عصر غیبت (21) فلسفه غیبت

عصر غیبت (21) فلسفه غیبت

نویسندگان : پور سید آقایی ، جباری ، عاشوری ، حکیم

3 – فلسفه غیبت
از آنجا که بحث از ((فلسفه غیبت ))و یا مانند آن ؛ همچون : نقش انتظار، سیرت و آثار امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )، علت طول عمر آن حضرت ، حوادث هنگام ظهور و بعد از ظهور و یا… از جمله مباحث کلامى و اعتقادى است و رنگ تاریخى ندارد و باید در جایگاه خود به صورت فراگیر مورد گفت و گو و کنکاش قرار گیرد، اما بى مناسبت نیست که در چنین کتابى ولو به صورت خلاصه به برخى از آنها اشاره شود که گاهى نم بهتر از خشکى است . از این رو، پس از یک بررسى کوتاه ، نظرى گذرا به برخى روایات مى اندازیم تا بنگریم که از زبان پیامبر اکرم و اهل بیت گرامى اش ، غیبت امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) چه حکمتى دارد.
در میان مسلمانان این باور که مهدى موعود (عج الله تعالى فرجه الشریف ) منجى بشریت است و در آینده ظهور و قیام خواهد کرد و جهان را پر از عدل و داد مى نماید، از زمان رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله رواج یافت و جزء اعتقادات اسلامى قرار گرفت . اصل اعتقاد به ((مهدى موعود))با ویژگى هایى ؛ مانند این که ، مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) از اهل بیت رسول خدا صلى الله علیه و آله و از فرزندان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام است ، (646) به جهت فراوانى و تواتر روایات ، مورد قبول تمامى مذاهب شیعه و سنى است . با این تفاوت که عموم اهل سنت مى گویند: ((مهدى موعود))متعلق به آخرالزمان است و هنوز متولد نشده است . ولى شیعه امامیه مى گوید: ((مهدى موعود))متولد شده است و به دلایل و حکمتى چند در پس پرده غیبت قرار دارد. این غیبت امام علیه السلام با آمادگى و انتظار مردم از((مهدى موعود))گره خورده است . به همین جهت آمادگى و انتظار از ظهور مهدى موعود (عج الله تعالى فرجه الشریف ) یکى از اعمال با فضیلت شیعیان در عصر غیبت به شمار مى آید.(647)
از بهترین دلایلى که مى توان بر حقانیت و اصالت مبانى مذهب حقه شیعه امامیه (اثناعشرى ) اقامه کرد، این است که امامان پیشین علیهم السلام در طول سالهاى متمادى غیبت امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) را پیشگویى کردند و در برابر ((وقفیه ))که با تمامى توان به تضعیف روایات و جرح روایان مربوط به غیبت مى پرداختند و بسیارى از آن روایات را مجعول و ساخته آن گروه مى خواندند، مبارزه نمودند و سرانجام گردش ایام صحت و درستى آن احادیث شریف و پیشگویى امامان اطهار علیهم السلام را بر آنان اثبات نمود و غیبت امام دوازدهم (عج الله تعالى فرجه الشریف ) با همان ویژگیهایى که از زبان پیامبر صلى الله علیه و آله و یکایک امامان پیشین بیان شده بود، به وقوع پیوست ، تا کسى در آینده نتواند ادعا کند که شیعیان اثناعشرى براى صحت مدعاى خود درباره غیبت امام دوازدهم علیه السلام احادیثى جعل کرده اند.
مى توان گفت : این خود خواست و لطف و عنایت خداوند است که بر این عده ارزانى داشته است . (648)
اما غیبت امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) چه حکمت و فلسفه اى دارد؟ چرا حضرت مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) مانند دیگر امامان در میان مردم آشکار زندگى نکرد؟
در پاسخ به این پرسش مى گوییم : اگر از نظر رخدادها و حوادث طبیعى و عادى به این حادثه نظر نماییم و به دنبال توجیه و چرایى این امر حرکت کنیم ، به این نتیجه مى رسیم که با فشارهاى روز افزون ((عباسیان ))بر ((طالبیان ))(649) به ویژه بر بنى فاطمه و امامان معصوم علیهم السلام ، غیبت و اختفاى امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) امرى سنجیده و حساب شده ، و بازتابى از آن سیاست روبه فزونى دشمنى با امامان علیهم السلام است .
به عبارت روشن تر: امامان علیهم السلام در برابر این سیاست ((عباسیان ))از تاکتیک اختفا و غیبت یارى گرفته بودند تا وجود مقدم امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف )، از گزند حوادث زمان مصون و محفوظ بماند و در فرصت مناسب به میان مردم آید و مردم از وجود مقدس ‍ آن حضرت بهره مند گردند. فشارهاى سیاسى که از زمان امام جواد علیه السلام بر امامان معصوم علیهم السلام وارد مى شد، مرتبا افزایش ‍ مى یافت ؛ این فشارهاى روبه افزایش موجب شد که فعالیت هاى امام یازدهم علیه السلام به حداقل برسد، تا جایى که زمینه مساعد براى رهبرى هاى امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) به کمتر از حد نصاب خود رسید، در این هنگام خواست و مشیت خداوند به غیبت امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) تعلق گرفت .
دکتر ((جاسم حسین ))در این باره مى نویسد:
((مقامات حکومت عباسى خواستار ایجاد محدودیت در فعالیت هاى ائمه علیهم السلام بودند، از این رو، آنان را به دربار خود مى بردند و تحت نظر مى گرفتند، تا آنجا که دیگر نتوانند فعالیت هاى خود را در میان پیروان خویش انجام دهند.
محدودیت هایى که از زمان حضرت رضا علیه السلام بر ائمه علیهم السلام تحمیل شد، تا زمان امام یازدهم ، حضرت عسکرى علیه السلام ادامه یافت . در نتیجه ائمه علیهم السلام نیز سیاستى اتخاذ کردند تا آخرین وصى خود را از شرایط مشابه مصون دارند.
امامان علیهم السلام به این نتیجه رسیدند که پسر امام یازدهم علیه السلام از چشمان ((عباسیان ))پنهان شود تا بتواند فعالیت هاى خود را ناشناخته به انجام رساند، تا اینجا احادیثى که وجود امامى را پیش بینى مى کند که از نظرها پنهان باشد و سیاست هاى خود را در خفا، در میان پیروان خویش به مورد اجرا خواهد گذاشت را ترویج و نقل مى کردند. این امام ، دوازدهمین امام است . چنین اقداماتى از پیش صورت مى گرفت ، تا ((امامیه ))را به قبول سفیران به عنوان واسطه هاى ائمه علیهم السلام آماده سازد.))(650)
همین تفسیر و فلسفه غیبت که از زبان ((جاسم حسین ))بیان شد، در روایات اسلامى نیز به گونه اى دیگر بیان شده است . و امامان معصوم علیهم السلام در موارد گوناگون بر آن تأکید کرده اند.
اینک به روایات اسلامى که در این باره وارد شده است نظرى مى اندازیم تا بنگریم که از زبان اهل بیت پیامبر صلى الله علیه و آله ، غیبت امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) چه حکمتى دارد.

سرى از اسرار الهى
غیبت امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) سرى از اسرار الهى است که حکمت آن بر بندگان مخفى و پوشیده است و تنها بعد از ظهور حضرت فرا رسد، روشن خواهد شد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله فرمود:
یا جابر! ان هذا الامر من امر الله و سر من سر الله . مطوى عن عباده (651)
اى جابر! این امر الهى و سرى از اسرار خداوندى است که بر بندگان پوشیده است
امام صادق علیه السلام فرمود:
ان لصاحب هذالامر غیبه لابد منها یرتاب فیها کل مبطل ، فقلت : و لم جعلت فداک ؟ قال : لامر لم یؤ ذن لنا فى کشفه لکم ، قال : فما وجه الحکمه فى غیبته ؟ قال : وجه الحکمه فى غیبته وجه الحکمه فى غیبات من تقدمه من حجج الله – تعالى ذکره – ان وجه الحکمه فى ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره کما لم ینکشف وجه الحکمه فیما اتاه الخضر علیه السلام من خرق السفینه و قتل الغلام و اقامه الجدار لموسى علیه السلام الى وقت افتراقهما. (652)
همانا براى ((صاحب الامر))غیبتى است تخلف ناپذیر. هر جوینده باطلى در آن به شک مى افتد و اجازه داریم علت آن را بیان کنیم . حکمت غیبت او همان حکمتى است که در غیبت هاى پیشین وجود داشت و پس ‍ از ظهور، روشن خواهد شد. همانند حکمت کارهاى خضر علیه السلام از کشتن پسر بچه و برپاداشتن دیوار شکسته ، این ها وقتى براى موسى علیه السلام روشن شد که آن دو، از هم جدا شدند. غیبت امرى از امور الهى و سرى از اسرار او است .

