چگونه باغبان خوبی باشیم؟

چگونه باغبان خوبی باشیم؟

نویسنده:نویسنده: دکتر احمد به پژوه

اصل هماهنگی عاملان تربیتی

در نظام تعلیم و تربیت یک جامعه بطور اعم و در نظام تعلیم و تربیت یک خانواده بطور اخص، میان کلیه ی عاملان تربیتی و تعلیمی باید همدلی، همفکری، همکاری و هماهنگی وجود داشته باشد. درغیر این صورت آن نظام از کارایی لازم برخوردار نبوده و میان متعلمان و مربیان تعارض، چندگانگی، اضطراب و کشاکش حاصل می شود و سرانجام به سلامتی روانی کودکان آسیب های شدیدی وارد می شود. از این رو برای تربیت کودکان سالم و با نشاط، ضرورت دارد میان کلیه ی عاملان تربیتی و همه ی کسانی که با کودک سروکار دارند، وحدت و هماهنگی وجود داشته باشد. مهمترین عاملان تربیتی، مادر و پدر هستند. راز و رمز موفقیت عاملان تربیتی در چهار رکن اساسی همدلی، همفکری، همکاری و هماهنگی است و مولوی چه زیبا گفته است که :

همزبانی، خویشی و پیوندی است
مرد با نامحرمان چون بندی است.

ای بسا، هندو و ترک هم زبان
ای بسا، دو ترک چون بیگانگانهتر است.

اگر میان پدر و مادر در امر تربیت کودک وحدت نظر وجود داشته باشد، کودک از ثبات عاطفی، احساسی امنیت روانی، شخصیت سالم و متعادل بهره مند می شود. شخصیت سالم و متعادل بهره مند می شود. زمانی که از عاملان تربیتی سخن به میان می آید. منظور عاملان تربیتی داخل خانه مانند پدر، مادر، خواهر، برادر، مادر بزرگ و پدر بزرگ و عاملان تربیتی خارج از خانه (مدرسه و جامعه )، مانند معلم، مدیر، ناظم، راننده، سرایدار، همسالان، رادیو و تلویزیون… است.
در مقابل چنانچه میان عاملان تربیتی هماهنگی لازم وجود نداشته باشد، پیامدهای جبران ناپذیری حاصل خواهد شد و کودک به ناپایداری و دوگانگی شخصیت، عدم توانایی در تصمیم گیری، عدم اعتماد به نفس، تزلزل ارزش ها و آسیب پذیری فرهنگی دچار می شود. نکته یی که ضرورت دارد به آن اشاره شود این است که پدر و مادر باید به یکدیگر احترام بگذارند و گناه است اگر پدری، مادر را نزد کودک تحقیر و سرزنش کند. همچنین گناه است اگر مادری، بخواهد نزد کودک به پدر بی احترامی کند. به همین ترتیب پدرها و مادرها باید به معلمان و مربیان احترام بگذارند و متقابلاً معلمان و مربیان باید با پدرها و مادرها با احترام رفتار کنند. بدیهی است در صورت عدم هماهنگی میان عاملان تربیتی، فضای خانه و مدرسه به فضای کشاکش های روانی و عاطفی تبدیل می شود که بیشترین آسیب را به رشد متعادل کودک وارد می کنند.
از این رو بیشترین تأکید را باید بر هماهنگی پدر و مادر داشت. پدر و مادر باید قبلاً درباره ی امور گوناگون تربیتی و زندگی کودک مطالعه کنند، با یکدیگر مشورت و همفکری کنند، اختلاف نظرهای شان را مطرح کنند و به تفاهم برسند و آنگاه تصمیم بگیرند. لازمه ی هماهنگی، وقت گذاشتن و اهمیت دادن به این امر است.
برای مثال دختر یا پسری می خواهد برای جشن تولد، به خانه ی دوستش برود. پدر می گوید: « نرو». مادر می گوید: «نه باید برود، اشکال ندارد!» دختر در آستانه ی در قرار می گیرد و یک پا جلو و یک پا عقب، نمی داند برود یا نرود. در این موقعیت پدر و مادر با هم دعوا می کنند. پدر می گوید: «نه خانم نباید برود.» مادر می گوید: «نه آقا اشکالی ندارد، بگذارد برود!» حالا دختر هم بلاتکلیف ایستاده است و ادامه ی ماجرا. این می شود عدم وحدت عاملان تربیتی پدر و مادر که بر چگونگی ارتباط آنها با فرزندشان آسیب وارد می کند. در این شرایط و فضا است که کودک می آید پیش مادر از پدر شکایت می کند و می رود پیش پدر از مادر بد می گوید. کودک در این وضعیت، ریاکار و منافق و در نهایت به چند گانگی شخصیت مبتلا می شود.
یکی دیگر از موانع هماهنگی، دخالت پدر بزرگ و مادر بزرگ است که ضرورت دارد پدر و مادر قبلاً با آنها هماهنگی لازم را به عمل آورند. البته طبق تحقیقات انجام شده بزرگترین مانع هماهنگی، ازدواج نامناسب و نادرست پدر و مادر است که تا پایان عمر بر روابط آنها با یکدیگر و بر روابط پدر ومادر با کودک، آثار سوء بر جا می گذارد. از این رو بهترین نقطه ی شروع آموزش خانواده، همسرگزینی است. بنابراین:
همدلی، همفکری، همکاری و هماهنگی عاملان تربیتی، به ویژه پدر و مادر اساس یک رشد سالم است.

انعکاس رفتار

کودکان چگونه رفتار می کنند؟ همانطور که با آنها رفتار می شود!
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه با بردباری و تحمل باشد، کودک صبر و استقامت را می آموزد.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه عدالت و مساوات باشد، کودک عدالت خواهی را می آموزد.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه دشمنی و خصومت باشد، کودک عنادورزی و کینه توزی را می آموزد.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه نام خدا و یاد خدا باشد، کودک خداشناسی را می آموزد.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه درستی و صداقت باشد، کودک رستگاری و راستگویی را می آموزد.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه استهزاء و ریشخند باشد، کودک فردی خجالتی و متزلزل بار می آید.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه تشویق و تحسین باشد، کودک فردی متکی به نفس بار می آید.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه زور و پرخاشگری باشد، کودک فردی مضطرب و پرخاشگر بار می آید.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه رازداری و اعتماد باشد، کودک فردی امین و رازدار بار می آید.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه توجه و تأیید بیش از حد باشد، کودک فردی از خود راضی و خود بزرگ بین بار می آید.
اگر سلوک و رفتار با کودک همراه سرزنش و تحقیر باشد، کودک فردی گوشه گیر و خود کوچک بین بار می آید.
اگر کودک در دوران رشد احساس امنیت و ایمنی کند، فردی استوار و ثابت قدم بار می آید.
اگر کودک به قدر کافی در بازی های گروهی شرکت کند، فردی اجتماعی بار می آید.
اگر رفتارهای کودک مورد سؤال و جواب قرار گیرد، فردی مسؤول بار می آید.
اگر به رفتارهای درست کودک توجه شود یا پاداش داده شود، فردی قدرشناس بار می آید.
اگر به سؤال های کودک با دقت و سادگی پاسخ داده شود، فردی کنجکاو بار می آید.
اگر زندگی کودک مبتنی بر برنامه و اصول و ضوابط باشد، کودک نظم و ترتیب را می آموزد.
اگر در تماس با کودک به قول های داده شده عمل شود، کودک وفای به عهد را می آموزد.
اگر رفتارهای درست کودک مورد تأیید و تصدیق قرار گیرد، موجب اعتماد به نفس او می شود.
اگر کودک در دوران رشد به قدر کافی دوست داشته شود، یاد می گیرد خود و دیگران را دوست بدارد.
منبع:نشریه 7 روز زندگی-ش86.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید