توکل، کلید پیروزی و خوشبختی(1)

توکل، کلید پیروزی و خوشبختی(1)

نویسنده: یداله طاهری

توکل یکی از منازل دین و مقامی از مقامات اصلی یقین و از درجات مقربین است. کسی که اعتقاد قلبی و قطعی پیدا می کند که غیر از خدا فاعلی نیست و هیچ قدرتی جز از جانب او نیستند. در این مقاله به معنای توکل و حقیقت، درجات و جایگاه توکل از نظر قرآن و معصومین اخلاق و عرفان پرداخته ایم و در ادامه به برخی از آثار اخلاقی و وضعی این مقام متعالی اشاره نموده ایم.

مقدمه

مسلماً اصل بازسازی و تعالی معنوی انسان مهم ترین هدف رسولان الاهی بوده است. اخلاق دانش مقدس و ارزشمندی است که عنایت به آن پاکی از رذیلتها و ناپاکیهاست.
دستیابی به آراستگیهای نفسانی و به تبع آن رسیدن به آرامش روحی جز با رسیدن به مقام قرب الهی میسر نیست و این جز با دلسپردن و مدد خواهی از خود او ممکن نمی باشد.
بشر همواره به دنبال گمگشته ای بوده است تا شاید در جوارش به آرامش برسد. البته در بیشتر اوقات بدلایل متعدد او دل به سراب می سپرد و ره به بیراهه می برد. لذا همه ایام از دغدغه و آشفتگیها ی خیالی در رنج است.
پر واضح است روح متعالی آدمی جز با القاء خالق خود و نوشیدن از چشمه ی زلال لطف او سیراب نمی شود. آسودگی حقیقت صرفاً با وصل شدن به دریای بیکران رحمت الهی و یکی شدن با او امکان پذیر است. آنجاست که تمام مصائب و سختیهای دنیا شیرین و گوارا می شود. رسیدن به مقام قرب یار چنان لذت بخش و گواراست که مشکلات و ناملایمات برای آدمی نوش می گردد.

ذره ای سایه عنایت خوشتر
از هزاران طاعت طاعت پرست

بیان مسئله

توکل از ماده ی وکل در لغت به معنی اظهار عجز در کاری و اعتماد کردن به دیگری (1) و در اصطلاح به معنی سپردن کارها به خدا و اعتماد و اطمینان به لطف او و یأس از مردم و تسلیم خدا بودن است نه به این معنی که دست از تلاش و کوشش بردارد بلکه تا آنجا که در توان دارد. سعی کند و منزلگاهها را یکی پس از دیگری با تمام توان بپیماید.(2) اما آنچه از توان او بیرون است به خدا واگذارد و از الطاف جلیه و خفیه او مدد بطلبد.
واژه ی توکل در قرآن نیامده، اما مشتقات آن، هفتاد بار در قرآن آمده است. در قرآن کریم، توکل، در کنار ایمان، تقوا و صبر به کار رفته است که این مطلب حاکی از اهمیت نسبت توکل با ایمان و همچنین تقوا و صبر است؛ زیرا یکی از ویژگی های مؤمنان، توکل آنان به خداوند است.(سوره ی آل عمران آیات 822 و 160، مائده آیه ی 11، توبه آیه ی 5، تغابن آیه ی 13، مجادله آیه ی 10 و…)
در احادیث معانی و مضامین بسیاری برای توکل آمده است. از جمله پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
معنای توکل آن است که بنده بداند آفریدگار هیچ سود و زیانی برای او ندارد و فقط به خداوند امیدوار باشد و از غیر او نهراسد و تنها برای او کار کند.(3) بر اساس این حدیث، توکل بر خدا راه دست یابی به یقین و کسب صفاتی چون صبر و رضا و زهد و اخلاص از نتایج و آثار توکل است.
امیرالمؤمنین (ع) توکل را در کنار تفویض امور به خدا، رضا به قضای او، تسلیم در برابر اوامر او، از ارکان چهارگانه، ایمان برشمرده است.(4)
درعلم اخلاق نیز توکل بسیار مورد توجه است. خواجه نصیر، توکل را یکی از انواع دوازده گانه ی اخلاق که ذیل فضیلت عدالت قرار می گیرند، آورده و آن را به معنای زیادت و نقصان و تعجیل و تأخیر نطلبیدن در اموری دانسته است که قدرت و کفایت و اندیشه ی بشری مجال تصرف در آنها را ندارد.(5)
توکل در عرفان از مقامات متعالی است. ابونصر سراج، آن را پس از مقام صبر(6) و ابوطالب مکی آن را پس از زهد و هر دو آن را پیش از مقام رضا آورده اند.(7)
توکل چنان که گفتیم جز اعمال منتهیان و در کنار یقین و صبر و عزیمت و صدق از اعمال باطنی شمرده شده اند.
عبدالله شیری می گوید: توکل منزلی از منزل های دین و مقامی از مقامات اهل یقین است و بلکه از درجات مقربین است.(8)
خواجه عبدالله انصاری می گوید: توکل عبارتست از اینکه شخص کاملاً خود را به حق متعال که مالک واقعی است واگذار و به او اعتماد کند.(9)

حقیقت توکل

همان گونه که مطرح شد توکل به معنای اعتماد و امیدواری به خدای متعال می باشد، اعتمادی که مبدأ آن حسن ظن به خدا و منتهایش آرامش و اطمینان قلبی است.(10)
شبری اعتقاد دارد که حقیقت توکل همان اعتماد قلبی در تمام کارها بر خدا و صرف نظر از ما سوی الله است و این منافات با تحصیل اسباب ندارد و البته منظور ترک فعالیتهای جسمانی و تدبیر عقلانی نیست که این جهل محض است… (11).
فیض می گوید: توکل از درهای ایمان است و تمام ابواب ایمان دارای 3 رکن است علم، حالت و عمل. علم ریشه ی آن است و اعمال متوکلانه میوه ی آن حالت و اخلاق درونی مصداق توکل است و حقیقت توکل را اعتماد قلبی بر وکیل (خدا) می داند.(12)

درجات توکل

برخی از علمای اخلاق درجات توکل را در 3 بخش بیان فرموده اند:
1 – اعتماد و اطمینان به او مثل اعتمادش به وکیل باشد که برای انجام کارهایش انتخاب می کند (این پایین ترین درجه است).
2 – انسان از اصل توکل غافل و در وکیل خود یعنی خداوند فانی است. برخلاف نوع اول که توجه فرد بیشتر به رابطه ی قراردادی وکالت است. این درجه از توکل کمتر تحقق می یابد و زودتر از بین می رود و برای افراد خاص حاصل می شود. این درجه مثل طفل شیرخواری است که جز مادر کسی را نمی شناسد و به غیر از او اعتماد ندارد و در هر حادثه ای فوراً مادر را صدا می زند.
3 – عالی ترین درجه آنست که انسان همه ی حرکات و سکنات خویش را به دست خداوند ببیند. تفاوت این نوع از توکل با نوع دوم در این است که در اینجا شخص حتی تضرع و دعا را هم رها می کند و باور دارد که خدا امور را به حکمت خود تدبیر می کند. برخی علما گفته اند در این درجه فرد در برابر خدا هیچگونه اراده ای از خود ندانسته باشد و هر چه او بخواهد همان مطلوب مطلوب است و هر چه او بخواهد مورد بی اعتنایی اوست. پس تضرع و گریه و التماس بی مفهوم است!
نمونه ی واقعی این نوع توکل، اتکال حضرت ابراهیم (ع) است. زیرا هنگامی که نمرودیان او را در منجنیق نهاده تا در آتش اندازند، فرشته الهی به او یادآوری می کند که از خداوند درخواست یاری و نجات نماید. ولی او در پاسخ می گوید: اطلاع خداوند از حال من، مرا بی نیاز از درخواست (نجات) از او می کند.(13) برخی از علما این مقام را مقام صدیقین می دانند و مخصوص کسانیکه در برابر ذات پاک خدا مبهوت و غرق صفات جمال و جلال او هستند.(14)

خدا چو صورت ابروی دلگشای تو بست
گشاده کار من اندر کرشمه های تو بست

مرا و سرو چمن را به خاک راه نشاند
زمانه تا قصب زرکش قبای تو بست

مرا به بند تو دوران چرخ راضی کرد
ولی چه سود که سررشته در فضای تو بست

چو ناقه بر دل مسکین من گره مفکن
که عهد با سر زلف گره گشای تو بست

تو خود حیات دگر بودی ای نسیم
وصال خطانگر که دل امید در وفای تو بست

زدست جور تو گفتم ز شهر خواهم رفت
به خنده گفت که حافظ، برو که پای تو بست

آثار اخلاقی توکل

با تعمق در آیات و روایات و کتب اسلامی به آثار و برکات فراوانی از توکل به خداوند پرداخته شده است. که در اینجا به جهت تلخیص کلام به برخی اشاره می گردد:

1- خشنودی و محبت الهی

مهمترین دستاورد توکل این است که انسان متوکل محبوب خدا می شود:
فاذا عزمت فتوکل علی الله ان الله یحب المتوکلین (16)
– اما هنگامی که تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن (زیرا) خدا متوکلان را دوست دارد.
در حدیث معراج نیز می خوانیم:
و حببت محبتی للمتوکلین علی
دوستی من با متوکلان حتمی است.

2- تقوای الهی (ترک گناه و عدم سلطه ی شیطان)

همانطور که در بخش ارتباط توکل و تقوا مطرح گردید، برای رسیدن به درجه والای تقوا و دوری از گناهان و دوری از تسلط وسوسه های شیطانی فقط می بایست بر خداوند متعال توکل نمود. انسانها به میزان ایمان و توکل خود از زیر سلطه ی شیطان خارج خواهند بود و در نتیجه از آلودگی و انحراف مصون خواهند ماند.
أنه لیس له سلطان علی الذین آمنوا و علی ربهم یتوکلون (17)
چرا که او (شیطان) بر کسانی که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکل می کنند تسلطی ندارد.
یعنی وقتی رابطه ی انسان با خدا محکم باشد و در همه ی امور به او توکل کند و فقط اعتمادش به او باشد وی در مصونیتی قرار می گیرد که شیطان قادر به نفوذ در او نخواهد بود.

3- شجاعت و بیم نداشتن از سرزنش دیگران و کمی همراهان:

همانطوریکه ذکر شد توکل آن است که از هیچ کس و از هیچ چیز جز خدا نترسید. شخص متوکل به دلیل اعتماد قلبی که به وکیل خود دارد از مصائب و از نهی دیگران هراسی ندارد هر چند تعدادشان زیاد باشد.
کسی که جز خدا از کسی باکی ندارد در تصمیمات و اقدامات خود با صلابت و شجاعت تمام عمل می کند.

4- طمأنینه و آرامش

یکی از خصوصیات بارز اخلاقی از مؤمنان طمأنینه و آرامش ظاهر و باطن است که از ثمرات توکل به خداوند می باشد. قرآن مجید بیان می دارد:
«کسانی که به ایشان گفتند مردمان ضد شما گرد آمدند از آنان بهراسید، نه تنها نهراسید بلکه ایمانشان افزایش یافت و گفتند خداوند ما را بس است که او بهترین وکیل است»(18)
تقویت روحیه مؤمنان از برکات توکل است که خداوند در آیه ی 122 سوره ی نمل بدان اشاره نمود، که چگونه آنان را به جهت توکل از شکست باز می دارد و روحیه شان را تحکیم می بخشد و اینگونه می شود که بر دشمنان خویش پیروز می گردند.
امام صادق (ع) می فرمایند:
توکل رمز موفقیت است و انسان متوکل، موفق، شاداب و پر نشاط است.(19)

5- امیدواری و پرهیز از یأس و ناامیدی

یکی از خصوصیات اخلاقی مترتب از توکل رجاء و امید است. رجا عبارتست از احساس راحتی قلب در نتیجه انتظار تحقق امری که محبوب و خوشایند است.
در فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی نیز می خوانیم:
سپاس خدایی را که جز او نخوانم و اگر غیر از او بخوانم دعایم مستجاب نمی گردد. سپاس خدایی را که به جز او امید ندارم و اگر به دیگری امیدوار شوم، امید برنیاید.

6- همت عالی داشتن

حضرت جواد (ع) فرمود:
اعتقاد به خدای تعالی بهای هر چیز گرانبها و نردبانی به سوی همه بلندیها (مقامات عالیه) است.(20)

پی نوشت ها :

1. جوهری، ابن فارس، مرتضی زبیدی، “وکل”.
2. طوسی، خواجه نصیر، اخلاق ناصری.
3. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ج 10، ص 676.
4. همان، ج 1، حدیث 22565 و 22567.
5. طوسی، خواجه نصیرالدین، اخلاق ناصری، ص 64.
6. معراج، ابونصر، اللمع فی التصوف.
7. مکی، ابوطالب، سکوت القلوب.
8. شبر، عبدالله، الاخلاق.
9. فیض کاشانی، محمد، الحجه البیضا، ج7.
10. سراج، ابونصر، اللمع فی التصوف، ص 52.
11. شبر، عبدالله، الاخلاق شبر، ص275.
12. فیض کاشانی، محمد، الحجه البیضا، ج 7.
13. تفسیر قمی، ج 2، ص 73، به نقل از کتاب اخلاق اسلامی، احمد دیلمی و مسعود آذربایجانی.
14. نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، ص 786.
15. سعدی، مصلح الدین، گلستان.
16. سوره ی آل عمران، آیه ی 159.
17. سوره ی نحل آیه ی 19.
18. سوره ی آل عمران، آیه ی 173.
19. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، ص481.
20. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 75، ص 314.

منبع: فصلنامه فکر و نظر شماره 9و8

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید