نقش امام رضا(ع) در تشیع ایرانیان

نقش امام رضا(ع) در تشیع ایرانیان

امام رضا(ع) در طول مسیر حرکت در ایران، احادیثی را از طریق پدرانش نقل می‌کرد که این بهترین روش معرفی مکتب تشیع و خنثی‌کننده توطئه‌‌‌هایی بود که شیعه را خارج از دین می‌‌‌دانستند.

یکی از موضوعات مهم درباره مذهب ما ایرانی‌ها، این است که چه عواملی باعث شد، ایرانیان، شیعه امیرمومنان علی علیه‌السلام شوند؟

مرکز مطالعات و پاسخ‌گویی به شبهات حوزه علمیه قم در یادداشتی این سؤال را بررسی کرده است.

پیدایش و گسترش مکتب تشیع در ایران دست‌‌مایه عوامل متعددی است، که هر کدام در جای خود ـ از نظر تاریخی و شکل‌‌گیری ـ قابل بحث و بررسی است. اما سه عامل مردمی در اشاعه فرهنگ تشیع، نقش بسزایی داشته است: (1)

1. موالی (ایرانیان مهاجر).

2. هجرت علویان و سادات به ایران.

3. حضور امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ در خراسان.

موالی آن دسته از ایرانی‌هایی بودند که به قبایل عرب پیوسته و با آنان پیمان اتحاد بستند. از جمله، حدود چهار هزار نفر از ایرانیها بودند که به آنها سپاه شاهنشاه می‌‌گفتند، در زمان یزدگرد به فرماندهی شخصی به نام رستم به جنگ مسلمین آمدند و نهایتاً در جنگ قادسیه به سپاهیان عرب پیوستند.

آنها برای پیوستن خود به سپاه عرب، شرط کردند که پس از جنگ بدر، هر کجا که خواستند ساکن شوند، و با هر قبیله‌‌ای خواستند ازدواج کنند، و سهمی نیز از غنایم جنگی داشته باشند. آنان نیز موافقت کردند و گروهی از آنها را به شام و گروهی دیگر را به بصره فرستادند. (2)

در مجموع آنها خواستار برابری و مساوات بین خود و مردم عرب شدند و امیدوار بودند که در تحت لوای دین اسلام، طعم و لذت عدالت حقیقی را بچشند. هر چند بسیاری از آنها تحقیر و ناملایمات زیادی را متحمل شدند، امّا اسلام را پذیرفتند و به افتخار مسلمانی نایل گردیدند.

سؤال این جاست که چرا موالی به مکتب تشیع روی آوردند؟

همان طور که اشاره شد، برخلاف پیمانی که بین آنها و سپاه عرب بسته شده بوده، آنها شاهد تبعیض و تفاوت‌‌های زیادی بودند که این مسئله، باعث روی‌‌گردانی آنها از خلفای بنی‌امیه شده است.

از جمله اینکه:

1. موالی در عراق به عنوان شهروند درجه دوّم شناخته شدند.

2. کارهای پرمشقّت مانند چرخاندن امور بازار، ساختن راه‌‌ها و اصلاح درختان به آنها واگذار شد.

3. آنچه از زمان خلیفه دوّم مرسوم شده بود ـ که عجم‌‌ها را به مدینه‌الرسول راه نمی‌‌دادند ـ موالی را نیز شامل شد.

4. عرب‌‌ها از آنها زن می‌‌گرفتند، امّا به آنها زن نمی‌‌دادند.

5. آنها اسلام موالی را اسلام حقیقی نمی‌‌دانستند و از اسلام عرب‌‌ها پایین‌‌تر می‌‌دانستند و لذا موالی حق نداشتند امام جماعت شوند، یا در صف اوّل نماز بایستند. (3)

6. کار تا جایی پیش رفت که حتی در مذمت زبان فارسی، به نقل از ابوهریره از پیامبرـ صلّی الله علیه و آله ـ حدیث جعل کردند، مانند: «نزد خدا مبغوض‌‌ترین زبان، زبان فارسی است.» (4)

هر چند موالی نسبت به اسلام و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خوش‌‌بین بودند، امّا از رفتار و برخورد خلفا و حاکمانی که خود را جانشینان پیامبر می‌‌دانستند بسیار متنفر بودند. لکن حضرت علی ـ علیه‌السّلام ـ چه در زمان خانه‌‌نشینی، از طریق نصیحت به خلفا و چه در زمان حکومت‌‌داری، نسبت به موالی (ایرانیان) محبت زیادی ابراز کردند.

اموال بیت‌‌المال را به نسبت مساوی بین آنها و مردم عرب تقسیم می‌‌کرد، و می‌‌فرمود: حضرت آدم نه غلامی به دنیا آورد و نه کنیزی. بندگان خدا آزادند، و اگر مالی نزد من است، در تقسیم آن بین سیاه و سفید فرقی نخواهم گذاشت. (5) و حتی در بسیاری از اوقات، سهم خود از بیت‌‌المال را جهت آزادی اسرای ایرانی قرار می‌‌داد. (6)

مشاهده آن همه ستم و بی‌‌عدالتی از بنی‌‌امیه و دیدن این همه لطف و عدالت از علی ـ علیه‌السّلام ـ باعث گردید تا بغض اموی و حبّ علوی در دل آنها قرار گیرد. این آغاز یک نوع تشیع به نام تشیع سیاسی بود. (7) به این معنا که آنها علی را از دیگر خلفا و حکما بالاتر و برتر می‌‌دانستد و تنها علی را ادا کننده حقوق خود دیدند. هر چند از نظر اعتقادی در سطح قابل توجهی شیعه بودن آنها مطرح نبود.

به قول شهید مطهری، مردم ایرانی که مردمی باهوش بودند و سابقه فرهنگ و تمدن نیز داشتند، روح اسلام و معنای اسلام را در خاندان رسالت یافتند. چون آنها بودند که خواسته‌‌های ایرانیان که عدل و مساوات است را برقرار می‌‌کردند و روح شیرین عدالت ایرانیان را سیراب می‌‌نمودند. (8)

نهایتاً این تشیع سیاسی، با توجّه به ارتباط مداوم ائمه ـ علیه‌السّلام ـ با ایرانیان مهاجر و ادامه تبعیض‌‌های خلفای بنی‌امیه نسبت به آنها، مقدمه پیدایش تشیع اعتقادی شد.

در این مورد سیاست امام سجاد ـ علیه‌السّلام ـ قابل توجّه است، امّا با گریه‌‌های مداومی که بر امام حسین ـ علیه‌السّلام ـ داشت، احساسات حسینی و ضد اموی را به آنها منتقل می‌‌کرد، نتیجه این سیاست این شد که هم خود موالی، قلباً به تشیع گرایش پیدا کنند و هم آن را به دیگر شهرها و بلاد، مانند ایران منتقل کنند. (9) و (10)

هجرت علویان و سادات، تأثیر به سزایی بر گسترش تشیع در ایران داشت. (11) این مهاجرت‌ها، بیش‌‌تر از قرن دوّم به بعد بوده و بعد از آنکه یحیی بن زید بن علی ـ علیه‌السّلام ـ به ایران آمد، راه مهاجرت گشوده شد. زیرا یکی از اهداف سادات هاشمی (در مهاجرت به سوی ایران) جذب نیرو برای قیام بود، که البتّه در این کار موفقیت زیادی هم کسب نمودند.

به عنوان نمونه، هواداران یحیی بن عبدالله از نوادگان امام حسن مجتبی ـ علیه‌السّلام ـ در دیلم، باعث پی‌‌ریزی اولین قیام شیعی در آن منطقه گردید و قیام به اندازه‌‌ای بود که هارون، پنجاه هزار نفر را جهت دستگیری او اعزام کرد. (12)

پس از ماجرای یحیی بن زید، و یحیی بن عبدالله و ورود امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ به خراسان، گروهی از سادات و شیعیان به ایران آمدند. علویان از موفقیت به وجود آمده در حکومت مأمون استفاده کرده و به صورت گروهی به طرف ایران حرکت کردند. آنها به شوق امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ از مدینه به طرف مرو عازم شدند، در بین راه نیز عده زیادی از علاقمندان به امام رضا به آنها ملحق گردیدند.

این‌‌ها وقتی به دروازه شیراز نزدیک شدند، به یک قافله چند هزار نفری رسیدند که مأمون به خاطر ترس از فروریزی حکومتش، به حاکم فارس دستور داد، تا از ورود آنها جلوگیری کند.

کاروان مذکور که به رهبری احمد بن موسی ـ علیه السّلام ـ (شاهچراغ) و محمد بن موسی ـ علیه‌السّلام ـ ـ که هر دو در شیراز مدفونند ـ به ملاقات امام هشتم آمدند، بعد از درگیری با لشگر حکومت فارسی، به یاران خود دستور داد تا لباس مبدل بپوشند و به اطراف پراکنده گردند تا از گزند حکومت مأمون در امان باشند، به همین جهت گفته می‌‌شود، اکثر امامزادگان متفرق در شهرهای مختلف ایران جزو همان قافله هستند. (13)

چون مردم ایران به سادات و آل رسول عشق می‌‌ورزیدند به آنها پناه دادند و آن‌‌ها را یاری نمودند. حضور آنها در بین مردم عاشق اهل‌‌بیت ـ علیهم‌السّلام ـ مقدمه گسترش تشیع اعتقادی شد.

البتّه حضور علی بن محمد باقر ـ علیه‌السّلام ـ ـ که اکنون در مشهد اردهال کاشان مدفون است ـ قبل از امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ به ایران جهت ارشاد و هدایت مردم در منطقه فین و کاشان را نباید نادیده گرفت،… که این خود دلیل بر این است که مردم این منطقه نیز، عاشق خاندان رسالت بودند.

به گونه‌‌‌ای که در تواریخ آمده است که شش هزار نفر از مردم کاشان و حومه به استقبال این امامزاده بزرگوار رفتند، و بعد از استقرار ایشان، مردم قم و کاشان و روستاهای اطراف در نماز جمعه ایشان شرکت می‌‌کردند.

این موقعیت ممتاز علی بن محمد باعث گردید تا حکومت وقت، دستور قتل ایشان را صادر کند، (14) که امروزه مراسم قالیشویان در جمعه دوّم مهرماه هر سال، به یاد ایام شهادت آن بزرگوار، با شور و حال معنوی خاصی با حضور شیعیان و شیفتگان اهل‌‌بیت ـ علیهم‌السّلام ـ برگزار می‌‌شود.

ورود امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ به ایران، چه نقشی در گسترش تشیع در ایران داشت؟

پس از آنکه مأمون بر برادرش امین پیروز شد و با توجّه به علاقه مردم ایران به علویان، مأمون از موقعیت استفاده کرد و اقدام به دعوت امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ نمود.

چون یکی از نخستین مراکز تشیع در ایران خراسان بود، که پس از استیلای بنی‌عباس بر بنی‌امیه و تسلط بر خراسان، مردم به طرف آنها رفتند و فکر می‌‌کردند بین علوی و عباسی از بنی‌‌هاشم فرقی نیست، امّا بعد از ورود امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ به این منطقه، تشیع واقعی و اعتقادی گسترش پیدا کرد. (15)

به این جهت که امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ از لحظه حرکت از مدینه تا مرو، در طول مسیر از روش‌‌های گوناگون جهت شناساندن شیعه اقدام می‌‌کردند، رجا بن ابی‌الضحاک که مأموریت آوردن امام را بر عهده داشتند می‌‌گوید: امام در هیچ شهری فرود نمی‌‌آمد، مگر اینکه مردم به سراغ او می‌‌آمدند و مسائل دینی و اعتقادی خویش را می‌‌‌پرسیدند.

امام در طول مسیر، احادیث را از طریق پدرانش، به حضرت علی ـ علیه‌السّلام ـ و پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌‌رساند که این بهترین روش معرفی مکتب تشیع و خنثی کننده توطئه‌‌هایی بود که شیعه را خارج از دین می‌‌دانستند.

نمونه بارز آن، حدیث سلسله‌الذهب بود که در جمع مردم نیشابور ایراد فرمودند: از پدرانم، از پیامبر، از خداوند باری تعالی که فرمود: «لا اله الا الله، قلعه محکم من است هر آن کس داخل آن شود، از عذاب ایمن است. بعد با کمی تأمل فرمودند: این مطلب شروطی دارد که از جمله آن شرایط، پذیرش ولایت من است.

و با این بیان، شیعه واقعی و اعتقادی را معرفی نمودند و محبت مردم به علویان را جهت‌‌دار کردند. (16)

در هنگام ورود، امام حتّی در دربار مأمون ـ که از ایشان تقاضای خواندن خطبه کردند ـ نیز به معرفی ولایت خود و ائمه ـ علیهم‌السلام ـ پرداختند و فرمودند: ما به واسطه رسول خدا بر شما حق داریم و شما هم از جانب پیامبر (ص) بر ما ذی‌‌حق هستید، زمانی که شما حق ما را ادا کردید ما هم بر خود لازم می‌‌دانیم که حق شما را به جای آوریم، پس در زمینه حق شما حق ما هم باید ادا شود. (17)

یکی دیگر از کارهایی که به واسطه آن مکتب شیعه معرفی و استدلال‌‌های مخالفین ابطال می‌‌گشت، مجالس مناظره‌‌ای بود که مأمون برای امام تشکیل داده و تمام آنها به نفع امام رضا ـ علیه‌السّلام ـ خاتمه می‌‌یافت، و شاید منظور مأمون از این کار، محکوم کردن امام بود، و لذا می‌‌بینیم بعد از استقبال مردم از این گونه جلسات، مأمون دستور داد مردم را از در خانه امام دور کنند، تا مبادا شیعه واقعی به مردم معرفی شود. (18)

مجموعه نامه‌‌هایی که امام به افراد مختلف در توضیح مبانی تشیع می‌‌نوشتند، از قبیل: تبیین جایگاه اهل‌‌بیت در کتاب خدا و سنّت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ و مسائل اختلافی با اهل سنّت مانند، ایمان ابوطالب به دین اسلام، توضیح مصداق شیعه واقعی، مراد از اولوالامر در قرآن و … عامل مؤثری در گسترش فکر شیعی و استحکام پایه‌‌های تشیع اعتقادی در نقاط زیادی از کشور ایران شد. (19)

………………………………………………………………………………………..

پاورقی

1. عواملی مانند نقش حکومت‌‌های ایرانی، مانند حکومت‌‌های طاهریان، صفاریان، صفویان و… در جای خود قابل بررسی است.

2. احمد بن یحیی، بلاذری، فتوح البلاد (بخش ایران)، ج آذرتاش آذرنوش، ن سروش، 1374، ص 40‌ ـ 41.

3. رسول، جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، در قرن هفتم، ص 9 ـ 50، سازمان تبلیغات، برگرفته از عقد الفرید ابن عبدالله، ج 3، ص 413.

4. محمد بن حیان، المجروحین، ج 1، ص 129، دارالوعی، چ دوّم، 1402.

5. روضه کافی، ص 69، حقوق 26. یعقوبی، ج 2، ص 181.

6. رسول، جعفریان، تاریخ تشیع در ایران تا قرن هفتم، ص 55 ـ 57.

7. همان مدرک، ص 55.

8. مرتضی، مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 113، دفتر انتشارات اسلامی، چ 1362.

9. رسول، جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، ص 83.

10. البتّه در بین موالی، افرادی بودند که غیر شیعه و حتی ناصبی شدند، امّا نقل به اکثر آنها بود.

11. رسول، جعفریان، تاریخ تشیع از آغاز تا قرن هفتم، ص 159.

12. ابوفرج اصفهانی، مقاتل الطالبین، ص 311، شریف، 1372.

13. سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور، ج اوّل، ص 13، نشر یقیح، چ جدید، 1373.

14. آیت الله مدنی کاشانی، شرح زندگانی و شهادت علی بن باقر ـ علیه السّلام ـ ، نشر مرسل، چ ششم، سال 1378.

15. علامه محمد حسین مظفر، ترجمه دکتر سید محمد باقر حجتی، نشر فرهنگ اسلامی، چ اوّل، 1368.

16. رسول جعفریان، تاریخ تشیع ایران، تا قرن هفتم، ص 54.

17. دامغانی، تاریخ انتشارات تشیع در ایران، نشر علامه، چ اول، 1350.

18. عیون اخبار الرضا، ج 2، ص 169ـ 173.

19. رسول جعفریان، تاریخ تشیع در ایران، تا قرن هفتم، ص 8 ـ 157.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید