ازدواج و تشکیل خانواده در هر منطقه ای با آداب و رسومی همراه است که از جمله این آداب و رسوم، مراسم خواستگاری می باشد و آگاهی از حدود و فلسفه آن، برای ما لازم است. دراغلب موارد خانواده مرد به خواستگاری زن می رود و پس از انجام آداب مربوطه، در صورت قبول طرفین، کار به مرحله عقد شرعی و رسمی ازدواج می رسد. البته گاهی اوقات دیده شده یا شنیده شده که خواستگار، خانواده دختر بوده است و بخاطر این خرق عادت و رسوم مشکلی هم پیش نیامده؛ حتّی در بعضی کشورها مانند هندوستان، در برخی مناطق مرسوم است که خانواده دختر به خانواده پسر پیشنهاد ازدواج می کند و یا حداقل از طرف خانواده دختر پیشنهاد می شود که مثلاً ما آمادگی داریم دخترمان را به ازدواج پسر شما درآوریم.
چنین قضیه ای در صدر اسلام نیز اتفاق افتاده است؛ به این صورت که زنی در خدمت پیامبر اکرم آمد و اظهار آمادگی برای ازدواج با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را نمود. پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در جواب سکوت فرمود، مرد مسلمانی آنجا بود، عرض کرد: «یا رسول اللهّ! اگر شما راحاجتی به این خانم نیست او را به من تزویج کنید». پیامبر قبول کردند و زن نیز در مقابل اجازه پیامبر پذیرفت که با مهریه ای برابر با آموزش چند سوره از قرآن به ازدواج آن مرد دربیاید[1].
در شرع مقدس اسلام هم، هیچ دلیلی مبنی بر عدم جواز خواستگاری کردن زن از مرد، وجود ندارد و بهترین دلیل بر جواز آن، وقوع آن در حضور پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می باشد. البته هر پدیده ای اجتماعی هنجار، موقعیّت و شرایط مناسب خود را می طلبد. همان طور که بیان شد، مثلاً در فرهنگهایی مانند برخی مناطق کشور هندوستان خواستگاری زن از مرد، از قدر و منزلت زن نمی کاهد و او را در چشم مرد کوچک نمی کند و حتی اگر جواب خواستگاری از طرف خانواده مرد منفی باشد، موجب سرشکستگی خانواده دختر نمی شود و از نظر روانی هم برای دختر شکننده نیست، امّا آیا در فرهنگهایی مانند فرهنگ کشور ما واقعاً این چنین است؟ آیا اگر زن در پاسخ خواستگاری از مردی جواب ردّ بشنود می تواند تحمل کند؟ و باعث شکست عاطفی و روانی اش نمی شود?
برای روشن تر شدن مسأله نظر شمارا به چند مطلب اساسی جلب می نمائیم:
خواستگاری اظهار طلب است نه فقط یک حق انتخاب:
خواستگاری به معنای نهایت طلب و شدت خواستن است. بنابر این خانواده ای که به خواستگاری دختری می رود باید واقعاً خواستار ازدواج با او باشند و با رفتارشان این خواستاری و تمنا و علاقه مندی را نشان دهند.[2]
از طرف دیگر خواستگاری مرد از زن بر طبق نظر علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان، مطابق فطرت و طبیعت شمرده و توجیه شده است؛ «از آنجا که زن باید جنس مخالف خود، یعنی مرد را مجذوب خود کند و مرد برای اینکه نسل بشر، باقی بماند و به طرف او و ازدواج، با زن برود، خداوند در آفرینش انسان خلقت زن را لطیف قرار داد …»[3]. لذا دختران بر اساس ساختار روحی و روانی شان به انتخاب شدن گرایش دارند و به قول شهید مطهری «آفرینش، مرد را مظهر طلب و عشق، و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است. احساسات مرد نیازآمیز و احساسات زن نازخیزاست. احساسات مرد، طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است[4]».
اینکه از قدیم الایام هم مردان به خواستگاری زنان می رفته اند و از آنها تقاضای همسری می کرده اند نشانه حیثیت و احترام زن بوده است. براین اساس حفظ حدود و توجه به ارزشهای اخلاقی و رعایت برخی آداب عرفی و خانوادگی موجّه که زیر بنای عفت و عزت جوانان را تشکیل می دهد و هم برای پسران ضروری است و هم برای دختران، لکن حفظ این امور از ناحیه دختر و خانواده دختران ضروری تر است؛ زیرا لطافت روح دختران و غلبه داشتن عواطف و احساسات جنس مؤنث ایجاب می کند به موضوع حفظ حریم و عفاف خود بیش از جنس مذکر توجه کنند و با پیش قدم نشدن در امر ازدواج مهرتأیید دیگری بر گوهر بودن خود بزنند.
داستان دختران حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ و حضرت موسی:
در تاریخ آمده است که حضرت شعیب به موسی ـ علیه السّلام ـ گفت: « من می خواهم یکی از دو دخترم را به همسری تو در آورم به شرط آن که هشت سال برای من کار کنی و اگر تا ده سال کار خود را افزایش دهی، محبّتی از طرف توست، من نمی خواهم کار سنگینی بردوش تو نهم، ان شاء الله مرا از شایستگان خواهی یافت». و موسی ـ علیه السّلام ـ با پیشنهاد شعیب ـ علیه السّلام ـ موافقت کرد[5].
همان طور که بیان شد، از شرطی که حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ برای ازدواج موسی ـ علیه السّلام ـ با صفورا، دخترش قرار داد و حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ هم این شرط را قبول نمود، برمی آید که موسی ـ علیه السّلام ـ از قبل خواستار ازدواج با دختر شعیب نبی ـ علیه السّلام ـ بوده است و گرنه زیر بار چنین شرطی نمی رفت: گذشته از این که در این مورد دو پیامبر حضور دارند. از طرفی دیگر حضرت موسی ـ علیه السّلام ـ مدت زیادی در خانه حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ زندگی کردند و حضرت شعیب ـ علیه السّلام ـ از صفات اخلاقی مثبت و روحیات حضرت موسی خبر داشتند و می دانستند که حضرت موسی با دخترشان تناسب های زیادی با هم دارند و بالاترین آنها تناسب در ایمان و دینداری بود. حضرت موسی نیز دارای سجایا و صفات اخلاقی والایی بودند و اگر نمی خواستند با دختر حضرت شعیب ازدواج کنند حتماً به شکلی منطقی برخورد می کردند که از نظر روحی آسیبی به دختر حضرت شعیب نخورد؛ نیز احتمال دارد که حضرت شعیب این مسأله را دور از نظر دخترانشان مطرح کرده اند؟! اگر جواب منفی باشد به آنها ضربه ای نخورد.
نکاتی پیرامون خواستگاری:
در ارزشگذاری مقام انسانی زن و مرد، وحدت نوع اقتضاء می کند که میان آن دو از جهت بعد جنسیّت هیچ تفاوتی نباشد، یعنی هیچ یک از زن و مرد وجود تبعی و ثانوی ندارد و در بیان قرآن کریم، طبق تأکید علّامه طباطبائی، منظور از «خلقت حوا از آدم» ، همان وحدت نوع و تماثل و تشابهی است که در اصل و حقیقت انسانی دارند[6]. لذا در برخی روایات آمده است که حتّی وقتی آدم ـ علیه السّلام ـ به حوا ـ علیه السّلام ـ گفت: «پیش من بیا»، حوا گفت: «نه! تو پیش من بیا» و خداوند نیز به آدم دستور داد که به سراغ حوا برود و رسم خواستگاری مرد از زن نیز شاید از همین ناشی شده باشد[7].
به هرحال اینکه در اکثر موارد رسم براین است که مرد به خواستگاری زن می رود علل و عواملی دخیل بوده اند. لذا این یک هنجار اجتماعی محسوب می شود. مگر اینکه مواردی به دلایلی مخصوص ایجاب کند که خواستگاری از طرف زن صورت پذیرد که دراین باره توجّه به چند تذکّرضروری به نظر می رسد:
اولاً: در انتخاب همسر و تصمیم برای ازدواج، نباید تسلیم احساسات شد؛ بلکه باید با تفکّر و دور اندیشی و از طرف دیگر با مشورت و همفکری والدین و افراد خبره و دلسوز، در تمامی مراحل اقدام نمود.
ثانیاً. به علّت تفاوتی که بین پسر و دختر، به طور طبیعی وجود دارد، بهتر آن است که خواستگاری از طرف مرد باشد. اگر عکس این قضیه اتفاق بیفتد؛ حیثیت و ارزش دختر در شرف تهدید قرار می گیرد. زیرا دختران براساس ساختار روحی و روانی شان به انتخاب شدن گرایش دارند؛ درست همانند گلهایی که در گستان انتخاب می شوند. این گرایش دروجودشان باعث می شود، اگردر انتخاب شریک زندگی خود اقدام به گزینش کنند، ولی با پاسخ سرد یا منفی طرف مقابل روبرو شوند چه بسا برایشان شکننده باشد و احساس کنند که قابلیت «محبوب واقع شدن» ندارند.
در پایان پیشنهادی مطرح می شود تا دختران جوانی که همسر آینده خودشان را بر اساس ملاکها و معیارهای صحیح و مناسب انتخاب کرده اند و احتمال قوی دهند که در صورت پیشنهاد ازدواج به آنها پاسخ مثبت دریافت کنند، بتوانند با عملی کردن آن هم از حالت انتظار بیرون آیند و هم با پاسخ منفی مردان مواجه نشوند و به تعادل روحی و عزت و کرامت انسانی شان لطمه وارد نشود، مشروط براینکه در اجرای این پیشنهاد وقت کافی صورت گیرد. زیرا مواردی دیده و شنیده شده که در اثر بی دقتی در این امر دختران جوان بالأخص در قشر دانشجو، دچار شکست روانی و شخصیتی شدیدی شده اند و اصلاً از ازدواج متنفر گردیده اند.
برای این امر باید از فردی مورد اعتماد، دلسوز و متأهل خواسته شود که دختر مورد نظر را به فرد یا افراد صالح و شایسته که در صدد ازدواج هستند معرفی کند، بطوری که آن فرد از این قضیه مطلع نشود و بعداً دختر مورد نظر را از خانواده اش خواستگاری کند و مقدمات ازدواج را فراهم آورد . باز تأکید می شود که فرد واسطه باید راز نگه دار، دلسوز، مورد اعتماد و حتماً خودش متأهل باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. طباطبائی، محمد حسین: ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفترانتشارات اسلامی، 1381، ج2، ص409و ص285 و ج4، ص 418.
2. احمدی، محمدرضا: خواستگاری یک طرفه، قم، مرکز فرهنگی نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاهها، مجلّه پرسمان، ش 15، آذر 1382.
3. مرتضوی، سید ضیاء: درآمدی بر شناخت مسایل زنان، قم ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ماهنامه پیام زن، ش 68، 1376.
پی نوشت ها:
[1]. ذاکری، مجتبی، فلسفه ازواج دائم وموقت در اسلام، تهران، غدیر خم، 1380، ص11، نقل از تفسیر سیوطی، ج 5، ص 209؛ ذیل آیه شریفه « و امرأهً مؤمنه ان وهبت نفسها للنّبی» احزاب/50.
[2] . حسینی، علی اکبر، اخلاق در خانواده، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ماهنامه پیام زن، ش 1، 1371.
[3] . طباطبائی، محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی، 1381، چاپ دوم، ص 409.
[4] . مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، تهران، انتشارات صدرا، 1368، ص214.
[5] . محمدی اشتهاردی، محمد، قصه های قرآن، تهران. مؤسسه انتشارات نبوی، 1379، ص249.
[6] . مرتضی، سید ضیاء، درآمدی بر شناخت مسایل زنان، قم، دفتر تبلیغات حوزه علمیه، ماهنمامه پیام زن، ش 68، 1376؛ نقل از تفسیر المیزان، چاپ چهارم، ص136.
[7] . همان، نقل از من لا یحضر الفقیه، چاپ سوم، ص380.