نویسنده: آیت الله سیدعلی حسینی میلانی
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین، والصّلاه و السلام علی محمّد و آله الطاهرین، و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الأوّلین و الآخرین.
از آثار اعتقادی ارزشمند شیعه، کتاب منهاج الکرامه فی معرفه الإمامه است که علامه حلی (رحمه الله) آن را به رشته تحریر درآورده اند.
ما شرح مبسوطی بر این اثر فاخر نگاشته و در ضمن آن، به شبهه های مطرح شده از سوی ابن تیمیه-در کتاب منهاج السنه-نیز پاسخ داده ایم.
در آن اثر درباره زندگی نامه امامان معصوم (علیهم السلام) سخن به میان آمده است. ما به دلیل اهمیت مباحث یاد شده زندگی نامه امامان معصوم (علیهم السلام) را به طور جداگانه و در قالب سلسله مقالاتی به خوانندگان تقدیم می نماییم.
******
علامه حلی (رحمه الله) می نویسد:
شیعه امامیه، مذهب خود را از امامان معصوم (علیهم السلام) گرفته است؛ همان افرادی که به فضیلت، علم، زهد، پارسایی، پرهیزکاری، پیوستگی در عبادت، دعا و تلاوت قرآن شهرت دارند و سیره آنان از زمان کودکی تا پایان زندگی همین گونه بوده است؛ تا آن جا که مردم علوم مختلف را از آنان فرا گرفتند.
سوره «هل أتی»، آیه تطهیر، مباهله و آیات دیگر در شأن و حق ائمّه معصومین (علیهم السلام) نازل شده و آیه مودّت بیان گر وجوب مودّت و مهرورزی به آن بزرگواران است. حضرت علی (علیه السلام) هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد و قرآن تلاوت می کرد. این در حالی است که به شدّت درگیر جنگ و جهاد بود.
نخستین این امامان، حضرت علی بن ابی طالب (علیهما اسلام) پس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلم) با فضیلت ترین و برترین انسان هاست. خداوند او را نفس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معرفی کرده و فرموده است:
«وَ اَنْفُسَنا وَ انْفُسَکُمْ» (1)
علی (علیه السلام) تنها کسی است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) او را برادر خویش معرفی نمود، دخترش را به همسری او درآورد.
فضیلت های حضرت علی (علیه السلام) قابل شمارش نیست، معجزه های فراوانی از آن بزرگوار آشکار شده، تا جایی که گروهی درباره ی وی ادّعای ربوبیت و خدایی کردند و آن حضرت نیز آنان را کشت.
پس از ایشان فرقه های دیگری نیز مانند فرقه نصیریه و غُلات همین گفته ها را مطرح کردند.
نخستین پیشوای معصوم
علامه حلی (رحمه الله) فرمود:
نخستین شخص از این امامان، حضرت علی بن ابی طالب (علیهما السلام) پس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)، با فضیلت ترین و برترین انسان هاست.
حضرت علی (علیه السلام)، پس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با فضیلت ترین مردم بوده و این موضوع در قرآن، روایات، تاریخ و از راه عقل ثابت شده است. زیرا آیات نازل شده در شأن ایشان، فراوان بوده و روایاتی که در کتاب های روایی شیعه و سنی به نقل از حضرت رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در منزلت ایشان آمده، فراتر از شمارش است.
برخی از این رویات تصریح کرده اند که ایشان با فضیلت ترین افراد هستند.
هم چنین مطالعه سیره آن حضرت و مقایسه آن با سیره افراد دیگر، راه دیگری است برای شناخت این حقیقت؛ چرا که ویژگی های حضرت علی (علیه السلام) را در افراد دیگر نمی یابیم، با این که در کسی غیر از ایشان، همه این ویژگی ها را یک جا نمی توان یافت.
به همین دلیل شمار فراوانی از صحابه نامدار و تابعان برجسته و نیز علمای جهان اسلام در قرن های مختلف بر این باور بوده اند که حضرت علی (علیه السلام) پس از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با فضیلت ترین فرد هستند.
برای نمونه ابن عبدالبرّ و ابن حزم دو حدیث شناس بزرگ اهل سنت، نام شماری از این افراد را در کتاب های خویش آورده اند. (2)
نفس پیامبر
علامه حلی (رحمه الله) فرمود:
خداوند علی(علیه السلام) را نفس رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) معرفی می کند و می فرماید: «وَ انْفُسَنَا وَ انْفُسَکُمْ». (3)
این آیه شریفه نیز یکی از ادلّه قرآنی است که بیان گر افضل بودن حضرت علی (علیه السلام) است. این آیه، همان آیه مباهله است که خداوند تعالی در این آیه، به پیامبر خود فرمان می دهد که با نصارای نجران درباره باور به «حضرت عیسی (علیه السلام)» مباهله کند.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نیز برای مباهله فقط با حضرت علی (علیه السلام)، حضرت فاطمه (سلام الله علیها)، امام حسن و امام حسین (علیهما السلام) حرکت کردند.
در این آیه منظور از «انفسنا» حضرت علی(علیه السلام) است. روایاتی که در کتاب های شیعه و سنی درباره این رویداد بزرگ نقل شده، متواتر و بسیار فراوان هستند. (4)
گفتنی است که این آیه شریفه در کتابی جداگانه، مورد پژوهش و تحقیق قرار گرفته است که جزء مجموعه سلسله پژوهشهای اعتقادی به چاپ رسیده است. (5)
برادر رسول خدا
علامه حلّی (رحمه الله) فرمود:
حضرت علی (علیه السلام) تنها کسی است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) وی را برادر خویش معرفی نمود.
جریان برادری میان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی مرتضی (علیه السلام) نیز یکی دیگر از موضوعات مسلّم است.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میان اصحاب خود، پیمان اُخوّت و برادری بست. از جمله میان ابوبکر و عمر پیمان برادری بست… حضرت علی (علیه السلام) به ایشان عرضه داشت: میان اصحاب خود برادری ایجاد کردی؛ اما مرا با هیچ کس برادر نساختی؟
پیامبر فرمود:
أنت أخی فی الدنیا و الآخره؛
تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.
اهل سنت این جریان را در کتاب های خود نقل کرده اند. (6)
این روایت را شمار زیادی از اصحاب رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده اند که در رأس آنان حضرت علی (علیه السلام) است. هم چنین عبدالله بن عباس، ابوذر غفاری، جابر بن عبدالله انصاری، عمر بن خطاب، انس بن مالک، عبدالله بن عمر و زید بن ارقم از جمله راویان این حدیث هستند.
البته در برخی روایت ها آمده که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در پاسخ به این پرسش حضرت علی (علیه السلام) فرمود:
والّذی بعثنی بالحق، ما أخّرتک إلّا لنفسی، و أنت منّی بمنزله هارون من موسی غیر أنّه لا نبی بعدی، و أنت أخی و وارثی؛
به خداوندی که مرا به حق مبعوث گردانید سوگند، فقط برای این که برادر من باشی، تعیین برادری تو را تا این لحظه به تأخیر انداختم. تو نسبت به من، مانند هارون برای حضرت موسی هستی؛ با این تفاوت که پیامبری پس از من وجود ندارد. تو برادر و وارث من هستی.
احمد بن حنبل، ابن عساکر و متقی هندی به نقل از احمد بن حنبل، این روایت را نقل کرده اند. (7)
علاوه بر این، روایت برادری میان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی (علیه السلام) در کتاب های سیره و تاریخ نیز آمده است. (8)
دیدگاه علمای اهل سنّت و رد نظریه ابن تیمیّه
اما با این همه، ابن تیمیه با تعصّب ورزی و بدون هیچ دلیلی این روایت را دروغ خوانده است. (9)
البته شماری از حافظان نامدار اهل سنت مانند ابن حجر عسقلانی این گفته ابن تیمیه را نادرست خوانده اند.
ابن حجر در شرح بر صحیح بخاری، پس از ذکر روایاتی مربوط به برادری میان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی (علیه السلام) به نقل از واقدی، ابن سعد، ابن اسحاق، ابن عبدالبر، سهیلی و ابن کثیر، چنین تصریح می کند:
ابن تیمیه در کتابی که در ردّ بر ابن مطهّر رافضی نوشته، ماجرای برادری میان مهاجران به ویژه برادری میان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و حضرت علی (علیه السلام) را ردّ کرده است.
او می گوید: زیرا مسأله ایجاد برادری از این جهت مطرح شده که میان آنان رفاقت و مهر ایجاد شود و دل هایشان به یکدیگر نزدیک گردد. بنابراین، بی معناست که پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با یکی از مهاجران، و یا میان یک مهاجر با مهاجر دیگر، رابطه برادری ایجاد کند.
ابن تیمیه نصّ را با قیاس خود باطل دانسته و از حکمت این برادری غافل شده است. زیرا برخی از مهاجران از نظر مالی، عشیره ای و توان، از دیگران قوی تر بودند. رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با این کار میان افراد قوی و ضعیف رابطه برادری ایجاد کرد… .
ضیاء مقدسی نیز این روایت را در کتاب المختاره از المعجم الکبیر نقل کرده است. کتاب المختاره اثری است که ابن تیمیه تصریح کرده که روایات این کتاب از احادیث کتاب المستدرک علی الصحیحین حاکم نیشابوری، قوی تر و صحیح تر هستند… . (10)
زرقانی مالکی مذهب نیز در کتاب خود بخشی با عنوان «بیان برادری میان صحابه رضوان الله علیهم اجمعین» نگاشته و در آن چنین آورده است:
بنابر گفته ابن عبدالبر و دیگران، جریان بستن پیمان برادری دوبار رخ داده است. پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نخستین بار در مکه و پیش از هجرت، میان مهاجران با یکدیگر بر پایه حق و مواسات، برادری ایجاد کرد. میان ابوبکر و عمر رابطه برادری ایجاد نمود و … به این ترتیب هر دو نفر مهاجر را با یکدیگر برادر نمود.
اما حضرت علی (علیه السلام)، باقی ماند. به رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) گفت: میان اصحاب خود برادری ایجاد کردی! پس برادر من کیست؟
پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
أنا أخوک؛
من برادر تو هستم.
روایات فراوانی درباره برادری رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با حضرت علی (علیه السلام) وجود دارد. ترمذی روایتی را نقل کرده که خود آن حدیث را حَسَن (11) دانسته و حاکم نیشابوری نیز آن را صحیح دانسته است.
این روایت از ابن عمر نقل شده که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به علی(علیه السلام) فرمود:
أما ترضی أن أکون أخاک؟
راضی و خرسند نمی شوی که من برادر تو باشم؟
آن حضرت پاسخ داد: چرا.
رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود:
أنت أخی فی الدنیا و الآخره؛
تو در دنیا و آخرت برادر من هستی.
ابن تیمیه جریان برادری میان مهاجران، به ویژه میان رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را انکار کرده است. او پنداشته که این موضوع دروغ است و پیامبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میان مهاجران با یکدیگر رابطه برادری ایجاد نکرده است.
ابن تیمیه می گوید: زیرا علّت تشریع مسأله برادری، ایجاد رفاقت و مهرورزی میان آنان بود… .
اما ابن حجر او را رد کرده و در پاسخ او گفته: ابن تیمیه با این قیاس، یک نصّ و سخن آشکار را کنار زده است… . (12)
درباره جریان برادری به همین اندازه بسنده می کنیم، زیرا این مقدار برای جویای رشد و هدایت کافی است.
علی مرتضی(علیه السلام) همسر فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
علامه حلّی (رحمه الله) فرمود:
پیامبر دخترش را به همسری علی (علیه السلام) درآورد که فضیلت و برتری این امر بر کسی پنهان نیست.
آری، رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دخترش، حضرت صدیقه طاهره، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) را به ازدواج حضرت علی (علیه السلام) درآورد. فضیلت این ازدواج و دلالت آن بر برتر بودن آن حضرت بر هیچ کس پوشیده نیست، زیرا ادلّه ای وجود دارد که بیانگر این حقیقت است.
این ادله بر پایه روایاتی است که شیعه و سنی در این زمینه نقل کرده اند.
اینک به طور کوتاه به برخی از آن ها اشاره می کنیم:
نخست آن که
خداوند تعالی حضرت علی(علیه السلام) و فاطمه(سلام الله علیها) را به ازدواج یکدیگر درآورد و به پیامبر خویش فرمان داد که این ازدواج شکل گیرد. آن جا که به رسول خویش فرمود:
إنّی قد زّوجت فاطمه ابنتک من علی بن أبی طالب فی الملأ الأعلی، فزوّجها منه فی الأرض؛
من، در ملأ اعلی فاطمه، دختر تو را به ازدواج علی بن ابی طالب درآوردم. پس تو نیز در زمین چنین کن.
دوم آن که
ابوبکر، عمر و دیگران از فاطمه (سلام الله علیها) خواستگاری کردند، اما رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به آنان پاسخ منفی داد و فرمود:
لم ینزل القضاء بعد؛
هنوز حکمی در این رابطه نازل نشده است.
سوم آن که
فاطمه(سلام الله علیها) از ابوبکر و عمر افضل و برتر است. بعضی از بزرگان و پیشوایان اهل سنت همانند مالک بن انس و ابوالقاسم سهیلی به این حقیقت اعتراف کرده اند؛ زیرا حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پاره تن رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است.
از سوی دیگر، حضرت علی(علیه السلام) یگانه کفو و همتای آن بانوی بزرگوار هستند؛ به طوری که اگر حضرت علی(علیه السلام) آفریده نمی شد، هیچ همتایی برای آن بانو نبود.
بنابراین، برتری حضرت علی(علیه السلام) بر ابوبکر و عمر از این ناحیه نیز ثابت است.(13)
حال این سؤال مطرح می شود که آیا می توان بقیه دختران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)-را بر فرض این که بپذیریم از صُلب آن حضرت باشند-با فاطمه(سلام الله علیها) مقایسه کرد؟
آیا عثمان-بر فرض این که داماد رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بوده و دو تن از دختران رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) همسر وی بوده اند-با حضرت علی(علیه السلام) قابل مقایسه است تا بتوان گفت: در برابر ازدواج ایشان با حضرت فاطمه(سلام الله علیها)، عثمان نیز با دختران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ازدواج کرده است؟
گذشته از برخوردی که عثمان با رقیه نمود و رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم)(14) را در شب وفات ام کلثوم به گونه ای آزار داد که پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، به او اجازه نداد برای دفن کلثوم در قبر او وارد شود. این جریان را صاحبان صحاح شش گانه و سنن نقل کرده اند. (15)
شگفتی های فراوان و برتری
علامه حلّی (رحمه الله) فرمود:
امیرمؤمنان حضرت علی(علیه السلام)، معجزه های فراوانی داشتند، تا جایی که گروهی درباره وی ادّعای ربوبیت و خدایی کردند و آن حضرت نیز آنان را کشت. هم چنان که پس از آن حضرت نیز فرقه های دیگری مانند نصیریه و غُلات همین گفته ها را مطرح کردند.
معجزه ها و شگفتی هایی که حضرت علی(علیه السلام) نشان می داد، به روشنی دلالت می کنند که آن حضرت از دیگران با فضیلت تر و برای پیشوایی مسلمانان و خلافت رسول خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) سزاوارتر بودند. برخی از این معجزه ها را بزرگان و دانشمندان اهل سنت در کتاب هایشان نقل کرده اند که علامه حلی (رحمه الله) نیز برخی از آن ها را برای اثبات امامت حضرت علی(علیه السلام) در کتاب منهاج الکرامه آورده که از حالات آن حضرت استفاده می شوند. علاوه بر این، آن حضرت مستجاب الدعوه بودند و از آینده خبر می دادند.
هنگامی که مردم، این معجزه ها و مانند آن ها را از حضرت علی(علیه السلام) دیدند و اندکی از این ویژگی ها را در صحابه دیگر نیافتند، گروهی ادّعا کردند که او خداوند عالم است. آن حضرت نیز یکایک آنان را کشت.
اما پس از آن ها نیز برخی دیگر، همین ادّعا را بازگو کردند که تا به امروز نیز چنین افرادی هستند. مانند پیروان محمد بن نصیر نمیری که به «نصیریه» شهرت دارند. اینان از معاصران امام هادی(علیه السلام)بودند. امام هادی(علیه السلام) نیز آن ها را لعن کرد، هم چنان که دیگر امامان نیز در برابر غالیان، چنین واکنشی نشان دادند و آنان را کافر شمردند.
به راستی،آیا می توان با چنین ویژگی هایی، به امیرمؤمنان علی(علیه السلام) اقتدا نکرد و آن بزرگوار را رها کرد و راهی غیر از راه مؤمنان را پیمود و با ایشان مخالفت نمود؟!
پی نوشت ها :
1. سوره آل عمران: آیه 61.
2. الاستیعاب فی معرفه الأصحاب 1090/3، الفصل فی الملل و النحل 181/4.
3. سوره آل عمران: آیه 61.
4. برخی منابع روایی اهل سنت که این روایات را نقل کرده اند، عبارتند از: صحیح مسلم: 120/7، مسند أحمد: 185/1، سنن ترمذی: 596/5، المستدرک علی الصحیحین: 150/3، فتح الباری: 60/7، الکشاف: 434/1، تفسیر بغوی: 481/1، تفسیر طبری: 212/3، تفسیر ابن کثیر: 379، الدر المنثور: 231/2-233، احکام القرآن: 14/2، الکامل فی التاریخ: 293/2، اسدالغابه: 26/4.
5. ر.ک: نگاهی به تفسیر آیه مباهله، شماره 36 از سلسله پژوهش های اعتقادی از همین نگارنده.
6. سنن ترمذی: 595/5، الطبقات الکبری: 60/2، المستدرک علی الصحیحین: 16/3، مصابیح السنّه: 173/4، الإستیعاب، 1089/3، البدایه و النهایه: 371/7، الریاض النضره: 111/3، مشکاه المصابیح: 356/3، الصواعق المحرقه: 122، تاریخ الخلفا: 159 و دیگر منابع اهل سنت.
7. مناقب علی بن ابی طالب (علیهما السلام)(احمد بن حنبل): حدیث 141، تاریخ مدینه دمشق شرح حال حضرت علی (علیه السلام): حدیث 148، کنز العمال: 106/13.
8. ر.ک: سیره ابن هشام 109/2، السیره النبویه، ابن حبان: 149، عیون الأثر، ابن سیدالناس: 264/1، السیره الحلبیه: 23/2، و نیز در حاشیه آن، یعنی سیره زینی دحلان: 325/1.
9. منهاج السنّه 279/7، 361.
10. فتح الباری فی شرح البخاری، 217/7.
11. حدیث حسن به اصطلاح اهل تسنّن، خبر مسندی است که راویان آن، نزدیک به درجه وثاقت باشند.
12. شرح المواهب اللدنیه: 273/1.
13. برای آگاهی بیشتر از روایات ذکر شده دراین ادله، ر.ک: مجمع الزوائد: 204/9، الریاض النضره؛ 183/2، ذخائر العقبی، 29-31، کنز العمّال: 153/6، 113/7، فیض القدیر: 215/2، 421/4، کنوز الحقائق: 124/29، الصواعق المحرقه: 74.
14. به رغم این که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) به صورت ناقص (ابتر) آمده است، ما طبق فرمایش حضرتش، درود و صلوات را به طور کامل و اسامی ائمه معصوم (علیهم السلام) را با سلام آورده ایم.
15. ر.ک: صحیح بخاری، 93/2، کتاب الجنائز، مسند احمد: 126/3، المستدرک علی الصحیحین: 47/4، السنن الکبری (بیهقی): 53/4، الإصابه: 489/4، عمده القاری، 85/4.
منبع مقاله :
حسینی میلانی، آیت الله سیدعلی؛ (1392)، پیشوایان معصوم (علیهم السلام) ج 1، ترجمه: هیئت تحریریه انتشارات الحقایق، قم: الحقایق، چاپ اول..