این سؤالی است که همیشه ذهن شیعه را به خود مشغول نموده است. چرا که از طرفی، مخالفین امامت بلافصل آن حضرت، به عنوان یک اشکال چنین مطرح می کنند که اگر مقام حضرت علی (علیه السلام) آن گونه است که شما می گویید، چرا نام آن حضرت در قرآن نیامده است؟ از طرفی دیگر، ضرورت ذکر نام آن حضرت در قرآن برای برخی از شیعیان آن قدر مسلم بوده که نبودن نام، باعث شده که حتی برخی از شیعیان فکر کنند نام آن حضرت در قرآن بوده اما خدای ناکرده بر اثر تحریف قرآن، حذف شده است!!
مشهورترین پاسخ به این پرسش این است که اگر نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن وجود داشت قطعاً این کتاب مقدس توسط دشمنان آن حضرت تحریف می شد و خدا برای اینکه که این کتاب مقدس سرنوشتی همانند تورات و انجیل پیدا نکند و تحریف نشود و از ذکر نام آن حضرت در قرآن خودداری فرموده است.
اما به نظر می رسد این پاسخ، کامل نیست چرا که نتیجه این سخن این می شود که بگوییم علی رغم این که آمدن نام حضرت در قرآن لازم و واجب بوده اما خداوند متعال این کار لازم را از ترس منافقان و بی دینان انجام نداده است! اما یک سؤال دیگر پیش می آید و آن این که مگر با وجود نام آن حضرت در قرآن، خدای متعال توان محافظت از قرآن و عدم تحریف آن را ندارد؟
آن چه در پاسخ به این سؤال باید مد نظر داشت چند نکته است:
1 ـ چه کسی گفته همه چیز صریحاً و به اسم در قرآن باید وجود داشته باشد؟ این تفکر که متأسفانه در جامعه امروز ما گسترش زیادی پیدا کرده و خطرناک نیز هست، یک تفکر انحرافی است چرا که قرآن و عترت در کنار هم هستند و عترت مفسر قرآن اند و قرار نیست همه مطالب در قرآن بیان شود.
ابوبصیر از امام صادق (علیه السلام) سؤال کرد که دشمنان ما می گویند چرا نام ائمه در قرآن نیامده است؟ حضرت فرمودند: به آنان بگویید: [کلیات] نماز بر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد ولی (خدا) تعداد رکعات آن را (در قرآن) بیان نفرمود و آن حضرت جزئیات آن را برای مردم تفسیر فرمودند و هم چنین زکات بر آن حضرت نازل شد و …(اصول کافی ج 1 ص286.)
بنابراین خداوند متعال در قرآن کلیات را بیان می فرماید و حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه (علیهم السلام) که جانشینان آن حضرت هستند جزئیات آن را برای مردم بیان می فرمایند. همان گونه که در تفسیر آیه شریفه اولی الامر ( آیه 59 سوره نساء)، در روایات متعددی نام معصومین (علیهم السلام) ذکر شده است.
2- صرف آمدن نام کسی در قرآن، نشانه فضیلت و شرافت او نیست. در قرآن نام پیامبران گذشته، بسیار بیشتر از نام پیامبر اسلام آمده است. بعنوان مثال نام حضرت ابراهیم (علیه السلام) در قرآن 69 مرتبه و نام حضرت موسی (علیه السلام) نیز 136 مرتبه ذکر شده اما آیا این ذکر نام، می تواند نشان دهنده مقام بالاتر ایشان باشد که فقط نامش 5 مرتبه در قرآن آمده است؟
3ـ قانون خداوند متعال در قرآن این است که افراد را در حد امکان با صفات و خصوصیات ذکر می کند نه نام و برای همین بسیاری از قرآن پژوهان معتقدند هر جا نام کسی در قرآن آمده این استثناء است و باید دقت شود که چرا شخصی به نام ذکر شده است.
برای اثبات این ادعا کافی است که نگاهی به داستان پر فراز و نشیب حضرت یوسف (علیه السلام) در قرآن کریم بیاندازیم تا ببینیم در طول این داستان حتی نامی از زلیخا در قرآن نیست! و در بین شخصیت های متعدد آن ، تنها دو نام ذکر شده است: حضرت یوسف و یعقوب (علیهما السلام).
4 ـ اگر اسم حضرت علی (علیه السلام) هم در قرآن می آمد، باز راه نپذیرفتن برای منافقان باز بود و تفاوتی نمی کرد!
وقتی ما می گوییم چرا نام حضرت علی (علیه السلام) در قرآن نیامده با این تصور این پرسش را مطرح می کنیم که اگر نام آن حضرت در قرآن آمده بود تمام اختلافات بین شیعه و سنی برطرف شده و تفرقه ها و مشکلات رخت بر می بست. در صورتی که به نظر می آید به دو دلیل، حقیقت این چنین نیست:
اول ـ در آیه 6 سوره مبارکه صف آمده است:«و اذ قال عیسی ابن مریم یا بنی اسرائیل انی رسول الله الیکم مصدقاً لما بین یدی من التوراه و مبشراً برسول یاتی من بعدی اسمه احمد فلما جاء هم بالبینات قالوا هذا سحر مبین».
در این آیه شریفه پس از این که حضرت عیسی (علیه السلام) نبوت خود را متذکر می شود (که طبیعتاً معصوم است و اشتباه و دروغ در سخنان او راه ندارد) مژده آمدن پیامبری پس از خودش را می دهد که نامش احمد است. ولی چه شد؟
دوم ـ حدیث غدیر حدیثی متواتر است و می دانیم متواتر، حدیثی است معتبر که یقین به صحت آن داریم. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در روز غدیر فرمودند: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه». همان گونه که می بینیم در این روایت، نام جانشین آن حضرت به صراحت آمده است اما با این حال آیا مشکل حل شده است؟ در این روایت معنای مولا دست کاری شده و با وجود قرائن متعدد که معنای مولا را در معنای سرپرست و رهبر و جانشین متعین می سازد با این حال چنین مطرح شده که در این روایت، مولا به معنای دوست است.
5 ـ نکته اساسی در عدم ذکر نام مقدس امیرمؤمنان (علیه السلام) در قرآن، همان چیزی است که در آیات بسیاری از قرآن، بعنوان یک سنت مسلم خداوند متعال مطرح شده و آن سنت امتحان و آزمایش مردم است.
به عبارت دیگر در مورد ذکر یا عدم ذکر نام مبارک آن حضرت بین یک امر خوب ( ذکر نام حضرت) و یک امر لازم و واجب ( امتحان مردم) تزاحم بوجود آمده که خداوند متعال آن امر واجب را مقدم داشته اند.
آری؛ همان گونه که آیات آغازین سوره مبارکه عنکبوب بیان می فرماید، این گونه نیست که فقط با ادعای ایمان، خداوند متعال بدون آزمایش و امتحان کسی را بهشت ببرد. بلکه نه تنها امتحان می کند بلکه برای امتحان بندگان، از سوژه هایی استفاده می کند که لغزشگاه است. در موضوعاتی که اغلب مردم به راحتی می پذیرند و عمل می کنند و با آن ها مشکلی ندارند و لغزشی نیست، مورد امتحان قرار نمی گیرد. بعنوان مثال خداوند در سوره های بقره، اعراف و نساء به داستانی اشاره می کند در رابطه با قومی که آنان را اصحاب سبت( شنبه) می نامد. قومی بودند که در کنار دریا زندگی می کردند و طبق معمول، مهم ترین حرفه ای که به آن اشتغال داشتند ماهی گیری بود. خداوند آنان را امتحان فرمود به این که امر نمود که در ایام هفته فقط روز شنبه ماهی گیری حرام است. ولی نکته این جاست که در آیه شریفه آمده است: «اذا تاتیهم حیتانهم یوم سبتهم شرعاً و یوم لا یسبتون لا تاتیهم» در روز شنبه ماهی های فراوانی می آمدند و پدیدار می شدند و روزهای غیر از شنبه نمی آمدند. مدتی تحمل کردند ولی نتوانستند با نفس خود مبارزه کنند و حوضچه هایی ایجاد کردند و در روز شنبه ماهی ها را در آن ها گرفتار می کردند و یکشنبه آن ها را می گرفتند! در نتیجه خداوند هم می فرماید ما همه را تبدیل به بوزینه کردیم. در اینجا نیز این چنین است. به این معنا که تمامی مسلمین بر روی شخصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) اتفاق نظر دارند ولی در مورد حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) این گونه نیست خداوند متعال بوسیله وجود مقدس حضرت علی (علیه السلام) مؤمنین را امتحان می کند. این روایت در صحیح بخاری از کتب معتبر اهل سنت آمده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:« یا علی! حبک ایمان و بغضک نفاق و کفر». محبت حضرت علی (علیه السلام) نشانه ایمان است و دشمنی با او نشانه نفاق و کفر.
شناخت شخصیت ملکوتی و جایگاه حضرت علی (علیه السلام) و اطاعت از ایشان ملاک کفر و ایمان است. به این گونه که اگر چه خداوند متعال نام آن حضرت و فرزندان معصومش (علیهم السلام) را در قرآن کریم نیاورده اما به گونه ای از ایشان در قرآن یاد شده که اگر کسی بیماری قلبی و باطنی نداشته باشد و در صدد یافتن حقیقت باشد، با تأمل در آیات متعدد قرآن کریم، خاصه آیاتی مانند آیه تطهیر، مباهله، اولی الامر و ولایت به عظمت ملکوتی و جایگاه بی بدیل آن عزیزان خدا، دست خواهد یافت.
منبع: نشریه نسیم وحی، ش 30.
نویسنده: حجت الله رحمانی