اگر پسر 11 ساله ای که شرعاً مکلف نیست، در نماز سستی کند و یا دروغ بگوید والدین چگونه می توانند او را راهنمایی کنند؟
سستی در نماز
در سؤال خود مرقوم داشته اید که فرزندتان 11 ساله است. شما باید دقیق و حساب شده با او برخورد کنید و تربیت دینی او را به عهده بگیرید. در ذیل برای روشن تر شدن بحث نکاتی را بیان می دارم.
الف) تمرین دهی:
تمرین به عبادت قبل از بلوغ شرعی مورد توصیه ائمه ـ علیهم السّلام ـ و علمای مامی باشد. و عقلاً نیز یک پشتوانه منطقی دارد که فردی که عملی را با تمرین انجام نداده، نمی تواند یک دفعه آن را مکرراً به جای آورد. پس کار شما که تمرین را شروع کرده اید کاری به جا و پسندیده است، امّا در عین حال توجه به نکاتی در کنار تمرین دهی مهم است که بدان اشاره خواهد شد.
ب) موتور حرکت:
تصور کنید شما یک دوچرخه ای را هل می دهید، این دوچرخه تا زمانی که شما به آن فشار وارد می کنید حرکت می کند، اما اگر آن را تبدیل به یک دستگاه موتور دار کردید، پس از روشن شدن موتور آن دستگاه به حرکت خود ادامه خواهد داد و نیاز به هل دادن شما نیست. موتور حرکت برای اعمال خوب همان بینش و آگاهی است که شما به فرزندتان می دهید. اگر شما با مطالعه و گفتگوهای صمیمانه، شرکت در مجالس دینی، گزینش دوستان مناسب و عدم افراط و تفریط … بتوانید این بعد را تقویت کنید، او به ضرورت این امر پی می برد. باید کاری کنید که او خود تشنگی و عطش خداپرستی را احساس کند که گفته اند:
آب کم جوی تشنگی آور به دست
تا بجوشد آبت از بالا و پست
ج) برخوردهای عاطفی:
در کنار بینش دهی باید عاطفه و برخوردهای محبت آمیز باشد. این دو اگر با هم ترکیب شوند، به حق معجزه می کنند. شما برای این کار باید او را هنگام انجام اعمال عبادی تشویق کنید مثلاً برایش عطر خوشبو و سجاده زیبا بخرید. وقتی می بینید حال عبادت ندارد با محبت علت را جویا شوید و هرگز این کار را به او تحمیل نکنید؛ چون تحمیل تا وقتی کارساز است که شما حضور داشته باشید. هرگز برای دعوت او به نماز در این سن از تنبیه و یا محرومیت از دیدن تلویزیون و … کمک نگیرید. در تربیت دینی خود سعی کنید از شیوه های غیر مستقیم مثل داستان، شعر، شرح حال بزرگان، فیلم، کارتون و عکس و … کمک بگیرید.
د) الگوی عملی:
سعی کنید خودتان الگوی عملی خوبی برای او باشید. بکوشید جلوه های دینی را در حضور او بروز دهید. در سجاده خود که نشسته اید بلندبرای او دعا کنید تا او بشنود. او را همراه خود به مسجد ببرید تا هم سن و سال های خود را ببیند و ناخودآگاه به این امر تشویق شود. برایش کتاب هایی در این زمینه بخرید و با هم شبی یک یا چند صفحه اش را بخوانید و …
دروغگویی کودکان
دروغگویی کودکان تا سن شش سالگی بخاطر تخیل قوی آنها و جان دار پنداشتن اشیاء بی جان، طبیعی است و دروغگویی کودکان از این سن به بعد جنبه اخلاقی و ارزشی پیدا می کند. و این امر به خاطر عللی است که ما در این قسمت به آنها اشاره می کنیم؛
1. محیط (والدین، همکلاسی ها، خوهران و برادران و …):
گاهی خود ما یا نزدیکان کودک دروغگویی را به او یاد می دهیم. چیزی را مادر مخفی می کند بعد به کودک خود می گوید آقا کلاغه آن را برد؛ این امر مجوز دروغگویی را برای کودک صادر می کند. و یا پدری که بخاطرخستگی به فرزندش می گوید به آن فردی که دم در است بگو بابام خانه نیست؛ اینها خود زمینه دروغگویی را برای کودک پدید می آورد.
2. جلب توجه:
کودکان به طور فطری خواستار توجه و تأیید والدین و اطرافیان خود هستند. گاهی ممکن است از این راه برای جلب توجه و تأیید خود کمک بگیرند که لازم است به این نکته توجه شود.
3. انتقامجویی:
گاهی کودک برای انتقامجویی به این سلاح مجهز می شود. باید زشتی و گناه دروغگویی را به طور غیر مستقیم به او آموزش دهیم و زمینه انتقام گرفتن را حذف کنیم تا او مرتکب این عمل نشود.
4. ترس از تنبیه:
گاهی والدین بدون توجه به عواقب بد تنبیه در هر رفتاری به تنبیه کودک اقدام می کنند. تنبیه نه تنها رفتار را اصلاح نمی کند بلکه باعث رشد حس انتقامجویی می شود و گاهی کودک بخاطر فرار از تنبیه از حربه دروغگویی کمک می جوید.
5. تکلیف زیاد:
معلم یا والدینی که به کودک خود تکالیفی را تحمیل می کنند که از توان آنها خارج است، زمینه دروغگویی را در کودک خود تقویت می کنند
6. توقع بیش از حد:
اگر توقع والدین و مربیان از کودک به اندازه توانایی کودک نباشد و پیوسته او را بازخواست کنند که چرا مثلاً نمره 20 نگرفتی، باعث بروز رفتاری چون دروغگویی می گردد.
7. دامن زدن به تخیلات:
گاهی والدین فرزند خود را از وجود همبازی محروم می کنند و او را بیشتر در تنهایی خود نگه می دارند و باعث می شوند او در دوره تخیلی خود باقی بماند و در سالهای بالاتر نیز در تخیلات خود برای خود همبازی و … پیدا کند و دروغگو شود.
راه های درمان دروغگویی
در واقع درمان درد با یافتن علت آن خیلی راحت تر می گردد. اگر به علل فوق رجوع کنیم، در واقع طرف دیگر سکه علل شیوه مقابله را خواهیم دید. علاوه بر تجدید نظر در موارد بالا به نکات زیر توجه کنید.
1. بینش افزایی: کودک را با بیان داستان، قصه و شیوه امامان، با زشتی دروغ آشنا سازید (مثلاً داستان چوپان دروغگو را با هم دیگر مرور و تحلیل کنید).
2. پرسش های فراوان از کودک: کودک را زیاد سین (سؤال) و جیم (جواب) نکنید. گاهی ریز شدن در کارهای او و پرسش های متعدد از او مخصوصاً در حضور دیگران باعث روی آوردن به دروغگویی می شود.
3. آثار منفی دروغ: آثار منفی دنیوی و اخروی دروغ را برایش بیان کنید (محرومیت از بهشت، از دست دادن ایمان، ضعف حافظه، بی اعتباری در جامعه، جرأت بر گناه، …).
4. تشویق: در صورت راستگویی او را تشویق کنید.
5. محرومیت: در هنگامی که دروغ گفت او را برای مدت بسیار کوتاهی از فعالیت های عادی محروم کنید (بازی، تلویزیون و …) اگر ادامه داد محرومیت را دو برابر کنید. قهر های کوتاه مدت نیز یکی از این شیوه ها است.
6.تنبیه کلامی: هرگز به او نگوئید من تو را به خاطر دروغگویی دوست ندارم بلکه بگوئید من این صفت زشت تو را دوست ندارم (یعنی خودت را دوست دارم پس رفتار بدت را اصلاح کن) چون اگر او به این نتیجه برسد که شخصیت او برای شما پذیرفته نیست برایش فرقی نمی کند شما درباره اش چه فکری می کنید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نسیم مهر، حسین دهنوی، نشر خادم الرضا ـ علیه السّلام ـ.
2. مشکلات تربیتی را چگونه حل کنیم، دکتر محمدرضا شرفی، نشر تزکیه.
3. بینش های تربیتی، دکتر محمدرضا شرفی، نشر تربیت.
4. آموزش مفاهیم دینی همگام با رشد، ناصر باهنر، نشر سازمان تبلیغات اسلامی،.
5. با فرزند خود چگونه رفتار کنیم، دکتر محمدرضا شرفی، نشر جهاد دانشگاهی.