پسر 9 ساله ام که تک فرزند نیز هست خیلی پرخاشگر و عصبی است. حرف گوش نمی کند با پدرش بگو مگو می کند احترام بزرگترش را ندارد. ادا در می آورد. در مهمانی یک دقیقه راحت نمی نشیند. بچه های دیگر را اذیت می کند. اکثراً دروغ می گوید چند بار هم پیش روان پزشک رفته ایم گفته که بچه کاملاً سالمی است فقط کمبود محبت دارد البته من خودم آدم عصبی هستم زود از کوره در می روم حرف بزنم گوش می دهد ولی عمل نمی کند خودش همه کارهای خوب و بد را می داند ولی اهمیّت نمی دهد وقتی که با بچه ها بازی می کند آنها را اذیّت می کند و وسایل آنها را می گیرد اگر چیزی بخواهد خیلی اصرار می کند. لطفاً ما را راهنمایی کنید.
مقدمه:
بروز یک رفتار سازش نایافته و نابهنجار می تواند از علل مختلفی ناشی شود و اگر رفتارهای نامطلوب زیاد باشند حتماً علل مختلفی در آن نقش داشته اند با توجه به مسائل و مشکلات متعددی که بیان داشته اید لازم می دانیم نکاتی بیان داریم که در تغییر و اصلاح رفتار کودکتان مؤثر باشد بنابر این می خواهیم که به تک تک نکات ذیل توجه کنید و با دقت زیاد آن را با رفتار خود و فرزندتان تطبیق دهید اگر از این الگوها فاصله داشت سعی کنید با تمرین، مطالعه بیشتر و صبر به این هنجارها بازگردید و در سایه آن نشاط و آرامش را به خانواده بازگردانید.
1.تقلید آیینه وار:
دل کودک مثل آئینه است، هر نقشی که مقابل او قرار گیرد در آن منعکس می گردد کودک با نگاه و توجه دقیق به رفتارهای اطرافیان از آنها الگو برداری می کند و بعد مثل همان ها صحبت و یا رفتار می کند، بنابراین رفتار گذشته خود را تحلیل کنید ببینید او چه رفتارهایی را از شما یاد گرفته است و یا شما ناخواسته باعث تشویق چه رفتارهایی در او شده اید. طبق نظر روان شناسان بسیاری از رفتارها و گفتارهای کودکان ریشه در چیزهایی دارد که قبلاً آنها را یاد گرفته است[1].
توجه: به یاد داشته باشید اغلب رفتارهای کودکان – اگر نگوئیم همه آنها – به رفتارهای ما بر می گردد. این بینش، تحمل ما را در برخورد با بچه ها بالا می برد (مهم).
2. جلب توجه:
انسانها، کوچک و بزرگ، دوست دارند دیگران رفتارشان و کلامشان را مورد توجه قرار دهند این نیاز باید به شکل طبیعی و در حد اعتدال ارضاء گردد و اگر در ارضاء آن افراط و تفریط شود مسلماً برای کودک مشکلاتی به بار می آورد. اگر این امر ارضاء نشود او به راه های مختلفی مثل دروغگویی، پرخاشگری، شیطنت، لجاجت و … متوسل می گردد برای تأمین این امر از روشهای زیر کمک بجوئید[2]:
2ـ1. امکانات مناسبی برای تفریح و بازی اش فراهم کنید و به نوبت (گاهی شما گاهی پدرشان) برایش وقت بگذارید و او را سرگرم کنید اگر این کار را انجام ندهید او با بدرفتاری اش شما را سرگرم خواهد کرد (به عنوان مثال گاهی دروغ های عجیب و غریب کودکان، ریشه در عدم ارضاء این امر دارد).
2-2. نکات مثبت او را تشویق کنید، در تشویق خود زیاده روی نکنید چون باعث توقع زیاد او می گردد در تشویقتان علاقه و نیاز او را در نظر بگیرید، او را سرزنش و تحقیر نکنید و بدرفتاری هایش را به رخش نکشید، با مطالعه بیشتر، به روحیات سنین کودکان آشنا شوید، دروغگویی های آنها غالباً به خاطر خیال پردازیهای این سنین است که باید صبورانه به آن جهت دهید و رفتارهای اجتماعی و سازش کارانه او با همسالانش را تقویت و تشویق کنید.
2-3. گمان نکنید که تهیه هر چیزی که او خواست در کل به نفع اوست سعی کنید او را واقع بین بار آورید طوری که خواسته هایش را با منطق بخواهد نه با گریه و زاری و یا پرخاشگری، به هنگام پرخاشگری به او باج ندهید چون یاد می گیرد که هرگاه چیزی خواست از این کانال وارد شود.
3. هماهنگی الگوها:
بیان داشتیم که کودکان از والدین تقلید می کنند در این امر والدین باید رفتارشان کاملاً هماهنگ باشد اختلاف و ناسازگاری در رفتار والدین باعث ایجاد تعارض روانی و تنش در کودک می گردد و آن نیز با خشم، پرخاشگری، دروغگویی تبلور پیدا می کند تعارض روانی و بی ثباتی عاطفی، آفت شکوفایی و خلاقیت ذهنی است به عنوان مثال وقتی فرزند نسبت به فرزند همسایه پرخاشگری نشان می دهد رفتار پدر و مادر در قبال این رفتار باید یکسان باشد طوری نباشد که یکی او را با لبخند، تشویق غیر مستقیم کند و دیگری او را از آن کار زشت باز دارد یعنی کودک نمی داند بالاخره برای تأیید و جلب توجه والدین باید کدام کار را در پیش بگیرد[3]. یا ممکن است والدین یکی به راستگویی اهمیت دهد و دیگری در حضور کودک به کسی دروغ بگوید اینجا کودک گیج می شود و نمی داند کدام رفتار باید مورد تأیید قرار گیرد.
4. پرهیز از ابهام:
وقتی فرزند کار بدی انجام می دهد باید مراقب بود که کل وجود او را مورد خطاب قرار ندهیم بلکه به روشنی او را متوجه آن قسمت از رفتار بدش کنیم، نگوئیم تو را دوست ندارم بگوئیم من این رفتار خاص تو (مثل دروغگویی) را دوست ندارم[4]. البته نباید در یک جلسه رفتارهای زیادی از او را نقد کنید باید با صبر هر از گاهی به آنها اشاره کنید.
5. تنبیه درمان خوبی نیست:
در شیوه کار خود بیشتر از تشویق کمک بگیرید مثلاً به او بگویید «احسنت به پسرم که تکالیفش را انجام داده» یا آفرین به پسر خوبم که به بزرگترش سلام می کند، و … تشویق باعث می شود که کودک احساس امنیت و ارضاء نیاز عاطفی کند و احساس خوشایندی در درونش پیدا کند و نسبت به شما مهربان شود و به سخنان شما گوش دهد و عمل کند اما تنبیه باعث می شود که شما نزد او احترام نداشته باشید، در غیاب شما به کار خودش مشغول می گردد و حتی ممکن است قصد انتقام نیز بگیرد. در تنبیه اغلب اوقات فرصت پیش نمی آید که کودک توجه اش به خطایش جلب شود و از همه بدتر که او از خود شما یاد می گیرد که می تواند در موقع نارضایتی از خشم، زدن و تندی کمک گرفت و عیناً همین کار را هنگامی که با رفتار ناخوشایند روبرو می شود انجام می دهد به عنوان مثال شما خود نوشته اید «عصبی هستم و زود از کوره در می روم» این رفتار شما در واقع الگوی کودکتان قرار می گیرد شما نیز باید با شیوه ای مناسب (صبر، توجه به پیامدهای بد تندخویی، تأمل در پیامدهای مثبت تحمل، تفریح، قدم زدن، وضو گرفتن، ذکر خدا گفتن) از ابراز خشم و عصبانیت خود خودداری کنید تا او نیز از شما این رفتار را یاد نگیرد. کودک یاد می گیرد که مثل شما باشد و بجای بدی خوبی کند و حتی جواب بدگویی همسالان خود را با خوبی بدهد.
6. تقویت غیر مستقیم:
انسان ها، کوچک و بزرگ، فطرتاً تشویق پذیر و تنبیه گریزند برای این که یک رفتار نامناسبی را حذف و یا تعدیل کنید می توانید از تقویت غیر مستقیم کمک بگیرید مثلاً پدر هنگامی که به منزل آمد و متوجه شیطنت های فرزندش شد با خونسردی بدون انتقاد و با تحریک او در یک فضای خوشایند و صمیمانه به گونه مستقیم و یا غیر مستقیم به فرزندش بگوید اگر قول بدهی مثلاً دروغ نگویی برایت دوچرخه می خرم یا به فلان پارک می برمت. یا می توانید از همسالان او که اخلاق خوبی دارند بخواهید تا به منزل شما بیایند و با او بازی کنند[5]. اگر در مهمانی ها اذیت می کند از قبل به او بگوئید که اگر اذیت کردی زود از مهمانی به خانه برمی گردیم و در منزل میزبان آن را به یادش آورید اگر ادامه داد بروید اما به یاد داشته باشید ما نیز باید زمانی را با آنها بگذرانیم و مشغول سخنان خودمان نباشیم، امکانات بازی سالم را به آنها بدهیم.
7. مصرف انرژی:
کودک سرشار از انرژی است باید با روشهای مختلف این انرژی را در جهت مثبت مصرف کرد تا از شیطنت و تحرک های زیاد او جلوگیری شود مثلاً با هم حدود نیم ساعت در روز قدم بزنید یا توپ بازی کنید و وقتی کودک احساس کرد که می تواند صمیمانه با والدین خود بازی کند و راحت خواسته هایش را نیز مطرح کند و مورد پذیرش آنها واقع شود بی تردید عشق و محبت زیادی به والدینش پیدا می کند[6].
8. پرهیز از مقایسه:
بگذارید کودک احساس کند که شما او را برای خود او دوستش دارید نه برای سود دهی به شما. هرگز رفتار مثبت دیگری را به رخ او نکشید تا او احساس نکند که شما او را دوست ندارید و سر از ناسازگاری در نیاورد.
9. اعلام اعتراض:
گفتیم که کودکان مثل خمیری هستند که با دستان مربی و والدین شکل می گیرد در واقع رفتارهای نامطلوب و سازش نایافته او بیشتر عمدی نیست اغلب موارد بدرفتاری های آنها بخاطر رفتارهای والدین، عدم ارضاء نیازهای جسمانی و عاطفی و … است به عنوان مثال وقتی که کودک رفتارهای مثبتش مورد تأیید و توجه قرار نگیرد و یا به موقع زمینه استراحت، خواب، تغذیه او فراهم نشود ممکن است با تندخویی و بدرفتاری هایش اعلام اعتراض کند بنابراین باید به رفع نیازهای عاطفی و جسمی او توجه کنیم، گاهی اعتراض کودک به خاطر عدم ارضای نیاز اجتماعی اش است. یعنی ما دوست داریم بدون این که به نیازهای معقول او توجه کنیم او مثل بزرگ ترها بنشیند اما کمتر به فکر می افتیم که امکاناتی تهیه کنیم و او را با همبازیان خودش به حال خود بگذاریم به هر حال هرچه باشد آنها زبان هم را بهتر متوجه می شوند، بی تردید کودک نمی تواند در مجلس بزرگان بنشیند و فقط به صحبت های آنها، که چیزی هم از آنها نمی فهمد گوش بدهد[7].
10. تک فرزندی:
ممکن است به خاطر این که تک فرزند است او را بیشتر از حد معمول مورد توجه قرار داده اید و او را پرتوقع کرده اید یعنی هرچه خواسته سریع برایش تهیه کرده اید بهتر است او با این واقعیت روبرو شود که نمی تواند همیشه به خواسته هایش برسد و نیاز است گاهی صبر کند البته این کار باید دقیق انجام شود یعنی اگر فرزندمان به تدریج پس از سالیان دراز پرتوقع شده نباید انتظار داشته باشیم یک شبه توقعش را کم کند، اشتباه از ما بوده بنابراین باید به تدریج از توقع افراطی اش بکاهیم.
11. ناکامی:
برخی بدرفتاری های کودک به خاطر ناکامی و شکست پی در پی است، به عنوان مثال کودکی نمی تواند مسأله ریاضی اش را حل کند و فردا نیز امتحان دارد پس از چند بار تلاش و شکست خسته می شود و با بدرفتاری، نق نق کردن و … اعلام نیاز و یاری میکند اگر کسی پیام دادخواهی او را متوجه نشود و جواب معقول ندهد و به کمکش نشتابد می تواند منجر به دروغگویی، بی قراری و تند خویی فرزند گردد[8].
12. انتظارات زیاد:
برخی از والدین نمی خواهند قبول کنند که ظرفیت افراد متفاوت است مثلاً تأکید می کنند که نباید نمره ات از نمره فلانی کمتر شود یا باید حتماً اطاقت را مرتب کنی و … این امر می تواند باعث شکست و ناکامی فرد شود و در نتیجه مورد سرزنش و ملامت والدین قرار بگیرد اگر ملامت و تحقیر زیاد شود کودک احساس می کند که مطرود والدین شده و در نتیجه احساس عدم اعتماد به نفس و بی ارزشی و ناکارآمدی می کند و این امر می تواند منشأ بسیاری از بیماری ها گردد بنابراین باید توقعات ما متناسب با استعداد و توانایی فرد باشد، باید به تلاشهای کودک اهمیت بدهیم نه به تتیجه، به عنوان مثال اگر کودک تا آخر شب بیدار ماند و درس خواند ولی نمره اش مطلوب ما واقع نشد نباید او را سرزنش کنیم[9] باید بگوییم با آن پشتکاری که من از تو سراغ دارم حتماً دفعه بعد خوب می شود.
توجه:
1. برای رسیدن به خواسته های خودتان از باورهای دینی (دعاء، توسل به ائمه ـ علیهم السّلام ـ و …) کمک بگیرید.
2. ممکن است بی قراری ها و نا آرامی کودک بر اثر اختلال پیش فعالی همراه با اختلال در توجه باشد این اختلال دارای نشانه است که در صورت مشاهده این نشانه ها در فرزند او را نزد روان پزشک ماهر و خوب ببرید این مشکل با دارو درمان می گردد و البته پس از طی دوران کودکی مشکل برطرف می شود اما نشانه ها از این قرار است: عدم اتمام کارهایی که به او سپرده شده و بی توجهی به سخنان دیگران، حواس پرتی، عدم تمرکز طولانی، خستگی زودرس از کار، تغییر فعالیت های مورد علاقه، قطع سخنان مربی و معلم، عدم رعایت نوبت، دویدن و بی قراری دائم، بالا رفتن از ارتفاعات، مشکل در خوابیدن و ضعف اعتماد به نفس، عدم تأمّل و تفکر قبل از انجام کاری[10] و … (در صورت تأیید پزشک و تشخیص پیش فعالی، مسئله را با مربیان او در مدرسه نیز مطرح کنید تا بیشتر مراقب او باشند و در قبال این رفتارها تنبیه نشود).
3. با عنایت به نکات فوق معلوم می شود که کودکان معصوم در اغلب رفتارهایشان قصد اذیت و آزار ندارند مشکل بیشتر در رفتار ما خلاصه می شود، نامناسب بودن الگوها، عدم هماهنگی آنها، توقع زیاد، تشویق (مستقیم و غیر مستقیم) به کارهای ناهنجار (مثل زدن بچه همسایه). عدم تأیید و توجه به آنها، عدم ارضای نیازهای جسمی در وقت خاص خود (گرسنگی و …) نداشتن زمینه تفریحی، هم بازی و …
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نسیم مهر، حسین دهنوی، نشر خادم الرضاء (مفید و خواندنی).
2. چگونه مشکلات تربیتی را حل کنیم؟، دکتر محمد رضا شرفی، نشر تزکیه.
3. روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، دکتر غلامعلی افروز، نشر انجمن اولیاء و مربیان.
پی نوشت ها:
[1]. افروز، غلامعلی، روان شناسی و تربیت کودکان و نوجوانان، نشر انجمن اولیاء و مربیان، چاپ نهم، 1380، ص 67ـ66.
[2]. همان، ص 68.
[3]. همان، ص 64ـ62 (با کمی تغییر).
[4]. همان، ص72.
[5]. همان، ص 76ـ75 (اقتباس).
[6]. شرفی، محمد رضا، با فرزندان خود چگونه رفتار کنیم، نشر جهاد دانشگاهی، چاپ چهارم، 1373، ص 164با حرف اضافه.
[7]. دهنوی، حسین، نسیم مهر، نشر خادم الرضا ـ علیه السّلام ـ ، چاپ هفتم، 1383، ص 141.
[8]. همان، ص 56ـ55 و ص 108ـ107
[9]. همان.
[10]. همان، ص 48.