش را یاری کنی و در مقابل هر چیزی که از خود و فرزندانت دفاع می کنی از آن حضرت و فرزندانش نیز دفاع کنی، ابوبکر فدک را از من ربود، و کارگزار و نماینده مرا از آنجا بیرون کرده است.
معاذ پرسید: آیا شخص دیگری هم هست که در این کار با من همراهی کند؟ فرمودند: نه، هیچ کس پاسخ مثبت به من نداده است. معاذ گفت: پس من چگونه می توانم به یاری تو برخیزم و به تو کمک کنم. حضرت در جواب این پاسخ فرمود: به خدا سوگند! زبان را از گفتگو با تو باز می دارم تا آن زمان که نزد رسول خدا صلی الله علیه و اله حاضر شوم.(14)
و با این پاسخ از کمک و یاری دختر پیامبر صلی الله علیه و اله و وصی رسولش سرباز می زدند، ولی بهرحال شخصیتی که با یک برنامه مشخص به دفاع از حق پایمال شده ولی خدا قیام کرده است کسی است که در دستان سیاستمدار عالم هستی پرورش یافته است. در این مرحله از حرکت و اجرای برنامه انقلابی چند نکته کاملاً مشهود است:
1. اقدام حضرت برای بدست آوردن حق خویش و اهل بیت علیهم السلام که بعد از نتیجه گیری و بدست آوردن سند فدک آن چنان احساس خطر از این اقدام شد که حتی سند به خانه علی علیه السلام وارد نشد و با یک هجوم ناجوانمردانه و وحشیانه سند را پاره نمودند و آن اتفاق شوم رخ داد، که توجه به این مطلب غیر از آنکه با مسائل سیاسی قابل فهم باشد، توجیه دیگری ندارد.
2. فعالیت های شبانه و دعوت از یکایک انصار و مهاجرین و اصحاب پیامبر که باز این حرکت یک جنبش سیاسی محض است که جهت ترغیب مردم و به وجود آوردن انقلابی در درون افراد در راستای احقاق حقوق اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و اله بود که ظاهراً اقدام آن روز حضرت علی و فاطمه علیهما السلام نتیجه ای نداد ولی در طول زمن توانست جبهه حق را تقویت کند و جبهه باطل را متزلزل و پایه های تفکر غاصبانه مخالفین را فرسوده نماید.
3. عدم سکوت و بیان حقایق چه در کنار خلیفه، چه در کوچه و چه در خانه به خانه مردم که از اقدامات روشنگرانه و حرکات سیاسی حضرت فاطمه علیها السلام است و با کمی تأمل و دقت در فعالیت های سیاسی و اجتماعی آن حضرت کاملاً مشخص و معلوم می شود.
4. عقب نشینی نکردن در دفاع از حق و حقیقت که اصلی ترین و ارزنده ترین یادگار سیاسی آن حضرت می باشد؛ که در نسل های شیعه باقی گذاشت و اگر چه سند فدک را در کوچه از او گرفتند و آن اقدام شوم را انجام دادند تا به عنوان زهر چشمی باشد و مانع جوششی دیگر بشود! ولی می بینیم که صدیقه طاهر علیها السلام با تشکیل جبهه ای همراه علی حسن و حسین علیهم السلام و همراه داشتن فرزندان خردسال خود به حرکت و قیام خویش ادامه می دهد و اولین حزب سیاسی شیعه را که مصداق فرموده قرآن «انّ حزب الله هم الغالبون»(15) بودند، پایه گذاری شد.
5. مقاومت در برابر تهدیدها و پافشاری در دفاع از حق؛ شاید مخالفین آن حضرت فکر می کردند، با تهدید و حتی اقدامی وحشیانه می توانند فاطمه علیها السلام را از حرکت باز دارند؛ چرا که تصور آنها از او نیز مانند تصویری بود که از بقیه زنان آن روز داشتند که با گرفتن مال و هتک حرمت، آن حضرت را بترسانند و مانع اقدام و قیام الگوی تمام نمای انسانیت در مکتب اسلام شوند، که بیراهه رفتند و همین خیال باطل را در آتش زدن درب خانه زهرا علیها السلام ادامه دادند و حضرت در آنجا نیز از پا نایستاد و به دفاع از حریم ولایت پرداخت و همراه علی علیه السلام با آن حال و خیم و بدن مجروح تا داخل مسجد تشریف برد.(16)

پی نوشت ها :

1- فدک در تاریخ، آیت الله سید محمد باقر صدر، ص 68.
2- بحار الانوار، ج 28، ص 62.
3- بحار الانوار ، ج53، ص 19.
4- منتهی الامال، ص 485 و 508 یک جلدی انتشارات مطبوعات
5- منتهی الامال، ص 514.
6- منتهی الامال ، ص 531.
7- موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 114.
8- منتهی الامال ، ص 219و 220
9- منتهی الامال ، ص 220.
10- احتجاج، ج2، ص 467.
11- ترجمه بیت الاحزان، ص 67و 68 محلی که در آن جمع شدند سقیفه بنی ساعده بود که به همین نام شهرت یافت.
12- السیره الحلبیه ج3، ص 362 ، وفاه الدصدیقه الزهرا، ص 78.
13- الامامه و السیاسه ، ج 1، ص 19.
14- بحار النوار ، ج8، ص 103.
15- سوره مائده، آیه 56.
16- فاطمه زهرا. شادمانی دل پیامبر، ص 446؛ اشاره به قضیه بیعت تحمیلی امام علی علیه السلام با خلیفه اول.
منبع: لک علی آبادی، محمد،(1354) ، کوثر محبت، قم: آل طاهر، 1388، چاپ دوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید