نویسنده: دکتر احمد (رجبعلی) زمانی
توقیعات (1) (نامه های نشانه دار)
در طول غیبت صغری یعنی در مدت 69 سال و شش ماه و پانزده روز مکاتبات زیادی از سوی سفرا و نواب چهارگانه با امام عصر، حضرت حجه بن الحسن المهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) انجام گرفت. برخی از این توقیعات به شخص آنان مربوط بود و برخی هم به دیگر افراد که اینان واسطه ارسال و گرفتن پاسخ بودند و نیز در میان توقیعات، نامه هایی مشاهده می شود که شخصیت های برجسته عالم اسلام همانند ابراهیم بن مهزیار، اسحاق بن یعقوب و شیخ محمد بن محمد النعمان مشهور به شیخ مفید (رحمه الله) گیرنده آن ها بوده اند.
نیازمندی ها و مقتضیات جامعه آن روز سبب می شد که گاه به صورت ابتدایی از سوی بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) توقیعاتی صادر گردد و به دست نوّاب چهارگانه آن حضرت برسد که خود هشداری بود برای افراد خاص؛ همانند آن چه را ابوعلی بن ابوالحسین اسدی از جعفر محمد بن عثمان عمری (رحمه الله) نقل می کند و نیز هشداری بود برای کسانی که در وجوهات شرعیه تصرفات غیرمجاز می کردند و به عواقب ناپسند آن توجه نمی نمودند.
مجموعه توقیعات، دربرگیرنده پرسش ها و پاسخ هایی است که افراد و یا اکثر جامعه دینی آن روز با آن درگیر بودند و می توان امروز برخی از آن ها را به جوامع خودمان سرایت داد و بهره گرفت.
تعداد توقیعات به صورت قطعی مشخص نیست؛ گرچه برخی از بزرگان همانند شیخ صدوق (رحمه الله) سعی وافری نموده و 48 توقیع را در خلال 53 عنوانِ حدیثی ذکر کرده است که در میان آن ها بیش از 64 موضوع را می توان به عنوان محور بحث های مکاتبه ای دید. (2) علامه مجلسی (رحمه الله) 23 روایت را نقل کرده است که در قالب این احادیث، صدور توقیعات مبارکه (پرسش ها و پاسخ ها) از سوی امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مطرح شده است که حدود 130 موضوع در این پاسخ ها به چشم می خورد. (3) این موضوعات، امور مورد ابتلا و معضلات (شخصی یا اجتماعی) فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و روحی و روانی مردم آن زمان بوده است که از این طریق با امام زمان خویش مطرح می نمودند و ارتباط روحی و روانی خویش را با وی برقرار می کردند و در نتیجه آن مشکلات را با کمال موفقیت پشت سر می گذاشتند.
از مجموعه ی توقیعات به دست آمده و ارتباطات مکاتبه ای، چند مطلب ذیل حائز اهمیت است:
الف) چنان چه بخواهیم مجموعه توقیعات صادره را بر طول زمان غیبت صغری تقسیم کنیم تقریباً در هر سال یک نامه رد و بدل شده است و در هر نامه حدود دو موضوع اساسی و چند موضوع جزئی مطرح گردیده که همگی توسط قائم آل محمد – صلوات الله علیه – پاسخ داده شده و به آن ها التفات گردیده است که امروز برخی از آن ها از ذخائر فقهی و کلامی و اعتقادی می باشد و جامعه اسلامی و فقها از آن ها بهره برداری می کنند.
ب) به خوبی می دانیم معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و روحی و روانی جامعه در خلال هفتاد سال بیش از آن مقداری است که در توقیعات شریفه آمده است و نواب أربعه و دیگر چهره های برجسته عالم اسلام به عنوان امناء سعی وافر می نمودند و به معضلات فکری، فقهی، دینی و روحی مردم پاسخ می دادند؛ همان طوری که حضرت در توقیعه شریفه اش به محمد بن عثمان بن عَمری فرمود: أَمَّا الحَوَادِثُ الوَاقِعَهُ، فَارجِعُوا فِیهَا إِلَی رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُم حُجَّتِی عَلَیکُم وَ أَنَا حُجَّهُ اللهِ عَلَیهِم… ؛ و اما درباره ی حوادثی که پیش خواهد آمد، به راویان حدیث ما رجوع کنید که آنان حجت من بر شما هستند و من نیز حجت و دلیل از سوی خدا بر آنانم. (4)
بر همین اساس بسیاری از مردم، مشکلات دینی و اجتماعی خود را با فقها و دانشمندان همان عصر غیبت صغری در میان می گذاشتند و بدان عمل می کردند و معتقد بودند که تکلیف خود را انجام داده اند و نه تنها رادع و مانعی از سوی نواب أربعه دیده نمی شد، بلکه آنان نیز تأیید می نمودند.
ج) از مجموع توقیعات به دست می آید که نواب و سفرای أربعه، مسئول سامان دهی و سازمان دهی نهاد وکالت و نیابت بودند تا شیعه حرکتی منسجم و سامان یافته داشته باشد و در زیر فشارها و اختناق های حاکم هضم نگردد و معتقدات زلال خویش را برای نسل های آینده و حاکمیت جهانی خویش و ظهور و بروز عدالت گسترده خداوند نگه دارد و حاکمیت مستضعفان عاشق عدالت و بندگی خدا را محقّق سازد.
د) نحوه ارتباط با نواب أربعه و تقلیل مکاتبات در اواخر غیبت صغری و کوتاهی عمر چهارمین سفیر و چگونگی توصیه حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) به علی بن محمد سمری (رحمه الله) در روزهای آخر عمر و در آخرین توقیع، همگی از ایجاد زمینه و آمادگی جامعه برای پذیرش غیبت کبری حکایت می کند، زیرا حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) مرقوم داشت:
فَاجمَع أَمرَک وَ لا تُوصِ إِلَی أَحَدٍ یَقُومُ مَقَامَکَ بَعدَ وَفَاتِکَ فَقَد وَقَعَتِ الغَیبَهُ الثّانِیَهُ (التَّامَّهُ) فَلا ظُهُورَ إِلّا بَعدَ إِذنِ اللهِ – عَزَّ وَ جَلِّ – وَ ذَلِکَ بَعدَ طُولِ الأَمَدِ وَ قَسوَهِ القُلُوبِ وَ امتِلاءِ الأًرضِ جَوراً…؛ پس خود را برای مرگ مهیا ساز و به احدی وصیت مکن که بعد از وفات تو قائم مقام تو شود. دومین غیبت (کبری) فرا رسیده است و بعد از آن ظهوری نیست، مگر با اذن خداوند – عزّ و جلّ – که آن بعد از مدتی طولانی است که قلب ها در آن قسی گردد و زمین پر از جور و ستم شود…. (5)
محورهای اساسی توقیعات
با توجه به اهمیّت موضوعات مطرح شده در توقیعات، محورهای اساسی آن را بررسی می کنیم:
1. ایجاد امید، انسجام، سازمان دهی و تشکل
محور فوق از اساسی ترین محورهایی است که نتیجه ی همه توقیعات وارد شده است، زیرا حراست از اسلام ناب نبوی و علوی در همه بحران ها، در سایه ی این محور ممکن است و شواهد تاریخی در همه اعصار، به ویژه در عصر حضور جانشینان پیامبر گواه آن است.
در مقدمه همین بحث مطرح شد که امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیع خود به محمد بن سعید عمری فرمود: در حوادث و مشکلات نوین به فقها و راویان احادیث ما مراجعه کنید که اینان اوامر نهایی را برای شما و امت اسلامی صادر خواهند نمود و انسجام و یک پارچگی شما حفظ خواهد شد. توجه به اوامر فقها و وحدت و انسجام جامعه اسلامی و طرح مسائل عقلانی جهت جذب جوامع انسانی دیگر، سبب انسجام و سازمان دهی و تشکل جامعه منتظر جهانی است.
امام حسن عسکری (علیه السلام) ضمن معرفی امام بعد از خود، فلسفه وجودی حجت خدا و نوّاب خاص را با جمع حاضر چنین مطرح می فرمود:
جِئتُم تَسأَلُونِّی عَنِ الحُجَّهِ مِن بَعدِی؟ قَالُوا: نَعَم.
فَإِذَا غُلامٌ کَأَنَّهُ قِطَعُ قَمَرٍ أَشبَهُ النَّاسِ بِأَبِی محمّد – عَلَیهِ السَّلامُ – فَقَالَ:
هَذَا إِمَامُکُم مِن بَعدِی وَ خَلِیفَتِی عَلَیکُم، أَطِیعُوهُ وَ لا تَنَفَرَّقُوا مِن بَعدِی فَتَهلِکُوا فِی أَدیَانِکُم. أَلّا وَ إِنَّکُم لا تَرَونَهُ مِن بَعدِ یَومِکُم هَذَا حَتِّی یَتُمَّ لَهُ عُمُرٌ، فَاقبَلُوا مِن عُثمَانَ مَا یَقُولُهُ وَ انتَهُوا إِلَی أَمرِهِ وَ اقبَلُوا قَولَهُ فَهُوَ خَلِیفَهُ إِمَامِکُم وَ الأَمرُ إِلَیه؛ آمده اید تا از حجّت و امام بعد از من سؤال کنید؟ پاسخ داد: بلی. در آن هنگام پسر بچه ای زیبا همانند پاره ای از ماه ظاهر شد؛ کسی که شبیه ترین فرد به ابومحمد – علیه السلام – بود، امام عسکری (علیه السلام) فرمود: این امام و رهبر شما بعد از من است و جانشین من بر شما خواهد بود. او را فرمان برید و اطاعت کنید و بعد از من متفرّق نشوید. تفرقه سبب هلاکت و نابودی شما و دینتان خواهد شد. توجه داشته باشید بعد از امروز او را نخواهید دید تا این که زمان غیبتش به پایان رسد. پس گفتار عثمان [بن سعید عمری] را بپذیرید و فرمایش او را فصل خطاب کار خود قرار دهید و قول او را بپذیرید. پس او [عثمان] جانشین و نایب امام زمان شماست که کارها به دست او حل خواهد شد. (6)
2. تجلیل از اصحاب خویش و دوست داران اهل بیت (علیهم السلام)
محمد صالح همدانی گفته که برای حضرت صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نامه ای نوشته است که خاندان و نزدیکان، مرا اذیت می کنند و شماتت می نمایند و می گویند که خاندان اهل بیت (علیهم السلام) فرموده اند: خادمان ما از بدترین خلق خدایند. حضرت مهدی (عجل الله تعلای فرجه الشریف) پاسخ داد: وَیحَکُم أَمَا تَقرَؤُونَ ما قَال – عَزَّ وَ جَلَّ -: (َجَعَلْنَا بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ الْقُرَى الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا قُرًى ظَاهِرَهً)؛ وای بر شما! آیا کلام خدا را نمی خوانید که فرمود: بین آنان و بین قریه هایی که مبارکشان ساختیم قریه های ظاهری قرار داده ایم؟ وَ نَحنُ وَ اللهِ القُرَی الَّتِی بَارَکَ اللهُ فِیهَا وَ أَنتُمُ القُرَی الظّاهِرَه؛ به خدا سوگند! ما آن قریه های مبارکیم و شما قریه های آشکار (کنار آن) هستید. (7)
در بعضی از توقیعات از آنان نام برد و تجلیل خاص نمود و فرمود: أَمَّا محمد بنُ شَاذَانَ بنِ نُعَیمٍ، فَهُوَ رَجُلٌ مِن شِیعَتِنَا أَهلَ البَیتِ؛ امّا محمد بن شاذان بن نعیم پس او مردی از شیعیان ما اهل بیت است (او مورد تأیید ماست). (8)
3. طرد چهره های فاسد و فرصت طلب
کسانی بودند که بیشترین سوء استفاده را می کردند و در جهت منافع دنیوی خود و انحراف افکار زلال دینی مردم تلاش می نمودند و یا ادعای مهدویت داشتند و افکار غلط خویش را شایع می نمودند که موضع گیری های امام حسن عسگری (علیه السلام) و یا حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در توقیعات گواه بر رفتار آنان است. طرد و انزجار از « ابومحمد الشریعی »، « عزاقری »، محمد بن نضیر النمیری الفهری و « احمد بن هلال کرخی » از این قبیل بوده است:
در توقیع امام حسن عسکری (علیه السلام) چنین آمده است: أَبرَأُ إِلَی اللهِ مِنش الفِهرِیِّ وَ الحَسَنِ بنِ محمدبنِ بَابَا القُمِّیِّ فَابرَأ مِنهُمَا فَإِنِّی مُحَذِّرُکَ وَجَمِیعَ مَوَالِیَّ وَ إِنِّی أَلعَنُهُمَا – علَیهِمَا لَعنَهُ اللهِ – مُستَأکِلَینِ یَأکُلانِ بِنَا النَّاسَ، فَتَّانَینِ، مُؤذِیَینِ آذَاهُمَا اللهُ وَ أَرکَسَهُمَا فِی الفِتنَهِ رَکساً…؛ من از « فهری » و « حسن بن محمد بن بابای قمی » به خدا برائت می جویم و از هر دوی آن ها بی زار و منزجرم. پس تو و همه موالیان خود را از او برحذر می دارم و بر آن دو، لعن و نفرین می کنم که لعنت خدا بر آنان باد. آنان به نام ما، شکم خود را سیر کردند و مردم را چپاول نمودند. فتنه گر و اذیت دهنده [مؤمنان] هستند. خداوند آنان را اذیت و آزار دهد و واژگون در فتنه ها نماید به طوری که هرگز خلاص نگردند…. (9)
امام حسن عسکری (علیه السلام) نسبت به احمدبن هلال چنین مرقوم فرمود: احذَرُوا الصُّوفِیَّ المُتَصَنِّعَ؛ از این صوفی ساختگی بپرهیزید و برحذر باشید. (10)
حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) درباره احمد بن هلال در توقیعی مفصّل خطاب به قاسم بن العلا (11) مرقوم فرمود: قَد کَانَ أَمرُنَا نَفَذَ إِلَیکَ فِی المُتَصَنِّعِ ابنِ هِلالٍ – لا رَحِمَهُ اللهُ – بِمَا قَد عَلِمتَ لَم یَزَل لا غَفَرَ اللهُ لَهُ ذَنبَهُ وَ لا أقَالَهُ عَثرَتَهُ، دَخَلَ فِی أمرِنَا بِلا إِذنِ مِنِّا وَ لا رِضًی، یَستَبِدُّ بِرَأیِهِ فَیَتَحَامَی مِن دُیُوِننَا، لا یَمضِی مِن أَمرِنَا إِیَّاهُ إِلّا بِمَا یَهوَاهُ وَ یُرِیدُ أَردَاهُ اللهُ فِی نَارِ جَهَنَّمَ فَصَبَرنَا عَلَیهِ حَتِّی بَتَرَ اللهُ عُمُرَهُ بِدَعوَتِنَا وَ کُنَّا قَد عَرَّفنَا خَبَرَهُ قَوماً مِن مَوَالِینَا فِی أَیَّامِهِ – لا رَحِمَهُ اللهُ – وَ أَمَرنَاهُم بِإِلقَاءِ ذَلِکَ إِلَی الخُلِّصِ مِن مَوَالِینَا وَ نَحنُ نبرَأُ إِلَی اللهِ مِنِ ابنِ هِلالٍ – لا رَحِمَهُ اللهُ – وَ مِمَّن لا یَبرَأُ مِنهُ…؛ ما رأی خود را درباره [احمد] بن هلال متظاهر [میان تهی] بنابر آن چه می دانی اعلان داشتیم. خداوند گناهش را نبخشد و از لغزش های او نگذرد. او در کارهای ما بدون اجازه و رضایت ما دخالت کرد و براساس خودرأیی و استبداد در اندیشه، طلب های ما را به نفع خود تمام کرد. ما به آن چه او انجام می دهد و هوس رانی می کند خشنود نیستیم و کارهای او را تأیید نمی کنیم. خداوند او را در جهنم واژگون گرداند. ما بر آن چه او انجام داد صبر کردیم تا این که ما با نفرین ما عمرش به پایان رسید. ما او را به بسیاری از یاران خویش معرفی کردیم. خداوند او را رحمت نکند. ما به برخی از دوستان خود دستورهای ویژه ای را نسبت به او داده ایم و ما در پیشگاه خداوند از ابن هلال و هر کس که از او برائت نجوید بی زاری می جوییم. خداوند رحمتش را شامل حال او نگرداند. (12)
4. افشاگری و طرد گروه های منحرف
توقیع حضرت خطاب به اسحاق بن یعقوب ناظر آنانی است که به صورت دسته جمعی و مکتبی حرکتی را شروع کردند همانند غلات، نمیریه [طرفداران محمد بن نضیر نمیری]، قائلین به تناسخ، بدعت گذاران و اباحه کننده محرمات الهی:
اما راه عمویم، جعفر و فرزندانش، راه برادران یوسف – علیه السلام – است [که غیر از حسادت و طلب دنیا چیز دیگری نبود]. اما گفتار و اعتقاد کسی که می گوید حسین – علیه السلام – کشته نشده است، کفر و دروغ و گمراهی است و اما ابوالخطاب، محمد بن ابی زینب أجدع و یارانش افرادی فرو مایه و ملعون هستند. با هم اندیشان و یاران وی مجالست نکنید. من از اینان بی زار هستم و پدران من نیز از آنان متنفرند. (23)
5. تأیید سفرای چهارگانه و چهره های پرفروغ عالم اسلام
راجع به سفرای چهارگانه و کسانی که با تمام وجود در راه احیای دین و حاکمیّت اهل بیت (علیهم السلام) قدم برداشتند و تأیید آنان از جهات مختلف اعتقادی، فکری، سیاسی، مالی و کارهای وکالت در بخش معرفی نواب أربعه گذشت، لکن تأیید برخی از اشخاص دیگر نیز حائز اهمیت است؛ همانند آن چه را که محور عالم امکان، مهدی صاحب الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، درباره شیخ مفید (رحمه الله) مرقوم فرمود. به واقع عبارات ذیل شگفت آور است و بی اختیار خواننده را به کُرنش در برابر این شخصیت ها وا می دارد. در پایان ماه صفر 410 هـ.ق از ناحیه مقدسه خطاب به شیخ چنین نامه ای آمد: لِلأَخِ السَّدِیدِ وَ الوَلیِّ الرَّشِیدِ، الشَّیخِ المُفِیدِ، أَبِی عَندِ اللهِ محمد بنِ محمد بنِ النُّعمَانِ، أَدَامَ اللهُ إِعزَازَهُ مِن مُستَودَعِ العَهدِ المَأخُوذِ عَلَی العِبَادِ.
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ؛ أَمَّا بَعدُ سَلامٌ عَلَیکَ أَیُّهَا المَولَی المُخلِصُ فِی الدِّینِ المَخصُوصُ فِینَا بِالیَقِینِ فَإِنَّا نَحمَدُ إِلَیکَ اللهَ الَّذِی لا إِلَهَ إِلاّ هُوَ وَ نَسأَلُهُ الصَّلاهَ عَلَی سَیِّدِنَا وَ مَولانَا نَبِیِّنَا محمد وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ نُعلِمُکَ أَدَامُ اللهُ تَوفِیقَکَ لِنُصرَهِ الحَقِّ وَ أَجزَلَ مُثُوبَتَکَ عَلَی نُطقِکَ عَنَّا بِالصِّدقِ أَنَّهُ قَد أُذِنَ لَنَا فِی تَشرِیفِکَ بِالمُکَاتَبَهِ وَ تَکلِیفِکَ مَا تَؤَدِّیهِ عَنَّا إِلَی مَوَالِینَا قِبَلَکَ أَعَزَّهُمُ اللهُ بِطَاعَتِهِ وَ کَفَاهُمُ المُهِمَّ بِرِعَایَتِهِ لَهُم وَ حِرَاسَتِه…؛ نامه ای به برادر مقاوم با ایمان و دوست بالنده و رشید ما، ابوعبدالله محمد بن محمد بن نعمان، شیخ مفید که خداوند عزّت وی را مستدام بدارد.
به نام خداوند بخشنده ی مهربان، اما بعد، سلام خداوند بر تو که در دوستی ما به زیور اخلاص آراسته و به مرحله ی یقین رسیده ای. ما در مورد وجود نعمت تو خدا را سپاس می گوییم. آن که جز او معبودی نیست و رحمت پیاپی را برای سرور و پیامبرمان، محمد و أهل بیت طاهرینش خواستاریم. خداوند توفیقات شما را جهت یاری حق استمرار بخشد و پاداش فراوانی را بر سخنان صادقانه ات عنایت فرماید. اعلام می داریم تو مجاز در مکاتبه ی با ما و رساندن پاسخ آن به دوستان ما در نزد خودت هستی و بدین مقام تشرّف یافته ای. خداوند آنان را در سایه طاعتش عزیز گرداند و امور مهم آنان را با هدایت و حراست خویش کفایت نماید. (14)
ادامه دارد…
پینوشتها:
1. توقیعات جمع توقیعه است و آن نامه و رساله ای است که بعد از تمام شدن مطلب به امضای نویسنده برسد و یا دارای نشانه ای باشد که گیرنده آن را بشناسد؛ گویا رمزی بین او و مخاطبان است و به بیان دیگر توقیع و توقیعه؛ نامه ی نشانه دار است و جمع آن « تواقیع » هم می باشد. (دهخدا، لغت نامه، ج 5، ص 6265 – 6266).
2. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 235 – 307، باب 45، ذکر التوقیعات الوارده عن القائم (علیه السلام).
3. بحار الانوار، ج 53، ص 150 – 198، باب 31، ما خرج من توقیعاته – علیه السلام –
4. کمال الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 328، توقیع سوم.
5. همان، ص 294، توقیع و حدیث 45 و شیخ مفید، الفصول العشره، ص 10.
6. شیخ طوسی، الغیبه، ص 357.
7. معجم احادیث الامام المهدی، ج 5، ص 352، ح 1788.
8. قطب الدین الراوندی، الخرائج و الجرائح، ج 3، ص 1114.
9. بحارالانوار، ج 25، ص 317، ح 84.
10. مستدرک الوسائل، ج 12، ص 318، ح 14194.
11. قاسم بن علا، وکیل حسین بن روح و محمد بن عثمان سعید عَمری بوده است.
12. بحارالانوار، ج 50، ص 38، ب 4 و محمد صدر، تاریخ الغیبه الصغری، ص 500 – 503.
13. کمال الدین و تمام النعمه، ج2، توقیع چهارم.
14. بحارالانوار، ج 53، ص 175 – 177، ح 7 و 8؛ جواد علی، المهدی المنتظر عند الشیعه الاثنی عشریه، ص 289 – 294. آن چه در قالب توقیعات از شیخ مفید (رحمه الله) نقل شده، در عصر غیبت کبری، در صفر سال 410 هـ.ق و شوال 412 هـ.ق صادر شده است که دو توقیع بیشتر نیست و فقط احتجاج طبرسی آن را نقل کرده است و از نظر سبک و سیاق با دیگر توقیعات تفاوت هایی دارد.
مؤلف: براساس مدارک موجود، توقیعات مربوط به شیخ مفید (رحمه الله) سه تاست که دو تای آن توسط ابومنصور طبرسی (رحمه الله) در احتجاج نقل شده و یکی از آن ها مفقود است و دو توقیع، یکی در روز پنج شنبه 23 ذی حجّه 412 هـ.ق و دیگری در اول شوال 412 هـ.ق از ناحیه مقدسه صادر شده است ولکن لازم است به نکات ذیل توجه شود: 1. دو توقیع با توقیعات صادره در غیبت صغری (دوره سفرای چهارگانه) تفاوت دارد و نسبت به آن ها طولانی است و سبک و سیاق دیگری دارد. 2. قسمت پایانی دو توقیع با عبارات منحصر به فردی است که در نامه های دیگر دیده نمی شود. 3. مرحوم آیه الله خوئی دو توقیع را مرسل می داند، زیرا وسائط بین مفید و طبرسی – رحمه الله علیهما – را مجهول می داند و بر محتوای آن ها هم اشکال هایی را وارد کرده است. (معجم رجال الحدیث، ج 7، ص 209).
لکن با نگاه کلی به این دو توقیع معلوم می شود شیخ مفید (رحمه الله) مورد توجه و عنایت خاصه ی حضرت بقیه الله الاعظم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بوده و حضرت برای او احترام فوق العاده ای قائل شده است که همین امر سبب شده است او از روحیه ی مقاومی برخوردار باشد و شیعیان را از هر گونه توطئه ی دشمنان قسم خورده مصون و محفوظ بدارد. و الله العالم.
منبع مقاله:
زمانی، احمد؛ (1393)، اندیشه انتظار (شناخت امام عصر(عج) و چگونگی حکومت جهانی صالحان)، قم: بوستان کتاب، چاپ پنجم.