از نظر روان‎شناسی، غربی انسان چگونه موجودی است؟

از نظر روان‎شناسی، غربی انسان چگونه موجودی است؟

از نظر روان‎شناسی، غربی انسان چگونه موجودی است؟

در روان‎شناسی دیدگاه‎ها و رویکردهای مختلف و متعدد در مورد انسان وجود دارد و هر کدام تفسیر خاصی از ماهیت انسان و رفتارهای او ارایه داده است. بنابراین دست‎یابی به پاسخ این سؤال مستلزم طرح و بررسی دیدگاه‎ها، رویکردها و نظریات روان‎شناسان در مورد انسان می‎باشد. امّا به طور کلی تصویری که روان‎شناسی از انسان ارایه داده است، انسان موجودی است که با مجموعه‎ای از توانایی‎ها و استعدادها و نیازها به دنیا می‎آید. سال‎های اولیه زندگی نحوه رفتار والدین، شرایط و امکانات که کودک در اختیار دارد هم در تحول و رشد روانی افراد، شکل‎گیری شخصیت و به طور کل در تربیت و هدایت انسان، نقش دارد.
اگر از زاویه تاریخی به دیدگاه روان‎شناسان در مورد انسان نگاه کنیم، می‎بینیم که دیدگاه روان‎شناسان یک فرایند تحولی را پشت سرگذاشته است. ابتدایی‎ترین دیدگاه‎ها در این زمینه انسان را از نوع حیوان و رشد و تکامل یافته آن می‎دانست، پس از آن رویکرد دیگری در مورد انسان شکل گرفت و آن این‎که نتایج مطالعات انجام شده روی حیوانات را بر انسان قابل تعمیم دانسته و انسان را متأثر از عوامل محیطی محض می‎دانستند. سپس دیدگاه شناختی، به تفاوت‎های اصلی میان انسان و حیوان اشاره نمود و اصول ویژه‎ای برای انسان پایه‎ریزی کرد. رویکرد انسانی پیشرفته‎ترین و بهترین نوع نگاه روان‎شناسان به انسان است که برای انسان اراده و اختیار، آزادی، مسؤولیت… را نیز قایل شده است. اینک به بخش‎های اصلی دیدگاه روان‎شناسان در مورد انسان اشاره می‎کنیم:
1. ابعاد وجودی  انسان از نظر روان‎شناسی:
از نظر روان‎شناسی انسان موجودی است دارای دو بُعد، یکی جسم و دیگری روان. مراد از جسم همین وجود فیزیکی و ابعاد ظاهری انسان است که از هنگام انعقاد نطفه تا زمان مرگ پیوسته در حال تغییر و تحول می‎باشد، در این قسمت روان‎شناسان با دیگر نظریه‎پردازان اختلاف چندانی ندارند. بعد دیگر انسان از نظر روان‎شناسی، روان انسان است و مراد روان‎شناسان از «روان» فعالیت‎های عالی مغز می‎باشد؛ یعنی کنش و واکنش‎هایی که در مغز انسان ایجاد می‎شود و تمامی اعمال، رفتار و افکار انسان را هدایت می‎کند. یکی از پرسش‎هایی که در طول تاریخ روان‎شناسی مطرح بوده و باعث بحث و تبادل نظر و گاه اختلافات میان روان‎شناسان بوده این است که آیا انسان دارای روح است یا خیر؟ به تعبیر دیگر همیشه این پرسش وجود داشته که روان‎شناسی در مورد روح انسان چه تبیینی دارند؟
در این زمینه روان‎شناسان اتفاق‎نظر ندارند بلکه موضعگیری‎های متفاوتی دارند. برخی از روان‎شناسان که گرایش مادی دارند روح را در مورد انسان به کلی انکار نموده و یا مساوی با روان دانسته و در نهایت تفسیری که از روان ارایه نموده‎اند، آن را به یک پدیده مادی یعنی همان فعّالیت‎های عالی مغز معنی کرده‎اند. البتّه عدّه‎ای دیگر از روان‎شناسان که گرایش مذهبی دارند یا دارای حس کنجکاوی بوده‎اند، بدون آنکه در این زمینه قضاوتی نمایند به تحقیق و پژوهش پرداخته و شواهدی بسیاری را مبنی بر این‎که روح در انسان وجود دارد، گزارش کرده‎اند.[1] 2. اراده و اختیار انسان
در مورد انسان اینکه آیا موجود مختار و صاحب اراده می‎باشد یا مجبور و تحت تأثیر عوامل محیطی، ژنتیکی، رفتار و شخصیت او شکل می‎گیرد، نیز در روان‎شناسی دیدگاه‎های متفاوت وجود دارد. برخی روان‎شناسان معتقدند انسان تمامی ویژگی‎ها، توانایی‎ها و صفات شخصیتی خود را از پدر و مادر و از طریق ژن‎ها به ارث می‎برد و محیط تنها نقش زمینه‎ساز را ایفا می‎کند که آن توانایی‎ها و ویژگی‎های افراد در مرور زمان به فعلیت برسد. برخی دیگر نقش محیط و تربیت را بیش از اندازه برجسته نموده و تمامی اعمال و رفتار، ویژگی‎های شخصیتی و حتی ویژگی‎ها و خصوصیات ظاهری افراد را متأثر از محیط، (خانواده، جامعه، نحوه تعامل و رفتار دیگران با فرد، محیط جغرافیایی) می‎دانند. در حال حاضر اکثر روان‎شناسان معتقد به تعامل وراثت و محیط بر رفتار و یادگیری و شخصیت انسان می‎باشند. نکته قابل یادآوری در روان‎شناسی علمی اراده و اختیار انسان مورد غفلت واقع شده است یا به تعبیر دقیق‎تر می‎توان گفت در این رشته علمی کمتر به اراده و اختیار انسان بها داده شده است.[2] 3. نیازهای انسان
یافتن پاسخ این سؤال که از نظر روان‎شناسی، انسان چگونه موجودی است تا حدود زیادی به بررسی دیدگاه روان‎شناسان در مورد نیازهای انسان دارد. آشنایی اجمالی با نیازهای انسان از نظر روان‎شناسی به ما کمک می‎کند تا بدانیم انسان از نظر روان‎شناسی چگونه موجودی است، در یک نگاه کلی همه روان‎شناسان برای انسان نیازهایی را برشمرده‎اند، گرچه ممکن است از نظر تعداد نیازها و یا تعریف و کارکرد یا نحوه ارضای نیازها با یکدیگر اختلاف نظر داشته باشند. بنابراین شناختن نیازهای انسان و نحوه ارضای آنها از نظر روان‎شناسان بسیار مهم و اساسی می‎باشد.
روان‎شناسان معتقدند اگر محیط مناسب و زمینه مساعد برای ارضای نیازهای انسان وجود داشته باشد و این نیازها بصورت صحیح ارضا شوند، نتیجه آن رشد و خلاقیت، خودشکوفایی، سلامت روانی و به طور وسیع جامعه سالم و سعادتمند خواهد بود. امّا اگر نیازهای انسان به صورت صحیح و مناسب ارضا نشود، در نتیجه انسان به انواع اختلالات روانی (اضطراب، افسردگی و…) شکست و ناتوانی، یأس و ناامیدی، مبتلا خواهد شد و جامعه‎ای که افراد آن اینگونه باشند به انواع بزهکاری‎های اجتماعی مبتلا خواهد شد. به طور کلی سلامت روانی و یا اختلال روانی انسان در گرو ارضای نیازهای او می‎باشد.
یکی از روان‎شناسان معروف که در مورد نیازهای انسان نظریه جامعی ارایه داده و آشنایی با آن در شناخت ماهیت انسان از نظر روان‎شناسی کمک می‎کند، مازلو است. مازلو تا حدود زیادی نگرشی مثبت نسبت به انسان دارد و در مورد نیازهای انسان سلسله مراتبی را در نظر گرفته است و معتقد است نیازهای اصلی انسان عبارتند از: نیازهای فیزیولژیک، نیاز به امنیت، نیاز به عشق و تعلُّق، نیاز به حرمت خود، نیاز به خودشکوفایی و مهم‎ترین نیاز انسان را همین نیاز به خودشکوفایی می‎داند. آشنایی با نظریه مازلو در مورد شناخت انسان از نظر روان‎شناسی، بسیار ارزشمند است.[3] نتیجه آنکه: انسان از نظر روان‎شناسی موجودی است تشکیل یافته از دو بعد جسم و روان است و رفتارهای وی تحت تأثیر این ابعاد وجودی است هر کدام که قوی‎تر باشد بیشتر رفتار را تحت تأثیر قرار می‎دهد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. آلفرد آدلر، شناخت طبیعت انسان از نظر روان‎شناسی، ترجمه: طاهره جواهرساز، انتشارات رشد، چ اوّل، 1379.
2. ساپینگتون، بهداشت روانی، ترجمه: حمید رضا حسینی شاهی برواتی، نشر روان، چ اوّل، 1379.
3. دوان تولتز، روان‎شناسی کمال، الگوهای شخصیت سالم، ترجمه: گیتی خوشدل، نشر نو، چ 5، 1369.
4. انگیزش و شخصیت، مزلو، ترجمه احد رضوانی، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1372.
5. روانشاس عمومی، حمزه گنجی، نشر ساوالان، چاپ هجدهم، 1381.
6- نظریه های شخصیت، شولتز،

پی نوشت ها:
[1] . برای مطالعه بیشتر ر. ک: مهتدی، نادره، فیزیولژی روانی، انتشارات دانشگاه ابوریحان بیرونی، 1360؛ نیل کارلسون، روان‎شناسی فیزیولژیک، ترجمه: اردشیر ارضی و همکاران، رشد، چاپ اوّل، 1379، ج 1، فصل اوّل تا چهارم.
[2] . برای مطالعه بیشتر ر.ک: اتکینسون و همکاران، زمینه‌روان‎شناسی، ترجمه محمد تقی براهنی و همکاران، رشد، چاپ دهم، 1375، ج 1، ص 99 تا 109؛ گنجی، حمزه، روان‎شناسی عمومی، نشر ساوالان، چاپ هجدهم، 1381، فصل سوم.
[3] . برای آشنایی با نظریه مازلو در مورد انسان ر. ک: مزلو، انگیزش و شخصیت، ترجمه: احد رضوانی، آستان قدس رضوی، چاپ سوم، 1372؛ مزلو، افقهای والای فطرت انسان، ترجمه: احمد رضوانی، آستان قدس، 1374.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید