حد واقعی حجاب را بفرمائید و نسبت به راهکارهایی که برای پاسخ به شبهات جوان امروزی و فرزندانمان و ترغیب آنها به رعایت حجاب وجود دارد را بفرمائید.
مقدمه:
ایام جوانی از ویژگیهای خاصی برخوردار است که برخوردهای ویژه ای را نیز می طلبد. مبنای اندیشه و عمل جوان بیشتر احساس است تا عقل و خرد، و در بسیاری موارد لذت و خوشی زمان حال مدنظر است و به آینده کمتر توجه می شود. از جمله ویژگیهای دیگر جوان، نوگرائی، تنوع طلبی، کنجکاوی، تقلید و رفاقت همراه با اخلاص و سنت شکنی است، از این رو مبانی و ارزش های مقدس نیز مورد تردید و نقد جوانان قرار گرفته و گاه پوچ و بی ارزش تلقی می شود. راه حل آن است که ارزش های واقعی و معارف روشنگر مذهبی با قالبی نو، به روز، پرتنوع و در یک ارتباط همدلانه به آنها تسلیم شود. در اینصورت است که جوان به دلیل آنکه دارای احساس خدا جوئی و شیفته فضیلت و فهم درست از مبانی دینی است، تأثیر مثبتی خواهد پذیرفت.
مسأله حجاب
در این جا مباحثی که ممکن است بصورت شبهه و یا سؤال در ذهن جوان و خصوصاً دختران جوان ایجاد گردد و نیز راهکارهای گرایش دختران جوان به سوی پوشش اسلامی ارائه می گردد.
حجاب پیش از اسلام: حجاب از پیشینهای کهن برخوردار است چنانکه به اعتراف تاریخ، پیش از آنکه در اسلام مطرح شود در تمدنهای ایران، هند و روم ـ حتی گاه بسیار سخت تر و شدیدتر ـ وجود داشته است.[1]
فلسفه حجاب: عدهای حجاب را به روز ندانسته و آنرا بدلایلی مختص مقاطع خاص زمانی می دانند. آنها معتقدند علّت و ریشه حجاب عواملی مانند: عدم امنیت زنان، تسلط مرد بر زن و استثمار او، بدبینی مرد نسبت به دیگران و ترک معاشرت با دیگران و … می باشد، بنابراین در زمان حاضر و با پیشرفت فکری و فرهنگی بشر دیگر دلیلی برای حجاب یا لااقل حجاب در آن حد و قواره نمی باشد برای پاسخ به این شبهه به مواردی از عوامل و دلائل تشریع حجاب اشاره می شود:
1. آرامش روانی: یکی از نیروهای غیرقابل انکار که انسان دائماً با آن دست به گریبان بوده و در زندگی بشر بسیار نیرومند ظاهر شده است غریزه جنسی است. شکی نیست زدودن حریمهای میان زن و مرد و معاشرت بی بند و بار، هیجانها و التهابات جنسی را افزایش داده و تقاضای بیشتر را به صورت یک عطش روحی و یک خواست اشباع نشدنی در می آورد. بهترین دلیل بر این امر تجربه آزادی جنسی در غرب می باشد که موجب از هم پاشیده شدن بنیان خانواده و انحطاط اخلاقی شده است. پس با برداشتن حریمها، در واقع آب بر آتش نریخته ایم بلکه به آتش هیجانات روحی سوخت بیشتری می ریزیم تا شعله ور تر شود.
2. استحکام پیوند خانوادگی: اگر بنیان خانواده متزلزل شود قطعاً جامعه به سوی تزلزل پیش خواهد رفت، پوشش و حجاب در واقع وسیلهای برای منع کامیابی جنسی از طریق غیر همسر مشروع می باشد زیرا تنها شخصی که از لحاظ روانی عامل خوشبخت کردن زن می باشد، همان همسر قانونی اوست. زن با برداشتن حجاب خویش در واقع به دیگران این اجازه را می دهد که با چشم ناپاک و با اغراض پلید او را بنگرد و اینجاست که به تدریج اعتماد اعضای خانواده به یکدیگر سست گردیده و محبت و دوستی جای خود را به کینه و دشمنی می دهد.
3. استواری اجتماع: گروهی حجاب را مانع پیشرفت استعداهای بانوان و موجب فلج کردن نیروی زن می دانند، البته حجاب به صورت زندانی کردن زن و محروم ساختن او از فعالیت های اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی اینگونه است اما در اسلام چنین چیزی وجود ندارد، آیا اگر پسر و دختر در محیط جداگانه یا حتی در یک محیط ولی با پوشش مناسب و بدون آرایش درس بخوانند بهتر درس می خوانند، فکر می کنند و به استاد گوش می دهند یا وقتی که کنار هر پسری یک دختر آرایش کرده و بدون حجاب یا بد حجاب نشسته باشد؟
4. ارزش و احترام زن: شکی نیست که اشیاء ذی قیمت و با ارزش دور از دسترس و در شرایط ویژهای نگهداری می شوند. اینکه اسلام حجاب را برای زن لازم دانسته است بدلیل ارزش گذاری ویژهای است که برای زن قائل شده است. اسلام بخوبی دریافته است که زن هر اندازه متین تر و با وقارتر و عفیفتر حرکت کند و زیبایی های خود را در معرض تماشای مرد نگذارد بر احترامش افزوده می گردد؛[2] این نکته را در انتخاب همسر نیز شاهدیم و بررسی ها نشان می دهد که حتی پسران لااُبالی از دخترانی که حجاب و پوشش بهتری دارند خواستگاری می کنند.
حد واقعی حجاب: در قرآن کریم اظهار زینت به دو قسم تقسیم شده است، آن قسم که زینت ظاهری است اشکال ندارد، به تعبیر قرآن : «و لایُبدینَ زینَتهن الا ما ظَهَر منها»[3] یعنی: «و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که (طبعاً) از آن پیداست». و در آیه جلبات[4] (پوشش) نیز حجاب و رعایت دقیق آن مورد تأکید قرار گرفته است. فقهاء از آیات و روایات چنین فتوا داده اند که رعایت حجاب بجز چهره و دستها تا مچ … واجب است[5] در اینجا باید نکاتی مدنظر قرار گیرد:
1. پوشیدن چادر اگرچه حجاب برتر و نماد زن مسلمان می باشد. امّا وجوب شرعی ندارد و زن می تواند حجاب های دیگری غیر از چادر داشته باشد؛ البته پوششی که زن را در اجتماع انگشت نما کند و موجب جلب نظر نامحرم به سوی او باشد و یا اینکه نماد اجنبی و فرهنگ بیگانه باشد، از جهت مفسده هایی که بر آن مترتب است جایز نیست. پس ملاک، رنگ و نوع پوشش نیست بلکه ملاک حفظ حرمت شئون زن می باشد که باید در همه جا مدنظر قرار گیرد.
2. اینکه پوشاندن چهره واجب نشده است، چهره بدون آرایش زینت های اضافی میباشد و گرنه چهره بزک کرده که قطعاً موجب جلب نگاه حرام می باشد از موارد فوق استثناء نمی شود.
راهکارهای جلب دختران به حجاب:
1. ارتباط عاطفی با دختران: علت اصلی الگوگیری دختران از دوستان ناباب و ترجیح آنها بر پدر و مادر عدم ارتباط مناسب و صمیمی پدر و مادر با آنهاست. مادر باید زمانی را به ارتباط آمیخته با محبت و مدارا با دخترش اختصاص دهد. او باید این علاقه مندی را صادقانه و با نگاه صمیمی به او نشان دهد. دختر باید بتواند بدون ترس از تحقیر، تنبیه و سرزنش مسائل و مشکلات خود را با والدین در میان بگذارد. اگر مادر به دغدغه های دخترش دلسوزانه گوش کند، دختر نیز دغدغه های مادر و از جمله پوشش مناسب را خواهد پذیرفت و به دلائل و استدلالهای مادر گوش فرا می دهد.
2. پند و اندرز با روش صحیح: موعظه و نصیحت از وظایف والدین است همانگونه که قرآن کریم می فرماید: «و ذکّر فَانَّ الذّکری تَنفَع المؤمنین[6]» یعنی «و پند ده، که مؤمنان را پند سود بخشد». امّا تذکر به فرزندان شرایطی دارد که بدون رعایت آنها از اثراتش کاسته می شود از جمله: 1- شخص نصیحت کننده عامل به آنچه می گوید باشد. 2- تذکر در حضور دیگران نباشد. 3- زمان نصیحت کوتاه باشد چرا که تکرار و طولانی کردن تذکر موجب خستگی جوان شده و تأثیر معکوس می بخشد. 4- نصیحت را با تحکّم همراه نکند چرا که جوان از تحکّم و سختگیری گریزان است. 5- در شرایطی که جوان آمادگی پذیرش اندرز را دارد اینکار را انجام دهد 6- اگر به جای نصیحت از شیوه مشورتی استفاده شود بهتر است. 7- گاه اثر پند به صورت غیر مستقیم ـ مانند نوشتن نامه یا نقل یک حکایت ـ بیشتر است. 8- از گفتن نصیحت های متعدد در یک جلسه پرهیز شود.
3. پرهیز از سختگیری: جوان ذاتاً از سختگیری بیزار است. یکی از عوامل افزایش دختران فراری سختگیری های بی جای والدین و عدم مدارا و تعامل با آنها است. بنابراین باید به جای اجبار سعی کنیم با خواستههای جوان به صورت منطقی برخورد کرده و با آنان ارتباط دوستانه داشته باشیم. از جمله این سختگیری ها در پوشش چادر نمایان می شود. میتوان به جای اجبار در پوشیدن چادر و توجیه غیرمنطقی وجوب آن سعی کنیم ابتدا خود حجاب را توجیه منطقی بکنیم و سپس از روش های غیر اجباری او را ترغیب به پوشیدن چادر نمائیم.
4. زیبا جلوه دادن تکلیف شرعی: جوان زیبا گراست. اگر تکلیف شرعی و از جمله حجاب، زیبا و شیرین جلوه داده شود قطعاً جوان به سوی آن گرایش پیدا می یابد. معمولاً پدر و مادرها وظایف شرعی را انجام می دهند امّا چنان سرد و بی روح و با احساس خستگی است که فرزند تلقی زیبایی از آن ندارد، مثلاً مادرهای چادری پس از آنکه به خانه باز می گردند چادری را به کنار انداخته و با احساس خستگی کلماتی مانند: آه خسته شدم، پختم و … را به زبان می آورند؛ واضح است که جوان ذهنیت بدی نسبت به حجاب پیدا می کند.
5. تکریم و حفظ احترام فرد: تکریم شخصیت جوان موجب جلب توجه و اعتماد او می شود. با جلب اعتماد جوان می توان مسائل و مشکلات او را بررسی و راهنمایی نمود. به ویژه نوجوانان و جوانان چه بسا قبل از هر چیز به احترام نیاز دارند.
6. راهنمایی در دوست یابی: مادر باید دخترش را در انتخاب دوست شایسته راهنمایی کند و عواقب دوستی با افراد ناسالم را گوشزد کند. جوان از دوستان، بدلیل روابط صمیمی و عاطفی، اثر می پذیرد. بنابراین نباید او را رها کرد که با هر کس ارتباط داشته و هر مکانی که خواست برود، بلکه باید بصورت نامحسوس رفقای او و جاهایی را که رفت و آمد می کند زیر نظر داشت.
خلاصه آنکه: اگر جوان، ما را به عنوان یک دوست بپذیرد آنگاه است که می توان با او سخن گفت و ظاهر و باطن او را تغییر داد.[7]
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1. حسین مهدی زاده، حجاب شناسی (به صورت پرسش و پاسخ)، نشر: مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (محصول مطالعات مرکز).
پی نوشت ها:
[1] . مطهری، مرتضی، مسأله حجاب، چاپ انجمن اسلامی پزشکان، 1353، ص5 و 13.
[2] . همان، بخش 2 و 3.
[3] . نور/31.
[4] . احزاب/59، «یا ایّها النَبیُّ قُل لأَزواجکَ وَ بناتِکَ و نساءِ المؤمنینَ یُدنینَ علَیهنَّ من جَلبیهنَّ ذلک اَدنی ان یُعرَفنَ فلا یُوذَینَ …» : « ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنین بگو : پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند. این برای آنکه شاخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیک تر است».
[5] . مراجعه شود به رساله عملیه مراجع عظام.
[6] . ذاریات/55.
[7] . اکبری، محمود، رفتار والدین با دختران جوان، انتشارات مهر ثامن الائمه، چاپ اول، 1384، فصل 3 و 4.