سه سال است که دچار سردرگمی هایی شده ام، سؤالاتی در مورد خدا، دین، نماز همه چیز حتی درس خواندن برایم مطرح شده است. به طوری که خودم را در برابر خودم قرار داده اند به این صورت که چه کسی می گوید خدا، زندگی، خودم وجود دارد شاید دروغ باشد، اصلاً از کجا معلوم که خودم وجود دارم شاید یک خواب باشد؟
مقدمه: سردرگمی حالتی است که برای هر انسانی پیش می آید. این حالت بیشتر در دوران جوانی بوقوع می پیوندد و مقدمه هویت یابی شخصیت و ثبات آن می باشد. این مرحله به گونه ای است که باید با انجام اقداماتی به سرعت از آن گذر کرد. سردرگمی ممکن است منشاء عاطفی و روانی داشته باشد و یا منشاء شناختی؛ ما در این نوشتار سعی خواهیم کرد این عوامل و راههای درمان هر کدام را توضیح دهیم .
1. اولین عاملی که باعث سردرگمی و شک و تردید در انسان می شود مشکلات عاطفی است که این خود می تواند ناشی از عدم موفقیّت در تحصیل، مشکلات ازدواج، کارهای روزمرّه زندگی و مشکلات خانوادگی و چیزهائی از این قبیل باشد. این مشکلات و عدم موفقیتها باعث فشار روانی می گردد و فشارهای روانی نیز تفکرات و اعتقادات انسان را بر هم می ریزد و در نتیجه شک و تردید وجود انسان را فرا می گیرد. برای حلّ این مشکل بهترین راه , مشاوره حضوری می باشد. بهتر آن است که انسان برای هر کدام از این مشکلات , مشاوره ای انجام دهد. از آنجا که بیشتر شکها و تردیدهای انسان از این ناحیه می باشد و با برطرف شدن آنها , شک و تردید نیز برطرف می شود و انسان به آرامش و ثبات دست پیدا می کند. (مشاور با غربال نمودن نگرانی ها , مسأله اصلی را می یابد و راه های حل و مقابله با مشکل را پیش شما می گذارد).
2. دومین عاملی که باعث سردرگمی در انسان می شود شک کردن در حیطه شناخت و ادراکات می باشد. در این حیطه , شک یا در ادراکات حسی است و یا در ادراکات عقلی. اگر شک در ادراکات حسی باشد برای کشف صحت یا خطای آنها از آزمایش های مکرر بهره می گیریم و بدین وسیله معیاری برای تشخیص ادراکات حسی صادق و مطابق با واقع خواهیم داشت. اما اگر در ادراکات عقلی باشد باید گفت : ادراکات عقلی دوگونه اند: بدیهات، غیر بدیهات. کشف خطا در یک ادراک یا استدلال عقلی موجب سرایت احتمال خطا به ادراکات بدیهی عقلی نیست ولی موجب سرایت به ادراکات غیر بدیهی است. زیرا بدیهیات عقلی که اساس براهین فلسفی و ریاضی را تشکیل می دهند به هیچ وجه خطا پذیر نیستند. اما در مورد ادراکات غیر بدیهی ـ که همواره محتمل الخطا هستند ـ برای به یقین رسیدن در آنها نیز می توان با استفاده از اصول منطقی به خطای استدلالها و معرفت های غیر بدیهی پی برد و با اعمال دقیق آنها به معرفتی مطابق با واقع دست یافت[1].
3. نکته دیگر اینکه انسان باید کارهایی انجام دهد تا سؤالات بی مورد در او کم شود. چیزهایی که سبب می شود سؤالات بی مورد کم شود:
الف: دین را از اساس و ریشه یاد گرفتن و معتقد شدن. ب: شناختن افق دین که افقی بالاتر از محسوسات و مشهودات است و این خود به حس تعبد کمک می کند. روح تعبد , جلوی سؤالات بیجا را می گیرد. ج: عمل و آزمایش دینی. آدمی که به دین عمل می کند خود به خود در عمل، راستی و استقامت و حقیقتی در دستورها می یابد. به همین دلیل این را نباید از یاد برد که آنهایی که عمل نمی کنند بیشتر سؤال می کنند و بیشتر دچار شک و وسوسه می شوند. دین همان طور که با عقل همبستگی دارد با وجدان و عمل نیز همبستگی دارد. با این سه رکن می توان جلوی شک و وسواس و سؤال را گرفت[2].
4. انسان در عین حال که به طور طبیعی شک می کند، باید متوجه اصل دیگری هم باشد و آن روحیّه شتابزدگی است که در طبیعت بشر هست. انسان شکّاک در اثر حالت شتابزدگی مرز شک را حفظ نمی کند و به وادی انکار که نوعی جزم است گام می نهد. این خطر بزرگی است که در این مرحله وجود دارد. همین شتابزدگی , همواره «میدانم که نیست» را به جای «نمیدانم» می گذارد و باعث انکارهای بیجا می شود[3].
5. در آخر تذکر این نکته حائز اهمیت است که ارتباط خود را با خداوند بیشتر کنید و در نمازهای جماعت و جمعه حتماً شرکت کنید و ارتباط خود را با دوستان با ایمان بیشتر نمایید و در مشکلات ما را یار و یاور خودتان بدانید.
البته ممکن است که این افکار حاکی از حالتی مرضی به نام افکار وسواسی باشد که با بیان تفصیلی جزئیات آن می توانید در مکاتبات بعدی با ما در میان بگذارید.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. به سوی خودسازی، استاد مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی.
2. اخلاق اسلامی، احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی، دفتر نشر و پخش معارف.
3. توحید در قرآن، آیت الله جوادی آملی، مرکز نشر اسراء.
پی نوشت ها:
[1]. حسین زاده، محمد، معرفت شناسی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ چهارم، 1378، ص28.
[2]. مطهری، مرتضی، یاد داشتهای استاد مطهری، انتشارات صدرا، چاپ اول، 1381، ج6، ص73.
[3]. همان، ص79.