رفتار با مردم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها)

رفتار با مردم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها)

نویسنده:عذرا انصاری
رابطۀ اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله ) با مردم ، رابطۀ عاشق و معشوق است . دوست باید تمام کمالات را در محبوب خود بیابد و از دریای فیض و معرفت او سیراب شود و محبوب نیز باید آنچه در توان دارد ، برای هدایت و سعادت رهروان خود بکار بندد . یکی از نقش آفرینی های در خشان فاطمۀ زهرا( سلام الله علیها ) بالا بردن فرهنگ جامعه ، رشد فکر و اندیشۀ مردم و دفع مشکلات و شبهات آنان است . آن حضرت از مسائل ساده گرفته تا پیچیده ترین مشکلات را پاسخگو بود و این میسّر نبود ، مگر با احاطۀ علمی ، قوّت فکری و همت بلند ایشان . این بانوی بزرگ اسلام ، زجر تبلیغ و رنج تعلیم و تربیت را تحمل نموده ، چون مشعلی فروزان در راه هدایت جامعه ، نور افشانی کرد و با سوختن خود به دل و جان مردم گرمی بخشید و پاسداری از ارزشها و مفاخر اصیل ، مبارزه پیگیر با بدعتها ، جهل ، کجرویها و رکورد جامعه را خط مشی خود قرار داد. از این رو ، امت نیز باید هر چه بیشتر به مقام و حقوق رهبر خود آگاه گردد و خود را چون شاگردی فروتن در برابر او احساس کند و به دامان او چنگ زند تا از نقص به کمال و از ضعف به قدرت و از ظلمت به نوربرسد . چنین امتی باید پرسش را عیب ندانسته و آنچه را نمی داند بپرسد (1) تا درهای معرفت به رویش گشوده شود . امام صادق ( علیه السلام ) فرمود : بر در علم قفلی است که کلید آن سؤال است (2) در جای دیگر ، امام کاظم ( علیه السلام ) فرمود : گفتگو با عالم در محلی نامناسب ، بهتر از سخن گفتن با جاهل رو ی تشک است . (3) حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) نمونۀ کامل این مقصود است . ایشان از کودکی در متن اجتماع به سر برده و با مردم ، همدم و همدرد بوده است . این بانو رابطه ای صمیمانه و عالمانه با یاران خود داشت . زنی به خدمت حضرت زهرا ( سلام الله علیها) رسید و عرض کرد : مادر پیر و ناتوانی دارم که در نماز بسیار اشتباه می کند ، مرا فرستاده تا از شما بپرسم که چگونه نماز بخواند . آن حضرت فرمود: هر چه می خواهی بپرس . آن زن سؤالات خود را مطرح کرد تا به ده سؤال رسید و حضرت زهرا (سلام الله علیها ) با روی گشاده جواب داد . زن از زیادی پرسش خود شرمنده شده ، گفت : شما را بیش از این زحمت نمی دهم. حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) فرمود: باز هم بپرس . آن گاه برای تقویت روحیۀ وی چنین فرمود: اگر به کسی کاری واگذار کنند ، برای مثال از او بخواهد که بار سنگینی را به ارتفاع بلندی حمل کند و در برابر این کار صد هزار دینار به او جایزه بدهند آیا اوبا توجه به آن پاداش احساس خستگی می کند ؟ زن جواب داد : نه . آن حضرت فرمود : من در مقابل هر پرسشی که جواب می گویم از خدا پاداشی بمراتب بیشتر دریافت می کنم و هرگز ملول و خسته نمی شوم . از رسول خدا (صلی الله علیه و آله ) شنیدم که روز قیامت دانشمندان اسلام در برابر خدا حاضر می شوند و به اندازۀ علم وتلاش و کوششی که در راه آموزش و هدایت مردم داشته اند از خدای خود پاداش می گیرند . (4)

رسالت شیعه
مردی همسرش را به نزد حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) فرستاد تا از ایشان سؤال کند که آیا او از پیروان و شیعیان آن حضرت محسوب می شود یا نه ؟ حضزت زهرا ( سلام الله علیها ) فرمود: به شوهرت بگو اگر به آنچه خواسته و هدف ماست عمل می کنی و از آنچه ما نهی می کنیم بیزاری می جویی ، بدان که از شیعیان ما خواهی بود . در غیر این صورت نه . زن جواب را به اطلاع شوی خود رساند . مرد از این پیام بسیار ناراحت شد و متوجه گردید که مسؤولیت شیعه بودن بسیار حساسو سنگین است . با خود گفت : وای برمن ! در امان ماندن از گناه بسیار مشکل است ، پس من اهل جهنم هستم و همیشه در آن خواهم ماند . آن زن جویای اندوه شوهر خود را برای فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها ) تعریف کرد . آن حضرت فرمود: به او بگو آن طور که تو فکر می کنی نیست ، زیرا پیروان ما بهترین اهل بهشت هستند ، ولی هر کس ما و دوستان ما را دوست داشته و با دشمنان ما دشمن باشد و قلب و زبانش نیز با ما همراه باشد ، ولی امر ما را اطاعت نکند و از آنچه نهی نموده ایم پرهیز نکند جزو رهروان ما محسوب نمی شود . با این وجود ، شیعیان ما در بهشتند ، لیکن پس از آنکه گناهان و آلودگیهای آنان به واسطۀ زحمت و رنج فراوان در دنیا یا در قیامت پاک شود . (5)

حمایت برای پیروزی بر رقیب
روزی بین یک زن مؤمن و یک زن کافر مشاجره ای بر سر دین پیش آمد . این موضوع خدمت حضرت زهرا( سلام الله علیها ) مطرح شد . آن حضرت استدلال زن مؤمن را تأیید و تشریع نمود. در نتیجه او بر رقیب خود پیروز شد و از این پیروزی شادمان گشت . حضرت زهرا( سلام الله علیها ) به آن زن مؤمن فرمود: بدان که شادی فرشتگان به واسطۀ پیروزی توبر او بیش از خوشحالی توست . به جهت پشتیبانی فاطمه از آن زن ، هزار هزار درجه در بهشت برین بیش از آنچه برای این زن تعیین شده ، برایش منظور دارید و این را ملاکی قرار دهید که هر کس به کمک یاران حق بشتابد و راه پیروزی آنان را هموارسازد ، هزار هزار مرتبه بیش از پاداش مقرر به او عطا شود . (6)

آموزش دعا
سلمان که خود از بهترین اصحاب رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) بود می گوید : خدمت حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) رسیدم . از آن حضرت خواهش کردم که چیزی به من یاد دهد . ایشان دعای نور را به من تعلیم داد . آن دعا چنین بود : « بسم الله الرحمن الرحیم بسم الله النّور بسمِِ الله نُورُ عَلی نُورٍ ، بسم الله الّذی هُوَ مُدَبِّر الاُمورِ، بسم الله الَّذی خَلَقَ النُّور مِنَ النّور ، الحمدُلله الَّذی خَلَقَ النَّورَ علی طورٍ فی کتابِ مسطورٍ فی رقّ ٍ مَنشورٍ بقدرٍ مقدورٍ علی نبیٍ مَحبُورٍ ، الحمدُلِلّه الّذی هُوَ بِعزٍّ مذکوُرٍ و بالفَخرِ مَشهورٍ وَ عَلی السّرّاءِ و الضَّرّاءِ مَشکورٍ و صلی اللهُ عَلی سیِّدنا محمّدٍ وآله الطّاهرین » من نیز آن دعا را به بیش از هزار نفر از اهالی مکه و مدینه آموزش دادم و برای آنها منشأ آثار و برکات خوبی بود . به منظور معرّفی شخصیّت علمی اجتماعی سلمان فارسی و مقام والایی که نزد پیامر و فاطمۀ زهرا و امامان معصوم داشت توضیح مختصری دربارۀ وی خالی از لطف نیست . سلمان از ایران آمده بود ، اما آن قدر به پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) نزدیک شد که رسول خدا ( صلی الله علیه و آله ) او را از خود خواند و لقب زیبای سلمان محمدی را به او داد . گر چه معصوم نبود لیکن تا آنجا که ممکن بود به عصمت نزدیک شد . پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در باره اش فرمود: سلمان دریایی است که هر چه از آن برداشته شود ، کم نمی شود و گنجی است که پایان ندارد ، سلمان از ما اهل بیت است . حکمش جاری و برهانش قوی است . امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) او را چون لقمان می دانست . گویند: او کسی بود که اسم اعظم می دانست و در بالاترین مرتبۀ ایمان قرار داشت . عالم به اسرار و نهان بوده ، از تحفه های بهشتی در دنیا استفاده کرده است . بهشت عاشق و مشتاق او بوده ، خدا و رسولش او را دوست می داشتند . سلمان یکی از چهار نفری بود که خداوند به پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) دستور داد به آنها محبت کند . هر وقت جبرئیل نازل می شد ، از قول خدای تعالی به او سلام می رساند . وی شبها با رسول خدا ( صلی الله علیه و آله) بود و پیامبر (صلی الله علیه و آله ) و علی ( علیه السلام ) در مجلس انس و خلوت به او اسراری می آموختند که دیگران را توان فهم و تحمل آن نبود . امام صادق ( علیه السلام ) در باره اش فرمود: « سلمان علم اوّل و آخر را درک کرد » فرد باهوش و پژوهشگری بود که به دنبال حقیقت به این سو و آن سو می گشت ، در حالی که کام تشنه اش هرگز سیراب نشد . چندین بار او را فروختند تا عاقبت ، پیامبر ( صلی الله علیه و آله ) خریدارش شد . او به کمالاتی آراسته بود ، لیکن در میان فضایل او این سه خصلت از برجستگی خاصی برخوردار بود : اول آنکه دوستی و میل حضرت علی ( علیه السلام ) را بر میل و هوای نفس خود برگزید . دوم آنکه فقرا را بر ثروتمندان اختیار نمود و سوم آنکه به دانش و علم عشق فراوانی داشت . (7) حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) به ارزش و جایگاه سلمان توجه خاصی داشت و او را از یاد نمی برد . سلمان پس از رحلت رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله ) مدتی از خانه بیرون نیامد . او خود می گوید : پس از ده روز از خانه بیرون آمدم . حضرت علی (علیه السلام ) مرا دید و فرمود: پس از پیامبر دربارۀ ما کم لطفی کردی . عرض کردم مولای من ! کوتاهی نبود، بلکه غم دوری پیامبر (صلی الله علیه و آله ) مرا خانه نشین کرده ، مانع آن شد که به دیدار شما بیایم . آن حضرت فرمود : به خانۀ فاطمه (سلام الله علیها) برو که مشتاق دیدار توست ، و هدیه ای از بهشت برایت نگه داشته است . از ایشان سؤال کردم: مگر بعد از پیامبر نیز از بهشت برای شما چیزی می آید؟ ! آن حضرت جواب داد : همین دیروز آمده است . من به خانۀ حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) آمدم . ایشان در حجاب و پوشش بود . سپس فرمود: ای سلمان ! در حق ما کوتاهی کردی . عرض کردم : ای یادگار پیامبر این چنین نیست . آن حضرت فرمود: پس ، بنشین و گوش کن . ذیروز تشنه بودم . درِ خانه نیز قفل بود ، در این فکر بودم که چگونه وحی قطع شد و چرا فرشتگان دیگر به خانۀ ما نمی آیند ؟! در این هنگام در خانه باز شد و سه فرشته وارد شدند که از نظر زیبایی، کسی را مانند آنها ندیده بودم ، از آنها پرسیدم : اهل مکه اید یا مدینه ؟ گفتند: نه اهل مکه ایم نه اهل مدینه و نه اهل زمین ، بلکه از جمع حور العین و از دارالسلام هستیم ، خدا ما را به سوی شما فرستاده است و ما مشتاق دیدار شماییم . سپس خود را معرفی کردند و معلوم شد که آنها در بهشت ، همسر مقداد و اباذر و سلمان هستند . سلمان می گوید: پس از آن ، فاطمۀ زهرا (سلام الله علیها ) رطبی آورد که از برف سفید تر و از مشک خوشبوتر و فرمود: باآن افطار کن و فردا هسته اش را برای من بیاور . رطب را برداشتم و با خود به خانه آوردم . در بین راه هر کس از کنارم رد می شد ، تحت تأثیر بوی خوش رطب قرار گرفته ، سؤال می کرد . آیا مشک همراه داری ؟ می گفتم : آری .هنگام افطار آن را خوردم ، امّا هسته ای در آن نیافتم . هر چه جستجو کردم ، نتیجه ای نداشت . فردا خدمت حضرت زهرا( سلام الله علیها ) رسیدم و عرض کردم : با ان رطب افطار کردم ، ولی هستۀ آن را ندیدم ! آن حضرت فرمود: این رطب هسته و دانه ندارد و از درخت نخلی است که خداوند آن را رد دارالسلام کاشته و دانۀ آن کلمه ای است که پدرم به من آموخت و من هر صبح و شام آن را تکرار می کنم . (8) عرض کردم : آن را به من بیاموز . آن حضرت دعای نور را به من آموخت .

تقسم کار با خدمتگذار
حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) با همۀ بزرگواری و مقام و منزلتی که در پیشگاه خدا داشت ، کار خانه را خود انجام می داد و تا مدتها خدمتکار نداشت . روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله) زنی را در یکی از جنگها اسیر گرفته بود ، نزد فاطمه (سلام الله علیها ) آورد و دست او را در دست آن حضرت گذاشته ، فرمود: ای فاطمه ! این زن در خدمت توست ، او اهل نماز است . سپس دربارۀ او سفارش کرد : فاطمه نگاهی به صورت پیامبر کرد و چنین گفت : کارِ خانه را تقسیم می کنیم یک روز من کار می کنم ، یک روز او (9) اشک در چشمان پیامبر حلقه زد سپس فرمود: « الله اعلم حیث یجعل رسالته » (10) « ذریهً بعضها من بعض و الله سمیع علیم » (11) وعده ای که حضرت فاطکه ( سلام الله علیها ) به پدر بزرگوارش داد ، در تمام مراحل زندگی پیاده شد . آن حضرت نه تنها خدمتکار خود را به زحمت نمی انداخت ، بلکه گاهی در انتخاب نوع کار از او سؤال می کرد تا هر کاری که بیشتر دوست دارد بپذیرد . روزی به او فرمود: شما خمیر می کنی یا نان می پزی ؟ او در جواب عرض کرد : خمیر کردن و آوردن هیزم به عهدۀ من باشد . سپس آمادۀ انجام آن شد (12) این خدمتکار نامش فضّه بود ، دختر پادشاه هند ، زنی زیبا ، شرین سخن ، دانشمند و با معرفت بود و در علم شیمی و تبدیل فلزات ، تخصصی چشمگیر داشت . همیشه در حال خواندن قرآن بود و حتی سؤال مردم را با آیۀ قرآن جواب می داد . (13) در خانۀ حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) وظایف خود را با خلوص و صداقت کامل انجام داده ، با اهل خانه همرراه و یکدل بود ؛ چنانچه آنها گرسنه بودند ، او نیز گرسنه بود و چنانچه تشنه بودند او نیز تشنه ؛اگر آنها نمی خوابیدند او نیز خواب را از چشمان خود می گرفت ؛ با خاندان حضرت علی (علیه السلام ) سه روز روزه گرفت و مشمول آیۀ « ویطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً » (14) شد ؛ از خوراک بهشت بهره مند گردید و امیر المؤمنین( علیه السلام ) درباره اش فرمود: « اللهم بارک لنا فی فضّتنا » . (15) در جریان بیعت گرفتن اجباری از امیر المؤمنین علی ( علیه السلام ) نخستین کسی بود که برای دفاع از ولایت از خانۀ حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) بیرون آمد و از هیچ کوششی در راه حمایت و احقاق حق خاندان پیامبر ) صلی الله علیه و آله ) دریغ نکرد . وی در کربلا نیز با زینب کبری (سلام الله علیها) همراه بود.

رفتار با همسایگان
یکی از حقوقی که در رسالۀ حقوق امام سجاد ( علیه السلام ) بیان شده است ، حق همسایه و همجوار ی است . حق همسایه آن است که در غیاب وی ، آبرویش را حفظ نموده و به هنگام ملاقات ، او را احترام کنی و در هر حال پشتبان او باشی . در صدد عیبجویی اش برنیایی و دربارۀ بدیهایش جستجو نکنی . اگر اتفاقاً عیبی از او دیدی سینه ات قلعۀ مستحکم عیوب او و اسرار او باشد ، بگونه ای که با سر نیزه نیز نتوان بدان دست یافت . اگر با کسی راز خود را در میان می گذارد به سخنان آنها گوش مده . او را در سختیها تنها مگذار . اگر او نادانی کرد ، تو بزرگواری و در عین حال ، شیوۀ مسالمت آمیز را از دستمده . در برابر بدگویان و بد خواهان ، مدافع او باش . حیلۀ افراد بظاهر نصیحتگو را برایش فاش کن و با او خوشرفتار باش . (16) حضرت علی ( علیه السلام ) در حساسترین لحظات عمر خود که در بستر شهادت خفته بود ، دربارۀ همسایه چنین فرمود : از خدا بترسید ! از خدا بترسید! دربارۀ همسایگانتان که آنها سفارش شدۀ پیامبر شما هستند . رسول خدا( صلی الله علیه و آله ) آن قدر دربارۀ آنان سفارش فرمود که گمان کردیم می خواهد برای آنها ارث قرار دهد . (17) زیباترین شیوۀ رفتار با همسایه در عمل فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) تجلی داشت . ایشان همیشه همسایگان را بر خود مقدم می دانست و در مناجاتهای شبانه برای آنان دعا می کرد و خیرشان را از خدا طلب می نمود . امام حسن ( علیه السلام ) در این زمینه چنین فرمود: مادرم شب جمعه یکسره در حال قیام بوده و تا صبح به رکوع و سجده نرفت و مدام برای مردم دعا می کرد و نام آنان را به زبان می آورد . صبح به ایشان گفتم در دعا ی دیشب برای خودتان چیزی طلب نکردید ؟آن حضرت جواب داد: اول برای دیگران ، پس از آن برای خود(18) روایت امام کاظم نیز مؤید همین مطلب است . (19)

هدیه ای از پیامبر
مردی خدمت حضرت زهرا ( سلام الله علیها) رسید و عرض کرد : ای دختر رسول خدا ! آیا چیزی از پیامبر (صلی الله علیه و آله) نزد شما به یادگار مانده است تا به من هدیه کنید ؟ آن حضرت به کنیز خود فرمود: آن پارچه را بیاور . کنیز جستجو کرد ، لیکن آن را پیدا نکرد . حضرت فاطمه ( سلام الله علیها) فرمود : وای برتو ! زود آن را پیدا کن که ارزش آن پارچه برای من به اندازۀ حسن و حسین است . کنیز پس از مدتی پارچه را یافت که در آن چنین نوشته شده بود : حضرت محمد (صلی الله علیه و آله ) فرمود: از مؤمنان نیست کسی که همسایه اش از او امنیت نداشته باشد ؛ هر کس به خدا و قیامت ایمان داشته باشد ، همسایه را نمی آزارد . باید سخن نیک بگویید و گرنه ساکت باشید . خداوند افراد نیکوکار، صبور و با عفت را دوست می دارد و افاراد بد سخن ، لجوج، ستیزه گر و بخیل را دشمن می دارد . حیا از ایمان است و اهل ایمان در بهشتند و ناسزاگو در جهنم است . (20)

تجلی ایثار در شب عروسی
ایثار، والاترین کرامت انسان ، بالاترین مرتبۀ ایمان ، بهترین عبادت و زینت زهد است . ایثار ، عبور از گردنۀ پر فراز و نشیب نفس و پا گذاشتن روی خود خواهی و پرداختن به دیگران است . ایثار ، گذشتن از منافع خود و شاد کردن دیگران است . خدای سبحان می فرماید: آنها دیگران را بر خود مقدم می دارند ، هر چند خود بدان محتاج باشند . (21) چیزی که انسان ایثارگر آن را ایثار می کند ، هر قدر که بیشتر مورد نیازش باشد ، آن ایثار با ارزشتر و شکوه و عظمت آن بیشتر است . در این زمینه ، حضرت زهرا ( سلام الله علیها) گوی سبقت را از همه ربوده و زیباترین جلوۀ ایثار را نشان داده است . نمونۀ زیر بیانگر این مطلب است : فاطمۀ زهرا ( سلام الله علیها) در شب عروسی دو پیراهن داشت ، یکی کهنه و دیگری نو . پیامبر لباس نو را برای عروسی او تهیه کرده بود . غیر از این دو ، لباس دیگری نداشت . فقیری از آن حضرت پیراهن طلب کرد تا خود را با آن بپوشاند . در این هنگام ، صدیقۀ کبری آیۀ 91 سورۀ آل عمران را به یاد آورد که می فرماید: هرگز به نیکوکاری نمی رسید مگر از آنچه خود دوست دارید انفاق کنید. آن حضرت پیراهن نو را به فقیر داد . چون هنگام رفتن به خانۀ داماد فرا رسید ، جبرئیل برپیامبر نازل شد و عرض کرد: خداوند سلامت می رساند و به من فرمود تا سلامش را به حضرت فاطمه ( سلام الله علیها ) تقدیم نمایم. خداوند هدیه ای از لباسهای بهشتی که از سُندُس سبز تهیه شده برای فاطمه فرستاده است . پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز سلام خداوند متعال را به فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) رساند و آن پیراهن بهشتی را به ایشان داد . (22)

پاورقی

1- اصول کافی ، ج1 ، ص49 .
2- همان مدرک ، ص49 .
3- همان مدرک ، ص 48 .
4- بحار الانوار ، ج2 ، ص3 .
5- فاطمه بهجه قلب المصطفی ، ص298 ، به نقل از دلایل الامامه ، ص1 .
6- بحار الانوار ، ج2 ، ص8 .
7- منتهی الامال ، ج1 ، ص114 .
8- بحار الانوار ، ج43 ، ص66 –ریاحین الشریعه ، ج1 ، ص135 .
9- احقاق الحق ، ج10 ، ص 277 .
10- انعام ، آیۀ 124 .
11- آل عمران ، آیل 33.
12- احقاق الحق ، ج10 ، ص276 .
13- مناقب ، ابن شهر آشوب ، ج3 ، ص343 .
14- دهر ،آیه7 .
15- ریاحین الشریعه ، ج2 ، ص314 .
16- تحف العقول ، ص421 ، ترجمه احمد حنتی .
17- نهج البلاغه ، فیض الاسلام ، ص977 .
18- کشف الغمه ، ج2 ، ص94 .
19- بحار الانوار ، ج43 ، ص 82 و 90 .
20- فاطمه بهجه قلب المصطفی ، به نقل از دلایل الامامه ، ص1 .
21- حشر ، آیۀ 9 .
22- احقاق الحق ، ج10، ص401 – فاطمه بهجه قلب المصطفی ، ص 484 – فاطمه از ولادت تا شهادت ، ص 164 .
منبع: پیام زن،

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید