نویسنده:آیت الله جوادی آملی
منبع:روزنامه کیهان
جامعیت راه انبیا
وجود مبارک امام ششم رئیس مذهب ما فرمود: روز اربعین که شد حسین بن علی بن ابیطالب(ع) را زیارت بکنید. هنگامی که آفتاب برآمد دو رکعت نماز زیارت بخوانید، پس این زیارتنامه را بخوانید، بعد دو رکعت نماز زیارت بخوانید و حاجت های خود را از ذات اقدس اله مسئلت کنید. در آن زیارت عرض می کنید: خدایا! حسین بن علی بن ابیطالب(ع) وارث همه انبیا است. اورثته مواریث الانبیاء. یعنی هر چه را که آدم داشت، نوح داشت، ابراهیم داشت، موسی داشت، عیسی داشت، انبیای دیگر داشتند، تو به حسین بن علی (ع) به عنوان ارث اعطا کردی و او هم چون وارث بود، راه انبیاء را طی کرد. راه انبیا هم بخش های فرهنگی- فکری دارد، هم بخش های مبارزاتی؛ بخش فرهنگی- فکری اش را ذات اقدس اله در سوره نحل تبیین کرده است که وجود مبارک رسول اکرم (ص) همانند انبیای دیگر مردم را با برهان، با موعظه، با جدال احسن به دین دعوت می کند. اگر استدلال اثر کرد، اگر موعظه سودمند بود، که مردم به طرف حق هدایت می شوند و اگر یک عده در اثر لدود و لجوج و عنود بودن نه اهل استدلال اند، نه راه می آیند، نه می گذارند دیگران راهی راه بشوند. هم خودشان راه نمی آیند، هم راه دیگران را می بندند. که خدا از این گروه چنین یاد کرد: و هم یناون عنه و ینهون عنه(انعام-26). اینها هم ناهی اند، هم نائی. نائی با همزه یعنی دور، خودش دور است. ناهی یعنی دیگران را نهی می کند، این گروه که نصیحت پذیر، حکمت پذیر، موعظه پذیر نیستند، باید اینها را نه از راه تهدید، بلکه از راه انذار و تهدید هدایت کرد، لتنذر به قوماً لدا(مریم-97). اگر انذار و تهدید اثر نکرد، آنگاه با جهاد باید مبارزه کرد و اینها را از بین برد. که فرمود: و جاهدهم به جهاداً کبیراً (فرقان-52).
اعلام نیاز در روز اربعین
لذا وجود مبارک امام صادق(ع) فرمود: در روز اربعین که شد، به خدا عرض می کنیم: خدایا! حسین بن علی را وارث انبیاء کردی. هر چه را به انبیاء دادی، به او هم دادی. و اورثته مواریث الانبیاء. فاعذر فی الدعاء و منح النصح (زیارت اربعین). او راه عذر دیگران را بسته است. هیچ کسی نمی تواند عذر بیاوردکه من نمی دانستم. چون حضرت نامه نوشت، پیام فرستاد، سخنرانی کرد؛ در مدینه سخنرانی کرد، در مکه سخنرانی کرد، فاصله سیصد فرسخی مدینه تا کربلا سخنرانی کرد، پیام داد. هیچ کسی نیست که بگوید من نمی دانستم. فاعذر فی الدعاء، یعنی در دعوت کردن، راه عذر دیگران را بسته است. و منح النصح. نصیحت کرد، پند داد. وقتی دید پند و موعظه اثر نمی کند، خون می خواهد، خون داد. این را وجود مبارک امام ششم فرمود، در اربعین ابی عبدالله به خدا عرض کنید: خدایا! حسین بن علی بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله (زیارت اربعین). یعنی خون جگراش را داد، خون گلوی خود را داد، خون سر خود را داد، خون آن بچه شیری را داد تا مردم را متدین کند، مردم را عالم کند، مردم را متدین کند.
ما موظفیم دو تا کار بکنیم: یکی راه خودمان را تشخیص بدهیم، طی بکنیم. یکی هم راه دیگران را نبندیم. بگذاریم دیگران آن راه صحیح را طی کنند. این کار با گفتن حل نمی شود. با نصیحت حل نمی شود. این خون علی اصغر می خواهد و خون علی اکبر می خواهد و خون شهدا می خواهد. این شمشیر می خواهد و …
وجود مبارک زین العابدین به یزید ملعون می گوید: حالا که ما داریم می رویم به طرف مدینه، آن سر مطهر را به ما نشان بده، ما لااقل یک بار زیارت بکنیم! گفت: دیگر به شما نمی دهم. این آن مصیبت را می خواهد. حرف اگر بنا شد اثر بکند؛ الان سخنرانان کم نیستند، کتابهای مذهبی کم نیست. ولی شما می بینید بشر به کجا می رود! الان هم که سفینه ها دارند به آسمان ها سفر می کنند میلیون ها نفر درباره گاو دارند تقدیس می کنند، الیوم!! در هند اینچنین است. مگر می شود آنجا لااله الاالله گفت؟ خوب مردمی که در مهم ترین شرائط رشد علمی کنونی گاو را تقدیس می کنند و مثل آب زمزم او را مقدس می شمرند، الان که عصر علم است؛ اگر نبود کربلا، ما هم به همین وضع دچار می شدیم. اگر نبود نینوا، ما هم از اینها بدتر می شدیم! شما بروید هند قدرت اتمی است. چی شد که الان جهان روی ایران دارد حساب می کند؟ چی شد که انقلاب به ثمر رسید؟ چی شد که در جنگ جهانی سوم همه کشورها ریختند علیه ایران، نتوانستند در طی این هشت سال ایران را به زانو دربیاورند. چی شد؟ چرا ایران به این عظمت رسیده است؟ مایه شرف و عزت ایران چی شد؟ جز کربلا و حسین بن علی؟ جز قرآن و عترت؟ جز این مکتب اهل بیت؟ اینها حق حیات به گردن ما دارند وگرنه خدای ناکرده ما هم راهی می رفتیم که هندوها می رفتند. یا راهی می رفتیم که غربی ها می رفتند. آنها با داشتن همه پیشرفت های علمی الان در این سیاهچال اند.
رسالت حسینی
همین دو کاری که انبیاء می کردند؛ یزکیهم و یعلمهم الکتاب و الحکمه (آل عمران-164) همین دو کار در زیارت اربعین آمده. انبیاء آمدند مردم را آگاه کنند و تربیت. بعضی ها جاهل اند، عالم نیستند. بعضی عالم اند، ولی عادل نیستند. انبیاء آمدند ما را عالم عادل کنند. یعلمهم الکتاب و الحکمه یعنی ما را به مسائل دینی مان آشنا کنند. و یزکیهم، یعنی ما را وارسته کنند. وجود مبارک حسین بن علی هم خون داد تا مردم را از جهالت برهاند، عالم بکند. تا مردم را عادل بکند. هم راه خود را ببینند و طی کنند، هم راه کسی را نبندند. حالا روشن شد که چرا امام عسکری(ع) فرمود: زیارت اربعین یکی از علائم پنج گانه تشییع مؤمنین است.
در چنین فضائی می بینیم خود سیدالشهداء (ع) همین دو چیز را از خدا خواست. یکی معرفت، یکی رغبت به آخرت. در دعاها به خدا عرض می کرد: خدایا! اللهم ارزقنی فی الآخره حتی اعرف من قلبی بالزهاده فی الدنیاء. اللهم ارزقنی بصراً فی الآخره (1). عرض می کرد: خدایا! این دو چیز را به من بده؛ من درباره آینده و درباره آخرت بصیر باشم، آگاه باشم؛ یک. درباره آخرت راغب باشم، علاقه داشته باشم؛ دو. بعضی ها نمی دانند بعد از مرگ چه خبر است. بعضی ها می دانند ولی آن گرایش را ندارند، آن کوشش را ندارند. عرض کرد: خدایا! هم به من معرفت بده که من بفهمم آن عالم بعد از مرگ چه خبر است، هم به من رغبت بده که با میل به طرف فضیلت حرکت کنم.شما می بینید روی جریان کربلا خیلی سرمایه گذاری شده! کار کوچکی نبود. تمام این سرمایه ها در همین زیارت اربعین اشاره شده که بذل مهجته فیک لیستنقذ عبادک من الجهاله و حیره الضلاله.
آنگاه در چنین نظامی هم مردم به یکدیگر علاقه مندند، براساس مهربانی حرکت می کنند؛ هم رابطه مردم و رهبری، رابطه محبت و دوستی است و هم همه ما می دانیم که این دو نعمت، یعنی نعمتی که ماها نسبت به یکدیگر داریم، نعمتی که رهبران ما نسبت به ما دارند و ما نسبت به رهبران داریم که این نعمت، نعمت محبت است؛ این نه ارزان به دست می آید، نه در دست کسی است. این سرمایه مثل معدن نیست که انسان کندوکاو کند، از دل خاک در بیاورد. دل اینچنین نیست، مثل گل نیست! این سرمایه ملی و دینی در آسمانها نیست که کسی با سفینه های باسرنشین یا بی سرنشین از کرات دیگر به عنوان سوغات بیاورد. این فقط در دلهاست و دلها هم به دست هیچ کس نیست، فقط به دست خداست. و کشور را هم هدایت های دل اداره می کند.
رمز بقای نظام اسلامی
حالا که روشن شد قلب فقط به دست خداست، و روشن شد مردم وقتی موفق اند که با هم باشند و روشن شد که وحدت ملی مهم ترین ذخیره ای است که نه در زمین هست، نه در آسمان، فقط در دست خداست، حالا روشن می شود که چرا خلیل خدا، ابراهیم پیغمبر(ع) به خدا عرض کرد: خدایا! دلهای مردم را متوجه ذریه من بکن! فاجعل افئده من الناس تهوی الیهم (ابراهیم-37)
ما الآن در شرائطی هستیم که دشمن بیکار ننشسته از هر طرف منتظر یک فرصت است. چه کار بکنیم همانطوری که در انقلاب موفق شدیم، در جنگ هشت ساله موفق شدیم، در دوران سازندگی الحمدلله موفق بودید و بودیم، چه کار کنیم این توفیق همچنان بماند؟ این راه اش چی است؟ بهترین راه اش را خلیل خدا به ما آموخت. ببینید ابراهیم خلیل چه دعا کرد؛ ما از دعا، از عرض ادب به پیشگاه اهل بیت، از گرامیداشت قرآن و عترت غفلت نکنیم! اینها سرمایه های اصلی مملکت است.
تا مردم ابراهیمی نیندیشند و حسینی فکر نکنند، نظام اسلامی نمی ماند. و این هم خریدنی نیست. قابل خرید و فروش نیست. این فقط با دعاست. لذا وجود مبارک خلیل خدا از ذات اقدس اله به عنوان مسئلت و دعا، عرض کرد: خدایا! دلهای عده ای از مردم را به طرف فرزندان من متوجه بکن! همه که نیستند بالاخره در جهان…؛ آتش که را بسوزد گر بولهب نباشد؟! بالاخره یک ابولهب هائی هستند. اما یک عده ای قابل هدایت و جذب اند. و این با دعا حل می شود.
سیدالشهداء(ع) فرمود: من قتیل اشک هایم!! آنکه دل را متوجه کربلا می کند، نام مبارک ابی عبدالله و آشنا شدن به آن مصیبت و ریزش اشک است. حالا که اربعین شد، زینب کبری به کربلا رسیده است، می بینید مشابه همان حرفی را از برادر می طلبد که خودش به برادر گفته است. الان که به زیارت کربلا برمی گردد، شاید اینچنین بگوید: عرض کند: یا اباعبدالله! کاری با تو کردند که من تو را نشناختم، اما آنقدر مصیبت بر من وارد شد که اگر تو هم مرا ببینی، مرا نمی شناسی! من می گفتم: آیا تو حسین منی؟ تو اگر الان مرا می بینی، می گوئی: آیا تو زینب منی؟…
پی نوشتها:
1- کشف الغمه/ جلد 2 صفحه 63
سخنرانی اربعین سال 1375. آمل