برای تربیت دینی کودکان از چه روش هایی استفاده کنیم؟ آیا می توانیم او را کتک بزنیم؟
تعلیم و تربیت باارزش ترین و مهم ترین وظیفه آدمی به شمار می آید. والاترین و ارجمندترین انسان ها که همان پیامبران و جانشینان آنان هستند، برای این منظور مبعوث گشته اند و سرچشمه سعادت و رستگاری بشر را همواره در این مرحله جستجو کرده اند و از آن، اهمیت توجه و عنایت به تربیت دینی و مذهبی فرزندان را می توان فهمید. و این مهم، به حدی است که از قرآن فهمیده می شود هر فرد نه تنها وظیفه دارد برای سعادت خود تلاش کند، بلکه بایست به فکر سعادت خانواده اش هم باشد و آنان را در مسیر بندگی خدا یاری کند[1]. حضرت امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرموده اند: و اما حق فرزندت این است که بدانی او از تو است و در زندگی دنیا و خیر و شر آن وابسته به تو است و تو در سرپرستی او مسئول حسن تربیت و راهنمائی اش بر خدای عزوجل، کمک او بر طاعت و فرمانبرداری خدا هستی، پس در مورد او چنان عمل کن که خود را در مقابل نیکی به او مأجور و در مقابل بدی به او معذب و معاقب بدانی.[2]
بحث از تربیت و پرورش به خصوص تربیت دینی، بحثی بسیار وسیع و حساس است و عوامل بسیاری در تربیت دینی دخیل هستند که برخی از آنها عبارتند از:
1. توکل به خدا و استمداد از او:
خداوند متعال در قرآن فرموده است: هر کس به خداوند توکل کند، او را بس خواهد بود.[3] و یک مسلمان بایست در هر کاری هر چند بسیار کوچک باشد به خداوند متعال توکل نماید چه برسد به کاری عظیم و مهم و با ارزشی چون تربیت فرزندان. و این رکن اصیل و اساسی تربیت است. و پدر بایست فقط به فکر انجام وظیفه خویش در قبال فرزندانش باشد و نتیجه را به خداوند متعال واگذار نماید؛ چرا که بحث تربیت یک بحث اقتضایی است نه بحث علت تامه یعنی اگر والدین بی تفاوت و لاابالی باشند،این زمینه ساز برای شقاوت است. ولی چه بسیار اتفاق افتاده که بچه در یک محیط سالمی واقع شده و با اهل دین و معنویت سر و کار پیدا کرده و یک انقلاب درونی در او پیدا شده و خود را به سعادت رسانده است و نیز عکس آن صادق است که می بینی بسیاری در تربیت اولاد خود می کوشند ولی در این کوشش خود هرگز موفق نمی شوند و نیز می بینی که بسی یتیمان که دست تربیت پدر بر سر آنان نبوده ولی مع ذلک به واسطه تربیت الهی به مدارج کمال رسیده اند. پس یک پدر باید از این اصل اساسی لحظه ای غفلت نکند و با این حال به وظیفه خود نیز عمل نماید. و در این مورد از ارسطو نیز نقل شده که: بدان ممکن است بوسیله تادیب و تربیت نیک شوند لکن این امر کلیت ندارد در بعضی چنان تأثیر می کند که اخلاق بد را به کلی زایل و ریشه کن می کند و در بعضی آنرا کاهش می دهد و در بعضی اصلا تاثیر نمی کند.
2. نقش خانواده و والدین:
از نظر قرآن و روایات اهل بیت ـ علیهم السلام ـ تاریخ و تجربه اثبات شده که والدین دخالت موثر در سرنوشت اولاد دارند و این تأثیر به اندازه ای است که از حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ آن روایت مشهور رسیده که: السعید من سعد فی بطن امه و الشقی من شقی فی بطن امه.[4] یعنی دل مادر زمینه ساز برای سعادت و یا برای شقاوت بچه است. و والدین زمینه ساز سعادت و شقاوت فرزند خود هستند. و چون غالب رفتارهای انسان بر اساس یادگیری استوار است و اولین و مهم ترین پایگاه کانون خانواده است چرا که خمیر مایه شخصیت انسان در خانواده تکوین می یابد، لذا والدین باید در عمل به دستورات شرع کوشا و جدی باشند و برای دستورات اسلامی اهمیت ویژه ای قائل شوند. مثلاً باید زیباترین و خوشایندترین اوقات کودکان در خانواده زمانی باشد که بزرگترها برای نماز آماده می شوند.
3. نقش الگوهای رفتاری:
روش الگویی را باید یکی از بهترین شیوه های آموزشی غیر مستقیم بدانیم. معلم در این روش، مفاهیم و ارزشهای اخلاقی را با اعمال و رفتار و شخصیت خود به طور غیر مستقیم به فراگیران آموزش می دهد. و از طرفی چون کودکان الگوپذیر هستند و شدیداً تحت تأثیر الگوهای همسالان و یا بزرگتر از خود قرار می گیرند. لذا والدین باید سعی کنند با خانواده های مذهبی ارتباط داشته باشند و خود نیز در اعمال و رفتار خود دقت کنند؛ چرا که کودک ناخودآگاه والدین خویش را به عنوان الگوی اصلی و اولیه خود قرار می دهد و والدین بایست به گونه ای عمل کنند که فرزندانشان تأثیر اعتقاد در عمل را به طور عینی و ملموس ببیند. و از این طریق به آموزش های دینی راغب گردند. و اگر بین گفتار و کردار والدین تناقض وجود داشته باشد، کودک نیز حساب گفتار را از کردار جدا خواهد کرد و از امام صادق ـ علیه السلام ـ در این زمینه روایت شده که مردم را با رفتار خود به سوی حق رهبری کنید نه با زبان خویش.[5]
4. ارتباط عاطفی:
یکی از عوامل مؤثر در تربیت دینی فرزندان، برقراری ارتباط عاطفی و محبت آمیز با آنان است. اگر این ارتباط صمیمی باشد، فرزندان نیز به گفته های والدین احترام می گذارند و از رفتارهایشان تبعیت می نمایند. والدین بایست از روش های تحکم آمیز و دستوری جدا پرهیز کنند زیرا که فرزندان به خصوص در دوران نوجوانی از دستور دادن و برخورد تحکم آمیز به شدت متنفرند.[6]
5. تشویق:
تشویق کودکان برای اعمال خوبی که انجام می دهند در تربیت دینی بسیار مؤثر است. والدین نیز برای این که کودکان خود را به اعمال دینی عادت دهند، تشویق از بهترین راه هاست. البته در تشویق نکاتی را باید در نظر گرفت. از جمله این که کودک بفهمد که شما به خاطر کار خوبی که انجام داده او را تشویق کرده اید.
6. تنبیه:
از تنبیه می توان به عنوان آخرین سلاح تربیتی استفاده کرد. و لازم به یادآوری است که باید نهایت احتیاط را کرد و با هر بهانه ای به تنبیه کودک رو نیاورد که اثرات بسیار بدی خواهد گذاشت. در تنبیه کردن نیز به نکاتی بایست توجه نمود:
اول اینکه سعی کنیم ابتدا علت تخلف را کشف کنیم و آن را از بین ببریم مثلاً اگر فرزندتان دیر وقت می خوابد و به همین خاطر برای نماز صبح نمی تواند بیدار شود، برنامه خانواده را طوری تنظیم کنید که شب ها زودتر بخوابد.
دوم اینکه اصلا به هیچ وجه تنبیه در حضور جمع نباشد چرا که کودک تحقیر شده و کرامت نفس او را از بین می بریم.
سوم اینکه: عمل زشت کودک مورد نکوهش قرار گیرد نه خود کودک.[7]
در نوع تنبیه نیز حتی الامکان سعی شود از تنبیه های بدنی خودداری شود. و می توان از تنبیه های عاطفی مثل قهر کردن نیز استفاده کرد که در برخی مواقع کارایی بیشتری نیز دارند. شخصی نزد امام موسی ـ علیه السلام ـ از رفتار کودک خود شکایت نمود. حضرت فرمود: او را نزن با او قهر کن ولی مدت قهرت را طولانی نکن و زود آشتی کن. و از حضرت علی ـ علیه السلام ـ نیز نقل شده که فرموده اند: فرزند انسان به وسیله ادب و تربیت پند می پذیرد و این چهارپایان هستند که فقط با زدن تربیت می شوند. و در آخر حدیثی از حضرت رسول ـ صلی الله علیه و آله ـ می آوریم که چارت تربیت دینی و اسلامی را ترسیم کرده است.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تربیت فرزند از نظر اسلام، استاد حسین مظاهری، نشر روحانی، قم.
2. پرورش مذهبی و اخلاقی کودکان، علی قائمی، نشر امیری، تهران.
3. آئین تربیت، ابراهیم امینی، نشر اسلامی.
4. آموزش مفاهیم دینی, ناصر باهنر، نشر شرکت بین الملل سازمان تبلیغات اسلامی.
پی نوشت ها:
[1] . تحریم/60.
[2] . رساله حقوق امام سجاد ـ علیه السلام ـ ، ترجمه و شرح محمد سپهری، قم، نشر دارالعلم، چاپ چهارم، 1375، ص 140.
[3] . طلاق/3.
[4] . قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، قم، چاپ موسسه دارالکتاب، چاپ سوم، 1404، ص 227.
[5] . حمیری، قرب الاسناد، تهران، نشر نینوی، ص 37.
[6] . از منابع مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم، بخش تربیت و مشاوره.
[7] . همان.