نعمتهای الهی و قلمرو رفتار ما

نعمتهای الهی و قلمرو رفتار ما

نویسنده: آیت الله سیدمحمدتقی مدرسی
مترجم: محمد تقدمی صابری

نگاهی به درونمایه و محورهای سوره ی نحل
از آن رو که این سوره برای ما نعمتهای الهی را یادآور می شود، نزد برخی به سوره ی « نِعَم » و نزد دیگران به سوره ی نحل نامبردار است. چارچوب عمومی سوره، گویا این است که چگونه با نعمتهای الهی رفتار کنیم؟ در این باره گفتارهایی وجود دارد، از جمله:
1- ضرورت یگانه دانستن خدا و نفی شریکان از کسی که نعمتها را به ما داده است.
2- تکمیل نعمتهای بی شمار الهی به نعمتی بزرگتر، که همان وحی و رسالت است.
3- پایبندی به محدودیت ها و حدّ و مرزهای الهی در استفاده از این نعمتها.(تقوا)
تمام این گفتارها، ما را از پیرامون ابراهیم خلیل قرار می دهد که سپاسگزار نعمتهای الهی بود.
(آیات 1-9) کمابیش، موضوعات سوره را یکجا بیان می کند.
آیه دوم: « یُنَزِّلُ الْمَلآئِکَهَ بِالْرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ أَنْ أَنذِرُواْ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنَاْ فَاتَّقُونِ ». ما را به درنگ برای چاره اندیشی وامی دارد و بدین ترتیب، برای ما وحی، توحید و تقوا را یادآور می شود، که اینها درونمایه های اصلی این سوره هستند و اموری، که قرآن حکیم می خواهد تا ما آنها را از نعمتهای الهی الهام گیریم و ایمان به آن را سپاسی بر نعمتهای الهی قرار دهیم.
سپس قرآن، به عنوان زمینه چینی برای یادکرد نعمتهای الهی، نشانه های خدای را یادآور می شود و از بزرگترین آنها، آفرینش آسمانها و زمین، آفرینش انسان از نطفه و آنگاه آفرینش چارپایانی است که او بدانها نیازمند است.
پس از یادکردن مهم ترین منافع چارپایان، آیه ی (9) روشن می سازد که راه استوار فراسوی زندگانی نیکو و استفاده از چارپایان، همان راهی است که پروردگار سبحان، ما را بدان هدایت می کند، امّا راههای دیگر کژراهه اند. اینگونه است که سیاق سخن از نعمت وحی با سخن از دیگر نعمتها پیوند می خورد، بدین اعتبار که دیگر نعمتها، اساساً کامل کننده نعمت وحی هستند.
در ( آیات 10-18) پروردگار، نعمتهای آب، کشت و میوه ها را به یاد ما می آورد و اینکه چگونه او خورشید، ماه و دریا را با نعمتهایی چون ماهیان و راههای دریایی برای تجارت، رامِ ما گردانید و نیز منابع آب و کوهها را، که نگاهدارنده ی زمین اند، به ما ارزانی داشت و او ستارگان را نشانه هایی قرار داد.
پروردگار ما، ما را به اندیشیدن، خرد ورزیدن و یادآوردن، فرمان می دهد، شاید که ما به حقیقت توحید راه یابیم و اینکه پروردگاری که توان آفرینش دارد همچون شریکانی نیست که این توان را دارا نیستند.
(آیات 19-29) تذکر خود را در پیرامون آفریدگار که علمش به ما احاطه دارد، پی می گیرد و یادآور می شود که هراس از او بر ما بایسته است و نباید در برابرش کبر ورزیده، از پرستشش سرباز زنیم، چه، او این حالت ما را در می یابد و او مستکبران را دوست نمی دارد.
خداوند ما را از انکار رسالت، پروا می دهد و سرنوشت کافران را یاد می کند که چه سان پروردگار از پایه بر بنیانشان زد، در نتیجه از بالای سرشان سقف بر آنان فرو ریخت و امّا در آخرت نیز رسوایی و دوزخ از آنِ آنان گردد. کافران به هنگام آمدن فرشتگان مرگ، تسلیم شدند، لیک آنها را به دوزخ افکندند، چه، در سرای دنیا تکبّر می ورزیدند.
امّا پرهیزگاران، رسالت را امری نیک می دانند، زیرا راه آشکار نیکوکاری را، که به نیکیهای دنیوی و پاداش کامل اُخروی می انجامد، هموار می کند، چندان که آنان به روز رستاخیز با آرامش جای می گیرند. (آیات 30- 32)
کافران با به کارگیری خرد خویش، هدایت نمی یابند، بلکه در انتظار فرودآمدن فرشتگان برجای می مانند تا آنان را با دیدگان خود، درنگرند یا اینکه عذاب الهی، که بدان بیم داده می شدند، در رسد. (آیات 33-34)
برخی از کافران، انحراف فکری و رفتاری خود را با اندیشه های جبرگرایانه، توجیه کرده، می گویند: اگر پروردگار می خواست، ما را از پرستش بتها باز می داشت، این توجیهی کهنه است و پیامبران مگر گزاردن آشکار پیام پروردگار وظیفه ی دیگری ندارند؛ پس از گزاردن این پیام کافران آزاد و مختار خواهند بود. خداوند به پرستش طاغوت فرمان نمی دهد، بلکه پیامبران را برای رهایی مردم از بند طاغوت برانگیخته است، لیک برخی از مردم دعوت پیامبران را پاسخ گفته، هدایت یافتند و برخی اجابت نکردند، بنابراین خدا آنان را گمراه ساخت. (آیات 35-37)
سیاق سخن در (آیات 38-40) در پیرامون درمان حالت تکبّر (که شاید بزرگترین گردنه در جاده ی ایمان به وحی است) پی گرفته می شود، این درمان با تذکر دادن رستاخیز صورت می پذیرد و اینکه چگونه هدف از آن، بیان واقعیتی است که در دروغ کافران جلوه می کند.
در (آیات 41-42) پروردگار پاداش مهاجران را یادآور شده است، چرا؟ به این علت که ما را از ضرورت ایستادگی در برابر فریفتگی به نعمتها آگاه کند؛ آن هنگام که مؤمن باید میان حق و نعمتها به انتخاب دست زند.
پروردگار، دیگر بار در (آیات 43-44) وحی را یادآور می شود و اینکه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، نوآمده ای از پیامبران نیست، پس، از پژوهندگان کتابهای آسمانی جویا شوید، آنان که با دانش خویش، بر دلایل آشکار و نوشته ها احاطه دارند. قرآن گفتاری است که بر فرستاده ی خدا، محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرود آورده شده و هدف از آن روشن سازی و تکمیل رسالتی است که به تدریج بر مردمان فرود آمده بود و هدف برتر آن، برانگیختن خرد مردم و تشویق آنان به اندیشیدن است.
بار دیگر در (آیات 45-55) پروردگار یادآور می شود کسانی که تدبیرهای بد می اندیشند از مکر الهی درامان نخواهند بود، شاید این تذکر برای درمان فریفتگی تکبّر در جان آدمی باشد. سپس قرآن تذکر می دهد که همه چیزها در طبیعت در برابر خداوند سبحان فروتنی می کند و فرشتگان از پرستش پروردگار تکبّر نمی ورزند و خدا مردم را از شریک گرفتن برای او، نهی می کند و آنان را به هراس از خود و پرهیزگاری فرمان می دهد، آیا نعمتهای الهی را او ارزانی نداشته است؟ آیا اگر چیزی از نعمتهای او را از دست دهیم به درگاه او بانگ زاری بلند نمی کنیم؟ با وجود این، بسیاری از مردم پس از اینکه خداوند آسیب را از آنان دور می دارد، بدو شرک می ورزند.
سیاق سخن در نابخردانه خواندن اندیشه ی شرک و اعتقاد به اینکه نعمتها از سوی کسی غیر از خداست، پی گرفته می شود، کافران مثالهای زشتی را به خدا نسبت می دهند، آنان دختران را دوست نمی دارند، لیک بر آنند که خداوند سبحان دخترانی دارد.
هرگز؛ بهترین وصف از آنِ خداست و وصف زشت و آتش از آنِ مشرکان و شیطان سرپرست آنان است.
شاید (آیات 56-63) ما را به ضرورت تسلیم در برابر اینکه نعمتها از سوی خدا داده می شود، رهنمون کند و اینکه نباید فریب نعمتها را بخوریم. همچنین این آیات از انسانهایی سخن می گوید که دارای نعمت هستند، نیز به منابع طبیعی اشاره دارد که برای دستیابی بشر به نعمتها هستند، تا آدمی در پستیِ شرک فرو نرود و فراموش نکند که بهترین وصف از آنِ خداست.
(آیات 64-76) در همان زمان که یادآور می شود روزی و وحی از سوی خداست، مجموعه ای از نعمتها را نیز برای ما برمی شمرد، از جمله: آبی که خدا از آسمان فرود می آورد و زمین را بدان زنده می گرداند و از میان سرگین و خون، نوشیدنی گوارایی روزی ما می گرداند که شیری ناب است و از میوه درختانِ خرما و انگور، باده ی مستی بخشی به ما ارزانی می دارد و نوشیدنی سومی از زنبور عسل به ما می بخشد که در آن برای مردم درمانی است.
اینها نعمتهای خدا هستند، پس چرا کسی غیر از او را سپاس گوییم و بپرستیم؟ پروردگار آدمی را از زندگی به مرگ می بَرد و شاید برخی را سالخورده سازد، او برخی از مردم را در روزی بر بعضی دیگر برتری داده است، پس آیا غیر از او را بپرستیم؟ آیا روزی به دست کسی غیر از او است؟ خداوند برای مردم از خودشان همسران، فرزندان و نوادگانی قرار داد و چیزهای پاکیزه ای را روزی آنان گردانید، پس از چه رو مردم به نعمتهای او کافر می شوند و کسی را می پرستند که روزی نمی دهد، و او را با دیگران می سنجند و برای او مثال می زنند؟
گویا این آیات از شدّت فریفتگی به نعمتهای الهی می کاهد تا انسان پرستش خویش را برای خدا پاک و خالص گرداند و دوستی خود را به او ارزانی دارد.
(آیات 75-83) برای مردم یادآور می شود سرنوشت زیر سلطه ی خداوند قرار دارد در حالی که شریکان دروغین مانند بنده زرخریدی هستند که هیچ کاری از آنان برنمی آید، پس چه کسی شایسته پرستش است؟ نهفته ی آسمانها و زمین از آنِ خداست، همانگونه که کار قیامت در دستان اوست و همو است که بشر را از نعمت دانش بهره مند ساخت پس از آنکه از شکم مادرش بدون آنکه چیزی بداند، بیرون آمد و پرندگان فضای آسمان را تنها خدا در اختیار دارد.
سرپرستی خدا اینگونه است و او حکمرانی است که امور جهانیان را در دست دارد و نعمتهایی چون خانه های دائمی یا خیمه های قابل جابجایی و وسایل زندگی، سایه، پناه و تن پوشهایی برای درون آرامش و صلح و زره هایی برای جنگ، آیا تمام اینها نعمتهای الهی نیستند؟ پس کفر و انکار نعمتهای الهی چرا؟
سیاق سخن قرآن از رهگذر (آیات 84-89) پی گرفته می شود و طی آن کافران، ستمگران و مشرکان که روزی برانگیخته می شوند، بیم داده می شوند و از عذاب آنان کاسته نشده، مهلت نمی یابند و شریکان آنها نیز رهاییشان نمی دهند و همگی در برابر خدا از درِ تسلیم درمی آیند، جز اینکه بزرگانشان عذابی سخت تر خواهند داشت. سیاق سخن قرآن در اینجا، بر گواه بودن پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) تأکید می ورزد و اینکه کتاب باید ناگزیر با کسی که بر مردم گواه است، همراه شود و این دو از یکدیگر جدا نگردند.
قرآن کریم در (آیات 90-97) یکی از ارزنده ترین نعمتهای الهی را روشن می سازد که همان کتابی است که پروردگار به بنده اش وحی نمود تا نعمت خویش بر مردمان، تمام کند و راه بهره گیری از نعمتها را بیان نماید. در سامان دادن به زندگی، آن سان که نیکو گردد، گفتارهایی است از جمله: عدالت، نیکوکاری، گزاردن حقوق خویشاوندان، دوری از کارهای زشت و ستم، وفا به پیمان خداوند و پایبندی به ایمان، (قرآن بر پیمانداری پافشاری دارد، چرا که شاید مهم ترین عامل تنظیم کننده ی روابط اجتماعی باشد) رعایت برابری در پیشگاه قانون، تا گروهی، گروهی دیگر را با این باور که جایگاهی برتر از آنها دارد، به استثمار نکشد، دوری از بهره گیری ناروا از سوگندها و آنگاه صبر (که شاید برای ایستادگی در برابر خواهشهای نفس به کار آید).
سیاق سخن، مردم را به انجام دادن کارهای شایسته تشویق می کند، چه، کلید زندگانی نیکو است. قرآن این گونه، شیوه ای کامل برای زندگی نیکو بیان می دارد.
امّا چگونه از قرآن بهره جوییم؟ چرا که شیطان ما را از آن گمراه می سازد، یا ما را وامی دارد آیات آن را تحریف کنیم. (آیات 98-105) شیوه ای برای فهم قرآن بیان می کند:
اول: پناه بردن به خدا هنگام خواندن قرآن.
دوم: کرنش در برابر تمامی آیات آن، چرا که روح القُدُس به فرمان پروردگار آن را فرود آورده و در آن اختلاف یا کاستی نیست. شبهه افکنی کافران نیز که گفتند مردی غیر عرب این آیات را به پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می آموزد، باطل است، چرا که قرآن در اوج شیوایی و سخنوری است.
سوم: دوری از افترا بستن بر خدا (دروغ بستن).
راه ایمان، همانا برتری جستن از زندگی دنیا و مهر ورزیدن به آخرت در برابر دنیا است. نعمتهای دنیوی، اینگونه برای دارنده ی آن سودمند است و امّا کسی که نعمتها او را بنده ی خود ساختند و او دنیا را بیشتر از آخرت دوست داشت، پروردگار او را هدایت نکند، چه، به خداوند و رسالتهای او کفر ورزیده است.
(آیات 106-113) موضع درست در برابر نعمتهای الهی را آشکار می سازد و گویا کسانی که زندگانی دنیا را دوست می دارند و آن را بر نعمتهای الهی در آخرت ترجیح می دهند، همان کسانی هستند که سینه ی خود را بر کفر گشاده می دارند، خداوند هم راههای هشیاری را بر آنان می بندد و آنها در غفلت هستند.
امّا کسانی که جایگاه خود را از دنیا برتر می دانند و پس از زجر کشیدن، هجرت کرده، جهاد نمودند و خدا را پرستش کردند، خداوند، پس از آن، قطعاً آمرزنده و مهربان است و این برتری جویی از دنیا، روزی که هر کس می آید و از خود دفاع می کند، سودرسان آنان است.
کفر به خدا، در دنیا نیز نعمتها را می گیرد، همان گونه که خداوند شهری را مَثَل می زند که نعمت امنیت و روزی را فراوان به آن داده بود، لیک هنگامی که ناسپاسی کرد، خداوند هم طعم گرسنگی و هراس را به مردمانش چشانید.
کیفر کسی که دنیا او را بنده خود ساخت و به ندای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گوش فرا نداد، اینگونه است و پس از این او از نعمت وحی که بر دیگر نعمتها نگاهبان است، بهره نمی برد.
معنی این سخنان هرگز این نیست که نعمتهای الهی را ترک گوییم، بلکه بدان معنی است که:
اول: رابطه ی خود را با آنها تنظیم کنیم.
دوم: از آنها آن گونه استفاده کنیم که خداوند فرمان داده است.
(آیات 114-119) حد و مرزهای الهی در استفاده از نعمتهای او را روشن ساخته و این بعدی از ابعاد پرهیزگاری است که آیات نخستین سوره برای فرمان دادن به آن فرود آمده است.
بر ما بایسته است نعمتهای پاکیزه را برخود حرام نداریم، بلکه از آن خورده، خدای را بر آن سپاس گوییم.
امّا خوردنیهای حرام عبارتند از: مردار، خون، گوشت خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده است (مگر به هنگام ناگزیر بودن).
افترا بستن به خدا، حرام است و این که به دروغ بگوییم این حلال و آن حرام است.
امّا یهودیان؛ آنان بر خویش ستم روا داشتند، خداوند نیز بدین سبب، چیزهایی را بر آنان حرام کرد.
امّا رحمت خداوند بر این امّت گسترده است، چه پروردگار بر کسی که از روی نادانی عمل ناشایستی انجام دهد، سپس توبه کرده، به صلاح آید، گناهی نمی نویسد.
قرآن کریم در (آیات 120-123) از رهگذر بیان داستان پیامبر خدا ابراهیم (علیه السلام)، الگویی برای مؤمنان عرضه می کند، که چگونه ابراهیم، سپاسگزار نعمتهای الهی بود و بر ما بایسته است که از آیین او پیروی نماییم.
امّا داستان سبت (روز شنبه) و حرام بودن شکار در آن، ویژه ی کسانی است که در آن اختلاف ورزیدند. (آیه 124)
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، فرودگاه وحی الهی است و قومش را با حکمت و اندرز نیکو فرا می خواند و او نمونه ی آرمانی عدالت، نیکوکاری، صبر، استقامت و فراخ سینگی می باشد و منش او، بهترین گواه بر راستی رسالت او است و خدا با کسانی است که پروا داشته اند و آنها نیکوکارانند.
سوره نحل، رابطه ی سالم با نعمتهای الهی را اینگونه مشخص می سازد، آن سان که مؤمن به واسطه ی این رابطه ی سالم، به خدا ایمان بیشتری پیدا می کند و تسلیم رسالتهای او می گردد و شریکان دروغین او را به دور می افکند و در برابر فسادکاران ایستادگی می کند.
منبع مقاله :
مدرسی، سید محمدتقی؛ (1386)، سوره های قرآن: درونمایه ها و محورها، ترجمه: محمد تقدمی صابری، مشهد: مؤسسه چاپ آستان قدس رضوی، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید