استوارسازی پایه های رهبری مکتبی در میان امّت

استوارسازی پایه های رهبری مکتبی در میان امّت

نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری

نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی احزاب
نام احزاب برای این سوره، از داستان جنگ خندق، الهام گرفته شده است؛ جنگی که در آن قریشیان و یهودیان، علیه مسلمانان با یکدیگر هم پیمان شدند، خداوند نیز نیرنگ آنان را بازگرداند و شاید این نیرنگ، بزرگترین گزندی باشد که پروردگار سبحان آن را از رسالت خویش دور داشت.
سوره احزاب، حقایق رنگ رنگی را برای ما یادآور می شود، لیک برای کسی که در آن اندیشه کند، اینگونه به نظر می رسد که محور آن، استوارسازی پایه های رهبری مکتبی در میان امّت باشد، این رهبری مکتبی (رسالت) نقطه اوج دین، شوکت شریعت و امانت سترگی است که آسمانها، زمین و کوهها از به دوش کشیدن آن درمانده شدند، لیک انسان آن را بر دوش کشید و بدان خویش را ستم کرد.
آیات سوره در این چارچوب جریان یافته اند تا شخصیت رهبر مکتبی را برای ما یادآور شوند. این رهبر، با توفیق پروردگار و عصمت او، بر نیروهای فشار اجتماعی برتری می جوید؛ او از پروردگار پروا داشته، از کافران و منافقان فرمان نمی برد، بلکه پیروی وحی الهی است و بر خدا توکل می کند. (آیات 1-3)
سیاق آیات دو داستان برای ما بازگو می کند که نخستین آنها شخصی و دیگر عمومی است:
الف: قرآن از رهگذر داستان زیدبن حارثه، که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را به فرزندی پذیرفت، بر آن است تا رسمی جاهلی را از میان بردارد؛ این رسم پیش از آنکه اسلام آن را به وسیله ی قرآن و مبارزه ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نقض کند، جاری بود و بر اساس آن، عرب فرزندخوانده را بدون اینکه زاده ی پدرخوانده ی خود باشد به او ملحق می ساخت. از نقض این رسم، دو نکته الهام گرفته می شود:
اوّل: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، پدر زید نیست و شایسته نیست به رهبری، چنین عنوانی دهیم.
دوم: پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خود، رسوم جاهلی را به چالش می کشاند و در این راه آزار می بیند، این نکته، بیانگر آن است که رهبر مکتبی باید ویژگی به چالش کشاندن امور باطل را داشته باشد. (آیات 4-5)
سیاق آیات، سخن خویش را در پیرامون شخصیت رهبر، چنین کامل می کند که (پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم)، به مؤمنان از خودشان سزاوارتر و نزدیکتر است و همسرانش مادران ایشانند و خویشاوندان- که مراد از آنان در اینجا فرزندانی هستند که از پشت پیامبرند- بر اساس کتاب خدا، بعضی نسبت به بعضی اولویت دارند. قرآن بدین وسیله روند رهبری امّت پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را ترسیم می نماید. (آیه 6)
قرآن بر پیمانی تأکید دارد که پروردگار از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خویش گرفت، همانگونه که این پیمان را از پیامبران اولی العزم، پیش از آنکه رسالت را بر دوش آنان بیفکند، گرفته است. شاید مهمترین بندهای این پیمان، کرنش نکردن در برابر منافقان و کافران و خالص نمودن فرمانبرداری از خدا باشد. (آیات 7-8)
ب: قرآن از رهگذر داستان احزاب، ویژگیهای رهبریِ مکتبی را بیان می دارد و اینکه چگونه باید به هنگام فرا رسیدن شرایط دشوار، از این رهبری پیروی کرد. نیز نباید اراده ی پولادین مؤمنان همین که به آزمونهای سخت گرفتار آمدند، به سستی گراید. قرآن در این سوره بازگو می کند که چگونه شایسته است رسول خدا، برای مسلمانان الگویی نیک قرار گیرد.
آری؛ اطاعت و فرمانبرداری، حقّی است که به هنگام رویارویی با خطرها، نمایان می شود و مردم باید فرمانبرداری خود از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به سطحی بالا برسانند و همانند منافقانی نباشند که از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) رخصت گرفته، گفتند: خانه های ما بی حفاظ است، ولی خداوند آنان را رسوا کرد، که تنها خواهان گریزند.
قرآن از رهگذر پرده برداری از ویژگیهای منافقان، ما را از افتادن در مهلکه نفاق به هنگام خطر، برحذر می دارد.
همچنین قرآن استحکام ایمان مؤمنان راست گفتار را روشن می سازد، آنان هنگامی که دسته های دشمن را دیدند که برای یورش به مدینه در پی هم می آمدند، گفتند: این همان است که خداوند و فرستاده اش به ما وعده دادند و خدا و فرستاده اش راست گفتند و دیدن دسته های دشمن، مگر بر ایمان و کرنش آنان نیفزود. (آیات 9-22)
پس از بیان ویژگیهای مؤمنانِ راست گفتار و پاداش نیکِ آنان، قرآن بیان می دارد که چگونه خداوند، کافران را به گذشتگان خود بازگرداند و چگونه یهودیان را از دژهایشان به زیر آورد و سرزمین آنها را میراث مسلمانان گرداند. (آیات 23-27)
سپس سیاق آیات به بیان احکام زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می پردازد و آنان را میان شرفِ خدمت به رسول خدا و وابستگی به زر و زیور زندگی دنیوی، مختار می گذارد. قرآن بیان می دارد زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در صورت مبادرت به کار زشتِ آشکار، عذابشان دوچندان خواهد بود (به سبب جایگاه آنان نسبت به رسول خدا) و در صورت فرمان بردن و انجام دادن کارهای شایسته نیز پاداششان دوچندان خواهد بود. (آیات 28-31)
از تمامی این آیات، الهام گرفته می شود که خانواده ی رسالت چگونه باید از آزمندی پاک بوده، از قانون شکنی به دور باشند.
سپس قرآن، با فرمانهایی شدید، زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را می گوید که با ناز، سخن نگویند و گفتاری شایسته بر زبان رانند و در خانه هایشان قرار گیرند و مانند روزگار جاهلیتِ قدیم، زینتهای خویش را آشکار نکنند.
سیاق آیات، بزرگی خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن می سازد، همان کسانی که خداوند هرگونه پلیدی را از آنان زوده، و پاک، پاکشان کرده است. قرآن بر آن است تا مسیر رسالت را پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آشکار سازد؛ همان مسیری که مسلمانان ناگزیر باید بدان درآیند. (آیات 32-33)
قرآن بار دیگر از زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سخن می گوید که چگونه باید آیات خدا و سخنان حکمت آمیزی را که در خانه هایشان خوانده می شود، یاد کنند. (آیه 34)
کلام وحی ویژگیهای زنان و مردان با ایمان را یاد می کند تا مثالی پیش نهاده، برای شناخت مردم، سنجه ای در اختیار ما قرار داده باشد. از دیدگاه کتاب آسمانی ما، برجسته ترین این ویژگیها، گردن نهادن به فرمان پروردگار و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است و شاید گردن نهادن، بالاترین مراتب تسلیم در برابر رهبری و پس از پابرجایی در جنگ، برترین درجه ی ایمان باشد. (آیه 35)
آنگاه قرآن داستان ازدواج رسول خدا با زن طلاق داده شده ی زید را بازگو می کند تا این رسم جاهلی را براندازد که بر اساس آن پسرخوانده، همچون پسر است و چنانچه زن خود را طلاق دهد، ازدواج با آن زن روا نیست. قرآن بیان می دارد که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بشر است و در آنچه خدا بر او واجب گردانده، گناهی بر او نیست. (آیات 36-38)
قرآن به توصیف پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و کسانی می پردازد که پیش از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر راه او رفته، رسالتهای الهی را به مردم رساندند. از دیدگاه قرآن آنان از خدا می ترسند و از هیچ کس جز خدا بیم ندارند. (آیه 39)
بر پایه ی نگرش قرآن، برترین رابطه ای که امّت را به پیامبرشان پیوند می دهد، رسالت پروردگار برای آنان است و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)، پدر هیچ یک از مردان امّت نیست، لیک فرستاده ی خدا و خاتم پیامبران است. (آیه 40)
برای اینکه مردم به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نزدیک شوند باید به پروردگار بیشتر بگرایند و او را فراوان یاد کرده، صبح و شام به پاکی بستایند، زیرا پروردگار همراه فرشتگان خود بر مردم درود می فرستد تا آنان را از تاریکیها به سوی روشنایی برآورد. (آیات 41-44)
قرآن ویژگیهای والای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را یاد می کند؛ او گواه، بشارتگر و هشداردهنده است و مردم را به فرمان خدا، به سوی او فرا می خواند و چراغی تابناک است و هر که به پروردگار و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او ایمان آورد به فضل فراوان دست پیدا خواهد کرد. (آیات 45-47)
سپس قرآن در (آیه 48) آنچه را که در آغاز سوره یاد کرده بود، تکرار می کند که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) نباید از کافران و منافقان فرمان بَرَد، نیز باید از آزارشان درگذرد.
پس از یادکردِ حکمی شرعی و عمومی در پیرامون طلاق، پروردگار فرمان می راند که پرداختن مهریه (در صورت توافق میان دوطرف) ضرور است و در صورت عدم توافق بر سر مهریه در ازدواج، پس از طلاق باید چیزی به زن طلاق داده شده، پرداخت، چه، هر بهره ای ناگزیر بهایی دارد. پروردگار سپس از یک ویژگی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرده برمی دارد که چنانچه زن مؤمنی داوطلبانه خویش را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ببخشد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) (برعکس دیگر مردان مؤمن) می تواند همسری او را بپذیرد. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می تواند نوبت هر کدام از زنهای خود را که بخواهد به تأخیر اندازد و هر کدام را که بخواهد پیش خود جای دهد و از این پس، به همسری گرفتن زنان و نیز گرفتن زنانی دیگر به جای این زنان، بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حلال نیست. (آیات 49-52)
سیاق آیات بر آن است تا مسلمانان را ادب آموزد، از این رو آنان را فرمان می دهد که به اُتاقهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وارد نشوند و در انتظار پخته شدن غذا ننشینند و پس از این که دعوت شدند و غذا خوردند برای گفتگو کردن در خانه نمانند، قرآن برای مسلمانان روشن می سازد که این کارها پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را می آزارد. قرآن مسلمانان را می فرماید: چون از زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چیزی خواستید از پشت پرده از آنان بخواهید و گویا این امر نیز تنها ویژه ی زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، چه، برای دیگر زنان رواست که در صورت رعایت پوشش اسلامی به گونه ای مستقیم با مردان سخن بگویند. همچنین این حکم نیز ویژه ی زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است که آنها نمی توانند پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، ازدواج کنند.
آری؛ بر زنان درباره ی نزدیکان، زنان همکیش و مادرانشان گناهی نیست که دیده شوند. (آیات 53-55)
سیاق آیات، اینگونه ویژگیهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را یکایک برمی شمرد و از بزرگی و عظمت او پرده برمی دارد. سپس قرآن فرمان می دهد تا از رهگذر درود فرستادن بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، با او پیوندی برقرار سازیم، آیا پروردگار و فرشتگانش بر او درود نمی فرستند؟ بنابراین درود و سلام فرستادن بر او واجب و فرمانبرداری و گردن نهادن به او ناگزیر است. (آیه 56)
قرآن کسانی را که به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، چه از طریق پراکندن شایعه هایی علیه وی و چه از راه اذیت کردن فرزندان او، آزار می رسانند، نفرین می کند و آنان را به کیفری سخت در آخرت وعده می دهد. (آیه 57)
سپس قرآن جنبه ای از آزاررسانی منافقان به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را روشن می سازد، آن هنگام که زنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر زنان مسلمان را از این که خود را تماماً نپوشانند، باز می دارد، تا از این طریق شناخته شده، آزار نبینند. (آیات 58-59)
در همان هنگام، منافقان، بیماردلان و شایعه افکنانی که همواره به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آزار می رسانند، از سوی قرآن به شدت تهدید شده، به تبعید و کشته شدن بیم داده می شوند. قرآن برای این که منافقان، بیماردلان و شایعه افکنان را اندرز دهد، ایشان را نسبت به روز رستاخیز بیم می دهد و روشن می سازد که مردمان از رستاخیز می پرسند، سپس می گوید: شاید رستاخیز نزدیک باشد و خداوند کافران را نفرین کرده، چه، آنان را در دوزخ جاودان می سازد و در آنجا یار و یاوری نمی یابند. آن هنگام، چهره هایشان را در آتش زیر و رو می کنند و آرزو می دارند که ای کاش خدا را فرمان می بردیم و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را اطاعت می کردیم. آنان می کوشند تا مهتران و بزرگان خویش را سرزنش کنند که آنها مایه ی گمراهیشان شدند. (آیات 60-68)
سیاق آیات، دیگربار این گروه را با بیان سرنوشت کسانی که موسی را آزار دادند و به چیزی دست نیافتند، بیم می دهد، چه، خداوند موسی (علیه السلام) را آبرومند ساخت، پس آزار قوم او چه ارزشی داشت؟ (آیه 69)
قرآن، مؤمنان را فرمان می دهد تا سخنی استوار بر زبان رانند (که از تهمت و دشنام به دور باشند) و آنان را به آمرزش فرمان می دهد و روشن می سازد هر کس خدا و پیامبرش را فرمان بَرَد قطعاً به رستگاری بزرگی نایل آمده است. (آیات 70-71)
از دیدگاه قرآن باید از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و اولی الامر (امامان معصوم) فرمان بُرد و این فرمانبرداری، امانت بزرگی است که آسمانها و زمین و کوهها از برداشتن آن سرباز زدند، در حالی که انسان آن را بر دوش گرفت و او ستمگری نادان است. منافقان از بر دوش کشیدن این امانت شانه خالی کردند، خداوند نیز آنان را عذاب می کند در حالی که توبه ی مردان و زنان را پذیرا می گردد و او همواره آمرزنده و مهربان است. (آیات 72-73)
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید