لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی(علیه السلام) با تأکید بر نهج البلاغه(1)

لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی(علیه السلام) با تأکید بر نهج البلاغه(1)

نویسنده: مهدی مردانی (1)

چکیده

رفتارهای اختیاری انسان که محور و اساس مبحث اخلاق است تحت تأثیرعلل و عوامل گوناگونی تغییر کرده و در قالب ارزش و یا لغزش های اخلاقی بروز می کند. چنان که برخی از رفتارها تحت تأثیر عوامل درونی و نفسانی انسان شکل می گیرد، برخی دیگر نیز از عوامل بیرونی و محیطی تأثیر می پذیرد. بر این اساس، انسان اخلاق گرا برای مدیریت صحیح رفتارهای خود و حفظ آن از آسیب های فردی و اجتماعی، نیازمند شناخت مواضع و موقعیت های خطر ابتلا به لغزشها و آسیبهای اخلاقی است. این لغزشگاه ها که براساس مراتب و مراحل سیر زندگی انسان متفاوت اند، در زمینه های گوناگون فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… تقسیم می شوند که در کلمات امیرالمؤمنین(علیه السلام) به ویژه در نهج البلاغه، بسامد فراوان دارد.

* استناد: مردانی، مهدی (پاییز1389)، لغزشگاه های اخلاقی از منظر امام علی(علیه السلام)با تأکید بر نهج البلاغه، فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه، ص147-169.

درآمد

اخلاق، ازجمله اموری است که دارای پیشینه ای تاریخی بوده و از بامداد حیات انسان مورد توجه بوده است. زیرا اخلاق و دین، ریشه در سرشت و فطرت انسان دارند. در حقیقت انسان و اخلاق در واقعیت همزادند. از این رو بحث در پرورش و بهینه سازی رفتار اخلاقی انسان، بحثی پویا، زنده و در عین حال ظریف و دقیق بوده، که از پیچیدگی و حساسیت های فراوانی برخوردار است.
یکی از موری که در این حوزه از اهمیت به سزایی برخوردار بوده و نقش والایی در رشد و تعالی منش اخلاقی انسان دارد، شناخت آسیب ها و آفات اخلاقی و نیز شناخت جایگاه های آسیب پذیر اخلاقی است؛ منظور از لغزشگاه مواطن و مواضعی که امکان لغزش و سقوط اخلاقی بیشتر است و آدمی در آن موقعیت خاص معرض گزند و آسیب شیاطین قرارمی گیرد. در واقع نخستین گام در سلوک معنوی و تربیت روحانی انسان، شناخت لغزشگاه ها و دامگاه هایی است که جنود شیطان برای انسان تدارک دیده اند و از طریق آن انسان را به ورطه ی تباهی می افکنند. از این رو بحث از بستر و زمینه های لغزش اخلاقی، که از آن به «لغزشگاه های اخلاقی» یاد می کنیم، موضوعی است که در حوزه اخلاق دارای اهمیت بوده و نقش مؤثری دراصلاح و بهبود شخصیت اخلاقی انسان دارد.
با این همه، افزون بر موضوع آسیب شناسی اخلاق که در حوزه های مختلف آن مورد توجه بوده است، درباره ی خاستگاه و یا لغزشگاه های اخلاقی تحقیق مستقلی انجام نگرفته است. این امر، نیاز بحث به پژوهش های پردامنه و گسترده را دوچندان می سازد.

تعاریف

1. واژه ی «اخلاق» در لغت، جمع «خُلق» و به معنای سجیه و طبیعت است (فراهیدی، 1410؛ ابن منظور، 1414)؛ و در اصطلاح به حالتی نفسانی (ملکه) گویند که موجب می شود کارها به آسانی و بدون نیاز به دقت و فکر از انسان سرزند (نراقی، ج1، ص55).
2. «لغزشگاه های اخلاقی» جایگاه ها و مواضعی هستند که امکان وقوع لغزش اخلاقی، بیش از دیگر موارد، فراهم است. مانند موقعیت ریاست و یا هنگام بروز و ظهور یک صفت مذموم مانند عجب. لغزشگاه های اخلاقی، در حقیقت، مواضعی هستند که به جهت حساسیت و فشارهای روانی حاکم بر آنها، انسان ها ممکن است از باورها و تعهدات اخلاقی خود تنزل کرده و دچارلغزش و سقوط شوند. این لغزشگاه ها براساس موقعیت، به مواردی چون: فردی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و… قابل تقسیم اند.

1. لغزشگاه های فردی

جایگاه های آسیب پذیر اخلاقی، گاه زاییده ی خصوصیات نفسانی و رفتاری فرد بوده، و گاه ریشه در تعامل و رابطه ی فرد با جامعه دارد. آن دسته از لغزشگاه هایی که منشأ شخصی داشته و تحت تأثیر ویژگی ها، خلقیات و گرایش های آدمی شکل می گیرند، «لغزشگاه های فردی» نامند.

1-1. غفلت و فراموشی آخرت

فراموشی آخرت و غفلت از حساب و معاد، از جمله اموری است که بیم آدمی را از انجام نواهی از بین برده و انجام هر فعل غیراخلاقی را روا می دارد. انسانی که از یاد خدا و اندیشه ی مرگ غفلت ورزد، از ارتکاب هر اعمال ناپسند و سخن ناروا دریغ نمی ورزد و چونان مرکبی افسار گسیخته، از وقوع در هیچ مهلکه ای ایمن نیست.
امیرمؤمنان(علیه السلام) درخطبه ی 84 نهج البلاغه، ضمن بازگویی سخنان عمروبن عاص و نسبت های ناروایی که به حضرت داده بود، علت این هرزه گویی را فراموشی آخرت و غفلت از یاد مرگ برشمرده است:
عجبا لابن النابغه یزعم لاهل الشام ان فی دعابه وانی امرو تلعابه اعافس و امارس لقد قال باطلا ونطق آثمااما و شرالقول الکذب… اما و الله انی لیمنعنی من اللعلب ذکر الموت وانه لیمنعه من قول الحق نسیان الاخره (نهج البلاغه، خطبه 84).
شگفتا از پسر نابغه، شامیان را گفته است من مردی لاغ گویم با لعب بسیار، عبث کارم و کوشا در این کار. همانا آنچه گفته نادرست بوده، و به گناهه دهان گشوده؛ همانا بدترین گفتار، سخن دروغ است [که چراغ آن بی فروغ است]… به خدا سوگند، یاد مرگ مرا از لاغ باز می دارد. و فراموشی آخرت او را نگذارد که سخن حق بر زبان آرد.
تأثیر غفلت در لغزش و انحراف انسان به قدری است که حتی، پیشوای پرهیزکاران، امام علی(علیه السلام)نیز از آن به خدا پناه برده و فرمود:
ونحن نستقل الله عثره الغفله؛
و ما ازخدا می خواهیم از لغزش غفلت درگذرد(همان، حکمت 369).

2-1. خلوت

بی تردید نقش شیطان و وسوسه هایش در لغزش های اخلاقی امری انکارناپذیر است، به گونه ای که هر عمل ناپسند اخلاقی معلول غلبه ی قوای شیطانی بر قوای ملکوتی است، از این رو یکی از اموری که ما در شناخت لغزشگاه های اخلاقی یاری می رساند، شناخت مواطن و جایگاه های حضور شیطان است.
هنگامه ی خلوت و تنهایی، ازجمله مواقعی است که شیطان بیش از دیگر شرایط می تواند بر انسان سلطه داشته باشد. در چنین شرایطی بستر و زمینه ی گناه بیش از پیش فراهم بوده، و امکان لغزش و خطای اخلاقی وجود دارد؛ پیشوای پنجم شیعیان هنگامه ی خلوت را بزرگترین فرصتی دانسته است که شیطان بر آدمی جرئت می یابد (نک: کلینی، 1365: ج6، ص534).
از این رو امام علی(علیه السلام) با این هشدار که هنگام خلوت و تنهایی امکان سلطه ی شیطان بر آدمی بیشتر و وسوسه هایش کارساز خواهد بود، آدمی را از ارتکاب گناه در خلوت برحذر داشته و می فرماید:
اتقوا معاصی الله فی الخلوات فان الشاهد هو الحاکم
از نافرمانی خدا در نهان ها بپرهیزید چه، آن که بیننده است و هم اوداوری کننده است (همان، ق324).
افزون بر این، در برخی روایات از خوابیدن، خوردن و سفر کردن در تنهایی مکروه یاد شده است. این امر نیز گواه دیگری بر این نکته محسوب می شود (نک: شیخ صدوق، 1403: ج1، ص94).

3-1. عجب و خودپسندی

خودپسندی و خرسندی از خویش، یکی از صفات ناپسند و مذمومی است که به گاه بروز وظهور، بستری برای لغزشهای اخلاقی خواهد بود. امیرالمؤمنین(علیه السلام) خودپسندی را یکی از فرصت های مورد اطمینان شیطان معرفی کرده و فرموده است:
…وایاک و الاعجاب بنفسک و الثقه بما یعجبک منها و حب الاطراء فان ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق ما یکون من احسان المحسنین…؛
و بپرهیز از خود پسندان، و به خودپسندی مطمئن بودن، و ستایش را دوست داشتن که اینها همه از بهترین فرصتهای شیطان است تا بتازد، و کرده نیکوکاران رانابود سازد…(همان، ن53).
بی تردید جایگاهی که شیطان از به دست آوردن خواسته هایش مطمئن باشد، یکی از مصادیق لغزشگاه های اخلاقی نیز خواهد بود. زیرا چون آدمی دچار عجب و خودشیفتگی شود، جایگاه کاذبی برای خود تصور می کند که اعمال نیک خود را زیاد شمرده، از گناهانش غفلت می ورزد. پیامد چنین نگاهی، حبط اعمال نیک و بی ثمر شدن آن است که در سخن امیرمؤمنان به آن اشاره شد.
مؤیّد این مطلب، حدیث شریف نبوی است که عجب و خودپسندی را هنگامه ی سلطه شیطان معرفی کرده است:
فقال موسی فاخبرنی بالذنب الذی اذا ادنبه ابن آدم استحوذت علیه قال اذا اعجبته نفسه و استکثرعمله وصغرفی عینه ذنبه؛
[آن هنگام که شیطان در شمایل انسان بر موسی وارد شد] موسی گفت: به من خبر ده از گناهی که چون آدمی زاد مرتکب شود بر او مسلط شوی؟ شیطان گفت: هنگامی که او را از خود خوش آید و عملش را یاد شمارد و گناهش در نظرش کوچک شود (کلینی، 1365: ج2، ص314).

4-1. کبر و نخوت

کبر از لغزشگاه هایی که درون انسان ریشه دوانده و موجب تباهی و انحطاط او می شود. امام علی(علیه السلام) ضمن برشمردن اوصاف اعراب جاهی، از تکبر به عنوان مایه لغزش یاد کرده و فرمود:
یعثه والناس ضلال فی حیره و حاطبون فی فتنه قداستهوتهم الاهواء واستزلتهم الکبریاء؛
او را برنگیخت، حالی که مردم سرگردان بودند، و بیراهه فتنه را می پیمودند، هوا و هوسشان سرگشته ساخته، بزرگی خواهی شان به فرودستی انداخته (همان، خطبه 95).
همچنین در کلامی دیگر، با اشاره به اینکه کبر و خودبرزگ بینی از بزرگترین دام های شیطان است، انسان ها را از گرفتارشدن در این لغزشگاه هولناک برحذر داشته اند:
الله الله فی عاجل البغی وآجل و خامه الظلم وسوء عاقبه الکبرفانها مصیده ابلیس العظمی و مکیدته الکبری؛
پس خدا راخدا را بپرهیزید از سرکشی در این جهان و بترسید از کیفر ناخوشایند ستم در آن جهان، و پایان زشت خودبینی که دامی است نهاده شیطان. دامی بزرگ و فریفتنی سترگ (همان، خطبه 192).

5-1. محبت افراطی

زیاده روی در محبت ورزیدن همانند زیاده روی در هر امر دیگر، مذموم و ناپسند بوده و آثار و پیامدهای زیانباری دارد. زیرا محبت افراطی، با عقل و منطق سازگارنیست و چنین انسانی هیچ گاه در انتخاب راه، مصالح و مفاسد آن را لحاظ نمی کند، بلکه تنها رضا و خواسته ی محبوب را معیار قرار می دهد. از این رویکی از لغزش هایی که از بستر «محبت افراطی» برمی خیزد، انحراف از مسیر حق است که امام آن را در مورد کسانی که حتی نسبت به ایشان دچار علاقه ی افراطی شده اند نیز بیان داشته است:
سیهلک فی صنفان محب مفرط یذهب به الحب الی غیرالحق ومبغض مفرط یذهب به البغض الی غیرالحق؛
و به زودی دو دسته به خاطر من تباه شود: دوستی که کار را به افراط کشاند، و محبت او را به راه غیر حق براند، و آن که در بغض اندازه نگاه ندارد، و بغضش او را به راهی که راست نیست در آرد (همان، خطبه 127).
امام(علیه السلام) در سخنی دیگر، عشق (محبت افراطی) را بیماری دل شمرده و آن را بستری برای لغزش های اخلاقی دانسته اند:
ومن عشق شیئا اعشی بصره وامرض قلبه فهو ینظربعین غیرصحیحه و یسمع باذن غیرسمیعه؛
و هر که عاشق چیزی شود، دیده اش را کور سازد و دلش را رنجور سازد. پس به دیده بیمار بنگرد و به گوش بیمار بشنود (همان، خطبه 109).
زیرا اگر فردی دلداده و شیفته ی کسی شد، دیگر معایب او را نادیده می انگارد و از شنیدن زشتی های وی سرباز می زند:
عین المحب عمیه من معایب المحبوب واذنه صماء عن قبح مساویه؛
چشم عاشق از دیدن عیب های معشوق کور است و گوش او از شنیدن زشتیهایش کر (آمدی، ح6314).

پی نوشت ها :

1. مدرس مرکز تخصصی نهج البلاغه، قم.

منبع: فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه(النهج) 30

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید