یکی از دلایل حقانیّت و استواری آیین اسلام، جامعیّت این آیین است که در تمام موضوعاتِ مربوط به زندگی مادی و معنوی بشر، سخن گفته است؛ و برای جامعه انسانی تا روز رستاخیز برنامه ارائه کرده است. از جمله این موضوعات، نظام حقوق خانواده است؛ روزگاری که حقوق خانوادگی، زیر پا گذاشته شده بود، اسلام یک برنامه عظیم و شگفت انگیزی به اجتماع بشری عرضه کرد.[1] خدای حکیم برای حفظ بنیان خانواده و حفظ اجتماع از انحرافات اخلاقی و به جهت مصلحت ها و حکمت هایی که در ازدواج وجود دارد، در شرایط خاصی ازدواج مجدد را تشریع کرده است.
ازدواج موقت:
«متعه» و به تعبیر برخی کتب فقهی و قانون مدنی، «نکاح منقطع»، یا چنان که امروز مصطلح شده، «ازدواج موقت» یا به تعبیر عامّه مردم، «صیغه» از ابتدای ظهورِ اسلام، امری مشروع بوده است.[2]
تعریف ازدواج موقت:
ازدواجی که برای مدّت معیّن و با مهریه مشخص واقع می شود و با تمام شدن مدّت و زمان آن، بدون نیاز به طلاق از هم جدا می شوند.
احکام دیگری که در این ازدواج وجود دارد به قرار زیر است:
1. در این ازدواج، زن از مرد ارث نمی برد، مگر آن که در ضمن عقد شرط ارث شود.
2. اگر مهریه ذکر نشود، عقد باطل است.
3. در صورت همبستر شدن، بعد از تمام شدن مدّت آن باید عدّه نگه دارد (45 روز).
4. اگر شوهر در آن زمان، وفات کند باید عدّه وفات نیز نگه دارد (چهار ماه و ده روز).
تذکر: مورد سوم و چهارم با ازدواج دائم مشترک است.
5. فرزندانی که از این ازدواج به وجود آیند، از نظر نسب وارث با فرزندانِ ازدواج دائمی فرقی ندارند.
6. زن حق مطالبه نفقه ندارد مگر آنکه در ضمن عقد شرط کرده باشد.[3]
حکمت تشریع ازدواج موقت:
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «و زنانی را که متعه (ازدواج موقت) می کنید، واجب است مَهر آنها را بپردازید. و گناهی بر شما نیست در آنچه بعد از تعیین مَهر، با یکدیگر توافق کرده اید»[4].
اگر یک جامعه ای گرفتار مشکلات زیر شود، چه راه حلّی برای آنها مناسب ترین گزینه است؟
در جامعه ای که بیشتر جوانان آن دارای امکانات و شرایط ازدواج دائم آن را ندارند، در مسافرت ها و مأموریت های طولانی که باعث دوری مردان از همسران خود می شود، گرفتاری و مشکلات زنان در دوران مریضی، عادات ماهانه، بیشتر ایّام بارداری و … ، طولانی بودن ایّام تحصیلات برای دانشجویانی که توان ازدواج دائم را ندارند، وجود زنان بیوه و بی سرپرست و دارای فرزند در اجتماع و ده ها مشکل دیگر که جوامع امروزی با آنها دست و پنجه نرم می کنند.
این گروه ها، چگونه با غرایز جنسی و عاطفی خود مقابله کنند؟ راه اول: این است که از داروهای کشنده غریزه جنسی استفاده کنند. راه دوم: رهبانیت و ریاضت. راه سوم: بی بندوباری و فحشا. راه چهارم: ازدواج موقّت.
اسلام هیچ کدام از این سه راه اول را معقول و منطقی نمی داند و می گوید که نیازهای طبیعی باید به صورت طبیعی و مشروع بر طرف شود. و چاره کار را در پیشه کردن عفت و یا ازدواج موقّت می داند.[5]
امام صادق _ علیه السلام _ فرموده اند: «خداوند حکیم تمام چیزهایی که انسان را مست می کند، بر مؤمنان حرام کرد و در عوض آن، ازدواجِ موقّت را مشروع و مباح ساخته است»[6]. در فضیلت این ازدواج، امام صادق _ علیه السلام _ می فرماید: «هر کس به این سنّت الهی عمل کند و آن گاه غسل نماید، خداوند از هر قطره آبِ غسلش، هفتاد ملائکه می آفریند تا برای او استغفار نمایند تا روز رستاخیز، و برای کسانی که منکر متعه هستند تا روز قیامت، لعنت کنند»[7].
عمر و تحریم متعه:
در کتاب صحیح مسلم (از کتب اهل سنّت) آمده است که عمر در بالای منبر خطاب به مردم گفت: چند چیز در زمان پیامبر _ صلّی الله علیه و آله _ حلال بود که من آنها را حرام می نمایم و مرتکبین آنها را کیفر می کنم:
ازدواج موقّت ، حجّ تمتّع ، جمله «حیّ علی خیر العمل» در اذان و اقامه.
حضرت امیرالمؤمنین علی _ علیه السلام _ فرموده اند: «اگر عمر ازدواج موقّت را ممنوع نمی کرد، جز انسان های شقّی و بی شرافت، کسی زنا نمی کرد»[8].
نهی خلیفه دوم، یک نهی سیاسی بود و نه شرعی و قانونی. برای آگاهی بیشتر به کتاب سیری در مسائل خانواده مراجعه کنید.
پاسخ به شبهات:
1. آیا تشریع ازدواج موقت برای تأمین هوسرانی است؟
یکی از اصول مسلّم اسلام، مبارزه با هواپرستی و شهوت پرستی است. در اسلام کسی که دنبال هوسرانی باشد ملعون و مورد نفرت خداوند است. از طرف دیگر ریاضت و رهبانیّت در اسلام مردود است و بی بندوباری و انحرافات جنسی نیز حرام است. این ازدواج در شرایط ضروری و به جهت تأمین مصالح اجتماع است. از طرف دیگر بنابر ممنوعیّت خلیفه دوم، این سنّت اسلامی متروک شد. ائمّه _ علیهم السلام _ برای اینکه این سنّت فراموش نشود، برخی را تشویق به این امر می کردند. اینجا بود که یک مصلحت و حکمت ثانوی با حکمت اولی تشریع نکاح منقطع توأم شد. و آن احیاء یک سنّت متروکه است. و گاه که ائمّه مردان متأهل را از این کار منع می کردند به اعتبار حکمت اولی این قانون است.[9]
امام کاظم _ علیه السلام _ : «این کار برای کسی رواست که خداوند او را با داشتن همسری از این کار بی نیاز نکرده است. امّا کسی که دارای همسر است، فقط هنگامی می تواند دست به این کار بزند که دسترس به همسر خود نداشته باشد»[10].
2. آیا نیازهای زن در ازدواج موقّت تأمین می شود؟
نیازهای زن:
زن نیازهای عاطفی _ روانی همچون نیاز به عشق، نیاز تأیید و توجه اجتماعی، نیاز به داشتن فرزند، نیاز اقتصادی و … دارد.
دختران و زنانی که در پی کسب عشق و فداکاری، کسب تعهّد و مسئولیت فرد دیگری در زندگی مشترک، ایجاد سرپناه و تکیه گاه مطمئنِ روحی _ عاطفی هستند و دست به ازدواج موقت می زنند، بدانند که با این ازدواج، تمام آن نیازها بر طرف نمی شود. و پس از اتمام زمان آن، دچار یأس، ناکامی و نابسامانی روحی و روانی می شوند.[11] زیرا ازدواج برای زن پیوندی بالاتر از شهوت و نیاز جنسی است. پیوندی سرشار از عشق و فداکاری و صمیمیّت واقعی و محبت قلبی است. مادر شدن با عظمت ترین، زیباترین و هنرمندانه ترین رویداد در زندگی یک زن است، و این نیاز معمولاً در ازدواج موقت قابل تأمین نیست. بنابراین اصل در ازدواج، دائم بودن است؛ چون در آن همه نیازهای مرد و زن تأمین می شود و ازدواج موقت در زمان های خاص و شرایط معینی برای افراد معینی ضرورت پیدا می کند.
زن هایی که ازدواج موقت کرده اند دلایل خود را در یک تحقیق اینگونه بیان کردند:
28 درصد به دلیل اقتصادی ، 8/58 درصد دلیل عاطفی و روانی، تنهایی و خانوادگی ، 2/13 درصد دلیل جنسی.[12]
بنابراین باید ازدواج موقت در قالب یک فرهنگ درآید و شرایط آن برای افراد تبیین شود و شبهات مربوط به آن جواب گفته شود و توسط کارشناس دین و روان شناس آسیب شناسی آن مشخص شود و این نیاز زمان و همکاری سازمان هایی مثل وزارت فرهنگ و ارشاد، رسانه ها و … دارد.
مشکلاتی که در این ازدواج متوجه زنان است:
1. صاحب فرزند شدن بزرگترین مشکل زنان متعه می باشد.
2. زنان، کاملاً نگاه عاطفی و روانی در این ازدواج دارند و برخورد احساسی و هیجانی با این موضوع دارند. و وقتی که مدّت آن تمام می شود، مبتلا به یأس و ناکامی و افسردگی می شوند. البته این مشکل بیشتر در زنان زیر 40 سال است.
3. نگاه منفی جامعه به این نوع ازدواج. به جهت همین نگرش منفی، این ازدواج غالباً مخفیانه انجام می شود و این ایجاد ترس، اضطراب و نگرانی می کند. برای رفع این مشکل باید زمینه سازی و بسترسازی فرهنگی، اجتماعی شود.
4. عدم ثبت قانونی صیغه از طرف خیلی ها، که به تبع آن، اثبات همسری از سوی طرفین مشکل است.
اسلام و توصیه هایش به زن و مرد:
الف) توصیه های مهم به زنانی که قصد ازدواج موقت دارند:
1. خود و مجموع نیازهایشان را به خوبی بشناسند و نیز راه های تأمین آنها را بررسی کنند.
2. ازدواج موقت را با تمام شرایط، ویژگی ها و پیامدها و آثارش، شناخته و میزان اثرگذاری آنها را بر زندگی خود دریابند.
3. به این ازدواج به عنوان یک اصل و باور دینی اعتقاد داشته باشند و به اصول آن متعهّد باشند.
4. عدّه (45 روز) را بعد از تمام شدن مدّت ازدواج _ در صورت همبستری _ رعایت کنند.
5. مردی که از آنها تقاضای ازدواج موقت می کند، کاملاً بشناسند و انگیزه های او را از این ازدواج بدانند.
6. این اقدام را قانوناً ثبت نمایند و از پیامدهای تلخ عدم ثبت قانونی جلوگیری کنند.
7. با فکر اینکه بعد از این ازدواج، آن را به ازدواج دائم تبدیل کنند، اقدام به این کار نکنند.
8. ارزش، منزلت، شخصیت، عزّت نفس خود را حفظ کنند.
ب) توصیه به مردان:
1. به قصد شهوترانی اقدام به ازدواج موقت نکنند.
2. حقوق همسران دائمی خود را تضییع نکنند.
3. به عنوان یک عمل همیشگی و دائمی و در همه جا انجام ندهند که مداوم بودن آن اعتیاد می آورد.
4. برای پیروی از فرمان الهی و سنّت اسلامی اقدام به این ازدواج کنند.
6. برای احسان به محرومین و ایجاد پناهگاه امن و آرامش برای زنان بی سرپرست باشد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، طلعت رافعی، نشر دانژه ، چاپ اول، 1382.
2. سیری در مسائل خانواده، حبیب الله طاهری، بین الملل، چاپ اول، 1381.
3. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضی مطهری، صدرا، چاپ چهاردهم، 1369.
پی نوشت ها:
[1] . بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، بدر، چاپ چهارم، 1378، ص 7.
[2] . زنان پرده نشین و نخبگان جوشن پوش، ترجمه ملیحه مغازه ای، نشر نی، چاپ اول، 1380، ص 35.
[3] . سیری در مسائل خانواده، ص 195.
[4] . نساء/24، ترجمه مکارم.
[5] . بابازاده، علی اکبر، مسائل ازدواج و حقوق خانواده، ص 178.
[6] . همان، ص 179.
[7] . همان، ص 184.
[8] . همان.
[9] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نظام حقوقی زن در اسلام، صدرا، چاپ دوم، 1379، ج 19، ص 82.
[10] . همان.
[11] . رافعی، طلعت، تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، نشر دانژه، چاپ اول، 1382، ص 31.
[12] . همان، ص 50.