خواص آیات و سوره ها

خواص آیات و سوره ها

به کوشش: دکتر علی نصیری

1. خواص آیات و سور
آثار و منافع قرآن مجید را « خواص » آن می نامند. سیوطی نوع هفتاد و پنجم از علوم قرآن را « خواص القرآن » (1) و نوع هفتاد و دوم را « فضائل قرآن و سور » (2) قرار داده است. با مقایسه این دو باب معلوم می شود که مراد از خواصّ قرآن، ویژگی ها و آثار مادی و دنیوی قرآن و مقصود از فضایل قرآن، ثواب و آثار و برکات معنوی آن است. شاید هیچ مسلمانی در آثار و فواید معنوی و اخروی قرآن مجید تردید نداشته باشد. مسأله ترتب ثواب، بخشودگی گناه، ترفیع درجه، کسب کمالات و فضایل اخلاقی از آثار دنیوی و اخروی قرائت قرآن است. آنچه مورد بحث این مقاله است، اولاً خواص و آثار مادی و دنیوی مترتب بر قرائت بعضی از آیات و سوره ها است و ثانیاً بررسی برخی از ثواب ها و پاداش های اخروی اغراق آمیزی که در بعضی روایات آمده است.
کتاب های مستقل و فراوانی با عنوان خواص القرآن، خواص الآیات، خواص السور، منافع القرآن، فضائل القرآن و ثواب القرآن نوشته شده که برخی از آن ها را مرحوم علامه تهرانی معرفی کرده (3) و فرموده است:
اولین کسی که در این موضوع کتاب نگاشته، ابی بن کعب انصاری است. (4)
از ابی بن کعب حدیث مفصل نیز در خواص اکثر سور قرآن مجید نقل شده (5) که بسیاری از تفاسیر چون کشاف، مجمع البیان، انوار التنزیل و… آن را نقل کرده اند.
طبق آموزه های قرآن و نیز استدلال های عقلی، اعمال و رفتار انسانی دارای آثار و نتایج مادی و معنوی می باشند. مثلاً ورزش موجب سلامت بدن و نشاط روحی و پرخوری سبب مرض و از بین رفتن ذکاوت و زیرکی می شود. تأثیر افعالی چون نماز، حج، روزه بر جسم و روح غیر قابل انکار است. خداوند در قرآن فرموده است: نماز باعث نهی از فحشا و منکر است (6). زکات موجب تطهیر مال است. (7) در روایات نیز آمده است که صدقه سبب فرونشاندن غضب پروردگار است. (8) قرائت قرآن نیز دارای خواص و آثار مادی و معنوی فراوانی است که برخی از این آثار به صراحت و بعضی با اشاره و کنایه در خود قرآن مجید بیان شده است و قابل انکار نیست. بعضی از این آیات به آثار مادی قرائت قرآن و برخی به آثار معنوی ناظرند و تعدادی به هر دو جنبه قابل تفسیر هستند. برخی از این آیه های شریفه را ذکر می کنیم:

1. از جای کندن کوه ها با زنده کردن مردگان:
وَلَوْ أَنَّ قُرآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْکُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَى‏ (9)
و
لَوْ أَنزَلْنَا هذَا الْقُرْآنَ عَلَى‏ جَبَلٍ لَرَأَیْتَهُ خَاشِعاً… (10)

2. لرزش دل مؤمنان:
تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِینَ یَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ. (11)

3. پشت کردن عده ای:
وَإِذَا ذَکَرْتَ رَبَّکَ فِی الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى‏ أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً. (12)

4. شفا و رحمت یا خسارت:
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ. (13)

5. حجاب مستور یا حجاب مشهود:
وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لاَ یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ حِجَاباً مَسْتُوراً. (14)
وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ إِیْدِیهِمْ سَدّاً. (15)

6. شفاء ما فی الصدور.
شِفَاءٌ لِمَا فِی الصُّدُورِ. (16)

7. نزول رحمت:
وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ. (17)

8. تهذیب اخلاق و اصلاح اعتقادات و برطرف شدن شک و شبهه. (18)

9. تأثیر آیات آخر سوره زمر بر جاری شدن اشک مؤمنان و نوعی امتحان آنان بدین وسیله. (19)

10. دفع امراض جسمی و روحی.

11. تأثیر آیات آخر سوره کهف بر بیدار شدن از خواب.

12. اثر آیه ششم سوره یس بر پنهان ماندن از چشم دشمن.

13. قرائت آیه الکرسی برای تقویت چشم.

14. اثر سوره واقعه در حفظ از فقر.
در روایتی نیز آمده است:
استشف بالقرآن (20)
از قرآن شفا بطلبید، که اعم از جسمی و روحی است. نزول آیه الکرسی سبب سرنگون شدن همه ی بت های مشرق و مغرب گردید. (21)
بعضی از آیات و روایات دلالت دارند که شبیه این خواص برای برخی از اذکار و دعاها نیز وجود دارد. مثلاً:

1. برکت در مال دنیوی و رفع با استغفار:
مَا کَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ. (22)
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً * یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُم مِدْرَاراً * وَیُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ. (23)
وَیَاقَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُم مِدْرَاراً وَیَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلَى‏ قُوَّتِکُمْ. (24)

2. آرامش دل به واسطه ذکر خدا:
أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ. (25)

3. خواص صدقه و تأثیر دعا در سلامت، و نفرین در نزول عذاب. (26)

4. آثار سوء بی احترامی به قرآن یا فراموشی آن.

5. آثار مثبت قرآن در گریه، سجده نمودن، قبول اسلام، تقویت حافظه و…
همه ی اینها با ادله نقلی و گاهی با شواهد تجربی و تاریخی به اثبات رسیده است. همچنان که تأثیر قرآن مجید در دفع وسوسه و نیز ابطال سحر و ایمن بودن از سحر جادوگران،‌ و ایمن شدن از کید اجنه و محفوظ ماندن از چشم زخم و نیز دفع قساوت قلب و رسیدن به سر منزل یقین از مسلماتی است که با نقل و عقل نیز تأیید شده است.

2. روایات ناسازگار با مسلمات دین
آنچه جای تأمل و اشکال دارد، برخی روایات شیعه و سنی است که در آن ها ثواب ها و خواصی برای برخی آیات و سوره ها ذکر شده که پذیرفتنش مشکل است و بلکه با مسلمات دین سازگار نمی باشند. مثلاً در روایتی آمده که هر یک بار خواندن سوره توحید باعث بخشیدن گناه یک سال است و کسی که دویست مرتبه آن را بخواند، گناه دویست سال او – کنایه از همه عمر، حتی عمر طولانی در گناه – بخشیده می شود. (27)
عدم صحت بعضی از این روایات با خودشان همراه است مثلاً:
1. هرکس پس از نماز صبح و ظهر بگوید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم نمی میرد؛ تا حضرت مهدی (علیه السلام) را دریابد. (28) با اینکه همه ی این گونه افراد نیز مرده اند.
2. در روایتی آمده است:
ثواب قراءه جاثیه ان لایری النار ابدا و لایسمع زفیر جهنم؛ (29)
ثواب قرائت سوره جاثیه آن است که هرگز نه آتش جهنم را می بیند و نه صدای آن را می شنود.
3. درباره رفع بیماری آمده است:
سوره یس ما قراها مریض الا برئ و لا جائع الا شبع و لا ظمآن الا روی. (30)
هیچ مریضی نیست که سوره یس را بخواند، مگر آنکه خوب شود.
تنها در کتاب ثواب الاعمال بیش یک صد روایت درباره خواص و ثواب سوره های قرآن نقل شده است. علامه محمدتقی مجلسی فرموده است:
ما یقین داریم که امثال این روایت دروغ می باشند، زیرا وقتی یک حدیث می گوید ثواب اطعام یک مؤمن، ثواب هزار هزار حج است، دیگر ارزشی برای حج باقی نمی ماند. (31)
شاید کسی تصور کند که می تواند حج نرود و تنها با اطعام یک مؤمن به ثوابی بیشتر دست یابد. وقتی روایتی می گوید:
ثواب قرائت فاتحه همان ثواب قرائت همه ی قرآن است. (32)
سیوطی نقل کرده است:
اگر شخصی در یک روز سی مرتبه سوره توحید را بخواند، در آن روز کسی بهتر از او نیست و اگر 50 مرتبه بخواند گناه پنجاه سال او بخشیده می شود و پنجاه هزار درجه و پنجاه هزار حسنه به او داده می شود و پنجاه هزار گناه او بخشیده می شود و اگر دویست مرتبه بخواند، ثواب پانصد سال عبادت پیدا می کند واگر چهارصد مرتبه بخواند، پاداش چهارصد شهید خواهد داشت و خواندن هزار مرتبه بهتر است از تجهیز و ارسال هزار اسب برای جهاد در راه خدا. (33)
گذشته از آنکه پذیرفتن اینها مشکل است، بلکه نسبت به سایر اعمال سستی ایجاد می کند؛ به خصوص اگر توجه شود که شارع مقدس، طبق روش عقلا عمل می کند و باید نسبتی معقول بین عمل و پاداش وجود داشته باشد.
در تفسیر مجمع البیان در ابتدای تفسیر هر سوره و در کشاف در پایان تفسیر هر سوره و در سرتاسر البرهان، نورالثقلین و دُرّ المنثور این گونه روایات فراوان نقل شده است. (34)

بررسی روایات
برای بررسی این روایات باید سند و سپس متن آن ها، تحلیل و آنگاه راه حل و جمع بندی نهایی ارائه شود.

الف. بررسی سندی
بخش قابل توجهی از این روایات توسط ابوعصمه نوح بن ابی مریم مروزی نقل شده است. آیت الله خوئی می فرماید:
برخی از راویان کذاب بوده اند. آنان تصور کرده اند ثواب قرائت قرآن اندک است، پس خودشان احادیثی در فضل قرآن و سور آن ساخته اند… افرادی از قبیل ابوعصمه فرج بن ابی مریم مروزی و محمد بن عکاشه کرمانی و احمد بن عبدالله جویباری از این گروه می باشند. (35)
قرطبی گوید:
ابوعصمه نوح بن ابی مریم مروزی برای ترغیب مردم به کارهای نیک این حادیث را جعل نمود و خود گفته است: وقتی دیدم مردم به فقه ابوحنیفه روی آورده و از قرآن اعراض کرده اند، این احادیث را جعل نمودم. (36)
گویا ابوعصمه با آنکه می دانست کذب بر پیامبر حرام است، در عین حال این احادیث را جعل می کرد، زیرا تصور می کرد، بین دروغ علیه پیامبر و دروغ به نفع و عمل خود را از قسم دوم می دانست. به هر حال روشن است که بسیاری از احادیث مربوط به فضائل سور قرآن، مجعول و توسط وی ساخته شده است. (37) هر چند قصد وی از این کار قصد خوب بود،‌ اما عملش، کذب و افترا بر پیامبر است. برخی نیز احتمال داده اند حدیث فضائل سور قرآن توسط مأمون بن احمد سلمی جعل شده باشد. (38)
یکی دیگر از افرادی که در جعل روایات خواص و فضائل سور، سهم زیاد دارد، حسن بن علی بن ابی حمزه بطائنی است که اکثر روایات خواص سور در کتاب ثواب الاعمال صدوق از طریق وی نقل شده است. وی که به کمک پدرش از بنیانگذاران مذهب واقفی بود، کتابی به نام فضائل قرآن دارد. (39) مرحوم کشی او را « کذاب ملعون » دانسته است:
او گفته او کتاب تفسیر قرآن دارد که من حتی نقل کردن یک حدیث از آن را جایز نمی دانم. (40)
بخش دیگری از روایات خواص و فضائل از ابی بن کعب انصاری نقل شده است. در این حدیث، حدیث مفصل فضائل سوره های قرآن به ترتیب و جداگانه ذکر کرده شده است. ولی شوکانی گوید:
هیچ اختلافی بین حفاظ نیست که این حدیث جعلی است و برخی از مفسران چون ثعلبی و واحدی و زمخشری فریب آن را خورده و نقل کرده اند، به جهت آنکه آنان حدیث شناس نبوده اند. (41)
ابن جوزی نیز گوید:
از ثعلبی و واحدی – چون حدیث شناس نبوده اند – تعجبی نیست، بلکه شگفتی از ابوبکر بن ابی داود است که با آنکه می دانسته این حدیث مجعول است، آن را در کتاب خود در فضائل قرآن نقل کرده است. (42)
شبیه این کلام را محمد طاهر هندی نیز دارد. (43)
قرطبی (44)، شهید ثانی، (45) سیوطی (46) و ابن صلاح (47) هر کدام به مجعول بودن آن حدیث تصریح نموده اند. در عین حال این حدیث به صورت متفرق در ابتدا و انتهای تفسیر سوره های قرآن در کتاب های کشاف، انوار التنزیل، مجمع البیان، جوامع الجامع، در المنثور، نور الثقلین، ابوالفتوح رازی، کنزل الدقائق، مصباح کفعمی، مستدرک الوسائل و… نقل شده است. البته بعض از فضائلی که در این حدیث آمده، با بعضی روایات مسند دیگر قابل تطبیق است.
بعضی دیگر از این روایت ها به صورت مرسل نقل شده است. مثلاً تعدادی از این روایات در کتاب ثواب الاعمال با عنوان « عن رجل » می باشد. (48) و نیز کتاب خواص القرآن نیز که تفسیر البرهان فراوان نقل می کند، نه اصلش معلوم است و نه نام مؤلف آن. مرحوم علامه تهرانی چندین کتاب به این اسم نقل کرده (49) است که معلوم نیست مقصود بحرانی کدامی بوده است؟
نتیجه: همه ی این روایات ضعیف هستند.
با توجه به آنچه گذشت، معلوم شد که اغلب روایات خواص آیات و سور، ضعیف السند و بلکه مجعول بوده و این گونه احادیث نادرست در کتاب های تفسیر فراوان یافت می شود. (50) البته ما نمی خواهیم همان ضوابط و ملاک هایی که برای پذیرش حدیث در علم فقه وجود دارد را در اینجا ملاک قرار دهیم، اما به هر حال حدیث افرادی که کذاب و جعال بوده اند، در هیچ علمی قابل پذیرفتن نیست.

بررسی محتوایی
با قطع نظر از سند این روایات، تعداد زیادی از آن ها از جهت محتوایی نیز قابل نقد و بررسی می باشند، مثلاً حدیثی که می گوید:
کلام خدا اگر مافوق عرش و با لحن نرم و رفق باشد، به زبان فارسی است و اگر مادون عرش و با شدت و غلظت باشد، عربی خواهد بود. (51)
نیازی به نقد ندارد، زیرا مضمون آن شاهد بر نادرستی آن است.
ابن جوزی می گوید:
عبارت های احادیث خواص آیات و سور و فضائل آن ها، معمولاً دارای چنان الفاظ رکیک و مستهجنی است که معلوم است هرگز از رسول خدا (صلی الله علیه وآله و سلم) صادر نمی شود. (52)
شبیه این کلام از مرزوقی نیز نقل شده است. (53) در پاورقی کشاف آمده است: تنها برخی از احادیث فضائل سوره های فاتحه، سبع طوال، کهف، یس، دخان، ملک، زلزله، نصر، کافرون، اخلاص و معوذتین صحیح است و درباره سایر سوره ها، فضیلت یا خاصیتی در روایت صحیحی نیامده است. (54)
علاوه بر این، برخی از این روایات معارض دارند و لذا قابل پذیرفتن نمی باشد. مثلاً در فضائل سوره انعام نقل شده است: این سوره یک باره بر پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم) در مکه نازل شد؛ (55) در حالی که می دانیم برخی از آیات این سوره مدنی می باشند. شاهدی دیگر بر نادرستی مضمون و محتوای بعضی از این روایات، آن است که اگر این روایت ها صحیح باشند، مجوز صدور گناه برای برخی افراد می شوند و چه بسا افرادی از این روایات چنین برداشت کنند که هر گناهی را می توان انجام داد و سپس با قرائت یک سوره قرآن، تمام آن گناهان بخشیده و بلکه به حسنه تبدیل خواهد شد.

راه حل

اول:
در برخورد با این روایات، باید احتیاط کرد؛ نه فوراً آن ها را دور ریخت و به وضع و جعل متهم کرد و نه بدون قید و شرط پذیرفت. بعضی از این روایات، مصداق کذب بر پیامبر و تعدادی مصداق توقف و ارجاع علم آن ها به ائمه (علیهم السلام) است. در برابر برخی دیگر نیز باید تسلیم بود، زیرا می دانیم خود قرآن خواص متعددی را برای بعضی از سور بیان کرده است، مثلاً:
1. سوره فاتحه را عدل قرآن قرار داده است:
وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ. (56)
2. ثواب عمل در یک شب قدر را افضل از هزار ماه می داند. (57)
3. ثواب یک انفاق را بیش از هزار و چهارصد برابر معرفی می کند. (58)
4. در روایتی یک ضربت حضرت علی (علیه السلام) را افضل از عبادت ثقلین می داند. (59)
5. ثواب هر حسنه را ده برابر می کند. (60)

دوم:
احادیث من بلغ (61) – به نظر برخی فقها بر تسامح در ادله سنن دلالت دارد و به نظر عده ای دیگر صرف محبوبیت اعمالی که مدلول روایات ضعیف السند هستند را می فهماند – دلالت دارند که قرائت سوره ها و آیات شریفه، ثواب های نقل شده بر آن ها را خواهند داشت، هر چند این روایات فضائل مورد خدشه باشند. یعنی اصل قرائت آیات و سوره ها ارزش دارد و ثواب بر آن ها مترتب است، هر چند این روایات از معصوم (سلام الله علیه) صادر نشده باشند.

سوم:
اصل جواز عمل به حدیث ضعیف السند مورد اتفاق علما است. (62) آنچه مورد نهی شرعی قرار گرفته، نسبت دادن عمل به شارع مقدس است. آری! اگر بر مجعول بودن یک حدیث دلیل داشته باشیم، عمل به آن جایز نیست، اما عمل کردن به روایتی که نمی دانیم مجعول است یا خیر؟ و تنها به خاطر نداشتن دلیل بر صحت آن، آن را ضعیف معرفی می کنیم، جایز است؛ به شرط آنکه با سایر ادله و احکام تعارضی نداشته باشد.

چهارم:
تعداد این روایات به قدری زیاد است که ادعای علم اجمالی به صدور برخی از آن ها بعید نیست.

پنجم:
می دانیم که اصل مسأله ثواب از باب تفضل است؛ نه استحقاق. علامه مجلسی فرموده است:
جایز است خداوند با یک تسبیح گفتن صواب صدقه دادن صد شتر را بدهد و با صدقه دادن صد شتر ثواب هزاران برابر آن را بدهد. یا آنکه با یک تسبیح این امت ثوابی را بدهد که در برابر صدقه صد شتر در امت های سابق می داده است و یا آنکه گفته شود هر کدام از این اعمال از جهتی تأثیر دارد که دیگری ندارد. مثلاً گاهی گفته می شود یک لقمه نان بهتر از صد لیوان آب است و گاهی یک لیوان آب بهتر از صد لقمه نان است و گاهی قرائت یک سوره قرآن بهتر از صد حج و عمره است و گاهی یک حج بهتر از صد ختم قرآن است. پس این اعمال به منزله غذای روح انسان هستند که هر کدام در جای خود لازم هستند و هیچ کدام جایگزین دیگری نمی شود. (63)
مرحوم قاضی سعید قمی در روایتی که می گوید:
ثواب یک لا اله الا الله آن است که چهل و پنج میلیون سیئه بخشیده و چهل و پنج میلیون حسنه نوشته و چهل و پنج میلیون درجه ترفیع پیدا کند.
را از باب علم حروف و با ابجد به دست آورده است. (64)
بنابراین تفضل در این ثواب ها را باید ملاحظه کرد.

4. سخن آخر
با توجه به آنچه بیان شد باید ادعا کرد که برخی از این روایات به صورت قطع مجعول است، مانند روایات ابوعصمه مروزی و برخی احتمالاً مجعول هستند، مانند حدیث مفصل نقل شده از اُبی بن کعب. سایر روایات در باب خواص آیات و سور از باب اقتضا است؛ نه علیت. یعنی قرائت آن سوره در صورتی که سایر شرایط موجود و موانع مفقود باشد، می تواند باعث آن ثواب شود و چه بسا انجام بسیاری از اعمال نیک از شرایط آن و ترک همه گناهان از باب عدم المانع آن باشند. همچنان که احتمال دارد ادعا شود علل شرعی معرف و کاشف هستند؛ نه علت واقعی. (65) بنابراین معلوم نیست قرائت این سوره ها یا آیات، علت تخلّف ناپذیر از برای ترتب این ثواب ها باشد، همچنان که احتمال انشاء بودن این روایات نیز وجود دارد که خبر از ترتب این خواص و آثار نمی باشد، بلکه در مقام انشاء هستند.
ضمناً روشن است که در مقام مقایسه بین دو عمل، باید مشابهت و سنخیت بین آن ها برقرار باشد و لذا اگر در روایتی ثواب قرائت قرآن با حج و عمره مقایسه شد، باید مراد حج و عمره استحبابی باشد و لذا هرگز معنای این روایات آن نیست که قرائت یک سوره بر ثواب یک حج واجب ترجیح دارد. و وقتی که مقصود حج وعمره استحبابی باشد، جایز است که ثواب یک عمل مستحب از یک جهت بیش از عمل مستحب دیگر باشد و آن عمل مستحب از جهات دیگر بر این عمل استحبابی ترجیح داشته باشد.

پی‌نوشت‌ها:

1. جلال الدین عبدالرحمان سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج 4، ص 158.
2. همان، ص 120.
3. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی تصانیف الشیعه، ج 5، ص 19 و ج 7، و ج 16.
4. همان، ج 16، ص 262.
5. متن کامل این حدیث در: عبدالحلیم الحلّی، الرسول المصطفی و فضائل القرآن ج 1، صص 439-416 نقل شده است.
6. عنکبوت، آیه 45.
7. توبه، آیه 103.
8. علی متقی هندی، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، ج 6،ص 348.
9. رعد، آیه 31.
10. حشر، آیه 21.
11. زمر، آیه 23.
12. اسراء، آیه 46.
13. اسراء، آیه 82.
14. اسراء، آیه 45.
15. یس، آیه 9.
16. یونس، آیه 57.
17. اعراف، آیه 204.
18. سید محمدحسین طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 183.
19. محمد بن علی بن الحسین، شیخ صدوق، الامالی، مجلس 81، ص 437، ج 10.
20. محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج 2، ص 600.
21. ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن، ج 2، ص 318.
22. انفال، آیه 33.
23. نوح، آیات 10-12.
24. هود، آیه 52.
25. رعد، آیه 28.
26. بحارالانوار لجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج 93، صص 118 و 124.
27. ابوالفرج عبدالرحمان بن علی بن جوزی، العلل المتناهیه فی الاحادیث الواهیه، ج 1، ص 113؛ درالمنثور، ج 6، ص 411.
28. ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح فی الادعیه و الصلوات و الزیارات، ص 97.
29. ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 9، ص 70.
30. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 81، ص 240.
31. محمدتقی مجلسی، روضه المتقین فی شرح کتاب من لایحضره الفقیه، ج 14، ص 404.
32. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 98، ص 259.
33. جلال الدین عبدالرحمان سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، ج 6، ص 410.
34. به عنوان نمونه ر.ک: نورالثقلین، ج 1، ص 258، حدیث 1026.
35. سید ابوالقاسم الموسوی الخویی، البیان فی تفسیر القرآن، ص 28.
36. محمد بن احمد انصاری قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 78.
37. کذاب و جعال بودن وی نزد علمای رجال و درایه شیعه و اهل سنت مورد اتفاق است و غالباً نیز تصریح کرده اند که وی حدیث فضائل را جعل نموده است. ر.ک: شهید ثانی، الرعایه، ص 156؛ ابن اثیر، جامع الاصول، ج 1، ص 76؛ میزان الاعتدال، ج 4، ص 279؛ منتهی المقال، ج 6، ص 387؛ ابوحاتم بستی، کتاب المجروحین، ج 2، ص 48؛ ذهبی، المغنی فی الضعفاء، ج 2، ص 467؛ هندی، تذکره الموضوعات، ص 82؛
38. ابوحاتم بن حبان تمیمی بستی، کتاب المجروحین، ج 2، ص 45.
39. محمد بن شیخ طوسی، الفهرست، ص 51.
40. محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفه الرجال، ص 552.
41. محمد بن علی شوکانی، الفوائد المجموعه فی الاحادیث الموضوعه، ص 296.
42. عبدالرحمان بن علی بن جوزی، الموضوعات، ج 1، ص 240.
43. تذکره الموضوعات، ص 82.
44. الجامع لاحکام القرآن، ج 1، ص 79.
45. زین الدین علی بن احمد (شهید ثانی)، الرعایه فی علم الدرایه، ص 157.
46. جلال الدین سیوطی، اللئالی المصنوعه فی الاحادیث الموضوعه، ج 1، ص 227.
47. ابن صلاح، مقدمه، ص 59.
48. محمد بن علی بن الحسین (شیخ صدوق)، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 131.
49. آقا بزرگ تهرانی، الذریعه الی التصانیف الشیعه، ج 7، ص 273.
50. تذکره الموضوعات، ص 84.
51. همان، ص 314.
52. الموضوعات، ج 1، ص 240.
53. عبدالحلیم حلی، الرسول المصطفی و فضائل القرآن، ج 1، ص 376.
54. محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج 1، ص 18.
55. ابوعلی فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 4، ص 71.
56. حجر، آیه 87.
57. قدر، آیه 2.
58. بقره، آیه 261.
59. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 39، ص 2.
60. انعام، آیه 160.
61. وسائل الشیعه، ج 1، ص 60.
62. القواعد فی علوم الحدیث، ص 93؛ منهج النقد فی علوم الحدیث، ص 293.
63. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 87، ص 9.
64. صدوق، شرح توحید، ج 1، ص 65.
65. آیت الله ابوالقاسم خوئی، المحاضرات فی اصول الفقه، ج 5، ص 113.
منبع مقاله :
نصیری، علی؛ (1387)، معرفت قرآنی جلد دوم، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید