پژوهشگر: موسی فقیه حقانی
السلام علیکما یا ولیی الله
و یا نوری الله فی ظلمات الارض1
هنگامی که امام علی بن محمد (ع) معروف به هادی و ابنالرضا به دستور متوکل عباسی و بوسیله «یحیی بن هرثمه بن اعین» از مدینه، شهر پیامبر، به سامراء احضارگردیدند روح تازهای در کالبد پایتخت نظامی عباسیان دمیده شد. سامراء که سُرَّمَن رای نیز میگویندش هر چند دیدن طبیعتاش هر بینندهای را مسرور میکند، اما بافت جمعیتی و شرایط نظامی حاکم بر آن در کنار خشونت و سبعیت متوکل عباسی زندگانی را در آن بسیار سخت ساخته بود. مرد محبوب مدینه که پاکترین و راستگوترین خلق بود روزهای سختی را در پادگان نظامی عباسیان پیش روی داشت. سامراء دوازده سال پیش از آن که به قدوم مبارک ابوالحسن ثالث امام علیالنقی (ع) متبرک گردد به عنوان پایتخت عباسیان برگزیده شد. تندخویی و درازدستی ممالیک ترک که در اطراف معتصم عباسی گرد آمده بودند مردم بغداد را به ستوه آورد، لذا معتصم از خوف شورش مردم به سامراء رفت و آنجا را به پایتختی برگزید و از آن پس خراب آباد سامراء، مسکن هشت تناز خلفای بنیالعباس گردید. تا اینکه در 279 قمری رو به افول نهاد و به سرعت بهقصبهای تبدیل شد. از این پس به آن ساءمنرأی (بدا بر آنکه آن را ببیند) گفتند. سامراء چون به ظلم آباد شد، شوکتش دیری نپائید. شهری که در عرض شش سال از 221 تا227 قمری عمارتهایش بر عمارتهای با شکوه بغداد تنه می زد در دوران متوکل عباسی به اوج خود رسید، بقایای قصرهای این شهر نمادی ازدوران سراسر ظلم متوکل عباسی است که در دوران او و به دستور وی کربلای معلی و حرم حسینی تخریب و زمین آن شخم زده شد. و از عبرتهای بزرگ الهی اینکه خلیفه ظالم در دنیا و آخرت خانه خراب گردید. متوکل نه ماه بیشتر در قصر تازه تأسیس خود در کنار سامراء، که موسوم به قصر جعفری و متوکلیه شد اقامت نکرده بود که به دست پسر خود منتصر کشته شد و کاخ و آبادیهای اطراف آن ویران گردید. این پایان ماجرا نبود، پایتخت در 279 قمری دوباره به بغداد منتقل شد و سامراء به کلی متروک گردید و جز مشهد امامین همامین (علیهماالسلام) و حریم آن و سرداب و محله کرخ جایی معمور نماند.
امام هادی (ع) که دوران سخت متوکل را در سامراء گذرانده بود، سه خلیفه دیگر عباسی به نامهای منتصر، مستعین و معتز را نیز در خرابآباد سامراء دید و سرانجام در 254 قمری به دستور معتز به شهادت رسید و خاک سامراء که با حضور آن حضرت شرافت یافته بود، جسم آن حضرت را در بر گرفت. حسن بن علی(ع) در غم شهادت پدر گریبان چاک کرد و او را در خانه خود غسل داد و دفن کرد. امام هادی این خانه را که مدفن ایشان شد از دلیل بن یعقوب نصرانی خریده بود. امام حسن عسکری که پس از پدر عهدهدار امامت شیعیان شده بود با یاد خاطرات غم بار پدر روزهای سختی را در سامراء گذراند. خوب بیاد داشت که هنگام ورود پدر، متوکل دستور داد آن بزرگ را درکاروانسرای گدایان جای دادند .سالهای سخت گیری بر زوار حسین (ع) و تخریب حرم مطهر سیدالشهداء در 236 قمری قلب امام عسکری را می فشرد و به یاد میآورد که پدر هنگام شدت بیماری در دوره متوکل به محمدبن حمزه میگفت که: با احتیاط کسی را به حایر حسینی (ع) بفرستید تا برای من دعا کند و نیز شنیده بود که پدر در پاسخ سوال علیبن بلال که از سر تعجب پرسیده بود: او خود حایر است، او را با حایر حسینی (ع)چکار؟ فرموده بود: من دوست دارم برای من دعا نمایند در آنجا که خدا دوست میدارد او را در آنجا بخوانند.2 و این در شرایطی بود که قبر سیدالشهداء به دستور متوکل عباسی شخم زده شده بود. فرا خواندن امام به مجلس متوکل در حالتی که خلیفه عاصی بر خدامست بود و از امام می خواست که برای او شعر بخواند، حبس امام و کندن قبر در مقابلدیدگان آن حضرت، آماده کردن غلامان زنگی برای قطعه قطعه کردن ذریه زهرا (س)، پیاده کشاندن فخر آسمان و زمین به دنبال خود و وزیراش فتح ابن خاقان برای خوارنمودن آن حضرت و… وقایعی بود که یادآوری آنها قلب امام عسکری را میآزرد و این در حالی بود که آن بزرگ که معروف به ابومحمد زکی، هادی، عسکری و ابنالرضا بود خود روزگار خوشتری نداشت. در دوران فرعونی معتمد عباسی، فرعون زمان از تولد موسی آل محمد (ص) بیمناک بود لذا مراقبتها نسبت به بیت حضرت عسکری شدت گرفت، معتمد راه چاره را در به شهادت رساندن امام عسکری دانست، لذا آن حضرت به دستور او مسموم و در بامداد هشتمین روز از ماه ربیعالاول سال 160 هجری پس از راز و نیازی عاشقانه به جوار معبود شتافت. نماز را امام عصر بر پیکر پدر اقامه کرد و در هجوم مأموران فرعون برای دستگیری موسی زمان، یوسف زهرا (س) در سرداب ومحل عبادت پدران خود به چاه غیبت فروشد و شرافت آن مکان افزون گردید. جسم پاک امام حسن عسکری نیز در همان خانه و در کنار قبر مطهر امام علیالنقی (ع) به خاک سپرده شد و پس از آن اجساد مطهر نرجس خاتون مادر امام عصر (عج)، حکیمه خاتون عمه آن امام غایب از نظر و نیز جده مادر امام حسن عسکری و حسین بن علیالهادی در آن مکان مقدس به خاک سپرده شد و خاک سامراء نیز مانند خاک بقیع و مدینه، نجف و کربلاء و مشهد امام رضا (ع) برای شیعیان تقدس یافت. قبور آن بزرگان زیارتگاه شیعیان آل محمد (ص) شد و سامراءی ویران به سبب شرافت مدفونین آلالله در آنجا محلتوجه شیعیان قرار گرفت و همین اندکی باعث آبادانی سامراء گردید. ناصرالدوله حمدانی یعنی همان «ابومحمدحسن بنابی الهیجاء عبدالله بن محمد حمدان بن حمدونتغلبی» صاحب موصل اولین کسی است که بر قبر شریف امامان در سامراء قبه ساخت وبرای ضریح پرده کشید و گرداگرد سامراء دیوار کشید و اطراف خانه امامان (ع) عمارات و ابنیه ساخت. پس از او احمدبن بویه معروف به معزالدوله سومین سلطان آل بویه در337 قمری به تعمیر آن مکان شریف همت گماشت. عضدالدوله دیلمی نیز این افتخار راداشت تا در 368 قمری به تعمیر قبور امامین همامین عسکریین(ع) اقدام نماید.3
در دوره صفویه گنبد و صحنی برای مرقد امامان در سامراء ساخته شد. در 1198ق احمدخان دنبلی حاکم مردمدار خوی که 30 سال بر آن خطه حکومت کرده بود به قصد تعمیر و توسعه بارگاه عسکریین (ع) در سامراء برادر همسر خود میرزا محمد رفیع فرزند میرزا شفیع مستوفیالممالک را به همراه تعدادی معمار و کارگر به سامراء اعزام کرد تا عمارت جدیدی به سان عمارت نجف بر روی قبور ائمه (ع) بسازند.4 ممانعت برخی از اهل عراق از کار هیئت اعزامی احمدخان نزدیک بود به درگیری منجر شود که با جلب نظر سلیمان پاشا والی بغداد هیئت توانست کار خود را در سامراء آغاز کند. احمدخان دنبلی در توطئهای شوم توسط برادرزادگان خود در 1200 قمری به قتل رسید. ظاهرا ًمحرک ترور وی آقا محمدخان قاجار بود. به این ترتیب کار ساختمان صحن سامراء یک سال متوقف شد.
اما سرانجام حسینقلیخان فرزند احمدخان دنبلی پس از کنترل اوضاع و سرکوب مخالفان و قاتلان پدر خود، میرزا جعفر وزیر را که پسر میرزا رفیع سابقالذکر بود به سامراء اعزام کرد و او نیز در طی دو سال عمارت آنجا را از قبیل صحن و مناره و رواق وصفه و ایوان و سرطاق و پیش طاق بنا کرد. این اقدامات تا 1207 قمری به طول انجامید و بارگاه عسکریین (ع) وضعیت مناسبی پیدا کرد. از خاندان دنبلی چندتن از جمله احمدخان دنبلی، کلبعلیخان پسر احمدخان، سلمان خان، نظرعلی بیگخان پسراحمدخان در آن مکان مقدس مدفون هستند. با توجه به عادات اهالی سامراء به بهرهبرداری از ارادت شیعیان نسبت به اهل بیت (ع) در راستای ارضای آزمندیهای خود در عین بیتوجهی به نگهداری و حفاظت از بارگاه عسکریین (ع) لازم بود هر از چند گاهی شیعیان عاشق خود دست به کار شده و از حریم با صفای اهل بیت (ع) حفاظت نمود و در تعمیر و نگهداری آن بکوشند. ادیبالملک که خود در 1273 قمری جهت زیارت بهعتبات عالیات مشرف شده بود مینویسد: تا به حال سه دفعه از هندوستان به جهت طلاکردن گنبد مطهر ]طلا[ آوردهاند، لیکن به این مصرف نرسیده و از میان رفته مگر به قدر یک کمربند در دوره گنبد طلا شده است و مابقی از گچ سفید است.