خلقت نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها – 1

خلقت نورانی حضرت زهرا سلام الله علیها – 1

1) سیر خلقت نورانى حضرت زهرا(س)
و در حدیثى از امام صادق- علیه‌السلام- آمده است که: « جز خدا هیچ نبود، پس خداوند پنج نور را از جلال و عظمت خود آفرید و براى هر یک از آن انوار، اسمى از اسماى الهى بود. خدا « حمید» است و این اسم در محمد- صلى اللَّه علیه و آله- ظهور یافت. خدا « اعلى» است که در امیرالمؤمنین على- علیه‌السلام- ظهور یافت. و براى خدا « اسماى حسنى» وجود دارد که نام حسن و حسین- علیهماالسلام- از آن اسماء مشتق است. و از اسم « فاطر» او، نام زهراى اطهر، فاطمه اشتقاق پیدا کرد پس وقتى که آن انوار را آفرید، اینها را در میثاق قرار داد، پس در طرف راست عرش جا گرفتند. و خدا فرشتگان را از نور آفرید پس وقتى که فرشتگان به این انوار نظر کردند، امر و شأن اینها را بزرگ شمردند و تسبیح را (از آنها) فراگرفتند و این مطابق با گفته‌ى فرشتگان است که در قرآن آمده است: به حقیقت ما (در انتظار اوامر الهى در تدبیر عالم) صف کشیده‌ایم. و به راستى ما تسبیح کننده‌ایم، و آن هنگام که آدم- علیه‌السلام- را آفرید آدم به سوى این انوار از طرف راست عرش با دقت نظر نموده عرض کرد: اى صاحب اختیار من! آنان کیستند؟ خداى متعال در پاسخ فرمود: اى آدم! آنها برگزیدگان من و خواص من هستند، اینها را از نور عظمت و بزرگى‌ام آفریده‌ام و از اسمهاى خودم اسمى را براى اینها برگرفتم، پس عرض کرد: اى پروردگارم! به حقى که تو بر اینها دارى اسمهاى اینها را به من بیاموز، پس خداى متعال فرمود: اى آدم! این اسمها نزد تو امانت باشد (که) سرّ و رازى از راز من است. غیر تو نباید بر آن آگاه شود جز به اذن من، عرض کرد: پروردگارم قبول کردم. خداوند پس از گرفتن این پیمان، اسمهاى آنها را به آدم- علیه‌السلام- تعلیم داد. و به فرشتگان عرضه کرد، هیچ کدام به آنها عالم نبودند، پس در پاسخ قول خداى متعال که فرمود: مرا از نامهاى اینها خبر دهید اگر راست مى‌گویید، عرض کردند: منزهى تو! براى ما علمى نیست جز آنچه به ما آموخته‌اى. همانا تو عالم و داراى حکمتى. (آنگاه خداوند) فرمود: اى آدم! فرشتگان را به اسمهاى آن انوار خبر ده، پس وقتى که اینها را به اسماء خبر داد، فرشتگان دانستند که این مطلب (در نزد آدم) به امانت گذاشته شده و آدم به سبب آگاهى از آن، فضیلت و برترى یافته است. سپس امر به سجده‌ى آدم- علیه‌السلام- شدند؛ زیرا که سجده‌ى ملائکه، فضیلتى براى آدم و عبادت براى خداى متعال بود. چون که سجده ملائکه، سزاوار آدم بود» (1)

2) حضرت زهرا سلام‌اللَّه‌علیه و اهل‌بیت علت آفرینش هستى
رسول خدا فرمود: هنگامى که خداى تعالى حضرت آدم ابوالبشر را آفرید و از روح خود در او بدمید، آدم به جانب راست عرش نظر افکند، آنجا پنج شبح غرقه در نور به حال سجده و رکوع مشاهده کرد، عرض کرد: خدایا قبل از آفریدن من، کسى را از خاک خلق کرده‌اى؟ خطاب آمد: نه، نیافریده‌ام. عرض کرد: پس این پنج شبح که آنها را در هیئت و صورت همانند خود مى‌بینم چه کسانى هستند؟
خداى تعالى فرمود: این پنج تن از نسل تو هستند، اگر آنها نبودند، ترا نمى‌آفریدم، نامهاى آنان را از اسامى خود مشتق کرده‌ام (و من خود آنان را نامگذارى کرده‌ام)، اگر این پنج تن نبودند، نه بهشت و دوزخ را مى‌آفریدم و نه عرش و کرسى را، نه آسمان و زمین را خلق مى‌کردم و نه فرشتگان و انس و جن را.
منم محمود و این محمد است، منم عالى و این على است، منم فاطر و این فاطمه است، منم احسان و این حسن است، و منم محسن و این حسین است. به عزتم سوگند، هر بشرى اگر به مقدار ذره‌ى بسیار کوچکى کینه و دشمنى هر یک از آنان را در دل داشته باشد، او را در آتش دوزخ مى‌افکنم… یا آدم، این پنج تن، برگزیدگان من هستند و نجات و هلاک هرکس وابسته به حب و بغضى است که نسبت به آنان دارد. یا آدم، هر وقت از من حاجتى مى‌خواهى، به آنان توسل کن.
ابوهریره مى‌گوید، پیامبر اکرم در ادامه‌ى سخن فرمود: ما پنج تن کشتى نجاتیم، هرکس با ما باشد، نجات یابد، و هرکس که از ما روگردان شود هلاک گردد. پس هرکس حاجتى از خدا مى‌خواهد پس به وسیله‌ى ما اهل‌بیت از حضرت حق تبارک و تعالى مسئلت نماید».
حقیقت آنست که پنج تن مقدّس رمز خلقتند:
یا أحمَدُ! لَو لاکَ لَما خَلَقتُ الأفلاکَ، وَ لَو لا عَلِىُّ لَما خَلَقتُکَ، وَ لَو لا فاطِمَهُ لَماخَلقُتُکما. (2)
اى احمد! اگر تو نبودى آسمان و زمین نمى‌آفریدم و اگر على نبود تو را نمى‌آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمى‌آفریدم (یعنى شمایان رمز خلقتید).
و فاطمه حوریّه‌اى بود که چند صباحى لباس آدمیان در بر نمود: (3)

3) روشنى عالم از نور حضرت زهرا (س)
ابن‌مسعود نقل مى‌کند که، دیدم على بن ابى‌طالب علیه‌السلام را که مشغول نماز است و در رکوع و سجودش مى‌گوید: « اللهم بحق محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم عبدک، اغفر للخاطئین من شیعتى»
پروردگارا، به حق بنده‌ى مقربت محمد صلى اللَّه علیه و آله و سلم خطاکاران از شیعیان مرا ببخش.
از نزد او خارج شدم و به محضر رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم شرفیاب شدم. ایشان را در حال نماز یافتم. دیدم که رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم در نماز خود مى‌گوید:
« اللهم بحق على علیه‌السلام عبدک اغفر للخاطئین من امتى»
خداوندا، خطاکاران از امت مرا، بحق على علیه‌السلام بنده‌ى مقربت ببخش.
از آنچه دیده بودم، در من وحشت و تردید بزرگى ایجاد شد. وقتى نماز رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم به پایان رسید، خطاب به من فرمودند:
اى پسر مسعود، آیا کافر شدى بعد از آنکه ایمان آورده بودى؟
عرض کردم، ابداً چنین نیست یا رسول‌اللَّه، بلکه دیدم على علیه‌السلام را که خداوند را به حق شما طلب مى‌کرد و شما را دیدم که خدا را به حق على علیه‌السلام مى‌خواندید. پس تردید کردم که کدامیک از شما نزد خداى عزوجل برترید.
پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم فرمودند: اى پسر مسعود، بنشین.
پس من در مقابل، رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله و سلم نشستم.
آن حضرت فرمودند: « ان اللَّه خلقنى و علیاً من نور قدرته قبل ان یخلق الخلق بالفى عام اذ لا تسبیح و لاتقدیس.» خداوند من و على علیه‌السلام را از نور عظمت و بزرگى خود خلق کرد: هزار سال قبل از آنکه سایر خلائق را بیافریند. زمانى که هیچ تسبیح و تقدیسى وجود نداشت.
« ففتق نورى، فخلق منه السموات و الارضین و انا و اللَّه اجل من السماوات و الارضین.» پس نور مرا شکافت و از نور من آسمانها و زمین را آفرید به خداى تبارک و تعالى قسم که من از آسمانها و زمین برترم.
« و فتق نور على بن ابى‌طالب علیه‌السلام فخلق منه العرش و الکرسى و على بن ابى‌طالب علیه‌السلام و اللَّه افضل من العرش و الکرسى» و چون نور على علیه‌السلام را منتشر ساخت عرش و کرسى از نور او خلق گردید؛ به پروردگار قسم که على علیه‌السلام از عرش و کرسى افضل است.
« و فتق نور الحسن علیه‌السلام فخلق منه اللوح و القلم و الحسن علیه‌السلام و اللَّه افضل من اللوح و القلم». سپس نور حسن علیه‌السلام را باز کرد و لوح و قلم از نور حسن علیه‌السلام به وجود آمد و به خدا قسم که حسن علیه‌السلام از لوح و قلم نیز برتر است.
« و فتق نور الحسین علیه‌السلام فخلق منه الجنان و الحور العین و الحسین علیه‌السلام و اللَّه افضل من الحور العین.» و چون هستى را از نور حسین علیه‌السلام معطر کرد، بهشت و حوریان زیباروى از نور او پدیدار گشتند؛ واللَّه حسین از حورالعین برتر است.
« ثم اظلمت المشارق و المغارب فشکت الملائکه الى اللَّه تعالى ان یکشف عنهم تلک الظلمه فتکلم اللَّه جل جلاله کلمه فخلق منها روحا ثم تکلم بکلمه فخلق من تلک الکلمه نورا فاضاف النور الى تلک الروح و اقامها مقام العرش فزهرت المشارق و المغارب فهى فاطمه الزهراء علیهاالسلام و لذلک سمیت الزهراء لان نورها زهرت به السماوات.» سپس همه‌ى هستى از شرق تا به غرب تاریک ماند. ملائکه بر پروردگار از آن همه تاریکى و ظلمت شکایت کردند و خواستند که پروردگار تاریکى را از ایشان برطرف کند. پروردگار در اجابت خواسته‌ى آنان کلمه‌اى فرمود، از آن کلمه روحى خلق گردید، سپس کلمه‌اى دیگر فرمود و از آن کلمه نورى خلق شد پس آن نور را به آن روح اضافه کرد و آن را در بلندترین مکان عرش قرار داد. همه‌ى عالم از شرق تا به غرب نورانى شد. آن روح آمیخته به نور خلق شده از لطف پروردگار کسى نیست، جز فاطمه زهرا علیهاالسلام و به همین دلیل او را زهرا علیهاالسلام نامیدند زیرا نورش آسمانها را روشن ساخت. در ادامه‌ى این روایت زیبا پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم مى‌فرمایند:
« یابن مسعود اذا کان یوم القیامه یقول اللَّه جل جلاله لى و لعلى ادخلا الجنه من شئتما و ادخلا النار من شئتما و ذلک قوله تعالى (القیا فى جهنم کل کفار عنید) فالکافر من جحد نبوتى و العنید من جحد بولایه على بن ابى‌طالب علیه‌السلام و عترته و الجنه لشیعته و لمحبیه.» اى پسر مسعود، چون روز قیامت فرارسد، پروردگار به من و على علیه‌السلام مى‌فرماید: هرکس را که مى‌خواهید به بهشت داخل کنید و به جهنم بفرستید هرکس را که مى‌خواهید. و این قول پروردگار در قرآن مجید است که (القیا فى جهنم کل کفار عنید) (4)
هر کافر متکبر لجوج را به جهنم افکنید پس کافر کسى است که از نبوت من سرپیچى کند و عنید کسى است که از ولایت على بن ابى‌طالب علیه‌السلام و عترتش و محبت کردن به شیعیان و دوستانش سر باززند. (5)
و در روایت دیگرى است که:
خداوند نور پنج تن را از نور عظمتش آفرید، و آسمان و زمین را از نور پیامبر اکرم صلى اللَّه علیه و آله و عرش و کرسى را از نور على علیه‌السلام و لوح و قلم را از نور حسن علیه‌السلام و حورالعین را از نور حسین علیه‌السلام آفرید. مشرق و مغرب عالم در ظلمت و تاریکى بود. فرشتگان از این ظلمت به خدا شکایت کردند و خدا را به این انوار قسم دادند که ظلمت را بردارد.
این بود که خداوند روح و نور فاطمه علیهاالسلام را آفرید، و مشرق و مغرب آفرینش روشن شد.

پی نوشت ها:

1- تفسیر فرات، ص 11، ط نجف.
2- میرجهانى: (ال) جُنّه العاصمه، ص 148 (به نقل از کشف الآلى صالح بن عبدالوهّاب بن عرندس) (و) مرندى: ملتقى البحرین، ص 14 (و) مستنبط: القطره ج 1: ص 164 (و) قمى: سفینهالبحار، ماده «خلق» (و) نمازى: مستدرک سفینهالبحار، ج 3: ص 334 (حدیث قدسى)
شاید در نظر نخست این روایت احتیاج به تأمّل داشته باشد؛ امّا با اندکى دقّت، لطافت تعبیر به کار رفته در آن اشکار مى‌گردد.
همچنانکه مى‌دانید کنیه‌ى حضرت زهرا (علیهاالسّلام) «امّ‌ابیها» است. در سبب مکّنا شدن حضرتش به این کنیه با مدد از روایتى که از امام باقر (علیه‌السّلام)نقل شده است- و ما آن را در سطور بالا ذکر نمودیم- که حضرت فرمودند ریشه درخت نبوّت زهراى اطهر است و یا روایتى که ذهبى در کتاب میزان الاعتدال (ج 1:ص 234) از رسول خدا نقل مى‌کند که حضرت مى‌فرمایند: «أنَا شَجَرَهٌ، وَ فاطِمَهُ أصلُها،وَ عَلِىُّ لِقاحهُا، وَ الحَسَنُ وَ الحُسَینُ ثَمَرُها» (یعنى من درخت، فاطمه ریشه آن، على لقاح آن، و حسن و حسین میوه‌ى آن هستند) آشکار مى‌گردد که خلقت پیامبر، على، حسن و حسین (علیهم‌السّلام) در عالم انوار بسته به خلقت حضرت زهرا (علیهاالسّلام) بوده است. فَافهَم فَإنَّهُ دَقِیقٌ جِدّاً.
3- خطیب بغدادى: تاریخ بغداد، ج 5: ص 86.
4- سوره‌ى مبارکه‌ى ق، آیه‌ى 24.
5- بحارالانوار، ج 40، ص 43.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید