معنای استخاره: استخاره به معنای درخواست و طلب خیر است و این درخواست وقتی از خداوند متعال طلب شود، خود نوعی دعا و توجه به ذات اقدس است. در کتب حدیثی شیعه و سنی به حد تواتر از معصومین ـ علیهم السّلام ـ روایت شده که استخاره نوعی دعا در موقع تردید در امری که دارای وجوه متعدد است و یا تردید در انجام دادن و انجام ندادن امری وارد می باشد که در این حال انسان طلب خیر و صلاح از خدا می کند. و در واقع انسان از خداوند میخواهد که آنچه به خیر و صلاح او است در دل او اندازد و تصمیمش را بدان استوار دارد و آن را برایش میسّر و ممکن سازد.[1]
شرایط و مواقع استخاره:
در تفکرات اسلامی، عقل به عنوان نعمت بزرگی که خداوند متعال به بشر ارزانی داشته، مطرح است. و انسان با چراغ عقل میتواند خیلی از راههای تاریک زندگی را به سهولت طی کند. هر کس که چراغ عقل را در خود فروزان نگه داشت دنیا و آخرت او روشن و پرفروغ است. در قرآن کریم سفارش زیادی به باروری عقل شده است، به طوری که بدترین موجودات، آنهایی معرفی شدهاند که اندیشهگر نیستند: «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لا یَعْقِلُونَ»؛[2] بدترین جنبندگان کسانی هستند که تعقّل و اندیشه نمیکنند.
اساساً یکی از علل مهم بعثت پیامبران نیز همین بوده است که عقلهای آدمیان را شکوفا سازند و دفینههای آن را استخراج کنند؛ چنان که امام علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «و یثیرُوا لهُم دَفائنَ العُقول»؛[3] پیامبران آمدند تا گنجهای پنهانی عقلها را آشکار سازند. خلاصه این که تار و پود فرهنگ و باورهای دینی ما با تعقّل و اندیشه ورزی در هم تنیده شده است، به طوری که هیچ روزنهای را برای ورود عوامل اندیشهسوز، باقی نگذاشته است.
باز در اعتقادات اسلامی به عواملی که در تصمیم سازی خردمندانه دخیلند و عقل را در حقیقتیابی و شفاف اندیشی، مدد میرسانند تأکید فراوان شده است که مهمترین آنها «مشورت» است. مشورت که همان «اندیشه جمعی» است بسیاری از گرههای کور را که عقل فردی، قادر به گشودن آنها نیست به راحتی میگشاید و بر نقاط تاریک، نور میتاباند. حضرت علی ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «لا ظهیرَ کَالمُشاوره»؛[4] هیچ پشتیبان و عامل دلگرمی مانند مشاوره نیست.
مشورت ادراک و هوشیاری دهد
عقلها مر عقل را یاری دهد[5]
امّا بسیار اتفاق میافتد که پس از تفکر و مشورت، باز هم تردید باقی میماند و توان تصمیم قاطع را در خود نمیبینیم، در این هنگام، و در این حالت شکّ و دودلی، عقل و شرع توصیه میکنند که به مشورتی دیگر دست بزنیم. ولی این بار با عقل بینهایت و آگاه مطلق و خداوندگار هستی؛ همو که بر نیک و بد بندگان، آگاه است و خیر همگان را میخواهد و ما با این کار طلب خیر و صلاح از خدا میکنیم و دست نیاز به درگاه او برده و دعا میکنیم و طالب صلاح و سعادت و خیر خود هستیم و خداوند هم به مقتضای حکمت و عظمت و بزرگی خود، دست ما را میگیرد.[6]
و لذا در استخاره به چند مطلب باید توجه داشت. اول این که ما کار را واگذار به خدا کردهایم و صلاح و خیرکارها را از او طلب میکنیم: « وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبادِ»؛[7] تفویض میکنم کارم را به خداوند تعالی همانا او بندگان خود را میبیند.
نکته دوم این که، استخاره کننده نباید نفع ظاهری و آشکار موضوع را در نظر گرفته باشد، بلکه به نفس استخاره و نتایج پنهان آن توجه کند، یعنی در واقع طلب خیر از خدای متعال نموده است نه محاسن ظاهری آن امر، بنابراین چه بسا ممکن است پاسخ استخاره در امری بد باشد، ولی نفع ظاهری داشته و استخاره کننده غافل از عاقبت و پایان کار باشد، لذا او نفع ظاهری را دیده و شاید در بدی پاسخ استخاره تردید نماید، در حالی که در حقیقت خیر او در آن بوده است.[8]
قرآن کریم میفرماید: «چه بسا از کاری کراهت دارید که خیر و خوبی شما در آن است و چه بسا چیزی را دوست دارید که شرّ و بدی شما در آن است به درستی که خداوند میداند و شما نمیدانید.[9]
بزرگان دین و علمای شیعه درباره استخاره مباحث متعدد و گستردهای داشتهاند و اصل استخاره را همه قبول دارند و میفرمایند: استخاره همان طلب خیر و سعادت از خدا کردن است.
مرحوم آیت الله دستغیب میفرماید: استخاره یعنی طلب خیر از خدا کردن. یعنی پروردگارا من حیرانم و نمیدانم این کار، مورد رضایت توست یا نه، تو خود رضای خویش را برایم پیش آور. و صلاح و مصلحت مرا جاری ساز و مرا از تردید رهایم کن.[10]
خلاصه این که استخاره در جائی است که انسان از طریق تعقل و مشورت به جائی نرسد و برای طلب خیر و رفع تردید با خداوند مشورت کرده و خیر و صلاح خود را از او جویا میشود و این کار بسیار ممدوح و جزء سیره بزرگان دین بوده است.
البته برای اگاهی از چگونگی استخاره وارد شده در شرع به کتابهای نگاشته شده دراین موضوع ، ازجمله مفاتیح الجنان مراجعه کنید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مجلسی . محمد باقر . مفاتح الغیب یا راهی به جهان غیب در روش استخاره . ترجمه : روضاتی . محمدجعفر . انتشارات فوژان . 1374 .
2. طریقهدار . ابوالفضل . استخاره و تفأل . مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم . 1377 .
3. موسوی خمینی . روح الله .کشف الاسرار . انتشارات پیام آزادی . قم . بیتا .
4. دستغیب . عبدالحسین . استعاذه . دار الکتاب . 1366 .
پی نوشت ها:
[1] . حسینی دشتی . سید مصطفی . معارف و معاریف . ج 2 . ص 133 . چاپ دانش . 1376 .
[2] . انفال/22 .
[3] . نهج البلاغه . خطبه اول . ترجمه شهیدی . سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی . 1368 .
[4] . همان . کلمات قصار . ش 54 .
[5] . مثنوی . دفتر اول .
[6] . طریقهدار . ابوالفضل . استخاره و تفأل . ص 14 ـ 15 . مرکز انتشارات مرکز تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم . 1377 .
[7] . غافر/44 .
[8] . مجلسی . محمد باقر . مفاتح الغیب . ص 31 ـ 33 . انتشارات فوژان . 1374 .
[9] . بقره/216 .
[10] . به نقل از طریقهدار . ابوالفضل . استخاره و تفأل . ص 93 . مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم . 1377 .