در رابطه با جواب این سؤال دقیق نکاتی بیان می شود.
1. ازدواج در اسلام یکی از سنّتهای پسندیده، ارزشمند و اعمال مستحب به شمار میآید که به آن توصیه و سفارش زیادی شده است و اگر شرایط آن فراهم گردد، سزاوار است که به آن اقدام شود ولی پسندیده بودن آن به معنای واجب بودن آن نیست، به عبارت دیگر ازدواج کاری است که اگر کسی آن را انجام دهد ثواب و حسنه دارد و ترک آن هم گناه و معصیت نیست و مثل بقیه کارهای مستحب میباشد.
2. گاهی یک کار مستحب به خاطر تزاحم با کاری مهمتر، از اولویت خارج میشود و انجام ندادن آن بهتر است. مثلاً بزرگان دین میفرمایند که اگر چه عزاداری مستحب است ولی اگر انجام آن در شب و طول دادن آن به حدّی باشد که انسان خسته شده و نماز صبحش قضاء شود، دیگر آن عزاداری استجاب ندارد بلکه گاهی ناپسند میگردد یا مثلاً اگر چه روزه گرفتن در ماههای رجب و شعبان ثواب زیادی دارد و مستحب است ولی اگر باعث ناراحتی انسان گردد یا باعث شود که انسان نتواند به تکالیف درسی برسد، آن روزه دیگر ثواب ندارد و انجام ندادن آن مطلوب است.
3. علت ازدواج نکردن حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ به چند دلیل بود.
اولاً چنان که ذکر شد ازدواج واجب نیست بلکه عملی مستحب میباشد و اگر کسی به گناه نیفتد و بتواند خود را کنترل کند، میتواند آن را ترک کند و گناهی ندارد و لذا حضرت عیسی ـ علیه السّلام ـ گناهی مرتکب نشده است.
ثانیاً حضرت عیسی به خاطر رسالت بزرگ و وظیفه بزرگی که داشت و آن ترویج احکام خداوند بود، نتوانست ازدواج کند، چون اگر ازدواج میکرد شاید نمیتوانست آن وظایف الهی را به نحو احسن انجام دهد.
ثالثاً حضرت عیسی تمام عمرش در تبلیغ و مسافرت بود و هیچ موقع فرصت و زمانی برای ازدواج نداشت و در شرایطی قرار گرفته بود که نتوانست ازدواج کند.
البته باید متذکر شد که ازدواج یک قانون فطری است و در هیچ آئینی از آن نهی نشده است و ترک ازدواج بدون عذر و دلیل موجه درست نیست.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مکارم شیرازی . ناصر . تفسیر نمونه . جلد دوّم . ص 400 به بعد . ذیل تفسیر آیه 38 تا 40 .
2. جعفری . محمد تقی . ترجمه و تفسیر نهج البلاغه . جلد 26 . خطبه 160. دفتر نشر و فرهنگ اسلامی . چاپ سوّم . 1379 .