آزمایش و غربال انسانهاى صالح
در برخى از روایات آمده است که ، حکمت غیبت حضرت ولى عصر، امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) غربال شدن انسانهاى صالح و آزمایش مردم به این وسیله است .
امیرمؤ منان على بن ابى طالب علیه السلام فرمود:
اما و الله لا قتلن انا و ابناى هذان ولیبعثن الله رجلا من ولدى فى آخر الزمان یطالب بدمائنا، ولیغیبن عنهم تمییزا لاهل الضلاله حتى یقول الجاهل : مالله فى آل محمد من حاجه . (653)
به خدا قسم من و این دو فرزندم (حسن و حسین ) شهید خواهیم شد، خداوند در آخرالزمان مردى از فرزندانم را به خون خواهى ما برخواهد انگیخت و او مدتى غایب خواهد شد تا مردم آزمایش شوند و گمراهان جدا گردند، تا جایى که افراد نادان مى گویند: خداوند دیگر به آل محمد کارى ندارد.
امام حسین علیه السلام فرمود:
له غیبه یرتد فیها اقوام و یثبت على الدین فیها آخرون فیودون و یقال لهم متى هذا الوعدان کنتم صادقین . اما ان الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزله المجاهد بالسیف بین یدى رسول الله صلى الله علیه و آله . (654)
براى امام مهدى (عج الله تعالى فرجه الشریف ) غیبتى است . در این غیبت برخى از دین برمى گردند و برخى ثابت قدم مى مانند هر که در این غیبت صبر کند و بر مشکلاتى که از سوى دشمنان ایجاد مى شود استقامت نماید به قدرى از اجر خداوند بهره مند مى گردد که انگار در کنار پیامبر صلى الله علیه و آله با شمشیر بر دشمنان جنگیده است .
امام پنجم علیه السلام در پاسخ به این سوال که فرج شما کى خواهد بود، فرمود:
هیهات هیهات لایکون فرجنا حتى تغربلوا، ثم تغربلوا، ثم تغربلوا . (655)
فرج و ظهور شما حضرت اتفاق نمى افتد، مگر آن که شیعیان به شدت در امتحان الهى شرکت کنند.
امام صادق علیه السلام فرمود:
غیر ان الله – عزوجل – یحب ان یمتحن الشیعه . (656)
غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) امتحان شیعه است .
امام هفتم ، موسى بن جعفر علیه السلام نیز در این باره مى فرماید:
انما هى محنه من الله – عزوجل – امتحن بها خلقه . (657)
این غیبت خود مایه امتحان بندگان خداوند بزرگ است .

ستم پیشه بودن انسان ها
در برخى از روایات ، فلسفه غیبت ، ستم پیشه بودن انسان ها بیان شده است . امیرمومنان على علیه السلام در مسجد ((کوفه ))فرمود:
واعلموا ان الارض لاتخلو من حجه الله – عزوجل – و لکن الله سیعمى خلقه عنها بظلمهم و جورهم و اسرافهم على انفسهم … (658)
زمین از حجت الیه خالى نمى ماند، ولى خداوند به دلیل ستم پیشه بودن و زیاده روى انسان ها، آنان را از وجود ((حجت ))خود محروم مى سازد.

آمادگى جهانى
قطعا براى ظهور حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به عنوان ((خاتم الاوصیا))و منجى جهانى بشریت و کسى که در کره زمین دین اسلام را بر تمامى دین ها پیروز بگرداند، زمینه و آمادگى جهانى لازم است . از این رو، جهان باید زمینه این پذیرش را داشته باشد تا این هدف محقق شود. بنابراین ، مى توان فقدان آمادگى جهان را یکى از فلسفه ها و حکمت هاى غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) برشمرد.

آزادى از یوغ بیعت با طاغوت هاى زمان
در برخى از روایات اسلامى آمده است : علت و حکمت غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) این است که ، آن حضرت با وجود غیبت از یوغ بیعت با طاغوت هاى زمان آزاد مى شود و تعهد و بیعت با هیچ حاکمى را برعهده ندارد، تا بتواند در زمان قیام خود آزادانه تلاش کند. دیگر امامان از روى تقیه حکومت ها را به رسمیت مى شناختند ، ولى امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مامور به تقیه نیست . از این رو، با حکومت ها و طاغوت هاى زمان بیعت نمى کند، و اگر غیبت آن حضرت نباشد، این امر شدنى نیست .
امام حسن مجتبى علیه السلام در این باره فرمود:
ما منا احد الا و یقع فى عنقه بیعه لطاغیه زمانه الا القائم الذى یصلى روح الله عیسى بن مریم خلفه فان الله – عزوجل – یخفى ولادته و یغیب شخصه لئلا یکون لاحد فى عنقه بیعه اذا خرج ذاک التاسع من ولد اخى الحسین … (659)
هر کدام از ما (امامان اهل بیت علیهم السلام ) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوت هاى زمان را از روى تقیه به عهده گرفته ایم ، مگر امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) که ((عیسى بن مریم ))به امامت آن حضرت نماز مى گزارد. خداوند ولادت او را مخفى نگه داشت و براى او غیبتى در نظر گرفت تا زمانى که قیام مى کند بر گردنش بیعت حاکمى نباشد.
روایات دیگرى نیز از دیگر امامان معصوم علیه السلام رسیده است ؛ مانند روایتى از امام سجاد علیه السلام که فرمود: ((و لیس لاحد فى عنقه بیعه )) (660) و یا سخن امام هشتم علیه السلام در این باره که فرمود: لئلا یکون لاحد فى عنقه بیعه اذا قام بالسیف . (661)
همچنین توقیعى از ناحیه مقدسه براى ((اسحاق بن یعقوب )) ، توسط ((محمد بن عثان عمرى ))صادر شد، حضرت در این توقیع فرمود:
و اما عله ما وقع من الغیبه فان الله – عزوجل – یقول : ((یا ایها الذین آمنوا لا تسئلوا عن اشیاء ان تبدلکم تسؤ کم )) . انه لم یکن لاحد من آبائى – علیهم السلام – الا و قد وضعت فى عنقه بیعه لطاغیه زمانه و این اخرج حین اخرج و لا بیعه لاحد من الطواغیت فى عنقى . (662)
اما این که چرا ((غیبت ))واقع شده است ، خداوند – عزوجل – فرمود: ((اى مومنان ! از چیزهایى که اگر پاسخش را بدانید، خوشایند شما نیست ، پرسش نکنید)) . همه پدران من تقیه نمودند و با طاغوتیان زمان بیعت نمودند، ولى من در پس پرده ((غیبت ))قرار گرفته ام تا بیعت طاغوتیان بر گردنم نباشد و در هنگام خروج آزادانه قیام نمایم .

حفظ جان مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف )
خداوند به وسیله غیبت امام دوازدهم (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است . اگر مسأله غیبت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) مطرح نبود، ((معتمد))عباسى که به خون ان حضرت تشنه بود، مانند پدران بزرگوار آن حضرت ، امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) را نیز شهید مى کرد و زمین از حجت خداوند خالى مى شد.
در این باره روایات فراوانى از امامان اهل بیت علیهم السلام به ما رسیده است .
امام پنجم علیه السلام فرمود:
ان للقائم غیبه قبل ان یقوم ، قال : قلت : ولم ، قال : یخاف .
براى قائم ما (امام مهدى ((عج ))) قبل از آن که به پا خیزد غیبتى است . راوى پرسید: براى چه ؟ حضرت فرمود: چون ترس از کشته شدن او وجود دارد.
((شیخ طوسى ))بعد از بیان روایاتى چند درباره ((فلسفه غیبت )) مى نویسد:
((آن چه از اخبار درباره حکمت و فلسفه غیبت آمده است ؛ مانند امتحان شیعه ، صعوبه الامر علیهم و ((اختیارهم للصبر علیه ))، اینها به عنوان حکمت و فلسفه غیبت نیست ، بلکه به عنوان اثر و نتیجه غیبت براى شیعیان است . سبب و فلسفه غیبت همان ترس از کشته شدن امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشریف ) به وسیله دشمنان است .))(663)
… ادامه دارد.

پی نوشت :

646- کمال الدین و تمام النعمه ، صدوق – ج 1، ص 256 – 285.
647- الکافى ، کلینى ، ج 1، ص 337.
648- اقتباس از: در فرایند تکامل ، ص 125 – 126.
649- مراد از طالبیون آنانى هستند که از نسل حضرت ابوطالب ، پدر گرامى على علیه السلام مى باشند.
650- تاریخ سیاسى غیبت امام دوازدهم علیه السلام ، ص 215.
651- بحارالانوار، ج 51، ص 73.
652- کمال الدین و تمام النعمه ، صدوق ، ج 2، ص 482؛ منتخب الاثر، لطف الله صافى ، ص 266 -267؛ بحارالانوار، ج 5، ص 91.
653- الغیبه ، نعمانى ، تحقیق على اکبر غفارى ، ص 141.
654- بحارالانوار، ج 51، ص 133.
655- بحارالانوار، ج 52، ص 133.
656- الکافى ، کلینى ، ج 1، ص 337.
657- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 204؛ الکافى ، ج 1، ص 336.
658- الغیبه ، نعمانى ، ص 141.
659- بحارالانوار، ج 51، ص 132.
660- بحارالانوار، ج 51، ص 135.
661- کمال الدین و تمام النعمه ، ج 2، ص 480.
662- الاحتجاج ، طبرسى ، ج 2، ص 471.
663- الغیبه ، شیخ طوسى ، ص 203؛ درباره فلسفه غیبت ر. ک : مجله حوزه ، ش 71 – 70، ویژه بقیه الله العظم ، ص 353 – 382؛ سیره پیشوایان ، مهدى پیشوایى ، ص 669 – 672.
منبع: کتاب تاریخ عصر غیبت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید