به سوی وظیفه شناسی

به سوی وظیفه شناسی

نویسنده: محمود مهدی پور

“وظیفه ‌شناسی”؛ مهم‌ترین وظیفه انسان در سراسر زندگی است.
زندگی انسان در هر کجا و هر موقعیت، دو گام بنیادی دارد:
1. شناخت وظیفه .
2. عمل به وظیفه .
همه مشکلات زندگی، مولود قصور و تقصیر و کوتاهی در برداشتن این دو گام اساسی است.
گاهی در شناخت وظیفه ، مشکل پدید می‌آید و گاهی در عمل به وظیفه ، کوتاهی می‌شود.
اگر این دو بیماری بزرگ علمی و عملی درمان شود، بشر با سعادت و سلامت در دو جهان زندگی می‌کند.
کمبود “آگاهی” و کمبود “اراده”، ریشه‌تمام مشکلات اجتماعی است. “ندانستن‌ها و نتوانستن‌ها”، “امّ الرذائل و المفاسد” و عامل اصلی پیدایش و گسترش خطاها و انحرافات فردی و گناهان و جرایم اجتماعی است.
حل مشکلات جسمی و روحی، فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی، مشکلات دولت و ملت، دو راهکار اساسی دارد:
1. تقویت دانش و آگاهی.
2. تقویت اراده و ایمان.
“علم و تقوا” آب حیات جامعه بشری است. بدون علم و دانش، ماشین زندگی چراغ ندارد و رانندگی با چشمان بسته انجام می‌شود و بدون تقوای فردی، مرکب شخصی “فرمان” و “ترمز” ندارد و چقدر خطر آفرین است وقتی کسانی با وسیله فاقد ترمز و فرمان، مسافرکشی ‌کنند!
راستی رانندگی بدون چشم و چراغ، به کجا می‌انجامد و سوار کردن دیگران بر مرکب فاقد فرمان و ترمز، چه پیامدهایی دارد؟!

استمداد از خدا
در هر دو بخش، باید از خدا استمداد کرد. ما هم در “تشخیص وظیفه ” نیازمند تلاش، مشاوره، تفکر و استمداد از خدا و اولیای الهی هستیم؛ هم در “عمل به وظیفه ” باید از حضرت حق یاری بخواهیم، و تمام توان و نیروی خود را به کار گیریم.
سازوکار تعیین وظیفه ، چگونه است؟ وظیفه را چه کسانی تعیین می‌کنند؟
در فرهنگ اسلامی وظیفه از سوی خداوند، عزوجل، از سوی پیامبران الهی، از سوی امامان معصوم، از سوی نمایندگان امام و ولی فقیّه تعیین می‌گردد.
گاهی “عقل” وظیفه ی انسان را روشن می‌کند. “نیازها” وظایفی پدید می‌آورند. پدران و مادران و معلمان می‌توانند برخی تکالیف را برای انسان مشخص کنند. مدیران مشروع و مسئولان قانونی کشوری و شهری نیز حق دارند در چارچوب احکام الهی وظایفی بر دوش شهروندان بگذارند.
ولی شناخت وظیفه و عمل به وظیفه بدون شناخت خالق و رازق و پروردگار جهان و انسان، امکان‌پذیر نیست.
شناخت وظیفه بدون شناخت “قدرت اول هستی” و تنها قدرت حاکم بر جهان عاقلانه نیست. اگر مبدأ و مقصد هستی را ندانیم، هیچگاه مسیر و جادی درست زندگی را نخواهیم شناخت.
عمل به وظیفه ، بدون استمداد از خدا و تسلیم شدن در برابر قانون و اراده او مقدور نیست.
و اینجاست که پس از نماز صبح مستحب است(1) صد بار این جمله تکرار کنیم”لا حول و لا قوه ی الاّ بالله العلیّ العظیم”. و در تعقیبات دیگر نمازها نیز آمده است.
در زمینه وظیفه ‌شناسی چهار پرسش مهم مورد توجه اندیشمندان قرار دارد.
1. راه شناخت وظیفه ، چیست؟
2. راهکار موفقیت در انجام وظیفه ، چیست؟
3. موانع شناخت وظیفه ، کدام است؟
4. موانع عمل به وظیفه ، کدام است.؟
این چهار پرسش، دغدغه اصلی تمام خردمندان عالم در سراسر زندگی است.
هر کس در قلمرو کار و تلاش و خدمت خود، هر روز در برابر چهار پرسش اساسی فوق قرار دارد:
در تزاحم وظایف و اصطکاک “بایدها و نبایدها” چه باید کرد؟
وظایف، چند نوع است؟ فردی، اجتماعی، فوری، غیر فوری، تعیینی، تخییری، موسّع و مضیّق، عینی و کفائی. در برابر انواع حوادث اجتماعی، وظیفه من چیست؟ در موارد تزاحم و برخورد این وظایف، اولویت با کدام است؟

وظایف مدیران
مدیران و مسئولان فرهنگی، سه وظیفه بزرگ بر عهده دارند.
1. درس فقاهت؛ بدون تقلید یا اجتهاد، نمی‌توان به آستان بلند دین‌شناسی راه یافت.
2. تقوا و تدیّن؛ بدون تقوا نمی‌توان قله‌های دینداری و اخلاق را فتح کرد.
3. سیاست و بصیرت؛ بدون سیاست و بصیرت، نمی‌توان بر کرسی هدایت جامعه نشست. و کشتی امت را در طوفان جهان به ساحل سلامت رساند.
دین‌شناسی و تقوا، برای نجات خویشتن خویش ضروری است ولی سیاست و آگاهی‌های اجتماعی، برای مدیریت و هدایت جامعه ضرورت دارد.
فقه و دین‌شناسی، دست‌آورد دانش‌های حوزوی و تحصیلات جدّی در علوم قرآن و حدیث و معارف دینی است.
تقوا و تزکیه اخلاقی، فرزند تمرین و خودسازی و تقوا مداری، و عامل آزادگی از علایق و غرایز حیوانی است.
آگاهی‌های سیاسی، شرط هدایت جامعه و شناخت دشمنان و ابزار رهایی از ترفندهای شیاطین داخلی و خارجی است.
وظایف امروز پاسداران دین و مدیران مخلص کشور، دشوار و گسترده است. علاوه بر دین‌شناسی و پارسایی، مدیران و مسئولان کشور وظیفه دارند در امور زیر بکوشند:
ـ افزایش قدرت فهم و تحلیل سیاسی جامعه.
ـ افزایش بصیرت و دشمن شناسی.
ـ ساده‌زیستی و عادت به سختی‌ها و دوری از رفاه‌زدگی.
ـ افزایش مهارت‌های مقابله با هجوم فرهنگی.
ـ تقویت اعتماد به نظام، و خدمت رسانی به ملّت.
ـ امیدآفرینی و مقابله با یأس پراکنی دشمنان.
ـ تقویت عقاید دینی مردم.
ـ مقابله با هنجارشکنی اخلاقی.
ـ آشنا ساختن مردم با تمام احکامو ارزشهای دینی.
مدیران و مسئولان فرهنگی ـ سیاسی بر اساس وظیفه الهی، مرزبان سه عنصر اصلی سعادت بشریتهستند:
1. عبادت، 2.عدالت، 3. عقلانیت. این سه گوهر آسمانی از اهداف عالی پیامبران و ارکان زندگی الهی و اخلاقی است.
بشر بدون “عبادت” ـ به معنای تسلیم در برابر خدا ـ به آرامش روحی و روانی نمیرسد؛ بدون “عدالت اجتماعی” به صلح و آشتی و برادری دست نمی یابد. و بدون حرکت بر اساس “خردورزی” عروس بهشتبرین را در آغوش نخواهد گرفت.

وظیفه شناسی در پرتو “ولایتمداری”
مهمترین وظیفه در زندگی انسانها، تعیین موضع خود نسبت به سه مسأله توحید، نبوّت و پیوند با عترت (ع) است.
از امام هشتم علی بن موسی الرضا(ع) چنین نقل شده است:
“انّ اول ما یسئَلُ عن العبد یوم القیامه ی، الشهاده ی والنبوّه ی و موالاه ی علی بن ابی طالب”.(2)
سه نعمت توحید، نبوت و امامت، بزرگترین نعمتهای الهی است و ادای وظیفه در برابر این سه نعمت بزرگ، مهمترین وظایف انسان است. بدون عقیده و موضعگیری درست در این سه مسأله اصلی، بشر نمیتواند وظایف دیگر خویش را بشناسد و عمل کند.
وظیفه ی امروز مدیران فرهنگی و سیاسی، چند بعدی است؛ از یک سو، باید اسلام راستین و ناب را به نسل امروز معرفی کنند و از سوی دیگر، شبهات برخاسته از جنگ نرم دشمن را از ذهنها بزدایند و از سوی سوم، دو مسأله مهم تولید علم و تولید کالای مورد نیاز انسان را مدیریت کنند.
مدیریت تولید علم، بر عهده ی حوزه و دانشگاه و مدیریت تولید کالاها و توزیع و مصرف، بر عهده ی مسئولان نهادهای اقتصادی کشور است. “جهاد علمی” وظیفه حوزویان و دانشجویان و فرهنگیان و مدیران فرهنگی جامعه و رسالت “جهاد اقتصادی” وظیفه نهادهای سیاسی و اقتصادی جامعه است.
تولید پرسشهای نوین و عرضه آن بر عقل و وحی و جستجوی پاسخ آن در کتاب تشریع و تکوین، وظیفه حوزه و دانشگاه است.
دانشگاهیان با تفکر و تتبع و تحقیق در کتاب طبیعت، باید راهکارهای بهتر زیستن و اسرار نظام آفرینش را کشف و بیان کنند.
حوزویان با تدبر و تفکر و پژوهش در قرآن و روایات، باید مسائل علوم انسانی را پاسخگو باشند.
“وظیفه شناسی” و “وظیفه مداری”، ضامن انسانیت و تمدن جامعهها است. کسی که وظیفه خویش را نداند و یا به وظیفه خود متعهد و پایبند نباشد از فرهنگ و تمدن به دور است.
“توحیدمداری” ضامن سعادت دو جهانی است؛ “تقوامداری” در امور فردی و “ولایتمداری” در امور اجتماعی، نمادخداگرایی و جلوههای توحید محوری است. حرکت در چهارچوب قوانین الهی، ضامن پارسایی و دینداری شخص است و حرکت در سایه ی “ولایت الهی”، شرط رهایی از ولایت طاغوتها در جامعه جهانی است.
“وظیفه شناسی” بدون فقاهت، امکانپذیر نیست و “وظیفه مداری” در مسائل اجتماعی بدون ولایت محوری و “مهدویت گرایی” قابل عمل نیست. همان قدر که در امور شخصی “تقوا” مهم است در امور اجتماعی “ولایتمداری” کارایی دارد.
کسانی که از حضور در نماز جمعه و اجتماع مسلمین کنارهگیری میکنند و خود را با رهنمودهای رهبری تراز نمیکنند، همیشه در خطر سقوط به دام شیاطین قرار دارند؛ ریزشهای تاریخ انقلاب اسلامی غالباً از کسانی است که از مسجد و نماز جمعه فاصله گرفته اند.
وظیفه شناسی و عمل به وظیفه آنقدر مهم است که در دعای افتتاح با تضرع از خدا توفیق آن را میخواهیم:
“اللهم ما عرفتنا من الحق فحمّلناه و ما قصرنا عنه فبلغناه؛ خدایا! آنچه از حق را که شناختیم، توفیق عمل عنایت کن و آنچه را نشناختیم، توفیق دسترسی مرحمت فرما”.
امت اسلامی از “ماه رمضان” هزاران درس میآموزد که مهمترین آن، بدین شرح است:
“توحیدگرایی” که در جان ما توحید حاکم باشد و با سلاح دعا، دل را به خدا بسپاریم.
“قرآن محوری” که کلام خدا در اندیشه‌ما، محور و معیار ارزیابی قرار گیرد و عقل و ذهن را با قرآن هماهنگ کنیم.
“تقوا مداری”، رفتار ما بر اساس تقوا تنظیم شود و دغدغه‌رضای خدا، اساس هر اقدام مثبت و منفی انسان باشد.
“وظیفه ‌شناسی” بدون خداشناسی و شناخت حجّت و ولیّ زمان و امام عصر (عج)، امکان‌پذیر نیست.
“عمل به وظیفه ” بدون هماهنگی مواضع و رفتار با ولیّ الله اعظم و تسلیم در برابر او، شدنی نیست.
مشکل اینجاست که برخی “مشتری‌مداری” را بر “ولایت‌مداری” ترجیح می‌دهیم. برخی “رفاه‌مداری” را بر “ولایت‌مداری” مقدم می‌داریم. برخی “منفعت‌مداری و مصلحت سالاری” را بر “ولایت‌مداری” بر می‌گزینیم. برخی “سیاستمداری” را بر “ولایت‌مداری” اولویت می‌بخشیم!
همه جناح‌ها باید اندیشه و رفتار خویش را با میزان “رهبری حق” تنظیم کنند. در بعد عبادی در جامعی اسلامی همه باید به امام اقتدا نموده و پشت سر امام حرکت کنیم ولی در اقدامات دفاعی و جهادی، باید پیش مرگ رهبری باشیم و چون قوم موسی به رهبری نگوییم: (فَاذْهَبْ أَنْتَ وَ رَبّکَ فَقاتِلا إِنّا هاهُنا قاعِدُونَ)؛(3) “تو و خدایت به سوی دشمن بروید، ما همین جا منتظر می‌نشینیم (تا ببینیم کار به کجا می‌انجامد)”.

وظیفه شناسی از نگاه حدیث
برخی احادیث، همه علوم را در دو بخش “کاربردی” و “بنیادی” چنین دسته‌بندی می‌کند؛ نیمی از دانش‌ها مسائل نظری و “مبانی وظیفه ‌شناسی” و نیم دیگر، خود “وظیفه ‌شناسی” است.
به این حدیث شریف که از امام صادق و امام کاظم(ع) نقل شده است، توجه کنید:
“وَجَدْتُ علم الناس کلهم فی اربع. اولها ان تعرف ربک و الثانیه ی ان تعرف ما صنع بک و الثالثه ی ان تعرف ما اراد منک و الرابعه ی ان تعرف ما یخرجک من دینک؛(4) دانش تمام مردم ـ تمام دانش‌ها ـ در چهار موضوع خلاصه می‌شود:
1. خداشناسی.
2. شناخت نعمت‌ها و نیکی‌های خدا به انسان.
3. وظیفه شناسی.
4. شناخت آنچه مانع دینداری است.
“خداشناسی” و “نعمت‌شناسی” از علوم بنیادی است و “شناخت وظیفه ” و “موانع دینداری” از دانش‌های کاربردی محسوب می‌شود.

معیار تشخیص وظیفه در تفکر اسلامی
در اندیشه اهل بیت (ع) ترازوی حق و باطل، و بایدها و نبایدها خواب و رؤیا نیست.
ترازوی حق و باطل، اصرار دوستان و پیشنهاد برخی برادران و آشنایان نیست.
ترازوی حق و باطل در تشخیص وظیفه ، نظر اکثریت و اقلیت نیست.
ترازوی معروف و منکر، آداب و رسوم کهن و سنت‌های قدیمی و عادت باستانی نیست.
ترازوی حق و باطل، راه و روش‌دیگر کشورها و دنیای شرق و غرب نیست. معیار حق و باطل، آنچه دل بخواهد نیست.
ترازوی حق و باطل، مقررات و مصوبات نهادهای جهانی و بین‌المللی نیست.
منشأ و خاستگاه وظیفه در تفکر قرآن و عترت، “عقل و وحی” است. دستور خداوند، دستورات رسول اعظم(ص) و امامان معصوم (ع) و جانشینان بر حق آنان، از جمله فقیهان جامع الشرایط است.
در تفکر اسلامی وظیفه ، مولود توحید سالاری، معادباوری، نبوت سالاری، امامت سالاری و عدالت سالاری است.
وظیفه واقعی، فرزند عقیدی درست و واقعی است و ایده‌ئولوژی، نتیجه ی جهان‌بینی درست است.
“قرآن سالاری” واژه‌ای است که تمام این ابعاد را نشان می‌دهد. در شناخت حق و باطل و معروف و منکر، “خداسالاری” مطلق است و “خلق سالاری” مقیّد. خدا سالاری، همیشه و خلق‌سالاری، تا آنجا که تسلیم فرمان خدا باشند.
هنوز این حدیث شریف نبوی و علوی، مانعی بزرگ در برابر هر گونه انحراف سیاسی و فرهنگی و اقتصادی است:
“لا طاعه ی لمخلوق فی معصیه ی الخالق؛(5) در موارد معصیت الهی، هیچ مخلوقی حق اطاعت شدن ندارد”.
فرازی دیگر از دعای روح بخش “افتتاح” نشان می دهد که در دولت مهدوی “خداسالاری” به طور کامل جای “مردم‌سالاری” را می‌گیرد:
“اللهم اظهر به دینک و سنه ی نبیک حتی لا یستخفی بشئ من الحق مخافه ی احد من الخلق؛(6) بار الها! با وجود مقدس مهدی (عج)، دین خویش را پیروز و آشکار گردان تا آنجا که هیچ چیز از حق از بیم احدی از مخلوق، در پرده و مکتوم و معطل باقی نماند…”.
برای وظیفه ‌شناسی، راهی بهتر از “قرآن‌شناسی” و “خردورزی” وجود ندارد. قرآن‌شناسی، ضامن حرکت در اتوبان عبادت و امامت و خردورزی، راهکار دست‌یابی به سلامت و عدالت است.
همان گونه که طرح‌ها و لوایح بر عقلای قوم مثل: مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان باید عرضه شود تا حق و باطل و مفید و زیان بخش آن، مورد نقد و بررسی قرار گیرد، علوم انسانی و مواد و متون سیاسی، اجتماعی و فیلم‌ها و کتاب‌ها و سریال‌ها نیز باید توسط پاسداران عقل و وحی در بوته پژوهش و ارزیابی قرار گیرد و پس از اصلاح و تکمیل و تصویب، در نظام آموزشی و رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی کشور عرضه و اکران شود.
آموزش و ترجمه و تبلیغ و ترویج اندیشه‌ها، طرح و تئوری‌ها و دانش‌هایی که از صافی عقل و وحی نگذشته، مشکل آفرین است!
بردن پرسش‌های نوین به آستان قرآن و جستجوی پاسخ در این کتاب آسمانی، همکاری نزدیک حوزه و دانشگاه را می‌طلبد و ضامن پیشگیری از انحرافات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و اخلاقی و رفتاری است.

نقش قرآن و حدیث در شناخت وظیفه
قرآن در فرهنگ اسلامی معیار اول است، حدیث هم با قرآن و عقل ارزیابی می‌شود، فتوا و فقه هم بر قرآن و حدیث تکیه دارد. “قانون و مقررات” در صورتی معتبر است که بر خلاف قرآن و حدیث مسلم و فقه و فتوای رهبری مشروع امت اسلامی نباشد.
اصلاحات سیاسی و اقتصادی و بهداشتی و درمانی و ورزشی و رسانه‌ای بدون “اصلاح فرهنگی” امکان‌پذیر نیست و “اصلاح فرهنگی” بدون قرآن‌شناسی و قرآن‌مداری، انجام شدنی نیست.
بنابراین مهم‌ترین گام در شناخت وظیفه ، قرآن‌شناسی و حدیث‌شناسی است. فقه و فتوا و نظر عالمان برگرفته از قرآن و سنت و سیره اهل بیت (ع) است و با این پشتوانه معتبر می‌شود.
پاسداری از زلالی قرآن و حدیث و مقابله با هر گونه تحریف لفظی و معنوی و تاریخی کتاب الهی و سنت و سیره معصومین(ع) و نشر قرآن و حدیث و انس با آن و تعلیم و تعلم و تلاوت و تدبّر و یادگیری الفاظ و مفاهیم و تفسیر و تأویل و اجرای قرآن و سخنان عترت (ع)، بزرگ‌ترین وظیفه دولت و ملت و فرزندان اسلام در طول زمان و جغرافیای زمین است.
انسان تا وظیفه خود را نسبت به خدا و پیامبر و کتاب آسمانی و رهبران الهی، نشناسد و انجام ندهد، در عصر جاهلیت زندگی می‌کند. تشخیص اولویت‌ها در زندگی فردی و اجتماعی، تنها با موازین عقل و وحی مقدور است. و این موضوع، پژوهشی مستقل لازم دارد.

وظایف امروز
امت اسلامی امروز در برابر هزاران پرسش بزرگ و کوچک قرار دارد که شناخت و عمل به این وظایف، ضامن سلامت و سعادت آن است.
راستی “وظایف امت” در برابر قرآن چیست و کدام وظایف در این زمینه انجام نشده است؟
وظایف ما نسبت به بیداری اسلامی و قیام ملت‌های مسلمان چیست و چگونه می‌توانیم به آنها کمک کنیم؟
وظایف ما در برابر جنگ فرهنگی دشمن چیست؟
وظایف ما نسبت به رفتار غیر اخلاقی برخی کارگزاران و مدیران چیست؟
وظایف مربیان و نظام تربیتی کشور چیست؟
وظایف فرزندان اسلام در جبهه سایبری، در برابر مخالفان انقلاب اسلامی و بیداری ملت‌ها چیست؟
وظایف نیروهای متدین در نظام اقصادی کشور چیست؟
وظیفه ما در برابر اعتیاد و فساد اخلاقی چیست؟
وظیفه ما در زمینه خودسازی چیست؟
وظیفه ما نسبت به خانواده چیست؟
وظیفه ما نسبت به رهبری انقلاب اسلامی چیست؟
وظیفه ما نسبت به جامعه چیست؟
وظیفه ما نسبت به سلامت جان و تن خویش چیست و کدام مقدّم است؟
معیارهای اهم و مهم در تشخیص و انجام واجبات کدام است؟
معیارهای بد و بدتر در منکرات چه اموری است و از کجا باید آغاز کرد؟
درست است که “حفظ وحدت و انسجام” از بزرگ‌ترین وظایف امت اسلامی است ولی برای حفظ آن چه باید کرد؟
دغدغه بزرگ “وظیفه ‌شناسی”، یک دغدغه فطری و عقلی و مقدس است ولی بدون فقاهت و اطاعت از ولایت فقیه، بدون توجه به تقسیم مسئولیت‌ها در جامعه، بدون همفکری و همکاری در انجام وظایف، بدون استمداد از حضرت حق و بدون صداقت و بصیرت در تشخیص وظیفه و عمل به آن، انجام شدنی نیست و انسان گرفتار دام شیاطین پیدا و پنهان می‌شود.
هر کس در شناخت وظیفه و عمل آن، در نزد خدا و خلق مسئول است، ولی مسئولان کشور و عالمان و قدرتمندان امت وظایفی هزاران بار دشوارتر بر عهده دارند!
قرآن کریم در سوره عصر، چهار وظیفه مهم را برای کل بشریت برشمرده است:
1. “ایمان” که اولین و مهم‌ترین وظیفه فرهنگی و معرفتی انسان است.
2. “عمل صالح” که دومین وظیفه و مربوط به رفتار و عملکرد افراد است و تشخیص عمل صالح، تنها با ترازوی عقل و وحی مقدور است.
3. “تواصی به حق” که وظیفه تبلیغی و رسانه‌ای و راه نشر اندیشه و عمل صالح در جامعه بشری است.
4. “تواصی به صبر” که دعوت به صبوری و استقامت در شناخت و عمل به دستورات الهی است.
پیمودن این چهار گام بلند، وظیفه عمومی انسان‌ها و شرط رهایی از خسران و زیان در زندگی فردی و اجتماعی است.
قصور و تقصیر در شناخت وظیفه و عمل به آن، ریشه مشکلات جهان بشری و امت اسلامی است!

موانع حق شناسی و وظیفه شناسی
بدعت‌ها، دروغ‌ها، فتوای بدون علم، لغزش مشاهیر، بزرگ‌کردن‌های بی‌جا، تحقیرهای ناروا، کم رویی و نپرسیدن مسائل شرعی، عجله و شتابزدگی، عدم فراغت فکری و فرصت تفکر و تعقل، سفاهت و آزمندی، خشم و کینه‌های قدیمی، دوری از نماز جمعه و اجتماعات مسلمین، مدح ظالمان و فاجران، کتمان حقیقت و سرگرمی‌های فراوان به بهانه ورزش و مسابقات، قبیله‌گرایی، تنبلی و … از موانع شناخت وظیفه و عمل به آن است. که مدیران جامعه اسلامی برای پیشگیری از آن باید برنامه‌ریزی کنند.
وظیفه ‌شناسی، یک حرکت سه بعدی است:
1. اصلاح انگیزه‌ها و نیّت‌ها.
2. اصلاح گفتار و نوشتار.
3. اصلاح عمل و رفتار.
و چه زیباست دعای امام چهارم در صحیفه سجادیه، که از خدا چنین می‌خواهد:
“واعنّنی علی صالح النیه ی و مرضی القول و مستحسن العمل؛(7) خدایا! مرا در اصلاح نیت و گفتار پسندیده و رفتار نیکو، یاری فرما!”.

پی نوشت ها :

1. ر.ک: مفاتیح الجنان.
2 . منهج الصادقین، ج10، ص235، انتشارات اسلامی، چ2، 1344ش.
3. مائده /24.
4. خصال، ترجمه: سید احمد فهری زنجانی، ص262؛ بحارالانوار، ج1، ص212 و ج77 ، ص328 با اندکی تغییر از امام کاظم (ع) نقل شده است.
5 . نهج البلاغه، حکمت 165.
6. ر.ک: مفاتیح الجنان.
7 . صحیفه سجادیه، دعای 47 (دعای عرفه)، ص350.
منبع: فرهنگ کوثر 86

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید