قال الامام علی – علیه السلام – : و الله لو وجدته قد تزوج به النساء و ملک به الاماء لرددته، فان فی العدل سعه و من ضاق علیه العدل، فالجور علیه أضیق.
«نهج البلاغه، خطبه 15»
امام علی – علیه السلام – فرمود: به خدا سوگند! اگر ببینم آنچه را (عثمان بیهوده از بیت المال، به این و آن) داده، حتی اگر مهر زنان یا بهای کنیزان شده باشد، آن را باز می گردانم، زیرا، عدالت، گشایش می آورد و آن کس که عدالت بر او گران آید، ظلم و ستم بر او گران تر خواهد بود.
قال الإمام علی – علیه السلام – : جود الولاه بفیء المسلمین جور و ختر.
«میزان الحکمه، ج 10، ص 745»
حضرت علی – علیه السلام – فرمود: بخشش (نا به جای) حکمرانان از اموال عمومی مسلمانان، ستم و خیانت است.
قال الإمام علی – علیه السلام – : یا صفراء و یا بیضاء غری غیری، المال یعسوب الظلمه و انا یعسوب المؤمنین.
«الجمل، ص 154»
امام علی – علیه السلام – (پس از فتح بصره، گروهی از قاریان و خزانه داران را فرا خواند و دستور داد درهای بیت المال را گشودند. امام با دیدن آن اموال) فرمود: ای زردها و ای سپیدها (طلاها و نقره ها) غیر مرا بفریبید، مال پیشوای ستمگران است و من پیشوای مؤمنان.
قال الامام علی – علیه السلام – : لیس لک أن تفتات فی رعیه و لا تخاطر إلا بوثیقه و فی یدیک مال من مال الله عز وجل و أنت من خزانه حتی تسلمه إلی.
«نهج البلاغه، نامه 6»
امام علی – علیه السلام – (به یکی از کارگزاران خود) فرمود: حق نداری به دلخواه خویش به مردم چیزی بگویی و بدون دستور به کارهای دشوار اقدام ورزی! در دست تو، مالی از اموال خداوند عز و جل است و تو یکی از خزانه داران اویی تا آن را به دست من بسپاری.
قال الامام علی – علیه السلام – : فلا یکن حظک فی ولایتک ما لا تستفیده و لا غیظا تشتفیه و لکن إماته باطل و احیاء حق.
«بحار الأنوار، ج 40، ص 328»
امام علی – علیه السلام – (طی نامه ای به ابن عباس) فرمود: بهره تو از حکومت نباید مالی باشد که از آن استفاده کنی و نه غیظ و خشمی که با امر و نهی شفا یابد. بلکه باید هدف تو نابودی باطل و زنده داشتن حق باشد.
قال الامام علی – علیه السلام – : ایاک و الاستئثار بما الناس فیه أسوه … .
«نهج البلاغه، نامه 53»
امام علی – علیه السلام – (خطاب به مالک اشتر) فرمود: بپرهیز از انحصار طلبی در چیزهایی که همه مردم در آنها برابرند.
قال الامام علی – علیه السلام – : فانما غرک من نفسک و جرأک علی آخرک املاء الله لک، اذ ما زلت قدیما تأکل رزقه و تلحد فی آیاته و تستمتع بخلافک و تذهب بحسناتک.
«نهج السعاده، ج 4، ص 87»
امام علی – علیه السلام – (در نامه ای به اشعث والی آذربایجان) فرمود: تنها چیزی که تو را از جانب نفست مغرور ساخته و بر دیگران جرأت یافتی، مهلت خدا به تو است، زیرا، تو از قدیم روزی خدا را می خوری، اما نسبت به آیات و نشانه های او انکار و الحاد می ورزی و از نصیب و بهره خود استفاده می کنی و تا به امروزت نیکی های خود را از بین برده ای. هرگاه فرستاده من، این نامه مرا به تو داد، به سوی ما بیا و آنچه از اموال مسلمانان نزد تو می باشد، همراه خود بیاور! ان شاء الله.
قال أمیر المؤمنین – علیه السلام – : أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور؟ لا، و الله لا أفعل ما طلعت شمس و (ما) لاح فی السماء نجم. (و الله ) لو کانت أموالهم لی لواسیت بینهم، فکیف و انما هی أموالهم!
«امالی مفید، ص 193»
امیر المؤمنین – علیه السلام – فرمود: آیا مرا می گویید که پیروزی را از راه ستم بجویم؟! نه، به خدا سوگند تا خورشید می تابد و ستاره ای در آسمان می درخشد، دست به چنین کاری نمی زنم. به خدا سوگند اگر این اموال از خودم بود، هر آینه مساوات را در میان آنان مراعات می کردم، چه رسد به این که مال خودشان است (بیت المال).
قال الامام علی – علیه السلام – : لیس المسلم بالخائن إذا ائتمن، و لا بالمخلف و إذا وعد، و لا بالکذوب اذا نطق. نحن أهل بیت الرحمه، و قولنا الحق، و فعلنا القسط و منا خاتم النبیین … .
«امالی مفید، ص 259»
امام علی – علیه السلام – فرمود: مسلمان در امانت خیانت نورزد و در وعده، تخلف نکند و در سخن، دروغ نگوید. ما خاندان رحمت ایم، گفتار ما، حق و کردار ما، عدل است. خاتم پیامبران از ماست و پیشوایان اسلام و امینان کتاب خدا، در میان مایلند. شما را به سوی خدا و پیامبرش و جهاد با دشمن اش و سختگیری و پایداری در امرش و طلب خرسندی اش، و بر پایداری در نماز و پرداخت زکات و (به جا آوردن ) حج خانه خدا و روزه ماه رمضان و پرداخت کامل فیء (غنائمی که بدون جنگ و درگیری از کفار به دست مسلمانان میافتد) به اهل اش دعوت می کنیم … .
کتب أمیر المؤمنین – علیه السلام – الی عماله: أدقوا أقلامکم و قاربوا بین سطورکم و أحذفوا عنی فضولکم و اقصدوا قصد المعانی، و ایاکم و الاکثار فان أموال المسلمین لا تحتمل الاضرار.
«بحار الأنوار، ج 76، ص 49»
امام علی – علیه السلام – برای کارگزاران اش نوشت: قلم های خود را نازک کنید و سطرها را نزدیک به هم گیرید و زیادتی کلمات را حذف کنید و مقاصد و منظورها را در نظر بگیرید! بر حذر می دارم شما را از پر نویسی، زیرا اموال مسلمانان نمی تواند این گونه خسارت ها را تحمل کند.
کتب الامام علی – علیه السلام – (إلی بعض عماله): أما بعد. فقد بلغنی عنک أمر، ان کنت فعلته فقد اسخطت ربک و عصیت امامک، و اخزیت امانتک. بلغنی أنک جردت الارض فأخذت ما تحت قدمیک، و اکلت ما تحت یدیک … .
«نهج البلاغه، نامه 40»
امام علی – علیه السلام – (به یکی از کارگزاران اش) نوشت: اما بعد، درباره تو به من خبری رسیده است، اگر چنین کرده باشی، همانا که خدای خویش را به خشم آورده و از فرمان پیشوای خود سرباز زده و در امانت، کار به رسوایی کشانده ای، مرا گفته اند که (به ستم)، زمین را از بار و بر، تهی ساخته ای و چیزهای زیر پای مردمان (باغ و بستانشان) را گرفته ای و اموالشان را خورده ای. اینک، حساب خود را نزد من بفرست و بدان که حساب خواهی خدا از حساب رسی آدمیان، عظیم تر است. و السلام.
قال أمیر المؤمنین – علیه السلام – : ما با لکم! لا سددتم لرشد! و لا هدیتم لقصد! أ فی مثل هذا ینبغی لی أن أخرج؟ و إنما یخرج فی مثل هذا رجل ممن أرضاه من شجعانکم و ذوی بأسکم، و لا ینبغی لی أن أدع الجند … .
«نهج البلاغه، خطبه 119»
(امام علی – علیه السلام – سپاهی را به شام فرستاده بود و در صدد بود که سپاهی دیگر در پی آنها بفرستد. امام مردم را به جهاد بر می انگیخت و مردم، مدتی طولانی خاموش بودند.) امام علی – علیه السلام – فرمود: شما را چه می شود؟ به راه رشد توفیق نمی یابید؟ به راه میانه رهبری نشوید! آیا در زمانی چنین، سزاوار است که من از شهر بیرون بروم؟ همانا در چنین هنگام باید مردی از دلیران و نیرومندان شما که من بپسندم، بیرون رود و سزاوار نیست که من لشکریان و شهر را و بیت المال و جمع آوری خراج زمین و داوری بین مسلمانان را واگذارم و رسیدگی به درخواست های مطالبین را رها کنم و با دسته ای در پی دسته ای دیگر بیرون روم.
قال الامام علی – علیه السلام – : … ثم أسبغ علیهم الأرزاق، فان ذلک قوه لهم علی استصلاح أنفسهم و غنی لهم عن تناول ما تحت أیدیهم و حجه علیهم ان خالفوا أمرک أو ثلموا أمانتک … .
«نهج البلاغه، نامه 53»
امام علی – علیه السلام – (پس از دستوراتی که در مورد گزینش کارگزاران حکومتی به مالک اشتر صادر کرد) فرمود: (وقتی آنان را این چنین برگزیدی) باید که روزی شان را فراخ گردانی، که این کار، آنان را به اصلاح خویشتن بسی نیرومند گرداند و از خوردن اموالی که در اختیار دارند بی نیاز سازد که هرگاه از فرمان تو سرپیچی کنند یا در امانت خیانت ورزند با آنان اتمام حجت شده باشد.
قال امیر المؤمنین – علیه السلام – : … و من استهان بالأمانه، و رتع فی الخیانه و لم ینزه نفسه و دینه عنها، فقد أحل بنفسه الذل و الخزی فی الدنیا و هو فی الآخره أذل و أخزی و ان أعظم الخیانه، خیانه الامه … .
«نهج البلاغه، نامه 26»
امام علی – علیه السلام – (در نامه ای به یکی از کارگزاران خود که برای جمع آوری زکات فرستاده بود)، فرمود: … آن کس که امانت داری را خوار انگارد و در اموال مردم، به خیانت چرا کند و نفس و آیین خویش را از خیانت کاری، پاکیزه نگرداند، همانا در این سرا، خواری و ذلت بر خود روا داشته است و در آخرت، خوارتر و ذلیل تر از این سرا باشد و همانا بزرگ ترین خیانت، خیانت به ملت است و زشت ترین دغل کاری، دغل کاری با پیشوایان.
کتب الامام علی – علیه السلام – : و انی أقسم بالله قسما صادقا، لئن بلغنی أنک خنت من فیء المسلمین شیئا صغیرا أو کبیرا، لأشدن علیک شده تدعک قلیل الوفر، ثقیل الظهر، ضئیل الامر. و السلام.
«نهج البلاغه، نامه 20»
(عبد الله بن عباس، از طرف امیر مؤمنان – علیه السلام – در بصره و نواحی اهواز و کرمان و … سمت کارگزاری داشت. او، زیاد بن ابیه را که چندان هم خوشنام نبود، عامل بصره کرد). امام اعمال او را زیر نظر داشت و این نامه را برای او نوشت: به خدای سوگند، سوگندی راست! که اگر آگاه گردم که در مال مسلمانان، کم یا زیاد، خیانت ورزیده ای، چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال و گران پشت از فاقه و خوار مایه گردی. و السلام.
قال الامام علی – علیه السلام – : الله الله فی الطبقه السفلی … و اجعل لهم قسما من بیت مالک.
«نهج البلاغه، نامه 53»
امام علی – علیه السلام – فرمود: خدا را، خدا را، در نظر بگیر درباره گروه فرودستان … و آنان را از بیت المالی که در اختیار تو است، نصیبی بخش.
کتب امیر المؤمنین – علیه السلام – : بسم الله الرحمن الرحیم من عبد الله علی امیر المؤمنین الی عبد الله بن عباس اما بعد، فانظر ما اجتمع عندک من غلات المسلمین و فیئهم فاقسمه علی من قبلک حتی تغنیهم … .
«بحار الأنوار، ج 32، ص 401»
امام علی – علیه السلام – (در نامه ای به عبد الله بن عباس) نوشت: به نام خداوند بخشنده مهربان، از بنده خدا علی امیر مؤمنان به عبد الله بن عباس، اما بعد، بنگر آنچه را نزد تو جمع شده از غلات مسلمانان و درآمدها و غنایم متعلق به ایشان. پس آنها را بین افرادی که نزد تو هستند (و احتیاج دارند) تقسیم کن تا ایشان را بی نیاز سازی و باقی مانده آن را نزد ما بفرست تا بین کسانی که نزد ما هستند، تقسیم کنیم. و السلام.
قال الامام علی – علیه السلام – : … و لکننی آسی أن یلی أمر هذه الأمه سفهاؤها و فجارها فیتخذوا مال الله دولا و عباده خولا و الصالحین حربا و الفاسقین حزبا.
«نهج البلاغه، نامه 62»
امام علی – علیه السلام – (در طی نامه ای به اهل مصر) فرمود: ولی از این اندوهناکم که سرپرستی حکومت این امت به دست بی خردان و نابکاران افتد، بیت المال را به انحصار در آورند، آزادی بندگان خدا را سلب کنند و آنها را بنده خویش سازند، با صالحان نبرد کنند و فاسقان را هم دستان خود قرار دهند.
قال الامام علی – علیه السلام – : ان هذا المال لیس لی و لا لک و انما هو فیء للمسلمین و جلب أسیافهم. فان شرکتهم فی حربهم، کان لک مثل حظهم و الا فجناه أیدیهم، لا تکون لغیر أفواههم.
«نهج البلاغه، خطبه 232»
(عبد الله بن زمعه که شیعه مولا علی – علیه السلام – بود هنگام خلافت وی، به خدمت اش رفت و مالی از او درخواست کرد.) امام علی – علیه السلام – (در پاسخ) فرمود: همانا این مال، نه از آن من است و نه از آن تو، بلکه آن، غنیمت مسلمانان است. این مالی است که به ضرب شمشیر آنان، فراهم گردیده است. پس اگر در نبرد آنان شرکت داشته ای، سهمی به اندازه سهم آنان داری، اگر نه، میوه چیده شده به دست آنان، لقمه ای برای دهان های دیگران نیست.
قال الامام علی – علیه السلام – : أتأمرونی أن أطلب النصر بالجور فی من ولیت علیه؟! و الله! لا أطور به ما سمر سمیر، و ما أم نجم فی السماء نجما. لو کان المال لی، لسویت بینهم فکیف و انما المال مال الله؟
«نهج البلاغه، خطبه 126»
(وقتی به حضرت علی – علیه السلام – خرده گرفتند که چرا به کسانی که در اسلام، سابقه بیشتر دارند و در جنگ ها شرکت جسته اند و به آنان که دارای حسب و نسب عالی هستند، بیش از دیگران، از بیت المال، بخشش نمی فرماید)، امام علی – علیه السلام – فرمود: آیا به من می گویید تا از راه ستم کردن به کسی که مرا به او ولایت داده اند، پیروزی به دست آورم؟ نه، به خدا سوگند! تا دهر باقی است و اختران در پی یکدیگر بچرخند، به چنین کاری نزدیک نگردم. اگر مال از من بود، همانا میان مردمان به مساوات پخش می کردم، چه رسد به این که مال، مال خدا است.
قال الامام علی – علیه السلام – : یا شریح! لا تکون ابتعت هذه الدار من غیر مالک، أو نقدت الثمن من غیر حلالک، فأذن أنت قد خسرت دار الدنیا و دار الآخره.
«نهج البلاغه، نامه 3»
(شریح بن حارث، به فرمان امام – علیه السلام – به منصب قضا نشسته بود. روزی به حضرت علی – علیه السلام – خبر رسید که وی، سرایی به هشتاد دینار خریداری کرده است.) امام علی – علیه السلام – (وی را فرا خواند و) فرمود: ای شریح! مبادا که این خانه را با مال غیر خریده باشی و بهای آن را جز از مال حلال خود پرداخته باشی و گرنه هم در این سرا و هم در آن سرا، زیان کرده ای.
کتب أمیر المؤمنین – علیه السلام – : … و لئن کان ما بلغنی عنک حقا، لجمل أهلک و شسع نعلک خیر منک … .
«نهج البلاغه، نامه 71»
امیر المؤمنین – علیه السلام – (بعد از خیانت «منذر بن جارود» در ولایت فارس، به وی) نوشت: … اگر آنچه که از خیانت تو، به من رسیده است، درست باشد، شتر اهل ات و بند کفش ات، با ارزش تر از تو است.